شعری نو پیرامون آقای دکترجلیلی باموضوع "آقای جلیلی تو نباید می آمدی"توسط وبلاگ "فقط جلیلی"سروده شده بود که درادامه آن را در دوقسمت میخوانیم:
اگر ادبیات سیاست خارجی نامزدهای ریاست جمهوری را بررسی کنیم درمییابیم که برخی به دنبال سازش با آمریکا و غرب هستند تا از این طریق مشکلات اقتصادی جامعه که در پس تحریمها شکل گرفته، را حل کنند اما برخی نیز با ادامه راه مقاومت موافقند.
حال کدام نظریه درست است؟ آیا با طرح سازش مشکلات اقتصادی و تحریمها پایان میپذیرند؟ آیا مقاومت جواب میدهد؟ تجربه استفاده از این دو طرح چه چیزی را نشان میدهد؟
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، رؤسای جمهور با دیدگاههای مخالف بر سر کار آمدند و هر کدام سیاست خاص خود را پیش رو گرفتند؛ و مردم سیاستهای مختلف را تجربه کردند.
حال برای پاسخ با این سؤال که" سیاست سازش بهتر جواب داده یا سیاست مقاومت" نگاهی کوتاه به نتایج این دو سیاست میکنیم.
سیاست سازش
اوج اعمال این سیاست در دوران اصلاحات بود؛ زمانی که خاتمی با مطرح کردن ایده "گفتوگوی تمدنها" راه را برای گفتوگو با غرب و آمریکا فراهم ساخت.
موضوع هستهای کشورمان در سال 81 با مصاحبهای که یکی از اعضای منافقین در واشنگتن انجام داد، مطرح شد که آنها ادعا کردند که ایران یک سری فعالیتهای مخفی دارد؛ که از آنجا در واقع این موضوع به عنوان یک موضوع مهم در عرصه سیاست خارجی ایران مطرح شد.
حدود یکسال بعد اروپاییها نامهای را به وزیر خارجه ایران نوشتند و از وی در خواست کردند که ایران پروتکل الحاقی را بپذیرد و همه فعالیتهای هستهای خود را تعلیق کند که در 15 مرداد 82 وزرای خارجه انگلیس، آلمان و فرانسه این کار را انجام دادند و در همین مقطع ایران دو کار انجام داد؛ نخست، نگاه مثبت را در این مورد اعلام کردیم و پروتکل را توسط رئیسجمهور وقت پذیرفتیم و سپس برای مذاکره با آژانس اعلام آمادگی کردیم.
در 21 شهریور 82 یعنی 18 روز پس از اینکه ایران یک رویکرد تعاملی نشان داد؛ این سه کشور اروپایی نخستین قطعنامه علیه فعالیتهای هستهای ایران را به شورای حکام آژانس ارائه کردند و درآن جلسه با اجماع به تصویب رسید.
در نهایت ایران مجبور شد توافق سعدآباد را بپذیرد. توجیه مذاکرهکنندگان برای مذاکره با این سه کشور اروپایی و امضای توافقنامه سعدآباد این بود؛ نخست؛ ما می خواستیم کشور را از خطر ورود پرونده ایران به شورای امنیت برهانیم و دیگر اینکه نمیخواستیم مواردی که در قطعنامه شورای حکام بود را بپذیریم بلکه میخواستیم که موارد کمتر را بپذیریم چون مواردی که در شورای حکام بود بیشتر بود و ما نباید به آنها تن بدهیم و بر این اساس وارد گفتوگوها شدیم.
ایران با این تعهد همه تکالیف مربوط به همه معاهدات عدم اشاعه را پذیرفت بدون اینکه از حقوق آن برخوردار باشد و متعهد شد که پروتکل الحاقی را امضا کند و همچنین متعهد شد که فرآیند تسریع پروتکل الحاقی را آغاز کند و متعهد به تعلیق همه فعالیت های غنی سازی موارد آژانس شدیم.
حال سؤال اینجاست، ما خودمان به عین آوردیم که تعلیق همه فعالیتهای غنیسازی بر اساس تأیید آژانس خواهد بود و آژانس هم تأیید انجام داده و در واقع اگر میخواستیم تعلیق را انجام دهیم با آژانس طرف میشویم چرا رفتیم با سه کشور اروپایی طرف شدیم؟
در دو هفته بعد از توافق سعدآباد، مقام معظم رهبری دردیداری که با کارگزاران داشتند، فرمودند «اگر قرار باشد دشمنان و مراکز قدرت، زیادهخواهی کنند و سنگر به سنگر جلو بیایند و ما هم عقبنشینی کنیم این شیوه تسلیم به هیچ وجه درست نیست و اجازه چنین کاری هم داده نخواهد شد.» این دقیقاً نتیجه پنج ساعت توافق سعدآباد است.
ما اگر بخواهیم تعلیق کنیم عملاً به این معنا خواهد بود که بازرسان آژانس باید بیایند و همه مراکز را پلمپ کنند و برای اینکه پلمپ انجام شود ما باید مراکز قطعهسازی خود را در سراسر ایران به آژانس نشان دهیم و این کاری است که مثلاً شاید اگر چند سال دستگاههای جاسوسی تلاش میکردند، موفق نمیشدند و ما آن را دو دستی تقدیم آنها کردیم.
