گفته میشود برکناری احتمالی یاسر هاشمی با ماجرای انتصاب و اخراج عبدالحسین هراتی بی ارتباط نیست. طه هاشمی از برخورد با معرفیکننده هراتی خبر داده بود.
به گزارش میدان 72، یک سایت حامی هاشمی از قول یک منبع مطلع از احتمال تغییر یاسر هاشمی از ریاست دفتر هیات امنا دانشگاه آزاد خبر داد و نوشت “شنیده شده است که یاسرهاشمی به زودی از دفتر هیات امنا کنار گذاشته خواهد شد.”
انتخاب البته به صراحت به دلیل برکناری احتمالی هاشمی اشاره ای نکرده و آن را “برخی حواشی، نارضایتی ها و تذکرات اعضای هیات امنا” عنوان کرده است.
با این وجود گفته می شود برکناری احتمالی یاسر هاشمی با ماجرای انتصاب و اخراج عبدالحسین هراتی بی ارتباط نیست. این موضوع در کنار تاکید چندباره طه هاشمی بر برخورد با معرفی کننده هراتی روشن تر میشود.
طه هاشمی معاون فرهنگی دانشگاه آزاد با اشاره به اینکه “با اعتماد به معرفیکنندگان به هراتی سمت دادم”، گفته بود: “به همه افرادی که با من تماس گرفتهاند اعلام کردهام هرکسی مستنداتی دارد در این زمینه به ما اعلام کند. اگر این مستندات حقیقت داشته باشد به کسانی که او را به ما معرفی کردهاند گلایه میکنیم زیرا ما بهاعتماد آنها به وی مسئولیت دادیم و با کسی تعارف نداریم.”
گفتنی است عبدالحسین هراتی که در چند نامه به برخی سران و حامیان فتنه، به صورت مستقیم به حضرت امام خمینی (ره) توهین کرده بود، با در دست داشتن حکمی خود را به عنوان مشاور اکبر هاشمی رفسنجانی معرفی میکرد.
نکته مشترک همه خاطرات خاطره گویان این روزها و وزرای دیروز این است که گویا هیچکدام تمایلی بر وزارت و همراهی با احمدی نژاد نداشتند و با خواهش و التماس وزارت را برای منت نهادن بر سر مردم پذیرفته اند. باز هم خاطره بنویسید و در خلال خاطراتتان چنگ بر صورت مردی بیندازید که به شما اعتماد کرد و شماها را در خلوتگه دولت خود راه داد.
میدان 72/ محمد جواد روستا: چه سخت است دیده نشدن و فراموش شدن برای کسانی که تا دیروز به یمن همراهی وهمکاری با احمدی نژاد از این شبکه تلویزیونی به ان شبکه تلویزیونی و از این تیتر رسانه به ان تیتر رسانه می رفتند. اتمام دوران قانونی هشت ساله احمدی نژاد برای انها که دیده شدن وشنیده شنیدن از نان شب هم برایشان مهم تر است یعنی پایان عمر سیاسی انها و انتقالشان به بایگانی های سیاسی.
انچه در خاطره ها مانده است با انچه شما ناهمراهان دیروز و نمک خوران و نمکدان شکنان سیاسی نقل رسانه ها می کنید متفاوت است. در خاطره روستاها و کوره دهات فراموش شده خاطره مردی نقش بسته است که خستگی ناپذیری اش برای همیشه درتاریخ خواهد ماند. خاطره مردی که با اسکورت دوشکا و ارپی جی هفت و تانک به سیستان وبلوچستان نرفت. خاطره مردی که پلپ هسته ای و قفل های عنکبوت گرفته و تاسیات هسته ای که لانه کبوتران شده بود را شکست و بر حق مسلم ایران و ایرانی بر داشتن فناوری هسته ای صحه گذاشت و تا اخر هم بران ایستاد. خاطرات تراوش شده از ذهن وهم الود ناهمراهان دیروز خوانندگان خاص دارد ولی خاطره سفرهای استانی احمدی نژاد همان سفرهایی که تا دیروز انرا گناه کبیره هم تلقی کردید در یادها ماندنی است. همان سفرهای استانی که انرا تایید نکردید ولی امروز در دستور کار همان نقادان دیروز قرار دارد البته اگر نگویید سفر مسلحانه به سیستان وبلوچستان و ایلام ومصوبه داشتن و تخصیص اعتبار دادن سفر استانی نیست زیارت عتبات است!
شما خاطرات وزارت چند روزه خود را بگویید تا در رسانه ها دیده شوید و از یادها نروید البته برایتان همان وزیر سابق بودن هم یک برند است که شماها نگران فراموشی ان هستید. ولی فراموش نخواهد شد مردی که در مرزهای امریکا و حیات خلوتش یعنی امریکای لاتین عصرها چایی می نویشید. از هیلاری در اخر وزارتش پرسیدند بزرگترین چالش وزارتت چه بود، گفت: ایران
امیدوارم روزی از کری هم این سوال کنند چون جوابش جالب خواهد بود!
خاطره بنویسید و در بیان خاطراتتان با خنده مجری تحریک به ادامه افشاگری وهم الود شوید علیه مردی که به برکت وجودش حزب الله امید تازه ای یافت وتقویت شد. در حالی که شما در سخنرانی در مجلس خبرگان فقط گفتید: در صورت حمله به سوریه ما فقط غذا و دارو می فرستیم! چه زحمتی قبول کردید برای دفاع از خط مقاومت! خاطرات بودن در کنار احمدی نژاد را بگویید و بنویسید ولی نمی دانم این همه فراری از پست و مقام و تارک دنیا را احمدی نژاد از کدامین دیر و اعتکاف گاه بیرونشان اورده و با خواهش و تضرع انها را وزیر و… کرده است.
نکته مشترک همه خاطرات خاطره گویان این روزها و وزرای دیروز این است که گویا هیچکدام تمایلی بر وزارت و همراهی با احمدی نژاد نداشتند و با خواهش و التماس وزارت را برای منت نهادن بر سر مردم پذیرفته اند. باز هم خاطره بنویسید و در خلال خاطراتتان چنگ بر صورت مردی بیندازید که به شما اعتماد کرد و شماها را در خلوتگه دولت خود راه داد.
