به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، ظریف در بخشی از کتاب آقای سفیر در رابطه با دوران خدمت سربازی خود می گوید: تا مرداد 67 از معافیت تحصیلی استفاده می کردم اما در مرداد 1367 و پس از گرفتن دکترایم به ایران آمدم.اوایل مذاکرات ایران و عراق بود.آقای ولایتی به رئیس جمهور وقت که رئیس شورای عالی دفاع نیز بودند نامه ای نوشت تا مرا در وزارت خارجه مامور کنند.به این صورت از تاریخ 8آبان 1367 مامور به خدمت سربازی در وزارت خارجه شدم. حتی وقتی به عنوان سفیر و نفر دوم آقای دکتر کمال خرازی به نیویورک اعزام شدم هنوز سرباز بودم. دکتر خرازی شرط رفتنشان به نیویورک را پذیرش سفارت و نفر دومی بنده اعلام کرده بودند.
هم چنین چندی پیش نیز محمود خوشرو کارشناس مسائل سیاسی و اقتصادی در نوشتاری که سایت دیپلماسی ایرانی منتشر کرد، درباره این مساله گفته بود: اخیرا در اظهار نظرات در خصوص جناب آقای دکتر ظریف به موضوعی برخوردم که اشاره داشت به اینکه دکتر ظریف سربازی خود را درحالی که در مأموریت نیویورک بسر می برده ، گذرانده است . اینجانب بواسطه اینکه حدود شانزده سال با دو وزیر خارجه بواسطه مسئولیت هایم دردفتر این بزرگواران ارتباط کاری بلافصلی با ایشان داشته ام و لذا بخوبی بیاد دارم که جناب آقای دکتر ولایتی با نگاه تیزبین و شگرفی که داشتند چگونه با شناخت دقیق و دوراندیشی خود ، در سفرهای سالیانه که به نیویورک جهت شرکت در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل داشتند ، دکتر ظریف را علیرغم سن کم بعنوان فردی توانمند و حرفه ای وصاحب آینده ای روشن یافته و از حمایت های بی دریغ خود ایشان را محروم نساختند . این موضوع همزمان با پذیرش قطعنامه 598 سازمان ملل رخ داد، هنگامی که دکتر ظریف بصورت غافلگیرکننده ای مورد سئوال چند خبرنگار خارجی گرفت و ایشان با پاسخ هوشمندانه خود بیش از پیش زیرکی و توانمندی خود را به منصه ظهور رساند . از آن پس دکتر ظریف همواره در کنار دکتر ولایتی در مذاکرات مهم مربوط به قطعنامه 598 حضور داشت . به خاطر دارم در یکی از سفرها به ژنو ، مرحوم نظران که در آن زمان از طرف ستاد ارتش و امور مربوط به اسرای عراقی در هیئت ایرانی عضویت داشت در صحبتی دوستانه با اینجانب به توانائی دکتر ظریف و حمایت های دکتر ولایتی از ایشان اشاره کرد و اظهار داشت که در ابتدا عزم و پیگیری دکتر ولایتی برای صدور امریه برای گذراندن سربازی دکتر ظریف در هیئت نمایندگی ایران در نیویورک و پذیرش این موضوع برایش خیلی سخت بود اما پس از توضیحات وزیر خارجه مبنی بر اینکه وظیفه دکتر ظریف هم اکنون در سازمان ملل و نقشی که در مذاکرات بعهده دارد کمتر از تلاش رزمندان در جبهه های جنگ نیست چرا که او با هوشمندی و پیگیری مستمر و توانائی حرفه ای خود مثل یک دیده بان جنگ ، تجاوزات دشمن را رصد کرده و در سازمان ملل به ثبت می رساند.