پس از پذیرش توافقات سعدآباد، در چهارم اسفند ماه 1382 ماجرای توافق بروکسل مطرح شد؛ در این توافقنامه ایران متعهد شد ساخت و آزمایش سانتریفیوژهای مورد نیاز برای غنیسازی و اقدام به ساخت قطعات یدکی سانتریفیوژهای موجود در آن زمان را نیز تعلیق کند. 19 روز پس از امضای توافقنامه بروکسل، سومین قطعنامه را این سه کشور اروپایی به شورای حکام برده و تصویب کردند، یعنی حداقل مذاکرهکنندگان در توافق بروکسل از آنها نپرسیدند که سه کشور اروپایی که با شما توافق کردیم حداقل شما در شورای حکام و در قطعنامهای که میخواهند علیه ایران صادر کنند رأی ندهید یاحداقل شما بانی قطعنامه نباشید ولی هیچ کدام از این کارها انجام نمیشود و آنها متعهد نمیشوند.
نکته جالب اینجاست که بهرغم آنکه ایران عضو شورای حکام بود قطعنامهای در شورای حکام صادر شد و این قطعنامه با اجماع به تصویب رسید! و وقتی که بررسی میکنیم که چطور شد که ایران عضو این شورا بود و علیه خودمان رأی داد! میبینیم که به نماینده ایران گفتند از جلسه بیرون برود، [شما باید بیرون بروید تا قطعنامه با اجماع تصویب شود]رویه آژانس این است که شورای حکام باید با اجماع تصویب شود اگر آن نماینده آن کشور باشید و رأی غیر موافق بدهد رویه آژانس دچار اختلال میشود، و بر ادعاهای غربیها مبنی بر اینکه جامعه بینالمللی نسبت به فعالیتهای هستهای ایران ابراز نگرانی میکنند، مسئولان وقت یک مهر تأیید زدند.
در 6 آبان 83 ، مقام معظم رهبری پنج موضوع را مطرح کردند، ایشان اظهار داشتند: غربیها میگویند که شما باید غنیسازی را تعلیق بلندمدت کنید چرا؟ به چه دلیل؟ چه ربطی بین شفافسازی یا تعلیق یا توقف غنیسازی است؟ اینها با هم چه ارتباطی دارند؟ با این زیادهگوییها و حرفهای دوران استعمار مگر میشود ملتی را از حق و حقوق و خواسته خود محروم کرد؟ طرفهای مذاکرهکننده بدانند ملت ایران زنده است و ملت زنده اهل منطق، حرکت، تعامل و دفاع است.
سیاست مقاومت
سیاست مقاومت با روی کار آمدن دولت نهم مطرح شد و روز به روز بر قوت آن افزوده شد؛ غربیها در ابتدا گمان میکردند این سیاست تنها شعاری بیش نیست و پس از مدتی که فشارهای بینالمللی بر ایران قوت گرفت ایرانیها باز هم مجبور به پذیرش سیاست سازش خواهند بود.
دولت نهم پس از روی کار آمدن اعلام کرد؛ تعلیق داوطلبانه غنیسازی به پایان رسیده است و با فک پلمب، فعالیتهای UCF اصفهان را تحت نظارت آژانس ادامه میدهد. همچنین ایران در ژانویه 2006میلادی در حضور بازرسان آژانس بینالمللی انرژی هستهای تأسیسات مجتمع تحقیقاتی هستهای نطنز را نیز فک پلمب کرد، اما شورای امنیت در مارس همان سال به ایران یک ماه فرصت داد تا فعالیتهای هستهای خود را متوقف کند؛ اما ایران در برابر این خواستهها مقاومت کرد.
در همین حین که غربیها گمان میکردند با فشارهای روزافزون دولت ایران عقبنشینی خواهد کرد، در آوریل سال 2006 میلادی رسانههای دنیا خبری منتشر کردند مبنی بر اینکه "ایران موفق به غنیسازی اورانیوم به میزان 3?5 درصد شدهاست" که این خود شوکی در جامعه بینالمللی بود که البته مقامات غربی ابتدا سعی کردند این را بلوف سیاسی ایران بنامند تا از فشارهای تحریم رهایی پیدا کند که با ارائه مستندات ایران کذببودن این ادعاها نیز اثبات شد.
باوجود موفقیتهای روز افزون دانشمندان ایرانی همچنان غرب و آمریکا بر مواضع ضد ایرانی خود تکیه کرده؛ در این زمان هم بر تحریمها افزوده و هم حداقل خواستههای خود را افزایش میدادند تا از این طریق مقاومت مردم ایران را درهم شکنند.
برای مثال پس از چند سال مقاومت غربیها در نشست بغداد ذرهای از مواضع خود عقبنشینی نکردند و توقف غنیسازی هستهای، تعطیلی فردو را خواستار شدند و از طرف دیگر تحریمهای همهجانبه علیه ایران را نیز تصویب کردند.
اما باز هم ایران مقاومت نشان داد تا کمر غربی بالاخره خم شد و این کوتاهآمدن در برابر خواستههای ایران در آلماتی1 به صورت واضح نمود پیدا کرد.
* تغییر خواسته خود یعنی توقف غنیسازی هستهای راکه در مذاکرات بغداد خواسته بودند را به حالت تعلیق درآوردند
* تعطیلی فردو، به کاهش آمادگی فردو رسید
* انتقال مواد 20 درصد به تبدیل به اکسید که یا در خارج تولید شود یا به پنج درصد در داخل تبدیل شود.