برای دیده شدن و فراموش نشدن در رسانه ها راههای دیگری هم هست. برای فرستادن پیغام توبه و برائت از احمدی نژاد به مقسمین پست های دولت تدبیر و امید و یافتن میزی هرچند کوچک در کنار تدبیریون و امیدیون راههای دیگری بجز حمله به احمدی نژاد هم هست.
فقط نکته ای گویمتان بر طریق مفارقت که روحانی حتما این بیت شعر را شنیده و یا جایی خوانده که:
هرکه عیب دگران پیش تو اورد وشمرد
بی گمان عیب تو پیش دگران خواهد گفت
با افتابه سوراخ اصلاح طلبان که این روزها سکوت کرده اند تا اوارهای دولت تدبیر بر سر انها نریزد خودتان را تطهیر نکنید. امروز شما از بدی های مردی در خاطراتتان می گویید که هنوز قاب عکسش در خانه های روستاییان بر دیوارها قاب است وانها خیال پایین اوردنش هم ندارند.
گروه سیاسی مشرق- پخش اینترنتی مستند «من روحانی هستم» با موضع گیریها و حاشیههای فراوانی همراه بود؛ درحالی که عوامل سازنده و پخش این اثر، مستند را مبتنی بر مستندات و شواهد تاریخی میدانند، رسانههای طرفدار دولت و برخی مقامات کشوری از جمله خود رئیس جمهور و علی لاریجانی ریاست مجلس، برخی قسمتهای این مستند از جمله روایتی که از نقش دکتر روحانی در ماجرای مک فارلین به نمایش درآورده را خلاف واقع دانستهاند.
لاریجانی در مورد این مستند میگوید: «همین چند روز پیش دیدم چه سر و صدایی در کشور به وجود آمده است آن هم بر سر یک سیدی، سیدی که با عنوان «من روحانی هستم» پخش شده است. در این سیدی یک سری مطالبی را مطرح کردند که برخی از مطالب خلاف واقع است. آقای روحانی رئیسجمهور را متهم کردند که شما در داستان مکفارلین حضور داشتید، این دروغ است، کسانی که در آن شرایط سیاسی پس از انقلاب حضور داشتند، همه میدانند که آقای روحانی نقشی در مسئله مک فارلین نداشته است، چرا خلاف واقع میگویید؟ چرا دروغ میگویید؟»
رئیس جمهور نیز سال گذشته در میان صحبتهای خود در جشنواره مطبوعات به این مستند اشاره میکند و با ناصحیح خواندن قسمتهایی از این مستند میگوید: «حتی علیه شخص رییس جمهوری سی دی پخش میکنند با نشانی . من فقط به آنها گفتم این قسمت سی دی ناصحیح است.»
اینکه آیا پخش این مستند تخریب وجههی رئیس جمهور را به دنبال دارد یا خیر مطلبی است که باید بر عهده مخاطبان این مستند گذاشت؛ اما نکتهی قابل تأمّل در حاشیه پخش اینتنرتی این مستند، تکذیب و دروغ خواندن برخی شواهد و اسناد تاریخی است.
تکذیب حضور و نقش حسن روحانی در ماجرای سفر هیأت آمریکایی با سرپرستی مک فارلین به ایران در حالی صورت میگیرد که نام حسن روحانی به عنوان یکی از اعضای مذاکره کننده با هیأت آمریکایی در کتاب خاطرات آیت لله هاشمی رفسنجانی در سال 65 با عنوان "اوج دفاع" ذکر شده است.
هاشمی در کتاب "اوج دفاع”،خاطرات روز 4 خرداد ماه سال 65 را اینگونه بیان میکند:
«آقای [محسن] کنگرلو اطلاع داد که هواپیمای حامل قطعات گرانقیمت آمریکایی – که با پاسپورت ایرلندی آمدهاند و به نام ایرلندی هستند – در فضای تهران است. به آقای دکتر روحانی گفتم که برای کنترل قطعات و اداره مسائل سیاسی و مذاکرات همکاری کنند.
افطار میهمان نخستوزیر بودیم. آقایان [محسن] کنگرلو [مشاور نخستوزیر] و [احمد] وحیدی [مسوول اطلاعات سپاه] آمدند. گزارش وضع هیات آمریکایی را دادند. یکچهارم قطعات هاک درخواستی را آوردهاند. آقای مک فارلین مشاور ویژه ریگان و شخصیتهای حساس دیگر آمریکا در هیاتاند. برای سران کشور ما کلت و شیرینی، هدیه آوردهاند و خواهان ملاقات با سراناند.
قرار شد هدیه را نپذیریم و ملاقات ندهیم و مذاکره را در سطح دکتر هادی و دکتر روحانی و مهدینژاد مخفی نگه داریم و [مذاکرات] محدود به مساله گروگانهای آمریکایی در لبنان و دادن قطعات هاک و چند قلم دیگر اسلحه [باشد]. آنها بیشتر خواهان مذاکره در مسائل کلی و سیاسیاند. میخواهند یک نفر دائما در هواپیمای خودشان برای تماس با خارج از طریق ماهواره بماند. این را هم قبول نکردیم.»
خاطرات روز 5 خرداد هاشمی رفسنجانی در کتاب "اوج دفاع" نیز اینگونه آمده است:
«در منزل بودم. دکتر هادی و دکتر روحانی آمدند و پس از توصیه آنها در مورد مسائل قابل بحث، قرار شد دکتر هادی با هیأت آمریکایی مذاکره کنند. عصر آمدند و گفتند مکفارلین ناراضی است و مدعی است به او توهین شده که چرا مقامات با او حرف نمیزنند و چرا هدیهاش را نمیپذیریم و میگوید اگر من برای خرید پوست گربه به روسیه بروم، گورباچف در روز دو بار با من ملاقات میکند.