مرحوم نظران تأکید کرد که خود نیز از نزدیک با کار دکتر ظریف آشنا شده و اکنون وجدانش راحت است که امریه صادره شده به حق بوده و بایستی انجام می گرفت. اکنون با گذشت حدود 24 سال از این خاطره ، بر همگان واضح و مبرهن شده است که این اقدام و دور اندیشی وزیر خارجه وقت تصمیمی صحیح و دور اندیشانه بوده است و اقدامات دکتر ظریف در سالیان دور و در راستای یک کار گروهی و جمعی منجر به متجاوز شناخته شدن صدام شد و اکنون در برهه ای حساس ، این سرمایه گذاری در بخش نیروی انسانی به ثمر نشسته و امید است که از میوه آن همه مردم و میهن عزیزمان بهره مند گردند.
http://snn.ir/detail/News/406361/1579
منبع: خبرگزاری مهر
به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، حسین شریعتمداری طی یادداشتی در کیهان نوشت؛
1- این لطیفه - که بعید نیست واقعیت هم داشته باشد - در میان زندانیان سیاسی رژیم شاه، دهان به دهان نقل میشد. ماجرا درباره شعبان جعفری - معروف به شعبون بیمخ - بود. یکی از اوباش مزدور که در جریان کودتای 28 مرداد، اراذل چاقوکش و چماقدار را در حمایت از رژیم طاغوت به خیابانها آورده بود و از آن پس لقب «تاجبخش»! گرفته و با ثناگویی و کاسهلیسی دربار شاهنشاهی به آلاف و اولوف رسیده بود. میگفتند روزی شعبان بیمخ وارد ساواک شده و دیده بود ساواکیها یک جوان دانشجو را زیر مشت و لگد گرفته و به قصد کشت کتک میزنند. پرسیده بود؛ جرمش چیست؟ و ساواکیها گفته بودند؛ شما خودتان از او بپرسید و جوان دانشجو گفته بود؛ شعبون خان! من هیچ جرم و گناهی مرتکب نشدهام. فقط درباره جنایتهای یک آدم فاسد اعلامیه پخش کردهام. شعبون بیمخ به ساواکیها میگوید؛ خب! این بنده خدا که کار بدی نکرده و بعد رو به جوان میکند و میپرسد؛ حالا این جنایتکار فاسد کیست؟ و جوان دانشجو میگوید؛ او کسی است که در جنایت روی چنگیزخان مغول را سفید کرده، هر صدای مخالفی را در گلو خفه میکند. به جان و مال و ناموس هیچکس رحم نمیکند، برای آمریکا و اسرائیل نوکری میکند، آدمکش و خونریز است و... ناگهان شعبون بیمخ از کوره در میرود و به ساواکیها میگوید؛ بزنید لت و پارش کنید، اعلیحضرت خودمان را میگوید!....
2- جریان آلودهای که فهرست طولانی و سیاهی از آشوبآفرینی، فساد اقتصادی، خیانت به مردم، دروغگویی و فتنهانگیزی تا مرز وطنفروشی و... را در کارنامه سیاسی خود دارد، این روزها برای پنهان کردن هویت واقعی خود- که پنهان شدنی نیست- به شگرد «نعل وارونه» روی آورده است و با بهرهگیری از رسانههای زنجیرهای و برخورداری از حمایت رسانهای دشمنان بیرونی اصرار دارد که نیروهای مردمی وفادار به اسلام و انقلاب را «افراطی»! معرفی کند! دقیقا مانند منافقین در سالهای اولیه انقلاب که تودههای پاکباخته و انقلابی را «مرتجع» مینامیدند! و نهایتا کار را به جایی رساندند که حضرت امام (ره) خطاب به آنان فرمودند؛ «اگر ارتجاع این است که شما میگوئید، خدا هم مرتجع است» بعدها البته، منافقین که عرصه را تنگ میدیدند، دست از پردهپوشی کشیدند و آشکارا به دامن دشمنان تابلودار مردم و نظام خزیدند و در اقدامی مشمئزکننده و نفرتانگیز به ابواب جمعی ارتش صدام تبدیل شدند. جریان بدنام مورد اشاره نیز حال و هوای مشابهی داشته و دارد و تاکنون تعداد فراوانی از اعضاء و دستاندرکاران اصلی آن از کشور گریخته و به آمریکا و انگلیس پناهنده شده و شماری هم پادویی اسرائیل را پذیرفتهاند.