نکته حائز اهمیت این است که غربیها حتی در زمانی که ایران با تمام وجود با آنان همکاری میکرد نهتنها چنین مواضعی نمیگرفتند حتی فشار خود بر ایران را نیز افزایش میدادند.
[در ژانویه سال 2002 میلادی جرج بوش، رئیس جمهور آمریکا در گزارش سالیانه خود به مجلسین و ملت آمریکا برای نخستین بار از اصطلاح «محور شرارت» استفاده کرد و سه کشور عراق، ایران و کره شمالی را اجزای اصلی این محور نامید.]
نگاه غربیها به رأی مردم ایران برای انتخاب سیاست
اگر نگاهی به سیاستهای نامزدهای ریاست جمهوری بیندازیم؛ نگرش آنان درباره سازش و مقاومت در شعارهایشان نمود پیدا میکند.
غربیها که با توجه ویژهای به نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایران مینگرند؛ به طور حتم سیاست خود را بر نتایج آرای مردمی در ایران بنا خواهند کرد.
حال اگر مردم به سیاست "سازش" و یا "مقاومت" رأی دهند؛ چه نتایجی در پی خواهد داشت؟
اگر نتایج انتخابات طوری رقم بخورد که سیاست مقاومت رأی آورد؛ رویه فعلی ادامه خواهد یافت و فشار و تحریم وجود خواهد داشت که با توجه به ایده مقاومتی، نتایجی مطلوبی در بلندمدت کسب خواهد شد.
اما اگر سیاست سازش رأی آورد؛ به طور حتم سیاست تحریم و فشار بیش از پیش خواهد شد.
با توجه به مطالب فوق میتوان دریافت تجربه نشان داده است که هرگاه مردم ایران در قبال خواستههای غربیها سر فرود آوردند، فشار بیشتری بر آنان تحمیل شده است.
اگر سیاست سازش در ایران رأی آورد بدین معنی است که مردم از سیاست مقاومت خسته شدهاند و در برابر تحریمها کم آوردهاند و نهتنها فشار، کمتر نمیشود بلکه برحجم آن نیز افزوده خواهد شد. حال نوبت غربیهاست که نتایج مطلوب خود را از بازی با ایرانیهای خسته، کسب و مواضع خود را تحمیل کنند.
حال باید از طرفداران سیاست سازش پرسید؛ آیا هنوز هم بر این باورند که این سیاست موجب رفاه حال مردم خواهد شد و تحریمها را کاهش خواهد داد و یا بازهم بر این سیاست تکیه کرده و حقوق مردم ایران را نادیده میگیرند؟
به گزارش ستاد"مقاومت رمز پیشرفت"همزمان بامیلاد امیرالمومنین-ع-واولین همایش انتخاباتی جناب آقای دکترجلیلی نشان طراحی شده ستاد"مقاومت رمز پیشرفت"در جمع دوستان وحامیان ایشان رونمایی گردید.
خاطرنشان می گردداین طرح نشان رسمی ستاد"مقاومت رمز پیشرفت"بوده واین ستاد هرگونه نشان های متفرقه را به رسمیت شناخته نمی شناسد.
.
هاشمی می بازد تا اصلاح طلبان ببرند
نویسنده: کبری آسوپار - سهشنبه 24 اردیبهشت 1392
عالیجناب دیروز؛ منجی امروز!
از مضحکههای تلخ سیاست دنیازده، یکی هم این است که در حالی که هنوز دستفروشهای خیابان انقلاب، رمان! عالیجناب سرخ پوش اکبر گنجی را وسط بساطشان دارند و میفروشند، اصلاح طلبان دوره افتادند این سو و آن سو که هاشمی رفسنجانی کاندیدایشان باشد و ناجی ملت! و در حالی که هنوز سونامی فحاشی و تخریب هاشمی رفسنجانی در انتخابات مجلس ششم توسط مطبوعات زنجیرهای اصلاحطلب که در نهایت به انصراف هاشمی از نمایندگی مجلس ششم منجر گردید، از خاطرهها فراموش نشده، اصلاحطلبان بشینند این سو و آن سو و از به حاشیه رفتن بزرگان نظام و توهین به آنها در سخنرانیها حرف بزنند و فکر کنند دیگران یادشان رفته که با تخریب هاشمی و ناطق نوری و ناسزاگویی به همینهایی که امروز بزرگان نظام میخوانند، به کرسی ریاست جمهوری رسیدند و مجلس ششم تهران را هم به تقلبات گسترده آلودند تا هاشمی رأی نیاورد و...
