»» امینی در گفتگوی مشروح با مهر:(2)
انتخابات 92 رقابت میان دوره 8 ساله کنونی با دوره 16 ساله اصلاحات و سازندگی بود
در واقع رقابت سال 92 رقابت بین دو دوره مدیریت اجرایی کشور یعنی وضعیت 8 ساله کنونی و 16 ساله سازندگی و اصلاحات بود که فرد پیروز مدافع دو دوره از مدیریت اجرایی کشور(اصلاحات و سازندگی) در مقابل دوره هشت ساله اخیر(احمدی نژاد) بود تا این که بخواهد گفتمان خاصی را نمایندگی کند. یک جور بازگشت به گذشته در برابر وضع موجود بود. برای من این مسئله خیلی روشن و بدیهی است و اگر بخواهید بازهم دلایلی دیگری برای این که نشان داده شود که اساسا انتخابات سال 92 فضای گفتمانی نداشت که بخواهیم بگوییم، گفتمان پیروز انتخابات گفتمان اعتدال بوده است.
برنامه های تبلیغاتی روحانی ضد اعتدال بود
*اگر ممکن است بیان کنید؟
گفتمان ها به عنوان یک نظام از معانی در مواجهه با محیط اجتماعی به صورت مجموعه ای از نشانه ها ترجمه میشوند. آقای روحانی چه نشانه هایی را به جامعه داد که مسئله اعتدال در ذهنیت آن را برجسته کند؟ کل کاری که آقای روحانی در انتخابات کرد این بود که به طور کامل با همه چیز دوره هشت ساله مخالفت کرد و حتی یک نقطه مثبت درباره آن نگفت و از همه 16 سال سازندگی و اصلاحات به طور دربست دفاع و تمجیدکرد و حتی یک نقطه ضعف از آن دوران 16 ساله بیان نکرد. این خودش ضد اعتدال است که از یک دوره به طور مطلق حمایت و با یک دوره به طور مطلق مخالفت کنید. مگر این که دوره 16 ساله را دوره اعتدال بدانید که چه در دوره سازندگی که کار به شورش های اجتماعی در چندین شهر کشور کشید و چه در دوره اصلاحات به خصوص نشانه هایی از اعتدال پیدا نمی کنید. با این نشانه سازی چگونه میتوان مفهومی به نام اعتدال را در ذهنیت اجتماعی نمایندگی کرد؟
همچنین باید به این مسئله توجه داشت که اداره کنندگان این 8 سال براساس رای اعتراضی مردم به 16 سال گذشته بر سر کار آمده بودند و بنابراین نمی توان گفت که مردم از اعتدال به افراط گری چرخش کرده بودند. در واقع روحانی در انتخابات به لحاظ کنش های کلامی و غیر کلامی نشان هایی را به جامعه نداد که مسئله اعتدال را در ذهن آنها برجسته کند.
آراء روحانی شامل سه بخش ایدئولوژیک، سیاسی و عاطفی است
*ترکیب آراء روحانی در این انتخابات چگونه بوده است؟
آراء روحانی سه بخش دارد. بخشی از این آراء جنبه ایدئولوژیک، سیاسی و عاطفی دارد و این آرائی است که مربوط به بدنه اصلاح طلبان است؛ چرا که این گروه یک آراء تثبیت شده ایدئولوژیک داشتند که در این انتخابات به واسطه حمایت آقای خاتمی و کنار رفتن عارف به روحانی داده شد.
قبل از مناظره سوم سهم قالیباف از آراء طبقه متوسط شهری بیشتر از روحانی بود
*این بخش از آراء اصلاح طلبان را نمی توان آراء گفتمانی نامید؟
نه آراء گفتمانی نیست، آراء ایدئولوژیکی و سیاسی است؛ چراکه آراء گفتمانی باید کلیت فضای جامعه را دربر بگیرد. این آراء ایدئولوژیک اصلاح طلبان یک آراء تثبیت شده است و یک پایگاه اجتماعی تثبیت شده دارد بنابراین فرقی ندارد که کاندیدا چه کسی باشد می خواهد معین باشد، موسوی باشد یا روحانی یا عارف ؛اما آراء گفتمانی علاوه بر این پایگاه تثبیت شده را در بر می گیرد.
بخش دوم آراء روحانی مربوط به طبقه متوسط شهری است که این طبقه یک جمعیت بسیار بزرگی در ایران دارد که در سال های اخیر نیز بر تعداد آنان افزوده شده است. آراء این قشر در انتخابات 92 بین اصلاح طلبان و قالیباف حالت مشاع داشت و این آراء پایگاه اختصاصی هیچکدام از آنان محسوب نمی شد و هر دو قابلیت و توان برداشت از این آراء را داشتند. قبل از مناظره سوم (مناظره سیاسی) سهم قالیباف از این آراء بیش از آقای روحانی بود، اما در مناظره سوم که یک نقطه عطفی در انتخابات بود، مساله ای مورد چالش قرار گرفت که دغدغه طبقه متوسط شهری بود که آن هم مساله آزادی است.
چالش مناظره سوم میان روحانی و قالیباف پیرامون آزادی شکل گرفت
در واقع طبقه متوسط شهری دو دغدغه دارد، که یکی از این مطالبات و دغدغه ها رفاه طلبی و ارتقاء سطح توانایی های اقتصادی است؛ به نوعی جاه طلبی اقتصادی هم میشود گفت و دغدغه بعدی آن مساله آزادی است. طبقه شهری به یک سطحی از توانایی ها رسیده و نیازهای ضروری و متعارفش تامین شده و الان می خواهد از مازاد درآمد و آن پس اندازی که دارد، استفاده کند بنابراین مساله آزادی برایش مهم می شود. در مناظره سوم چالش پیرامون مسئله آزادی شکل گرفت و در واقع تک واژه بحث گازانبر و نزاع میان روحانی و قالیباف پیرامون آزادی، فضا را به نفع روحانی رقم زد؛ بنابراین برداشت روحانی از آراء این طبقه بیشتر شد.

بخش سوم آراء روحانی به روستاها و مناطق محروم برمی گشت که تا روزهای پایانی انتخابات روحانی را به عنوان نامزد نهایی خود انتخاب نکرده بودند، اما با فضا و موج سیاسیای که به واسطه کنار رفتن عارف، حمایت خاتمی و مخصوصا حمایت هاشمی که یک نوع شهرت در آن طبقه اجتماعی داشت ایجاد شد ، زمینه ای را فراهم کرد که آراء به سمت روحانی سوق پیدا کند.
*در مورد بخش سوم ترکیب آراء روحانی یک ملاحظه ای وجود دارد و آن این است که حمایت های هاشمی و خاتمی از روحانی مربوط به دو سه روز آخر نبود؛ درست است که بیانیه ای صادر نشد اما از همان روز اول مشخص بود که کاندیدای آقای هاشمی روحانی است. بعد از رد صلاحیت ها و حتی قبل از احراز صلاحیت ها که هنوز ورود هاشمی به انتخابات محرز نبود و این پیام به طبقات جامعه و حالا به گفته شما قشر پایین و روستایی منتقل شده بود. اما در آن زمان نمی بینیم که به روحانی اقبال قابل توجهی وجود داشته باشند. در آن زمان روحانی حدود 3 درصد و عارف هم حدود 7 الی 8 درصد آراء را در نظرسنجی ها داشتند. یعنی اگر این فرضیه شما درست باشد جامعه از قبل این پیام را دریافت کرده بود اما اقبال نسبت به روحانی از اول شکل نگرفته بود. علتش چیست؟
اولا حمایت افراد به تنهایی کافی نیست همچنانی که همین حمایت ها از معین در سال 84 و شدیدتر از سال 92 از موسوی در سال 88 شد اما کارگر نیفتاد. روحانی باید یک ظرفیت هایی را از خود نشان دهد تا نظر ذهنیت اجتماعی را نسبت به خودش جلب کند و بعد از آن، حمایت ها موثر واقع می شود. اینکه می گویم روحانی پیروز سیاست ورزی بود، معنایش همین است. روحانی تلاش کرد این تلاقی را در ذهنیت اجتماعی بوجود بیاورد که من قادر هستم و توانایی این را دارم که مشکلات کشو ر را حل کنم. چرا که در نظرسنجی ها قبل از انتخابات دو مساله اساسی مدنظر مردم بود، یک حل مشکلات اقتصادی و دیگری حل مشکلات روابط خارجی.
روحانی تصویری از خودش به مردم نشان داد که این سطح توانایی در نظر مردم پذیرفته شد. و قبل از کنار کشیدن عارف از انتخابات، روحانی در نظرسنجی ها 15 تا 14 درصد از آراء را دارد و بعد از قالیباف دوم است؛ بنابراین توانسته یک فاصله ای را طی کند و مقبولیتی را بدست آورد. بعد از آن است که حمایت های هاشمی و خاتمی هم پشت او قرار می گیرد و می تواند یک موج اجتماعی ایجاد کند. یعنی شوک های پشت هم و پیاپی به فضای انتخابات وارد می کنند و در واقع زمینه را برای پذیرش روحانی در فضای اجتماعی بالا می برند.