3- واژه «فکت شیت- FACT SHEET» اگرچه همراه با چالش هستهای به فرهنگ عمومی راه یافته ولی دامنه آن محدود به فعالیت هستهای نیست بلکه این واژه در تعریف حقوقی به سند مکتوبی گفته میشود که در آن هر یک از طرفین یک مناقشه، برداشت و تفسیر خود را از موضوع مورد مناقشه بیان میکنند. بنابراین اگر بگوئیم یادداشت پیش روی «فکتشیت» افراطیگری است چندان به بیراهه نرفتهایم، و در پی آنیم که با ارائه اسناد و شواهد غیرقابل انکار، افکار عمومی را به پاسخ این پرسش که افراطیون چهکسانی هستند، دعوت کنیم. بخوانید! و خودتان قضاوت بفرمائید.
4- آیا مدعیان اصلاحات گروه طالبان را یک جریان افراطی میدانند؟ اگر پاسخ مثبت است- که نمیتواند منفی باشد- باید پرسید؛ مگر شما نبودید که وقتی آمریکا برای مقابله با طالبان قصد حمله نظامی به افغانستان را داشت، پیشنهاد کردید و بر این پیشنهاد خود نیز اصرار ورزیدید که جمهوری اسلامی ایران حمایت خود از طالبان را رسما اعلام کرده و با اعزام نیروی نظامی به افغانستان در کنار طالبان با آمریکا وارد جنگ شود؟! لطفا پُز انقلابیگری! و ضد آمریکایی ندهید که اصلا به شما نمیآید و در ادامه همین نوشته خواهیم گفت که آن پیشنهاد مدعیان اصلاحات برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران ارائه شده بود.
5- آیا مدعیان اصلاحات، رژیم بعثی عراق و صدام را پیرو «اعتدال»! یا «اصلاحات»! یا «سازندگی»! میدانند؟! و یا او را در اوج خونریزی، غارتگری، جنایت و... تلقی میفرمایند؟ افراطیگری که در مقایسه با جنایات صدام، جرأت عرضاندام ندارد! دارد؟! حالا باید پرسید، چرا هنگامی که آمریکا در پی حمله نظامی به عراق بود، آقایان مدعی اصلاحات، صدام را با «خالدبن ولید» در صدر اسلام مقایسه کرده! و خواستار ائتلاف با صدام و اعزام نیروی نظامی برای حمایت از او در مقابل حمله نظامی آمریکا شدند؟! و چه رگ گردنی سیخ میکردند که نباید صدام را در مقابل آمریکا تنها گذاشت!!
6- آن روزها، اصرار مدعیان اصلاحات به ائتلاف با طالبان و همراهی با صدام به حساب کمدانی و کجفهمی آنها نوشته میشد ولی بعداز فتنه آمریکایی اسرائیلی 88 که پرده تزویر و نفاق از چهره این جریان آلوده کنار رفت، معلوم شد که چه توطئه زشت و پلشتی در سر داشتند و در پی آن بودند که با گره زدن انقلاب اسلامی به طالبان و صدام، طرح دیرینه و بر زمین مانده مثلث آمریکا و اسرائیل و انگلیس را عملیاتی کنند و با معرفی انقلاب اسلامی به عنوان یک حرکت قرون وسطایی و ضداسلامی نظیر طالبان و خونریز و غارتگر مانند صدام، زمینه براندازی آن را تدارک دیده بودند. آنهم براندازی و فروپاشی در حالی که با توجه به هویت طالبان و صدام، در افکار عمومی جهانیان و مخصوصا ملتهای مسلمان موجه و پذیرفتنی قلمداد شود! یعنی دقیقا همان پروژهای که در فتنه آمریکایی اسرائیلی 88 با ادعای تقلب در انتخابات کلید زده و با دست زدن به جنایات بیشرمانه فراوان در پی آن بودند.
