»» آقای رفسنجانی؛ به خاطر خودتان بس کنید لطفا!
آقای رفسنجانی؛ به خاطر خودتان بس کنید لطفا!
کماکان برای شما دلنگرانیم. برای شما که از استوانههای نظام هستید و دربخشهایی از تاریخ انقلاب نام شما ثبت شده است. متاسفیم که علیرغم باتجربهتر شدن، سخنانی را بر زبان میآورید که...
به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، آقای هاشمی، بارها و بارها به اشتباهات شما به عنوان یکی از بزرگان نظام اشاره کردهایم. هیچکس منکر زحمات و البته اشتباهات کوچک و بزرگ شما نیست. هیچکس از جایگاه شما طی سالهای پیش و پس از انقلاب بیخبر نیست. از همین روست که توقع نسل پس از انقلاب از چنین شخصیتی این است که شرح صدر بیشتری داشته باشد.
شما پس از انتخابات سال 92 گویی از آن فضای عزلتی که خودتان به کمک خطای رئیسجمهور قبل ساختید بیرون آمدید، اما این دلیل نمیشود که بخواهید همه آن لکنت ایجاد شده را به یکباره رفع کنید.
اینکه شما هنوز از اتفاقات سال 84، ناراحت هستید خوب نیست. و فکر میکنید محق همیشگی تاریخ این مملکت هستید، به صواب نزدیک نیست.
طی این حدود دو سالی که دولت یازدهم روی کار آمده است، الحمدلله این فرصت را یافتهاید که در هر همایش و مراسم باربط و بیربطی، پشت تریبون بنشینید و ناراحتیهای گذشته را به نوعی جبران کنید. اما این روند قرار است تا کجا ادامه یابد. باور کنید که این عمل، گذشته و حال و آینده شما را زیر سوال میبرد. باور کنید، تاریخ این مملکت قضاوتی آنچه شما میخواهید را نخواهد کرد.
جنابعالی در مراسم بزرگداشت بانوی انقلاب اسلامی خانم خدیجه ثقفی، باز هم سخنانی بر زبان راندهاید که جای نگرانی دارد. نگرانی از یک فراموشی خدای ناکرده خودخواسته.
دلواپس نزدیکان امام
«حاج سیدحسن آقا در کنار یاسر آقا و علیآقا که برادرانشان هستند در زمینه حفظ آثار امام خمینی(ره) به خوبی تلاش میکنند و اگر بعضی خشکهمقدسها یا دلواپسها گاهی اذیتهایی میکنند همانهایی هستند که قبلا هم امام را اذیت میکردند اما همه به خوبی میدانیم که جامعه این خانواده را قبول دارند.»
اینکه یادگاران حاج احمدآقا در زمینه حفظ آثار امام(ره) تلاش میکنند، برکسی پوشیده نیست. اما یادتان باشد که در هرجایی ممکن است انحراف یا زمینه آن فراهم شود. یادمان نرفته است که در روزهایی که فتنهگران به امام، آرمانها و دستاوردهای ایشان تاختند، عدهای روزه سکوت گرفته بودند. یادمان نرفته است که برخیها (متاسفانه در همین موسسه حفظ آثار امام) جلوی انواع توهینها به روز قدس، ولایت فقیه، آرمان فلسطین، روز مبارزه با استکبار، جمهوری اسلامی و... سکوت کردند اما وقتی رسانه ملی به پخش این جسارتها پرداخت تا ذهن خواب مانده برخیها را بیدار کند، وقتی با مرور بیانات آن عزیز سفر کرده، خواست به برخیها شاخص انقلاب و امام را نشان دهد، از همین موسسه چه فریادها که بلند نشد.
متاسفانه شما هم شبیه برخیها سخن میگویید. یک واژهای به اسم «دلواپس» یافتهاید تا بر هر منتقدی یا کسی که کوچکترین اختلاف نظری با شما دارد بتازید. متاسفیم که برخیها علیرغم تاکید رهبری مبنی بر «دلواپس بودن جرم نیست» همچنان از این حربه استفاده میکنید تا دهان منتقدان را ببندید. متاسفیم که صدای منتقد و حتی مخالف شنیدن را برنمیتابید.
یادمان نمیرود که اتفاقا امام(ره) هم نگران و دلواپس موضوعاتی بود که امروزه خیلی از یاران و نزدیکان ایشان از یاد بردهاند. قطعا ما هم با این جمله شما که «اگر راه امام منحرف شود خطرات بسیاری ایجاد خواهد شد و گرچه امروز اسناد صوتی و تصویری بسیاری از امام خمینی(ره) داریم اما باید در جلوگیری از تحریف آنها کوشا باشیم» کاملا موافقیم، اما چه کنیم که متاسفانه بعضی اوقات این تحریفات را کسانی رقم میزنند و در ذهن مردم شبهه ایجاد میکنند که اتفاقا محضر آن بزرگوار را درک کردهاند.
قانون و مردم
«در سال 84 راضی نبودم که به رقابتهای انتخاباتی وارد شوم اما خانم ثقفی من را خواستند و فرمودند امام(ره) این انقلاب را به دست شما و دوستانتان سپردهاند، آیا میدانید اینها چه کسانی هستند و با انقلاب چه خواهند کرد و با این حرفشان تکان خوردم و اشک به چشمم آمد و قبول کردم.»
اول آنکه فردی چون بانو ثقفی(ره) که سالها در کنار امام(ره) بوده و همسنگر ایشان بوده، قطعا میداند که بنیانگذار جمهوری اسلامی، میزان را رای ملت دانستهاند و اتفاقا فرمودهاند «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا آسیبی به این مملکت نرسد» و البته حضرت امام علیرغم همه علاقهای که به شما و دوستانتان داشت، چنین جملهای را حتی درخصوص رهبر انقلاب هم بر زبان نیاورد. بلکه همه چیز را به قانون و مجلس خبرگان رهبری سپرد. مجلسی که برآمده از رای مردم بود.
امام اگر قرار بود برای حفظ نظام دست روی افراد خاصی بگذارد، خدای ناکرده آنچنان میکرد که آلسعود از گذشته انجام داده است. اینکه همه کارگزاران و ولیعهد و جانشین ولیعهد و... از قبل مشخص هستند و رای مردم هیچ اثری در آینده کشورشان ندارد.
امام خمینی آمد تا به همه دنیا اثبات کند که میتوان حکومتی اسلامی و به پشتوانه مردم داشت. همان جمهوری اسلامی که برخیها در سال 88 به دنبال تغییرش بودند و البته به فضل خدا ناکام بودند و البته که افرادی هم سکوت کرده بودند.
حال این جملهای را که شما فرمودید مجددا مرور کنید.
سخنان دلخواه دشمن؟
«باید در جامعه مراقبت کنیم و نسبت به تحقق اصول و فروع دین حساسیتهای لازم را داشته باشیم، البته که توجه به فروع دین جزو واجبات است و حجاب زنان و نوع پوششان در جامعه دارای اهمیت است اما نباید بقیه مسائل از جمله ظلمها، زندانهای بیجا، سرکوبها و حقوق ضایع شده مردم را فراموش کنیم.»
درخصوص این سخنان نیز باید دو نکته را یادآور شد. اول آنکه ما هنوز یادمان نرفته است که برخوردهای افراطی با مقوله حجاب از زمان دولت سازندگی باب شد. رفتارهای برخی عوامل خودسر و حتی ماموران انتظامی وقت، را نمیشود از صحنه تاریخ پاک کرد. ژستهای روشنفکرانه هم نمیتواند گذشته یک دولت را پاک کند.
دوم آنکه تکرار واژههایی نظیر «ظلمها، زندانهای بیجا، سرکوبها و حقوق ضایع شده مردم» از زبان شما انتظار نمیرود. ناخودآگاه یاد شبکههای ماهوارهای معاند نظام میافتیم که به برکت حضور برخی! از سال 88 توهمات و اتهاماتشان در مسیر صعودی قرار گرفته است. قطعا در جامعه ما کمی و کاستی در قسمتهای اجرایی وجود دارد. شکی نیست. اما اینکه عدهای برای دشمنان ما خوراک بسازند، قابل پذیرش نیست.
همه سخنان رهبری را جدی بگیریم
«رهبری با صراحت موقع رای دادن در انتخابات گفتند رای مردم حقالناس است یعنی هر آدمی حقی بر گردن کسی داشته باشد، این حق ساقط نمیشود و خداوند آن را نمیبخشد چون خدا عادل است البته این حرف مقام معظم رهبری سیاسی نیست و موضوعی اجتهادی است پس چطور میشود به خود حق بدهیم آن چیزی که مردم نمیخواهند بر مردم مسلط کنیم و آن چیزی که میخواهند، نگذاریم.چون این حقالناس بزرگترین ظلم منکری است که میتواند در جامعه پیدا شود»
اول آنکه رهبری همواره با صراحت سخن گفته است و هیچگاه درگیر مصلحتاندیشیها نبوده است.
دوم اینکه سخن رهبری درخصوص حقالناس بودن رای مردم، مصداقی درخصوص یک انتخابات نبوده و همه ادوار انتخابات با موضوعات مختلف را شامل میشود. اما گویا برخیها درخصوص رهبری فقط همین یک جمله را شنیدهاند. رهبری این همه درخصوص فتنه، دست دشمن، پرتگاه خطرناک، فتنهگران و ساکتان، خواص و... سخنرانی کردند، اما چرا کسی از آنها سخن به میان نمیآورد. اینکه معتقدید «پس چطور میشود به خود حق بدهیم آن چیزی که مردم نمیخواهند بر مردم مسلط کنیم و آن چیزی که میخواهند، نگذاریم» شما که اینقدر به کلام رهبری از باب اجتهادی تکیه میکنید، چطور بحث فتنه تغلب و غلبه بر رای مردم توسط سران فتنه و عوامل همراهشان را به یاد نمیآورید؟ چطور در سال 84 وقتی بازنده انتخابات بودید، به رای و نظر و خواست مردم احترام نگذاشتید و از یک تبریک خشک و خالی دریغ کردید؟ چطور برخیها که متاسفانه در دولت هم مسئولیتی برعهده دارند، هنوز دلشان با منتخب مردم در سال 84 صاف نشده است؟ چطور هنوز و پس از گذشت 5 سال برخیها نمیخواهند بپذیرند که در سال 88 از باطل دفاع کردند؟ چطور آنها که هیزم فتنه را فراهم کردند، هنور هم نمیخواهند از اشتباهات و خطاهای بزرگ خود توبه کنند؟
اگر هم تکرار چنین عبارتی، خدای ناکرده تکرار همان مواضع اشتباه سال 88 باشد که دیگر جایی برای سخن گفتن باقی نمیماند.
کلام آخر
آقای هاشمی؛ شما اخیرا در مصاحبه با یکی از خبرگزاریها جملهای بیان داشتهاید که اگر عمل شود مایه سرور است. گفتهاید: «با رهبری نیز در کنار روابط خیلی صمیمانه و دوستانه و کارهای فراوانی که داشتیم، طبیعی بود که اختلاف سلیقه داشته باشیم. اما با هم تفاهم و اختلافات را حل میکردیم. از آن زمان که ایشان رهبر شدند، وظیفهام بود اطاعت کنم. تا زمانی که ایشان رهبر نبودند، ممکن بود در اختلاف سلیقه به نظر خودم عمل کنم، ولی وقتی ایشان رهبر شدند، حرف ایشان حجت شد. بحثهایمان را میکنیم و وقتی که نظر ایشان اعلام شود، تابع همان هستیم.»