مسئله ای دیگری که باید توجه داشت این است که بعد از عدم احراز صلاحیت هاشمی در انتخابات، فضای غالب حامیان خاتمی و هاشمی حضور فعال در انتخابات به این معنا که بخواهند نامزدی در انتخابات مورد حمایت رسمی قرار بدهند نبود. آنها اتفاقا رای چندانی برای عارف و روحانی قایل نبودند(برای هر کدام حدود 1 تا 2 میلیون) و حمایت خود را از آنها موجب ضایع شدن خود و اصلاحات می دانستند و بنابراین هواداران خود را برای رای دادن به آنها ترغیب و بسیج نکرده بودند. این سیاست ورزی روحانی بود که توانست موانع حمایت آنها را بردارد و ریسک حمایت آنها از خود را کاهش و بدنه اجتماعی متعلق به این جریانات را برای رای دادن به خود متقاعد کند که عمده نیز در هفته آخر و در مناظره سوم رخ داد.
کسی که به عنوان نماینده دولت در انتخابات شناخته شد دچار نابلدی و ناتوانی در سیاست ورزی بود
ضمن اینکه عنصر مهمتر که موجب می شود روحانی در مناطق روستایی و محروم رای می آورد این است که کسانیکه ظرفیت و مزیت نسبی نسبت به دیگران برای جذب رای این قشر را داشتند، در انتخابات حاضر نبودند. یعنی از جناح دولت یک کاندیدایی که تام و تمام در انتخابات باشد، حاضر نبود و دوم آنکه کسی هم که بعدها به عنوان نماینده دولت شناخته شد، به دلیل ناتواناییها و نابلدی های سیاسی نتوانست این مزیت های نسبی را وارد گفتگو و دیالوگ کند و توانایی های خودش را در آن بروز دهد، بنابراین یک خلائی در این قشر ایجاد شد و آن خلاء با فضای سیاسی و اجتماعی ای که روحانی توانست ایجاد کند پر شد.
چسبندگی آراء روحانی پایین و شکننده است
بنابراین چسبندگی آرایی که به روحانی داده شده پایین است، آراء روحانی از نظر کیفی شکننده است چون گفتمانی نیست. در مسیر سیاست ورزی رخ داده و قابل کنده شدن است. حتی آرائی که به صورت ایدئولوژیک به آن داده شده بود، چون روحانی مطلوب جریان اصلاحات محسوب نمی شود و اگر آن جریان برای پیروزی در انتخابات چهره دیگری داشته باشد به راحتی از روحانی عبور می کند.
طبقه شهری هم به واسطه یک ارتباط ایدئولوؤیک و عاطفی به روحانی رای نداده است و همچنان که این قشر از قالیباف عبور کرد و به سمت روحانی رفت عبور از روحانی به سمت کس دیگر هم برایش قابل تصور است. آراء بخش روستایی هم همین گونه است. یعنی آراء روحانی در خلاء جریانی که مزیت نسبی در آنجا داشت، شکل گرفت؛ چراکه مشارکت این قشر در انتخابات قطعی است ولو اینکه نماینده ای در انتخابات نداشته باشد و اگر نماینده اش در انتخابات نباشد اولویت هایش تغییر می کند. مثلا یعنی اگر کسی مثل احمدی نژاد در انتخابات بود، آن قشر آراءاش به سمت او تمایل بیشتری داشت اما حال که در انتخابات حاضر نیست، فردی هم که می تواند به صورت نسبی حضور داشته باشد و نماد دولت باشد ناتوان است، بنابراین یک خلاء بوجود می آید و این خلاء در سه چهار روز آخر پر می شود. بنابراین این آراء شکننده است؛ چرا که اگر کس دیگری با ظرفیت های بالاتر و تازه بیاید این آراء به او تعلق می گیرد.
روحانی هیچ عقبه سیاسی، اجتماعی و ایدئولوژیک ندارد
*با توجه به تحلیلی که ارائه دادید ، این آرایی که روحانی کسب کرده مربوط به خودش نیست و شکننده است؛ لذا به گفته شما ممکن است از روحانی عبور کند. بنابراین می توانیم متصور باشیم که روحانی در دولت آینده اش با بحران عدم مشروعیت و یا شکل گیری جریان های مقابل دولت مواجه شود؟
مسیری که روحانی در انتخابات طی کرد، نشان داد که یک سیاست مدار حرفه ای است و انتخابات روی کانون بلدی یا نابلدی سیاست چرخید. اما از اینجا به بعد روحانی به یک خط بالاتری از سیاست ورزی احتیاج دارد تا بتواند شرایطش را تثبیت کند، چراکه هیچ عقبه سیاسی، اجتماعی و ایدئولوژیک و عاطفی مربوط به خود که علامت موجودیت سیاسی یک شخصیت سیاسی است را ندارد که بتواند در هماوردیهای سیاسی و اجتماعی طرفیت او را برعهده بگیرد.
سه نیروی فشار به روحانی/ مطالبات اقتصادی مردم، مطالبات سیاسی اصلاح طلبان، مطالبات اصولگرایان
علاوه برشکنندگی، آراء، روحانی زیر فشار چندین نیروی متعارض است یکی از آن نیروها، مطالبات اقتصادی مردم است که این مطالبات نیز عمومی و فراگیر است و این مطالبه در کوتاه مدت هم راه حل داخلی ندارند. نیروی دوم مربوط به مطالبات سیاسی و فرهنگی جریان اصلاحات است؛ چراکه آنان یک مطالبات سیاسی و فرهنگی دارند و کانون آن نیز مسئله آزادی است.
نیروی سومی دیگری وجود دارد که مربوط به مطالبات و خواسته های هواداران رقبای روحانی است که اینها نیز عدد بزرگی اند و هم وزن خود روحانی آنها هم از پایگاه اجتماعی برخوردار هستند، نکته بعدی هم این است که روحانی خود هم صاحب یک دیدگاهی است که لزوما با این سه جریان مطابقت ندارد و بعضا نیز یک نقاط اصطکاکی هم با آنان دارد.
تغییر رویکرد روحانی از راه حل های صد روزه به گزارش دهی صد روزه از وضعیتی که تحویل گرفته است، به خوبی دغدغه ها و نگرانی های وی و حامیانش را برای تثبیت آراء شکننده اش نشان می دهد. به نظر من اولویت یکسال آینده روحانی تثبیت و تعمیق و در صورت امکان توسعه این آراء شکننده است. بنابراین کار سیاسی برای روحانی دست کم به اندازه کار اقتصادی در اولویت یکسال آینده است.
هدف روحانی از گزارش دهی 100 روزه تیره و تار نشان دادن وضعیتی است که تحویل گرفته است
*ربط این تغییر رویکرد با هدف تثبیت آراء روحانی چیست؟
روحانی با این تغییر رویکرد و تمرکز بر روی گزارش دهی 100 روزه از وضعیت موجود به دنبال این است که با تیره و تارتر نشان دادن وضعیتی که تحویل گرفته است اولا به ذهنیت منفی از این دوره عمق ببخشد به طوری که وضعیت دولت وی در هر شرایطی در ذهن جامعه بر آن دوران ترجیح داشته باشد و از سوی دیگر با تعمیق ذهنیت منفی از وضعیت دولت احمدی نژاد، انتظارات از دولت خود را تعدیل و سطح توقعات را پایین بیاورد تا در صورت ناتوانی در تحقق رضایت بخش مطالبات مردم، جامعه از او عبور نکند. ثالثا برای تحقق وعده های خود زمان پس انداز کند و دیر کرد در عمل به وعده ها را توجیه نماید.
اعتدال یک شعار خنثی است و ما به ازای گفتمانی ندارد
*بنابراین شعار اعتدال را هم نمی تواند محقق سازد؟
شعار اعتدال یک شعار خنثی ای است و هیچ مابه ازای سیاسی- اجتماعی ندارد، مانند شعار فراجناحی است. آیا شما می توانید به لحاظ اجتماعی بگویید فراجناحی یعنی چه؟ بنابراین به طور طبیعی اعتدال موضوعیت و مابه ازای گفتمانی ندارد. چرا که کسی خودش را افراطی نمی داند که کسی دیگری بخواهد بگوید من طرفدار اعتدال هستم و همه معتقدند دیدگاه معتدل، دیدگاهی است که ما داریم.
*اعتدال به عنوان یک گفتمان مطرح نیست به عنوان یک روش اجرایی مطرح شده است.
باید ببینیم تعریف اعتدال چیست؟ اعتدال یک مابه ازای اجتماعی ندارد. مثلا وقتی می گوییم اصولگرایی یک بدنه اجتماعی به ذهن ما می آید. یک دغدغه ها، شعارها و اولویت هایی به ذهن ما می آورد یا هنگامی که می گوییم اصلاح طلبی، همین گونه است، اما وقتی می گوییم اعتدال، چیزی به لحاظ اجتماعی به ذهن ما نمی آید.
