سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حسود را دوستی نیست . [امام علی علیه السلام]
الله اکبر، خامنه‌ای رهبر
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» 96 روز مانده................

.......... 96

روزشمار وعده دکتر روحانی برای حل مشکلات/ تمام نظرات مخاطبان بدون سانسور...
96 روز مانده تا:
تحقق وعده دکتر حسن روحانی برای حل مشکلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاست داخلی، سیاست خارجی، و ایجاد تحول اقتصادی در کشور
روحانی چند روز قبل از انتخابات در مواجهه با دوربین شبکه یک تلویزیون اعلام کرد: «برای مشکلات اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و سیاست خارجی، برنامه یک ماهه و 100 روزه نیز وجود دارد. ما می‌توانیم در زمان کوتاه تحول اقتصادی به وجود آوریم و با ایجاد یک دوره تنفس مشکلات را حل کنیم.» اینجا
حسن روحانی کاندیدای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری با اشاره به برنامه دولت تدبیر و امید برای حل مشکلات کشور گفت: راه حلهای کوتاه مدتی یک ماه و 100 روزه برای حل مشکلات ومعضلات اقتصادی، اجتماعی و سیاست داخلی و خارجی در دولت تدبیر وامید پیش بینی شده است که با این برنامه ما می‌توانیم در یک فرصت کوتاه شاهد تحول اقتصادی باشیم.


تصاویر سایت روحانی:

عقب نشینی 100 روزه روحانی

عقب نشینی 100 روزه روحانی


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( پنج شنبه 92/5/17 :: ساعت 8:54 صبح )
»» آخرین زلزله در تهران پا قدم روحانی !

زلزله به بزرگی 1.8 ریشتر  در پاستور

خدا خودش رحم کنه

برای دیدن جزئیات کلیک کنید       کلیک

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( سه شنبه 92/5/15 :: ساعت 6:45 عصر )
»» تبریجویی خاتمی از سران فتنه در خفا

محبیان در گفت‌وگو با رسانه ضدانقلاب فاش کرد:
آقای خاتمی از سرمایه های کشور است. رئیس جمهور اسبق کشور است و ما نباید آقای خاتمی را به سمتی که اپوزیسیون تلقی شود سوق دهیم. این معقول نیست. ولی در عین حال آقای خاتمی هم باید با صراحت بیشتری، حرکتی را که در سال 88 خلاف قانون بوده نادرست اعلام بکند.

به گزارش مشرق به نقل از خبرآنلاین، "امیر محبیان" روزنامه نگار اصولگرا در گفت وگو با سایت "روزآنلاین" گفت: برداشت من این است که آقای خاتمی در انتخابات مجلس شرکت کردند و در موارد مختلف هم به نحوی سخنانی متفاوت از فتنه گران سال 88 دارند. خاتمی در جلسات خصوصی نوعی از برائت را از این جریان اعلام می کند ولی اعلام عمومی نمی کند.

محبیان افزود: تصور من این است که نهایتاً به سطحی از توافق فی مابین آقای خاتمی و کسانی که بیانگر این مسائل هستند خواهند رسید و باید برسند. به هر صورت آقای خاتمی از سرمایه های کشور است. رئیس جمهور اسبق کشور است و ما نباید آقای خاتمی را به سمتی که اپوزیسیون تلقی شود سوق دهیم. این معقول نیست. ولی در عین حال آقای خاتمی هم باید با صراحت بیشتری، حرکتی را که در سال 88 خلاف قانون بوده نادرست اعلام بکند.

وی گفت: الان اصولگرایان به هیچ عنوان دنبال سهم خواهی نیستند و مدعی سهم خواهی هم نیستند به دلیل اینکه پیروز انتخابات هم نبودند. منتهی نکته ای که وجود دارد این است که اینها نظراتی دارند مبنی بر اینکه افرادی که در جریان 88 مشکلاتی برای کشور ایجاد کردند و تأییدکننده آن افراد بودند نباید در کابینه حضور داشته باشند. با توجه به اینکه اکثریت مجلس دست اصولگرایان است رئیس جمهور مستقل که روی کار آمده در یک تعامل سعی می کند نظرات مجلس را جلب کند، این به معنی سهم خواهی نیست.

محبیان در مورد دعوت از خاتمی برای شرکت در مراسم تحلیف روحانی گفت: روحانی شخصاً از نظر روانشناسی شخصیت چالش برانگیزی نیست، حاشیه پرداز نیست، اهداف بلندی در زمینه اقتصاد و دیپلماسی دارد و خودش را درگیر حاشیه ها نمی کند. توصیه من هم به او این است که خود را به هیچ وجه درگیر مسائل جزئی نکند. فرضاً اگر آقای خاتمی را دعوت کرده و مجلس روی این مسأله حساسیت دارد من فکر می کنم آقای خاتمی دارای این روحیه است که برای کمک به دولت آقای روحانی، خودش در جلسه حضور پیدا نکند.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( شنبه 92/5/12 :: ساعت 6:59 عصر )
»» کاش زودتر می رفتی آقای رئیس جمهور...

از همان اول نیز چنین در دل داشتیم که تو زودتر بروی… آن زمان اما رویمان نمی شد بر زبان بیاوریم، آخر تو با آمدنت همه برنامه های ما را به هم ریخته بودی، نشسته بودیم دور هم، همه صاحبان انقلاب هم بودند!

نکات پرس/ کاش این چند روز دیگر هم می گذشت و تو می رفتی بلکه تمام بدبختی هایمان به سر می آمد، بلکه درهای خوشبختی، ارزانی و رفاه به مردمان کشورمان باز می شد، آه! که چقدر این چند روز مانده به 12 مرداد دیر می گذرد…
 
کاش زودتر می رفتی آقای رئیس جمهور…
این نه این که حرف این روزهای آخر باشد، از همان اول نیز چنین در دل داشتیم که تو زودتر بروی… آن زمان اما رویمان نمی شد بر زبان بیاوریم، آخر تو با آمدنت همه برنامه های ما را به هم ریخته بودی، نشسته بودیم دور هم، همه صاحبان انقلاب هم بودند! تصمیم گرفته بودیم کی باشد و کی نباشد. همه چیز هماهنگ شده بود، اصلا نمی دانیم یک دفعه چه شد؟ تو آمدی و همه برنامه ها را خراب کردی، از این شهر به آن شهر رفتی و حرف های امام (ره) را فریاد کشیدی و شعارهای انقلاب را سر دست گرفتی و برای ما که خودمان هم بالاخره از صاحبان این انقلاب هستیم خیلی عجیب بود که چطور مردم به این حرف های دِمُده رأی دادند، ما در فکر آن بودیم که چطور یک پوسته پر زرق و برق بکشیم روی آن حرف های قدیمی، ما مدت ها بود سعی می کردیم خودمان را تبرئه کنیم، می خواستیم به مردم ثابت کنیم ما آن قدرها هم امل نیستیم، یادت که هست در آن دوره مثل دوستان اصلاح طلبمان چقدر ژست روشنفکری گرفتیم؟
راستش را بخواهی خودمان هم نفهمیدیم چه شد که در آن سال نامزد اصلی مان شد یکی مانده به آخر!
 
