جلال ملکی در گفتگو با خبرنگار مهر، در تشریح این حادثه گفت: ساعت 10:55 صبح امروز آتش سوزی در یک کارگاه تولیدی در خیابان جمهوری نرسیده به بهارستان به سازمان آتش نشانی اطلاع داده شد.
وی افزود: در ادامه آتش نشانان 9 ایستگاه همراه 3 دستگاه بالابر سه خودرو تجهیزات تنفسی و 2 تانکر آب خود را به محل حادثه رساندند.
ملکی ادامه داد: در بررسی های اولیه مشخص شد در یک ساختمان 6 طبقه 18 کارگاه تریکو، پارچه و سلیکون قرار داشت که طبقه سوم این ساختمان کاملا شعله ور بود و آتش در حال سرایت به طبقات بالایی این ساختمان بود.
سخنگوی سازمان آتش نشانی خاطر نشان کرد: تعدادی از افرادی که در این ساختمان حضور داشتند خود را به پشت بام رسانده بودند که آتش نشانان با کمک بالابر 5 نفر را به پایین انتقال دادند در ادامه نیز 3 نفر که دچار آسیب دیدگی شده بودند از طریق راه پله به بیرون انتقال داده شدند.
وی افزود: یک نفر از کارگران قبل از حضور آتش نشانان در اقدامی نسنجیده خود را از طبقه چهارم به پایین پرت کرده بود که بر اثر شدت جراحات در دم جان سپرد.
ملکی ادامه داد: متاسفانه به دلیل چیدمان نامناسب اجناس و فرسودگی ساختمان شدت آتش هر لحظه افزایش یافته و در این لحظه آتش نشانان موفق شدند شعله های آتش را تحت کنترل قرار دهند.
سخنگوی سازمان آتش نشانی در ادامه افزود: آتش نشانان در بررسی ساختمان جسد دو کارگر زن و مرد دیگر را نیز کشف کردند که احتمال می رود طی دقایق آینده تعداد قربانیان افزایش پیدا کند. سازمان آتش نشانی پیش از این نیز در بازرسی این ساختمان نکات ایمنی را گوشزد کرده بود.
وی در پایان گفت: آتش نشانان در حال حاضر مشغول عملیات لکه گیری بوده و با پایان عملیات در خصوص آمار دقیق مجروحان و کشته شده ها و همچنین میزان خسارت اطلاع رسانی خواهد شد.
http://multimedia.mehrnews.com/original/1392/04/20/IMG14534464.jpg
پیش فرض من این است که چیزی به اسم جشن عروسی اسلامی داریم. این پیش فرض هم مبتنی بر تقسیم بنده دوگان? جشن عروسی، به جش عروسی اسلامی و جشن عروسی غیر اسلامی است. (می شود به جای غیر اسلامی، کمتر اسلامی هم نوشت البته. ولی حالا اینجا با تسامح نوشتم غیراسلامی)
اما آن چیست که جشن عروسی اسلامی را از جشن عروسی غیر اسلامی متمایز می کند؟
برطبق آنچه که در عالم خارج می بیینم تنها وجه ممیز جشن عروسی اسلامی از غیر اسلامی موسیقی، رقص و حجاب است. عروسی اسلامی آن عروسی ای ست که عموما توسط خانواده های مذهبی برگزار می شود. خانواده هایی که مقیداند و اهل حلال و حرام، خانواده هایی که مردهایشان شارب دارند و زنهایشان چادر. مردها مقیداند تسبیح در دست بگیرند و زنها مقیداند تا مچ دستها و قرص صورتشان بیشتر بیرون نباشد. در این جشنها بخش زنانه از مردانه مجزا ست و اغلب حتی آقای داماد هم وارد بخش زنانه نمی شود. در این مجالس خبری از موسیقی و بزن و برقص نیست. اگر بخواهند مجلس گرم شود به بهان? ولادتی چیزی مولودی خوانی ای هم می شود.
و اما جشن عروسی غیر اسلامی یا کمتر اسلامی جشنی است که خانواده های کمتر مقید برگزار می کنند. در آنها هم رقص هست، هم موسیقی. شده که حتی از اول عروسی تا آخر، آقای داماد و برادرهای عروس و برادرهای داماد و دیگر عناصر ذکور، حس «خودبرهمه محرم انگاری» شان بالا بزند و از بخش زنانه بیرون نروند! و پا به پای عروس و داماد و دیگر خانومهای مجلس برقصند، لابد بنا به حکم کلی ِ «خوشگلا باید برقصند!»