آراء روحانی با سیاست ورزی بدست آورده و با سیاست ورزی هم می شود این آراء را از وی پس گرفت
*می توانیم به دلیل این عدم مشروعیت ها به تعبیر آقای حجاریان بگوییم که روحانی یک رئیس جمهور چهار ساله باشد؟
این مسئله به سیاست ورزی اش بر می گردد که چگونه بتواند این عناصر را پیش ببرد، من حتی اعتقاد دارم اگر انتخابات یکسال دیگر برگزار شود شما می توانید یک نتایج متفاوتی از آنچه که 24 خرداد رخ داد ببینید. آرائی که روحانی بدست آورده آراء گفتمانی نیست، آراء گفتمانی، عمیق است وقتی سال 84 می آیید در فضای اجتماعی و بین مردم روح گفتمان احمدی نژاد یعنی مساله عدالت را حس می کنید و یا در دوم خرداد همین گونه است. بنابراین در دور بعدی انتخابات آراء احمدی نژاد و خاتمی نه تنها کم نمی شود بلکه به آن اضافه تر هم می شود، اما آراء روحانی شکننده است و با سیاست ورزی بدست آورده و با سیاست ورزی هم می شود این آراء را از وی پس گرفت و این بستگی به نوع سیاست ورزی رقبای او دارد. اگر رقبای روحانی همان مشی ای را که در انتخابات 92 داشتند بخواهند ادامه دهند، باز این یک فرصت برای روحانی محسوب می شود و اگر سیاست ورزی درستی داشته باشند این آراء قابل کندن است.
سخنگوی پایداری میگوید اگر روحانی مواضع را از اول نشان می داد به او رای میدادیم این یعنی نابلدی و ناشی گری سیاسی
*البته شاید نیاز به سیاست وریزی هم نباشد و با توجه به جریان انتقادی که با هر نیتی در مقابل دولت روحانی شکل می گیرد و از آنطرف هم نداشتن حامیان جدی گفتمانی موجب می شود مشروعیتش را از دست بدهد.
اما تا یک حدی به تصمیمات سیاسی درست گرفتن و کیفیت فکر کردن هم بستگی دارد؛ مثلا بعد از انتخابات اصولگرایان بیایند بگویند اصلاح طلبان پیروز انتخابات نشدند و بعد بگویند اعتدال انتخابات را برده است و حتی جلوتر بروند و بگویند اصلا اصولگرایی انتخابات را برده است، حتی رادیکال ترین این جریان نسبت به روحانی که جبهه پایداری است سخنگویش می گوید اگر روحانی این مواضع را از اول نشان می داد ما به او رای میدادیم این یعنی نابلدی و ناشی گری سیاسی که در صفحه شطرنج سیاست پیشاپیش بازی را واگذار کرده است.

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( پنج شنبه 92/5/17 :: ساعت 9:29 صبح )
»» امینی در گفتگوی مشروح با مهر:
به گزارش خبرنگار مهر، انتخابات 92 بدون شک یکی از نقاط عطف تاریخی انقلاب اسلامی است و نتیجه انتخابات سراسری آن قراتر از انتخاب رئیس جمهور میتواند محل عبرت و درسآموزی چهرهها و جریان های سیاسی و فکری انقلاب اسلامی باشد. سرویس سیاسی خبرگزاری مهر با این هدف به سراغ تحلیلگران سیاسی، فرهنگی و اجتماعی رفته و ضمن تحلیل نتایج و پیامدهای انتخابات به آسیب شناسی جریان اصولگرایی خواهد پرداخت.
برای سلسه گفتگوهای آسیب شناسی جریان اصولگرا در انتخابات ریاست جمهوری 92 به سراغ پرویز امینی رفتهایم. امینی از بنیانگذاران اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاههای سراسر کشور بوده و فارغ التحصیل کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی و دانشجوی دکترای علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی و نویسنده کتابهای "جامعه شناسی 22 خرداد" و "مهار قدرت در مردم سالاری دینی" است.
امینی در بخشی از این گفتگو پیروزی روحانی در انتخابات 24 خرداد را نتیجه سیاست ورزی وی دانسته و گفته است: مسیری که روحانی در انتخابات طی کرد، نشان داد که یک سیاست مدار حرفه ای است و انتخابات روی کانون بلدی یا نابلدی سیاست چرخید؛ بنابراین چسبندگی آرایی که به روحانی داده شده پایین و از نظر کیفی شکننده است و چون آراء اش گفتمانی نیست و در مسیر سیاست ورزی رخ داده، قابل کنده شدن است.
وی نتیجه انتخابات را حاصل دو قطبی روحانی و قالیباف دانست و تصریح داشت:بر عکس دیدگاه ساختارگرا که نتیجه انتخابات را تنها محصول تلقی منفی جامعه از وضع موجود می داند؛ آنهم وضع منفی اقتصادی، تغییرات انتخابات در مناظره اقتصادی رخ نداد اگر آن تحلیل درست بود فضای شکل گیری آرا به نفع روحانی باید در مناظره اقتصادی رخ می داد، اتفاقاً حول وحوش مسایل روابط خارجی و مسایل هسته ای هم شکل نگرفت؛ بلکه حول و حوش مساله آزادی شکل گرفت و اتفاقاً میان جلیلی و روحانی هم شکل نگرفت، بلکه بین قالیباف و روحانی شکل گرفت.
این پژوهشگر سیاسی، اجتماعی در ادامه با برشمردن اولویت های جریان اصولگرا در این چهارسال برای بازسازی و پیروزی در انتخابات آینده ، ائتلاف و ارائه تعریف دقیق و شفافی از مبنای نظری عمل سیاسی یعنی "تکلیف" و "اصلح" را از جمله این اولویت ها دانست.
انتخابات 92 پیروز گفتمانی نداشت
*بعد از برگزاری انتخابات 92 تحلیل های گوناگونی در مورد نتیجه انتخابات صورت گرفت و هریک از گروهها و جریانات سیاسی برداشتی متفاوت از نتیجه آن داشتند. برخی نتیجه 24 خرداد را نتیجه نه به احمدی نژاد و وضع موجود و پیروزی شعار اعتدال می دانند و برخی دیگر رای به روحانی را خروجی گفتمان جریان اصلاح طلبی دانستند. در این میان برخی از اصولگرایان نیز اعتقاد دارند در این انتخابات شکست نخوردند و پیروزی روحانی در انتخابات را پیروزی اصولگرایان تعبیر کردند. ارزیابی شما از نتیجه انتخابات چیست؟
انتخابات سال 92 پیروز گفتمانی نداشت؛ چراکه انتخابات حالت گفتمانی پیدا نکرد و این انتخابات متفاوت با انتخابات 84 و 76 بود. بعد از انتخابات سال 76 یک فضای گفتمانی در جامعه حاکم می شود در سال 84 هم گفتمان عدالت و مردمگرایی گفتمان پیروز می شود، یعنی در آن انتخابات فرد پیروز نشد بلکه گفتمان ها پیروز شدند. اما در سال 92 اینگونه نیست و در واقع در این انتخابات بیشتر یک نبرد سیاست ورزی بود تا نبرد گفتمانی و پیروز انتخابات، پیروز در سیاست ورزی است.

امروز که بعد از انتخابات صحبت از گفتمان اعتدال می شود؛ تفسیر مجدد روی نتابج انتخابات برای ساختن یک گفتمان و تثبیت کردن یک تفسیر خاص از انتخابات 24 خرداد در ذهنیت اجتماعی است. ما چیزی را گفتمان می گوییم که مجموعه ویژگی ها و نشانه های آن بر فضای عمومی جامعه غلبه پیدا کند و به لحاظ اجتماعی بر جامعه مسلط شود، مثلا در دوم خرداد آراء خاتمی 20 میلیون بود در صورتی که آراء رقیبان او حدود 8.5 میلیون بود و این یعنی یک ذهنیت اجتماعی غلبه پیدا کرده است. در انتخابات سال 84 هم رقابت 17 میلیون و 10 میلیون را داریم، اما در انتخابات 92 اینگونه نیست، مجموعه آراء رقبای فرد پیروزی تقریبا با آراء فرد پیروز برابر است و فاصله چندانی ندارد و فرد پیروز با کمتر از یک درصد انتخابات را برده است و این یکی از دلایلی است که نشان می دهد اتفاق گفتمانی در انتخابات رخ نداده است.
*دلایلی دیگری برای این تحلیل که انتخابات پیروز گفتمانی نداشته است دارید؟
همین که فضای چند تفسیری بر فضای انتخابات حاکم است و برخی نتیجه انتخابات را پیروزی اصلاح طلبان و برخی پیروزی اصول گرایان و برخی نه پیروزی اصول گرایان و نه اصلاح طلبان و برخی آن را دوم خرداد و... تفسیر می کنند و فضای قاطعی نیست، خود نشانه دیگری در شکل نگرفتن فضای گفتمانی در انتخابات دارد. اما بعد از دوم خرداد 76 مسئله آزادی و اصلاحات و همچنین بعد از سوم تیر 84 نیز عدالت و مردم گرایی بدون این که بخواهد با کار رسانه ای به صورت یک برساخته اجتماعی درآید، در فضای عمومی کاملا احساس میشد در حالی که بعد از 24 خرداد این حالت را نمی بینیم.