دیشب موضوعات مهمی را مطرح کردهاند که قابل گفتگو است و مدعیاند که روسیه قصد حمله به ایران را دارد. باز هم موضوع قابل بحث را مشخص کردم و گفتم مانعی ندارد که دکتر هادی با همراهان او صحبت کند، ولی سران کشور ما ملاقات و مذاکره با آنها را نمیپذیرند.»
هاشمی بار دیگر در خاطرات 8 خرداد ماه به نقش دکتر روحانی در مذاکرات با هیأت آمریکایی اشاره دارد:
«عصر دکتر هادی و دکتر روحانی آمدند. راجع به پیگیری مسأله گروگانهای آمریکایی بحث شد. قرار شد طبق همان پیشنهاد نهائی ما که نپذیرفتند عمل شود، اگر آمریکاییها خواستند جلو بیایند.»
معصومه نبوی در گفتگو با مهر درباره اسناد ساخت مستند میگوید: در برخی از این مراجعات گفته میشد از آنها خواستهاند اسناد رییس جمهور را در اختیار عموم نگذارند برای همینمنظور سراغ خاطرات خود رییس جمهور و اشخاص وابسته به ایشان رفتیم. برای قبل از انقلاب که کتاب خاطرات خودشان بسیار غنی بود و برای بعد از انقلاب هم خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی بیشترین کمک را به ما کرد و اکثر قسمتهای حساس مستند از کتابهای خاطرات ایشان روایت شده است.
برای سالهای اخیر و پرونده هستهای هم دستمان بسیار باز بود و راحتتر به اطلاعات دسترسی پیدا کردیم ولی تاکیدی که داشتیم استفاده از منابع نزدیک به آقای روحانی بود... مثلا در بحث مک فارلین و شورای نظارت بر صدا و سیما به خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی استناد شده است که رییس جمهور از نزدیکان ایشان هستند و یا در بحث هستهای روایت بسیار بود ولی ما سراغ روایت تیم آقای روحانی رفتیم؛ یعنی آقایان ظریف و موسویان.
تکذیب قسمتی از خاطرات هاشمی رفسنجانی در حالی صورت میگیرد که تا به حال واکنشی از جانب دفتر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس جمهور در مورد کمّ و کیف و حقیقت این ماجرا صورت نگرفته است.
دکتر آشنا مشاور فرهنگی و رسانهای رئیس جمهور در مورد تناقض صحبتهای علی لاریجانی با خاطرات هاشمی رفسنجانی میگوید: «آقای لاریجانی سخنان خود را مشخصا بیان کردند و قطعا متوجه بودند که در این مستند به چه بخشهایی از خاطرات آقای هاشمی استناد و به چه بخشهایی استناد نشده است. » (نسیم آنلاین 9/2/93)
در همین راستا حمیدرضا ترقی عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی در مورد مطابقت مستند «من روحانی هستم» با خاطرات هاشمی رفسنجانی گفت: «طبق اعلام سفیر فیلم منبع و مرجع مطالب این فیلم خاطرات آقای هاشمی در سال 65 است بنابراین اگر ایرادی به متن و محتوای فیلمنامه وارد است باید از آقای هاشمی ایراد گرفت که چرا چنین خاطره ای را تحریف یا این طور نقل کرد. در واقع فیلمنامه نویس فیلم "من روحانی هستم" آقای هاشمی است چون خود او چنین متنی را نوشت و چاپ کرد بنابراین اگر اشکالی به اصل فیلم وارد است مسئولیتش با آقای هاشمی است چون از افرادی مثل او مستندتر کیست؟ اگر کسی دست نوشته و خاطرات چاپ شده یک شخصیت به نام و شهیر سیاسی را برای مستندسازی مبنا قرار دهد و آن را منتشر کند نمی توان ایرادی به عوامل و تهیه کننده آن گرفت.» (پایگاه خبری تحلیلی مثلث 9/2/93)
به هرحال موضع گیری مبهم و دوگانه برخی مسئولین در این مورد، برای مردم قانع کننده نیست و مردم منتظر هستند تا منتقدان این مستند، قسمتهایی که به ادعای خود دروغ و خلاف واقع میدانند بیان کرده و درصورتی که به صحت خاطرات هاشمی رفسنجانی اعتماد ندارند، اعتراض خود را معطوف به ایشان کنند.
به نظر میرسد عدم صداقت در بیان نقل قولها و خاطرات توسط مسؤولان اسبق دولتی اینبار برای رئیسجمهور محترم درسرساز شده است و افراد خاطی میبایست درباره نقل قولهای خلاف واقع خود به مردم، تحلیلگران و پژوهشگران پاسخ بدهند و اعتبار دیگر نقل قولها و خاطرات خود را اثبات کنند زیرا به نظر میرسد دیگر هیچ دلیلی برای اعتماد به چنین خاطراتی وجود ندارد و کتاب خاطرات شفاهی تبدیل به کتاب ادعاهای آیتالله شده است.
از سوی دیگر دولت محترم باید بدون جنجال و حاشیه آفرینی، به خاطی اصلی اعتراض کند که چرا خلاف واقع خاطره گویی میکند؛ این حاشیه سازی رسانهای در حالی صورت میپذیرد که مقام معظم رهبری کرارا اعلام کردهاند مسائل را به اصلی و فرعی تقسیم کرده و دولت محترم را در اجرا و حل مشکلات مردم یاری و از کشاندن دولت به حواشی بیمنطق و بیدلیل پرهیز شود.
این اولین باری نیست که صحّت خاطرات هاشمی رفسنجانی با خدشه مواجه میشود. قبل از این نیز ادعاهای هاشمی در رابطه با نگارش نامه به امام خمینی(ره) در مورد رابطه با آمریکا و حذف شعار مرگ بر آمریکا انتقادات فراوانی را به دنبال داشت.
آیتالله هاشمی سال گذشته نیز با ردّ استفاده سیاسی و انتخاباتی از اموال دانشگاه آزاد گفته بود: «هر کسی می تواند سند بیاورد که ما یک بار هم در این سالها کوچکترین استفاده انتخاباتی از دانشگاه آزاد کردیم. هیچ؛ بنا هم نداریم»
این در حالی بود که اسناد سوء استفاده از دانشگاه آزاد به نفع جریانهای سیاسی بلافاصله در خروجی بسیاری از رسانهها قرار گرفت.