حالا کلاهتان را قاضی کنید و ببینید در مواردی نظیر تخریب چهره دولتهای گذشته، موضعگیری صریح خواص درخصوص فتنه، موضوع مقاومت و منطقه، بحث آلسعود و... چقدر تابع ایشان بودهاید.
به هرحال آنچه نگاشته شد، نقدی مشفقانه و از سر دلسوزی خطاب به مردی است که در تاریخ انقلاب سابقهای غیرقابل انکار داشته است و نگرانی و دلواپسی به این سبب است که خدای ناکرده، برخی ناراحتیها و کینهها سبب شود که چشمها را بر روی واقعیات غیرقابل انکار ببندیم.
والعاقبه للمتقین.
منبع: روزنامه سیاست روز
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( دوشنبه 94/1/24 :: ساعت 5:17 عصر )
»» آیت الله مکارم : فعلا به برنامه خود ادامه دهند
آیت الله مکارم شیرازی: براداران و خواهرانی که برای عمره ثبت نام کردهاند فعلا به برنامه خود ادامه دهند
حضرت آیت الله مکارم شیرازی گفت: براداران و خواهرانی که برای عمره ثبت نام کردند به برنامه خود ادامه دهند و الان حرام نیست، منتظر باشند ببینند طرف مقابل چه میکند؛ البته اینها گفته اند ما به زودی وظیفه خود را انجام میدهیم اما اگر این گونه نشد رفتن به عمره متوقف خواهد شد.
به گزارش گروه فرهنگی«خبرگزاری دانشجو»، حضرت آیت الله ناصر مکارم شیرازی از مراجع تقلید امروز در آغاز درس خارج فقه درمسجد اعظم قم، توضیحاتی درباره اظهارات خود درباره حادثه دردناک و ناگوار فرودگاه جده ارائه کرد.
وی گفت: به دنبال اظهارات ما درباره این حادثه دردناک و ناگوار برخی استنباط کرده اند که ما گفته ایم رفتن به عمره حرام است، در حالی که ما تصریح کردیم که فعلا حکم به تحریم نمیکنیم.
حضرت آیت الله مکارم شیرازی یادآورشد: الان ما منتظر هستیم ببینیم سعودیها چه عکس العملی در برابر این جریان دردناک انجام میدهند، اگر به وظیفه خود عمل کردند عمره ادامه مییابد، اما اگر به وظیفه خود عمل نکردند برنامه دیگری خواهد بود.
وی تاکید کرد: بنابراین براداران و خواهرانی که برای عمره ثبت نام کردند به برنامه خود ادامه دهند و الان حرام نیست، منتظر باشند ببینند طرف مقابل چه میکند؛ البته اینها گفته اند ما به زودی وظیفه خود را انجام میدهیم اما اگر این گونه نشد رفتن به عمره متوقف خواهد شد.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( دوشنبه 94/1/24 :: ساعت 10:8 صبح )
»» «سعید جلیلی» تحلیل میکند
«سعید جلیلی» بیانیه لوزان را در دانشگاه تهران تحلیل میکند
انجمن مستقل دانشگاه تهران در برنامهای با عنوان «از رنجی که میبریم» به تحلیل بیانیه لوزان میپردازد.
به گزارش گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو» انجمن مستقل دانشگاه تهران در برنامهای با عنوان «از رنجی که میبریم» در روز یکشنبه 23 فروردین ماه به تحلیل بیانیه لوزان میپردازد.
در این برنامه سعید جلیلی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، مهرداد بذرپاش نماینده مجلس و سعید زیباکلام استاد دانشگاه حضور مییابند.
این برنامه یکشنبه 23 فروردین ساعت 13 و 45 در تالار شیخ انصاری دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران برگزار میشود.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( جمعه 94/1/21 :: ساعت 6:57 عصر )
»» رقص زن را دیدند، فحش به انقلاب را ندیدند!
رقص زن را دیدند، فحش به انقلاب را ندیدند!
وقتی اصلاح طلبان تندرو مجلس ششم در سالهای پایانی دهه 70 فضای داخلی کشور را به التهاب میکشیدند، اپوزسیون خارج نشین فرصت را مناسب دیده و با برگزاری کنفرانس برلین که با حمایت مستقیم حزب سبز آلمان برگزار شد؛ معرکهای دیگر برای براندازی نظام جمهوری اسلامی به راه انداختند.
به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، وقتی اصلاح طلبان تندرو در مجلس ششم با موضوعاتی نظیر «اصلاح قانون مطبوعات»،«ارائهی لایحهای برای حذف شورای عالی انقلاب فرهنگی» و« تحصن و استعفای جمعی از نمایندگان» فضای داخلی کشور را به التهاب میکشیدند، اپوزسیون خارج نشین نیز فرصت را برای عرض اندام مناسب دید، تا داشتههای خود را با بهکار گیری برخی مهرههای داخلی و خارجی رو کند. برگزاری کنفرانسی به نام «کنفرانس ایران بعد از انتخابات پارلمانی» که به «کنفرانس برلین» معروف شد،یکی از همین طرحها بود که اجرای آن بر عهده یک نهاد آلمانی به نام «بنیاد هانریش بل» قرار گرفت که ارتباطات تنگاتنگی با «حزب سبزهای» این کشور داشت.
حزب سبزهای آلمان ضدیت های فراوانی با جمهوری اسلامی در طول سالهای پس از انقلاب نشان داد، این حزب فاصله کامل خود را با هر نوع ایدئولوژی اعلام کرده و از نظر تفکر، دارای ضدیت با دین و مذهب، به طور عام و با اسلام، به طور خاص است. حزب سبز پایبندی به دین را امری بسیار عقب افتاده و ارتجاعی می داند. این حزب دشمنی عجیبی با اسلام دارد، تا حدی که از اعطای مجوز به مسلمانان عرب ساکن آلمان در شهر آخن(از ایالت غربی آلمان) در جهت ساخت یک مدرسه فرهنگی به اتهام اینکه روزی ممکن است این گروه نیز همانند جمهوری اسلامی شوند، مخالفت کرد.
«یوشکا فیشر» وزیر وقت خارجه آلمان که برخاسته از حزب سبز آلمان و یکی از طرفداران آن بود بیشترین ارتباط را در سطح اروپا با مسعود رجوی، رهبر گروهک منافقین داشت. در نامه های یوشکا فیشر به رجوی که در مطبوعات آلمان منعکس می شد، وی با لفظ «مسعود عزیز» از رجوی نام می برد.
«بنیاد هاینریش بل» اهداف خود را از برگزاری این کنفرانس را چنین بیان میکند:«قصد ما فراهم کردن امکانات لازم برای انجام مباحثات اصولی و روزآمد است. ما همچنین تلاش میکنیم شرایط را برای بررسی علمی و کارشناسانهی مشکلات موجود بر سر راه روند اصلاحات اجتماعی فراهم کنیم.» (کنفرانس برلین در رسانههای جهان، انتشارات ترجمان امروز، اردیبهشت 1379، ص 1)
علاوه بر این بنیاد، بخشی از اپوزیسیون خارجنشین نیز به رهبری حسن ماسالی، شامل کتایون امیرپور، مهدی سردانی (نویسندهی ضد انقلاب)، احمد طاهری (خبرنگار روزنامهی فرانکفورتر روندشاو)، بهمن نیرومند و نوید کرمانی در تدارک این کنفرانس دخالت داشتند. این عده در آغازین روز کنفرانس، بیانیهی مشترکی صادر کردند و در آن خواستار تشکیل یک حکومت لائیک و سکولار در ایران شدند.
*چه کسانی به کنفرانس برلین رفتند؟
عزتالله سحابی، اکبر گنجی، یوسفی اشکوری، کاظم کردوانی، علیرضا علویتبار، حمیدرضا جلاییپور، چنگیز پهلوان، فریبرز رئیسدانا، علی افشاری، محمود دولتآبادی، مهرانگیز کار، شهلا شرکت، شهلا لاهیجی، منیرو روانیپور، جمیله کدیور،خدیجه مقدم، محمدعلی سپانلو 17 تن از شخصیتهای سیاسی، مطبوعاتی، علمی و ادبی ایران، که عمدتاً گرایشهایی سکولارداشته و بخشی از آنان نیز از اعضای ارشد حزب مشارکت بودند از سوی این بنیاد به این کنفرانس 3 روزه دعوت شدند.
*سخنرانان برلین چه گفتند؟
مباحثی چون «ایران پس از انتخابات مجلس»، «اسلام و جامعهی مدنی»، «حقوق و جنبش زنان»، «هنر و ادبیات در روند اصلاحات» و« دمکراسی و ارزیابی روابط ایران و آلمان» از مهمترین مباحثی بود که در این کنفرانس از سوی شخصیتهای ایرانی مطرح شد.
در اولین روز برگزاری کنفرانس، برخی ازحاضران در کنفرانس خواستار براندازی علنی نظام شدند و گروهی دیگر، سخن از جدایی دین از سیاست در ایران سر دادند و آن را بدیلی مناسب برای جایگزینی نظام ولایت فقیه دانستند. نقطه مشترک بسیاری از مطالب ارائهشده در این کنفرانس این بود که ایران در وضعیتی نامطلوب به سر میبرد و روی کار آمدن اصلاحطلبان فرصتی تاریخی فراهم کرده تا ایرانیان داخل کشور، همگام با اپوزیسیون خارجنشین، به مبارزه علیه دیکتاتوری بپردازند. در حقیقت، تاریخ جمهوری اسلامی ایران برای آنان از دوم خرداد 76 آغاز شده بود تا زشتیهای گذشته را از بین ببرد.
اساساً این کنفرانس به تعبیر رهبر معظم انقلاب تبدیل به جلسهای برای محاکمه نظام اسلامی و انقلاب شده بود و سخنرانان، با نادیده گرفتن بسیاری از دستاوردهای نظام، با رویکردی یکسویه، نظام برخاسته از انقلاب اسلامی را به عنوان عامل اختلال در تاریخ و شعور تاریخی ملت ایران معرفی کردند.
از نگاه سخنرانان ایرانی کنفرانس برلین، ایران در فاصلهی بعد از انقلاب اسلامی سال 1357 تا روی کار آمدن اصلاحطلبان، مانند کودکی عقبافتاده بود که مردم آن در واقع نمیدانستند که چه میخواهند و برای اولین بار در انتخابات دوم خرداد 76 و بعد از آن در جریان انتخابات مجلس ششم نشان دادند که چه میخواهند.
به این سخن عزتالله سحابی در کنفرانس برلین توجه کنید:«مشهود است مردم در انقلاب سال 57 میدانستند چه نمیخواهند ولی نمیدانستند چه میخواهند اما آنها در انتخابات مجلس ششم نشان دادند که چه میخواهند و رأی «نه» و منفی به جریانات حاکم بر کشور دادند. این انتخابات توانست پس از 20 سال جناح انحصارطلب و خشونتگرای حاکمیت را به گوشه انزوا بکشاند».