پیروزی احمدی نژاد در سال 88 سیاست ورزانه بود و مناظره موسوی و احمدی نژاد نقطه اوج این سیاست ورزی بود
انتخابات سال 92 شبیه انتخابات سال 88 و 80 ریاست جمهوری است. با این که فرد پیروز حتی آرایی بیشتر از گذشته دارد یعنی احمدی نژاد حدود 25 میلیون رای در سال 88 نسبت به رای 17 میلیونی خود در سوم تیر 84 دارد و خاتمی نیز حدود 22 میلیون رای در سال 80 نسبت به رای 20 میلیونی دوم خرداد دارد، اما آراء گفتمانی نیست؛ بنابراین چسبندگی زیادی ندارد و بلافاصله در اولین انتخابات بعد از سال 80 یعنی شوراهای دوم در سال 81 اصلاح طلبان حتی قادر نیستند مردم را برای مشارکت در انتخابات توجیه کنند و این انتخابات پایین ترین سطح مشارکت را دارد و رقبای اصلاح طلبان پیروز قاطع آن هستند. در سال 88 با این که احمدی نژاد آرایی حدودا دو برابری نسبت به رقیب دارد و پیروز انتخابات است اما چون فضای گفتمانی ندارد، فضای اجتماعی بعد از انتخابات در سیطره و غلبه او نیست. در سال 88 اگر مناظره موسوی و احمدی نژاد را از انتخابات حذف کنیم یا اتفاقی غیر از آنچه اتفاق افتاد در آن مناظره رخ میداد، معلوم نبود احمدی نژاد میتوانست پیروز انتخابات شود. پیروزی احمدی نژاد در سال 88 نیز سیاست ورزانه بود و مناظره موسوی و احمدی نژاد نقطه اوج این سیاست ورزی بود.
در انتخابات ریاست جمهوری همیشه گفتمان پیروز، رقیب گفتمان حاکم است/ قالیباف با هیچ تحلیلی در جناح مقابل اعتدال قرار نمیگیرد
با توجه به تجربه انتخابات های ریاست جمهوری، همیشه گفتمان های پیروز، رقیب گفتمان های حاکم بوده اند. در دوم خرداد توسعه سیاسی(آزادی) در برابر توسعه اقتصادی(اقتدارگرایی) دوره سازندگی، در سوم تیر عدالت در برابر آزادی و توده گرایی در برابر نخبه گرایی یا خاص گرایی دوره اصلاحات قرار می گیرد اما اعتدال، گفتمانی در برابر عدالت نیست. جدی ترین رقیب اصلی روحانی در انتخابات، قالیباف بود که با هر تحلیلی از ذهنیت اجتماعی در جناح مقابل اعتدال یعنی افراط یا تفریط قرار نمی گیرد. در حالیکه در سال 76 خاتمی نماد آزادی و اصلاحات و ناطق نوری نماد اقتدارگرایی و عدم تغییر بود. در سال 84 احمدی نژاد نماد عدالت و هاشمی در مقابله با عدالت تعریف میشد.
اعتدال گفتمان نیست و ما به ازای اجتماعی ندارد/ حجاریان هم معتقد به گنگ بودن مفهوم اعتدال است
اساسا گفتمان باید از یک ما به ازای اجتماعی مشخص برخوردار باشد، مثلا گفتمان عدالت در میان بخش های ضعیف و محروم جامعه که از پشتوانه قدرت و ثروت تهی هستند و جریانات اسلام گرا دارای ظرفیت و موقعیت است یا گفتمان آزادی در میان نخبگان و جریان عمدتا سکولار دارای ظرفیت و عقبه اجتماعی است اما برای اعتدال چنین ما به ازای خارجی وجود ندارد. این تنها موضع بنده نیست بلکه افرادی مثل حجاریان حتی یک ماه بعد از انتخابات نیز می گویند که فعلا اعتدال در فرهنگ سیاسی ما مفهومی گنگ است و اولا به لحاظ تئوریک باید تعریف و مهمتر این که به لحاظ پایگاه اجتماعی نیز باید مشخص شود، اعتدالیون چه قشری را نمایندگی میکنند؟
روحانی با سیاست ورزی پیروز انتخابات شد/ نتایج انتخابات شوراها موید عدم پیروزی یک گفتمان در انتخابات ریاست جمهوری است
در انتخابات 92 فرد پیروز با کار سیاسی یعنی کنار رفتن عارف و بعد حمایت خاتمی و بعد حمایت هاشمی و از اینها مهمتر عدم ائتلاف رقبای او، پیروز انتخابات میشود و هر کدام اینها که رخ نمی داد نتیجه با آنچه در 24 خرداد اتفاق افتاد، کاملا تفاوت میکرد. در حالی که حمایت ها و ائتلاف و عدم ائتلاف رقبا نقش چندانی در پیروزی خاتمی و احمدی نژاد نداشت. چون آنها متکی به ظرفیت های گفتمانی بودند و از طریق گفتمان شارژ میشدند.
نتایج انتخابات شوراها خصوصا در تهران که همزمان با انتخابات ریاست جمهوری بود نشان می دهد که در انتخابات فضای گفتمانی شکل نگرفت و گرنه نباید تا این حد نتایج متفاوتی شکل می گرفت. مجموعه اصول گرایان در شوراها تنها تا حدی سیاست ورزی معقولی از خود نشان دادند و علی رغم فهرست های متفاوت یک ترکیب مشترک در همه فهرست های اصلی داشتند که همان ها هم رای آوردند و یک غلبه نسبی بر رقیب پیدا کردند در حالی که جریان رقیب تنها یک فهرست داشت که نمادهای اصلی آنها یعنی هاشمی و روحانی و خاتمی نیز از آن حمایت می کردند. یعنی حتی اگر در انتخابات شوراها سطح سیاست ورزی بالاتر بود و تنها با یک فهرست شرکت می کردند، کیفیت پیروزی اصول گرایان بالاتر می رفت.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( پنج شنبه 92/5/17 :: ساعت 9:25 صبح )
»» 96 روز مانده................
روزشمار وعده دکتر روحانی برای حل مشکلات/ تمام نظرات مخاطبان بدون سانسور...
96 روز مانده تا:
تحقق وعده دکتر حسن روحانی برای حل مشکلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاست داخلی، سیاست خارجی، و ایجاد تحول اقتصادی در کشور
روحانی چند روز قبل از انتخابات در مواجهه با دوربین شبکه یک تلویزیون اعلام کرد: «برای مشکلات اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و سیاست خارجی، برنامه یک ماهه و 100 روزه نیز وجود دارد. ما میتوانیم در زمان کوتاه تحول اقتصادی به وجود آوریم و با ایجاد یک دوره تنفس مشکلات را حل کنیم.»
اینجا
حسن روحانی کاندیدای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری با اشاره به برنامه دولت تدبیر و امید برای حل مشکلات کشور گفت: راه حلهای کوتاه مدتی یک ماه و 100 روزه برای حل مشکلات ومعضلات اقتصادی، اجتماعی و سیاست داخلی و خارجی در دولت تدبیر وامید پیش بینی شده است که با این برنامه ما میتوانیم در یک فرصت کوتاه شاهد تحول اقتصادی باشیم.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( پنج شنبه 92/5/17 :: ساعت 8:54 صبح )
»» آخرین زلزله در تهران پا قدم روحانی !
زلزله به بزرگی 1.8 ریشتر در پاستور
خدا خودش رحم کنه
برای دیدن جزئیات کلیک کنید کلیک
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( سه شنبه 92/5/15 :: ساعت 6:45 عصر )
»» تبریجویی خاتمی از سران فتنه در خفا
محبیان در گفتوگو با رسانه ضدانقلاب فاش کرد:
آقای خاتمی از سرمایه های کشور است. رئیس جمهور اسبق کشور است و ما نباید آقای خاتمی را به سمتی که اپوزیسیون تلقی شود سوق دهیم. این معقول نیست. ولی در عین حال آقای خاتمی هم باید با صراحت بیشتری، حرکتی را که در سال 88 خلاف قانون بوده نادرست اعلام بکند.
به گزارش مشرق به نقل از خبرآنلاین، "امیر محبیان" روزنامه نگار اصولگرا در گفت وگو با سایت "روزآنلاین" گفت: برداشت من این است که آقای خاتمی در انتخابات مجلس شرکت کردند و در موارد مختلف هم به نحوی سخنانی متفاوت از فتنه گران سال 88 دارند. خاتمی در جلسات خصوصی نوعی از برائت را از این جریان اعلام می کند ولی اعلام عمومی نمی کند.
محبیان افزود: تصور من این است که نهایتاً به سطحی از توافق فی مابین آقای خاتمی و کسانی که بیانگر این مسائل هستند خواهند رسید و باید برسند. به هر صورت آقای خاتمی از سرمایه های کشور است. رئیس جمهور اسبق کشور است و ما نباید آقای خاتمی را به سمتی که اپوزیسیون تلقی شود سوق دهیم. این معقول نیست. ولی در عین حال آقای خاتمی هم باید با صراحت بیشتری، حرکتی را که در سال 88 خلاف قانون بوده نادرست اعلام بکند.
وی گفت: الان اصولگرایان به هیچ عنوان دنبال سهم خواهی نیستند و مدعی سهم خواهی هم نیستند به دلیل اینکه پیروز انتخابات هم نبودند. منتهی نکته ای که وجود دارد این است که اینها نظراتی دارند مبنی بر اینکه افرادی که در جریان 88 مشکلاتی برای کشور ایجاد کردند و تأییدکننده آن افراد بودند نباید در کابینه حضور داشته باشند. با توجه به اینکه اکثریت مجلس دست اصولگرایان است رئیس جمهور مستقل که روی کار آمده در یک تعامل سعی می کند نظرات مجلس را جلب کند، این به معنی سهم خواهی نیست.