کاش زودتر می رفتی آقای رئیس جمهور…
آخر این روزها با این رفتار خارج از پیش بینی ات، سخت کلافه مان کرده ای، قرارمان این نبود، تو باید استعفا می دادی، انتخابات را برگزار نمی کردی، سی دی قرمزت را توزیع می کردی. همه تحلیل ها و داستان های رسانه های ما را نقش بر آب کردی، برنامه این بود که بشوی بنی صدر دوم، رو در روی رهبری قرار بگیری، همه چیز داشت طبق برنامه پیش می رفت، اجازه بدهید صریح بگوییم و لحن کلام خود را تغییر بدهیم: این رفتار قانونی در شأن شما نبود آقای رئیس جمهور! انتظار ما از قانون گریزترین دولت تاریخ بیش از این بود. افسوس که نمی شد جلوی این رفتار دور از برنامه شما را با تصویب یک طرح دو فوریتی گرفت و آن را غیرقانونی اعلام کرد!
حالا که سفره دلمان باز شد بگذار آهسته تر این را هم بگوییم که ما از همان روز اول حال و روز خوشی نداشتیم برای همراهی با تو، آخر یک جور دیگری بودی، با ما فرق داشتی، این شهر و آن شهر که می رفتی، از بیرجند درخراسان جنوبی خودمان تا بیروت و بنت جبیل، مردم، کوچه و خیابان را که پر می کردند برای دیدنت، در دلمان راستش را بخواهی، حسادت که نمی شود گفت ولی، کمی یک جوری می شد، پیش خود می گفتیم ما بالاخره برای این انقلاب چه مجاهدت ها و چه محافظه کاری ها (!) که نکردیم، ولی یک دفعه یکی از راه رسید و همه چی را زد به نام خودش، روزگار است دیگر، این شد که ناخواسته دست در دست کسانی گذاشتیم که اراده کرده بودند پشیمان کنند مردمی را که چون تو را برگزیدند.
درست است که مثل ما نبودی که اهل حزب و جلسه باشی و اعتقادی نداشتی به این چیزها ولی خدایی باید گفت اوایل خوب راه آمدی با ما، دلت صاف بود، ما نقشی در پیروزی تو نداشتیم و اصلا خوشمان نمی آمد از تو، ولی سوار شدیم بر مرکب دولت اصولگرای تو، وزرای کلیدی کابینه ات را هم که دادی به بچه های خودمان، از اقتصاد و فرهنگ گرفته تا کشور و خارجه و… و چه چیزی برای ما بهتر از این؟ ما هم غرق شدیم در جشن پیروزی اصول(؟)گرایی، همه چیز را تمام کردیم به نام خودمان، درست مثل حالا که برای پیروزی اخیرمان همراه با برادران معتدل جشن گرفته ایم! بالاخره درست است که ما از اول انقلاب تا حالا اصولا آدم های محبوبی نیستیم ولی در همه انتخابات ها نمی دانم چرا پیروز می شویم، پیش خودمان باشد ولی بالاخره در مقابل این جماعت ضد انقلاب و غرب زده نباید از رو رفت! بگذریم، چند صباحی که گذشت دریافتیم که تو کسی نیستی که زیر بار حرف های ما بروی، ژنرال(؟) های ما را کنار گذاشتی و به همان سرباز(؟) های خودت اکتفا کردی و ما مانده بودیم که چه کنیم با تو… این شد که چشم باز کردیم و متوجه خطر عظیم اطرافیان تو شدیم، جریانی مخوف و خطرناک که تا کنون از چشم ما دور مانده بود، جریانی که از اجنه و مرتاضان (!) دستور می گرفت و خطری که تاکنون بی سابقه به نظر می رسید، حتی خطرناک تر از فتنه و دشمنان خارجی. این بود که احساس وظیفه کردیم تا ابعاد این خطر بزرگ را از طریق رسانه هایمان به گوش مردم انقلابی برسانیم، رهبری البته گفته بودند این بحث ها حاشیه ای است ولی این از احساس وظیفه ما نمی کاست، بالاخره ما محذوریت های ایشان را درک می کردیم و خدا را شکر که در این مورد وظیفه خودمان را به نحو احسن انجام دادیم!
گذشت تا رسیدیم به تحولات منطقه و بیداری اسلامی و جنبش وال استریت، تو لابلای حرف هایت نسبت به دست بیگانگان در مدیریت بخشی از این تحولات هشدار داده بودی و چه سندی بزرگ تر از این برای اثبات انحراف تو در سیاست خارجی؛ درست که رهبری مثل همیشه سیاست خارجی دولت تو را تائید کرده بودند اما رسانه های ما شروع کردند به تحلیل و هشدار، آری تو منحرف شده بودی چون به گمان ما چند باری به جای بیداری اسلامی گفته بودی بیداری انسانی تا دایره این بیداری را تا مرزهای اروپا و آمریکا نیز گسترش دهی و این از نظر ما یعنی اصالت دادن به انسان و اومانیسم! این یعنی تأیید مدعای قبلی ما برای اثبات خطرناک بودن جریان انحرافی!
آقای رییس جمهور کاش می شد زودتر می رفتی تا بیش از این گردش روزگار صحت تحلیل های تو و ساده انگاری رسانه های ما را عیان نمی کرد، آن روزهایی که رسانه های ما مشغول شمارش تعداد واژه "انسان” در متن پیاده شده سخنرانی های تو بودند تا آن را پیراهن عثمان کنند علیه دولتی که خود ستون فقرات استکبار و صهیونیسم جهانی را به لرزه درآورده بود و از تأثیرگزاران ایجاد بیداری اسلامی بود، آن روزهایی که رسانه های ما ترجیح دادند حرف های انحرافی محمد مرسی علیه یکی از ارکان محور مقاومت و جهت گیری های سلفی او را سانسور کنند، آن روزهایی که رسانه های ما شورشیان مسلح شده لیبی را انقلابی خواندند، تو گویا این روزهای مصر و جهاد مقدس امثال همان شورشی های به قول ما انقلابی را در سوریه می دیدی و حالا رسانه های ما مانده اند که چگونه توجیه کنند آن تحلیل ها و این اتفاقات را. آری تو بودی که ما را به این تناقض انداختی…
 