اتحاد دشمنان دیرینه با یکدیگر از متعلقات سیاست دنیاییست؛ اما در این مورد خاص نفع اصلاح طلبان و نفع هاشمی رفسنجانی در اتحادی اینچنین با دشمن دیرینه و دیروزی خود در چیست؟ آیا همانقدر که اصلاحطلبان از این اتحاد سیاسی نفع میبرند، هاشمیرفسنجانی هم از آن منتفع خواهد شد یا آنکه یک سو سود وافر میبرد و سوی دیگر ضرری عمیق؟
معامله ای پر سود برای اصلاح طلبان
اصلاح طلبان پس از باخت 7 انتخابات پشت سرهم و از هم پاشیدگی تشکیلاتی در پی عملکرد بسیار اشتباهشان در فتنه پس از انتخابات سال 88 و پسزدگیشان از سوی مردم و به تبع آن نظام، حالا نیازی طبیعی برای بازگشت به فضای سیاسی دارند تا از مرگ کامل اصلاحات محتضر جلوگیری کنند. برای انجام چنین امری آنها نیاز به حضور در انتخابات با کاندیدایی دارند که بیم رد صلاحیتش نباشد؛ ثقل سیاسی قابل قبولی هم داشته باشد که بتواند جمعیت پراکنده اصلاحطلبان را پشت سر خود سروسامان دهد. از سویی این کاندیدا باید کسی باشد که موضع گیری شفاف در مورد اعتقاد به وقوع تقلب در انتخابات 88 نداشته باشد تا کاندیداتوریاش این شبهه را دامن نزد که اگر انتخابات ریاست جمهوری معتبر نیست و قابل تقلب و فرمایشی است، شما در صف ثبتنامیهای نامزدی برای ورود به پاستور چه میکنید؟! خاتمی نه میتوانست و نه میخواست که با علم به شکست حتمی اصلاح طلبان در انتخابات پیشرو صرفاً نقش تنفس مصنوعی را برای آنان ایفا کند و برای چنین هدفی حداقلی خودش را هزینه کند! از سویی از رد صلاحیت هم بیمناک بود. این شد که راهی منزل هاشمی شدند و پیغام و پیام فرستادند که شما بیایید و مملکت به شما نیاز دارد و شما منجی هستید و با همین عبارات تملقآمیز و توهمآفرین، پیرمرد هشتاد ساله را در دقایق پایانی راهی ستاد انتخابات کشور کردند.
از این منظر، این اتحاد راهبردی با دشمن دیرینه برای اصلاح طلبان بسیار پر سود خواهد بود؛ اول آنکه آنان به صحنه سیاسی بازمی گردند؛ دوم آنکه وقتی شکست خوردند، باز هم از نبودن کاندیدای اصلیشان میگویند و مسئولیت شکست را بر عهده نمیگیرند؛ سوم آنکه از لیدرهای خودشان برای این شکست قابل پیش بینی هزینهای نکردهاند؛ چهارم آنکه اگر بر فرضی بعید، هاشمی انتخابات را ببرد، غوغا خواهند کرد که ما پشت سرتان بودیم که شما انتخابات را بردید و حالا کابینه سهم ماست! پنجم آنکه در جریان رقابتهای انتخاباتی این هاشمی و دولت سازندگیست که سیبل انتقادات قرار میگیرد و نه اصلاحات و دولتشان!
پیشمرگی هاشمی برای اصلاح طلبان
وضعیت هاشمی اما همچون اصلاح طلبان نیست؛ هاشمی گرچه به قول وزیر اطلاعات در فتنه 88 نقش داشته و گرچه نقش آفرینی فرزندانش در متن فتنه باعث شد که مردم در روز 9 دی 88 شعارهای تندی علیه وی و خانوادهاش بدهند، اما همچنان کسیست که به واسطه ملاحظات نظام در برابر سابقهی پر افتخار و فداکاریهای پیشین وی برای انقلاب، جزء مسئولین جمهوری اسلامی محسوب شده، با حکم رهبری رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام است و البته در مراسمات رسمی نظام نیز دعوت شده و حضور دارد. از این منظر او با اصلاح طلبانی که فتنه 88 از دل عملکرد اشتباه آنان سر زد، تفاوت بسیاری دارد. میتوان قائل بود که هاشمی پس از عدم همراهیاش با رهبری در جریان فتنه و حضور فرزندانش در فتنهی براندازی نظام، به حاشیهای ناگزیر رفت؛ اما انتخابات 92 نیز اگر او را به عمق بیشتری از حاشیه نراند، یقیناً باعث خروجش از حاشیه نیز نخواهد شد...
توضیح آنکه، چه کسانی پشت هاشمی جمع شده اند؟ اصلاحطلبانی که خود آبرویی نزد مردم ندارند و اگر اعتبار آیتالله را بر باد ندهند، یقیناً اعتباری هم برای او کسب نخواهند کرد و اصلش قرار نیست کسی از اصلاح طلبان در این انتخابات پیروز شود که کسب وجهی برای کسی باشد. قبل تر نوشته بودم که: «هدف شرکت اصلاحطلبان در انتخابات خرداد 92 اینقدر حداکثری نیست که به رئیس جمهور شدن یک اصلاحطلب فکر کنند؛ آنها فقط میکوشند از پی رقابت با اصولگرایان و دولتیها تنفسی مصنوعی به پیکر محتضر اصلاحطلبی بدمند و از مرگ اصلاحطلبی در جامعه سیاسی ایران جلوگیری کنند و اصلاحات را که روزی دولت و مجلس دستش بود و بعدتر همه را از دست داد و در نهایت با فتنه 88 به محافل خصوصی و تحریریه دو سه روزنامه و دادگاههای جمهوری اسلامی و حصر خانگی و تجمعات 50 نفره در لندن و نیویورک و سالنهای مد اروپا رسید، به متن جامعه ایران بازگردانند!» آنها برای چنین هدفی حداقلی، هاشمی رفسنجانی را سپر بلای خود و پیشمرگ اصلاحات کردند.