محبیان در مورد دعوت از خاتمی برای شرکت در مراسم تحلیف روحانی گفت: روحانی شخصاً از نظر روانشناسی شخصیت چالش برانگیزی نیست، حاشیه پرداز نیست، اهداف بلندی در زمینه اقتصاد و دیپلماسی دارد و خودش را درگیر حاشیه ها نمی کند. توصیه من هم به او این است که خود را به هیچ وجه درگیر مسائل جزئی نکند. فرضاً اگر آقای خاتمی را دعوت کرده و مجلس روی این مسأله حساسیت دارد من فکر می کنم آقای خاتمی دارای این روحیه است که برای کمک به دولت آقای روحانی، خودش در جلسه حضور پیدا نکند.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( شنبه 92/5/12 :: ساعت 6:59 عصر )
»» کاش زودتر می رفتی آقای رئیس جمهور...
از همان اول نیز چنین در دل داشتیم که تو زودتر بروی… آن زمان اما رویمان نمی شد بر زبان بیاوریم، آخر تو با آمدنت همه برنامه های ما را به هم ریخته بودی، نشسته بودیم دور هم، همه صاحبان انقلاب هم بودند!
نکات پرس/ کاش این چند روز دیگر هم می گذشت و تو می رفتی بلکه تمام بدبختی هایمان به سر می آمد، بلکه درهای خوشبختی، ارزانی و رفاه به مردمان کشورمان باز می شد، آه! که چقدر این چند روز مانده به 12 مرداد دیر می گذرد…
کاش زودتر می رفتی آقای رئیس جمهور…
این نه این که حرف این روزهای آخر باشد، از همان اول نیز چنین در دل داشتیم که تو زودتر بروی… آن زمان اما رویمان نمی شد بر زبان بیاوریم، آخر تو با آمدنت همه برنامه های ما را به هم ریخته بودی، نشسته بودیم دور هم، همه صاحبان انقلاب هم بودند! تصمیم گرفته بودیم کی باشد و کی نباشد. همه چیز هماهنگ شده بود، اصلا نمی دانیم یک دفعه چه شد؟ تو آمدی و همه برنامه ها را خراب کردی، از این شهر به آن شهر رفتی و حرف های امام (ره) را فریاد کشیدی و شعارهای انقلاب را سر دست گرفتی و برای ما که خودمان هم بالاخره از صاحبان این انقلاب هستیم خیلی عجیب بود که چطور مردم به این حرف های دِمُده رأی دادند، ما در فکر آن بودیم که چطور یک پوسته پر زرق و برق بکشیم روی آن حرف های قدیمی، ما مدت ها بود سعی می کردیم خودمان را تبرئه کنیم، می خواستیم به مردم ثابت کنیم ما آن قدرها هم امل نیستیم، یادت که هست در آن دوره مثل دوستان اصلاح طلبمان چقدر ژست روشنفکری گرفتیم؟
راستش را بخواهی خودمان هم نفهمیدیم چه شد که در آن سال نامزد اصلی مان شد یکی مانده به آخر!
کاش زودتر می رفتی آقای رئیس جمهور…
آخر این روزها با این رفتار خارج از پیش بینی ات، سخت کلافه مان کرده ای، قرارمان این نبود، تو باید استعفا می دادی، انتخابات را برگزار نمی کردی، سی دی قرمزت را توزیع می کردی. همه تحلیل ها و داستان های رسانه های ما را نقش بر آب کردی، برنامه این بود که بشوی بنی صدر دوم، رو در روی رهبری قرار بگیری، همه چیز داشت طبق برنامه پیش می رفت، اجازه بدهید صریح بگوییم و لحن کلام خود را تغییر بدهیم: این رفتار قانونی در شأن شما نبود آقای رئیس جمهور! انتظار ما از قانون گریزترین دولت تاریخ بیش از این بود. افسوس که نمی شد جلوی این رفتار دور از برنامه شما را با تصویب یک طرح دو فوریتی گرفت و آن را غیرقانونی اعلام کرد!
حالا که سفره دلمان باز شد بگذار آهسته تر این را هم بگوییم که ما از همان روز اول حال و روز خوشی نداشتیم برای همراهی با تو، آخر یک جور دیگری بودی، با ما فرق داشتی، این شهر و آن شهر که می رفتی، از بیرجند درخراسان جنوبی خودمان تا بیروت و بنت جبیل، مردم، کوچه و خیابان را که پر می کردند برای دیدنت، در دلمان راستش را بخواهی، حسادت که نمی شود گفت ولی، کمی یک جوری می شد، پیش خود می گفتیم ما بالاخره برای این انقلاب چه مجاهدت ها و چه محافظه کاری ها (!) که نکردیم، ولی یک دفعه یکی از راه رسید و همه چی را زد به نام خودش، روزگار است دیگر، این شد که ناخواسته دست در دست کسانی گذاشتیم که اراده کرده بودند پشیمان کنند مردمی را که چون تو را برگزیدند.
درست است که مثل ما نبودی که اهل حزب و جلسه باشی و اعتقادی نداشتی به این چیزها ولی خدایی باید گفت اوایل خوب راه آمدی با ما، دلت صاف بود، ما نقشی در پیروزی تو نداشتیم و اصلا خوشمان نمی آمد از تو، ولی سوار شدیم بر مرکب دولت اصولگرای تو، وزرای کلیدی کابینه ات را هم که دادی به بچه های خودمان، از اقتصاد و فرهنگ گرفته تا کشور و خارجه و… و چه چیزی برای ما بهتر از این؟ ما هم غرق شدیم در جشن پیروزی اصول(؟)گرایی، همه چیز را تمام کردیم به نام خودمان، درست مثل حالا که برای پیروزی اخیرمان همراه با برادران معتدل جشن گرفته ایم! بالاخره درست است که ما از اول انقلاب تا حالا اصولا آدم های محبوبی نیستیم ولی در همه انتخابات ها نمی دانم چرا پیروز می شویم، پیش خودمان باشد ولی بالاخره در مقابل این جماعت ضد انقلاب و غرب زده نباید از رو رفت! بگذریم، چند صباحی که گذشت دریافتیم که تو کسی نیستی که زیر بار حرف های ما بروی، ژنرال(؟) های ما را کنار گذاشتی و به همان سرباز(؟) های خودت اکتفا کردی و ما مانده بودیم که چه کنیم با تو… این شد که چشم باز کردیم و متوجه خطر عظیم اطرافیان تو شدیم، جریانی مخوف و خطرناک که تا کنون از چشم ما دور مانده بود، جریانی که از اجنه و مرتاضان (!) دستور می گرفت و خطری که تاکنون بی سابقه به نظر می رسید، حتی خطرناک تر از فتنه و دشمنان خارجی. این بود که احساس وظیفه کردیم تا ابعاد این خطر بزرگ را از طریق رسانه هایمان به گوش مردم انقلابی برسانیم، رهبری البته گفته بودند این بحث ها حاشیه ای است ولی این از احساس وظیفه ما نمی کاست، بالاخره ما محذوریت های ایشان را درک می کردیم و خدا را شکر که در این مورد وظیفه خودمان را به نحو احسن انجام دادیم!
گذشت تا رسیدیم به تحولات منطقه و بیداری اسلامی و جنبش وال استریت، تو لابلای حرف هایت نسبت به دست بیگانگان در مدیریت بخشی از این تحولات هشدار داده بودی و چه سندی بزرگ تر از این برای اثبات انحراف تو در سیاست خارجی؛ درست که رهبری مثل همیشه سیاست خارجی دولت تو را تائید کرده بودند اما رسانه های ما شروع کردند به تحلیل و هشدار، آری تو منحرف شده بودی چون به گمان ما چند باری به جای بیداری اسلامی گفته بودی بیداری انسانی تا دایره این بیداری را تا مرزهای اروپا و آمریکا نیز گسترش دهی و این از نظر ما یعنی اصالت دادن به انسان و اومانیسم! این یعنی تأیید مدعای قبلی ما برای اثبات خطرناک بودن جریان انحرافی!