کاش زودتر می رفتی آقای رئیس جمهور…
تو باعث شدی تمام برچسب هایمان را مصرف کنیم فقط برای پیشانی تو! حتی آنهایی که لایق اصحاب فتنه آمریکایی بود. کینه ای که از تو بر دل داشتیم باعث شد برخی از ما در مقابل آن فتنه عظیم سکوت کنیم، خطر عظیم جریان(؟) انحرافی اطراف تو فتنه عظیم 88 را در چشم ما کمرنگ کرد تا آن جا در این آخری ها سران فتنه هم در کلام ما تبدیل شدند به فریب خوردگان فتنه! تو ما را مجبور کردی سخت کوش ترین و پرافتخارترین دولت تاریخ کشور را متهم کنیم به رها کردن تعمدی معیشت مردم، تو ما را مجبور کردی به نادیده انگاشتن بی رحمانه ترین و فلج کننده ترین تحریم های عصر حاضر علیه مردم یک کشور و آن زمان ما و رسانه هایمان غرق در داستان سرایی هایی بودیم در وصف سوء مدیریت دولت تو و تلاش جریان انحرافی برای فتح دولت یازدهم، تو آن قدر ما را مشغول کردی که فراموش کردیم لحظه ای فکر کنیم چگونه می شود یک دولت را هم به تلاش برای فتح دولت بعدی متهم کرد و هم به خراب کردن عمدی اوضاع اقتصادی کشور و رها کردن امور! آقای رئیس جمهور ریشه همه این تناقض ها تو بودی ، پس ای کاش می شد که زودتر می رفتی…
 
کاش زودتر می رفتی آقای رئیس جمهور…
تا بلکه کمی از عذاب وجدان ما کاسته شود، نه این که فکر کنی برای رفتارمان در انتخابات پشیمانیم، نه! پشیمانی و اعتراف به اشتباه در مرام ما نیست، نه از آن پاس گل های طلایی پشیمانیم و نه از آن گل به خودی های تماشایی! البته بارها از همراهی با سیاست های انقلابی تو اظهار پشیمانی کردیم برای به دست آوردن دل چشم آبی ها و کم کردن رأی آن طرفی ها، مثلا آن جا که گفتیم طرح مسئله هولوکاست زیاد هم چیز جالبی نبود! خودت هم قبول داری که نمی شد ذره ای در مناظره ها از دولتی که خودمان برچسب انحراف، سوء مدیریت و ضدیت با انقلاب و ولایت را چسبانده بودیم به پیشانی اش دفاع کنیم، در آن مسابقه تبرّی جستن و محکوم کردن بود که حرف اول و آخر را می زد، البته توهّم ناشی از مصرف محصولات رسانه ای خودی و نظرسنجی های آرام بخشی که دوستان زحمت تهیه آن را کشیده بودند نیز در آن رفتار غضنفرانه بی تأثیر نبود.
 
کاش زودتر می رفتی آقای رئیس جمهور…
تا ما بیش از این مجبور نباشیم حمایت های صریح، روشن و بی سابقه ی حضرت آقا را از شخص تو و دولت تو توجیه کنیم، خسته شدیم از بس حرف های ایشان را تکمیل و تفسیر کردیم، بالاخره وظیفه سنگینی است که ما بر دوش خود حس می کنیم، وظیفه سخنگویی رهبری را می گویم! چقدر این طرف و آن طرف رفتیم و گفتیم حمایت ها و سخنان بی سابقه رهبری در حمایت از این دولت نشانه ضعف دولت است و نه نشانه قدرت آن! چقدر گفتیم حضرت آقا ملاحظاتی را مدنظر دارند. راستش خودمان هم دیگر خسته شده ایم از این توجیه ها و از این تناقض های درونی! برایمان قابل درک نیست که همین چند روز پیش هم دوباره آقا تو را به حضور پذیرفتند و از 8 سال تمام خدمات تو تقدیر کردند و دست مریزاد گفتند و مردان تو را توصیه کردند به رها نکردن رشته خدمت و تلاش، ایشان حتی چهار سال دوم را هم که دوستان ما در کابینه ات جایی نداشتند را هم استثنا نکردند، عجیب تر آن که آقا حتی 2 سال آخر را هم که تو به زعم ما آلت دست جریان انحرافی بودی را استثنا نکردند، چه بگوییم آقای رئیس جمهور، گفتنی ها بسیار است و حالا فقط می توان گفت خودکرده را تدبیر نیست.
 پی نوشت:
*این نقد درون گفتمانی از زبان کسانی نوشته شده است که خودشان می دانند چه کسانی هستند
*بررسی نقش اشتباهات بزرگ و کوچک و کاستی های دولت های نهم و دهم باشد برای زمان مناسب دیگر، ابتدا نوبت تحلیل رفتار آن هایی است که بر شاخه نشستند و بن بریدند!
* دلسوزان، صاحب نظران آگاه، مسئولان و سیاست مداران پرشماری که در این رفتارها شریک نبوده اند از مطالعه امثال این یادداشت ها احساس ملامت و سرزنش نمی کنند!
*بی شک جریان اصیل اصولگرایی، مبتنی بر گفتمان ناب انقلاب اسلامی و به دور از پیرایه های اقتدارگرایی و محافظه کاری و صد البته بی انصافی و قدرناشناسی، با تجربه های گران قدری که در طول این 8 سال کسب کرده است، مسیر روشن و آرمانی خود را ادامه خواهد داد. 
 منبع: صاحب نیوز


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( شنبه 92/5/12 :: ساعت 6:51 عصر )
»» نامه ای به مسئولین مربوطه | امضاء کنید

 

نامه ای به مسئولین مربوطه | امضاء کنید

به نام آن که چادر را برترینِ پوشش ها قرار داد.

از آن سال ها زیاد نمی گذرد که مردم به رهبری امام خمینی رضوان الله تعالی علیه بر ضد حکومت استبدادی و حکومت ظالمانه شاهنشاهی قیام کردند و ایران را زمینه ای قرار دادند برای اجرای قوانین اسلامی و شاهد این ادعا نیز انتخاب شدن نظام اسلامی توسط خود مردم بود برای این مرز و بوم.

بنابراین اجرای احکام اسلامی یک مسأله ملی است و بایستی با این دید نیز به این نوع مسائل نگاه شود. یکی از این مسائل مسأله امر به معروف و نهی منکر است. مسأله ای که امروزه از آن با تعبیری یاد می شود که شاید هیچ تعبیر دیگری حق مطلب را به این خوبی ادا نمی کند. واجب فراموش شده.

اما هستند هنوز کسانی که این واجب را فراموش نکرده اند و دغدغه اجرای آن را در جامعه اسلامی شان دارند. هستند هنوز کسانی که بخواهند جامعه اسلامی شان اسلامی بماند.

در 23 تیر ماه در تهران و در برابر چشمان نیروی انتظامی خانم فرهانی تنها به دلیل امر به معروف و نهی از منکر از طرف آن زن بی حجاب مورد ضرب و شتم قرار می گیرد و حتی اقدام به کشف حجاب نیز می کند که بحمد الله به این نتیجه نمی رسد. و همه این ها در حالی بود که نیروی انتظامی هیچ عکس العملی را از خود نشان نمی دهد.