هاشمی می آید و باز از پس کاندیداتوری اش، حامیان مشایی کجیهای او به یاد و جلوی چشم میآورند و راستیهایش را هم کج نشان میدهند و در نهایت هم با آبرویی دوباره خدشه دار شده، رأیی نمی آورد و شکست خورده به منزلی بازمی گردد که در آن همسری منتظر اوست که هفته ای قبل از کاندیداتوری او، از نیامدن حاج آقا و راحتی تقلب در انتخابات گفته بود! به همین راحتی، هاشمی یکبار دیگر برای این مردم تمام می شود... هاشمی تن به بازی و معاملهای داده است که هشتسال پیش و در جریان انتخابات 84 یک بار آن را آزموده بود...
هاشمی، نردبام اصلاح طلبان
حال معاملهی روی داده بسیار روشن است؛ اصلاح طلبان برای رأی آوری، برای نقشآفرینی در جامعهی سیاسی ایران و برای همه سیاسیبازیهایشان همواره خود را به عبای هاشمی آویختهاند؛ روزی با ناسزاگویی به او دولت را در دست گرفتند و کار بدانجا رسید که صادق زیباکلام بگوید سال 76 اگر یک تکه چوب هم بجای خاتمی مقابل ناطقنوری بود، رأی میآورد؛ روزی هم با سنگر گرفتن پشت او و تعریف و تمجیدهای متملقانه و توهم آفرین او را منجی می خوانند تا بتوانند در فضای سیاسی نقش آفرین باشند! در هر دو صورت هاشمی نردبام اصلاحطلبان است و نردبام هیچ وقت نمیتواند هدف باشد؛ صرفاً وسیلهای است برای بالا رفتن...
اصلاحطلبان آبرویی ندارند که با حمایت از هاشمی خرج هاشمی شود؛ اما هاشمی هنوز اعتبار زیادی دارد که می تواند خرج اصلاحطلبان شود و حالا مشخص است این معامله را چه کسی میبرد و چه کسی تا همین جایش را هم باخته است؛ چه کسی چه چیزی را بدست میآورد و چه کسی چه چیزی را از دست میدهد. با این حساب، راست میگویند؛ هاشمی منجی است، اما نه منجی مملکت، بلکه منجی اصلاحطلبان!
آیا روزی خواهد رسید که هاشمی رفسنجانی دریابد اعتبار خویش را هزینه چه کسانی کرده است؟
یک وجب دل
دور تازه سختگیری نیروی انتظامی در مورد پوشش زنان
نیروی انتظامی بعد از ظهر روز سه شنبه، دور تازه برخورد با زنانی که پوششان مورد تایید مقامات جمهوری اسلامی(مردم چی )نیست را در تهران و چندین شهر بزرگ دیگر ایران آغاز کرد.
خبرگزاری ها گزارش می دهند در مرحله تازه «طرح امنیت اجتماعی و امنیت اخلاقی» ماموران نیروی انتظامی به زنان «بد حجاب»(اسلامی نیست) تذکر و به کسانی که پوششان مورد تایید است، گل داده اند.
برخورد تازه نیروی انتظامی توسط ماموران «پلیس امنیت اخلاقی» اجرا می شود. در گذشته این ماموران تحت عنوان «گشت ارشاد» فعالیت می کردند.
احمدرضا رادان، جانشین فرمانده نیروی انتظامی که طی سال های گذشته به یکی از معروفترین چهره های مدافع فعالیت نیروهای موسوم به «گشت ارشاد» تبدیل شده است، روز دوشنبه 8 اردیبهشت ماه گفت: «اجازه نمی دهیم عده ای به صورت مانکن در خیابان ها تردد کرده و خودشان را به نمایش بگذارند.»
او گفت در طرح جدید نیروی انتظامی «خودروی افراد بدحجاب توقیف می شود.» به گفته احمدرضا رادان، نیروی انتظامی تلاش می کند تا «هزینه وقوع این جرم را بالا ببرد.»
حسین ساجدی نیا، فرمانده نیروی انتظامی تهران نیز از زنان در ایران خواست «در فصل گرما پوشش خود را رعایت کنند.»
سابقه برخورد مستمر و گسترده نیروی انتظامی با زنانی که پوششان مورد تایید حکومت نیست(و مردم و شرع اسلام) به سال 1384 و دوران اول ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد بر می گردد؛ زمانی که احمدرضا رادان در رسانه ها از برخوردهای خشن ماموران انتظامی و بازداشت زنان به گفته نیروی انتظامی «بد حجاب»، در صدا و سیما و دیگر رسانه ها صریحا دفاع می کرد.
ماموران نیروی انتظامی با قرار دادن خودروهای ون در میدان های شهر ها و محل های پر رفت و آمد نظیر فروشگاه ها و ایستگاه های مترو در تهران، اقدام به بازداشت این زنان می کردند و آن ها را تا پر شدن خودرو ون و انتقال آنها به پاسگاه منتظر نگه می داشتند.(بیچاره ها هلاک میشدن)
اما نیروی انتظامی فعالیت گشت های ارشاد را پس از اعتراضات گسترده خیابانی به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 چندین ماه به حالت تعلیق در آورد. میرحسین موسوی و مهدی کروبی دو تن از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری آن سال به همراه محمود احمدی نژاد از فعالیت گشت های ارشاد پیش از انتخابات انتقاد کرده بودند.