سید حمید روحانی
امام خمینی(ره): دولت و مردم نبایستی از یکدیگر جدا باشند، اگر جدا شدند ملت از گرفتاری دولت خشنود میشود… ولی اگر یکی باشند مردم گلیم زیرپای خود را در مواقع لزوم میفروشند و به دولت میدهند تا رفع نیاز دولت شود…
امام امت (سلام الله علیه) بیش از نیم قرن گذشته به نکتهای اشاره کردند که امروز ما آن را در کشور ایران با چشم سر دیدیم. ایشان در نطق کوتاهی هشدار دادند که «… دولت و مردم نبایستی از یکدیگر جدا باشند، اگر جدا شدند ملت از گرفتاری دولت خشنود میشود… ولی اگر یکی باشند مردم گلیم زیر پای خود را در مواقع لزوم میفروشند و به دولت میدهند تا رفع نیاز دولت بشود…»
در هفتههای گذشته همگان دیدند که رییس جمهور محترم با عجز و لابه، التماس و اصرار، خواهش و تمنا، وعده و وعید، تهدید و نوید از ملت ایران خواست که از دریافت یارانة نقدی، خودداری ورزند و با انصراف خود، دولت را در بهبود معیشت! مردم یاری دهند، لیکن به رغم آن همه التماس و زاری و حجم سنگین تبلیغات رسانهای سراسری، ملت ایران نه تنها به این درخواست بها نداد بلکه با اصرار کم سابقهای برای دریافت یارانه نقدی نامنویسی کردند و با این حرکت معنادارِ خود، به دولت نه گفتند.
من در دوران زندگی خود این گونه «نه» از جانب ملت به دولتها را تنها در دوران رژیم شاه دیده بودم و شاهد بودم، مردم در آن دوران تاریک از گرفتاری دولتهای طاغوتی خشنود میشدند و پیوسته مترصد بودند که برخلاف خواست و درخواست دولتهای بیگانه از ملت، رفتار کنند، موضع بگیرند و دست رد بر سینة نامحرم زنند.
البته موضع منفی و «نه» قاطع و محکم مردم ایران به رییس جمهور فعلی برای کسانی که با مردم و در میان مردمند و مست قدرت نشدهاند، قابل پیشبینی بود و برخوردی دور از انتظار به نظر نمیآمد، زیرا که ملت ایران در این مدت کوتاهی که از ریاست جناب آقای دکتر حسن روحانی میگذرد، به سختی تحقیر شدند، سیلی خوردند، رنجها کشیدند و خون جگرها خورده و میخورند، با این وضع چگونه باورکردنی بود که ملت ایران با دولتمردان همدلی نشان دهند؟! آقای رییس جمهور از روزی که زمام امور را به دست گرفت:
1? ملت را نامحرم پنداشت، به ملت پشت کرد، راه خود را از مردم جدا کرد با مردم به راستی و صداقت برخورد نکرد و مردم را از آنچه در پشت پرده می گذشت ـ و می گذرد ـ بیخبر گذاشت. ملت ایران ـ این صاحبان اصلی انقلاب ـ یکباره از آنچه در پشت پرده جریان دارد بیخبر ماندند. آقای رییس جمهور بنابر سیاست مشاوران خود ـ که رنگ و ریشه امریکایی دارند ـ سیاست خارجی را از خیابانها جمع کرد، یعنی از دست مردم گرفت و به محفلهای مشکوک بده بستانهای سیاسی و بند و بستهای کثیف دیپلماسی کشانید. نتیجه این شد که امروز ملت ایران نمیداند که در مذاکرات ژنو چه ارزشهایی بر باد رفته و خدای نخواسته چه ننگی به بار آمده است!
2? برخی از وزرای کابینه او در جشنوارههای دهة فجر به مردم ایران ـ به ویژه خانوادة عزیز شهدا ـ دهن کجی کردند، از دشمنان اسلام و ملت ایران تجلیل و تقدیر به عمل آوردند و صحنههایی را در این جشنوارهها به نمایش گذاشتند که اشک زنان و مردان غیرتمند ایران را درآوردند.
3? با نادیده گرفتن خطوط قرمز و وادادگی در برابر بیگانگان، به مقام معظم رهبری اهانت کردند و ایشان را سخت آزردند. مردم ایران اگر از همه بدیها و نادرستیهای این دولت چشمپوشی کنند، بی اعتنایی به اصولی که مقام رهبری تعیین کردهاند، از نظر ملت ایران جرمی نابخشودنی بهشمارمیرود و نادیده گرفتن آن، از نظر ملت، پایمال کردن خون شهیدان و بر باد دادن آرمانهای انقلاب اسلامی است.
4? راه گستاخی و دهنکجی را بر روی جهانخواران و تجاوزگران باز کردند. از روزی که نمایندگان دولت پشت میز مذاکره با دشمنان این ملت نشستند، استکبار جهانی و در رأس آن امریکای جهانخوار، از هر فرصتی برای اهانت به مردم ایران و خوار شمردن آنان بهرهبرداری کرد. مردم ایران انتظار داشتند که دولتمردان در برابر گستاخیهای استکبار جهانی بایستند و از عزت، شرافت و کرامت انسانی ملت ایران دفاع کنند لیکن متأسفانه دولتمردان ما با لبخندهای زشت و تلختر از زهر خود روی زخمهای دل این ملت نمک پاشیدند.
5? اهانت به مقدسات اسلام و زباندرازی به آرمانهای امام در روزنامههای وابسته به تسلیمطلبان و به اصطلاح هوادار دولت هر روز، رو به فزونی است. ملت ایران احساس میکند دستهایی در کار است که ملت ایران را به قهقرا ببرد و از کرامت انسانی و اصول اسلامی تهی سازد و به هیچی و پوچی بکشاند.