از این سه مولف? «رقص و موسیقی و حجاب» اگر بگذریم، در دیگر جزئیات میان جشنهای عروسی اسلامی و غیر اسلامی تفاوتی نیست: در هر دو زن ها تا سرحد مرگ آرایش می کنند. روحی? رقابت برای پوشیدن بهترین لباس مجلس و داشتن بیشترین میزان جواهرآلات غوغا می کند. عروس در هر دو مجلس از این در به آن در می زند تا بهترین لباس عروس شهر را پیدا کند و به روزترین آرایش را روی صورتش بنشاند تا ته ش بشود چیزی شبیه غول چراغ جادو! که داماد در نگاه اول از دیدنش کپ کند و هی بین دیگر زنهای مجلس دنبال زن واقعی خودش بگردد! ضمن اینکه بدون گرفتن سالن مجلل و ماشین گل زده و میوه های رنگارنگ و چند مدل شربت و شیرینی و چند مدل غذا هم هیچ عروسی ای عروسی نمی شود که. پس اینهایی هم که گفتیم می شود وجه شباهت عروسی های اسلامی و غیراسلامی.
این وجوه شباهت هم برمی گردد به این پپش فرض که انگار اسلام فقط آمده گفته یا ایهاالمسلمون نرقصید و زنانه / مردانه را از هم جدا کنید و بعدش هر کاری که دلتان خواست بکنید! انگار حکم اسراف نکردن فقط برای بالای طاقچه خوب است. آتش روحی? مصرف گرایی و رقابت برای تجمل و تبرج روشن کردن هم اصلا گناه محسوب نمی شود. چرا؟ چون در عروسی ما نه موسیقی ای پخش شد، نه کسی رقصید، و نه مردی با زنی چشم تو چشم شد. و همین یعنی جشن ما پاک بود. انگار ما فقط اسلام را خلاصه کرده ایم در حجاب و رقص و موسیقی. (و خدا می داند این سه (موسیقی، رقص، بی حجابی) اگر از بقیه فعلهای حرام کمتر گناه نباشند، بیشتر گناه نیستند.)
و اصل حرف من همین جاست. بچه مذهبی ها را چه شده که عروسی هایشان با دیگر عروسی ها هیچ تفاوتی ندارد الا در رقص و موسیقی و حجاب؟ چرا من باید بستری فراهم کنم برای اینکه زنان فامیل و دوستانم برای شرکت در جشن عروسی ام یک ماه پاساژهای بالای شهر را زیر و رو کنند و ته ش گران ترین لباس را بخرند آن هم برای یک شب؟ این اسراف نیست؟ کجای اسلام به چنین چیزی توصیه شده است؟ چرا من باید بستری فراهم کنم برای اینکه زنان فامیل و دوستانم، همانهایی که موقع بیرون رفتن از خانه جز نوک بینی مبارکشان دیگر هیچ ناحیه ای از صورتشان پیدا نیست، توی جشن عروسی ام نیمه عریان شوند؟ چرا باید بستری فراهم کنم که کسانی که برای کمک به یک فقیر، برای دادن یک افطاری، برای دادن خمس مالشان، هزار بار دست و دلشان می لرزد، حالا برای آرایش صورت و موهایشان کرور کرور پول حرام کنند؟ چرا باید بستری فراهم کنم برای این همه فعل حرام؟ چرا من ِ دختر مسلمان باید عین عروسک خودم را بدهم زیر دست آرایشگر تا در حد مرگ بزکم کند؟ مگر من زشتم؟ چرا باید بروم گرانترین خنزر پنزرهای بازار را بعنوان خرید عروسی بکنم توی پاچ? خانواد? داماد؟ مگر من توی خان? پدری بی لباس مانده بودم؟ چرا من ِ دختر مسلمان باید به انداز? پول یک ماشین، طلا آویزان کنم به خودم؟ تازه سر خریدن طلای گران تر هی با خانواد? داماد بحث و مشاجره هم بکنم. چرا باید گل درشت ترین و گنده ترین انگشتر را بعنوان حلقه بردارم، مگر من ندید بدیدم؟ چرا من ِ پسر ِ مسلمان باید اجازه بدهم توی مجلس عروسی ام بیست مدل غذا سرو شود، مگر من نخورده ام؟ چرا باید برای گل زدن ماشینم میلیونی خرج کنم، مگر ماشین بی گل راه نمی رود؟ چرا من ِ بچه مسلمان باید طوری عروسی بگیرم که اگر دوستم، فامیلم، همسایه ام، وسعش نمی رسید به انداز? من بریز بپاش کند، خجالت بکشد از اینکه مرا دعوت کند به جشنش و با هزار خفت و خواری و یواشکی جشن بگیرد؟ چرا خجالت نمی کشم از اینکه دارم کمک می کنم به ترویج روحی? اسراف و تجمل گرایی و مصرف زدگی؟
اگر اسلام گفته حجاب کنید، نرقصید، موسیقی حرام گوش نکنید، از آن طرف هم گفته بریز و بپاش و اسراف نکنید. گفته بی اخلاقی نکنید. گفته ساده زندگی کنید. گفته با پولی که می شود چهار تا عروسی برای چهار تا آدم بی بضاعت گرفت، عروسی ای نگیرید که عروسی گرفتن را برای خلق الله تبدیل کند به امری محال.