طرح جدید نیروی انتظامی در حالی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال 1392آغاز می شود که محمود احمدی نژاد، رییس جمهوری اسلامی ایران در نوبت های گوناگون مخالفت خود را با فعالیت های گشت ارشاد و اقدامات مشابه نیروی انتظامی ابراز کرده است. مخالفت رییس جمهوری ایران اعتراض محافظه کاران سنتی را به دنبال داشته است.
آیت الله محسنی گرکانی، رییس دیوان عالی کشور روز 3 اردیبهشت ماه، در جمع مسوولان قضایی جمهوری اسلامی گفت رییس جمهور آینده «باید بدحجابی را کاهش دهد.»
سال گذشته، علی مطهری نماینده مجلس شورای اسلامی گفته بود اسفندیار رحیم مشایی و محمود احمدی نژاد «به فکر تاسیس کاباره ها و کلوب های شبانه باشند.»
به گفته علی مطهری، محمود احمدی نژاد و اسفندیار رحیم مشایی «زیرکانه وضعیت پوشش اسلامی در جامعه را به اینجا رساندهاند که پوشش استاندارد شلوار و مانتوی آزاد تا زانو را تبدیل به وضعیت فعلی کردهاند و در واقع تحریک جنسی را آزاد فرمودهاند.»
در این میان، محمد حسن ابوترابی فرد، نایب رئیس اول مجلس شورای اسلامی که از او به عنوان یکی از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری یاد می شود، در مورد فعالیت گشت ارشاد در صورت پیروزی اش در انتخابات ریاست جمهوری به خبرگزاری مهر گفته است: «کار فرهنگی به تنهایی جواب نمی دهد، در کنار آن باید جلوی برخی جرائم که ویران کننده فرهنگ است را گرفت.»
محمدرضا باهنر یکی دیگر از کاندیدهای احتمالی چند روز پیش در «دانشگاه شهید بهشتی» گفت: «گشت ارشاد باید حداقل ها را کنترل کند اما در عین حال نباید تندروی داشته باشد.»
اسفندیار رحیم مشایی، که از او نیز به عنوان یکی از کاندیداهای احتمالی یاد می شود، در دی ماه 1389در دانشگاه علم و صنعت گفته بود: «هم اکنون اگر قانونی بود که حجاب الزام ندارد، چند درصد خانمها با حجاب بودند؟ منظور همین روسری است.»
فرمانده هان نیروی انتظامی می گویند فعالیت گشت های ارشاد مورد استقبال مردم است. اما در اینترنت صحنه های ویدیویی گوناگونی از اعتراضات مردم(چرا از اون مردمی که به بدحجابی اعتراض دارن صحبتی نیست،چرا به اکثریت بودن اون ها اشاره نمیشه ) به اقدامات نیروی انتظامی درحین برخورد با زنان و دختران منتشر شده است
صدای امریکا نیم کیلو باش ولی آدم باش
با تغییر نرخ ارز قیمت روغن نباتی 40 درصد افزایش می یابد
دبیر انجمن صنایع روغن نباتی از افزایش 40درصدی قیمت روغن نباتی خبر داد و گفت: امروز واردات روغن خام با فرمول جدید صورت می گیرد.
قاسم فلاحتی در گفت و گو با ایسنا، با اشاره به وابستگی 90 درصدی کشور به واردات روغن خام افزود: تغییر نرخ ارز تاثیر مستقیمی بر قیمت تمام شده کالا دارد، بنابراین براساس مصوبه ستاد تنظیم بازار و هماهنگی به عمل آمده بین انجمن روغن نباتی و وزارت صنعت، معدن و تجارت افزایش 40 درصدی قیمت روغن نباتی تصویب شد.
وی، توقف تخصیص ارز مرجع به واردات روغن نباتی را عامل اصلی و مهمی برای افزایش قیمت روغن نباتی ذکر کرد
به گفته وی میزان افزایش قیمت روغن نباتی از محاسبه تلفیقی قیمت روغن با ارز مرجع و ارز مبادله ای حاصل شده است که در راستای حمایت از مصرف کننده و کاهش فشار بازار است.
فلاحتی با بیان اینکه افزایش قیمت روغن در حدی است که به خانواده ها فشار نیاید، خاطرنشان کرد: انواع روغن از فردا اول اردیبهشت ماه با افزایش 40 درصدی در قیمت عرضه خواهد شد.
دبیر انجمن صنایع روغن نباتی توضیح داد: تاکنون قیمت روغن براساس ارز مرجع محاسبه می شد، اما از این پس 50 درصد روغن خام با قیمت ارز مرجع و 50 درصد دیگر که توسط بخش خصوصی وارد شده است با ارز مبادله ای محاسبه و تامین خواهد شد.
بنابراین گزارش: سازمان حمایت مصرف کنندگان و تولیدکنندگان آخرین بار در مهرماه پارسال با افزایش قیمت روغن خوراکی موافقت کرده بود.
بر این اساس قیمت چهار محصول روغن خوراکی پرمصرف شامل: روغن بطری 675 گرمی، بطری 810 گرمی، حلب پنج کیلویی و حلب 16 کیلویی به ترتیب 2100، 2700، 17 هزار و 750 و 48 هزار تومان تعیین شده بود.
کیهان
دعوت کنندگان خاتمی را برای دردسرسازی می خواهند (خبر ویژه)
«دعوت کنندگان خاتمی به نامزدی انتخابات می دانند که او رئیس جمهور نمی شود و او را برای دردسرسازی می خواهند».