آقای رییس جمهور کاش می شد زودتر می رفتی تا بیش از این گردش روزگار صحت تحلیل های تو و ساده انگاری رسانه های ما را عیان نمی کرد، آن روزهایی که رسانه های ما مشغول شمارش تعداد واژه "انسان” در متن پیاده شده سخنرانی های تو بودند تا آن را پیراهن عثمان کنند علیه دولتی که خود ستون فقرات استکبار و صهیونیسم جهانی را به لرزه درآورده بود و از تأثیرگزاران ایجاد بیداری اسلامی بود، آن روزهایی که رسانه های ما ترجیح دادند حرف های انحرافی محمد مرسی علیه یکی از ارکان محور مقاومت و جهت گیری های سلفی او را سانسور کنند، آن روزهایی که رسانه های ما شورشیان مسلح شده لیبی را انقلابی خواندند، تو گویا این روزهای مصر و جهاد مقدس امثال همان شورشی های به قول ما انقلابی را در سوریه می دیدی و حالا رسانه های ما مانده اند که چگونه توجیه کنند آن تحلیل ها و این اتفاقات را. آری تو بودی که ما را به این تناقض انداختی…
کاش زودتر می رفتی آقای رئیس جمهور…
تو باعث شدی تمام برچسب هایمان را مصرف کنیم فقط برای پیشانی تو! حتی آنهایی که لایق اصحاب فتنه آمریکایی بود. کینه ای که از تو بر دل داشتیم باعث شد برخی از ما در مقابل آن فتنه عظیم سکوت کنیم، خطر عظیم جریان(؟) انحرافی اطراف تو فتنه عظیم 88 را در چشم ما کمرنگ کرد تا آن جا در این آخری ها سران فتنه هم در کلام ما تبدیل شدند به فریب خوردگان فتنه! تو ما را مجبور کردی سخت کوش ترین و پرافتخارترین دولت تاریخ کشور را متهم کنیم به رها کردن تعمدی معیشت مردم، تو ما را مجبور کردی به نادیده انگاشتن بی رحمانه ترین و فلج کننده ترین تحریم های عصر حاضر علیه مردم یک کشور و آن زمان ما و رسانه هایمان غرق در داستان سرایی هایی بودیم در وصف سوء مدیریت دولت تو و تلاش جریان انحرافی برای فتح دولت یازدهم، تو آن قدر ما را مشغول کردی که فراموش کردیم لحظه ای فکر کنیم چگونه می شود یک دولت را هم به تلاش برای فتح دولت بعدی متهم کرد و هم به خراب کردن عمدی اوضاع اقتصادی کشور و رها کردن امور! آقای رئیس جمهور ریشه همه این تناقض ها تو بودی ، پس ای کاش می شد که زودتر می رفتی…
کاش زودتر می رفتی آقای رئیس جمهور…
تا بلکه کمی از عذاب وجدان ما کاسته شود، نه این که فکر کنی برای رفتارمان در انتخابات پشیمانیم، نه! پشیمانی و اعتراف به اشتباه در مرام ما نیست، نه از آن پاس گل های طلایی پشیمانیم و نه از آن گل به خودی های تماشایی! البته بارها از همراهی با سیاست های انقلابی تو اظهار پشیمانی کردیم برای به دست آوردن دل چشم آبی ها و کم کردن رأی آن طرفی ها، مثلا آن جا که گفتیم طرح مسئله هولوکاست زیاد هم چیز جالبی نبود! خودت هم قبول داری که نمی شد ذره ای در مناظره ها از دولتی که خودمان برچسب انحراف، سوء مدیریت و ضدیت با انقلاب و ولایت را چسبانده بودیم به پیشانی اش دفاع کنیم، در آن مسابقه تبرّی جستن و محکوم کردن بود که حرف اول و آخر را می زد، البته توهّم ناشی از مصرف محصولات رسانه ای خودی و نظرسنجی های آرام بخشی که دوستان زحمت تهیه آن را کشیده بودند نیز در آن رفتار غضنفرانه بی تأثیر نبود.
کاش زودتر می رفتی آقای رئیس جمهور…
تا ما بیش از این مجبور نباشیم حمایت های صریح، روشن و بی سابقه ی حضرت آقا را از شخص تو و دولت تو توجیه کنیم، خسته شدیم از بس حرف های ایشان را تکمیل و تفسیر کردیم، بالاخره وظیفه سنگینی است که ما بر دوش خود حس می کنیم، وظیفه سخنگویی رهبری را می گویم! چقدر این طرف و آن طرف رفتیم و گفتیم حمایت ها و سخنان بی سابقه رهبری در حمایت از این دولت نشانه ضعف دولت است و نه نشانه قدرت آن! چقدر گفتیم حضرت آقا ملاحظاتی را مدنظر دارند. راستش خودمان هم دیگر خسته شده ایم از این توجیه ها و از این تناقض های درونی! برایمان قابل درک نیست که همین چند روز پیش هم دوباره آقا تو را به حضور پذیرفتند و از 8 سال تمام خدمات تو تقدیر کردند و دست مریزاد گفتند و مردان تو را توصیه کردند به رها نکردن رشته خدمت و تلاش، ایشان حتی چهار سال دوم را هم که دوستان ما در کابینه ات جایی نداشتند را هم استثنا نکردند، عجیب تر آن که آقا حتی 2 سال آخر را هم که تو به زعم ما آلت دست جریان انحرافی بودی را استثنا نکردند، چه بگوییم آقای رئیس جمهور، گفتنی ها بسیار است و حالا فقط می توان گفت خودکرده را تدبیر نیست.
پی نوشت:
*این نقد درون گفتمانی از زبان کسانی نوشته شده است که خودشان می دانند چه کسانی هستند
*بررسی نقش اشتباهات بزرگ و کوچک و کاستی های دولت های نهم و دهم باشد برای زمان مناسب دیگر، ابتدا نوبت تحلیل رفتار آن هایی است که بر شاخه نشستند و بن بریدند!
* دلسوزان، صاحب نظران آگاه، مسئولان و سیاست مداران پرشماری که در این رفتارها شریک نبوده اند از مطالعه امثال این یادداشت ها احساس ملامت و سرزنش نمی کنند!
*بی شک جریان اصیل اصولگرایی، مبتنی بر گفتمان ناب انقلاب اسلامی و به دور از پیرایه های اقتدارگرایی و محافظه کاری و صد البته بی انصافی و قدرناشناسی، با تجربه های گران قدری که در طول این 8 سال کسب کرده است، مسیر روشن و آرمانی خود را ادامه خواهد داد.
منبع: صاحب نیوز
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( شنبه 92/5/12 :: ساعت 6:51 عصر )
»» نامه ای به مسئولین مربوطه | امضاء کنید
نامه ای به مسئولین مربوطه | امضاء کنید
به نام آن که چادر را برترینِ پوشش ها قرار داد.
از آن سال ها زیاد نمی گذرد که مردم به رهبری امام خمینی رضوان الله تعالی علیه بر ضد حکومت استبدادی و حکومت ظالمانه شاهنشاهی قیام کردند و ایران را زمینه ای قرار دادند برای اجرای قوانین اسلامی و شاهد این ادعا نیز انتخاب شدن نظام اسلامی توسط خود مردم بود برای این مرز و بوم.
بنابراین اجرای احکام اسلامی یک مسأله ملی است و بایستی با این دید نیز به این نوع مسائل نگاه شود. یکی از این مسائل مسأله امر به معروف و نهی منکر است. مسأله ای که امروزه از آن با تعبیری یاد می شود که شاید هیچ تعبیر دیگری حق مطلب را به این خوبی ادا نمی کند. واجب فراموش شده.
اما هستند هنوز کسانی که این واجب را فراموش نکرده اند و دغدغه اجرای آن را در جامعه اسلامی شان دارند. هستند هنوز کسانی که بخواهند جامعه اسلامی شان اسلامی بماند.
در 23 تیر ماه در تهران و در برابر چشمان نیروی انتظامی خانم فرهانی تنها به دلیل امر به معروف و نهی از منکر از طرف آن زن بی حجاب مورد ضرب و شتم قرار می گیرد و حتی اقدام به کشف حجاب نیز می کند که بحمد الله به این نتیجه نمی رسد. و همه این ها در حالی بود که نیروی انتظامی هیچ عکس العملی را از خود نشان نمی دهد.
در 24 تیر ماه باز هم در تهران، در مرکز کشور اسلامی ایران. این بار خانم شمس که همراه با دختر سه ساله اش بود باز هم تنها به دلیل امر به معروف و تنها به این دلیل که نمی خواسته روسری ها تبدیل به شال گردنی ها شود، از طرف آن زن های واقعا بی حجاب که روسری های خود را دور گردن خود انداخته بودند، در آن کوچه و در برابر دختر سه ساله اش مورد ضرب و شتم قرار می گیرد.
4 مرداد ماه در برنامه شناسنامه سردار احمدی مقدم بسیار ساده از کنار این مسأله می گذرند و این گونه توجیه می کنند که “این مسأله یک مسأله ملی نبوده است”. فلذا در مورد آن نه اقدام مناسب و نه موضع گیری مناسبی صورت نگرفته بود.
ما از شما مسئولین محترم خواستار آن هستیم که با این ضاربین برخوردی مناسب صورت گیرد تا خدایی نکرده دشمن شاد نشویم. تا خدایی نکرده عده ای فکر نکنند که در این کشور هر طور که بخواهیم می توانیم وارد جامعه شویم و اگر هم کسی به ما چیزی گفت می توانیم او را بزنیم و کسی هم به ما متعرض نمی شود. اقدامی کنید تا خدایی نکرده این ظلم ها سنت نشود. اقدامی کنید تا خدایی نکرده دشمنان نگویند آن کاری را که ما و رضا شاه نتوانستیم انجام دهیم، امروزه با چند بی حجاب در خود ایران می توانیم انجام دهیم و می توانیم حجاب را از زنان ایرانی بگیریم.