و راهکار چیست؟ هر کسی باید از خودش شروع کرده و سنت شکنی کند. نمی شود بخشنامه صادر کرد برای مردم شهر و دستور داد فلان کنید و بهمان نکنید. ولی هر کسی می تواند از همان دایر? نفوذ کوچک خودش شروع کند. من اگر می دانم امروز اگر ساده ترین جشن را گرفتم، دخترخاله ام هم از من الگو می گیرد، پسرخاله ام هم تشویق می شود برود خواستگاری و دیگر از هزینه های عروسی نمی ترسد، باید بسم الله بگویم. باید هر کس را دعوت می کنم جشنم تذکر بدهم که جشنم بیشتر میهمانی است تا جشن. ساده بیائید. ساده بپوشید. اصلا جشنم زنانه و مردانه اش جدا نیست، جوری لباس بپوشید که بتوانید جلوی نامحرم هم دربیائید. هر کس باید خودش شروع کند به جهادهای کوچک این شکلی تا بساط این فرهنگ بریز و بپاش و اسراف، حداقل بین خانواده های مذهبی که مثلا اهل خدا و پیغمبراند، برچیده شود و عروسی های مثلا اسلامی مان، به واقع اسلامی شود.
* چند وقت پیش عروسی یکی از دوستان بود. غذا را خودشان پخته بودند، خورشت مرغ. سالاد را هم خودشان درست کرده بودند، سالاد شیرازی. میوه هم نداده بودند، فقط چای و شیرینی. بعد از جشن همه از سادگی و صمیمیت جشن راضی بودند.
** یعنی فقط به این دلیل که نشان بدهم می شود ساد? ساد? ساده جشن عروسی گرفت و در عین حال شاد و راضی بود، یک روزی عروسی خواهم کرد!
http://horuf.blogfa.com
امروز ساعته 15:45 زلزله 2.2 دهم ریشتر تهران لرزوند.
یکی دوهفته ای هست گسل های اطراف تهران مدام می لرزن مثل دماوند ، فیروز کوه ، رباط کریم ، امروز هم تجریش کمی هوشیار باشید .
برای اطلاعات بیشتر کلیک کنید.
نکات پرس / نوشته های حسین شریعتمداری و ذوق زدگی نشریات زنجیره ای موجب شده است به یادداشت 5 سال پیش احمدی نژاد درباره شایعه گذاشتن ظرف غذا روی میز برای امام زمان(عج) رجوع کنیم؛ در ادامه، نوشته او را می خوانید:
در عصر امام خمینی، لیاقت آن را یافتیم که به چشم خود، دو فرهنگ سیاسی متفاوت را به موازات یکدیگر، تجربه و مقایسه کنیم. در یکسو، «سیاستمداران» بوده و خواهند بود که تنها بر مدار سیاست و قدرت و چرتکه اندازیهای عادی و مادی، تحلیل می کنند و تصمیم می گیرند. آنان هیچ وقت و هیچ کجا، دست خدا و مدیریت الهی را نمی بینند و هرگز، حتی هاله ای از نور عنایت خدا را که در عصر خمینی عزیز بر این ملت باریدن گرفت، مشاهده نمی کنند. اصطلاحا مذهبی اند اما نه اهداف و نه طرز محاسبات سیاسیشان، با اهداف و با طرز محاسبات مادیون عالم، تفاوتی ندارد. منکر تدبیر الهی و دست غیب خدا در عرصه انقلابند و درست مثل ماتریالیستهای عالم، حضور خدا و حجت خدا را در تحولات عالم و سیر تاریخ بشر انکار می کنند و ای کاش فقط انکار می کردند، به سخره می گیرند و نیشخند می زنند.