این مطلب را امین بزرگیان از همکاران خارج نشین نشریات زنجیره ای مورد تأکید قرار داد و نوشت: آمدن خاتمی حتی بین زندانیان سیاسی نیز شکاف انداخته است. به نامه های دعوت نگاه کنید که اسامی خیلی از زندانیان در پای آن نیست.
به گزارش ندای سبز وی می افزاید: جواد اطاعت از مشاوران خاتمی در انتخابات پیش رو گفته است «درباره سلامت انتخابات ما نباید پیشداوری بدبینانه کنیم». این جمله نمایندگی می کند تمام آن چیزی که تحت عنوان اصلاح طلبی فرمال و صوری می توان نام نهاد. لازمه هر نوع مشارکت اثباتی در انتخابات پیش رو توانایی فوق العاده در فراموشی انتخابات قبلی و رخدادهای آن است. بدون فراموشی انتخابات قبلی نمی توان در انتخابات بعدی مشارکت اثباتی داشت. برخی به این بهانه که فرصت انتخابات فرصت خوبی برای سیاست است، می خواهند سر خاطرات و رویاهای ما گول بمالند.
وی در ادامه با بیان اینکه خاتمی را برای دردسرسازی دعوت می کنند، می نویسد: «او را دعوت می کنند تا کاندیدا شود و دردسر ایجاد کند.دردسری نه برخاسته از تأیید صلاحیت و رئیس جمهور شدنش که دردسری برخاسته از رد صلاحیت و با رئیس جمهور نشدنش. گویا همه می دانند او رئیس جمهور نمی شود. این بار خاتمی از جنبه سلبی اش قرار است دردسر شود و نه جنبه ایجابی اش (دوم خرداد). می توان در وضعیت جدید و از موضعی به مراتب رادیکال تر از تحریم، او را به کاندیداتوری دعوت کرد؛ نوعی دیالکتیک منفی.»
برخلاف این تلقی رد صلاحیت خاتمی کمترین هزینه و دردسری برای جمهوری اسلامی ندارد اما جالب است که مدعیان جنبش سبز و شرط گذاری های آن چنانی برای توجیه عقب نشینی خود به توجیهات سستی از این دست استناد می کنند.
یادآور می شود اخیراً چند تن از فتنه گران بازداشتی از خاتمی برای نامزدی انتخابات دعوت کرده بودند اما اغلب بازداشت شدگان فتنه سبز حاضر به همراهی با این دعوت نشده اند.
در همین حال حسن شریعتمداری از اعضای گروهک منحله حزب خلق مسلمان که در آلمان به سر می برد در مصاحبه با رادیو فرانسه اظهار داشت تحرکات اصلاح طلبان و خاتمی مجالی برای موفقیت نخواهد داشت.
وی تصریح کرد: نه آقای خاتمی اهل این میدان است و نه چنان نظم و انضباطی درون اصلاح طلبان وجود دارد و این روزها هم برای چنین کاری دیر شده و من فکر نمی کنم آنها فرصتی برای اقدام داشته باشند. خاتمی حتی مانند گذشته امکان مانور ندارد. آنها مغضوب نظام هستند و بازداشت عده ای از فعالان نیز باعث تشتت بیشتر شده است.
خاتمی؛ وجه المصالحه اموات سیاسی خواهد شد؟ (خبر ویژه)
در حالی که خاتمی ادعا می کند نگران نظام و انقلاب است، شماری از وابستگان گروهک ها و عناصر فراری ضمن نامه ای از وی برای نامزدی انتخابات دعوت کردند.
امضاکنندگان با بیان اینکه حامی فتنه سبز هستند، نوشته اند: امضاکنندگان این نامه امیدوارند جنابعالی که در چهار سال سخت گذشته، دوشادوش خواسته ها و رنج های حامیان جنبش سبز مانده اید، با اعلام نامزدی خود در انتخابات آتی، به تداوم دموکراتیزاسیون یاری رسانید.
در میان اسامی امضاکنندگان نام بابک امیرخسروی (از اعضای مرکزیت حزب توده و از چپ های آمریکایی)، عبدالعلی بازرگان (عضو گروهک نهضت آزادی)، حسن یوسفی اشکوری و شمار دیگری از اعضای گروهک های نهضت آزادی و ملی-مذهبی دیده می شود.
خاتمی به عنوان رئیس شورای مرکزی مجمع روحانیون هرگز توضیح نداده که کدام سنخیت باعث تجانس و همراهی وی با گروهک های قسم خورده ضدانقلاب شده است؟ براساس برخی قرائن این گروهک ها با قطعی دانستن رد صلاحیت خاتمی، درصددند که وی را برای نوعی انتحار سیاسی به عرصه فرستاده و پیشمرگ اهداف خود کنند. آنها پیش از این و به نوعی دیگر همین معامله را با بنی صدر کردند تا جایی که او مجبور شد با لباس زنانه از کشور بگریزد و به مجموعه اموات سیاسی خارج کشور الحاق شود.
کیهان
گزارش اطلاعاتی پنتاگون از برتری نظامی دولت سوریه (خبر ویژه)
یک گزارش اطلاعاتی آمریکا به شکست جنگ افروزی در سوریه و اقتدار دولت بشاراسد پس از دو سال جنگ اعتراف کرد.