سلمان علوی نیک در کتاب آسیبشناسی حزب مشارکت ایران نیز به بیان گوشهای دیگر از سخنرانی سحابی در این کنفرانس میپردازد:«شما که علیه دیکتاتوری داخل ایران مبارزه میکنید، باید بدانید کسانی که اینجا هستند نیز همچون شما در حال مبارزه با دیکتاتوری در داخل هستند.»
وی در ادامه این مطلب مینویسد: حمیدرضا جلاییپور، از عناصر ارشد مشارکت و از دستاندرکاران روزنامههای زنجیرهای، در سخنانی دربارهی اکبر گنجی که بار دیگر ناظر به ارائهی تصویر نامطلوب از ایران است میگوید: «شما فکر نکنید که اکبر گنجی در خیابان لالهزار قدم میزند، گنجی چهار سال است که در وحشت به سر میبرد.»
«شهلا لاهیجی» هم که به عنوان مدیر یک مؤسسه انتشاراتی در تهران به این کنفرانس دعوت شده بود گفت: «باید این باور در حاکمیت پدید آید که دوران کمربندهای عفت گذشته است».
شهلا شرکت نیز در سخنرانی خود گفت: «من از ایران می آیم. کشوری که حوادث غیرمترقبه آن در طول بیست سال گذشته شگفتی آور بوده. کشوری که مردمش شب را با یک شوک خبری به خواب می روند و صبح از زلزله خبر دیگری بیدار می شوند.»
یوسفی اشکوری که در این کنفرانس با لباس روحانیت حاضر شده بود و برای همین مدام با هو کردن حضار روبرو میشد در سخنانی به حمایت از آزادی و جامعه مدنی پرداخت:«ما در ایران قربانی خشونتیم و توقع ما این بود که در خارج از کشور کسانی که برای آزادی و دموکراسی و مردمسالاری مبارزه میکنند به گونه دموکراتیک رفتار کنند.»
وی در جای دیگر اضافه میکند: «جناح محافظهکار و پاسداران استبداد باز هم قطعا کارشکنی خواهند کرد و باز هم دست به انواع توطئهها خواهند زد.»
بعد از اشکوری نوبت به یکی دیگر از چهرههای تندرو دوران اصلاحات بود تا پشت تریبون قرار گیرد. اکبر گنجی! ولی ابتدا میبایست برای کار کردن در نهادهای انقلابی از حضار عذرخواهی کند و به گذشته خود فحش دهد تا ادامه حرفهایش شنیده شود. عکسالعمل گنجی تکذیب بود: «بنده عضو سپاه در ترکیه نبودم، بنده در رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی در ترکیه بودم، سمینار حافظ برگزار کردم، سمینار مولوی برگزار کردم، کلاسهای آموزش زبان فارسی داشتیم...»
حاشیههای حضور اکبر گنجی به سخنانش در کنفرانس ختم نشد، او در حاشیه این مراسم و در گفتگو با روزنامه اشپیگل آلمان حرفهای مهمتری دارد:
او در این مصاحبه گفته بود: ما (اصلاحطلبان) تلاش میکنیم خمینی را به گونهای تفسیر کنیم که مخالف دموکراسی نباشد. خمینی دیگر وجود ندارد آنچه وجود دارد فقط برداشتهای ما از سخنان اوست. او به هر حال یک روزی به موزه خواهد رفت و هیچکس نمیتواند جلوگیری کند!
مهرانگیز کار نیز در خصوص مقولات مربوط به زنان رویهای فمینیستی را در پیش میگیرد و با ابراز تاسف از آزاد نبودن روابط زن و مرد و قوانین حجاب و برخی فقهیات حقوق زن در ایران میگوید: « ساختار حقوقی ایران که در حوزه تخصص من قرار میگیرد به خصوص در امر حقوق زن، حقیقتا زن ستیز است و اگر شعارهایی که بعضا پریشب و دیروز ما شنیدیم در فضای بهتری می شنیدیم شاید دیروز را برای بحث پیرامون مشائل و شاید بخشی از حقوق زنان از دست نمی دادیم».
*افشای کنفرانس برلین
ماجرای افشای این کنفرانس یک هفته بعد و با پخش مستندی 30 دقیقهای از صدا و سیمای جمهوری اسلامی آغاز شد.
پخش تصاویر غیرمتعارف رقیصدن یک زن و لخت شدن یک مرد از سیمای جمهوری اسلامی ایران در حضور سخنرانان ایرانی این کنفرانس و عدم واکنش از سوی آنان افکار عمومی را از ماجراهای رخ داده در برلین آگاه کرد و به تبع آنان سخنرانیهای ساختار شکنانه شرکتکنندگان آشکار شد.
آیتالله هاشمی رفسنجانی در خطبههای نماز جمعه در تاریخ 9 اردیبهشت 79 کنفرانس برلین را محکوم کرد و گفت: «در کنفرانس برلین میخواستند همه شئون انقلاب را محاکمه کنند و برای این کار طراحیهای زیادی کرده بودند. افرادی را به نمایندگی از جناح ها و اقشار مختلف اعم از نویسنده، شاعر، حزبچی، روزنامهچی، حقوقدان و لیبرال را دعوت کرده بودند تا به قول خود همه شوون انقلاب را محاکمه کنند. از سوی دیگر، صحنه ای درست کرده بودند که باز و کبوتر درست کنند و در این میان، بازها بخواهند اصل انقلاب برچیده شود...»
آیتالله جوادی آملی، امام جمعه موقت قم با اشاره به وقایع کنفرانس برلین گفت: «کنفرانس رقت بار و ذلت بار برلین، فاقد استدلال بود و حرفی جز فحش و هتاکی نسبت به مقدسات نداشت... کوردلان برلین، طمعکاران داخلی، قلم به دستان مزدوری که از غیرت الهی طرفی نبسته اند بدانند حاکم بر این مرز و بوم نامه امام حسین بن علی است که دعوت به غیرت می کند.
مرحوم آیتالله مشکینی، رئیس مجلس خبرگان هم از وقایع کنفرانس ابراز گلایه کرد و گفت:« ای امام راحل! ای شهدا! ای ارواح شهدا! کاش زنده بودید و به هدر رفتن زحمات خود را می دیدید که در ایران چه می گذرد؟ من هم می گویم: کاش می مردم و این ننگ را برای دولت اسلامی نمیدیدم.»
مرحوم آیتالله معرفت با انتقاد از حضور اشکوری در لباس مقدس روحانیت گفت: «حضور یک نفر معمم در چنین جلسه ای برای بنده بسیار ناراحت کننده بود و این جانب تاکنون چندین بار درباره خلع لباس نامبرده و پاکسازی روحانیت از چنینی عناصری به مسوولین مربوطه تذکر داده ام.»
آیتالله مصباح یزدی نیز در اظهار نظری در خصوص حضور اشکوری گفت: «افراد جبهه ملی در این کنفرانس رسما احکام اسلام را محکوم می کنند. متاسفانه کسانی که دو متر پارچه به سرشان بسته اند، این غلطها را می کنند. آنان آبروی جمهوری اسلامی ایران را برده اند.»
*رقص زن را دیدند، فحش به انقلاب را ندیدند!
با این همه پخش گزیدهای 30دقیقهای از این مراسم توسط صداوسیما موجی از تحلیل و واکنش در داخل را آفرید و عدهای از جریان اصلاح طلبی در واکنش به افشاگری صدا و سیما به فرافکنی پرداختند و به نشان دادن رقص زن اعتراض کردند!!
مرحوم منتظری بلافاصله در پاسخ به استفتایی بیان داشت :« نمایش عمومی این قبیل صحنه ها در تلویزیون از مصادیق بارز اشاعه فحشا و شرعا حرام است و واضح است که انگیزه سیاسی در کار است».
علی اکبر محتشمیپور هم در نامهای نوشت: سیمای جمهوری اسلامی در یک اقدام غیرمنتظره صحنههای مستهجن فیلم کنفرانس برلین را پخش کرد که موجب جریحهدار شدن عواطف و احساسات اکثریت اشخاصی که به مشاهده آن نشستند شد.
اما علی لاریجانی در گفتگویی درباره پخش کنفرانس برلین در دوره ریاستش بر صدا و سیما گفت: در آن زمان یک حرکت مشکوکی در آلمان صورت گرفت که تحت عنوان یک NGO، عدهای از افراد از جریان دوم خرداد را دعوت کرده بودند و در آن جلسه هم رفتار زشتی رخ داد و هم حرفهای بد و ضدانقلابی مطرح شد که در رسانه های داخلی انعکاس نداشت . آنقدر ماجرا فصاحتبار بود که حتی روزنامههای دوم خردادی هم تلاش کردند از کنار آن بگذرند. نوارهای آن جلسات از دو کانال به دست ما رسید و معلوم شد که برخی از آقایان حتی در نزد اجانب ، حرمت منافع ملی را حفظ نکرده اند لذا در معاونت سیاسی، برنامهای تدوین شد که حدود نیم ساعت بود و اجمالاً ماجرای زشت آن جلسه را روشن میکرد . این برنامه را با من در میان گذاشتند. من موافق بودم که پخش شود . پس از پخش آن ، فشارها و سروصداها بلند شد اما تا حد زیادی اشتباهات سیاسی رخ داده را روشن کرد .
لاریجانی همچنین درباره علت بازپخش این برنامه هم گفت: فشار و توهین در این زمینه زیاد بود و تصور میکردند با این روش، صداو سیما عقبنشینی میکند. از طرفی عده زیادی از مردم که حساس شده بودند، آن برنامه را ندیده بودند. در جلسهای با مدیران، اکثراً مخالف پخش مجدد آن بودند، اما من نظرم این بود که باید پخش مجدد شود که اولاً مردم در جریان قرار بگیرند و ثانیاً افراطیون تصور نکنند که صدا و سیما با هیاهو از حرف حق خود عقبنشینی میکند . همان روزها برای اینکه مطلب روشنتر شود و آقایان بدانند مسئولی نیستم که از زیربار موضوع فرار کنم خودم در برنامه شبکه دو بعد از خبر حضور یافتم و توضیح دادم که این ماجرا چه بود و چرا صداوسیما آن را پخش کرد.
هاشمی رفسنجانی هم در خطبههای نماز جمعه در پاسخ به اعتراض اصلاح طلبان در پخش مستند تلویزیون گفت: « حالا این حرفها را می زنند که یک خانم برهنه دارد آنجا می رقصد. چرا این را آوردید و نشان دادید؟ این دیگر، حرف است. شما هر شب در فیلمها از این خانم ها می بینید. کسی غصه این چیزها را نمی خورد، لااقل شما نمی خورید. انصافا زور نیست که ما در یکجا بخواهیم همه چیز شفاف و اطلاع رسانی واضح باشد و در یکجا بخواهیم شفاف نباشد»
رهبر معظم انقلاب پس از برگزاری این کنفرانس در دیدار با شخصیتهای سیاسی فعال در کشور، پیرامون این کنفرانس چند نکته را گوشزد کردند. ایشان ابتدا به ترکیب انتخابشده برای حضور در این کنفرانس اشاره کردند و آن را حاصل یک برنامهریزی بلندمدت و کاملاً سنجیده عنوان کردند؛ زیرا برای شرکت در این کنفرانس از یک روحانی، دانشجو، استاد دانشگاه، برادر شهید، یک انقلابی سابق، نویسنده و یک سیاسی قدیمی، چند زن و یک نمایندهی مجلس دعوت شده بود و از این طریق، به دنبال آن بودند تا حاضران این کنفرانس را نمایندگان آحاد ملت ایران معرفی کنند.