در 24 تیر ماه باز هم در تهران، در مرکز کشور اسلامی ایران. این بار خانم شمس که همراه با دختر سه ساله اش بود باز هم تنها به دلیل امر به معروف و تنها به این دلیل که نمی خواسته روسری ها تبدیل به شال گردنی ها شود، از طرف آن زن های واقعا بی حجاب که روسری های خود را دور گردن خود انداخته بودند، در آن کوچه و در برابر دختر سه ساله اش مورد ضرب و شتم قرار می گیرد.

4 مرداد ماه در برنامه شناسنامه سردار احمدی مقدم بسیار ساده از کنار این مسأله می گذرند و این گونه توجیه می کنند که “این مسأله یک مسأله ملی نبوده است”. فلذا در مورد آن نه اقدام مناسب و نه موضع گیری مناسبی صورت نگرفته بود.

ما  از شما مسئولین محترم خواستار آن هستیم که با این ضاربین برخوردی مناسب صورت گیرد تا خدایی نکرده دشمن شاد نشویم. تا خدایی نکرده عده ای فکر نکنند که در این کشور هر طور که بخواهیم می توانیم وارد جامعه شویم و اگر هم کسی به ما چیزی گفت می توانیم او را بزنیم و کسی هم به ما متعرض نمی شود. اقدامی کنید تا خدایی نکرده این ظلم ها سنت نشود. اقدامی کنید تا خدایی نکرده دشمنان نگویند آن کاری را که ما  و رضا شاه نتوانستیم انجام دهیم، امروزه با چند بی حجاب در خود ایران می توانیم انجام دهیم و می توانیم حجاب را از زنان ایرانی بگیریم.

————–

انشاءالله این نامه همراه با نظرات ذیل آن به مسئولین مرتبط با این مسأله داده خواهد شد. جهت مشارکت هرچه بیشتر به دیگران نیز اطلاع دهید.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( شنبه 92/5/12 :: ساعت 6:45 عصر )
»» رفسنجانی: اگر بگذارند، دولت جدید کار میکند

رفسنجانی: اگر بگذارند، دولت جدید کار می‌کند
پروژه «نمی‌گذارند»، قبل از استقرار رسمی دولت روحانی کلید خورد/ مردم منتظر تحقق وعده‌های انتخاباتی هستند؛ نه شنیدن توجیه‌های تکراری

رجانیوز – گروه سیاسی: «اگر بگذارند، روحانی به اعتماد و امیدواری مردم پاسخ شایسته می‌دهد. این جمله اکبر هاشمی رفسنجانی که چند روز پیش در دیدار او با تعدادی از نمایندگان مجلس مطرح شد، خبر از آغاز بهانه‌جویی‌ها برای عدم تحقق شعارهای انتخاباتی در دولت یازدهم می‌دهد؛ جمله‌ای که راه را برای» می‌خواستیم اما نگذاشتند «در پایان هر پروژه ناکام در دولت باز می‌گذارد. 

به گزارش رجانیوز، هنوز چند روز تا استقرار رسمی دولت یازدهم به ریاست حسن روحانی باقی مانده است اما سناریوی» نمی‌گذارند «از هم اکنون کلید زده شده تا همین ابتدای کار هرگونه ناکامی و عدم هماهنگی در مجموعه دولت یازدهم به پای عوامل پنهانی و دست‌های پشت پرده نوشته شود. 
 
مطلع این سناریو، از معرفی کابینه احتمالی به مجلس شورای اسلامی به منظور کسب رای اعتماد آغاز شد؛ جایی که رسانه‌های جریان نزدیک به هاشمی رفسنجانی تلاش کردند تا با فضاسازی و غبارآلود ساختن چهره سیاسی کشور، زمینه را برای اعمال فشار به نمایندگان مجلس به منظور کسب رای اعتماد برای برخی چهره‌های نزدیک به جران فتنه فراهم کنند. 
 
در ادامه این سناریو هم اکبر هاشمی رفسنجانی رسما از افراد و جریان‌هایی سخن گفت که نمی‌گذارند دولت حسن روحانی به وعده‌های انتخاباتی خود عمل کند و در واقع جاده‌ای را برای توجیه عدم اجرای مطالبات مردم از سوی دولت یازدهم باز کرد؛ جاده‌ای که به نظر می‌رسد آغاز برنامه» زیر وعده‌ها زدن «توسط نزدیکان هاشمی رفسنجانی باشد. 
 
هاشمی در پاسخ به دیدگاه خود نسبت به حسن روحانی، گفت:» سالهاست که ایشان را می‌شناسم و اگر بگذارند، با همکاری دیگر قوا، به اعتماد و امیدواری مردم پاسخ شایسته می‌دهند.»
 
تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی هم استقبال معناداری از این سخنان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نشان داد و در مصاحبه با یکی از فعالان سیاسی ضدانقلاب در خارج از کشور، نیروهای انقلابی و متدینین را افرادی خواند که اکبر هاشمی نسبت به آنان هشدار داده است. 
 
 
به نظر می‌رسد نزدیک شدن به زمان برقراری دولت جدید و برعهده گرفتن سکان هدایت قوه مجریه از سوی حسن روحانی و همچنین، مطالبه مردم از او درباره وعده‌های انتخاباتی نظیر «برنامه 100 روزه برای مشکلات اقتصادی»، «پیشرفت همزمان برنامه هسته‌ای و رفع تحریم‌ها» و غیره، سبب شده تا نزدیکان رئیس‌جمهور منتخب به دنبال ایجاد راهی برای توجیه عدم موفقیت احتمالی خود در این مسیر باشند. 
 
دولت حسن روحانی از شنبه و بعد از مراسم تنفیذ باید در راستای تحقق وعده‌های انتخاباتی خود به مردم، گام بردارد/ روزنامه اعتماد - اول تیر 92
 
 
هر چند دلسوزان انقلاب اسلامی از ابتدای اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری و پیروزی حسن روحانی اعلام کردند که به طور کامل آماده همکاری با دولت یازدهم به منظور رفع مشکلات کشور هستند و رهبر معظم انقلاب هم در دیدار اخیر خود با دانشجویان، این مساله را از همه گروه‌ها و طیف‌های سیاسی طلب کردند، اما به نظر می‌رسد دست‌اندکاران دولت جدید، خودشان هم به وعده‌هایی که داده‌اند اطمینان و باور ندارند و از همین الان به دنبال راه فرار و توجیه ناکامی احتمالی خود هستند.

کد خبر:163786 -



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( شنبه 92/5/12 :: ساعت 6:43 عصر )
»» یک بام و دو هوای رسانه های اصلاح طلب در مواجه با آمریکا

یک بام و دو هوای رسانه های اصلاح طلب در مواجه با آمریکا
ذوق زدگی به هنگام "هویج"، سانسور به هنگام "چماق"/ چرا اصلاح طلبان ترجیح دادند تحریم اخیر امریکا علیه ایران را نبینند؟

گروه سیاسی : در حالی که رسانه های دوم خردادی با شعف قابل توجهی ، درخواست 130 نماینده پارلمان آمریکا به اوباما درباره فرصت گفتگو با ایران را منعکس کرده بودند، با این حال ترجیح دادند درباره مصوبه کنگره مبنی بر تحریم های گسترده علیه ایران سکوت کنند.