7- فتنه 78 را که به بهانه توقیف روزنامه سلام کلید خورده و به آشوبهای خیابانی کشیده شد، کدام جریان سیاسی برپا کرده بود؟ آیا آشوبآفرینی آن روزها، آتش زدن خودروها، قتل و جرح مردم در خیابانها و دهها و صدها جنایت مشابه دیگر با حمایت مستقیم همین جریان فاسد و آلوده صورت نگرفته بود؟!... همان روزها، یک روزنامه وابسته به جریان یادشده نوشته بود؛ یک ضربالمثل مکزیکی میگوید «خرس» را از جنگل به دشت بکشید تا شکار آن آسان باشد و به اصطلاح بر ضرورت آشوبهای خیابانی تأکید میورزید! تا آنجا که آقای روحانی- رئیسجمهور کنونی- از فتنهگران با عنوان مأموران آمریکا و اسرائیل یاد کرد و...
8- فتنه آمریکایی اسرائیلی 88 گویاترین سند غیرقابل انکار از - نه فقط افراطیگری، بلکه- وطنفروشی جریان مدعی اصلاحات است.
ادعای تقلب در انتخابات که بعدها به دروغ بودن آن اعتراف کردید ولی بنا به ملاحظات آن سوی مرزها، عذرخواهی نکردید، قتل مردم کوچه و بازار، آتش زدن مسجد، سنگباران نمازگزاران، اهانت به ساحت امام حسین (ع)، سردادن شعار به نفع اسرائیل در روز قدس، و به نفع آمریکا در روز مبارزه با استکبار، دریافت کمک مالی از ملک عبدالله برای آشوبآفرینی، جنازهسازی از زندهها، شعارهای «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است»، پاره کردن تصویر مبارک حضرت امام (ره)، خط کشیدن روی قید «اسلامی» از جمهوری اسلامی ایران و صدها جنایت دیگر، افراطیگری نیست؟!
راستی، آیا منافقین، بهاییها، سلطنتطلبها، کومهله، فدائیان خلق، حزب دموکرات کردستان، عبدالمالک ریگی و... را که دستهای آلوده به خون مردم مظلوم دارند، افراطی نمیدانید؟ اگر پاسخ منفی نیست- که نیست- چرا با این جرثومههای فساد و تباهی برای مقابله با مردم وطن خود ائتلاف کرده بودید؟ آیا رژیم صهیونیستی را «معتدل» و «اصلاحطلب» و «اهل سازندگی» میدانید؟! چرا در وابستگی با این رژیم تا آنجا پیش رفتید که نتانیاهو از اصلاحطلبان با عنوان «بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران» یاد کرد و شما به دلیل پیوندهای پشت پرده خود، جرأت انکار آن را نداشتید و هنوز هم ندارید. آیا از نظر شما جرج سوروس صهیونیست با آنهمه جنایت، پدرجد افراطیون نیست؟ با او در خلوت چه دلی داده و کدام قلوه را گرفته بودید؟! و...
9- جدیدترین نمونه از این دست، ادعای هزینه پولهای کثیف ناشی از فروش مواد مخدر در انتخابات است که نزدیک به دو ماه در شیپور فریب آن دمیدید و نهایتا وزیر کشور که مطرحکننده آن بود روز یکشنبه در مجلس شورای اسلامی از آنچه ادعا کرده بود عذرخواهی کرد. که این ماجرا فصل جداگانهای میطلبد و در گزارش امروز کیهان که تیتر یک روزنامه است با عنوان «بازی کثیف با پولهای کثیف، تازهترین رسوایی مدعیان اصلاحات» به آن پرداختهایم.
10- حالا با توجه به اسناد غیرقابل انکاری که فقط چند نمونه از آن به مصداق «مشتی از خروارها» و «اندکی از بسیارها» ارائه شد، جای آن است که همگان به قضاوت بنشینند و به این پرسش پاسخ بدهند که آیا واژه «افراطی» محترمانهترین! نام برای مدعیان اصلاحات نیست؟ خیانت و جنایت و وطنفروشی برخی از آنان! که جای خود دارد.
http://snn.ir/detail/News/405684/1579
گروه اجتماعی فرهنگ نیوز-مهدی مهدیان: پلیس، واژه نام آشنا و بعضا جذاب برای شغل آینده کودکان است که نه تنها در کشور ما بلکه در اقصی نقاط جهان می تواند برای اعضاء یک جامعه دلگرم کننده و برای متخلفین و برهم زنندگان نظم و امنیت جامعه نگران کننده باشد.اما این احساسات در کشورهای مختلف با توجه به عملکرد پلیس متفاوت است آن هم با ملاک و معیارهای متفاوت که این امر در کشورمان با توجه به اینکه قوانین آن بر اساس دستورات اسلام مقرر شده است، از ویژگی های جذاب تری برخوردار است.
از این رو با توجه به قوانین اسلامی در یک جامعه طبیعی است که انتظارها هم از مجریان قانون که نزدیک ترین آن به مردم پلیس است، بیشتر می شود.چرا که مردم در هر اختلاف و یا خدایی نکرده درگیری و تشنج میان خود در اولین اقدام برای حل این مشکل به پلیس با شماره 110 مراجعه می کنند.این آمر در صورت وقوع تصادف دو و یا چند اتومبیل و به منظور یافتن مقصر تصادف هم وجود دارد اما ااین بار تماس مردم با پلیس راهور صورت می گیرد.به همین دلیل و با توجه به انتظارات مردم به منظور حل سریع مشکلات توسط پلیس است که وظایف نیروهای مختلف پلیس سنگین تر می شود.
دغدغه اجرای این وظایف مهم و نسبتا سنگین را می توان در سخنان مقام معظم رهبری با شرکت کنندگان در همایش فرماندهان و مدیران و روسای عقیدتی و سیاسی نیروی انتظامی مشاهده کرد.طوری که اگر بخواهیم به مهترین محورهای سختان معظم اله اشاره می کنیم می توانیم به بحث اقتدار پلیس به همراه رعایت عدالت، مروت و ترحم ، استقرار امنیت، مقابله با نا امنی روانی جامعه، سلامت نیرو و همچنین لزوم ارتقای جهات اعتقادی و اخلاقی و همچنین اتکاء به علم و ابتکارات علمی اشاره کنیم.
اما به راستی برقراری چنین شرایطی به معنای واقعی کلمه چگونه رقم می خورد؟ اگر چه سخنان سردار سرتیپ اشتری فرمانده جدید نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران در سخن حداقل به بخشی از رسیدن به این شرایط را مطرح می کند اما به نظر می رسد که برای فراهم ساختن چنین شرایطی، رئیس نیروی انتظامی باید در عمل هم سخنان خود در حضور مقام معظم رهبری و فرماندهان نیروی انتظامی به نیروهای پلیس تفهیم کند.
راهبرد رئیس جدید نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران
رئیس نیروی انتظامی افزایش کشف جرایم مهم، تداوم مبارزه با سوداگران مواد مخدر، ارتقای آمادگی برای کنترل مرزها، کاهش هفت درصدی تلفات ناشی از تصادفات رانندگی، گسترش ارتباط با نخبگان، حرکت پیشروانه در علم و فناوری و پاسداری و دفاع از ارزشهای انقلابی و اسلامی را سرفصل های اقدامات ناجا دانست و با بیان اینکه برداشتن گامهای بلند بدون سازمان متدین و انقلابی و ترویج تفکر بسیجی و مدیریت جهادی و همچنین بدون همدلی و همزبانی با مردم و همه نهادها ممکن نیست، گفت: تمام توان خود را صادقانه و خالصانه بکار میگیریم تا به جایگاه پلیسی در شان و تراز جمهوری اسلامی نزدیکتر شویم.
اگر چه با توجه به اینکه فرمانده جدید نیروی انتظامی مدت کوتاهی است که مسئولیت نیروی انتظامی را به عهده گرفته است، قضاوت درباره اینکه این سخنان شعار است و یا اینکه عملی خواهد شد، زود است اما قطعا انتظارات را از نیروی انتظامی افزایش می دهد.
باگذری کوتاه در خیابان ها و کوچه های شهر و با کمترین توجه به بوستان ها و پارک ها و حرکات و رفتار بعضی از مردم که در آن رفت و آمد دارند درمی یابیم که بحث مواد مخدر و فعالیت تلخ قاچاقچیان خرده فروش و همچنین منحرفین مسائل اخلاقی، متاسفانه و البته علارغم نظارت و زحمات پلیس پیشگیری، همچنان داغ و تاسف برانکیز است.شکی نیست که امرزوه اکثر خانواده های ایرانی یکی از دغدغه و نگرانی هایشان بحث مواد مخدر و آسیب هایی است که می تواند فرزندانشان در محیط جامعه از این بلای خانمان سوز ببینند، است مسئله ای که صراحتا در بیانات مقام معظم رهبری هم مطرح شد و ایشان به این موضوع اشاره کردند که:مقابله با ناامنی های روانی در جامعه همچون نگرانی خانواده ها از حضور فرزندانشان در خیابانها و بوستانها به دلیل احتمال کشیده شدن آنها به سمت مواد مخدر و یا نگرانی از کشانده شدن جوانان به سمت فحشا و منکرات، بسیار با اهمیت تر از مقابله با ناامنی های فیزیکی است و باید با چنین ناامنی هایی بهطور جدی مقابله شود.
اگر چه در این زمینه اقدامات درخور توجهی هم توسط نیروی انتظامی شکل گرفته اما به نظر می رسد که کافی نبوده است از طرفی دیگر در جامعه اخبار خوبی به منظور تعامل صحیح و بدون مشکلی از طرف برخی از ماموران با این هنجارشکنان دهن به دهن نمی شود و عده ای از افراط و عده ای دیگر هم از تفریط برخی از نیروهای پلیس در برخورد با قاچاقچیان مواد مخدر و افراد متهم به فساد اخلاقی در پارک ها از نیروهای نیروی انتظامی گله مند هستند.
بحث اقتدار در کنار اجرای عدالت و ترحم و همچنین سلامت نیرو که توسط مقام معظم رهبری مطرح شد،با اجرای آن می توان تا زمینه زیادی از این انتقادات فاصله گرفت.البته شبیه این انتقادات درپلیس راهنمایی و رانندگی که با تقریبا با همه مردم به واسطه ماشین هایشان ارتباط وجود دارد هم مطرح است و بعضا بحث هایی توسط مردم مبنی بر تحریف قانون جریمه برای برخی از شهروندان و یا سنگین تر کردن بار جریمه به دلیل یک تخلف و بعضا دریافت رشوه توسط تعداد بسیار محدودی از نیروهای راهنمایی و رانندگی، بیان می شود.البته اگر اشخاص از وسیله نقلیه خود زیاد استفاده کرده باشند و رفت و آمدشان در شهر و یا جاده بسیار زیاد باشد شاید حداقل یک بار برای آنها این اتفاق ناخوشایند افتاده باشد اما قطعا اینطور نیست که این جریان را به همه پرسنل خدوم و زحمتکش نیروی انتظامی تعمیم داد.
اما عملا با توجه به انتظارات از یک پلیس جامعه اسلامی حتی قبول تعداد هرچند محدود این عمل توسط هر پرسنلی قابل قبول نیست و البته مقابله با این عمل هم چندان دشوار به نظر نمی رسد.با توجه بیشتر به نیروهای کادری و حتی غیر کادری که از آنها به عنوان سربازان وظیفه یاد می شود، آن هم در زمینه های مختلف از جمله سلامت روحی روانی جذب نیرو و حقوق مکفی برای عملی شدن حداقل یک زندگی پلیسی می تواند تا حدود بسیار زیادی این اقدام تعداد محدود کادر را کاهش دهد.مسئله ای که بسیاری از مردم اذهان خود را نسبت به حل این مشکل معطوف کرده اند.