به گزارش خبرگزاری بلومبرگ، یک مقام ارشد اطلاعات نظامی پنتاگون اعلام کرد دولت «بشار اسد» رئیس جمهوری سوریه برتری خود در میدان نظامی را حفظ کرده است.
ژنرال «مایکل فلین» رئیس آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا در گزارشی که به کمیته خدمات مسلحانه سنای آمریکا عرضه کرد، گفت: به نظر می رسد گروه های پرنفوذ وابسته به بشاراسد، تا حد زیادی منسجم عمل می کنند.
وی یادآور شد هیچ یک از گروه های مخالف توانایی متحد کردن بخش های مختلف را برای حمایت از راهبردی که به تغییر رژیم منجر شود، نداشته اند.
وی در این گزارش همچنین اضافه کرد: زرادخانه موشک های متعارف سوریه از داخل این کشور به بسیاری از مناطق اسرائیل دسترسی دارد.
فلین گفت: روسیه یک موشک کروز ضد کشتی با سرعت مافوق صوت به سوریه فروخته که از برد 300 کیلومتری برخوردار است و خطری واقعی را متوجه عملیات دریایی به ویژه در شرق دریای مدیترانه می سازد.
همزمان با انتشار این گزارش احمد داود اوغلو وزیر خارجه ترکیه اعلام کرد با وجود هزینه 700 میلیون دلاری ترکیه در جنگ سوریه، این جنگ هنوز به فرجام نرسیده است.
وی در مصاحبه با خبرنگاران با تاکید بر اینکه بحران سوریه یک ریسک بسیار فوق العاده برای ترکیه است، اضافه کرد: بحران سوریه از لحاظ امنیتی و بی ثباتی، برای ترکیه ریسکهای فراوانی دارد.
کیهان
اصلاح طلبان مبتلا به خیالبافی شده اند(خبر ویژه)
«دعوت خاتمی به نامزدی فقط یک دلخوشی مقطعی و مبتنی بر یک فضای تخیلی است.»
این مطلب را دویچه وله از قول «رضا-ح» از روزنامه نگاران زنجیره ای خارج نشین منتشر کرد. این روزنامه نگار فراری می گوید: در مورد کاندیداتوری تحت فشار آقای خاتمی، دو سابقه وجود دارد. اول سال 1380 که او تحت فشار اطرافیان، با چشمان گریان پذیرفت که کاندیدا شود و یکی سال 1387 که پیش از آمدن آقای موسوی، این فشارها کارساز شد و آقای خاتمی کاندیداتوری را پذیرفت. با این وجود، اکنون فشار اطرافیان خاتمی تعیین کننده مسئله نیست، مسئله اصلی شرایط مد نظر حاکمیت است که تفاوت جدی با سال های 84 و 87 دارد و کفه ترازو را به سوی نیامدن خاتمی سنگین کرده است.
وی اضافه کرد: در مورد اهداف اصلاح طلبان، با یک سبد درخواست و آرزو مواجه هستیم. گروهی با امید وارد کردن یک تلنگر به بدنه اصلاح طلب و جوشش دوباره در این مسیر هستند، گروهی دیگر، فرصت را برای احیای اصلاح طلبان و بازگشت به قدرت مناسب می بینند و برخی عقیده دارند که این عرصه، بستری است برای نشان دادن قدرت اصلاح طلبان و فشار بیشتر بر حاکمیت. ولی مسئله مهم تر این است که جریان اصلاحات و جنبش سبز چه برنامه ای برای بهره گیری از این موج احتمالی دارد. اکنون برنامه مشخصی به چشم نمی خورد و فقط با یک دلخوشی مقطعی مواجه هستیم.
وی همچنین گفته است بازگشت اصلاح طلبان در کوتاه مدت به حاکمیت ممکن نیست. مسئله اصلی این است که حاکمیت به اصلاح طلبان اعتماد ندارد. در ماه های اخیر بسیار شنیده ایم که گفته اند خاتمی شرایطی برای بازگشت به قدرت گذاشته و حتی برخی الان می گویند چون آن شرایط حاصل نشده، پس نباید بیاید. در همین نامه زندانیان اصلاح طلبان هم دیدیم که نوشته بودند آقای خاتمی بی خیال شرط آزادی ما شود. با احترام به نظرات این دوستان باید گفت این یک فضای تخیلی است، بحث اصلی شرایط خاتمی نیست، نظام برای خاتمی شرط گذشته است. اول باید این شرایط مد نظر نظام تأمین شود، بعد بحث بازگشت به صحنه سیاسی و حضور در انتخابات مطرح شود. به نظرم این درک واقعی تری از فضا هست که چهره هایی چون حسین مرعشی از اصلاح طلبان یا مرتضی نبوی از اصولگرایان هم به آن اشاره کردند.
این همکار نشریات زنجیره ای می افزاید: آقای خامنه ای در دیدار با سه اصلاح طلب یعنی جهانگیری، موسوی لاری و انصاری که دو نفرشان هم مانند آقای خاتمی عضو مجمع روحانیون مبارز هستند، به صراحت گفته که باید ضدانقلاب را از خودتان دور کنید. در واقع خواستار این است که آقای خاتمی مرزبندی صریح داشته باشد با جنبش سبز، به نوعی خطایش در انتخابات 88 را بپذیرد تا به دامن نظام برگردد.(کیهان)