برنامه تلوزیونی "راز" که در شبهای ماه مبارک رمضان، هر شب از شبکه 4 سیما پخش میشود، به مسائلی میپردازد که شاید خیلی از ما، حتی برای یک بار هم آن را نشنیده باشیم و یا اینکه، حداقل اطلاعات را از آن داریم.
یکی از قسمتهای این برنامه تلویزیونی که توجه بسیاری از مخاطبان را به خود جلب کرد، قسمتی بود که در آن به جنگ بوسنی و هرزگوین پرداخته شد. نکته مهم در این بخش این بود که مجری کارشناس برنامه، آقای نادر طالبزاده و مهمان او یعنی مهندس سعید قاسمی و همچنین حسین بهزاد از افرادی بودند که در کوران جنگ بوسنی و هرزگوین، به این منطقه سفر کرده و خود به عنوان شاهدین زنده و بیواسطه، جنایات صربها را در جنگ بالکان دیده بودند.
کالبدشکافی وقایع آن روز بیشک، به تعبیر عدهای کوته فکرِ روشنفکرنما، نبش قبر تاریخ نیست، بلکه گشودن و بازخوانی یکی از هزاران پروندهی جنایات انسان متمدن غربی! و سکوت مجامع به اصطلاح بیطرف بینالمللی در برابر قتلعام سازماندهی شده و نسلکشی مسلمانان است که آشنایی، بررسی و تحلیل دوباره آن میتواند به فرموده امام راحل "نقاب از چهره تزویر جهانخواران کنار زند".
با توجه به استقبال بسیار زیاد مخاطبان و به خصوص سهولت در دسترسی هموطنان و دوستان مقیم خارج از کشور، دانلود مستند ده قسمتی "خنجر و شقایق" توسط خادمین انقلاب اسلامی در سایت بچههای قلم فراهم گردید.
امید است این اقدام کوچک ما، فتح بابی باشد برای فعال شدن هرچه بهتر سیستم توزیع و نشر تولیدات فرهنگی جبهه انقلاب اسلامی. انشا الله
لینکهای مرتبط
.: بازنگری پرونده سریال "خنجر و شقایق" / آوینی در برابر بوق مفلوک. +
.: بازنگری پرونده سریال "خنجر و شقایق" / چگونه خنجر بر پشت شقایق نشست؟ +
.: خرید اینترنتی مستند "خنجر و شقایق". + یا +
لینکهای دانلود مستند خنجر و شقایق [لینک مستقیم]
.: موسیقی تیتراژ پایانی مستند "خنجر و شقایق". +
.: قسمت اول. +
.: قسمت دوم. +
.: قسمت سوم. +
.: قسمت چهارم. +
.: قسمت پنجم. +
.: قسمت ششم. +
.: قسمت هفتم. +
.: قسمت هشتم. +
.: قسمت نهم. +
.: قسمت دهم. +
دانلود مجموعه کلیپ های نبرد حزب الله (1) با فرمت 3GP با لینک مستقیم
دانلود کلیپ اول با حجم 848KB (عملیات پایگاه "بئر کلاب")
دانلود کلیپ دوم با حجم 1.43MB(عملیات پایگاه "احمدیه")
دانلود کلیپ سوم با حجم 943KB (عملیات کونین - "بیت یاحون")
مرگ دلخراش بانوی خبرنگار سبز بر اثر اعتصاب غذا
باز هم جنبش همیشه بیدار و سرافراز سبز، یکی از دختران هنرمند خود را فدای راه آزادی میهن کرد.
بر اساس گزارش های رسیده از وکیل سولماز قمرالدوله، یکی از خبرنگاران فعال سبز در هفدهم مرداد 1389 برابر با روز خبرنگار به دلیل اعتصاب غذای طولانی دار فانی را وداع گفت.
به گفته همه شاهدان عینی، متأسفانه سولماز قمرالدوله طی چند روز گذشته و آینده!!! به علت گرسنگی به حالت کما رفت و برگشت مداوم داشته است!!! به نحوی که تمامی اتومبیل هاش عمومی و خصوصی (خصوصاً اتومبیل های مدل بالا) در مسیر نامبرده وی را به خوبی می شناخته اند.(فکر بد نکنید این آشنائی به دلیل "چیز"های بد بوده است ها!!!)
لازم به ذکر است، مادر بی رحم این کشته بیگناه سبز (که زندانبان او نیز بوده است)، نه تنها برای شام، اجازه صرف دو عدد پیتزا و یک عدد نوشابه خانواده را به این کشته سبز نمی داده است بلکه از او می خواسته که کمتر غذا بخورد تا روی دستش نماند و نتُرشد.(آخه یکی نیست بگه مگه دویست کیلو وزن هم زیاده؟)
بخش اسفبار ماجرا آنجاست که سولماز قمرالدوله از خوردن کله پاچه نیز منع شده بود.
به گزارش شبکه خیریه بی بی سی (که خیلی خوب و گل و ماه است)، سولماز قمرالدوله قهرمان که نمادی الهام بخش برای همه مبارزان راه آزادی است، به عنوان خبرنگار آزاد، امر اطلاع رسانی و مخابره خبر میان منزل "دائی نصرت" با خانه "عمه ملوک جون" را بر عهده داشته است، همواره اعلام می کرده که: "اگه یه روز از گشنگی مردم گناهش گردن مامانم ایناست ها ! "
یکی از دوستان نزدیک این شهید طی خاطره ای از سولماز قمرالدوله می گوید: سولماز همیشه یک مبارز و قهرمان خیلی واقعی بود! به جون مامانم اینا همیشه دوست داشت جونش رو در راه آزادی فدا کنه و حتی گاهی پرتقال پوست کنده و هلوی پوست نکنده می خورد تا به آرزویش برسد.
خلاصه . . . جونم براتون بگه متأسفانه گرسنگی های طولانی سولماز قمرالدوله که گاه به مدت 10 دقیقه و حتی در موارد بسیاری تا 15 دقیقه نیز ادامه می یافت، باعث شد تا او اعتصاب غذا کند و بالاخره در روز خبرنگار، خبر فوت خودش را ! به منزل عمه ملوک جون اینا مخابره نماید.