6? آقای رییس جمهور با شعار فراجناحی و اعتدال و میانهروی از مردم رأیگرفت لیکن پس از رسیدن به قدرت نه تنها به این وعده و قرار وفادار نماند و در مدت کمتر از 6 ماه 2600 مدیر اجرایی را از کار برکنار کردند، بلکه برخی از عوامل نشاندارفتنه امریکایی 88 را در مراکز کلیدی به کار گماشتند و بدینگونه نیز به ملت ایران دهنکجی کردند.
7? هر روز زیر عنوان اعتدال تلاش کردند که راه و مرام امام و پیروان راستین خط امام را افراطی، تندروی خشونتطلبی بخوانند و زمینه را برای کمرنگ کردن خط و راه امام و به انزوا کشاندن نیروهای انقلابی و حزباللهی و میدان دادن به لیبرالیستهای بیگانهپرست و نیروهای پیادهنظام امریکا هموار کنند.
8? با نکوهش شعار مرگ بر امریکا که ریشه در فرمان قرآنی دارد و تمسک مغلطهآمیز به آیة شریفه «ولاتسبوالذینیدعون من دون الله» که هیچ ارتباطی به «مانحنفیه» ندارد تلاش گستردهای در راه بازداشتن ملت ایران از رویارویی و مبارزه با شیطان بزرگ، دنبال میشود.
آقای رییس جمهور به پیروی از هممسلکان خود که میگویند «من از مرگ خوشم نمیآید! از زندگی و حیات حرف بزنید» اعلام کرد که من از فحش خوشم نمیآید! و با این ترفند فکر کرد میتواند ملت ایران را از رسالت انقلابی و اصل اسلامی تبری و اعلام بیزاری از دشمنان قسمخورده اسلام باز بدارد. آیا آقای رییس جمهور تنها بیزاری از امریکا را فحش میداند یا اصولاً بیزاری و نفرت از دشمنان اسلام را نیز فحش میشمارد؟ آیا او لعن به معاویه و یزید و شمر را نیز فحش میشمارد؟ و از آن کراهت دارد یا تنها لعن معاویه زمان را فحش میخواند؟!! و آن را خوش ندارد. آیا او از زیارت عاشورا که در آن بسیاری از دشمنان اسلام مورد لعن و نفرت قرار گرفتهاند نیز ناخشنود است و از آن کراهت دارد؟ از آیاتی چون «موتوابغیظکم»«قاتلهم الله انی یوفکون» نیز استنکارمیکند؟ اگر لعن شیطان بزرگ (امریکا) از نظر آقای رییس جمهور فحش است و ناروا، حتماً لعن بر شیطان نیز از نظر او باید همین حکم را داشته باشد بنابراین او باید از استعاضه خودداری ورزد و هیچ گاه اعوذ بالله من الشیطان الرجیم را بر زبان نیاورد!! چون فحش را دوست ندارد!!
آری این رفتار ساختارشکنانه و ذلتآفرین آقای رییس جمهور است که ملت ایران را به موضع منفی در برابر درخواست همراه باعجز و لابه او کشانیده و عملاً به رویارویی با او واداشته است. اگر آقای رییس جمهور از مردم جدا نشده بود و آرمانهای امام و انقلاب را به درستی پاس میداشت و در برابر دشمنان اسلام و ایران سرسازشو تسلیم فرود نمیآورد و به عزت، کرامت و شرافت اسلامی و ملی آسیب نمیرسانید بیتردید ملت بزرگ ایران با همه توان به یاری او میشتافت، پشت سر او میایستاد و نه تنها از دریافت یارانه ناچیز صرف نظر میکرد، بلکه به اصطلاح معروف از نان شب خود میزد و به فرمودة امام «گلیم زیر پای خود را» میفروخت و به رییس جمهور خود میداد و به این همه زاری و گدایی ناروا، بیجا و بینتیجه نیازی نبود.
اما افسوس… فاعتبروا یا اولی الابصار
بایسته است این وجیزه را با پیام حکیمانه و هشداردهندة امام پایان برم:
…دولت و ملت بایستی یکی باشند تا اگر گرفتاریها و پیشامدهایی که برای دولت و مملکت پیش میآید، مردم از دولت پشتیبانی نمایند… دولت و مردم نبایستی از یکدیگر جدا باشند، اگر جدا شدند ملت از گرفتاری دولت خشنود میشود… ولی اگر یکی باشند مردم گلیم زیرپای خود را در مواقع لزوم میفروشند و به دولت میدهند تا رفع نیاز دولت شود…
به خدا قسم که اگر سبد کالا را در دست راستم و
سهام عدالت را در دست چپم قرار دهید
باز هم از کرفتن یارانه ها انصراف نمیدهم !
بر خودم واجب دونستم قبلا از همه 18 میلیون نفری که به روحانی رای دادن و در پاسخ درخواست انصراف رئیس جمهور لبیک کفتن تشکر کنم!
میلیاردر دست راست روحانی کیست؟
+ تصاویر و اسناد
من ودوستانم در یک اقدام نمادین و مسالمت آمیز و اعتراض به انها که تا شش ماه پیش در کاخ نیا... زندگی میکردن و یارانه میکرفتن و میگفتن ما تحریم ها رو ور میداریم وضع مردم خوب میشه حالا میکن یارانه نکیرید، اقدام به پر کردن فرم های یارانه میکنیم.
پس از ابلاغ سیاستهای اقتصاد مقاومتی، رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی در حرم مطهر رضوی به سؤالات و ابهاماتی که در این باره مطرح شده بود پاسخ دادند.
به گزارش خبرگزاری فارس، پس از ابلاغیه سیاستهای اقتصاد مقاومتی، رهبر انقلاب اسلامی در سخنرانی در حرم مطهر رضوی به سؤالات و ابهاماتی که در این باره مطرح شده بود پاسخ دادند.