 به گزارش رجانیوز ، کنگره امریکا اواخر هفته گذشته رای به تصویب طرح جدیدی برای تحریم ایران داد که بر اساس آن، دسترسی ایران به بازار جهانی برای صادرات نفتی‌اش به صفر می رسد و مشتریانی که به خرید نفت از ایران ادامه دهند، تنبیه می‌شوند.

به عقیده کارشناسان، آمریکا با تصویب این لایحه نشان داد که امکان لغو تحریم ها و گفتگو در شرایط عادلانه اعتقادی ندارد.

این در حالی بود که رسانه های اصلاح طلب انتخاب حسن روحانی را فرصت مناسبی برای بهبود روابط با آمریکا عنوان می‌کردند و به صورت گسترده ای این موضوع را در رسانه های خود پوشش می دادند.

این رسانه ها "سیاست خارجی  دولت احمدی نژاد را یکی از عوامل اصلی فشار به ایران" عنوان می کردند که با روی کار آمدن حسن روحانی، فضای دیلماسی تلطیف شده و "فرصت گفتگوی ایران و آمریکا" فراهم می شود.

به ویژه پس از انتشار نامه 130 نماینده پارلمان آمریکا به اوباما که در آن از رئیس جمهور آمریکا خواسته بودند مقدمات گفتگوهای جدید با ایران را فراهم آورد، این رسانه ها با شعف قابل توجهی این موضوع را پوشش داده و در تحلیل های شتابزده از بهبود روابط ایران و آمریکا در آینده نزدیک نوشتند.

البته برخی از چهره های جریان اصلاح طلبی همانند صادق زیباکلام پا را فراتر گذاشته و در نامه ای سرگشاده به حسن روحانی از وی درخواست کردند که برای برقراری رابطه فوری با آمریکا از مردم ایران همه پرسی شود.

با این حال رسانه های دوم خردادی  پس از تصویب قاطعانه تحریم های جدید که 400 رای موافق کنگره را در مقابل 20 رای مخالف به همراه داشت، سکوت اختیار کردند.

موضوعی که سیاست یک بام و دو هوای رسانه های زنجیره ای اصلاح طلب را در مواجه با آمریکا نشان می دهد.

 

کد خبر:164019 -  رجا نیوز



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( شنبه 92/5/12 :: ساعت 6:42 عصر )
»» بازهم به سبک voa