اما خط دوم، خط خمینی است که نه «سیاستمدار»، بلکه «حقیقتمدار» بود. او سیاست را هم از منظر معنوی می دید، دست خدا را بالاتر از همه دستها به وضوح می دید، در هیچ مرحله ای از مراحل مبارزه، ماده را مستقل از معنی ندید و هرگز تن به محاسبات صرفاً مادی نداد و هرچه می شد و می کرد به خدا و عالم بالا نسبت می داد. انقلاب را کار خدا می خواند، جمله های او با خدا آغاز می شد، می گفت قلب مردم را خدا منقلب کرد، خرمشهر را خدا آزاد کرد، ابرقدرتها به اذن خدا نابود خواهند شد، فتوحات رزمندگان را فتح الهی می خواند زیرا فتح بدست اوست «و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی». در معجزه طبس که طوفان شن، جنگنده های مهاجم آمریکایی را نابود کرد و دقیقا آنگاه که دوست و دشمن، مشغول تفسیرهای صرفا سیاسی و نظامی از ماجرا بودند او صریحاً اعلام کرد که آن شن ها مأمور خدا بودند. او تحول ملت ایران را تحولی الهی می دانست و می گفت «این یک امر غیر عادی است که حاصل شده» و «از اول انقلاب و پس از پیروزی تاکنون هرچه دیدیم معجزات بوده است». او می گفت «جنود غیبی همانطور که در صدر اسلام بود همان تاییدات غیبی ملایکه الهی امروز هم با ماست» و «بدون توجه خاص حضرت بقیه الله (عج) کاری نمی توانیم بکنیم». او همه جا جنود خداوند را می دید و از همه چیز، تفسیری الهی و ماوراء مادی داشت بی آنکه سلسله عوامل ظاهری و طبیعی را انکار کند.
همه جا نام مبارک ولی خدا، حضرت صاحب الامر (عج) را به عنوان صاحب اصلی انقلاب و آنکه این انقلاب را باید تحویل او بدهیم بر زبان می آورد، پیروزی های جبهه را به نام آن حضرت، به ثبت می رساند و پیشرفت انقلاب و اقبال دلها به این نهضت را محصول عنایت ناجی بشریت و بر پا کننده عدل جهانی می نامید و انقلاب خود را مقدمه انقلاب جهانی ایشان می دانست.
او همه چیز را تحت عنایت الهی و نظارت حجت خدا می دید و همانگونه که آن روز، برخی گروههای سیاسی، این طرز تعبیر را مصداق ارتجاع و خرافه می نامیدند امروز نیز کسانی، دیگر حتی هاله ای از نور هم نمی بینند، خداوند را از محاسبات سیاسی خود، کنار گذاشته اند و می خواهند خود صاحب و مالک انقلاب باشند حال آنکه در منطق خمینی بزرگ، صاحب اصلی انقلاب، حجت خدا و توده های مردم بودند.
اینان، همان سیاستمداران و قدرتمدارانی هستند که اگر مذهبی هم باشند، جهانبینی مذهبی ندارند و تنها از ادبیات مذهبی، استفاده می کنند، و الا اگر همچون خمینی کبیر، توحید افعالی را پذیرفته بودند، ولایت تکوینی حضرت ولی عصر (عج) به اذن خدا را مورد تمسخر، قرار نمی دادند و هاله های نور را نه فقط در گوشه ای از عالم انکار نمی کردند، بلکه عالم را سراسر غرق در نور عنایت و تدبیر خداوند می دیدند. امام عارفان به ما آموخت که سیاست را و همه چیز را از چنین چشم اندازی بنگریم و همه جا و در همه چیز و در همه پیروزی ها، دست خدا و عنایت حجت خدا را ببینیم و هیچ حسنه ای را به خود، و هیچ سیئه ای را به خدا نسبت ندهیم و پیروزی ها را اتفاقی ندانیم و نگوییم فلان حادثه، اتفاق افتاد، و هیچ پیروزی را نیز مغرورانه به خود نسبت ندهیم. در منطق امام خمینی، نباید از محاسبات مادی ذره ای غافل شویم، اما هرگز نباید در محاسبات مادی نیز غرق شد. او حتی در فرو ریختن چهارده کنگره کاخ کسری هنگام تولد پیامبر اعظم (ص) علامتی معنوی بر وقوع انقلاب اسلامی ایران در قرن چهاردهم هجری می دید. در هر حادثه ظاهرا طبیعی، یک زمینه ماوراءطبیعی و دست خدا را می دید و همه پیشرفت ها و پیروزی هایی را که نابینایان خودبین به خود منتسب می کردند، او که نایب مهدی (عج) بود به مهدی (عج) متعلق می دانست و همه را از برکت او می دید.
من امروز نیز فقط و فقط، تحلیل های سیاسی از نوع امام را موفق می دانم و حال که تبدیل جنبش ظاهراً کوچک پانزده خرداد به یک نهضت عظیم و بین المللی از شرق آسیا تا قلب اروپا و از آسیای میانه تا عمق آفریقا را می بینیم، می توانیم آزمون موفق این چشم انداز را حتی با چشم مادی هم ببینیم و هرچه هم قسی القلب باشیم، نمی توانیم هاله های نور خدا را منکر شویم. هرکس نمی بیند به کوری خود اعتراف کرده است.