————–
انشاءالله این نامه همراه با نظرات ذیل آن به مسئولین مرتبط با این مسأله داده خواهد شد. جهت مشارکت هرچه بیشتر به دیگران نیز اطلاع دهید.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( شنبه 92/5/12 :: ساعت 6:45 عصر )
»» رفسنجانی: اگر بگذارند، دولت جدید کار میکند
رفسنجانی: اگر بگذارند، دولت جدید کار میکند
پروژه «نمیگذارند»، قبل از استقرار رسمی دولت روحانی کلید خورد/ مردم منتظر تحقق وعدههای انتخاباتی هستند؛ نه شنیدن توجیههای تکراری
رجانیوز – گروه سیاسی: «اگر بگذارند، روحانی به اعتماد و امیدواری مردم پاسخ شایسته میدهد. این جمله اکبر هاشمی رفسنجانی که چند روز پیش در دیدار او با تعدادی از نمایندگان مجلس مطرح شد، خبر از آغاز بهانهجوییها برای عدم تحقق شعارهای انتخاباتی در دولت یازدهم میدهد؛ جملهای که راه را برای» میخواستیم اما نگذاشتند «در پایان هر پروژه ناکام در دولت باز میگذارد.
به گزارش رجانیوز، هنوز چند روز تا استقرار رسمی دولت یازدهم به ریاست حسن روحانی باقی مانده است اما سناریوی» نمیگذارند «از هم اکنون کلید زده شده تا همین ابتدای کار هرگونه ناکامی و عدم هماهنگی در مجموعه دولت یازدهم به پای عوامل پنهانی و دستهای پشت پرده نوشته شود.
مطلع این سناریو، از معرفی کابینه احتمالی به مجلس شورای اسلامی به منظور کسب رای اعتماد آغاز شد؛ جایی که رسانههای جریان نزدیک به هاشمی رفسنجانی تلاش کردند تا با فضاسازی و غبارآلود ساختن چهره سیاسی کشور، زمینه را برای اعمال فشار به نمایندگان مجلس به منظور کسب رای اعتماد برای برخی چهرههای نزدیک به جران فتنه فراهم کنند.
در ادامه این سناریو هم اکبر هاشمی رفسنجانی رسما از افراد و جریانهایی سخن گفت که نمیگذارند دولت حسن روحانی به وعدههای انتخاباتی خود عمل کند و در واقع جادهای را برای توجیه عدم اجرای مطالبات مردم از سوی دولت یازدهم باز کرد؛ جادهای که به نظر میرسد آغاز برنامه» زیر وعدهها زدن «توسط نزدیکان هاشمی رفسنجانی باشد.
هاشمی در پاسخ به دیدگاه خود نسبت به حسن روحانی، گفت:» سالهاست که ایشان را میشناسم و اگر بگذارند، با همکاری دیگر قوا، به اعتماد و امیدواری مردم پاسخ شایسته میدهند.»
تلویزیون فارسی بیبیسی هم استقبال معناداری از این سخنان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نشان داد و در مصاحبه با یکی از فعالان سیاسی ضدانقلاب در خارج از کشور، نیروهای انقلابی و متدینین را افرادی خواند که اکبر هاشمی نسبت به آنان هشدار داده است.
به نظر میرسد نزدیک شدن به زمان برقراری دولت جدید و برعهده گرفتن سکان هدایت قوه مجریه از سوی حسن روحانی و همچنین، مطالبه مردم از او درباره وعدههای انتخاباتی نظیر «برنامه 100 روزه برای مشکلات اقتصادی»، «پیشرفت همزمان برنامه هستهای و رفع تحریمها» و غیره، سبب شده تا نزدیکان رئیسجمهور منتخب به دنبال ایجاد راهی برای توجیه عدم موفقیت احتمالی خود در این مسیر باشند.
دولت حسن روحانی از شنبه و بعد از مراسم تنفیذ باید در راستای تحقق وعدههای انتخاباتی خود به مردم، گام بردارد/ روزنامه اعتماد - اول تیر 92
هر چند دلسوزان انقلاب اسلامی از ابتدای اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری و پیروزی حسن روحانی اعلام کردند که به طور کامل آماده همکاری با دولت یازدهم به منظور رفع مشکلات کشور هستند و رهبر معظم انقلاب هم در دیدار اخیر خود با دانشجویان، این مساله را از همه گروهها و طیفهای سیاسی طلب کردند، اما به نظر میرسد دستاندکاران دولت جدید، خودشان هم به وعدههایی که دادهاند اطمینان و باور ندارند و از همین الان به دنبال راه فرار و توجیه ناکامی احتمالی خود هستند.
کد خبر:163786 -
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( شنبه 92/5/12 :: ساعت 6:43 عصر )
»» یک بام و دو هوای رسانه های اصلاح طلب در مواجه با آمریکا
یک بام و دو هوای رسانه های اصلاح طلب در مواجه با آمریکا
ذوق زدگی به هنگام "هویج"، سانسور به هنگام "چماق"/ چرا اصلاح طلبان ترجیح دادند تحریم اخیر امریکا علیه ایران را نبینند؟
گروه سیاسی : در حالی که رسانه های دوم خردادی با شعف قابل توجهی ، درخواست 130 نماینده پارلمان آمریکا به اوباما درباره فرصت گفتگو با ایران را منعکس کرده بودند، با این حال ترجیح دادند درباره مصوبه کنگره مبنی بر تحریم های گسترده علیه ایران سکوت کنند.
به گزارش رجانیوز ، کنگره امریکا اواخر هفته گذشته رای به تصویب طرح جدیدی برای تحریم ایران داد که بر اساس آن، دسترسی ایران به بازار جهانی برای صادرات نفتیاش به صفر می رسد و مشتریانی که به خرید نفت از ایران ادامه دهند، تنبیه میشوند.

به عقیده کارشناسان، آمریکا با تصویب این لایحه نشان داد که امکان لغو تحریم ها و گفتگو در شرایط عادلانه اعتقادی ندارد.
این در حالی بود که رسانه های اصلاح طلب انتخاب حسن روحانی را فرصت مناسبی برای بهبود روابط با آمریکا عنوان میکردند و به صورت گسترده ای این موضوع را در رسانه های خود پوشش می دادند.
این رسانه ها "سیاست خارجی دولت احمدی نژاد را یکی از عوامل اصلی فشار به ایران" عنوان می کردند که با روی کار آمدن حسن روحانی، فضای دیلماسی تلطیف شده و "فرصت گفتگوی ایران و آمریکا" فراهم می شود.
به ویژه پس از انتشار نامه 130 نماینده پارلمان آمریکا به اوباما که در آن از رئیس جمهور آمریکا خواسته بودند مقدمات گفتگوهای جدید با ایران را فراهم آورد، این رسانه ها با شعف قابل توجهی این موضوع را پوشش داده و در تحلیل های شتابزده از بهبود روابط ایران و آمریکا در آینده نزدیک نوشتند.

البته برخی از چهره های جریان اصلاح طلبی همانند صادق زیباکلام پا را فراتر گذاشته و در نامه ای سرگشاده به حسن روحانی از وی درخواست کردند که برای برقراری رابطه فوری با آمریکا از مردم ایران همه پرسی شود.
با این حال رسانه های دوم خردادی پس از تصویب قاطعانه تحریم های جدید که 400 رای موافق کنگره را در مقابل 20 رای مخالف به همراه داشت، سکوت اختیار کردند.
موضوعی که سیاست یک بام و دو هوای رسانه های زنجیره ای اصلاح طلب را در مواجه با آمریکا نشان می دهد.
کد خبر:164019 - رجا نیوز
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( شنبه 92/5/12 :: ساعت 6:42 عصر )
»» بازهم به سبک voa
در طی چند دهه ای که اخوان المسلمین مصر حزب مخالف دولت بود و به سختی تحمل می شد،
زیر پرچم «اسلام راه حل مشکلات است»، علیه مستبدان عرفی گرا مبارزه می کرد.
زمانی که ارتش مصر روز 3 ژوییه محمد مرسی، رئیس جمهوری و سردمدار اخوان المسلمین را از قدرت برکنار کرد،(کودتا) قدیمی ترین نمونه اسلام سیاسی بهترین فرصت و شاید تنها شانس برای اعتبار بخشیدن به این شعار را از دست داد. در واقع، افول و سقوط ناگهانی ریاست جمهوری مرسی در برهه ای به وقوع پیوست که توجه جهان نیز بر این فرضیه متمرکز شده است، نظریه ای که با انقلاب 1979 ایران آغاز شد و به نظر می رسد که در مورد دیگر کشورهای مسلمان جهان نیز صدق می کند.
اسلام سیاسی پیشینه بسیار قدیمی و دیرینه ای دارد و حسن البنا، رهبر اخوان المسلمین در سال 1929 در اعتراض به نظام پادشاهی که تحت کنترل منافع کشورهای غربی اداره می شد، این جنبش را بنیان گذاشت. طی چندین دهه گذشته، پادشاهان و دولت هایی که آمیزه ای از حکومت نظامی با ملی گرایی عرب، سوسیالیستی و سرمایه داری داشتند بر این کشورها حکم راندند و اخوان و گروه های وابسته به آن سرکوب و به سکوت واداشتند. و بعد بهار سال 2011 فرا رسید.
با وجودی که جنبش های اسلامی رهبری شورش های مردمی علیه حکومت های خودکامه و مستبد منطقه را به عهده نداشتند، اما به دلیل سازماندهی قوی و پیشینه ارائه خدمات اجتماعی به فقرا و نیز مبارزه با سرکوب دولتی از این اعتراض ها به نفع خود سود بردند.