در طی چند دهه ای که اخوان المسلمین مصر حزب مخالف دولت بود و به سختی تحمل می شد،

زیر پرچم «اسلام راه حل مشکلات است»، علیه مستبدان عرفی گرا مبارزه می کرد.
زمانی که ارتش مصر روز 3 ژوییه محمد مرسی، رئیس جمهوری و سردمدار اخوان المسلمین را از قدرت برکنار کرد،(کودتا) قدیمی ترین نمونه اسلام سیاسی بهترین فرصت و شاید تنها شانس برای اعتبار بخشیدن به این شعار را از دست داد. در واقع، افول و سقوط ناگهانی ریاست جمهوری مرسی در برهه ای به وقوع پیوست که توجه جهان نیز بر این فرضیه متمرکز شده است، نظریه ای که با انقلاب 1979 ایران آغاز شد و به نظر می رسد که در مورد دیگر کشورهای مسلمان جهان نیز صدق می کند.
اسلام سیاسی پیشینه بسیار قدیمی و دیرینه ای دارد و حسن البنا، رهبر اخوان المسلمین در سال 1929 در اعتراض به نظام پادشاهی که تحت کنترل منافع کشورهای غربی اداره می شد، این جنبش را بنیان گذاشت. طی چندین دهه گذشته، پادشاهان و دولت هایی که آمیزه ای از حکومت نظامی با ملی گرایی عرب، سوسیالیستی و سرمایه داری داشتند بر این کشورها حکم راندند و اخوان و گروه های وابسته به آن سرکوب و به سکوت واداشتند. و بعد بهار سال 2011 فرا رسید.
با وجودی که جنبش های اسلامی رهبری شورش های مردمی علیه حکومت های خودکامه و مستبد منطقه را به عهده نداشتند، اما به دلیل سازماندهی قوی و پیشینه ارائه خدمات اجتماعی به فقرا و نیز مبارزه با سرکوب دولتی از این اعتراض ها به نفع خود سود بردند.
با این وجود، این جنبش ها پس از به قدرت رسیدن در شیوه های حکومت داری خود زیاده روی کردند (تو کدوم کشور به قدرت رسیدن به غیر از ایران ایران تنها نمونه اسلام سیاسی بوده است و خواهد بود)و این مسئله در مصر بیش از هر کشور دیگری مشهود بود و اخوان وعده های اولیه خود را به دست فراموشی سپرد،  قول داده بود که جناح هوادار او در صدد کسب اکثریت در پارلمان کشور برنخواهد آمد و از تحریک اقدامات تلافی جویانه نیروهای سکولار خودداری کند.
مرسی جایگزین خیرات الشاطر شد، شاطر مقام قدرتمندی در ساختار جنبش اخوان المسلمین بود اما برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری رد صلاحیت شده بود. همین امر سبب شد مرسی پیروزی نه چندان چشمگیر خود در دوره دوم انتخابات را به نوعی سوء تعبیر کند و اساساً مهمترین گذار دموکراتیک جهان عرب را به نام خود رقم زد.
با توجه به عظمت و گستردگی مشکلات پیش روی مصر پس از برکناری حسنی مبارک، فقط دولتی می توانست شانس موفقیت داشته باشد که برای اداره امور از حوزه پایگاه سیاسی هواداران خود فراتر برود. اخوان بدون حمایت مردمی برای اعمال اصلاحات اقتصادی مهم با چالش های بسیاری روبرو شد و برای کسب توافق بسته کمک مالی «صندوق بین المللی پول» ناکام ماند.
قانون اساسی که اخوان بهار سال گذشته تدوین کرد،(مگر مردم رای نداده بودند) عامل ناامیدی و سرخوردگی گروه هایی شد که چشم انتظار پیشرفت های عمده و تحولات عمیق در مصر پس از دوران مبارک بودند. مرسی همچنین بسیاری از مقامات دولت خود را بدون توجه به خواست عمومی منصوب کرد و تا جایی پیش رفت که یکی از اعضای جماعت اسلامی را به مقام فرمانداری یکی از مهمترین قطب های گردشگری کشور منصوب کرد. جماعت اسلامی روزگاری پیشینه خشونت باری داشت و در گذشته اتباع خارجی را قتل عام کرده بود.
اخوان پرهیزگاری و تمایلات مذهبی مردم عادی مصر را با سرسپردگی به یک دولت مذهبی تک حزبی اشتباه گرفته بود. این اشتباه معمولی است که اسلام گرایان مرتکب می شوند. بسیاری از مردم خاورمیانه دوست دارند که یک مسلمان پرهیزگار و متقی به مقام ریاست جمهوری کشورشان برگزیده شود، اما کارآمدی و شایستگی رهبرانی که به خواست دیگران گوش می دهند و مناسبات سازنده ای با جامعه بین الملل برقرار می کنند، برای عموم مردم از اهمیت بیشتری برخوردار است.
خلع مرسی از قدرت به منزله زنگ خطری برای احزاب اسلامی است که نمی توانند برای حاکمیت موفق بر مردم فقط صرفاً به هویت مذهبی خود حساب کنند. حزب نور مصر که از اخوان تندروتر است و از برکناری مرسی حمایت کرد، این درس را به خوبی آموخته است. حزب نور درخواست کرده بود تا به جای انتخاب محمد البرادعی به مقام نخست وزیری کشور، فردی برای این پست انتخاب شود که با همفکری و اجماع برگزیده شده باشد. البرادعی برنده جایزه صلح نوبل و چهره محبوب نیروهای سکولار مصر است.
سرنوشت تجربه اخوان در مصر پیامدهای مهمی در سراسر منطقه به همراه دارد: برای تونس که همچنان برای تدوین قانون اساسی با چالش های جدی روبرو است، برای سوریه که تعداد زیادی از گروه های اسلامی به مخالفان دولت اسد پیوسته اند و حکومت آن بر حمایت اقلیت های مذهبی متکی است که از ایده حاکمیت یک دولت اسلامی هراس دارند.(صدای امریکا تو مثالی برای حکومت اقلیت داری ؟ نداری ! من دارن : بحرین ، قطر ، عربستان ، کویت ، امارات ..... خسته شودم .راستی جالبه اینا همه هم پیمان امریکا هستن)
سقوط مرسی درس آموزنده ای برای ایران است که تنها کشور جهان است که حاکمیت دینی دارد.(خوبه اینجا اعتراف کردی و چند جمله قبلی تو نقض کردی ) ترکیه نیز باید از مصر درس بگیرد چرا که حزب حاکم آن ریشه های اسلامی دارد. هم ایران و هم ترکیه ابتدا از پیروزی اخوان استقبال کردند، اما تحولات مصر به جای این که به دیدگاه های جهان اسلام اعتبار ببخشد، سبب شد که توجه جهان بر محدودیت های آن معطوف شود.
رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه هنوز با پیامدهای اعتراض های خیابانی مردم در استانبول و دیگر شهرهای بزرگ کشور علیه سیاست های استبدادی دولت او دست و پنجه نرم می کند. مردم ترکیه همچنین به تلاش های مخفیانه دولت اردوغان برای ترویج اخلاق اسلامی اعتراض دارند. رفتار اردوغان در سال های اخیر با روحیه مدارا و تعاملی مغایرت داشته که حزب او ده سال پیش و پس از به قدرت رسیدن ترویج می کرد. دولت اردوغان به طور فزاینده ای شبیه حاکمیت های استبدادی پیشین ترکیه است که رنگ و بوی اسلامی دارد.
در همین ضمن، انقلاب اسلامی 1979 در ایران نیز سال ها پیش با شکست قطعی مواجه شد.(سی واندی انتخابات و دموکراسی در ایران دیده نمیشود ) ایران هم اکنون یکی از کشورهای خاورمیانه است که مردم آن کمترین تمایل و علاقه به دیدگاه های مذهبی و اسلامی را نشان می دهند. ایران کشوری است که مردم آن تعطیلات و آداب و رسوم اسلامی همچون رمضان را به ندرت به جای می آورند اما به جای آن به جشن هایی همچون نوروز و آداب باستانی ایرانی توجه و علاقه بیشتری نشان می دهند.
آیت الله علی خامنه ای، رهبر ایران برای متقاعد کردن مردم به شرکت در انتخابات ریاست جمهوری ماه گذشته ایران به جای این که بر هویت مذهبی مسلمانان شیعه تکیه کند، ناچار شد تا بر وطن پرستی و ایرانی بودن و عشق به کشور متوسل شود. این خود نشانه آشکاری از این واقعیت است که او عدم محبوبیت فزاینده نظام حاکم بر کشور را به رسمیت می شناسد. مردم ایران نیز در انتخابات ریاست جمهوری اخیر حسن روحانی، نامزدی را به قدرت رساندند که کمترین نشانه ای از دیدگاه های افراطی و تندروی را نشان می داد. یکی از دلایلی که پیروزی روحانی شگفت آور نمود آن بود که او یک روحانی است و روحانیون بین شهروندان جمهوری اسلامی بسیار بسیار منفور هستند.(اگه منفورن چرا رای دادن .میزان رای مردم است)
آقای روحانی در سخنرانی که اندک زمانی پس از پیروزی خود ایراد کرد، گفت به خوبی درک می کند که ایدئولوژی مذهبی جایگزینی برای شایستگی و پاسخگویی به مردم نخواهد بود. او قول دارد تا به خواست «اکثریت مردم» که به او رای دهند گوش فرا دهد.
او گفت «در منطقه ما کشورهایی بودند که در ارزیابی جایگاه خود دچار خطای محاسباتی شدند و شما شاهد بودید چه سرنوشتی داشتند... جهان در حال تغییر و تحول و در آستانه گذار است و نظم نوینی باید برقرار شود. اگر ما وضعیت ملی خود را به درستی ارزیابی نکنیم، دچار خسران خواهیم شد».
یادداشت بالا برگردان مقاله باربارا اسلاوین است که در تارنمای « Atlantic Council’s New Atlanticist blog » منتشر شد.

 

 

*این مطلب در خبرنامه صدای امریکا منتشر شده است

 

*قسمت های سبز برای اینجانب است

 

به قسمت های قرمز دقت کنید .

 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( سه شنبه 92/4/25 :: ساعت 12:51 عصر )
»» مرگ 3 کارگر در آتش سوزی 18 کارگاه تولیدی

مرگ 3 کارگر در آتش سوزی 18 کارگاه تولیدی/ احتمال افزایش قربانیان
سخنگوی سازمان آتش نشانی از آتش سوزی گسترده در یک کارگاه تولیدی در خیابان جمهوری و مرگ سه کارگر در بررسی های اولیه خبر داد.

جلال ملکی در گفتگو با خبرنگار مهر، در تشریح این حادثه گفت: ساعت 10:55 صبح امروز آتش سوزی در یک کارگاه تولیدی در خیابان جمهوری نرسیده به بهارستان به سازمان آتش نشانی اطلاع داده شد.

وی افزود: در ادامه آتش نشانان 9 ایستگاه همراه 3 دستگاه بالابر سه خودرو تجهیزات تنفسی و 2 تانکر آب خود را به محل حادثه رساندند.