لازم به ذکر است که اتاق فکرلندن و مرکز فرماندهی سبز(واقع در واشنگتن) از همین الان اعلام کرده اند همه اخبار مبنی بر زنده بودن سولماز کذب محض است و اگر کسی او راتوی خیابان دید هم بداند و آگاه باشد که او به زور شکنجه زنده شده است.
در ضمن به همین مناسبت هیچ مجلس ختمی برگزار نخواهد شد چون سبزیجات از مجالس ختمی که برای آدم های زنده گرفته می شود، خاطرات خوبی ندارند.
مطلب را اینجا بخوایند
لس آنجلس تایمز:
به گزارش خبرگزاری مهر، در مطلب لس آنجلس تایمز که به قلم "پل ریشتر" نوشته شده، آمده است : تلاشهای آمریکا و متحدان این کشور برای شکل دهی اتحادی علیه ایران به منظور متوقف کردن برنامه هسته ای این کشور، با مقاومت فزاینده کشورهایی چون روسیه، هند، چین و ترکیه روبرو شده است.
به نوشته این روزنامه، این کشورها به دنبال افزایش مناسبات تجاری خود با ایران هستند و از همین رو تحریمهای آمریکا و اتحادیه اروپا علیه تهران توفیق چندانی کسب نکرده است.
اروپا نیز در همراهی با آمریکا تحریمهای جدید را علیه ایران اعمال کرده اما این تحریمها سبب شده تا رقیبان شرکت های اروپایی در بخش انرژی قراردادهای پرسودی را با ایران منعقد کنند که در صورت ادامه این روند بدون شک شرکتهای اروپایی به دولتهای خود فشار می آورند تا این تحریمها را از میان بردارند. |
لس آنجلس تایمز افزود : آمریکا و اتحادیه اروپا به منظور سخت کردن تحریمهای شورای امنیت علیه ایران، خود نیز تحریمهایی را علیه تهران اعمال کردند و هدف از آن این بود که با افزایش فشارها به ویژه در بخش انرژی بر ایران این کشور متقاعد به متوقف کردن برنامه هسته ای خود شود، اما چهار کشور ذکر شده به این تحریمهای اضافی اعتراض کرده و درصدد افزایش مناسابت خود با تهران برآمدند.
این چهار کشور اعلام کرده اند که از تحریمهای ضعیف شده شورای امنیت علیه ایران تبعیت می کنند، اما هیچ تعهدی به پیروی از تحریمهای اعمال شده از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا علیه تهران ندارند.
در همین رابطه "بن رود" از کارشناسان موسسه بین المللی مطالعات استراتژیک گفت : این چهار کشور به صراحت اعلام کرده اند که قصد همراهی با تحریمهای آمریکا علیه ایران را ندارند.
"سرگئی شماتکو" وزیر انرژی روسیه نیز در این باره می گوید : تحریمها به همکاری های دوجانبه ما با ایران لطمه نمی زند.
لس آنجلس تایمز می نویسد : اروپا نیز در همراهی با آمریکا تحریمهای جدید را علیه ایران اعمال کرده اما این تحریمها سبب شده تا رقیبان شرکتهای اروپایی در بخش انرژی قراردادهای پرسودی را با ایران منعقد کنند که در صورت ادامه این روند بدون شک شرکتهای اروپایی به دولتهای خود فشار می آورند تا این تحریمها را از میان بردارند.
در این میان آمریکا و اروپا نگران قانون شکنی شرکتهای خود و مبادله آنها با ایران هستند که در همین مورد از دولتهای اروپایی خواسته شده تا کنترل زیادی بر روی شرکتهای خود داشته باشند و هشدارهای لازم را درباره پیامدهای ارتباط با ایران به آنها بدهند.
علاوه بر آن آمریکا از متحدان غیر اروپایی خود نیز خواسته تا از تحریمهای ایران پیروی کنند و در همین رابطه "باراک اوباما" رئیس جمهوری آمریکا از همتای چینی خود خواسته تا از ارتباط شرکتهای چینی با ایران جلوگیری کند.
در همین رابطه وزارت امور خارجه چین با انتشار بیانیه ای و در پاسخ به درخواست برخی از نمایندگان کنگره آمریکا برای همراهی پکن با تحریمهای آمریکا علیه ایران، از روابط اقتصادی خود با تهران دفاع کرد.
منبع " خبرگزاری مهر " |
گروه تاریخ انقلاب- محمدمهدی اسلامی: پس از آنکه در هفته گذشته میرحسین موسوی در برابر انتشار برخی از صفحات تاریخ معاصر که بیانگر کارنامه منفی موسوی در دوره نخست وزیری بود، تهدید کرد که علل استعفای خود را افشا خواهد کرد، در فاصله اندکی ابوالحسن بنیصدر، رئیسجمهور مخلوع و فراری در هفتهنامه انقلاب اسلامی در هجرت(چاپ فرانسه) متن نامه استعفای محرمانه میرحسین موسوی از نخستوزیری در سال 1367 که مملو از اتهام به نظام بود را منتشرکرد و یادآور شد که این نامه را برای اولین بار در مهرماه سال 1367 در نشریه خود منتشر کرده بوده است.
گرچه انتشار متن نامه دست نویس و محرمانه نخستوزیر اندکی پس از تحویل به رییس جمهور در شرایط بحرانی پس از قبول قطعنامه در نشریه بنیصدر و تکرار آن در زمانی که مورد علاقه موسوی است اما خود او توان آن را ندارد، شائبه هماهنگی میان موسوی و یا حداقل اطرافیان وی با بنیصدر را به ذهن متبادر میکند، اما نکته جالب آنجا است که بر خلاف ادعای شفاف سازی آنها، در ویژهنامه رمز عبور 2 روزنامه ایران ، دستخط موسوی و تصویر نامه پاسخ رییس جمهور وقت را منتشر شده بود که بر خلاف ادعای وی، یکبار خواندن آن نامه و پاسخهایش روشن میسازد که نشر آن کاملا به زیان موسوی است و به نظر میرسد این تهدید موسوی، تنها یک فرار به جلو با دستهای خالی است. اینک که نشر این سند به صورت ناقص مورد علاقه سران فتنه در داخل و خارج است، در ادامه گزارشی که در آن ویژه نامه آمده بود و حاوی متن هر دو نامه استعفای موسوی، پاسخ امام خمینی(ره) و رئیسجمهور وقت است، تقدیم میگردد.
روز 15 شهریور سال 1367 در شرایطی که ایران به تازگی قطعنامه آتشبس یا به تعبیر امام خمینی(ره) جام زهر را پذیرفته بود، روزنامه جمهوری اسلامی که در اختیار مسیح مهاجری - یکی از نزدیکترین چهرهها به میرحسین- قرار داشت، در حالی منتشر شد که خبر استعفای میرحسین موسوی از نخست وزیری را به عنوان تیتر یک انتخاب کرده بود،استعفایی که بدون هماهنگی رئیس جمهور و رهبر کبیر انقلاب اسلامی نگاشته شده بود.
اما این استعفا ابعاد دیگری نیز داشت که در بازخوانی تاریخی ماجرا، مورد غفلت قرار گرفته است. موسوی همزمان با نگارش نسخه مطبوعاتی استعفایش، در همان 14 شهریورماه، نسخه دوم استعفایش را با دستخط خویش در سربرگ نخستوزیری خطاب به رئیسجمهور منتخب مردم با تعابیری تند و موهن نگاشت. وی در نامه خویش که خطاب به «مقام محترم ریاست جمهوری» بدون ذکر نام ایشان و بدون سلام و احترامات معمول آغاز شده است، به بیان نکاتی در توضیح علت استعفای خویش میپردازد که در نسخه ارسال شده به مطبوعات موجود نبوده است. وی علت بیان این موارد را اینگونه توضیح داده است: «با این نیت که ذکر آنها انشاءالله در آینده کشورمان و دولتهای بعدی مفید باشد».
وی در بخش نخست به گلایه از بیاطلاعی خویش از نامههایی که رئیسجمهور به همتاهای بینالمللی خویش نوشته است، میپردازد و از اینکه جواد لاریجانی، قائممقام وزیر خارجه دولتش از برخی روابط بینالملل در مصاحبه خویش نام آورده است و وی از آنها بیخبر بوده شکایت میکند و مواردی از این نوع گلایهها را مطرح میسازد. «آقای لاریجانی در جایی میگوید از پنج کانال با امریکا تماس گرفته میشود و بنده به عنوان رئیس هیأت وزیران از این کانالها اطلاعی ندارم.»
گلایههایی که برخی از آنها خالی از وجه است و برخی به ارتباط وی با وزارت خارجه باز میگردد که زیر نظر وی مشغول به فعالیت بوده است و نه رئیسجمهور و برخی نیز به دخالتهای غیرقانونی حجتالاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی در امور اجرایی کشور همچون موضوع رابطه با امریکا که به هیچ وجه در حیطه اختیارات رئیس مجلس نبوده است.
بند دوم نامه وی اما مواردی را که توسط گروههای خودسر وابسته به مهدی هاشمی(معدوم) صورت گرفته است و نظام با آن برخورد کرده و وی را محاکمه نموده است به رئیسجمهور و نظام نسبت میدهد! این تهمت آنچنان که در آینده خواهد آمد، مورد اعتراض امام امت نیز قرار گرفت. مواردی که وی بدان اشاره داشته، مواردی است همچون اتفاقاتی که پیش از حج خونین رخ داد و در جلد اول ویژهنامه رمز عبور به تفصیل به آن پرداخته شد و حتی برخی چهرههای اصلاحطلب نیز بارها اذعان کردهاند که باند مهدی هاشمی و در کنار آنها افرادی همچون میردامادی میداندار حوادث مورد اشاره میرحسین بودهاند. افرادی که نه تنها هیچ گونه سنخیت سیاسی و... با رئیسجمهور نداشتند، بلکه بخشی از آنها از نزدیکان اطرافیان نخستوزیر همچون بهزاد نبوی به حساب میآمدند و بخش دیگر در حاشیه امن منتظری قرار گرفته بودند. این حاشیه امن تا حدی بود که میرحسین در نامه خود آورده بود که «متأسفانه و علیرغم همه ضرر و زیانی که حرکات متوجه کشور کرده است هنوز هم این عملیات میتواند هر لحظه و هر ساعت به نام دولت صورت گیرد.»
بیشک این گلایه به رئیسجمهور بازنمیگشت و در زمان نگارش نامه برای وی نقش باند مهدی هاشمی در این میان به واسطه تلاش وزارت اطلاعات محرز گشته بود. شاید اگر میرحسین این فراز از نامه را به یاد داشت و اگر به واقع صلاح کشور را میخواست، هرگز حاضر نمیشد با حامی چنین جریان خطرناکی که حمایتهایش امام را ناچار به عزل وی کرد، همپیمان گردد.
در این بند اتهامات ناروایی نیز به جمهوری اسلامی نسبت داده شده است که نادرستی آنها اظهر من الشمس است. امری که هنوز هم سبب میشود دلسوزان نظام از نشر کامل نامه وی که بیشک میتواند دستاویزی برای ضد انقلاب باشد، پرهیز نمایند. وی در بند سوم استعفا نامه خویش چنین نوشته است: «تجزیه سازمان برنامه و بودجه از نخسـتوزیری که به دلایل سیاسی صورت گرفت از همان اول ضایعــهآفرین بوده و ادامــه آن نیز در شرایط نـوسازی کشور فاجعه بار خواهد بود. متأسفانه این مشکل و مشـــــکل وزرای مشاور علیرغم طرح در شورای تشخیص مصلحت به تأخیر افکنده شده و حل نگردیده است (هرچند که به هر حال حق شورای تــشخیص مصلحت اســت و اینجانب انتظاری در این خصوص ندارم)
توضیح وی که در درون پرانتز آمده است، به خوبی بیانگر قوت استدلال وی برای استعفا است. تشخیص مصلحت کشور در این زمینه امری بود که در این شورا به تصویب رسیده بود و در میان حاضران در شورای تشخیص مصلحت، علاوه بر نخست وزیر، افرادی که بشدت مدافع وی بودند، همچون هاشمی رفسنجانی، موسوی اردبیلی، توسلی، موسوی خوئینی ها و مرحوم حجت?الاسلام سید احمد خمینی حاضر بودند و شاید بتوان گفت که کفه توازن علایق سیاسی به سوی میرحسین سنگین بوده است، با این وصف چون شورا تشخیصی مغایر نظر وی داشتهاند، وی همه آنها را به اتخاذ تصمیم سیاسی متهم نموده است. البته در انتخابات دهم ریاست جمهوری ترجیع بند حملات موسوی به دولت نهم ، الحاق سازمان مدیریت و برنامه ریزی به ریاست جمهوری توسط احمدی نژاد بود.
بند چهارم نامه وی به اختصار به موضوع تشکیل شوراهای گوناگون که منجر به کاهش اقتدار دولت شده اشاره دارد و در بند پنجم به عدم قدرت وی در پاسخگویی به اعضای دولت و نمایندگان مجلس درخصوص کارهایی که بدون اطلاع دولت صورت میگیرد پرداختــه اسـت. مــوضوعی که در بند دوم نیز بدان پرداخته بود. موسوی در تبلیغات انتخاباتی?اش در سال گذشته، تجمیع شوراها و انحلال شوراهای فرعی توسط رئیس جمهور را دیکتاتوری می دانست!
وی در خاتمه ادعا میکند که این استعفا به معنای قهر از نظام و دولت جمهوری اسلامی و مسئولان انقلابی آن نیست و تأکید نموده است: «این استعفا به دلیل ناتوانی اینجانب برای کار با این شرایط است و درست برای همین ناتوانی است که اینجانب تکلیف را از خود ساقط میبینم.» اگرچه وی توضیح نداده است که اگر این استعفا به معنای قهر نبود، چرا بعد از تحویل نامه استعفا به روزنامه مخفی شده است. البته آنچنان که پیشتر و علیالخصوص در ایام انتخابات به موضوع استعفای وی پرداخته شده بود، در متن علنی نامه وی، برخی از بندها شرح داده شده است. خالی از لطف نیست متن استعفا نامه وی بار دیگر مرور شود:(روزنامه جمهوری اسلامی 15 شهریور 1367)
«برادر گرامی حجتالاسلام سید علی خامنهای
ریاست محترم جمهوری
با سلام و درود فراوان به اطلاع میرساند:
1- برادر گرامی و متعهد مسعود روغنی زنجانی در روز 13/6/67 از مسئولیت وزارت برنامه و بودجه استعفا دادند و این استعفا در شرایطی است که تصمیم گیری برای انتخاب وزرای نیرو، جهاد سازندگی و بازرگانی هنوز مبهم است. با توجه به جهتگیری روشن مجلس در امور مختلف و اطلاعاتی که از داخل مجلس محترم در دست است، احتمالاً بین 5 تا 8 وزیر از افراد معرفی شده رأی لازم را برای ادامه مسئولیت به دست نخواهند آورد و معنای این شرایط آن است که دولت در وضعیت کنونی کشور در تعدادی از وزارتخانههای حساس برای مدت نامعلومی وزیر نداشته باشد.
2- با توجه به جمیع جهات ذکر شده و نیز مشکلات انتخاب وزرا، با عنایت به عدم تفاهم فی مابین که در انتخاب هر فردی بروز مینماید (که حتی در مواردی انتخاب یک وزیر به بیش از یکسال انجامیده است) و از آنجا که اینجانب اصالت در اختلافاتی که بین 3 مرجع ریاست جمهوری، نخستوزیر و مجلس پیش میآید، براساس روح قانون اساسی و نیز صلاح کشور متمایل به مجلس منبعث از آرای ملت میدانم و معتقدم که در چنین مواقعی مصالح مملکت ایجاب مینماید رئیسجمهوری و نخستوزیر بدان تمکین نمایند، بدینوسیله براساس اصل 135 قانون اساسی استعفای خود را تقدیم مینمایم.
3- توضیحات اجمالی در این خصوص به پیوست تقدیم میگردد.امید است این استعفا شرایط لازم را برای دولتی که نخستوزیر آن بتواند با استفاده از رهنمودهای مقام معظم ولایت فقیه و نیز با استفاده از تمام اختیارات آمده در اصل 124 قانون اساسی (از جمله بخشهای تردیدناپذیر آن نظارت بر کار وزیران، هماهنگ ساختن تصمیمات دولت در همه زمینههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاست داخلی و خارجی و نیز تعیین برنامه و خطمشی دولت است) با اقتدار عمل نماید- فراهم سازد.
4- با توجه به اصل 135 قانون اساسی تا تعیین دولت جدید اینجانب به وظایف قانونی خود به صورت کامل ادامه خواهم داد و اعضای دولت خدمتگزار با نشاط و قدرت وظایف خود را با توانمندی لازم انجام خواهند داد.
5- طبیعی است تا انتخاب دولت جدید، برادر دکتر ولایتی بهعنوان وزیر امور خارجه کشورمان با پشتیبانی نظام، بیانگر نظرات رسمی جمهوری اسلامی در مذاکرات صلح ژنو باشند و بتوانند با رهنمودهایی که به طور مستمر از رؤسای محترم 3 قوه کسب مینمایند، به وظایف خود ادامه دهند.
ضمناً فرصت را مغتنم شمرده اعلام میدارد:
الف- اگر دولت خدمتگزار در طول سالیان دشوار و سراسر جنگ و جهاد گذشته توانسته باشد با توفیقات الهی خدماتی مورد رضایت مردم مؤمن و آزاده کشورمان انجام دهد، به یقین جز در سایه حمایتهای همه جانبه رهبر کبیر و عظیمالشأن انقلاب و مردم ایثارگر و شهیدپرورمان نبوده است. معجزه دفاع مقدس به ایستادگی و مقاومت 8 سال گذشته از آن امام و امت بزرگوار است و اگر دولت توانسته باشد، در این سالیان تنها لیاقت عنوان خدمتگزار محرومان را برای خود حفظ کند، بزرگترین افتخار را کسب کرده است و با این وصف، اینجانب خود را در مقابل امام امت و امت بزرگوار امام خجل مییابم.
ب- بنده بهعنوان یک خدمتگزار کوچک در هر شرایطی و در حد توان زیر فرمان نخستوزیر محترم جدید و دولت او خواهم بود وانشاءالله از خدمات ناچیزی که ممکن است از دست اینجانب برآید، غفلت نخواهم کرد. قدرتهای مستکبر جهانی و ایادی آنها باید بدانند که در کشور اسلامی- انقلابی ما اختلاف سلیقه و نظر در سیاستهای داخلی و خارجی نمیتواند سبب فراموشی ضرورت وحدت صفوف در مقابل توطئههای آنان بویژه توطئه شیطان بزرگ امریکا باشد و ملت رشید به یقین میدانند که در یک جامعه آزاد و سربلند که آثار دیکتاتوری و وابستگی از آن رخت بربسته، آمد و رفت دولتها یک امر طبیعی و انشاءالله توأم با خیر و برکات برای مردم است.»
درخصوص این استعفا دلایل مختلفی خارج از متون فوق نیز ذکر گردیده است. به عنوان نمونه برخی از مسئولان وقت، با توجه به زمان استعفای مهندس موسوی مصادف بود با پایان حمله مرصاد و آغاز گفتوگوهای آتش بس بین ایران و عراق و با یادآوری آنکه امام خمینی (ره) در حکمی دکتر علی اکبر ولایتی (وزیر امور خارجه وقت) را به عنوان نماینده جمهوری اسلامی در مذاکرات آتش بس بین ایران و عراق تعیین کردند و دکتر ولایتی به سرعت عازم نیویورک شد، استعفای میرحسین موسوی را ناشی از ناراحتی وی از تعیین ولایتی توسط امام به عنوان نماینده جمهوری اسلامی یاد میکنند. بخصوص آنکه استعفای میرحسین موسوی همزمان با صبح اولین روز این مذاکرات بود و تأثیرات این استعفا در مذاکرات، بعدها توسط دکتر ولایتی بسیار ناگوار و خردکننده عنوان شد.
همان روز انتشار خبر استعفای میرحسین موسوی در روزنامه جمهوری اسلامی، رئیسجمهور وقت، حضرت آیتالله العظمیخامنهای در نامهای با رد استعفا ، نکاتی را متذکر گردیدند. متن نامه معظم له چنین است:
«برادر گرامی آقای موسوی
نخست وزیر محترم
باسلام، نامه استعفای شما را دریافت کردم و لازم میدانم چند موضوع را به جنابعالی گوشزد کنم:
در شرایط حساس کنونی و در حالی که مذاکرات ژنو در جریان است و لازم است همه در برابر ترفندهای دشمنان آماده و از مسائل داخلی فارغ البال باشیم، استعفای دولت بر خلاف مصلحت کشور و انقلاب است و ضربهای بر مصالح نظام جمهوری اسلامی است. مشکل تعیین چند وزیر، مشکل جدیدی نیست. در سه سال گذشته (دوره دوم ریاست جمهوری اینجانب) همواره این مشکل با حکمیت هیأت سه نفره منصوب امام حل شده و جنابعالی همواره از آن استقبال کردهاید. هماکنون نزدیک به نیمی از وزرای دولت که [ ...]به تصریح حضرت امام هنوز به قوت خود باقی است مرجع حل مشکل خواهد بود. شما اگر مجلس را مرجع واقعی میدانید، نباید از عرضه دولت به مجلس و خواستن رأی اعتماد، استنکاف کنید. اگر مجلس به دولت رأی ندهد راههای قانونی برای تشکیل دولت جدید وجود دارد و این بهتر از آن است که شما درست شب قبل از روزی که دولت قرار است به مجلس عرضه شود، استعفا دهید و آن را در رسانهها منتشر کنید. جنابعالی از اختیارات نخستوزیر طبق اصل 134 کاملاً برخوردار بودهاید و حتی به برکت لطف حضرت امام و حمایتی که همواره از دولت کردهاند تا بتوانند وظایف خود را به خوبی انجام دهند، اختیاراتی بیش از مقرر در قانون کسب کرده و آن را اعمال نیز کردهاید. توضیح این مطلب را در نامه پیوست به شخص شما ارائه خواهم کرد. اینجانب با وجود اختلاف نظرهای چندی که با شما در نحوه اداره کشور و اعتراض به روشهای شما بویژه در مسائل اقتصادی دارم، همان طور که میدانید همواره در همه مراحل به شما کمک کردهام و اکنون هم استعفای شما را به مصلحت ندانسته و اصرار بر آن را ضربه به نظام و حتی با کمال معذرت خیانت – البته خیانت غیر عمدی- میدانم و معتقدم خوب است جنابعالی امروز نظرات حضرت امام در امور اقتصادی را به طور دربست بپذیرید.
استعفا را نمیپذیرم و خواهش میکنم اصرار نکنید.
سید علی خامنهای
رئیسجمهور
اما امام راحل نیز در واکنش به این استعفا، مرقومه عتابآمیزی صادر فرمودند که در نهایت منجر به پس گرفتن استعفا از سوی موسوی شد. در این مرقومه که در روزنامههای عصر 16 شهریور و فردای چاپ استعفای میرحسین به چاپ رسیده، آمده است:
«جناب آقای موسوی نخستوزیر محترم
نامه استعفای شما باعث تعجب شد.
حق این بود که اگر تصمیم بدین کار داشتید، لااقل من و یا مسئولین رده بالای نظام را در جریان میگذاشتید. در زمانی که مردم حزبالله برای یاری اسلام، فرزندان خود را به قربانگاه میبرند چه وقت گله و استعفا است. شما در سنگر نخستوزیری در چارچوب اسلام و قانون اساسی به خدمت خود ادامه دهید، در صورتی که نسبت به بعضی از وزرا به توافق نمیرسید چون گذشته عمل شود. این حق قانونی مجلس است که به هر وزیری که مایل بود، رأی دهد. تعزیرات از این پس در اختیار مجمع تشخیص مصلحت است که اگر صلاح بداند به هر میزان که مایل باشد، در اختیار دولت قرار خواهد داد.
همه باید به خدا پناه ببریم و در مواقع عصبانیت دست به کارهایی نزنیم که دشمنان اسلام از آن سوء استفاده کنند. مردم ما از این گونه مسائل در طول انقلاب زیاد دیدهاند. این حرکات هیچ تأثیری در خطوط اصیل و اساسی انقلاب اسلامی ایران نخواهد داشت. از آنجا که من به شما علاقهمندم، انشاءالله عندالملاقات مسائلی است که گوشزد مینمایم.
روحالله الموسوی الخمینی
15/6/67
درخصوص فاصله زمانی انتشار استعفای میرحسین تا زمان پاسخگویی وی به دفتر امام، نقل قولهای گوناگونی مطرح است. جلالالدین فارسی به تازگی در مصاحبهای به ماجرای پس از استعفای موسوی از نخست وزیری اینگونه اشاره کرده است که «در دوران نخست وزیری موسوی هم زمانی که امام راحل قطعنامه را پذیرفتند، میرحسین با دادن استعفا مخفی شد تا اینگونه در جامعه القا کند که من موافق قطعنامه نبودم و از خودش در افکار عمومی قهرمان بسازد. امام هم رؤسای قوه قضائیه و مقننه و اگر اشتباه نکنم یک یا دو نفر دیگر را احضار کردند و بدون بحث درخصوص پذیرش یا عدم پذیرش استعفانامه موسوی بهدنبال فرد جایگزین بودند که آقا وارد جلسه میشوند و امام شرح جلسه را میفرمایند و نظر آقا را میخواهند که آقا از تصمیم شوم میرحسین پردهبرداری میکنند و به امام میگویند با استعفا موافقت نکنید، چراکه او به دنبال قهرمان?سازی از خودش است. امام در این زمان دستش را بلند میکند و با اشاره به آقا میفرمایند این درست است...» براساس نقلهای موجود گویا میرحسین موسوی در فاصله زمانی تنظیم استعفانامه در 14 تا 17 شهریور که به محضر امام میرسد، در منزل آلادپوش که از دوستانش بود به سر میبرده است؛ روز سوم که حاج سیداحمد خمینی با تماس با مراکز مختلف از یافتن او ناامید شده بود، به افراد مختلف میسپرد که امام فرمودهاند «به میرحسین بگویید بیاید که اگر نیاید نامهای تنظیم کردهام و در اختیار رسانهها قرار میدهم که اگر پخش شود برای او دیگر دنیا و آخرت نمیماند. روز سوم میرحسین تا ساعت 11 به محضر امام میرسد، آنگونه که منابع آگاه بر اساس یادداشتهای آن زمان در اختیار روزنامه ایران قرار دادهاند، امام راحل نکاتی را بدین شرح به وی فرمودهاند: «من یک گله دارم و یک اعتراض، گله دارم از اینکه شما اگر مشکلی داشتید، مثل گذشته مراجعه میکردید و حل میکردیم، اگر میخواستید بروید، بی سرو صدا میرفتید. چرا سر و صدا کردید؟ اعتراض دارم به اینکه این مطالب را چرا به پای نظام نوشتید و نسبت به دولت دادید؟ ... اگر نبود کار این چند سال شما، به ملت اعلام میکردم که شما در مقابل انقلاب و نظام ایستادهاید و بعد از این چه توقعی است که از مجلس دارید؟ این حق مجلس است که به هر وزیری که میخواهد رأی بدهد یا ندهد. شما میبایست از نظر مجلس تبعیت کنید. دیگران هم قبل از شما از این قبیل حرفها میزدند که مجلس باید هماهنگ با ما باشد. شما مجلس هرچه گفت به مجلس احترام بگذارید. اگر مسئلهای بود شورای مصلحت حل خواهد کرد.» آنچه مسلم است، پس از یک وقفه معنادار، امام بار دیگر حمایت علنی خویش را از دولت تکرار نمودند تا آثار استعفای نابجای میرحسین، به عملکرد دولت بیش از این آسیب نرساند. هرچند به نظر ناظران سیاسی جنس این دفاع آشکارا متفاوت بود. امام اما تا 80 روز در حمایت از دولت مکث کردند. این مکث که بسیار به ضرر دولت علیالخصوص در بعد تبلیغات رسانههای بیگانه بود، سرانجام با حکم انتصاب میرحسین موسوى به سمت سرپرست امور جانبازان توسط امام پایان یافت.
دور خیز آقای معاون: پاستور یا کاخ سفید؟ |
نوشته شده توسط دانشجو آنلاین |
چهارشنبه, 20 مرداد 1389 ساعت 13:46 |
وقتی" مشایی" جا پای" مهاجرانی" میگذارد! 1.سخنان و اقدامات جنجالی اسفندیار رحیم مشایی در دوران حضور در دولت نهم انتقادات زیادی را در طیف هواداران دولت برانگیخت. اظهاراتی همچون «دوران اسلامگرایی به پایان رسیدهاست. البته این دوره تمام نشده بلکه رو به پایان است.»، «در ایران استفاده از حجاب آزاد است و هیچ فشاری از طرف حکومت در استفاده از حجاب اعمال نمیشود.»، «جلوگیری از برپایی شادی، اهانت به اسلام و استفاده از رنگ سیاه مکروه است.»، «آذربایجان غربی، ایلام و کرمانشاه متعلق به کردستان است و این قوم از برترین قومهای ایرانی است.»، «ملائکه مرتب در عرصه کشور در حال پرواز هستند.»، «ایران امروز با مردم آمریکا و اسرائیل دوست است.» «ما مردم آمریکا را از برترین ملتهای دنیا میدانیم.» و «نام خلیج فارس و دریای پارسی از ?? میلیون سال پیش به موازات شکلگیری تمدنهای انسانی در منطقه موجودیت یافتهاست.» و اقداماتی همچون حضور در مجلس رقصی در ترکیه، مراسم حمل قرآن همراه با نوای دف، ادغام سازمان حج و زیارت با سازمان میراث فرهنگی و گردشگری گوشهای از عملکرد جنجالی مشایی است. - مشایی در زمان ریاست سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در جلسه ای در ترکیه حضور یافت که درآن رقاصهها به پایکوبی می پرداختند، مشایی فیلم آن جلسه را تصاویر گزینش شده از یک مجلس دو ساعته دانست و گفت: «مجلس رسمی بوده و لهو لعب هم نداشته. ضمن اینکه رقص نبوده و از دیدگاه بسیاری هنر است و آنها بر خلاف ما آن را حرام نمیدانند.» درسال ???? در مقالهای درسایت شخصی رحیممشایی در پاسخ به انتقادات از این اقدام مشایی عنوان شد که: «در صورتی که آنچنان صحنههایی در افتتاحیه بازیهای آسیایی قطر با حضور آقای احمدینژاد نیز انجام شد، پس چرا تنها مشایی باید برای شرکت در چنین جلسهای مورد سؤال و انتقاد قرار گیرد؟» -در ?? تیر ????، مردم اسرائیل را دوست ایرانیان می خواند .. در آن زمان ??? نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، با امضای بیانیهای خواستار برخورد جدی با وی شدند. پس از انتشار این بیانیه، او در ?? مرداد ???? در نامهای به حداد عادل، رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی واژه اسرائیل در جهان امروز را منفورترین واژهای دانست که مترادف نژادپرستی، خیانت، خشونت، مکر و فریب است. وی با تکرار ادعاهای خود با شدت بیشتر در مرداد ????، موجی از اعتراضات را علیه خود و دولت برانگیخت. بلافاصله پس از این ماجرا تجمع دانشجویان روبهروی سازمان میراث فرهنگی برگزار شد. حاشیهها در مورد اظهارات او تا جایی بالا گرفت که رهبر معظم انقلاب در خطبههای نماز جمعه سخنان وی را کاملاً اشتباه دانسته و خواستار پایانبخشی به این حواشی که در موارد زیادی با استناد به آن دولت تخریب میگشت، شد. این در حالی است که محمود احمدینژاد روز قبل از نماز جمعه در یک نشست خبری از سخنان مشایی دفاع کرده بود و نظر مشایی را نظر دولت دانست. با این وجود سخنان وی درباره دوستی با مردم آمریکا و اسرائیل هنوز در سایت شخصی وی خودنمایی میکند.
-در مراسم افتتاح همایشی در روز ?? آبان ???? در جلسهای با حضور مشایی، ?? خانم با لباس محلی، دف زنان روی سن آمدند و در حالی که قرآن را در سینی گذاشته بودند با حالات ریتمیک آن را به قاری تحویل داده و سن را ترک کردند. -در سال ???? دولت طی آیین نامهای سازمان حج و زیارت را به زیرمجموعه سازمان میراث فرهنگی ملحق کرد و پس از آن مشایی در اقدامی عجولانه اقدام به برکناری رئیس این سازمان نمود. -یکی دیگر از حاشیههایی که درباره مشایی ایجاد شد، چاپ گفتوگوی او با خبرنگار ترک در روزنامه صباح بود. این روزنامه از قول مشایی نوشت: استفاده از حجاب در ایران آزاد است.
-مشایی در کنفرانس انجمن سالانه دانشگاههای باز که به میزبانی دانشگاه پیام نور و در سالن همایشهای صدا و سیما برگزار شده بود باز هم حاشیه آفرید. او با اشاره به سخنرانیاش در یکی از دانشگاههای آمریکا گفت: در آنجا گفتم چرا خدا محور وحدت انسانها نیست و الان نیز تأکید میکنم که خدا محور وحدت انسانها نیست و حتی امروز هم بشر به وحدت نرسیده است چرا که اگر به وحدت رسیده بود این همه خونریزی و جنگ صورت نمیگرفت. 2-اما مسئله ای که در دوره دهم ریاست جمهوری قابل لمس است تغییر رویکرد آقای مشایی در اظهار نظراتش است. این بار مشایی یک قدم پا را جلو تر می گذارد. او دیگر درباره سیاست خارجی و اسرائیل و مدیریت جهانی و... سخن نمی گوید؛ او از رابطه خدا و انسان می گوید، شاید هم تغییر جایگاه مشایی و ارتقاء او در دولت دهم و نزدیکی بیشتر به احمدی نژاد، باعث شده است که او با آزادی عمل بیشتری سخن بگوید! -در 18 شهریور ماه بود که در جلسه معارفه وزیر علوم فلسفه آفرینش انسان را این گونه تفسیر نمود: «نمی خواهم فلسفی صحبت کنم، ذوقی می گویم. خداوند به انسان بدهکار نبود که او را آفرید. ظاهرا خداوند به خودش بدهکار بود که انسان را آفرید. دلش خواست شناخته شود. یک کسی را باید خلق می کرد که بتواند بشناسد. انسان اهمیتش به همین علم است. اگر علم را برداریم انسان حذف می شود. انسان را که حذف کنیم، دیگر نیازی به حذف خدا نیست، زیرا خدا دیگر خودش حذف شده است«. حال سوال های ما از همین جا اغاز می شود! آیا این سخنان اسفندیار مشایی متاثر از اومانیسم نیست؟ مشایی در همان سمینار افکار موحود در باب انسان را به دو دسته تقسیم می کند: : «نگاهی وجود دارد که در آن جایگاه انسان تا خدا ارتقا می یابد، البته منظور بخش منفی آن و خدا شدن نیست، انسان از سرعت و جهش برای رشد برخوردار است اما در نگاه دیگر انسان تا مرز حیوانیت سقوط می کند که این نگاه راه را برای پرواز بسته است و انسان ناچار است در قفسی که برای او می سازند، زندانی باشد.» مشایی بدون هیچ تردید و هراسی سخن می گوید و تاملاتش را که بی شک آمیزه ای است از اسلام و اومانیسم و لیبرالیسم و پلورالیسم و... به زبان جاری می کند اما سوال بعدی که مطرح می شود این است که، اگر این سخنان را شخص دیگری به زبان می آورد چه گونه با او برخورد می شد؟ -ابوعلی سینا هم از نظرات مشایی در امان نماند تا جایی که او گفت: شاید بوعلیسینا در عصر خود قامتی برجسته داشته اما قرار نیست افتخار هزار سال بعد آدمیان نیز باشد و این نشانه فقر انسانها در دهههای بعدی است چرا که نشان میدهد فرصت شکوفایی در دورههای متعدد پدید نیامده است. مشایی گفت: اگر امروز به افرادی مانند رازی و ابوعلیسینا افتخار میکنیم به طوری که قد آنها از اعماق تاریخ بیرون است برای بلندی قد آنها نیست بلکه کوتاهی قد نسلهای بعدی آن را نمایان کرده است. شاید بوعلیسینا در عصر خود قامتی برجسته داشته اما قرار نیست افتخار هزار سال بعد آدمیان نیز باشد و این نشانه فقر انسانها در دهههای بعدی است چرا که نشان میدهد فرصت شکوفایی در دورههای متعدد پدید نیامده است. حضرت نوح با 950 سال عمر نتوانست مدیریت جامع کند چرا که عدالت را ایجاد نکرده است. آمدن پیامبران در طول تاریخ برای تمام شدن دورههای قبلی پیامبری بوده است اگر هر پیامبر مدیریت درستی میکرد عدالت برقرار میشد!
و اما انگار داستان مشایی ادامه دارد و بزرگترین و سخیف ترین سخن او در مورد "مکتب ایرانی" است... چه طور این شخص به خود اجازه می دهد مکتب اسلام ناب محمدی که حضرت امام روح الله ، جمهوری اسلامی ایران را بر اساس این مکتب بنا کرده ،را به عنوان مکتب ایرانی معرفی کند! آیا بحث مطرح شده مشایی جز این است که در جهت سیاست های راهبر ابر سرمایه داری است؟؟ آیا حضرت امام شعار وحدت اسلامی و وحدت کلمه را مبنای آزادی مسلمانان قرار ندادند؟ آیا حضرت امام ،علت عزت و قدرت مسلمانان را وحدت اسلامی ندانستند؟ به تعبیر علما فتنه جدید فتنه ای است که توسط نیروهای ارزشی رفم خواهد خورد! بسیار گفته شده است که فتنه جدید در بتن دین زاده خواهد شد.. آیا نوع نگرش مشایی جز این است؟ آیا این همه اشتباه و سخنرانی ها سهوی است؟ و یا این یک قضیه برنامه ریزی شده است؟ متاسفانه حمایت های سوال بر انگیز جناب دکتر احمدی نژاد از مشائی در مقطع حساسی که نظام مقتدر اسلامی در حال مقابله با تحریم ها و فشارهای شبانه روزی استکبار جهانی است ، دغدغه بزرگتری برای نیروهای ارزشی انقلاب است. انقلابی که با هدایت های پیامبر گونه آن پیر جماران به بار نشست و باخون هزاران شیهدگلگون کفن آبیاری شد .. انقلابی که در سال گذشته با دشمنان خودی و جنگ نرم دست و پنجه نرم کرد، حال جناب مشائی در سخنرانی ?? دقیقه ای خود در آن همایش هیچ جایگاهی برای آن قائل نشد ... آقای دکتر، کاری با سخنان سخیف و سخنوری های مشایی ندارم، طرف بحث من شمایی! مشکل واکنش اطرافیان است، جناب دکتر! و اما دو بحث که در مورد مشایی و دولت مطرح می شود این که: - قدرت های پشت پرده و نفوذ سخنان مشایی تا جایی است که دکتراحمدی نژاد نمی تواند ، مخالفتی کند! -و یا جنا ب دکتر احمدی نژاد هنوز متوجه عمق فاجعه نشده است!که در تعریف از مشایی به عنوان "چشمه زلال" یاد می کند و در ادامه می گوید"یک ذره غش برایشان معنا ندارد و ایشان زلال هستند"!!! جناب مشایی ، شاید آن زمان گناه صحبت های" مهاجرانی" از شما کمتر بود! چون ضربه هایی کمتری وارد می کرد.. اگر به چنین تفکراتی ادامه دهی روزی را می بیننم که جای شما هم پیش مهاجرانی و اکبر گنجی و کدیور ها است! آیا دوراز ذهن نیست که همچین آینده را برای جناب مشایی متصور بشویم؟ |
صلواتش یادتون نره...
مراسم شب نیمه ی شعبان / محسن رضائی تو مراسم حاج محمود کریمی / و البته کنار حاج محمود / کریمی: دشمنان رهبری چه اینور آب چه اونور آب چه بقل گوشمون! هر کوفت و زهر ماری هستن خوار و رسوا و ذلیل و بدبخت و بیچاره بفرما! / ملت: آمیـــــــــــــــــــــــــــن!!!
277 کیلوبایت
دانلود کلیپ صوتی مستقیم
شادی روح امام و شهدا صلوات