ایشان در ادامه فرمودند: «برگزارکنندگان کنفرانس در واقع در صدد بودند با این مقدمات و تدارکات و دعوت از همهی جناحهای مخالف نظام در خارج، کنفرانس را به جلسهی محاکمهی انقلاب و نظام اسلامی تبدیل کنند و با تبلیغ ناکارآمدی نظام اسلامی از زبان دعوتشدگان داخلی، از زبان ضدانقلاب هم این گونه تبلیغ کنند که اصلاحات اساسی تنها با حذف اسلام، ولایت فقیه، شورای نگهبان و حدود اسلامی از قانون اساسی و یا کلاً نوشتن قانون اساسی جدید امکانپذیر است.»
به هر حال شوی ساختارشکنان، بیآبروتر از آن بود که بتوان سرپوشی بر آن گذاشت،شرکتکنندگان در این معرکه که طیفی از تندروهای جریان دوم خرداد را نمایندگی میکرد هیچ گاه نتوانستند دفاعی از اظهارات خود در آن همایش داشته باشند.
15سال از آن تاریخ میگذرد و این لکه ننگ همچنان در حافظه تاریخی جمهوری اسلامی ایران و پرونده نه چندان روشن تندروهای جریان دوم خرداد باقی مانده است.
منبع: فارس
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( جمعه 94/1/21 :: ساعت 6:55 عصر )
»» روند عقب نشینی از تامین سوخت نیروگاه بوشهر
میل نقی پور – رجانیوز: توافق هسته ای سوئیس هر چند از سوی وزیر امور خارجه صرفا "بیانیه" خوانده می شود با این حال حاوی پارامترهای مورد توافقی است که صنعت هسته ای ایران را تبدیل به برنامه هسته ای «سمبلیک» می کند.
رجانیوز در نظر دارد در سلسله گزارش هایی با بررسی پارامترهای توافق صورت گرفته به تطابق بندهای آن با منافع ملی ایران بپردازد.
***
در حالی که براساس قانون ان.پی.تی کشورهای عضو میتوانند در صورت صلحآمیز بودن برنامههای هستهای خود به صورت نامحدود فرآیند غنیسازی اورانیوم را صورت دهند، با این حال در توافق لوزان ایران موافقت کرده است که ظرفیت غنی سازی خود را به 5 هزار سانترفیوژ تقلیل دهد. این یعنی آنکه تیم ایرانی موافقت کرده از 14 هزار سانتریفیوژی که هم اکنون در تاسیسات هسته ای است چشم پوشی کند.
در برگه ای که پس از توافق لوزان از سوی وزارت امور خارجه ایر ان در اختیار رسانه ها قرار گرفته است درباره غنی سازی و تعداد دستگاه سانتریفیوژ آمده است:
«بر اساس راهحل به دست آمده، دوره زمانی برنامه جامع مشترک اقدام در خصوص برنامه غنیسازی ایران 10ساله خواهد بود. در طول این مدت، تعداد بیش از 5000 ماشین سانتریفیوژ در نظنز به تولید مواد غنیشده در سطح 67/3 درصد ادامه خواهند داد. »
در برگه اطلاع رسانی کاخ سفید با تایید اطلاعات برگه وزارت خارجه ایران درباره تعداد سانتریفیوژها آمده است:
- تعداد سانتریفیوژهای ایران از 19000 کنونی به 6104 دستگاه میرسد، که در 10 سال آینده تنها 5060 عدد از آنها اورانیوم غنیسازی خواهد کرد. تمامی سانتریفیوژها از نوع IR-1 خواهد بود.
- ایران موافقت کرده دستکم به مدت 15 سال، بالای 3.67درصد غنیسازی نکند.
اما تیم ایرانی در حالی چرخش 5 هزار سانتریفیوژ را یکی از دستاوردهای خود می داند که حفظ تعداد دستگاه های موجود هدفی بود که وزارت خارجه از آن به عنوان هدف حداقلی یاد می کرد. البته این جدای از خط قرمزی بود که رهبر معظم انقلاب و نمایندگان مجلس درباره لزوم تولید سالانه 190 هزار سو که تقریبا در ازای چرخش 190 هزار سانتریفیوژ به دست می آید، است.
بررسی روند مذاکرات بیانگر آن است، پس از توافق ژنو و با شروع مذاکرات گام نهایی، امریکاییها هدف خود از این مذاکرات را تعطیل کردن فرآیند غنیسازی ایران یا در نهایت در ازای دریافت امتیازات گسترده از تیم مذاکره کننده ایرانی، موافقت با یک غنیسازی نمادین و سمبلیک برای ایران عنوان کردند.
شرمن اسفند 92: در نهایت ایرانی ها برنامه کوچک، مجزا و محدودی خواهند داشت
وندی شرمن، مسئول هیأت امریکایی در مذاکرات هستهای 22 فوریه 2014 (4 اسفند 1392) در کنفرانس مطبوعاتی در فلسطین اشغالی در این باره گفت:
«دلایل زیادی برای این وجود دارد که آنها (ایران) نیازهای خود را از طریق همکاری بینالمللی در خارج از کشور خود تأمین کنند. ولی اگر در نهایت بخواهند برنامه کوچک، مجزا و محدودی داشته باشند که نیازهای عملیشان را رفع کند، این مسأله به عنوان احتمال در برنامه مشترک اقدام دیده شده است. اما لازم به ذکر نیست که ظرفیت و گستره تأسیسات و ماهیت آن باید مورد محدودیتهای شدید، مورد نظارت شدید و به طور منظم مورد راستیآزمایی قرار گیرد... اما اگر در پایان این مذاکرات برنامه غنیسازی داخلی داشته باشند، کوچک خواهد بود، محدود خواهد بود، بشدت قید و بند خواهد داشت و دقیقاً راستیآزمایی خواهد شد. ولی هنوز در آن نقطه نیستیم.»
صالحی: حداقل بر روی 20 هزار دستگاه توافق می کنیم!
تقریباً دو ماه پس از این اظهارات وندی شرمن، علی اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی از راه حل جدید ایران برای موضوع غنیسازی خبر داد. راه حلی که برخلاف ان.پی.تی یک محدودیت جدی برای ایران درنظر گرفته بود. محدودیت هم در تعداد دستگاه سانتریفیوژ هم در سطح غنای اورانیومها.
صالحی 30 فروردین ماه 1393 در گفتوگو با العالم اظهار کرد: «در زمینه غنیسازی پیشنهاد ما اجرای طرح پلکانی غنیسازی است که بر اساس آن 4 تا 5 سال تعداد دستگاههای سانتریفیوژ همین نسبت 20 هزار دستگاه باشد و بعد از آن به صورت تدریجی تعداد سانتریفیوژها را افزایش دهیم تا در سال به ظرفیت تولید 30 تن اورانیوم (سه و نیم تا 5 درصد) در سال برسیم و این موضوع همچنان جای بحث دارد و آنها میگویند که این طرح نیاز به تصمیمگیری سیاسی دارد.»
البته آن گونه که روند مذاکرات و اظهارات مقامات داخلی و غربی نشان داده است، مقامات امریکایی با این پیشنهاد مخالفت کردند.
مخالفت امریکاییها در جریان مذاکرات تمدید توافق ژنو در تیرماه 1393 اعلام شد و همین ابراز مخالفت، پیشنهاد جدیدی را مطرح کرد. تفاوت پیشنهاد جدید با پیشنهاد قبلی، چشمپوشی از افزایش ظرفیت غنیسازی با چرخش 20 هزار سانتریفیوژ بوده است. در واقع این قسمت از پیشنهاد قبلی که «به صورت تدریجی تعداد سانتریفیوژها افزایش پیدا کند تا ایران به ظرفیت تولید 30 تن اورانیوم در سال برسد» حذف شده بود. اما پیشنهاد جدید نیز نظر امریکاییها را جلب نکرد.
پیشنهاد بعدی نیز عجیب به نظر میرسید. در این مرحله اعلام شده بود تا در گام نهایی با ظرفیت فعلی ایران یعنی چرخش 9 هزار و 400 سانتریفیوژ موافقت شود و در ازای آن تحریمها به صورت تدریجی لغو شود. این در حالی بود برای آن که نظر طرف مقابل را جلب کنند این پیشنهاد را هم مطرح کردند که اورانیوم تولید شده توسط 9 هزار و 400 سانتریفیوژ بلافاصله به اکسید و سوخت تبدیل شود.
نیویورک تایمز 23 تیرماه سال گذشته در این باره نوشته است:
«مذاکره کننده ارشد ایران، که با پایان قریبالوقوع ضربالاجل دستیابی به توافقی با غرب درباره برنامه هستهای آتی این کشور است، روز دوشنبه در مصاحبهای اعلام کرد ایران میتواند توافقی را بپذیرد که اساساً ظرفیتش برای تولید سوخت هستهای را برای چندین سال در سطح کنونی نگه دارد، بهشرطی که پس از آن بهمانند هر کشور دیگر دارای یک برنامه هستهای صلحآمیز، قلمداد شود.»
نیویورک تایمز در ادامه مینویسد: «این پیشنهاد، که ایران میگوید پشت درهای بسته مذاکرات وین به امریکا و دیگر پنج قدرت جهانی ارائه شده است، مجموعه محدود امتیازاتی را که ایران در ماه نوامبر گذشته بهعنوان بخشی از توافق موقتی ارائه کرده تمدید خواهد کرد. بهعوض، ایران خواهان لغو گام به گام تحریمهاشده است.» امریکاییها با این پیشنهاد هم موافقت نکردند.
عراقچی: ایران به دنبال تامین سوخت بوشهر نیست!
اما عباس عراقچی، مذاکره کننده ارشد ایران نیز در گفتوگویی که 24 تیرماه سال گذشته توسط العالم منتشر شده، در اظهاراتی قابل تأمل گفت که ایران عجلهای برای تولید سوخت نیروگاه بوشهر ندارد. در واقع این اظهارت عراقچی توسط به این معنا بود که ایران حاضر شده است از چرخش سانتریفیوژهای خود چشمپوشی کند:
«با توجه به این که سوخت بوشهر طی چند سال آینده توسط دولت روسیه تأمین میشود، ما عجلهای نداریم برای آنکه به آن مرحله برسیم؛ بلکه چشماندازی را برای خودمان در نظر گرفتیم و به سمت آن چشمانداز حرکت میکنیم... البته این که میگویم عجلهای نداریم، در فاصله همان 2 یا سه یا حداکثر 5 سالی است.»
هر چند مقامات امریکایی برای گرفتن امتیازات بیشتر ادعا می کردند که به دنبال آن هستند فرآیند غنیسازی ایران را به صورت کامل تعطیل کنند اما هدف مذاکراتی آنان این بوده که در ازای موافقت با یک برنامه محدود و کوچک غنیسازی برای ایران، امتیازات بزرگ از ایران بستانند .