ملکی ادامه داد: در بررسی های اولیه مشخص شد در یک ساختمان 6 طبقه 18 کارگاه تریکو، پارچه و سلیکون قرار داشت که طبقه سوم این ساختمان کاملا شعله ور بود و آتش در حال سرایت به طبقات بالایی این ساختمان بود.

سخنگوی سازمان آتش نشانی خاطر نشان کرد: تعدادی از افرادی که در این ساختمان حضور داشتند خود را به پشت بام رسانده بودند که آتش نشانان با کمک بالابر 5 نفر را به پایین انتقال دادند در ادامه نیز 3 نفر که دچار آسیب دیدگی شده بودند از طریق راه پله به بیرون انتقال داده شدند.

وی افزود: یک نفر از کارگران قبل از حضور آتش نشانان در اقدامی نسنجیده خود را از طبقه چهارم به پایین پرت کرده بود که بر اثر شدت جراحات در دم جان سپرد.

ملکی ادامه داد: متاسفانه به دلیل چیدمان نامناسب اجناس و فرسودگی ساختمان شدت آتش هر لحظه افزایش یافته و در این لحظه آتش نشانان موفق شدند شعله های آتش را تحت کنترل قرار دهند.

سخنگوی سازمان آتش نشانی در ادامه افزود: آتش نشانان در بررسی ساختمان جسد دو کارگر زن و مرد دیگر را نیز کشف کردند که احتمال می رود طی دقایق آینده تعداد قربانیان افزایش پیدا کند. سازمان آتش نشانی پیش از این نیز در بازرسی این ساختمان نکات ایمنی را گوشزد کرده بود.

وی در پایان گفت: آتش نشانان در حال حاضر مشغول عملیات لکه گیری بوده و با پایان عملیات در خصوص آمار دقیق مجروحان و کشته شده ها و همچنین میزان خسارت اطلاع رسانی خواهد شد.

عکس خودم

http://multimedia.mehrnews.com/original/1392/04/20/IMG14534464.jpg

آتش سوزی در خیابان جمهوری



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( جمعه 92/4/21 :: ساعت 8:56 صبح )
»» آسیب شناسی جشنهای عروسی مثلا اسلامی

 پیش فرض من این است که چیزی به اسم جشن عروسی اسلامی داریم. این پیش فرض هم مبتنی بر تقسیم بنده دوگان? جشن عروسی، به جش عروسی اسلامی و جشن عروسی غیر اسلامی است. (می شود به جای غیر اسلامی، کمتر اسلامی هم نوشت البته. ولی حالا اینجا با تسامح نوشتم غیراسلامی)

اما آن چیست که جشن عروسی اسلامی را از جشن عروسی غیر اسلامی متمایز می کند؟

برطبق آنچه که در عالم خارج می بیینم تنها وجه ممیز جشن عروسی اسلامی از غیر اسلامی موسیقی، رقص و حجاب است. عروسی اسلامی آن عروسی ای ست که عموما توسط خانواده های مذهبی برگزار می شود. خانواده هایی که مقیداند و اهل حلال و حرام، خانواده هایی که مردهایشان شارب دارند و زنهایشان چادر. مردها مقیداند تسبیح در دست بگیرند و زنها مقیداند تا مچ دستها و قرص صورتشان بیشتر بیرون نباشد. در این جشنها بخش زنانه از مردانه مجزا ست و اغلب حتی آقای داماد هم وارد بخش زنانه نمی شود. در این مجالس خبری از موسیقی و بزن و برقص نیست. اگر بخواهند مجلس گرم شود به بهان? ولادتی چیزی مولودی خوانی ای هم می شود.

و اما جشن عروسی غیر اسلامی یا کمتر اسلامی جشنی است که خانواده های کمتر مقید برگزار می کنند. در آنها هم رقص هست، هم موسیقی. شده که حتی از اول عروسی تا آخر، آقای داماد و برادرهای عروس و برادرهای داماد و دیگر عناصر ذکور، حس «خودبرهمه محرم انگاری» شان بالا بزند و از بخش زنانه بیرون نروند! و پا به پای عروس و داماد و دیگر خانومهای مجلس برقصند، لابد بنا به حکم کلی ِ «خوشگلا باید برقصند!»

از این سه مولف? «رقص و موسیقی و حجاب» اگر بگذریم، در دیگر جزئیات میان جشنهای عروسی اسلامی و غیر اسلامی تفاوتی نیست: در هر دو زن ها تا سرحد مرگ آرایش می کنند. روحی? رقابت برای پوشیدن بهترین لباس مجلس و داشتن بیشترین میزان جواهرآلات غوغا می کند. عروس در هر دو مجلس از این در به آن در می زند تا بهترین لباس عروس شهر را پیدا کند و به روزترین آرایش را روی صورتش بنشاند تا ته ش بشود چیزی شبیه غول چراغ جادو! که داماد در نگاه اول از دیدنش کپ کند و هی بین دیگر زنهای مجلس دنبال زن واقعی خودش بگردد! ضمن اینکه بدون گرفتن سالن مجلل و ماشین گل زده و میوه های رنگارنگ و چند مدل شربت و شیرینی و چند مدل غذا هم هیچ عروسی ای عروسی نمی شود که. پس اینهایی هم که گفتیم می شود وجه شباهت عروسی های اسلامی و غیراسلامی.

این وجوه شباهت هم برمی گردد به این پپش فرض که انگار اسلام فقط آمده گفته یا ایهاالمسلمون نرقصید و زنانه / مردانه را از هم جدا کنید و بعدش هر کاری که دلتان خواست بکنید! انگار حکم اسراف نکردن فقط برای بالای طاقچه خوب است. آتش روحی? مصرف گرایی و رقابت برای تجمل و تبرج روشن کردن هم اصلا گناه محسوب نمی شود. چرا؟ چون در عروسی ما نه موسیقی ای پخش شد، نه کسی رقصید، و نه مردی با زنی چشم تو چشم شد. و همین یعنی جشن ما پاک بود. انگار ما فقط اسلام را خلاصه کرده ایم در حجاب و رقص و موسیقی. (و خدا می داند این سه (موسیقی، رقص، بی حجابی) اگر از بقیه فعلهای حرام کمتر گناه نباشند، بیشتر گناه نیستند.)