وقتی به چشم دیدیم که «پیشرفت های عظیم علمی و اقتصادی» دهه سوم انقلاب، چگونه نتیجه عملی تحریم ها و محاصره اقتصادی دهه اول و دوم است، در حالی که نتیجه عادی و طبیعی تحریم ها باید به ضعیف شدن ما منجر می شد ولی بر عکس صد بار قویترمان کرده است، چگونه می توانیم هاله ها و امواج نور الهی را نبینیم؟! اگر شن های طبس مامور خدا بودند و اگر صاحب اصلی انقلاب دلواپس این انقلاب است، پس چگونه است که کسانی از دعوی مدیریت الهی عالم، تعجب کرده و آن را مورد تمسخر قرار می دهند؟!
وقتی محاصره نظامی و حضور اشغالگران در شرق و غرب و شمال و جنوب که طبق محاسبات مادی، باید به ترس و ضعف و تسلیم یا حتی فروپاشی جمهوری اسلامی می انجامید، پس از 5 سال، کاملاً نتیجه عکس داده و جمهوری اسلامی، قدرت اول منطقه و یکی از چند قدرت تأثیرگذار در سطح جهان شده است، آیا این چیزی جز مدیریت الهی است؟ و آیا مصداق بارز عنایت حجت خدا که متولی همه امور از طرف خدا و واسطه فیض و هدایت اوست، نیست؟ آیا این همان دست غیبی و ولایت باطنی حضرت صاحب الامر (عج) نیست که امام بارها می گفت که در حوادث مختلف، می بینیم که گره های فروبسته چگونه به طرز غیر طبیعی و ماوراء طبیعی، گشوده می شود در حالیکه هیچ کاری از ما بر نمی آمده و گاه ما حتی از اصل خطری که ما را تهدید می کرده است، بی اطلاع بوده ایم و مقام معظم رهبری نیز چندین بار این مضمون را از امام عزیز نقل کرده اند.
اگر عده ای فریبکارانه تلاش می کنند این حقیقت را به طرز فکر باطل حجتیه نسبت دهند، تحریف بی ثمری است. تفکر حجتیه ای، از مفهوم «مهدویت و انتظار»، فرهنگ تسلیم و سازش و تفکیک دین از سیاست را نتیجه می گرفت و به «نفی تکلیف» می رسید. حال آنکه امام که همواره خود و نهضت را زیر سایه حضرت می دید، فرهنگ انتظار و مهدویت را پشتوانه مبارزه و جهاد و سیاست معنوی و انقلاب الهی خود می خواند و به «اثبات تکلیف» می رسید و این تفاوت بسیار مهمی است.
امام که از ولایت تکوینی «انسان کامل» و «ولی خدا» و از مدیریت و هدایت حضرت همچون خورشیدی که از پس ابر، همچنان نور و انرژی می بخشد سخن می گفت و هرگز نه تعیین وقت برای ظهور کرد و نه مشکلات و کمبودها را به پای حضرت نوشت، آیا او ادعای الوهیت یا ربوبیت برای حضرت و یا برای خود کرد؟ آیا اگر صاحب اصلی انقلاب را حضرت ولی عصر می دانست، قصد خرافه پردازی یا عوام فریبی و سلب تکلیف از خود را داشت؟!
برای من جالب و در عین حال مایه تأسف بود که چگونه یادآوری همین عقاید واضح شیعی و دیدگاه صریح امام با وسعتی عجیب و تحریف هایی ناجوانمردانه از چپ و راست مورد حمله قرار گرفت! نوشتند که احمدی نژاد در هیئت دولت موقع نهار، یک ظرف غذا هم برای حضرت روی میز می چیند! احمدی نژاد در دوره شهرداری، مسیر حرکت کاروان حضرت از مکه به تهران را پیشاپیش آسفالت کرده است! احمدی نژاد مدعی ارتباط با حضرت شده و گران شدن برنج را، محصول مدیریت حضرت و تصمیم ایشان دانسته است! و این در حالی بود که من چند بار گفته ام که برخی گرانیها، و نه همه آنها، اتفاقاً محصول مدیریت پنهان و ائتلاف مافیائی در بازار با برخی سیاستمداران از همان نوعی که گفتم و کار کسانی است که پس از سه سال، هنوز هم رأی مردم را فصل الخطاب ندانسته و به اراده مردم در انتخابات ریاست جمهوری نهم، تسلیم نشده اند و از مردم و دولت، یکجا انتقام می گیرند. متأسفانه آنانکه مسئول رسیدگی و اجرای عدالت اند نیز، اصل وجود مفسدین اقتصادی را منکر می شوند و گویا پیام هشت ماده ای رهبری را هم شعاری و عوام فریبی می دانند! مشاهده نور خدا در عالم سیاست و در فتوحاتی که پیاپی در لبنان و فلسطین تا عراق و ایران و حتی در نیویورک، به نفع ارزشهای انقلابی و اسلامی واقع می شود، برای آنان که در دامان فرهنگ توحیدی امام خمینی پرورش یافته اند و برای نسل انقلاب چیز عجیبی نیست بلکه ندیدن این هاله های نور است که عجیب و عیب است. آری، حجت خدا، زنده و حاضر است و ادامه حیات در روی زمین، به اذن خدا، پیوسته به حضور حجت الهی در زمین است و حضرت، این انقلاب را و شیعه و مسلمین را و بلکه مستضعفین عالم را به حال خود، رها نکرده و نخواهد کرد. آری هرگز خداوند خود را کنار نکشیده و امور عالم و آدم را به کسی جز خود واگذار و تفویض نکرده و این تفکر غالیان است اما خداوند از طریق ولی و حجت خود، عالم را مدیریت و تدبیر می کند و مفهوم ولایت تکوینی اولیای الهی، همین است. ما مفتخریم که سیاستمدار به آن معنی که در ابتدا گفته شد نیستیم و ان شاء الله هرگز هم نخواهیم شد. ما باید همچون امام خمینی (ره) باشیم که خود را در محضر خدا و عامل اجرایی دین خدا و در خدمت حجت خدا می دید و نه برای خود، استقلال و منیتی قائل بود و نه برای دشمنان و ابرقدرتها، کمترین حیثیت و قدرتی می دید. و لذا نه می ترسید، نه مأیوس می شد و نه هرگز دچار غرور می گشت.