گری سیمور تیر 93: ایران بر اساس توافق جامع 4 هزار سانتریفیوژ خواهد داشت
در گزارشی که توسط تلگراف در سال 1393 منتشر شده، درباره این موضوع آمده است: گری سیمور، مشاور سابق کاخ سفید در امور تسلیحاتی میگوید که ایران تقریباً باید تمامی سانتریفیوژهای خود را از رده خارج کرده و تنها 3 هزار دستگاه سانتریفیوژ را برای خود نگاه دارد. این به معنی چشمپوشی ایران از حدود 9 هزار دستگاه سانتریفیوژ و حدود 7 هزار سانتریفیوژ دیگری است که هم اکنون فعال هستند.
خبرگزاری فرانسه نیز تیرماه سال سال گذشته با اشاره به سخن رهبر معظم انقلاب درباره تولید 190 هزار سو، نوشت: این 19 برابر بیش از محدوده است که واشنگتن امیدوار است در توافق هستهای نهایی، سانتریفیوژهای ایران را محدود کند. رسانههای امریکایی میگویند که امریکا شاید تعداد 2 تا 4 هزار سانتریفیوژ را در ایران بپذیرد.
با این حال در مذاکرات شهریور ماه سال 93 در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل، تیم ایرانی این پیشنهاد را مطرح کرد که 6 هزار دستگاه سانترفیوژ در تاسیسات هسته ای ایران بچرخد اما 5 هزار سانتریفیوژ بتوانند غنی سازی کنند. پیشنهادی که در توافق لوزان مورد موافقت آمریکایی ها قرار گرفت.
البته یک ماه قبل از آن، یعنی مرداد ماه 93 وندی شرمن به صراحت گفته بود که فقط در نطنز غنی سازی صورت خواهد گرفت: توافق شده است که فردو دیگر مرکز غنی سازی نباشد و اصلاً اگر قرار است برنامه ای برای غنی سازی در ایران باشد، تنها تأسیسات غنی سازی موجود، نطنز خواهد بود. (+)
روند خواستههای پی در پی مقامات امریکایی برای عقب راندن تیم مذاکره کننده هستهای ایران در حالی ادامه پیدا کرد که مقام معظم رهبری در دیدار مسئولان وزارت امور خارجه (22/5/1393) یکی از ضررهای گفتوگو با امریکا را طرح توقعات جدید از سوی آنها دانستند: «ضرر دیگر نشست و برخاست با امریکا را ایجاد زمینه برای طرح توقعات جدید از سوی آنها دانستند.»
در واقع رفتار مقامات امریکایی نشان داده است که در ازای عقب نشستن اعضای تیم مذاکره کننده هستهای ایران، نه تنها با نظر آنان همراه نشدند بلکه سقف خواستههای خود را بالاتر بردند به گونهای که در نهایت تنها با چرخش 5 هزار سانتریفیوژ (معادل 4 الی 5 هزار سو) موافقت کردند.
بر این اساس ایران طی 10 سال آینده موفق به تولید 50 هزار سو می شود که این مقدار کم تر از یک سوم انرژی مورد نیاز نیروگاه بوشهر برای یک سال است.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( سه شنبه 94/1/18 :: ساعت 12:19 عصر )
»» اتهام به قاضی پرونده م .ه
وکیل مدافع مهدی هاشمی گفت: برای اعتراض به حکم پرونده موکلم هنوز تصمیمی نگرفتیم.
چرا برای اعتراض به حکم صادره برای مهدی هاشمی تصمیم نرسیدید، گفت: هرچه با مهدی هاشمی به صحبت میکنم میگوید وقتی قرار است رسیدگی دستوری باشد چرا باید اعتراض کنیم؟
وکیل مدافع مهدی هاشمی از قول وی ادعا کرد: همین امروز صبح که با موکلم صحبت کردم گفت: «وقتی قرار است از بالا دستور دهند فلان حکم صادر شود، چرا باید اعتراض کنیم؟».
براساس این گزارش، مقیسه رئیس شعبه 28 دادگاه انقلاب و قاضی پرونده مهدی هاشمی چندی پیش در گفتوگو با خبرگزاری میزان از اعتراض مهدی هاشمی به حکم دادگاه انقلاب خبر داده بود که وحید ابوالمعالی دیگر وکیل مهدی هاشمی، خبر رسانهها مبنی بر اعتراض موکلش به حکم دادگاه را تکذیب کرد.
اواخر اسفند ماه سال گذشته بود که حکم دادگاه انقلاب صادر و 26 اسفند ماه به مهدی هاشمی ابلاغ شد و به گفته غلامحسین محسنی اژهای، وی به حبس، جزای نقدی و انفصال از خدمت محکوم شده است.
برخی رسانهها میزان حبس هاشمی را 15 سال عنوان کردند که اخیراً ابوالمعالی این رقم را نادرست خوانده و گفته میزان حبس موکلش کمتر از نصف این رقم است.
در همین حال وبسایت جهاننیوز دور تازهای از فشارها به دستگاه قضایی را به خاطر حکم مهدی هاشمی پیشبینی کرد و نوشت: این پرونده که ابعاد متعدد و مختلفی اعم از امنیتی، اقتصادی و... را شامل میشد از سوی دادگاه محکوم به حبس، جریمه و دیگر مجازاتهای اسلامی شد که اعلام رسمی موارد آن به سال جاری موکول شد. حکم م.ه واکنشهای فراوانی را در فضای سیاسی و رسانهای کشور در پی داشت که فصل مشترک قالب آنها تمکین در برابر رأی دادگاه بود اما در همین حین برخی منابع از رفتار قلدرمآبانه متهم و همراهانش در عدم دریافت حکم با وجود احضار چندباره از طرف دادگاه برای ابلاغ خبر میدادند.
همچنین بعد از انتشار خبر حکم، رسانههای زنجیرهای با واکنش به این اخبار سعی کردند با چشمپوشی از اتهامات این فرد، افکار عمومی را به سوی مسائل حاشیهای سوق دهند. رسانههایی که با صدور حکم رحیمی آن گونه هیاهو به پا کردند کاملاً آهسته از کنار دادگاه اخیر عبور و بار دیگر قبیلهگرایی خودشان را اثبات کردند.
طبق اظهارات سخنگوی قوه قضائیه دادگاه تاکنون به استناد ماده 3 قانون تشدید مجازات مرتکبین به ارتشاء، اختلاس و کلاهبرداری حکم به حبس، جزای نقدی و انفصال از خدمت نامبرده داده است و همچنین به اتکا تبصره 2 ماده 5 همین قانون متهم به حبس، جزای نقدی، رد مال و انفصال از خدمت حکم داده است. در خصوص جرائم امنیتی متهم به استناد ماده 610 قانون مجازات اسلامی به حبس محکوم شده است. با وجود اینکه متهم و وکلایش برای دریافت حکم در مهلت مقرر تعلل کردند و از سوی دیگر به دنبال تجدید نظر در حکم هستند لذا به نظر میرسد دور تازهای از فشار به دستگاه قضا در چند هفته آینده از طرف برخی افراد و جناحهای سیاسی خاص آغاز شود.
http://www.rajanews.com/news/207196
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( سه شنبه 94/1/18 :: ساعت 12:16 عصر )
»» کدام روایت ؟!
کدام روایت ؟!
لوزان چای یا توافق تاریخی لوزان؟ خیانت یا خدمت؟ شکست یا پیروزی؟
بالاخره موضع ما نسبت به توافق لوزان و مسایل مرتبط با آن چه باید باشد ؟
ما چه روایتی را باید از این توافق ارائه کنیم ؟ شکست خورده ایم یا پیروز شده ایم ؟ رابطه ای این روایت با بحث هم دلی و همزبانی مطرح شده از سوی رهبر انقلاب چیست ؟!
باید سکوت کنیم و نظاره گرباشیم یا انتقاد کنیم و زیرسوال ببریم ؟ اصلا نظر رهبری نسبت به این توافق چیست ؟ بهتر نیست سکوت کنیم و منتظر باشیم تا رهبری در سخنرانی فلان روزشان احتمالا نظر خود را در این خصوص اعلام فرمایند و بعد ما موضع خود را با ایشان تنظیم کنیم ؟
این ها نمونه ای از سوالات و شبهاتی است که معمولا در چنین شرایطی غالبا در میان قشر بچه حزب اللهی ها شکل می گیرد و طبیعتا تفاوت در نوع پاسخگویی به این سوالات موجب دودستگی ، تفرقه و بعضا کدورت و اتهام زنی به یکدیگر می شود که در چنین شرایطی اصلا خوب نیست !
در این نوشتار سعی شده به این تیپ ازسوالات و شبهات تکراری پاسخ دهم :
بالاخره کدام روایت را باید ارائه کرد؟!
پاسخ به این سوال بستگی به پاسخ به 3 سوال دیگر دارد :
1- اساسا شما از چه جایگاهی قرار است نسبت به ارائه روایت و موضع گیری اقدام کنید؟
یک دانشجو ؟ یک فعال رسانه ای ؟ یک رسانه رسمی نظیر صداوسیما ؟ یک چهره ی شناخته شده متعلق به یک اردوگاه سیاسی ؟ یک مسئول رسمی جمهوری اسلامی ایران ؟ یک امام جمعه ؟ یک امام جامعه ؟ و …
2- مخاطب ارائه روایت ما چه کسانی هستند؟
آحاد مردم جامعه ؟ امید بستگان به نتیجه توافق هسته ای ؟ نمازگذاران یک مسجد ؟ بچه های پایگاه بسیج ؟ هم فکران حزب اللهی ؟ فعالان رسانه ای ؟ قشرخاکستری جامعه ؟ مردم منطقه ؟ شیعیان لبنان و عراق و یمن ؟ حامیان مقاومت اسلامی ؟ مردم آمریکا ؟ دشمنان جمهوری اسلامی ایران و …
3- هدف از ارائه این روایت به مخاطبانمان چیست؟
مثلا اثبات کارآمدی و ثبات نظام جمهوری اسلامی ایران نزد دوستان و دشمنان ؟ بصیرت افزایی نسبت به پشت پرده تحولات جاری کشور ؟ جلوگیری از ناامیدی و یاس دوست داران نظام ؟ نا امید کردن و ایجاد تردید در میان دشمنان خارجی در خصوص دستیابی به هدفی خاص ؟ آماده کردن افکارعمومی داخل برای اعلام موضع رهبری ؟
همانطور که می بینید ، سوالات بالا پاسخ های فراوانی دارند ، در نتیجه پاسخ های متفاوت به سوالات بالا ، منجر به پاسخ های متفاوت به سوال اصلی می شود . اصلا هم مساله پیچیده و دشواری نیست !
در نتیجه روایت شما از یک مساله باید آن روایتی باشد که خودتان ( در جایگاهی که هستید ) ، با بهره گیری از عقلتان و منابع دردسترس اطلاعاتیتان اعم از رسانه ها ، نخبگان ، مواضع امامتان … به آن دست میابید و برای مخاطب مدنظرتان و با هدف مدنظرتان آن را ارائه می کنید .
در چنین شرایطی ، این گونه می شود که مثلا روایت صداوسیما از لوزان ، با روایت حزب الله لبنان از لوزان ، با روایت فلان نماینده مجلس از لوزان ، با روایت فلان فعال رسانه ای ، با روایت فلان تشکل دانشجویی با روایت فلان مرجع دینی و نهایتا با روایت امام یک امت می تواند متفاوت باشد .