با این وجود، این جنبش ها پس از به قدرت رسیدن در شیوه های حکومت داری خود زیاده روی کردند (تو کدوم کشور به قدرت رسیدن به غیر از ایران ایران تنها نمونه اسلام سیاسی بوده است و خواهد بود)و این مسئله در مصر بیش از هر کشور دیگری مشهود بود و اخوان وعده های اولیه خود را به دست فراموشی سپرد، قول داده بود که جناح هوادار او در صدد کسب اکثریت در پارلمان کشور برنخواهد آمد و از تحریک اقدامات تلافی جویانه نیروهای سکولار خودداری کند.
مرسی جایگزین خیرات الشاطر شد، شاطر مقام قدرتمندی در ساختار جنبش اخوان المسلمین بود اما برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری رد صلاحیت شده بود. همین امر سبب شد مرسی پیروزی نه چندان چشمگیر خود در دوره دوم انتخابات را به نوعی سوء تعبیر کند و اساساً مهمترین گذار دموکراتیک جهان عرب را به نام خود رقم زد.
با توجه به عظمت و گستردگی مشکلات پیش روی مصر پس از برکناری حسنی مبارک، فقط دولتی می توانست شانس موفقیت داشته باشد که برای اداره امور از حوزه پایگاه سیاسی هواداران خود فراتر برود. اخوان بدون حمایت مردمی برای اعمال اصلاحات اقتصادی مهم با چالش های بسیاری روبرو شد و برای کسب توافق بسته کمک مالی «صندوق بین المللی پول» ناکام ماند.
قانون اساسی که اخوان بهار سال گذشته تدوین کرد،(مگر مردم رای نداده بودند) عامل ناامیدی و سرخوردگی گروه هایی شد که چشم انتظار پیشرفت های عمده و تحولات عمیق در مصر پس از دوران مبارک بودند. مرسی همچنین بسیاری از مقامات دولت خود را بدون توجه به خواست عمومی منصوب کرد و تا جایی پیش رفت که یکی از اعضای جماعت اسلامی را به مقام فرمانداری یکی از مهمترین قطب های گردشگری کشور منصوب کرد. جماعت اسلامی روزگاری پیشینه خشونت باری داشت و در گذشته اتباع خارجی را قتل عام کرده بود.
اخوان پرهیزگاری و تمایلات مذهبی مردم عادی مصر را با سرسپردگی به یک دولت مذهبی تک حزبی اشتباه گرفته بود. این اشتباه معمولی است که اسلام گرایان مرتکب می شوند. بسیاری از مردم خاورمیانه دوست دارند که یک مسلمان پرهیزگار و متقی به مقام ریاست جمهوری کشورشان برگزیده شود، اما کارآمدی و شایستگی رهبرانی که به خواست دیگران گوش می دهند و مناسبات سازنده ای با جامعه بین الملل برقرار می کنند، برای عموم مردم از اهمیت بیشتری برخوردار است.
خلع مرسی از قدرت به منزله زنگ خطری برای احزاب اسلامی است که نمی توانند برای حاکمیت موفق بر مردم فقط صرفاً به هویت مذهبی خود حساب کنند. حزب نور مصر که از اخوان تندروتر است و از برکناری مرسی حمایت کرد، این درس را به خوبی آموخته است. حزب نور درخواست کرده بود تا به جای انتخاب محمد البرادعی به مقام نخست وزیری کشور، فردی برای این پست انتخاب شود که با همفکری و اجماع برگزیده شده باشد. البرادعی برنده جایزه صلح نوبل و چهره محبوب نیروهای سکولار مصر است.
سرنوشت تجربه اخوان در مصر پیامدهای مهمی در سراسر منطقه به همراه دارد: برای تونس که همچنان برای تدوین قانون اساسی با چالش های جدی روبرو است، برای سوریه که تعداد زیادی از گروه های اسلامی به مخالفان دولت اسد پیوسته اند و حکومت آن بر حمایت اقلیت های مذهبی متکی است که از ایده حاکمیت یک دولت اسلامی هراس دارند.(صدای امریکا تو مثالی برای حکومت اقلیت داری ؟ نداری ! من دارن : بحرین ، قطر ، عربستان ، کویت ، امارات ..... خسته شودم .راستی جالبه اینا همه هم پیمان امریکا هستن)
سقوط مرسی درس آموزنده ای برای ایران است که تنها کشور جهان است که حاکمیت دینی دارد.(خوبه اینجا اعتراف کردی و چند جمله قبلی تو نقض کردی ) ترکیه نیز باید از مصر درس بگیرد چرا که حزب حاکم آن ریشه های اسلامی دارد. هم ایران و هم ترکیه ابتدا از پیروزی اخوان استقبال کردند، اما تحولات مصر به جای این که به دیدگاه های جهان اسلام اعتبار ببخشد، سبب شد که توجه جهان بر محدودیت های آن معطوف شود.
رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه هنوز با پیامدهای اعتراض های خیابانی مردم در استانبول و دیگر شهرهای بزرگ کشور علیه سیاست های استبدادی دولت او دست و پنجه نرم می کند. مردم ترکیه همچنین به تلاش های مخفیانه دولت اردوغان برای ترویج اخلاق اسلامی اعتراض دارند. رفتار اردوغان در سال های اخیر با روحیه مدارا و تعاملی مغایرت داشته که حزب او ده سال پیش و پس از به قدرت رسیدن ترویج می کرد. دولت اردوغان به طور فزاینده ای شبیه حاکمیت های استبدادی پیشین ترکیه است که رنگ و بوی اسلامی دارد.
در همین ضمن، انقلاب اسلامی 1979 در ایران نیز سال ها پیش با شکست قطعی مواجه شد.(سی واندی انتخابات و دموکراسی در ایران دیده نمیشود ) ایران هم اکنون یکی از کشورهای خاورمیانه است که مردم آن کمترین تمایل و علاقه به دیدگاه های مذهبی و اسلامی را نشان می دهند. ایران کشوری است که مردم آن تعطیلات و آداب و رسوم اسلامی همچون رمضان را به ندرت به جای می آورند اما به جای آن به جشن هایی همچون نوروز و آداب باستانی ایرانی توجه و علاقه بیشتری نشان می دهند.
آیت الله علی خامنه ای، رهبر ایران برای متقاعد کردن مردم به شرکت در انتخابات ریاست جمهوری ماه گذشته ایران به جای این که بر هویت مذهبی مسلمانان شیعه تکیه کند، ناچار شد تا بر وطن پرستی و ایرانی بودن و عشق به کشور متوسل شود. این خود نشانه آشکاری از این واقعیت است که او عدم محبوبیت فزاینده نظام حاکم بر کشور را به رسمیت می شناسد. مردم ایران نیز در انتخابات ریاست جمهوری اخیر حسن روحانی، نامزدی را به قدرت رساندند که کمترین نشانه ای از دیدگاه های افراطی و تندروی را نشان می داد. یکی از دلایلی که پیروزی روحانی شگفت آور نمود آن بود که او یک روحانی است و روحانیون بین شهروندان جمهوری اسلامی بسیار بسیار منفور هستند.(اگه منفورن چرا رای دادن .میزان رای مردم است)
آقای روحانی در سخنرانی که اندک زمانی پس از پیروزی خود ایراد کرد، گفت به خوبی درک می کند که ایدئولوژی مذهبی جایگزینی برای شایستگی و پاسخگویی به مردم نخواهد بود. او قول دارد تا به خواست «اکثریت مردم» که به او رای دهند گوش فرا دهد.
او گفت «در منطقه ما کشورهایی بودند که در ارزیابی جایگاه خود دچار خطای محاسباتی شدند و شما شاهد بودید چه سرنوشتی داشتند... جهان در حال تغییر و تحول و در آستانه گذار است و نظم نوینی باید برقرار شود. اگر ما وضعیت ملی خود را به درستی ارزیابی نکنیم، دچار خسران خواهیم شد».
یادداشت بالا برگردان مقاله باربارا اسلاوین است که در تارنمای « Atlantic Council’s New Atlanticist blog » منتشر شد.
*این مطلب در خبرنامه صدای امریکا منتشر شده است
*قسمت های سبز برای اینجانب است
به قسمت های قرمز دقت کنید .
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( سه شنبه 92/4/25 :: ساعت 12:51 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ
ویژهبرنامه «خبرگزاری دانشجو» در دوران «روحانی مچکریم»؛ فیلم طنز/وطن جدید برای انتقال یهودیان + عکس«وام 10 هزار میلیاردی به کارکنان»کوثری: این بیعرضگی دولت است که.......حکایت رئیس جمهوری که به همه حمله میکردواکنش روحافزا به تکذیبیه مجید انصاری/«دوستان آلسعود» در ایران را بیشتر بشناسیمآقای زیباکلام، آیا تا به حال به دولت گوشزد کردهایدمداحی کامل شب چهارم محرم 1394 با نوای مطیعی + دانلودمداحی کامل شب چهارم محرم 94 با نوای بنی فاطمه + دانلودحالا که خاطره می گویید از آن چند میلیون دلار، یاسر هاشمی رفسنجانکاسبانتحریمچهکسانیاند؟بزرگترین امحاء تاریخ!\چند گام با روحانی در ساری\آهنگ عکس العمل خشن با صدای هاشم بافقی[همه عناوین(1066)][عناوین آرشیوشده]