آنچه در ادامه میآید پاسخ به این ده سوال است که پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR آن را منتشر کرده است:
1. اقتصاد مقاومتی چه هست و چه نیست؟ خصوصیّات مثبت آن و خصوصیّات منفی و سلبیِ آن چیست؟
یک الگوی علمی متناسب با نیازهای کشور ما است ــ این آن جنبهی مثبت ــ امّا منحصر به کشور ما هم نیست؛ یعنی بسیاری از کشورها، امروز با توجّه به این تکانههای اجتماعی و زیروروشدنهای اقتصادیای که در این بیست سی سال گذشته اتّفاق افتاده است، متناسب با شرایط خودشان به فکر یک چنین کاری افتادهاند. پس مطلب اوّل اینکه این حرکتی که ما داریم انجام میدهیم، دغدغهی دیگر کشورها هم هست؛ مخصوص ما نیست.
2. اقتصاد مقاومتی درونزا به چه معناست؟
این اقتصاد درونزا است. درونزا است یعنی چه؟ یعنی از دل ظرفیّتهای خود کشور ما و خود مردم ما میجوشد؛ رشد این نهال و این درخت، متّکی است به امکانات کشور خودمان؛ درونزا به این معنا است.
3. آیا درونزایی اقتصاد مقاومتی همان درونگرایی اقتصاد است؟
درونگرا نیست؛ یعنی این اقتصاد مقاومتی، به این معنا نیست که ما اقتصاد خودمان را محصور میکنیم و محدود میکنیم در خود کشور؛ نه، درونزا است، امّا برونگرا است؛ با اقتصادهای جهانی تعامل دارد، با اقتصادهای کشورهای دیگر با قدرت مواجه میشود. بنابراین درونزا است، امّا درونگرا نیست. اینها را که عرض میکنم، برای خاطر این است که در همین زمینهها الان قلمها و زبانها و مغزهای مغرض، مشغول کارند که [القا کنند] «بله، اینها میخواهند اقتصاد کشور را محدود کنند و در داخل محصور کنند». انواع و اقسام تحلیلها را برای اینکه ملّت را و مسئولان را از این راه ـ که راه سعادت است ـ جدا بکنند دارند میکنند. من عرض میکنم تا برای افکار عمومیمان روشن باشد.
4. آیا اقتصاد مقاومتی، اقتصادی دولتی است؟
این اقتصادی که به عنوان اقتصاد مقاومتی مطرح میشود، مردمبنیاد است؛ یعنی بر محور دولت نیست و اقتصاد دولتی نیست، اقتصاد مردمی است؛ با ارادهی مردم، سرمایهی مردم، حضور مردم تحقّق پیدا میکند. امّا «دولتی نیست» به این معنا نیست که دولت در قبال آن مسئولیّتی ندارد؛ چرا، دولت مسئولیّت برنامهریزی، زمینهسازی، ظرفیّتسازی، هدایت و کمک دارد. کار اقتصادی و فعّالیّت اقتصادی دستِ مردم است، مال مردم است؛ امّا دولت ـ بهعنوان یک مسئول عمومی ـ نظارت میکند، هدایت میکند، کمک میکند. آن جایی که کسانی بخواهند سوءاستفاده کنند و دست به فساد اقتصادی بزنند، جلوی آنها را میگیرد؛ آنجایی که کسانی احتیاج به کمک دارند، به آنها کمک میکند. بنابراین آمادهسازی شرایط، وظیفهی دولت است؛ تسهیل میکند.
چهارم، گفتیم این اقتصاد، اقتصاد دانشبنیان است یعنی از پیشرفتهای علمی استفاده میکند، به پیشرفتهای علمی تکیه میکند، اقتصاد را بر محور علم قرار میدهد؛ امّا معنای آن این نیست که این اقتصاد منحصر به دانشمندان است و فقط دانشمندان میتوانند نقش ایفا کنند در اقتصاد مقاومتی؛ نخیر، تجربهها و مهارتها ـ تجربههای صاحبان صنعت، تجربهها و مهارتهای کارگرانی که دارای تجربه و مهارتند ـ میتواند اثر بگذارد و میتواند در این اقتصاد نقش ایفا کند. اینکه گفته میشود دانشمحور، معنای آن این نیست که عناصر با تجربهی صنعتگر یا کشاورز که در طول سالهای متمادی کارهای بزرگی را بر اساس تجربه انجام دادهاند، اینها نقش ایفا نکنند؛ نخیر، نقش بسیار مهمّی هم به عهدهی اینها است.
5. عدالت در اقتصاد مقاومتی چگونه تعریف میشود؟
این اقتصاد، عدالتمحور است؛ یعنی تنها به شاخصهای اقتصاد سرمایهداری ـ [مثل] رشد ملّی، تولید ناخالص ملّی ــ اکتفا نمیکند؛ بحث اینها نیست که بگوییم رشد ملّی اینقدر زیاد شد، یا تولید ناخالص ملّی اینقدر زیاد شد؛ که در شاخصهای جهانی و در اقتصاد سرمایهداری مشاهده میکنید. در حالی که تولید ناخالص ملّی یک کشوری خیلی هم بالا میرود، امّا کسانی هم در آن کشور از گرسنگی میمیرند! این را ما قبول نداریم. بنابراین شاخص عدالت ـ عدالت اقتصادی و عدالت اجتماعی در جامعه ـ یکی از شاخصهای مهم در اقتصاد مقاومتی است، امّا معنای آن این نیست که به شاخصهای علمی موجود دنیا هم بی اعتنایی بشود؛ نخیر، به آن شاخصها هم توجّه میشود، امّا بر محور «عدالت» هم کار میشود. عدالت در این بیان و در این برنامه به معنای تقسیم فقر نیست، بلکه به معنای تولید ثروت و ثروت ملّی را افزایش دادن است.
6. با توجه به برنامههای اقتصاد مقاومتی، مشکلات کنونی اقتصاد کشور حل خواهد شد؟
در اینکه گفتیم اقتصاد مقاومتی بهترین راه حلّ مشکلات اقتصادی کشور است شکّی نیست، امّا معنای آن این نیست که ناظر به مشکلات کنونی کشور است ـ که یک مقداری از آن مربوط به تحریم است، یک مقداری از آن مثلاً مربوط به غلط بودن فلان برنامه است ـ نه، این مال همیشه است. اقتصاد مقاومتی یعنی مقاومسازی، محکمسازی پایههای اقتصاد؛ این چنین اقتصادی چه در شرایط تحریم، چه در شرایط غیر تحریم، بارور خواهد بود و به مردم کمک میکند. این سؤال اوّل.