هر کس بنا به مخاطب ، جایگاه ، هدف ( والبته میزان دسترسی به اطلاعات ) خود می تواند روایتی از لوزان که بعضا متعارض با یکدیگر هستند را ارائه کند . این که بخواهیم همه یک روایت یکسان داشته باشند و مثلا این که انتظار داشته باشیم الزاما روایت یک فعال دانشجویی با روایت یک کارشناس امنیتی با روایت رهبری جامعه که روایتشان را با توجه به اطلاعات خودشان ، جایگاه خودشان ، مخاطبان خودشان و مصالح امتشان که خودشان بهتر از هرکس از آن آگاه هستند ، یکسان باشد ، امری نادرست است .
در نتیجه ، به نظر من اساسا این بحث که ما ( به عنوان یک فعال رسانه ای یا یک دانشجو یا یک فردحقیقی در جامعه ) منتظر باشیم که حتما رهبری نسبت به هر موضوعی ، رسما اعلام نظر کنند و روایت خود را از آن ارائه کنند ، بعد ما هم بخواهیم روایت های خود را با روایت ایشان منطبق کنیم ، بحث نادرستی است .
ضمن این که چنین دیدگاهی به وضوح دو نتیجه خطرناک دارد :
1- موجب انفعال ، ضعف قوای تفکر ، تعقل و تحلیل افراد جامعه و خصوصا جوانان ، نخبگان و صاحبان تفکر جبهه حزب الله می شود .
2- موجب انزوا و مظلومیت و یا سیبل شدن و در معرض حمله قرار گرفتن امام جامعه می شود .
وقتی نخبگان و تریبون داران و هرکسی که به نوعی صدایش به افکارعمومی می رسد ، در خصوص مسایل کلیدی و بحث برانگیز کشور سکوت کنند و منتظر اعلام نظر رهبری شوند و نتیجتا اقدام به مهیا کردن فضای جامعه و افکارعمومی برای اعلام نظر قاطع و رهبری نکنند ، خب طبیعی است که رهبری بنا به حفظ مصالح جامعه ، یا سکوت و اعلام موضع غیرصریح را انتخاب می کنند و یا یک تنه بار سایر نخبگان را به دوش می کشند و تبدیل می شوند به سیبل تهاجمات و انتقادات افکارعمومی که آمادگی پذیرش موضعی را نداشته اند … خیلی ساده می شود قضیه فتنه 88 و سکوت نخبگان و ادامه ی ماجرا !
این درحالی است که اساسا نظر و رویکرد امام خامنه ای نیز مطابق با این دیدگاه نیست که ملت و امت سکوت کنند و تحلیل نکنند و تحلیل هایشان را ارائه نکنند و منتظر باشند که ایشان اعلام نظر کنند و بعد هم آن ها مثل ضبط صوت تحلیل و نظر ایشان را ضبط و پخش کنند !
شخص امام خامنه ای بارها از جوانان مطالبه کرده اند که تحلیل خود را نسبت به مسایل کلیدی کشور ، منطقه و جهان ارائه کنند . تحلیلی که می تواند درست یا نادرست باشد . بحث کرسی آزاداندیشی ناظر بر چه بود ؟
بصورت مثال ، ایشان نگفتند ؟ :
” در مسائلى که با سرنوشت کشور ارتباط پیدا میکند، حتماً تحلیل و موضع داشته باشید . ” 31 مرداد 1389، بیانات در دیدار دانشجویان
یا مثلا ایشان نگفتند:
: ” رسا بگوئید، روشن بگوئید، مبیَّن بگوئید؛ اما آنچه را که میفهمید بگوئید ؛ هیچ انتظار نیست – حق هم نیست که انتظار باشد – کسی بر خلاف فهمیدهی خودش حرف بزند . سعی هم بکنید که آنچه که فهمیدید درست باشد . ” – 14/6/1388
در نتیجه بنا به دلایلی که بیان داشتم ، تفکری که مسیرسکوت تا اعلام موضع رهبری نسبت به مسایل کلیدی و تاریخی کشور را انتخاب می کند ، نه منطبق بر منطق و صلاح کشور است و نه منطبق بر نظر امام جامعه . شاید بتوانید این نسخه را برای افراد عادی جامعه تجویز کنید ، اما قطعا تجویزش برای نخبگان و صاحبان فکر یک جامعه غلط و مضر است.
و اما نسبت هم دلی و هم زبانی با توافق – خیانت تاریخی لوزان
درخصوص ارتباط این روایت ها و تحلیل ها با بحث هم دلی و هم زبانی نیز بهتر است رفقا دچار زیاده روی یا خلط مبحث و اشتباه نشوند .
به نظر من بحث هم دلی و همزبانی ، هیچ ارتباطی به تحلیل شما و روایتتان از یک واقعه مشخص ندارد . هم دلی و هم زبانی بحثی بود که ناظر بر شیوه و روش ارائه نقد مسئولین از طرف مردم و پاسخ به انتقادات از طرف مسئولان به مردم مطرح شده است . در این جا بحث این است که شما در نقدتان به دولت بی انصافی نکنید ، بزرگنمایی نکنید .
اما هم دلی و هم زبانی اصلا به این معنا نیست که اگر به فرض شما اشتباه فاحش و خیانت باری را از مسئولی مشاهده می کنید ، سکوت کنید یا این اشتباه را لاپوشانی کنید یا خود را به ندیدن بزنید ! .. اصلا به این معنا نیست که حق را نگویید و آن را بپوشانید.
اگر واقعا تحلیل شما از فکت های موجود در توافق لوزان ، این است که این توافق یک توافق فاجعه بار و خیانت آمیز است ، بیان این تحلیل هیچ ارتباطی با رعایت هم دلی و هم زبانی ندارد . هم دلی و هم زبانی ما اولا با فردی که با بازی با کلمات قصد فریب مردمش را دارد در سطح خودش انجام می گیرد . ثانیا همین که در برابر اقدامات و تخطی ها و بعضا خیانت ها صرفا به تذکر ، ارائه تحلیل و روشنگری و تبیین می پردازیم و به مانند آن ها جهت دوقطبی سازی جامعه و اردوکشی خیابانی بخش نامه نمی دهیم و تلاش نمی کنیم ، خودش سطح بالایی از تلاش جهت هم دلی و هم زبانی است! .
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( دوشنبه 94/1/17 :: ساعت 11:54 عصر )
»» ارتباط ارتقای بمب «بتنشکن» آمریکا با مذاکرات هستهای ایران
ال استریت ژورنال گزارش داد
ارتباط ارتقای بمب «بتنشکن» آمریکا با مذاکرات هستهای ایران
خبرگزاری تسنیم: یک نشریه مشهور آمریکایی نوشت، پنتاگون بزرگترین بمب بتنشکن را در آمریکا ارتقا داده و آن را آزمایش کرده است.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم به نقل از وال استریت ژورنال، یک مقام رسمی آمریکایی تأکید کرده است که بزرگترین بمب بتنشکن آمریکا بهاندازه کافی قدرتمند است تا بتواند تأسیسات هستهای ایران را در صورت شکست مذاکرات مربوط به دستیابی به توافق هستهای، از فعالیت بیندازد.
این مقام آمریکایی که نامش فاش نشده، در ادامه تصریح کرده است که پنتاگون روی این مسئله تمرکز کرده است که اگر لازم باشد، از گزینههای نظامی علیه ایران استفاده کند.
بهنوشته وال استریت ژورنال، کار روی بمب بتنشکن، پیش از آخرین دور مذاکرات هستهای با ایران، آغاز شده است. تازهترین آزمایش این بمب اواسط ژانویه انجام شده است، زمانی که بمب بتنشکن ارتقا یافته بهروی یک مکان آزمایشی ناشناس توسط یک فروند بمبافکن "بی2" از پایگاه هوایی وایتمن در ایالت میسوری، پرتاب شده است.
این روزنامه آمریکایی در سال 2012 میلادی نیز به نقل از پنتاگون اعلام کرده بود که بمب بتنشکن 13607 کیلوگرمی، قدرت کافی را برای تخریب تأسیسات هستهای ایران نداشته است. بنابراین، کار برای طراحی بمب بتنشکن جدید و سیستمهای هدایت کننده آن آغاز شده است.
مقامهای رسمی تأکید کردهاند که نتایج نشان میدهد که بمب پیشرفته، اکنون قابلیت بیشتری برای نفوذ به تأسیسات اتمی ایران یا کره شمالی دارد. پنتاگون همچنین، بمب بتنشکنی را برای به چالش کشیدن تأسیسات اتمی فردو در ایران، طراحی کرده است.
این منبع آگاه افزود: ابزارهای ضدالکترونیک نیز به این بمب اضافه شده است تا از نفوذ ایران به سیستمهای هدایت کننده آن جلوگیری کند.
مقامهای رسمی پنتاگون، جزئیات مربوط به قابلیتهای این بمب را در اختیار همتایان اسرائیلی خود قرار دادهاند و فیلمهای ویدئویی مربوط به اصابت اهداف توسط این بمب در آزمایشهای مختلف را به مقامهای اسرائیلی نشان دادهاند.
روز پنجشنبه پس از 18 ماه مذاکره، سرانجام ایران و قدرتهای جهانی توانستند به توافق اولیه هستهای دست یابند. دو طرف تا 30 ژوئن فرصت دارند تا به توافق جامع برسند. هدف اصلی از این توافق کاهش فعالیتهای اتمی ایران در قبال لغو تحریمها خواهد بود.
انتهای پیام/*
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( دوشنبه 94/1/17 :: ساعت 11:53 عصر )
»» افتضاحی در دولت مدعی راستگویی و قانون مداری
افتضاحی در دولت مدعی راستگویی و قانون مداری
آقای روحانی! به این رفتار شرارت آمیز و غیرقانونی هم رسیدگی کنید
حضرتعالی در پاسخ به نامه آقای مطهری، خطاب به وزیر اطلاعات و کشور خواستار "شناسایی عوامل شرور، ناقض قانون و دشمن شادکن و همچنین نیروهای حامی و آمر پشت پرده حادثه شیراز" شدید تا جهت اجرای عدالت آنها را به قوه قضائیه بسپارند. اکنون بنده به امید دستور رسیدگی شما آدرس یک رفتار شرارت آمیز و غیرقانونی دیگر که برنامه ریزی برای هتک حیثیت افراد است را می دهم تا محکی باشد بر صداقت شما ...
موضوع حکم پنج سال انفصال خدمت هیأت بدوی رسیدگی به تخلفات اداری نهاد ریاست جمهوری برای اینجانب و مصاحبه های پی در پی اشرفی اصفهانی مبنی بر خوردن و بردن و تخلفات بنده که وی در مصاحبه های خود تأکید هم می کرد برای حفظ آبروی رسایی نمی تواند این تخلفات را بگوید را که یادتان هست. حتما تیترهایی که روزنامه های زنجیره ای همسو با دولت راستگویان در این باره علیه بنده می زدند را هم فراموش نکرده اید و به یاد دارید.