سالگرد 14و 15 خرداد، فرصتی برای بازگشت به جهانبینی توحیدی و هاله معنوی خمینی بزرگ است و ملت ما هم انتظار فرج از نیمه خرداد می کشد.
این دولت در سه سال گذشته کوشیده است با جهان بینی امام راحلمان، به صحنه بنگرد و تفکر معنوی آن مجاهد عارف را خرافه نمی داند. سراسر زیارت جامعه کبیره که امام آن را ترک نمی کرد حاوی همین جهان بینی توحیدی و شیعی است و در عین حال این دولت هرگز ضعف ها و خطاهای احتمالی خود را در عرصه سیاست یا اقتصاد به پای امام و والاتر از او حضرت ولیعصر (عج) ننوشته و امروز که با افتخار و کمال قدرت، سال چهارم خود را نیز از مبدأ 15 خرداد با نشاطی همچون سال اول و روز اول به قصد تحولات بزرگ در عرصه های مهم مدیریت و اقتصاد کشور آغاز می کند، شجاعانه مسئولیت آن را می پذیرد و صادقانه، بر وجود موانع ساختاری و سیاسی و مافیایی نیز تأکید می کند. اما به دور از هر نوع بهانه جویی و عافیت طلبی، اعلام می کند که تا آخرین ساعت و دقیقه این دولت، به وظیفه خود در برابر خدا و مردم، عمل می کنیم و با استفاده از نخبگان همفکر، موانع را به لطف خدا کنار می زنیم زیرا چنانچه پیشتر نیز گفته ام، بدون اصلاح بزرگ در سامانه اقتصادی که ارکان آن عبارتند از «نظام مالیاتی»، «گمرک و واردات و صادرات»، «نظام تأمین اجتماعی»، «نظام پولی و بانکی»، «نظام یارانه ها»، و «سیستم توزیع کالا و تجارت داخلی»، نه توسعه مداران به توسعه خواهند رسید و نه عدالتخواهان به عدالت، نزدیک خواهند شد و این دولت که در پی «توسعه عدالت محور» است با همه قدرت و پشتیبانی ملت و حمایت رهبری و همکاری مجلس به فضل خدا در این یکسال، کلید تحولات بزرگ علمی و حساب شده در این عرصه ها را خواهد زد.
اگر دهه چهارم انقلاب، دهه «پیشرفت و عدالت» است، بدون تغییرات بزرگ در این چند عرصه، هیچ کاری نمی توان کرد. هنر بزرگ، آن است که به خداوند، اعتماد کنیم و «مردم» را باور کنیم، هاله های نور را ببینیم و به عنایت حضرت (عج)، دلگرم باشیم، و راه خمینی عزیز را نه با زبان، که با ذهن و قلب و دست، ادامه دهیم، نسخه های ترجمه ای را تبدیل به متن مقدس نکنیم و به عقل و تجربه و اندیشه ایرانی و جوانان دانشگاهی خود نیز احترام بگذاریم زیرا چنانکه امام عاشقان و مقتدای عاقلان گفت: «ما می توانیم». ملت ما توانست و به فضل الهی بیش از این ها نیز خواهد توانست.
محمود احمدی نژاد
22خرداد 1387
به گزارش بولتن نیوز به نقل از شبکه خبر، مقامات قطری که از نمایش انتقال قدرت در این کشور و آشکار بودن اطاعت آنها از برنامه ریزان امریکایی، در میان همکلاسی های سابق خود در اروپا احساس شرمندگی می کنند، برای فرار از واقعیت، به نام بزرگ ایران پناه آورده و با حرف زدن درباره این کشور مطرح، سعی می کنند احساس حقارت خود را فراموش کنند.