7. آیا اقتصاد مقاومتی که شعار آن را میدهیم، تحقّقپذیر است، ممکن است، یا نه، خیالات خام است؟
پاسخ این است که نخیر، کاملاً، عملاً، حتماً ممکن است؛ چرا؟ بهخاطر ظرفیّتها؛ چون این کشور، دارای ظرفیّتهای فوقالعاده است. من حالا چند قلم از ظرفیّتهای کشور را عرض میکنم. اینها چیزهایی است که آمارهای عجیبوغریب لازم ندارد، جلوی چشم همه است، همه میبینند.
8. ظرفیت های کشور ما در راستای تحقق اقتصاد مقاومتی چه می باشد؟
یکی از ظرفیّتهای مهمّ ما، ظرفیّت نیروی انسانی ما است. نیروی انسانی در کشور ما، یکی از بزرگترین ظرفیّتهای کشور ما است؛ این یک فرصت بزرگ است. عرض کردیم، جمعیّت جوان کشور ــ از پانزده سال تا سی سال ــ یک حجم عظیم از ملّت ما را تشکیل میدهند؛ این خودش یک ظرفیّت است. تعداد ده میلیون دانشآموختهی دانشگاهها را داریم؛ ده میلیون از جوانهای ما در طول این سالها از دانشگاهها فارغالتّحصیل شدند. همین حالا بیش از چهار میلیون دانشجو داریم که اینها در طول چند سال آینده فارغالتّحصیل میشوند؛ جوانان عزیز بدانند، این چهار میلیونی که میگویم، 25 برابر تعداد دانشجو در پایان رژیم طاغوت است؛ جمعیّت کشور نسبت به آن موقع شده دو برابر، امّا تعداد دانشجو نسبت به آن موقع شده 25 برابر؛ امروز ما این تعداد دانشجو و فارغالتّحصیل داریم. علاوهی بر اینها، میلیونها نیروی مجرّب و ماهر داریم. ببینید، همینهایی که در دوران جنگ به داد نیروهای مسلّح ما رسیدند. در دوران جنگ تحمیلی، یکی از مشکلات ما، از کار افتادن دستگاههای ما، بمباران شدن مراکز گوناگون ما، تهیدست ماندن نیروهای ما از وسایل لازم ـ مثل وسایل حمل و نقل و این چیزها ـ بود. یک عدّه افراد صنعتگر، ماهر، مجرّب، راه افتادند از تهران و شهرستانها ـ که بنده در اوایل جنگ خودم شاهد بودم، اینها را میدیدم؛ اخیراً هم بحمدالله توفیق پیدا کردیم، یک جماعتی از اینها آمدند؛ آن روز جوان بودند، حالا سنّی از آنها گذشته، امّا همان انگیزه و همان شور در آنها هست ـ رفتند داخل میدانهای جنگ، در صفوف مقدّم، بعضیهایشان هم شهید شدند؛ تعمیرات کردند، ساختوساز کردند، ساختوسازهای صنعتی؛ این پلهای عجیبوغریبی که در جنگ به درد نیروهای مسلّح ما خورد، امکانات فراوان، خودرو، جادّه، امثال اینها، بهوسیلهی همین نیروهای مجرّب و ماهر بهوجود آمد؛ امروز هم هستند، امروز هم در کشور ما الیماشاءالله؛ تحصیلکرده نیستند، امّا تجربه و مهارتی دارند که گاهی از تحصیلکردهها هم بسیار بیشتر و بهتر و مفیدتر است؛ این هم یکی از امکانات نیروهای ما است؛ هم در کشاورزی این را داریم، هم در صنعت داریم.
یکی از ظرفیّتهای مهمّ کشور ما منابع طبیعی است. من سال گذشته در همینجا راجع به نفت و گاز گفتم که مجموع نفت و گاز ما در دنیا درجهی یک است؛ یعنی هیچ کشوری در دنیا بهقدر ایران، بر روی هم نفت و گاز ندارد. مجموع نفت و گاز ما از همهی کشورهای دنیا ــ شرق و غرب عالم ــ بیشتر است. امسال که من دارم با شما حرف میزنم، کشفیّاتی درمورد گاز شده است که نشان میدهد که از آن مقداری که سال گذشته در آمارهای ما بود، از آن مقدار هم منابع گازی ما و ذخیرههای گازی ما افزایش پیدا کرده است؛ این وضع نفت و گاز ما است. بیشترین ذخیرهی منابع انرژی ــ که همهی دنیا روشنی خود، گرمای خود، صنعت خود، رونق خود را از انرژی دارد، از نفت و گاز دارد ــ در کشور ما است. علاوهی بر این، معادن طلا و معادن فلزّات کمیاب در سرتاسر این کشور پراکنده است و وجود دارد. سنگ آهن، سنگهای قیمتی، انواع و اقسام فلزهای لازم و اساسی ــ که مادر صنایع محسوب میشوند ــ در کشور وجود دارد؛ این هم یک ظرفیّت بزرگی است.
ظرفیّت دیگر موقعیّت جغرافیایی ما است؛ ما با پانزده کشور همسایه هستیم که اینها رفتوآمد دارند. حمل و نقل ترانزیت یکی از فرصتهای بزرگ کشورها است؛ این برای کشور ما هست و در جنوب به دریای آزاد و در شمال به آبهای محدود منتهی میشود. در این همسایههای ما، در حدود 370 میلیون جمعیّت زندگی میکنند که این مقدار ارتباطات و همسایهها، برای رونق اقتصادی یک کشور یک فرصت بسیار بزرگی است. این علاوه بر بازار داخلی خود ما است؛ یک بازار 75 میلیونی که برای هر اقتصادی، یک چنین بازاری بازار مهمّی است.
یک ظرفیّت دیگری که در کشور وجود دارد، زیرساختهای نرمافزاری و سختافزاری است؛ نرمافزاری مثل این سیاستهای اصل 44، سند چشمانداز و این کارهایی که در این چند سال انجام گرفته و همچنین زیرساختهای گوناگون مثل جاده و سدّ و پل و کارخانه و امثال اینها؛ اینها زمینههای بسیار خوبی برای پیشرفت اقتصاد کشور است، اینها ظرفیّتهای یک کشور است.
9. آیا با وجود تحریمهای اقتصادی میتوان از ظرفیتهای کشور استفاده کرد؟
خب، ممکن است کسی بگوید اگر تحریم نبود از این ظرفیّتها میتوانستید خوب استفاده کنید، امّا [چون] تحریم هست نمیتوانید از این ظرفیّتها استفاده کنید؛ این خطا است؛ این حرف، درست نیست. ما در بسیاری از مسائل دیگر هم در عین تحریم توانستهایم به نقطههای بسیار برجسته و بالا دست پیدا کنیم؛ یک مثال آن، تولید علم است؛ یک مثال آن، صنعت و فناوری است؛ در اینها ما تحریم بودیم، الان هم تحریم هستیم. در مورد دانشهای پیشرفته و روز، الان هم درهای مراکز علمی مهم بِروز دنیا به روی دانشمند ایرانی و دانشجوی ایرانی بسته است، امّا درعینحال، ما در نانو پیشرفت کردیم، در هستهای پیشرفت کردیم، در سلّولهای بنیادی پیشرفت کردیم، در صنایع دفاعی پیشرفت کردیم، در صنایع پهپاد و موشک، به کوری چشم دشمن، پیشرفت کردیم؛ چرا در اقتصاد نتوانیم پیشرفت کنیم؟! ما که در این سر صحنهها و عرصههای گوناگون این همه موّفقیّت به دست آوردیم، در اقتصاد هم اگر عزممان را جزم کنیم و دست به دست هم بدهیم، میتوانیم اقتصاد را شکوفا کنیم. چشممان به دست دشمن نباشد که کِی این تحریم را برمیدارد، کِی فلان نقطه را موافقت میکند؛ به درک! نگاه کنیم ببینیم خودمان چهکار میتوانیم بکنیم.
10. اگر تحقّق اقتصاد مقاومتی ممکن است، الزامات آن چیست، چه کارهایی باید انجام بگیرد؟
اوّلاً مسئولان باید از تولید ملّی حمایت کنند. تولید ملّی، اساس و حلقهی اساسی پیشرفت اقتصاد است. مسئولان باید از تولید ملّی حمایت کنند. چهجوری؟ یک جا که قانون لازم دارد، حمایت قانونی کنند؛ یک جا که حمایت قضائی لازم است، انجام بگیرد؛ یک جا که حمایت اجرایی لازم است، باید تشویق کنند و کارهایی بکنند؛ باید این کارها انجام بگیرد. تولید ملّی باید رونق پیدا کند.
دوّم، صاحبان سرمایه و نیروی کار که تولیدگر هستند، آنها هم بایستی به تولید ملّی اهمّیّت بدهند؛ به چه معنا؟ به این معنا که بهرهوری را افزایش بدهند. بهرهوری، یعنی از امکاناتی که وجود دارد حدّاکثر استفادهی بهینه بشود؛ کارگر که کار میکند، کار را با دقّت انجام بدهد؛ رحم الله امرء عمل عملاً فأتقنه، این معنای بهرهوری است؛ از قول پیغمبر نقل شده است: رحمت خدا بر آن کسی است که کاری را که انجام میدهد، محکم انجام بدهد، متقن انجام بدهد. آن کسی که سرمایهگذاری میکند، سعی کند حدّاکثر استفاده از آن سرمایه انجام بگیرد؛ یعنی هزینههای تولید را کاهش بدهند؛ بعضی از بیتدبیریها، بیسیاستیها موجب میشود هزینهی تولید برود بالا، بهرهوری سرمایه و کار کم بشود.
سوّم، صاحبان سرمایه در کشور، فعّالیّت تولیدی را ترجیح بدهند بر فعّالیّتهای دیگر. ما دیدیم کسانی را که سرمایهای داشتند ــ کم یا زیاد ــ و میتوانستند این را در یک راههایی به کار بیندازند و درآمدهای زیادی کسب کنند، نکردند؛ رفتند سراغ تولید؛ گفتند میخواهیم تولید کشور تقویت بشود؛ این حسنه است، این صدقه است، این جزو بهترین کارها است؛ کسانی که دارای سرمایه هستند ــ چه سرمایههای کم، چه سرمایههای افزون ــ آن را بیشتر در خدمت تولید کشور بگذارند.
بعدی، مردم در همهی سطوح، تولید ملّی را ترویج کنند. یعنی چه؟ یعنی همین مطلبی که من دو سه سال قبل از این، در همین جا با اصرار فراوان گفتم، یک عدّهای هم از مردم خوشبختانه عمل کردند، امّا همه باید عمل کنند و آن عبارت است از «مصرف تولیدات داخلی». عزیزان من! شما وقتی که یک جنس داخلی را خرید میکنید بهجای جنس تولید خارجی، هم به همین اندازه کار و اشتغال ایجاد کردهاید، هم کارگر ایرانی را وادار کردهاید به اینکه ابتکار خودش را بیاورد میدان؛ جنس داخلی که مصرف شد، آن کنندهی کار، ابتکاراتی دارد، این ابتکارات را روزبهروز افزایش خواهد داد؛ شما وقتی که جنس داخلی مصرف میکنید، ثروت ملّی را افزایش دادهاید. در گذشته، در دوران طاغوت، ترجیح مصرف خارجی بهعنوان یک سنّت بود؛ سراغ جنس که میرفتند، [میپرسیدند] داخلی است یا خارجی؟ اگر خارجی بود، بیشتر به آن رغبت داشتند؛ این باید برگردد و بهعکس بشود.
انتهای پیام/
- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930110000732#sthash.gS7r2N3m.dpuf