به این اظهارت همان ایام پاسخ مستند دادم ( پاسخ ها را در اینجا و اینجا بخوانید) در آن جوابیه های مستند، نوشتم که پشت پرده این خبرسازی ها اغراض کثیف سیاسی برای بستن دهان منتقدان است و وعده دادم که بخشی از سخنانم را از پشت تریبون مجلس خواهم گفت. متأسفانه این فرصت در روزهای گذشته به دلیل رسیدگی مجلس به بودجه سال 94 فراهم نشد تا به رفتارهایی که مایه شرمساری دولتمردان است اشاره کنم اما آنچه وعده داده بودم را از باب وظیفه الان می گویم تا از ادامه تخلف روز گذشته مسئولان دولتی - که به آن اشاره خواهم کرد - جلوگیری کنم.
در یکی از مصاحبه هایم به غیر قانونی بودن هیأت بدوی رسیدگی به تخلفات اداری نهاد ریاست جمهوری و جایگاه اداری آقای اشرفی اصفهانی و همکارانش اشاره کردم و از سازمان بازرسی درخواست کردم تا به تخلفاتی که در این هیأت در حال وقوع است، رسیدگی کند. سازمان بازرسی هم بعد از اطلاع، اقدامات قانونی اش در این خصوص را آغاز کرد که امیدوارم نتیجه آن برای عموم اعلام شود.
مطابق ماده 3 قانون رسیدگی به تخلفات اداری، برکناری یا تغییر اعضای هیأت بدوی و تجدید نظر با «پیشنهاد» وزیر یا بالاترین مقام سازمان و «تصویب هیأت عالی نظارت» صورت می گیرد. در حالی که اعضای قبلی هیأت بدوی تخلفات ریاست جمهوری، نه استعفا داده بودند و نه مدت زمان سه ساله احکام آنها پایان یافته بود با این وجود و بر اساس «سیاست داس در دولت یازدهم» این افراد از طرف مسئولان عالی نهاد ریاست جمهوری، بدون اطلاع تغییر یافتند و افراد جدید که یکی شوهر خواهر آقای روحانی و دیگری فردی به نام اشرفی اصفهانی و سومی مسئول حراست نهاد ریاست جمهوری بودند با حکم مقام عالی نهاد ریاست جمهوری، بدون تصویب و تأیید هیأت عالی نظارت که ریاست آن با آقای نوبخت است، منصوب می شوند.
در همین ایام دبیرخانه هیأت عالی نظارت که زیر نظر معاونت نیروی انسانی ریاست جمهوری است، بر اساس وظیفه قانونی خود به غیر قانونی بودن این تغییر و جابجایی اعتراض می کند که این اقدام خوشایند مسئولان معاونت نیروی انسانی رئیس جمهور (آقای نوبخت) واقع نمی شود. بر همین اساس در تاریخ 2 آذر 93 مسئول دبیرخانه هیأت عالی نظارت بر هیأت های رسیدگی به تخلفات اداری عزل می شود و حکم جدید از سوی جانشین معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور برای آقای (ت) به عنوان سرپرست دبیرخانه هیأت عالی نظارت به شماره 11680 صادر می شود.
آقای (ت) نیز که از سوی دولت یازدهم به سمت سرپرستی دبیرخانه هیأت عالی نظارت منصوب شده بود، طی ماه های اخیر وقتی در برابر سئوالات متعدد دستگاه های نظارتی در خصوص قانونی یا غیر قانونی بود احکام هیأت تخلفات نهاد ریاست جمهوری قرار می گیرد، به حسب وظیفه قانونی خود عمل می کند و در تاریخ 19/11/ 1393 مصوبه هیأت عالی نظارت به شماره 162654 که در آن به غیر قانونی بودن هیأت بدوی رسیدگی به تخلفات اداری نهاد ریاست جمهوری اشاره شده است را ابلاغ می کند.
اقدام قانونی آقای (ت) در ابلاغ نامه مورد اشاره به عنوان دبیر هیأت عالی نظارت، آن چنان برای مسئولان دولت مدعی قانونگرایی و راستگویی گران تمام می شود که از حدود ده روز قبل، وی را به صورت غیر رسمی معزول و در تاریخ 93/12/24 (سه روز قبل) نیز وی به صورت رسمی از دبیری هیأت عالی نظارت برکنار می شود!
اما اقدام تأسف آور و غیر قانونی دیگر که مایه شرم ساری است، سوءاستفاده از امضای الکترونیکی آقای (ت) ذیل یک نامه ساختگی آن هم یک روز قبل از برکناری وی است! یک روز قبل از برکناری رسمی آقای (ت) بدون اطلاع وی، نامه ای به شماره 169666 تهیه می شود که بر اساس آن، مصوبه مورخ 93/11/19 هیأت عالی نظارت که در آن به غیر قانونی بودن هیأت رسیدگی به تخلفات نهاد ریاست جمهوری اشاره شده بود، ملغی اعلام می گردد و یک مصوبه ساختگی به جای آن قرار داده می شود که حکایت از صحت عمل هیأت تخلفات نهاد دارد!
اما تخلفات هیأت عالی نظارت که وظیفه اصلی اش نظارت بر هیأت های رسیدگی به تخلفات اداری است به همین جا ختم نمی شود بلکه در اقدام عجیب دیگری، دولت مدعی پاکی و راستگویی بعد از برکناری آقای (ت) به دلیل عدم همکاری در لاپوشانی تخلفات مورد اشاره، طی حکم شماره 171940 از سوی جانشین سازمان مدیریت و برنامه ریزی و معاون رئیس جمهور، آقای (و) که در سال 74 (دولت سازندگی) به دلیل سوءاستفاده از مقام و موقعیت اداری سابقه محکومیت از هیأت تخلفات اداری دارد، به سمت سرپرست دبیرخانه و دبیر هیأت عالی نظارت منصوب می شود!
متأسفانه همه این بازی ها برای این صورت می گیرد که مسئولان ذی ربط دولتی، می خواهند اقدامات غیر قانونی خود در هیأت تخلفات اداری نهاد ریاست جمهوری علیه برخی از نمایندگان منتقد دولت و برخی از کارکنان خدوم و پاک دست دولت قبل را لاپوشانی کنند. برای همین به عزل و نصب های متعدد، سوءاستفاده از امضای افراد مسئول بدون اطلاع آنها و حتی اعطای مسئولیت های حساس به افرادی که خود سابقه محکومیت دارند، تن می دهند!
اکنون سئوال بنده از رئیس جمهور محترم این است:
آقای روحانی! شما که برای رفتار غیر قابل دفاع حمله فیزیکی چند شهروند عادی شیرازی غیر مسئول، نسبت به علی مطهری – که بنده قبل از شما این اتفاق را در کنار حادثه تلخ کرمان و ضرب و شتم یک جانباز محکوم کردم - بلافاصله دستور رسیدگی دادید و اتفاق شیراز را "تکاندهنده و مایه تاسف شدید" خودتان دانسته و آن را "برنامه ریزی افراطیون برای ضربه زدن به دولت خودتان" قلمداد کردید، لطفا اکنون نسبت به این اقدامات غیر اخلاقی و غیر قانونی در مجموعه ریاست جمهوری آن هم از طرف افرادی که مسئولیت های رسمی دارند، دستور رسیدگی صادر فرمایید.
یقینا آنچه به صورت مستند در این گزارش نوشتم، بیش از حادثه شیراز به حیثیت دولت راستگو، اخلاقی و قانون مدار شما لطمه می زند. مضافا اینکه بهتر از بنده می دانید حمله به حیثیت افراد - مانند آنچه در خصوص اینجانب و برخی از نمایندگان منتقد دیگر از طرف دولتمردان شما طراحی شده – هرگز با حمله فیزیکی قابل مقایسه نیست.
حضرتعالی در پاسخ به نامه آقای مطهری، خطاب به وزیر اطلاعات و کشور خواستار "شناسایی عوامل شرور، ناقض قانون و دشمن شادکن و همچنین نیروهای حامی و آمر پشت پرده حادثه شیراز" شدید تا جهت اجرای عدالت آنها را به قوه قضائیه بسپارند. اکنون بنده به امید دستور رسیدگی شما آدرس یک رفتار شرارت آمیز و غیرقانونی دیگر که برنامه ریزی برای هتک حیثیت افراد است را می دهم تا محکی باشد بر صداقت شما ...
حضرتعالی مستحضرید که فراهم آوردن آزادی بیان برای نماینده موافقی که فقط از شما تعریف و تمجید می کند و شما هم در پاسخ به نامه او از وی تعریف و تمجید غیرمعمول می کنید، ارزشی ندارد. بدیهی است با این رفتار، آقای مطهری به وکیل الدولگی و شما به فراهم آوردن امنیت برای یک نماینده مداح خود، متهم هستید. ارزش دستور پیگیری شما زمانی است که آزادی بیان را برای منتقدان خود فراهم آورید نه اینکه در زیر مجموعه شما برای بستن دهان منتقدان به رفتارهای سخیفی مانند آنچه اشاره شد، متوسل شوند.
بنده و افکار عمومی منتظر پاسخ شما هستیم و پیشاپیش در سال جدید آرزوی موفقیت و تحقق وعدهایتان به مردم را دارم.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( دوشنبه 94/1/17 :: ساعت 11:49 عصر )
»» حمایت تلویحی از اسرائیل؟!
به گزارش خبرنگار سیاسی باشگاه خبرنگاران، در گرماگرم واکنشهای داخلی و خارجی به «بیانیه مطبوعاتی سوییس» مناظره هستهای حمید رسایی نماینده اصولگرای مجلس و صادق زیباکلام فعال اصلاحطلب در سالن همایشهای باشگاه خبرنگاران برگزار شد.
طبق اطلاع قبلی، قرار بود این مناظره ساعت 10 صبح برگزار شود اما با تاخیر مهمانان مناظره نیز با تاخیر شروع شد ولی گویا زیبا کلام خوشقولتر از رسایی بود چرا که 10 دقیقه زودتر از وی در مجموعه باشگاه خبرنگاران حاضر شد.
شاید انتظار نمیرفت استقبال خبرنگاران و دانشجویان دانشگاههای مختلف از این مناظره زیاد باشد، به همین دلیل فضای مناظره با تراکم شرکت کنندگان همراه بود.
رسایی و زیباکلام قبل از شروع مناظره در اتاق مهمان، گپ و گفت کوتاه و لی جذاب داشتند به طوری که رسایی، زیباکلام را خودی دانست و گفت: آقای زیباکلام خودی هستند، حتی برخی معتقدند آقای زیباکلام از بچههای بالا هستند(باخنده)، چرا که اسرائیل را به رسمت می شناسد، رضاشاه را دوست دارد، مخالف فناوری هستهای است ولی تریبونهای صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در اختیار وی قرار میگیرد!
زیباکلام هم در واکنش به این اظهارات رسایی گفت: بعضیها میگویند من نفوذی اینطرفیها در آنطرفیها هستم، ولی معلوم نیست طرف کدام طرف در کدام طرف!
رسایی هم با خنده خطاب به زیباکلام گفت: شما با اخویتان آقای سعید زیباکلام یک مناظره بگذارید، زیباکلام هم با گفتن انشاالله به رسایی پاسخ داد(خنده).
مناظره هستهای حمید رسایی و صادق زیباکلام ساعت 10 و 19 دقیقه آغاز شد، طبق گفته مجری برنامه قرار بود مدت زمان برنامه 90 دقیقه باشد اما گرمای مناظره مدت زمان برنامه را تا 100 دقیقه افزایش داد، اما گرمای مناظره؛ 20 دقیقه دیگر به برنامه اضافه کرد.
آغاز کنایهها
کنایه طرفین به هم با اولین سوال مجری آغاز شد، مجری از زیباکلام در مورد ارزیابی «توافق لوزان» پرسید بود، زیباکلام ابتدا پس از سلام به حاضرین گفت: من سال جدید را تبریک نمیگویم چون اعتقادی به این مسئله ندارم، تبریک من به شما انشاله بماند به عید فطر یا عید قربان، البته رسایی با ورد به حرف زیباکلام گفت: به خاطر بیانبه سوییس که میتوانید تبریک بگویید.
نهال لوزان
زیبا کلام «توافق لوزان» را یک نهال تازه کاشته شده دانست و گفت: من فکر میکنم چنانچه اشارهای از سوی مقام معظم رهبری ببینندبا بلدوزر سراغ کندن این نهال میروند ولو این که 72 میلیون هم بگویند که نمیخواهند این نهال کنده شود.
پرداخت بدهی
رسایی در ابتدای سخنان خود بدهی تبریک زیباکلام را پرداخت کرد و گفت: من هم از طرف خودم و هم از طرف آقای زیباکلام سال نو و نامگذاری این سال را تبریک عرض میکنم.
چرتکه توافق
رسایی که سخنان زیباکلام را با چرتکه حساب میکرد گفت: بنده شمردم که زیباکلام در 10 دقیقه 24 بار کلمه توافق را استفاده کرد، زیرا بنده خدا چیز دیگری نمیتواند بگوید، چون این یک توافق است.
تعریف جدید برد - برد
نماینده مردم تهران در این مذاکره تعریف جدیدی از برد – برد ارائه کرد و گفت: چگونه میگوییم که این یک برد - برد است، چون آنها «هستهای» ما را بردند؛ این یک «برد» و همچنین بازی را هم بردند که میشود «برد» دوم، پس شد برد - برد و نسبت توافق سوئیس با برد- برد این است که هستهای را بردند و بازی را هم بردند.
قرارداد ترکمنچای
رسایی «توافق لوزان» را با قرداد ترکمنچای مقایسه کرد و اظهار داشت: همانطور که ترکمانچای وقتی بسته شد، در زمان خودش با پیروزی بزرگ به مردم زمان خودش غالب شد، اما در آن زمان رسانهها به این شکل نبود و مقامات با حاکمیت همراه بودند، ولی اکنون این اتفاق نخواهد افتاد.
اشتباه فاحش
اینگونه بود که وی در ادامه، ابتدا ظریف را عضو تیم مذاکرهکننده در جریان قرداد الجزایر معرفی کرد اما بلافاصله اشتباه فاحش خود را اصلاح کرد و گفت: در بیانیه الجزایر ما با آمریکاییها نشستیم اما آنها به کدام وعده خود عمل کردهاند، در توافقنامه سعدآباد سال 82 تا84 آنها به کدامیک از وعدههای خود به روحانی که رئیس گروه مذاکره کننده در آن زمان بود عمل کردند که بعد از آن هم مقام معظم رهبری فرمودند؛ همان دولتی که پلمپ کرده، همان دولت هم باز کند.
کنایه به رییس جمهور
نماینده تهران کنایههایی هم به اظهارات «حقوقدان بودن» رییس جمهور در جریان تبلیغات انتخاباتیاش زد و در حالی که با دست راست به سینه خود می زد، گفت:اتحادیه اروپا در توافق نامه سوئیس گفته است که من فقط تحریمهای مالی و اقتصادی را خاتمه میدهم؛ کسی که حقوقدان است و سرهنگ نیست میفهمد خاتمه مفهومش یک چیز دیگر است بله، میتواند یک معنی دیگر هم داشته باشد همه حرف ما این است که چرا متنها اینقدر مبهم است.
تیربرق در تقویم
زیباکلام دعوا با آمریکا را به هیچ وجه بر سر توافق لوزان و ژنو ندانست و گفت: اگر شما تقویم را نگاه کنید تقریبا هر روز مناسبتی دارد از تیر چراغ برق گرفته تا انواع و اقسام مناسبتهای ملی و مذهبی، اما خیلی جالب است هیچ اشارهای به روز توافق بیانیه الجزایر در تقویم وجود ندارد میدانید چرا؟ درست است که بهزاد نبوی مذاکره میکرد اما چیزی در آن وجود ندارد که بخواهیم خیلی به آن افتخار کنیم.
بوسه زیباکلام بر دستان رسایی
وی در ادامه از دلواپسها تشکر کرد و گفت: دست رسایی و همفکرانش را میبوسم بخاطر اینکه خودشان نمیدانند وقتی به توافق ژنو حمله کردند چه کردند، خدا شاهد است که من عشق میکردم، زیرا آنها مو میدیدند، من پیچش مو میدیدم، زیرا آنها در آن شوری که در حمله میکردند، یادشان نبود که شاخهای را که میبرند خودشان روی آن نشستهاند.
دسته گلی به دلواپسها
وی ادامه داد: من واقعا دلم میخواست دسته گل برای دلواپسها ببرم و برای اولین بار سیاستهای هستهای کشور را مورد نقد قرار دهم و بگویم که اگر قرار باشد سیاست هستهای کشور مورد نقد قرار بگیرد، یک کسی هم میآید سیاستهای هستهای عزیز شما «احمدینژاد جونتان» را زیرسوال ببرد.
سوال مهم نوه عراقچی
زیباکلام به ذکر خاطرهای از یک سمینار هستهای پرداخت و گفت: در ان جلسه به آقای عراقچی گفتم اگر 30 سال دیگر نوهات از شما سوال کند که آن هزینه وحشتناکی که شما و نسل شما برای هستهای خرج کردید آخرش هم هیچ چیزی از آن درنیامد، اگر برای آب و کشاورزی مملکت خرج کرده بودید، آیا مردم ایران خوشبختتر نبودند؟
چکمههای رضا شاه
رسایی در ادامه مذاکره زیباکلام را دلبسته چکمههای رضا شاه دانست و گفت: آقای زیباکلام شما برای چه به زندان رفته بودید؟
زیباکلام بلافاصله میان کلام رسایی آمد و گفت: برای دموکراسی به زندان رفتم، برای نبود حصر، برای نبود زندانی سیاسی، برای اینها به زندان رفتم، این اظهارات زیباکلام با تشویق حاضرین در نشت مواجه شد.
رسایی در پاسخ گفت: اگر برای آزادی رفتی، پس چرا 9 دی توقیف است؟ چرا وطن امروز در دادگاه است؟ چرا دبیرخانه شورای امنیت بدون مصوبه رهبری مطبوعات را از اینکه به توافق ژنو بپردازند ممنوع میکند؟ برای حصر؟! حصر مهم است واقعا؟! پس چرا مردم خوزستان در حصر ریزگردها بودند، اما شما دلتان نسوخت.
حمایت تلویحی از اسرائیل
زیباکلام که در پاسخ به این سوال حمید رسایی که آیا متن توافق لوزن را خواندهای، و چند بار آن را بی پاسخ گذاشته بود، گفت: بنده قطعنامه و بیانیه را نخواندهام و من بیسواد هستم، از شما که باسواد هستید این سوال را دارم که وظیفه نابودی اسرائیل را چه کسی برعهده جمهوری اسلامی ایران گذاشته است؟ اگر آمریکا ستیزی را از آقای رسایی بگیریم و قرار باشد امشب آقای رسایی سخنرانی کند، راجع به چه موضوعی صحبت خواهند کرد؟
تولد اسرائیل
وی ادامه داد: 4 سال است که به کتاب «تولد اسرائیل» من مجوز داده نشده و آقای رسایی اگر میتوانید این مجوز را بگیرید.
رسایی با صدای آهسته خطاب به زیباکلام گفت: در دولت یازدهم که ممنوعالقلم نداشتیم، پس شما ممنوالقلم هستید!
عقب گرد هستهای
زیباکلام در پاسخ به سوال یکی از دانشجویان که پرسید شما که اصل انرژی هستهای را قبول ندارید، چرا از مذاکرات دفاع میکنید، حرف قبلی خود را پس گرفت و گفت: بنده چیزی که قبول دارم هزینه فایده است و چیزی که در چارچوب هزینه و فایده باشد قابل قبول است، اگر این چنین باشد چرا قبول ندارم.
پس از پایان مناظره، رسایی و زیباکلام در اتاق رئیس باشگاه خبرنگاران حاضر شدند و به گرمی از پاسخ همدیگر استقبال کردند.
زیباکلام در این جلسه گفت: مجری برنامه منصف بود و حق را رعایت کرد ولی نمیدانم در دلش طرف من بود یا آقای رسایی.
رسایی نیز با استفاده از تکهکلام سریال در حاشیه گفت: مجری واس ماس.
وی همچنین گفت: از این که صداوسیما این مناظره را برگزار کرده است، تعجب کردهام و امیدوارم آقای سرافراز پخش کند.
زیباکلام در پاسخ به رسایی گفت: این مناظره را باشگاه خبرنگاران برگزار کرده است نه صداوسیما.
زیباکلام از تابلو نصب شده در اتاق رئیس باشگاه خبرنگاران خوشش آمد و رئیس باشگاه خطاب به وی گفت: قابل شما را ندارد، آن را میدهیم به شما.
رسایی هم با خنده خطاب به رئیس باشگاه خبرنگاران گفت: تلویزیون اتاق شما هم زیباست.
زیباکلام در پایان و در پاسخ به این پرسش باشگاه خبرنگاران مبنی بر این که آیا درست است که میگویند شما در اوایل انقلاب ساطور به دست جلوی درب دانشگاه تهران میایستادید، گفت: دو گروه میگویند من با ساطور جلوی دانشگاه تهران میایستادم، یک گروه سلطنتطلبها یا شاهپرستان و گروه دیگر حزباللهیهای خیلی دبش.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( دوشنبه 94/1/17 :: ساعت 11:48 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ
ویژهبرنامه «خبرگزاری دانشجو» در دوران «روحانی مچکریم»؛ فیلم طنز/وطن جدید برای انتقال یهودیان + عکس«وام 10 هزار میلیاردی به کارکنان»کوثری: این بیعرضگی دولت است که.......حکایت رئیس جمهوری که به همه حمله میکردواکنش روحافزا به تکذیبیه مجید انصاری/«دوستان آلسعود» در ایران را بیشتر بشناسیمآقای زیباکلام، آیا تا به حال به دولت گوشزد کردهایدمداحی کامل شب چهارم محرم 1394 با نوای مطیعی + دانلودمداحی کامل شب چهارم محرم 94 با نوای بنی فاطمه + دانلودحالا که خاطره می گویید از آن چند میلیون دلار، یاسر هاشمی رفسنجانکاسبانتحریمچهکسانیاند؟بزرگترین امحاء تاریخ!\چند گام با روحانی در ساری\آهنگ عکس العمل خشن با صدای هاشم بافقی[همه عناوین(1066)][عناوین آرشیوشده]