تلویزیون قطر، چند ساعت پس از پخش سخنان شیخ حمد و اعلام رسمی انتقال حکومت به شیخ تمیم، برنامه ای درباره انتخابات ایران پخش کرد و مجری الجزیره نیز از نبودن دموکراسی در ایران ابراز ناراحتی کرد.
فیصل قاسم، در برنامه "الاتجاه المعاکس" مدعی شد در ایران دموکراسی نیست و در این انتخابات اخیر هم مردم شرکت نداشتند. این مجری غرق شده در دموکراسی امریکایی، در ادامه افزود: ایران تا چه زمانی می خواهد با این نمایش ساختگی به همه بخندد؟
وی با ابراز ناراحتی از این که چرا یک فرد مطیع امریکا در ایران به قدرت نرسیده، اضافه کرد: آیا روحانی همان مواضع احمدی نژاد را با لهجه ای روحانی تکرار نخواهد کرد؟ آیا تفاوت بین رؤسای جمهوری اسلامی ایران مانند تفاوت بین شبکه های المنار و العالم است؟
این تشبیه کارشناس الجزیره نشان می دهد که او و همکارانش از تماشای برنامه های المنار و العالم به شدت زجر می کشند و احساس ناامیدی می کنند.
شیخ حمد، حاکم قطر که حدود 20 سال پیش به پدرش خیانت کرد و حکومت را به دست گرفت، دیروز سه شنبه به توصیه برنامه ریزان امریکایی و انگلیسی، حکومت قطر را به پسر 32 ساله اش بخشید.
تلویزیون الجزیره و همین فیصل قاسم نیز از مردم قطر خواستند نقش خود را در دموکراسی قطر ایفا کنند و ثروتمندان خانواده خود را به کاخ بفرستند تا با حاکم جدید بیعت کنند.
شواهد نشان می دهد برنامه ریزان امریکایی و انگلیسی به این نتیجه رسیده اند که نسل جدید جوانان قطر هر لحظه ممکن است علیه ساختار حکومت دیکتاتوری کشور خود قیام کنند و تومار پادشاهی و حاکمان مطیع امریکا را در هم بپیچند، به همین علت این ولیعهد 32 ساله را به قدرت رساندند تا به نام او، اصلاحات امریکایی کنترل شده ای در ساختار حکومت انجام دهند و بقا قدرت در دست امثال شیخ حمد و پسرش تضمین شود.
برخی کارشناسان هم معتقدند این جابجایی پادشاه، تغییری در سیاست های کلی قطر ایجاد نمی کند و بیماری شیخ حمد و ترس او از خیانت پسرش را علت کنار رفتنش می دانند.
جیمز جاتراس، مشاور پیشین سیاست خارجی سنای آمریکا درباره موضع امریکا نسبت به جابجایی قدرت در قطر گفت: امیر پیشین قطر کاملا با مقامات آمریکایی همکاری داشته و پسرش هم با ما هماهنگ است، و هیچ دلیلی برای مداخله آمریکا در امور داخلی قطر وجود ندارد.
گروه فرهنگی: اگرچه قرار گرفتن هنرپیشهها و ورزشکاران در جایگاه گروههای مرجع جامعه، الگویی غربی است اما متاسفانه باید اذعان کرد که آنها حتی طبق همین الگوی وارداتی هم نتوانستهاند در خدمت منافع ملت و کشور خود باشند.
به گزارش رجانیوز، شرایط موجود اقتصادی ایران هرچند ممکن است دلایل متعددی داشته باشد اما قابل انکار نیست که حتما یک راه حل اصلی دارد؛ ترویج مصرف کالا داخلی قطعا یکی از مهمترین راه حلهای بهبود وضعیت اقتصادی است که متاسفانه آنچنان که باید مورد توجه افراد تاثیرگذار قرار نگرفته است.
هنرپیشههای سینمایی و ورزشکاران یکی از گروههایی هستند که میتوانستند شهرت و محبوبیت خود را در خدمت این امر قرار دهند و جامعه خویش را در جهت عبور از این شرایط یاری دهند؛ اتفاقی که نه تنها رخ نداده بلکه سوگمندانه باید گفت در تقابل با این مسئله بوده است.
این افراد که بر اساس الگوهای رسانهای و تبلیغی غربی به شهرت رسیدهاند به قواعد همین الگوها نیز پایبند نیستند. در حالی که هنرمندان و ورزشکاران معروف خارجی این شهرت و محبوبیت را در خدمت منافع ملت و کشور خود بکار میگیرند و در مواقع حساس به عبور جامعه خویش از بحران کمک میکنند، متاسفانه غالب همصنفان ایرانی آنها چندان به این مهم توجه ندارند؛ تبلیغ کالای ایرانی یکی از این موارد مهم است.