و اصل حرف من همین جاست. بچه مذهبی ها را چه شده که عروسی هایشان با دیگر عروسی ها هیچ تفاوتی ندارد الا در رقص و موسیقی و حجاب؟ چرا من باید بستری فراهم کنم برای اینکه زنان فامیل و دوستانم برای شرکت در جشن عروسی ام یک ماه پاساژهای بالای شهر را زیر و رو کنند و ته ش گران ترین لباس را بخرند آن هم برای یک شب؟ این اسراف نیست؟ کجای اسلام به چنین چیزی توصیه شده است؟ چرا من باید بستری فراهم کنم برای اینکه زنان فامیل و دوستانم، همانهایی که موقع بیرون رفتن از خانه جز نوک بینی مبارکشان دیگر هیچ ناحیه ای از صورتشان پیدا نیست، توی جشن عروسی ام نیمه عریان شوند؟ چرا باید بستری فراهم کنم که کسانی که برای کمک به یک فقیر، برای دادن یک افطاری، برای دادن خمس مالشان، هزار بار دست و دلشان می لرزد، حالا برای آرایش صورت و موهایشان کرور کرور پول حرام کنند؟ چرا باید بستری فراهم کنم برای این همه فعل حرام؟ چرا من ِ دختر مسلمان باید عین عروسک خودم را بدهم زیر دست آرایشگر تا در حد مرگ بزکم کند؟ مگر من زشتم؟ چرا باید بروم گرانترین خنزر پنزرهای بازار را بعنوان خرید عروسی بکنم توی پاچ? خانواد? داماد؟ مگر من توی خان? پدری بی لباس مانده بودم؟ چرا من ِ دختر مسلمان باید به انداز? پول یک ماشین، طلا آویزان کنم به خودم؟ تازه سر خریدن طلای گران تر هی با خانواد? داماد بحث و مشاجره هم بکنم. چرا باید گل درشت ترین و گنده ترین انگشتر را بعنوان حلقه بردارم، مگر من ندید بدیدم؟ چرا من ِ پسر ِ مسلمان باید اجازه بدهم توی مجلس عروسی ام بیست مدل غذا سرو شود، مگر من نخورده ام؟ چرا باید برای گل زدن ماشینم میلیونی خرج کنم، مگر ماشین بی گل راه نمی رود؟ چرا من ِ بچه مسلمان باید طوری عروسی بگیرم که اگر دوستم، فامیلم، همسایه ام، وسعش نمی رسید به انداز? من بریز بپاش کند، خجالت بکشد از اینکه مرا دعوت کند به جشنش و با هزار خفت و خواری و یواشکی جشن بگیرد؟ چرا خجالت نمی کشم از اینکه دارم کمک می کنم به ترویج روحی? اسراف و تجمل گرایی و مصرف زدگی؟

اگر اسلام گفته حجاب کنید، نرقصید، موسیقی حرام گوش نکنید، از آن طرف هم گفته بریز و بپاش و اسراف نکنید. گفته بی اخلاقی نکنید. گفته ساده زندگی کنید. گفته با پولی که می شود چهار تا عروسی برای چهار تا آدم بی بضاعت گرفت، عروسی ای نگیرید که عروسی گرفتن را برای خلق الله تبدیل کند به امری محال.

و راهکار چیست؟ هر کسی باید از خودش شروع کرده و سنت شکنی کند. نمی شود بخشنامه صادر کرد برای مردم شهر و دستور داد فلان کنید و بهمان نکنید. ولی هر کسی می تواند از همان دایر? نفوذ کوچک خودش شروع کند. من اگر می دانم امروز اگر ساده ترین جشن را گرفتم، دخترخاله ام هم از من الگو می گیرد، پسرخاله ام هم تشویق می شود برود خواستگاری و دیگر از هزینه های عروسی نمی ترسد، باید بسم الله بگویم. باید هر کس را دعوت می کنم جشنم تذکر بدهم که جشنم بیشتر میهمانی است تا جشن. ساده بیائید. ساده بپوشید. اصلا جشنم زنانه و مردانه اش جدا نیست، جوری لباس بپوشید که بتوانید جلوی نامحرم هم دربیائید. هر کس باید خودش شروع کند به جهادهای کوچک این شکلی تا بساط این فرهنگ بریز و بپاش و اسراف، حداقل بین خانواده های مذهبی که مثلا اهل خدا و پیغمبراند، برچیده شود و عروسی های مثلا اسلامی مان، به واقع اسلامی شود.

* چند وقت پیش عروسی یکی از دوستان بود. غذا را خودشان پخته بودند، خورشت مرغ. سالاد را هم خودشان درست کرده بودند، سالاد شیرازی. میوه هم نداده بودند، فقط چای و شیرینی. بعد از جشن همه از سادگی و صمیمیت جشن راضی بودند.

** یعنی فقط به این دلیل که نشان بدهم می شود ساد? ساد? ساده جشن عروسی گرفت و در عین حال شاد و راضی بود، یک روزی عروسی خواهم کرد!

 

http://horuf.blogfa.com



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( سه شنبه 92/4/18 :: ساعت 11:31 عصر )
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

ویژهبرنامه «خبرگزاری دانشجو» در دوران «روحانی مچکریم»؛ فیلم طنز/
وطن جدید برای انتقال یهودیان + عکس
«وام 10 هزار میلیاردی به کارکنان»
کوثری: این بیعرضگی دولت است که.......
حکایت رئیس جمهوری که به همه حمله میکرد
واکنش روحافزا به تکذیبیه مجید انصاری/
«دوستان آلسعود» در ایران را بیشتر بشناسیم
آقای زیباکلام، آیا تا به حال به دولت گوشزد کردهاید
مداحی کامل شب چهارم محرم 1394 با نوای مطیعی + دانلود
مداحی کامل شب چهارم محرم 94 با نوای بنی فاطمه + دانلود
حالا که خاطره می گویید از آن چند میلیون دلار، یاسر هاشمی رفسنجان
کاسبانتحریمچهکسانیاند؟
بزرگترین امحاء تاریخ!
\چند گام با روحانی در ساری\
آهنگ عکس العمل خشن با صدای هاشم بافقی
[همه عناوین(1066)][عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 477
>> بازدید دیروز: 141
>> مجموع بازدیدها: 345348
» درباره من

الله اکبر، خامنه‌ای رهبر

» پیوندهای روزانه

روشنگر [31]
فتیان [31]
اسلام و مسیحیت [70]
امام و رهبری [80]
[آرشیو(4)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دانلود فیلم سربازان امریکایی .گلوله میان دو چشم دانلود همه بشتاب . دیالمه . رادان:حبس موسوی دروغ است رهبری: انتخابات ریاست جمهوری اعجاز . زندگی علوی 22بهمن دولت اسلامی ارمان شهر شیعه . هولوکاست احمدی نژاد ترور .
» آرشیو مطالب
دولت اسلامی
قبل از این
بهمن ماه
فروردین 87
اردیبهشت 87
دانلود دونی
تیرما 87
مرداد87
شهریور87
دانلودشهریور87
آبان87
آذز87
دی 87
اسفند 87
خرداد88
آذز88
دی88
بهمن88
فروردین 89
اردیبهشت89
زمستان 89
تابستان90
سال 91
سال 92
سال 94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
شقایقهای کالپوش
جوک بی ادبی
زلال دل
مشق عشق ناز
مطالب عاشقانه
Chamran University Accounting Association
ساعت بدهی آمریکا
آخزین زلزله های ایران
آموزش تست زدن کنکور
..::.. رنــــگــیـــن کــــــمــــان ..::..


» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان








» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب