گزارش اطلاعاتی پنتاگون از برتری نظامی دولت سوریه (خبر ویژه)
یک گزارش اطلاعاتی آمریکا به شکست جنگ افروزی در سوریه و اقتدار دولت بشاراسد پس از دو سال جنگ اعتراف کرد.
به گزارش خبرگزاری بلومبرگ، یک مقام ارشد اطلاعات نظامی پنتاگون اعلام کرد دولت «بشار اسد» رئیس جمهوری سوریه برتری خود در میدان نظامی را حفظ کرده است.
ژنرال «مایکل فلین» رئیس آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا در گزارشی که به کمیته خدمات مسلحانه سنای آمریکا عرضه کرد، گفت: به نظر می رسد گروه های پرنفوذ وابسته به بشاراسد، تا حد زیادی منسجم عمل می کنند.
وی یادآور شد هیچ یک از گروه های مخالف توانایی متحد کردن بخش های مختلف را برای حمایت از راهبردی که به تغییر رژیم منجر شود، نداشته اند.
وی در این گزارش همچنین اضافه کرد: زرادخانه موشک های متعارف سوریه از داخل این کشور به بسیاری از مناطق اسرائیل دسترسی دارد.
فلین گفت: روسیه یک موشک کروز ضد کشتی با سرعت مافوق صوت به سوریه فروخته که از برد 300 کیلومتری برخوردار است و خطری واقعی را متوجه عملیات دریایی به ویژه در شرق دریای مدیترانه می سازد.
همزمان با انتشار این گزارش احمد داود اوغلو وزیر خارجه ترکیه اعلام کرد با وجود هزینه 700 میلیون دلاری ترکیه در جنگ سوریه، این جنگ هنوز به فرجام نرسیده است.
وی در مصاحبه با خبرنگاران با تاکید بر اینکه بحران سوریه یک ریسک بسیار فوق العاده برای ترکیه است، اضافه کرد: بحران سوریه از لحاظ امنیتی و بی ثباتی، برای ترکیه ریسکهای فراوانی دارد.
کیهان
اصلاح طلبان مبتلا به خیالبافی شده اند(خبر ویژه)
«دعوت خاتمی به نامزدی فقط یک دلخوشی مقطعی و مبتنی بر یک فضای تخیلی است.»
این مطلب را دویچه وله از قول «رضا-ح» از روزنامه نگاران زنجیره ای خارج نشین منتشر کرد. این روزنامه نگار فراری می گوید: در مورد کاندیداتوری تحت فشار آقای خاتمی، دو سابقه وجود دارد. اول سال 1380 که او تحت فشار اطرافیان، با چشمان گریان پذیرفت که کاندیدا شود و یکی سال 1387 که پیش از آمدن آقای موسوی، این فشارها کارساز شد و آقای خاتمی کاندیداتوری را پذیرفت. با این وجود، اکنون فشار اطرافیان خاتمی تعیین کننده مسئله نیست، مسئله اصلی شرایط مد نظر حاکمیت است که تفاوت جدی با سال های 84 و 87 دارد و کفه ترازو را به سوی نیامدن خاتمی سنگین کرده است.
وی اضافه کرد: در مورد اهداف اصلاح طلبان، با یک سبد درخواست و آرزو مواجه هستیم. گروهی با امید وارد کردن یک تلنگر به بدنه اصلاح طلب و جوشش دوباره در این مسیر هستند، گروهی دیگر، فرصت را برای احیای اصلاح طلبان و بازگشت به قدرت مناسب می بینند و برخی عقیده دارند که این عرصه، بستری است برای نشان دادن قدرت اصلاح طلبان و فشار بیشتر بر حاکمیت. ولی مسئله مهم تر این است که جریان اصلاحات و جنبش سبز چه برنامه ای برای بهره گیری از این موج احتمالی دارد. اکنون برنامه مشخصی به چشم نمی خورد و فقط با یک دلخوشی مقطعی مواجه هستیم.
وی همچنین گفته است بازگشت اصلاح طلبان در کوتاه مدت به حاکمیت ممکن نیست. مسئله اصلی این است که حاکمیت به اصلاح طلبان اعتماد ندارد. در ماه های اخیر بسیار شنیده ایم که گفته اند خاتمی شرایطی برای بازگشت به قدرت گذاشته و حتی برخی الان می گویند چون آن شرایط حاصل نشده، پس نباید بیاید. در همین نامه زندانیان اصلاح طلبان هم دیدیم که نوشته بودند آقای خاتمی بی خیال شرط آزادی ما شود. با احترام به نظرات این دوستان باید گفت این یک فضای تخیلی است، بحث اصلی شرایط خاتمی نیست، نظام برای خاتمی شرط گذشته است. اول باید این شرایط مد نظر نظام تأمین شود، بعد بحث بازگشت به صحنه سیاسی و حضور در انتخابات مطرح شود. به نظرم این درک واقعی تری از فضا هست که چهره هایی چون حسین مرعشی از اصلاح طلبان یا مرتضی نبوی از اصولگرایان هم به آن اشاره کردند.
این همکار نشریات زنجیره ای می افزاید: آقای خامنه ای در دیدار با سه اصلاح طلب یعنی جهانگیری، موسوی لاری و انصاری که دو نفرشان هم مانند آقای خاتمی عضو مجمع روحانیون مبارز هستند، به صراحت گفته که باید ضدانقلاب را از خودتان دور کنید. در واقع خواستار این است که آقای خاتمی مرزبندی صریح داشته باشد با جنبش سبز، به نوعی خطایش در انتخابات 88 را بپذیرد تا به دامن نظام برگردد.(کیهان)
کدام نامزد برنده انتخابات است؟ (یادداشت روز)
اظهارات پنجشنبه گذشته وزیر خارجه آمریکا، از اهمیت انتخابات ایران و پیش بینی وقوع یک حماسه حکایت می کند. جان کری در کمیته روابط خارجی سنا خواستار به تاخیر انداختن تصویب تحریم های جدید علیه ایران شد و گفت «وضعیت مذاکرات هسته ای با ایران ناامیدکننده است اما با توجه به انتخابات پیش روی ایران، باید در تصویب تحریم های مضاعف، صبور باشیم. دو ماه مانده تا انتخابات، ابهاماتی دیده می شود. من فکر می کنم زمان آن رسیده که اندکی صبور باشیم. من فکر می کنم اینکه چه زمانی را برای بعضی اقدامات انتخاب کنیم، اهمیت حیاتی دارد. ما باید محتاطانه عمل کنیم. البته دولت موقعیت را کاملا رصد می کند. وزارت خارجه ترجیح می دهد زمان توسل به اقدامات جدید را با همکاری کنگره مشخص کند.»
خبرگزاری رویتر و آسوشیتدپرس همین گزارش مختصر را از سخنان جان کری منتشر کرده اند. سخنان وزیر خارجه آمریکا از یک سو اعتراف به شکست سیاست تحریم های فلج کننده و گزنده است. ایجاد تقابل میان مردم و حاکمیت در ایران، هدف اصلی از تصویب این تحریم ها در یک سال گذشته بود و اکنون آقای کری اعتراف می کند که نه تنها آن هدف حاصل نشده بلکه نسبت به نتایج معکوس آن نگرانی وجود دارد. تحلیلگران و سیاست پردازان اروپایی و آمریکایی بارها این واقعیت را مورد تاکید قرار داده اند که اعمال تحریم های جدید از یک سال گذشته موجب اوج گیری احساسات ضد آمریکایی در میان مردم ایران شده و همچنین به انسجام بیشتر در حاکمیت انجامیده است در حالی که هدف از تحریم ها، ایجاد شکاف و اختلاف بیشتر در میان مردم و اجزاء حاکمیت بود. سخنان کری وجه دیگری هم دارد و آن نگرانی از تاثیر این احساسات فزاینده ضد آمریکایی در رونق بخشیدن به انتخابات و انتخاب رئیس جمهوری هرچه ضد آمریکایی تر است. در واقع وزارت خارجه آمریکا، نشانه های وقوع یک حماسه سیاسی الهام بخش در ایران را رصد کرده و اکنون از کنگره می خواهد روی آتش انزجار ملت ایران از آمریکا بنزین نریزد. نکته سومی که از سخنان جان کری می توان استنباط کرد، نفاق مزمن در سیاست کاخ سفید است. او نمی گوید تحریم ها علیه ملت ایران را متوقف کنید بلکه دعوت می کند که کنگره فعلا تشدید دشمنی ها را مسکوت بگذارد و پس از انتخابات به این کار مبادرت ورزد. این بدان معناست که باطن خبیث سیاستمداران آمریکایی تغییرناپذیر است و نباید به لبخندهای دیپلماتیک آنها دل خوش داشت.
هرچند محافلی می کوشند دشمنی کورکورانه دشمن را انکار کنند یا با بزرگ نمایی آن در شیپور تسلیم طلبی بدمند، اما امروز گفتمان مقاومت و پیشرفت تبدیل به گفتمان حاکم بر کشور شده و نامزدهایی که پا به میدان رقابت در انتخابات می گذارند، لاجرم باید در تراز همین گفتمان بدرخشند. روزنامه فرانسوی لوموند چندی پیش درباره استیلای گفتمان مقاومت و موفقیت آن نوشت «از 4 سال پیش قدرت های بزرگ تلاشی کابوس وار را آغاز کرده اند اما جمهوری اسلامی تسلیم نمی شود. گروه 1+5 نمی توانند در ارزیابی آیت الله خامنه ای تغییری ایجاد کنند... گروه 1+5 چیزی برای ایجاد ترس در دل مقامات ایرانی در اختیار ندارد. مواضع اعضای این گروه همسو نیست که بتواند فشار واقعی به ایران اعمال کند. آیا باید به شیوه دیگری متوسل شد تا مذاکره میان ایران و آمریکا برقرار شود؟ مسئله این است که باورپذیری ادعای آمریکا مبنی بر اینکه در پی مذاکره با ایران می باشد، سخت است. اوباما این پیشنهاد را در ابتدای ریاست جمهوری خود و درست هنگامی مطرح کرد که واشنگتن یک حمله سایبری را علیه تاسیسات هسته ای ایران شروع کرده بود. از این عملکردها نیت خیر برداشت نمی شود. اوباما قدرت مانور خود در مقابل ایران را بسیار محدود کرده و دارای مواضع ناهمخوان است... اکنون در آستانه انتخابات ریاست جمهوری، رقابت بسیار سختی میان اردوگاه های سیاسی ایران در جریان است. این یک مسابقه ملی گرایانه و ناسیونالیستی است. هیچ یک از جناح ها به مذاکره اشاره نمی کند چرا که بیم آن دارد انگ خیانت علیه منافع ملی به او بچسبد. هر یک از رقبا و گروه ها برای اینکه بهتر بتواند مواضع خود را تثبیت کند، باید مرتبا به دستاوردهایی که جمهوری اسلامی تاکنون داشته، تاکید بورزد».
این گفتمان اصلی حاکم بر انتخابات ریاست جمهوری است. در واقع مسئله اصلی افکار عمومی، انتخاب بین ذلت تسلیم طلبی یا عزت مقاومت نیست بلکه انتخاب بهترین و شایسته ترین نامزد در تراز عزت و اقتدار ملی است. مردم ما حقارت و ضعف و مذلت را نمی پسندند و گردن کج کردن نزد زورگویان جهانی را قابل هضم نمی دانند، که اگر غیر از این بود و دشمن برآوردی متفاوت داشت، آن گاه دو ماه باقی مانده به انتخابات، موقع مناسب تشدید فشارها به شمار می رفت. اگر آنها با رصد اطلاعاتی گسترده به این نتیجه می رسند که فعلا باید فیتیله تحریم ها را پایین کشید، حاکی از تراز بالای عزتمندی و تشخص ملت ایران است و طبیعتا یکی از ویژگی های مهم رئیس جمهور آینده این خواهد بود که در تراز همین مردم قد علم کند. او باید بشارت دهنده پیشرفت در سایه استقلال کشور باشد نه اینکه مانند برخی محافل به حاشیه افتاده و منزوی، نماد ارتجاع و عقبگرد تلقی شود.
با این تلقی می توان به مرور برخی شرایط نامزد اصلح پرداخت:
1- ساده نمایی مشکلات یا لاینحل نمایی چالش ها، نشانه آفت زدگی برخی جریان های سیاسی و نامزدهای آنان است. از یک سو به شهادت تاریخ 34 ساله انقلاب حرکت شتابان در مسیر پیشرفت- با وجود چالش ها و مزاحمت های بزرگ دشمنان- شدنی است و کسانی که این امر را ناممکن می دانند یا به تسلیم در برابر دشمن حواله می کنند، آشکارا با واقعیت ها معارضه می کنند. و از دیگر سو آنها که مثلا وعده می دهند 6 ماهه مسئله رابطه با آمریکا را حل کنند یا در باغ سبز اقتصادی - با وعده های ناممکن اما مخرب- نشان می دهند، از هم اکنون به بی کفایتی سیاسی خود گواه می آورند. با این وصف انتخابات مایه ارتقای فرهنگ سیاسی عمومی است اما در عین حال از سوی دیگر عوام فریبی ها، فرهنگ عمومی را تهدید می کند. البته باید شهادت داد که هرچه جلوتر آمده ایم، آسیب ناپذیری فرهنگ عمومی در برابر حلقه های ساده انگار و ساده پندار کمتر شده است.
2- فرهنگ، عمود قائم یک ملت در حوزه مهندسی گفتمان مقاومت و پیشرفت است. فرهنگ و باورهای اعتقادی، زیربنای همه موفقیت ها و دستاوردهاست و با همین باورها بود که انقلاب به بار نشست و تداوم یافت. فرهنگ اسلامی بود که در یک ملت توسری خور تحقیر شده، باور «ما می توانیم» را نهادینه کرد تا توانست رژیم آمریکایی و مسلط پهلوی را به زیر کشد، مقابل جنگ افروزی دشمن با شجاعت بایستد، کمر تحریم های اقتصادی و فنی دشمن را بشکند و ایران را با 11 برابر نرخ متوسط جهانی، تبدیل به سریع ترین کشور از نظر رشد و جهش علمی در دنیا کند. بنابراین در میان همه وعده هایی که نامزدها می دهند باید رصد کرد که آنها چه قدر با فرهنگ اسلامی و غیرت دینی عجین هستند و قرار است در صورت انتخاب شدن چه قدر به موضوع فرهنگ بها بدهند. وعده های صرف اقتصادی بدون اشاره به زیربنای همه موفقیت ها و کامیابی ها، نشانه نقصان در برنامه برخی نامزدهاست.
3- نامزدهایی در تراز بالای گفتمان «پیشرفت معطوف به عزت» قرار می گیرند که ضمن جاذبه های قوی، دارای دافعه های قدرتمند و مرزبندی های جدی با عوامل مزاحمت در مسیر پیشرفت و عدالت باشند. کسی که قرار است رئیس دولت در ایران باشد نمی تواند اهل باج دادن و باندبازی و اباحه گری و کوتاه آمدن یا تخفیف دادن بر سر اصول باشد. کسانی که حریم حرمت های الهی را محترم نمی شمارند و وارد این حریم های ممنوعه می شوند، طبعا توان مواجهه با فشار بیگانگان یا مفسدان سیاسی و اقتصادی و فرهنگی داخلی را نخواهند داشت. تنها تقوا و خداترسی است که روحیه شجاعت و عزت نفس و اراده محکم برای مواجهه با گردن کشان را تامین می کند. نامزدی که هم اکنون در چنبره حامیانی ناسالم و منفعت طلب و قدرت مدار مدیریت می شود، فردا در صورت انتخاب شدن چگونه می تواند حریت به خرج دهد و به جای نگاه ملی، نگاه باندی پیشه نکند؟
4- اگر «پیشرفت معطوف به مقاومت و مجاهدت» گفتمان اصلی تعیین کننده در انتخابات آینده است، تمام حلقه هایی که با این گفتمان معارضه یا در برابر آن حاشیه سازی می کنند، مغضوب مردم واقع خواهند شد. جریان فتنه و حلقه انحرافی، انتخابات مجلس نهم را بایکوت کرده بودند اما از مردم تودهنی خوردند. حلقه انحرافی همین پنجشنبه گذشته، وزن کشی افتضاحی در ورزشگاه آزادی ترتیب داد که با وجود ولخرجی های هنگفت از بیت المال با کمترین استقبال مواجه شد. تصاویر این ماجرا به اندازه کافی از ابتذال سیاسی و فرهنگی و فقدان عقبه اجتماعی حلقه انحرافی حکایت می کند؛ همچنان که 4-3 سال پیش وقتی سران فتنه به آن فتنه انگیزی بی سابقه و دشمن شادکن دامن زدند، خیال می کردند رگ خواب مردم را به دست آورده اند. آنها حتی رصدگران اطلاعاتی را در غرب به اشتباه انداختند اما سر بزنگاه، پرده از دروغ بزرگ برداشته شد. آیا غیر از این است که فتنه گران مدعی بودند «موسوی (کروبی) دستگیر بشه- ایران قیامت میشه»؟ و آیا غیر از این است که امروز مجبور شده اند شرط گذاری های مطایبه آمیز سابق را زیر پا بگذارند و برای حضور در انتخابات و رد صلاحیت نشدن التماس کنند؟
بدین ترتیب می توان گفت چشم بندی های رسانه ای با مضمون «خاتمی می آید/ خاتمی نمی آید»، «هاشمی می آید/ هاشمی نمی آید»، «مشایی می آید/ مشایی نمی آید» اصلا در برابر حماسه بزرگ سیاسی که قرار است ملت ایران رقم بزنند، به چشم نمی آید. ملت ایران رو به جلو می نگرند و پیش می روند و اگر نیم نگاهی هم به گذشته داشته باشند، صرفاً از جنس عبرت گرفتن و تجربه اندوختن است. مفهوم حماسه سه مضمون عقلانیت و شجاعت و پیروزی را در خود نهفته دارد و این یعنی اینکه راه سیاست هیجانی، بی جربزگی و وادادگی و عقب نشینی و شکست بسته است.
محمد ایمانی(کیهان)
مشرق، چندی قبل در روز دوازدهم اسفندماه یکی از بزرگترین فروشگاه های برند لاگژری مون بلان Monblanc در مجتمع تجاری "سام سنتر" واقع در خیابان فرشته تهران افتتاح شد.
استقبال بی نظیر سوپراستارهای سینما از نیکی کریمی گرفته تا پوریا پورسرخ، الناز شاکردوست، آناهیتا همتی و الهام حمیدی و ستارگان فوتبال مانند علی دایی فرهاد مجیدی، امیر قلعه نویی و مهدی رحمتی و یا اهالی فرهنگ همچون دکتر الهی قمشه ای در مراسم گشایش اولین شعبه این برند لوکس تعجب عام و خاص را بر انگیخت. مراسمی که مجری چون فرزاد حسنی را به کار گرفته بود تا هر چه با شکوه تر برگزار شود.
مون بلان چیست؟
مون بلان در اصل نام بلندترین قله ی کوه در رشته کوههای آلپ اروپا است. که برند لوکس و پر شهرت مون بلان با نام آن مزین شده است.
این برند طراح و سازنده ی قلم های نوشت افزار خاص، عینک های آفتابی، جواهرات، محصولات چرمی، عطر و... به صورتی کاملاً لوکس و قیمتی است. این شرکت در سال 1908 توسط سه یهودی آلمانی به نام های:
1. "یوهان فوس" (Claus Johaness Voss)؛ فروشنده لوازم التحریر.
2. "آلفرد نمیاس" (Alfred Nehemias)؛ بانکدار.
3. مهندس "آگوست ابراشتاین"(Agust Eberrrstain)
پایه گذاری شد.
هدف این سه یهودی از این شراکت تولید قلم های لوکس برای مشتریان خاص بود؛ اتحادی مستحکم که تخصص، توان اجرایی و قدرت مالی را در کنار یکدیگر گرد آورد. یکی از دلایل شهرت مون بلان، ارائه ی قلم های تولید شده به تعداد محدود است و این موضوع سبب شده قلم های مزبور به مرور زمان با ارزش شوند.
زیپ دیپلماسی با طعم مون بلان
زیپ دیپلماسی گونه ای از دیپلماسی عمومی و سیاست ورزی است که به صورت رسمی و توسط دیپلمات های با سابقه در کشور هدف اجرا نمی شود بلکه توسط افرادی که در میان مردم از نفوذ و قدرت جذب برخوردارند مانند بازیگران سینما، ورزشکاران و یا فعالان فرهنگی و اقتصادی، دیپلماسی و سیاست خاص به صورتی غیر رسمی اجرا می شود تا مقبول عام و خاص جامعه قرار گیرد هرچند اکثریت جامعه هدف با دیپلماسی رسمی آن کشور مخالف باشند.
در واپسین روزهای سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ی ایرانی و شروع سال جدید حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی و در شرایطی که کشور در جنگ اقتصادی قرار دارد نمایندگی برندی خارجی در ایران متولد می گردد و کیک تولدش توسط مردان و زنانی از ایران بریده می شود که در میان مردم از محبوبیت خاصی برخوردارند.
کار به همین جا ختم نمی شود از آن جایی که این شرکت با همکاری سازمان ملل چندین بنیاد خیریه و ظاهرا بشر دوستانه را در سرتا سر جهان اداره می کند دو سفیر نیکوکاری در ایران معرفی می نماید. البته این اقدامات برای بهبود برند صورت می گیرد
بازیگرانی که به دلیل تیپولوژی و زیبایی چهره عمدتا مورد توجه جوانان هستند. نیکی کریمی که دانش آموخته ی طراحی مد و لباس از آمریکاست به نمایندگی از جامعه ی زنان ایرانی و پوریا پورسرخ دارای دکترای تخصصی در رشته ی فیزیولوژی گیاهی به نمایندگی از مردان ایرانی. ترکیبی لوکس و سطح بالا از بازیگران محبوب برای جلب نظر ایرانیان!
و چه چینش دیپلماتیک زیبایی! قلم خارجی به نشانه سبک زندگی در دستان بازیگران محبوب و تحصیل کرده ایرانی و ایرانیان محکومند تا هر قلم او را به قیمتی گزاف بخرند و سرمایه های خود را به دیارش روانه سازند تا آن که سرافراز و قدرتمند باقی بماند سرمایه دار خارجی باشد.
مهمان جالب توجه این ضیافت دکتر الهی قمشه ای است که با ظاهری دور از انتظار در این میان ظاهر شده است. فردی که تلویزیون جمهوری اسلامی ایران شبکه فرهیختگان خود را سالها تریبون آراء او قرار داده بود.
در این میان رسانه های داخلی آن چنان با آب و تاب به این موضوع پرداختند انگار که یکی از مهمترین رویدادهای ملی در ایران رخ داده است و این در حالی است که گذشته از آثار سیاسی فرهنگی گشایش چنین برندهایی کارشناسان علم اقتصاد بر این باورند که خرید و فروش کالاهای لوکس در زمان بحران های اقتصادی و تحریم ها جز آن که سرمایه های کشور را به خارج تاراج نماید هیچ اثر دیگری ندارد. و این که این رسانه ها از انعکاس پر زرق و برق چنین گشایشی چه هدفی دنبال می کنند؟
رهبر انقلاب، امروز:اصل استیضاح در مجلس غلط بود ، آن هم با دلیلی که مربوط به آن وزیر نیست.
دفاع رئیس محترم مجلس هم از خودش مقداری زیاده روی بود و لزومی نداشت.
امام خامنه ای در دیدار مردم تبریز:این که رئیس یک قوه به خاطر یک سند اثبات نشده دو قوه دیگر را متهم کند،
خلاف شرع و تضییع حقوق مردم است.
مردم آرامش اخلاقی و روانی میخواهند.
بنده فعلا نصیحت میکنم.
به گزارش مشرق، مدیر مسوول کیهان با درج یادداشتی با عنوان" ارثیه کسی نیست ! " به افشای زوایایی از ماجرای استیضاح وزیر کار پرداخت.
متن یادداشت حسین شریعتمداری به این شرح است.
1- بامداد دیروز سعید مرتضوی که دوشنبه شب هفته جاری بازداشت شده بود از زندان آزاد شد. دادستانی تهران با انتشار بیانیه ای درباره علت و چرایی این اقدام خود آورده است «پس از اعلام جرم دادستان تهران علیه سعید مرتضوی به اتهام قید شده در اعلام جرم، نامبرده به دادسرا احضار و پس از تحقیق و تفهیم اتهام توسط بازپرس پرونده به زندان معرفی گردید. متعاقبا پس از تکمیل تحقیقات بازپرس، نامبرده با صدور قرار تامین مناسب آزاد شد. همچنین از فاضل لاریجانی با توجه به مطالب منعکس در نوار منتشره تحقیقات لازم توسط بازپرس انجام گرفت. رسیدگی به پرونده هر دو نفر فوق ادامه دارد.»
در بیانیه دادستانی تهران ابهامات درخور توجهی دیده می شود از جمله آن که؛
الف- در بیانیه دادستان محترم تهران به اتهام سعید مرتضوی اشاره نشده و در این باره تنها به جمله مبهم «اتهام قید شده در اعلام جرم»! بسنده شده است و سؤال این است که «کدام اتهام»؟ پاسخ این سؤال را می توان از بخش پایانی این بیانیه کوتاه به دست آورد. آنجا که آمده است «همچنین از فاضل لاریجانی با توجه به مطالب منعکس در نوار منتشره، تحقیقات لازم توسط بازپرس انجام گرفت. رسیدگی به پرونده هر دو نفر فوق ادامه دارد» این جمله از بیانیه دادستان محترم تهران نشان می دهد که سعید مرتضوی و فاضل لاریجانی پرونده مشترکی دارند و از آنجا که درباره سعید مرتضوی از لفظ «اتهام» به صورت مفرد استفاده شده، می توان نتیجه گرفت که برخی از اتهامات دیگر مرتضوی در این بازداشت دخالت نداشته است.
اکنون جای این سؤال است که چرا مرتضوی برای تفهیم اتهام بازداشت می شود- آنهم بازداشت شبانه- ولی فاضل لاریجانی برای تفهیم اتهام بازداشت نمی شود؟!
ب- در بیانیه دادستانی آمده است «پس از اعلام جرم دادستان تهران علیه سعید مرتضوی به اتهام قید شده در اعلام جرم، نامبرده به دادسرا احضار و...» پرسش بعدی آن است که چرا دادستان محترم علیه سعید مرتضوی اعلام جرم کرده ولی علیه فاضل لاریجانی اعلام جرم نکرده است؟! مگر به استناد بیانیه دادستانی تهران، هر دو نفر متهم یک پرونده نبوده اند؟! اگر یکی از آنها شاکی و دیگری متهم بود، برخورد دوگانه دادستانی قابل توجیه بود ولی بیانیه دادستانی بر متهم بودن فاضل لاریجانی نیز تاکید و تصریح دارد. بنابراین بازداشت شبانه یکی از دو متهم و خودداری از بازداشت متهم دیگر چگونه قابل توجیه است و این تبعیض از کجا ناشی شده و به چه علت صورت پذیرفته است؟!
ج- بیانیه دادستانی نشان می دهد که اتهام هر دو متهم «به مطالب منعکس در نوار منتشره» مربوط است، که باید گفت اگر انتشار نوار یاد شده جرم باشد که هست و اقدام ضد اخلاقی، مجرمانه و غیرقابل توجیهی نیز هست، این جرم را آقای رئیس جمهور مرتکب شده است. بنابراین جرم مرتضوی می تواند اقدام غیراخلاقی و صد البته مجرمانه وی در تهیه نوار باشد. و جرم فاضل لاریجانی درخواست غیرقانونی او - صرفنظر از صحت و سقم آن - است. با این حساب وقتی قرار و تصمیم به دستگیری باشد اتهام فاضل لاریجانی اگر بیشتر از مورد اتهامی مرتضوی نباشد، کمتر از آن نیز به نظر نمی رسد و بار دیگر این سوال مطرح می شود که چرا با فاضل لاریجانی برخوردی مشابه سعید مرتضوی صورت نپذیرفته است؟!
از آنجا که فاضل لاریجانی، برادر ریاست محترم قوه قضائیه است برخورد دوگانه و غیر قابل توجیهی که به آن اشاره شد می تواند توهم تبعیض از سوی دستگاه تحت مدیریت ایشان را در پی داشته و برخلاف تاکید چندباره رهبرمعظم انقلاب و گواهی عقل و منطق؛ مصداق «به کارگیری احساسات مردم در جهت ایجاد اختلاف» باشد. اگر چنین باشد که متأسفانه هست، چه کسی پاسخگوست؟!
2- و اما، نوار مطرح و منتشر شده در جلسه علنی روز یکشنبه مجلس کمترین ارتباطی با موضوع و دستور کار جلسه یعنی استیضاح وزیرکار نداشت. اگر برادر رئیس مجلس - بر فرض صحت آنچه در نوار آمده است- مرتکب جرمی شده باشد، این موضوع چه ربطی به استیضاح وزیر کار دارد؟! و یا این جرم احتمالی! چه ارتباطی می تواند با رئیس مجلس داشته باشد؟! در کدام سیستم حقوقی و قضایی، گناه برادر- بر فرض صحت- را به حساب برادر دیگر می نویسند؟! و سوال این است که آیا جناب رئیس جمهور از این نکته بدیهی بی خبر بوده اند؟! پاسخ نمی تواند مثبت باشد، بنابراین باید پرسید با چه انگیزه و برای رسیدن به کدام مقصود و منظور اقدام به انتشار نوار یاد شده کرده اند؟! به یقین منظور ایشان برخورد با یک فساد اقتصادی نبوده است، چرا که اگر چنین بود اولا؛ بایستی نوار را در اختیار مراجع قضایی و مراکز مربوطه قرار می دادند که ندادند! ثانیا؛ چنانچه نگران فساد اقتصادی بودند چرا نوار مورد اشاره را مدتها نزد خود نگاهداشته و تا روز یکشنبه کذایی منتشر نکرده بودند؟ ثالثا؛ چرا در موارد مشابه که به اطرافیان ایشان مربوط می شود، نظیر ملاقات آقای «م» با یکی از متهمان ردیف اول فساد کلان اقتصادی در هتل لاله تهران، ماجرای «فیوضی» در کیش و نمونه های دیگری که موضوع این یادداشت نیست، سکوت کرده اند؟! بنابراین با جرأت می توان گفت؛ که منظور آقای رئیس جمهور مقابله با مفاسد اقتصادی نبوده است مخصوصا آن که از نوار یاد شده برای وادار کردن مجلس به پس گرفتن طرح استیضاح وزیر کار استفاده کرده اند و قبل از جلسه استیضاح نیز به انتشار این نوار در صورت استیضاح وزیر کار اشاره کرده بودند!
اکنون جای این سؤال است که آقای رئیس جمهور از انتشار نوار یاد شده در صحن علنی مجلس- صرفنظر از غیرقانونی و غیراخلاقی بودن آن- چه منظوری داشته اند؟! در این باره سخنی به میان نمی آوریم چرا که ذوق زدگی دشمنان تابلودار بیرونی از اقدام رئیس جمهور و تعجب توأم با تاسف مردم از این اقدام غیراخلاقی و غیرقانونی، پاسخ روشن و خالی از ابهامی به سؤال یاد شده است؟! و فقط اشاره می کنیم که ماجرا بسیار فراتر از یک به اصطلاح افشاگری- آنهم با مشخصات فوق الذکر- بوده است!
گفتنی است که براساس یک خبر موثق، برخی از اعضای دولت و نزدیکان رئیس جمهور با توجه به سخیف و غیراخلاقی بودن اقدام یاد شده و نیز پیامدهای منفی آن برای شخصیت رئیس جمهور، با انتشار نوار مخالف بوده اند ولی آقای «م» اصرار به انتشار آن داشته اند! چرا و با کدام انگیزه؟! بماند!
3- استیضاح وزیر کار اگرچه اقدامی قانونی بود ولی بسیار بعید به نظر می رسد که استیضاح کنندگان از پیامدهای سوء این اقدام خود باخبر نبوده باشند. مجلس و نمایندگان نیز با توجه به شرایط حساس کنونی از هرگونه اقدام تنش آفرین به شدت نهی شده و مشمول این هشدار رهبر معظم انقلاب بودند که «از امروز تا روز انتخابات هر کس احساسات مردم را در جهت ایجاد اختلاف به کار گیرد، قطعا به کشور خیانت کرده است» بنابراین چرا بر استیضاح اصرار ورزیدند؟! از برخی نمایندگان استیضاح کننده که اندک و کم شمارند، انتظار چندانی نبوده و نیست ولی بسیاری دیگر به شدت درخور ملامت هستند که چرا شرایط حساس کنونی را نادیده گرفته اند؟!
4- و بالاخره با عرض پوزش از مسئولان محترم بایستی خطاب به برخی از آنان این سخن حضرت امام راحل(ره) را گوشزد کرد که انقلاب و نظام ارثیه شما نیست که به میل خود در آن دخل و تصرف کنید و بعد از نشستن بر کرسی های مسئولیت که برآمده از خون صدها هزار شهید و خون دل خوردن توده های عظیم پاکباز و فداکار این مرز و بوم اسلامی است، اندازه نگه ندارید و توهم «این منم طاووس علیین شده»! در ذهن خود بپرورانید.
حسین شریعتمداری
(مشرق)
مقام معظم رهبری حفظه الله(امام خامنه ای):من دیپلمات،من انقلابیم و حرف را صریح و صادقانه میگویم /
شما(امریکاییها)اسلحه را مقابل ایران میگیرید و میخواهید مذاکره کنید، ملت ایران مقابل این چیزها مرعوب نخواهد شد.
مقام معظم رهبری حفظه الله(امام خامنه ای):عده ای از روی ساده لوحی یا غرض از پیشنهاد مذاکره آمریکا خوشحال میشوند.
مذاکره مشکلی را حل نمیکند/امروز اگر کسانی بخواهندسلطه آمریکا را مجددا در کشور برقرار کنند،ملت گریبان آنها را خواهد گرفت.
مقام معظم رهبری حفظه الله(امام خامنه ای):ملت ایران در روز 22 بهمن ، بار دیگر نشان خواهد داد که برای حفظ انقلاب ،
مصمم تر از همیشه ودر صحنه و همدل و هم زبان و هم جهت هستند.
به نظر شما التماس آمریکا مبنی بر مذاکره با ایران برای چیست؟
مقام معظم رهبری حفظه الله(امام خامنه ای):« سیاست خاورمیانه ای آمریکا دچار شکست شده وآمریکاییها احتیاج دارند برگ برنده ای رو کنند / برگ برنده ی آنها کشاندن ایران پای میز مذاکره است».
مسئولین مصالح کشور را کنند و این بد اخلاقیهایی که دیده میشود را کنار بگذارند/در آینده در باره این بداخلاقیها با مردم صحبت خواهم کرد.
وقتی در دیدار با آیتاللهالعظمی خامنهای، از فرونشاندن پهپادهای آمریکایی سخن میگفت، حاضران متوجه بغض گلویش شدند. از او دلیل این بغض را جویا شدیم که در پاسخ گفت: «شاید نسل امروز متوجه این خبر نباشد که جهان از آن سخن میگوید. آرزوی دوران کودکی ما این بود که چگونه میتوانیم با غرب روبهرو شویم.» مجدی حسین، رئیس حزب اسلامی «العمل» مصر و از مبارزین و سیاسیون قدیمی این کشور، برای شرکت در اجلاس جهانی «اساتید دانشگاهها و بیداری اسلامی» به ایران آمد. او نخستینبار 27 سال پیش به علت اعتراض به حضور صهیونیستها در نمایشگاه کتاب قاهره دستگیر شد و آخرینبار آن پس از جنگ 22 روزهی غزه بود که مخفیانه خود را به اهالی غزه رساند تا از طرف مردم مصر، مقاومت و پیروزیشان را تبریک بگوید اما بلافاصله پس از بازگشت دستگیر و زندانی شد.
«اسلام و حکومتداری»، «آمریکا طاغوت زمان»، «احکام قرآن درباره پیروی از کفار و مشرکین» و «مقاومت پیروز شد» از جمله تألیفات مجدی حسین است. عصر روز دیدار با رهبر انقلاب اسلامی با او درباره
آسیبهای انقلابهای منطقه و ضرورت نظامسازی به گفتگو نشستیم.
حدود دو سال از آغاز «بیداری اسلامی» میگذرد و شما از کشوری به ایران آمدهاید که حاکمان پیشین آن مهمترین همپیمانان آمریکا و اسرائیل بودند. در این چند وقت، مصر دستخوش فرازونشیبهای فراوانی شده است. با توجه به تجارب شما اگر بخواهیم آسیبهای پیش روی این تحولات را بررسی کنیم -آسیبهایی که اکنون بیش از هر زمان دیگری اهمیت یافته- چه چالشهایی فراروی این انقلابها قرار دارد؟
یکی از چالشهای انقلابها این است که نظامِ سرنگونشده گمان میکند میتواند برگردد و شکست را نمیپذیرد. نهتنها حاکمیت پیشین، که تمام طبقههایی که سالها در آن حکومت منتفع بودهاند نیز طبیعتاً تلاش میکنند که دولت جدید را از داخل تضعیف کنند و کشور را به وضعیت ناامنی و هرج و مرج ببرند و میان مردم و انقلاب فاصله بیندازند تا به مردم القا کنند که انقلاب، موجب هرج و مرج شده ولذا نظام پیشین بهتر بود. مخالفان در این راه از تمام نیروهای خود در حکومت استفاده میکنند، چون نظام فقط یک رئیسجمهور یا هیأت وزیران نیست؛ قضات بزرگ و متوسط در تمام ادارات دولتی و پلیس هم حضور دارند.
چالش دوم ما نیروهای خارجی هستند. در شرایط کنونی آمریکا میخواهد بر کشورهایی که انقلاب در آنها صورت گرفته، تسلط پیدا کند. لذا میکوشد شرایطی پدید آورد که این کشورها نتوانند منافع خود را حفظ کنند. گاهی نیز تلاش میکند به نظام جدید کمک کند، اما نه از روی دوستی؛ در واقع به فکر سرنگونی این نظام است. این امکانپذیر نیست که حکام جدید بخواهند آمریکا را راضی نگهدارند و منافع خود را حفظ کنند. این امری غیر طبیعی است، زیرا اگر انقلاب بخواهد هرگونه اقدام جدیدی انجام دهد، منافع آمریکا به خطر میافتد. در اینجا است که برخی نیروهای محلی با نیروهای بینالمللی برای شکستدادن انقلاب از طریق ایجاد بحرانهای اقتصادی همدست میشوند.
مثلاً ما اکنون در مصر با بحران سوخت و قیمت مواد غذایی و نیز برپایی تظاهراتهای فراوان و درخواستها و مطالبات گروهی مواجه هستیم و بهسختی با همهی این بحرانها دست و پنجه نرم میکنیم. همچنین سوءاستفاده از دموکراسی در بیان مطالبات دیگر که امکان برآوردن آنها برای هیچ انقلابی پیش از اصلاحات وجود ندارد؛ مانند افزایش دستمزدها. از دیگر چالشهای پیش روی ما، مسدودکردن راهها و به آتش کشیدن راهآهن و ... است. اینها چالشهای مصر و تونس و تمام انقلابهای عربی است.
شما به تلاش غرب و بهویژه آمریکا اشاره کردید و آن را یک چالش برای انقلابها دانستید. به نظر شما برای جلوگیری از نفوذ غرب چه باید کرد؟
وظیفهی فعلی ما بصیرتبخشی به حاکمان جدید است و کمک به آنها برای تصمیمهای درست و مستقل از کشورهای بزرگ. در غیر این صورت، کشورهای ما همانند کشورهای اشغالی میشود. البته منظورم از اشغال، اشغال مرسوم از طریق نیروهای مسلح و نظامی نیست، بلکه به معنی نفوذ اقتصادی و سیاسی و رسانهای بیگانگان است. برای جلوگیری از این اتفاق باید حاکمان جدید را از این خطرها آگاه کنیم. باید در تصمیمگیریها در کنار آنها بایستیم و بابت هرگونه اشتباه آنها در زمینهی تعامل با آمریکا به آنها اعتراض کنیم.
انقلابهای ما علیه یک حاکم یا خانواده نبود، زیرا آنها فقط نقش یک مجری را داشتند. خطر واقعی که مردم برای مقابلهی با آن قیام کردهاند، نفوذ آمریکا در کشور است. باید مردم ما برای حفظ نظام از نفوذ آمریکا و صهیونیسم، هماهنگ و مراقب باشند و آنها را از کشور بیرون کنند. نباید هیچ کمک و همکاری غیر عادی آنها مانند وامگرفتن از صندوق بینالمللی پول یا اتحادیهی اروپا و کمکهای غربی را با این تصور بپذیرند که موجب حل مشکلات اقتصادی ما میشود.
باید به خودمان متکی باشیم. باید همکاری با کشورهای عربی و اسلامی را افزایش دهیم و حتی با کشورهای دیگر جهان مانند روسیه و هند و چین و آمریکای لاتین تعامل کنیم. جهان بسیار بزرگ است و میتوان با کشورهایی جز آمریکا و غرب نیز رابطه داشت.
به نظر میرسد یکی از راههای بنیادی مقابله با نظام سلطه، تلاش برای نظامسازی درست در این کشورها است؛ مخصوصاً با توجه به الگوهای نظامسازی رقیبی که در مقابل الگوی اسلامی قرار دارند. نظر شما در این باره چیست؟
این یک امر ضروری است، زیرا نمیتوان به استقلال رسید، مگر وقتی که یک منظومهی فکری متفاوت با منظومه فکری غرب داشته باشیم. ما باید تعریف جدیدی از علم داشته باشیم که با تعریف آنها متفاوت باشد و علم را در جهت منافع مردم و طبق ضوابط شرعی به کار گیریم و در دستیابی به علوم، متکی به خودمان باشیم. ما نباید منتظر باشیم که غربیها این علوم را در اختیار ما قرار بدهند یا ندهند، زیرا غرب این علوم را به ما نخواهد داد. منظور ما از استقلال، استقلال عمیق و واقعی است. ما تنها دشمنی سیاسی با غرب نداریم، از لحاظ فکری نیز با آنها دشمنی داریم و الگوی تمدنی ما با آنها متفاوت است. پس اگر به نظامسازی که رهبر انقلاب در سخنرانی خود به آن اشاره کردند، توجه نکنیم، شکست میخوریم. طبیعتاً دلیل اساسی فروپاشی سیستم گذشته این بود که جامعه را در برابر جنگ فکری بیگانگان حفظ نکرد و این مصونیت، با نظم جدید حاصل میشود.
نکتهی مهم دیگر این است که جنبش اسلامی نیروهای بسیاری دارد. این افراد باید فوراً جاهای خالی را پر کنند و دولت را پاکسازی کنند. سپس احزاب اسلامی باید تقویت شوند و نهفقط یک حزب. در کشور ما مجموعههای اسلامی زیادی وجود دارد که باید از همهی آنها استفاده کنیم تا نیروهای مورد نیاز دولت را آموزش دهند و آماده کنند. همین نیروها هستند که باید مبارزه با نظام پیشین در خیابانها را به مرحلهی مبارزه برای سازندگی و اقدامات فکری برای نظامسازی تبدیل کنند. این اتفاق به شکل محدود در مصر اتفاق افتاد. مثلاً ما 26 وزارتخانه داریم که فقط پنج یا شش وزیر آنها اسلامگرا هستند. این یک اقلیّت است و دولت اسلامی و حتی دولت إخوانالمسلمین نیست، باقی وزرا از دولت سابق هستند و به همان روش سابق هم عمل میکنند و توانستهاند همان نسبت قبلی خود را در دولت جدید حفظ کنند. در حالی که میشد به جای آنها شخصیتهای ملّی یا اشخاصی از جریانهای دیگر قرار بگیرند. پس باید تدریجاً این نیروها را وارد دولت کرد و به حمایت از آموزش و دانشگاهها به عنوان یک مسألهی استراتژیک توجه ویژه داشت تا رفتهرفته عناصر اسلامی این مراکز را در دست بگیرند و این نیز به وقت و زمان نیاز دارد.
رسانه نیز بسیار مهم است. آنچه که بیش از هر چیز دیگری انقلاب را تهدید میکند، تبلیغات منفی رسانهای است. در این زمینه باید قوانین و ضوابطی را برای رادیو و تلویزیون و شبکههای ماهوارهای و روزنامهها تعریف نمود. باید رسانهی اسلامی موفق نیز داشته باشیم که مردمی باشد و بتواند با مردم رابطه برقرار کند. معرکهی رسانهها بسیار مهم است.
به نظر شما تجربهی انقلاب اسلامی ایران چگونه میتواند به این انقلابها کمک کند؟
مهمترین ابزار غرب علیه ما جنگ روانی با هدف شکستن ارادهی ما است. آنها از طریق مزدورانشان سعی میکنند این نکته را القا کنند که بر خلاف آنها، ما در پایینترین مرتبهی عقلی هستیم و آنها از لحاظ علمی بسیار از ما جلوتر هستند. ما چارهای جز این نداریم که دست خود را به سوی آنها دراز کنیم و همه چیز خود را از آنها بخواهیم. حتی گاهی همین عبارات را در سخنان خود بهصراحت میگویند که ماباید از هرچه به ما میدهند، راضی باشیم. آنها میخواهند اعتماد به نفس را از ما بگیرند و تجربهی جمهوری اسلامی ایران از این حیث مهم است که در سه دههی گذشته مشکلات و چالشهای بسیاری -همچون تحریمهای اقتصادی و ...- را تحمل کرده از سر گذرانده است. ایران ثابت کرده که میتوان در برابر این چالشها مقاومت کرد و به پیش رفت. از همین رو ایران الگویی برای ملتهای منطقه شده تا بدانند که اسلامگراها هم میتوانند همانند گذشته از پیشرفتهای علمی برخوردار شوند.
ما میتوانیم خودمان زمام امور را به دست بگیریم. ما کارشناسان و خبرگان ممتازی در تمام زمینهها داریم؛ از جمله کارشناسان انرژی هستهای در ایران. ما باید زمینههای اجرای علمی را که دانشمندان ما فراگرفتهاند و همچنین زمینهی توسعه و پیشرفت این علوم را فراهم کنیم و این فناوریها را بومیسازی کنیم. این اتفاقی است که در ایران رخ داده است. پس همکاری و همگرایی کشورهای عربی و اسلامی میتواند راه را برای ما کوتاه کند تا به جای آنکه از صفر شروع کنیم، مسافتی را که ایران طی کرده است، ما در یک زمان کوتاهتری طی کنیم.
شما از سخنرانان در دیدار اساتید دانشگاههای جهان اسلام با رهبر انقلاب بودید. هنگامی که موضوع صحبت شما به پیشرفتهای علمی ایران رسید، بهخصوص هنگام اشاره به فرونشاندن پهپاد آمریکایی توسط ایران، شما بغض کردید و این حالت روحی شما بسیاری از حاضران را تحت تأثیر قرار داد. علت آن شرایط عاطفی شما چه بود؟
شاید نسل امروز متوجه این خبر نباشد که جهان از آن سخن میگوید. آرزوی دوران کودکی ما این بود که چگونه میتوانیم با غرب روبهرو شویم. در آن دوران اگر ما از مواجههی با آمریکا سخنی میگفتیم، ممکن بود ما را مسخره کنند. مسألهی ما همان چیزی است که رهبر انقلاب در نقل خاطرهشان از امام خمینی به آن اشاره کردند و این سخنرانی گویی تکرار آیهی «أَفَتَخشَونَهُم فَاللهُ أحَقُّ أن تَخشوه»1 بود. نقطهی ضعف ما تاکنون احساس خودکمبینی و احساس شکست روحی بوده است که به لطف خدا در حال برطرفشدن است.
اما امروزه هنگامی که مسلمانان میتوانند هواپیماهای آمریکایی با فناوری پیشرفته را بدون اینکه آسیبی ببیند، تصاحب کنند، این مایهی افتخار است. آرزوی ما این بوده که چگونه میتوانیم با این همه قدرت نظامی و اقتصادی غرب روبهرو شویم. پس این یک خبر عادی نیست، بلکه نشاندهندهی رقابت جدی ما با آمریکا در عرصهای بوده که آنها مدّعی پیشرفت در آن هستند. ما باید این پیروزیها را حفظ کنیم و اهمیت آن را بدانیم و آنها را در جنگ رسانهای نیز شکست بدهیم، زیرا آنها چنین اخباری را منتشر نمیکنند.