همین چند ماه پیش بود که خبر حضور دسته جمعی تعدادی از ورزشکاران و هنرپیشهها در مراسم افتتاح شعبه یک شرکت خارجی تولیدکننده محصولات لوکس منتشر شد. این شرکت که صاحبان آن از قضا سه نفر یهودی هم بودند در مراسمی پرهزینه و اشرافی یکی از شعبات خود را در شمال تهران افتتاح میکرد و حالا چندین نفر از هنرپیشهها و ورزشکاران ایرانی به یاری او آمده بودند تا قلمها، عینکهای آفتابی، عطر و جواهرات او بیشتر فروش کند!
البته پیش از این هم حضور ستارگان ورزشی و سینمایی ایرانی در تبلیغات محصولات خارجی حاشیه ساز شده بود.
اما بد نیست در همینباره برگردیم به حدود یک قرن پیش، جایی که یکی از ستارگان سینمایی آمریکا به یاری کشورش میآید تا با فروش اوراق قرضه بیشتر به مردم کمی از بار مشکلات اقتصادی کشورش کم کند. چارلی چاپلین همان ستاره معروف است که در خیابان وال استریت مردم را به خرید اوراق قرضه تشویق میکند تا بخشی از مشکلات اقتصادی ناشی از جنگ جهانی اول جبران شود.
حالا این تلاش کمدین معروف آمریکایی را مقایسه کنید با ستارگان وطنی! البته اگر خدای نکرده زلزله یا دیگر بلایای طبیعی گریبانگیر مملکت شود ممکن است همین افراد به میدان بیایند اما مسئله اینجاست که مشکل فقط بیخانمانی ناشی از زلزله نیست و وطن دوستی و مردم داری فقط در این مواقع زمینه ظهور پیدا نمیکند. بلکه افرادی که همه اعتبار خود را مدیون مردم هستند، میتوانند بیشتر از اینها در خدمت جامعه خود بوده و به رفع مشکلات انها کمک کنند؛ البته شاید اینکار نیازمند زدن قید حق التبلیغاتهای چند میلیونی باشد که خب، انصافا سخت است!
کد خبر:160756 -
دکتر الهام خاطر نشان کرد: همینها که بعداً مشکلات جدیتری برای احمدینژاد ایجاد کردند، اگر میماندند نیز به علت عدم تحرک و پویای بیشک مشکلات جدیتری ایجاد میشد.
آقای محمدرضا طاهریان، ابیاتی برای دکتر محمود احمدی نژاد سروده و آن را به نکاتپرس ارسال کرده است که در زیر می خوانید:
آن که حرف از نژاد او زده اید/ افتخارش به والد و جد نیست
روستا زاده ای است ایرانی / اهل فخر به زهد و ابجد نیست
روستایی نمانده در ایران / که در آن نام او زبانزد نیست
هشت سال و لحظه ای در آن / که نشیند ز رفت و آمد، نیست
هرکسی خواست مثل او یابد / گشته ام من بگو نگردد... نیست
گر چه در بین خفتگان یک تن / که به یاری او شتابد نیست
غم مخور کاندر این جهان چیزی / که به یک جرعه غم بیارزد نیست
***
دوست دارم که روز پایانی / یک تشکر کنم از انسانی
که در این هشت سال چندین بار / رفته هر روستا و استانی
***
ای جوانمرد! از سر احساس / به تو تقدیم می کنیم سپاس
تا نگویند منقرض شده است / تیره ی مردمان قدرشناس
***
این سرآغاز روشن فرداست / که به چالش کشیده ای رک و راست
از تریبون سازمان ملل / کشته های دروغی هولوکاست
***
حق مطلب نبود؛ شرمنده! / با دلی از محبت آکنده
دوست دارم که بوسه ای بزنم / سر و دست مصدق زنده
تا دیروز که گوش فلک کر کرده بودید که
ناجی ایران امده ، حسن کلید ساز امده!
با توجه به کشف سرنخ و شواهدی از نحوه قتل بروس لی توسط سایت خبری عصر ایران رد پای مظنون یا مظنونین که به نام نیروی های خود سر نامیده میشوند در ایران پیدا شد
این سایت همچنین به دنیال پیدا کردن مادر هاچ زنبور عسل !
پدر و مادر سند باد !
سکه های ربوده شده پینو کییو توسط گربه نره و روباه مکار است!
از کلیه اصلاح طلبان و کسانی که دیگران را متهم به توهم توطئه میکنند خواهش میشود این سایت را یاری کنند.
این مطلب با توجه خبر نیروی های خود سر نوشته شده است.