همه چیز زیر سایه سلامت نیرو
از طرفی دیگر باید به این آمر هم توجه داشت که سلامت کامل نیرو در کادرهای نیروهای انتظامی با توجه اهمیت و حساسیت آن موضوعی نیست که بتوان در یک دوره کوتاه مدت به صورت صد در صدی به آن رسید و برای اجرای آن به یک دوره بلند مدت و یا حداقل در حالت اضطرار به یک برنامه ریزی میان مدت نیازمند است.اما این همه انتظارات مردم برای برطرف شدن مشکلاتی نیست که به دستان پلیس مقتدر قابل برطرف شدن باشد و مسائل و مشکلاتی حتی جدی تر مطرح است.همانطور که اشاره شد امروزه به دلیل روبرو شدن مختلف مردم با پلیس به دلایل مختلف و همچنین به دلیل اینکه پلیس نماینده حاکمیت محسوب می شود بحث برخورد مناسب و صحیح به دلیل این آمر ضروری تر از هر زمانی به نظر می رسد.چرا که اولا از آنجایی که نیروی انتظایمی و برخورد آن با مردم همانند تابلویی می ماند که برخورد نظام با آنها صورت گرفته و دوم اینکه حتی در صورت بی احترامی مردم به پلیس، باید کادر نیروی انتظامی صبور باشد.اگر چه پلیس هم از بدنه مردم به این حوزه ورود می کند اما به دلیل داشتن این مسئولیت خطیر از آن انتظار می رود که بیشتر از اشخاص و شهروندان عادی جامعه بتواند بر اعصاب خود مسلط بوده تا بتواند نسبت به حل مشکلات مردم حداقل به صورت موقت چیره شود.
نقشی شبیه قاضی پرونده های طلاق زوج های جوان
در مواقع مختلف شاهد هستیم که درگیری هایی از جمله درگیری های فیزیکی میان مردم صورت می گیرد که البته متاسفانه آمار این درگیری ها هم رو به افزایش است و به همین دلیل این افراد به صورت موقت به کلانتری محل منتقل شده و بعد از تحقیقات پلیس پرونده افراد به دادگاه ارسال می شود که تا زمان ارسال نقش یک پلیس البته با اقتدار در خواباندن قائله و البته خواباندن آتش درگیری مهم و حیاتی است.شاید بتوان نقش پلیس در این لحظات را مانند نقش آن قاضی ای دانست که با دو زوج جوان که کمتر از یک سال از زندگیشان می گذرد اما با حالت دعوا برای طلاق به دادگاه مراجعه کرده اند.در بسیاری از موارد این چنینی با ایفای نقش مناسب قاضی در برخورد با این مسئله زندگی های زوجین با کیفیتی مناسب ادامه پیدا کرده است و بعضا پلیس هم می تواند با مدیریت و ایفای نقش مناسب خود در برخورد با پرونده های سبک و نزاع ها و درگیری ها قبل از سابقه دار شدن یک شخص و ورودش به دادگاه قائله را ختم به خیر کند.
وقوع چنین شرایطی عملا بر می گردد به همان بحث حیاتی سلامت نیرو و رحم و عدالتی که در کنار اقتدار رهبر معظم انقلاب هم مطرح کرده اند.با یک محاسبه کوتاه می توان به این نتیجه رسید که اگر بحث سلامت نیرو در همه بخش ها چه از نظر روحی روانی، چه مالی و همه پارامترهایی که برای یک پلیس سالم مطرح است رعایت شود برآورده شدن انتظارات جامعه و رهبری از پلیس و زحمات طاقت فرسال آنها تا حدود زیادی امکان پذیر است.هرچند عملی شدن این پروسه خود نیاز به مراحل مختلفی دارد که حتی می شود برای بخش بخش آن برنامه داشت که این برنامه ها با مدیریت مدیران و صاحب نظران ناجا دور از دسترس نخواهد بود.الزما برای رسیدن به یک هدف آن هم هدفی که با رویکرد مخالفت با یک فساد صورت می گیرد نیازی به برخوردی به دور از شان و یا خدایی نکرده ظلم نیست که البته در باب حل این مسئله نیاز به یک همگرایی و همکاری فراتر مجموعه عظیم نیروی انتظامی است.
قطعا این عمل مشارکت مردم و همکاری آنها را می طلبد چرا که کادر خدوم نیروی انتظامی این مملکت هم از خود آنها تشکیل می شود و در صورت سلامتی افکار و عملکرد مردم در قامت یک پلیس، در همه زمینه های مورد نظر نیروی انتظامی به منظور جذب می توان راه زیادی از مجموعه اهداف نیروی انتظامی به منظور رضایت رهبری و ملت را طی کرد.راهی که در جهان امروز بسیاری از کشورهای حتی مدعی حقوق بشر از جمله آمریکا و برخی کشورهای غربی از آن بازمانده اند.با نگاهی گذرا به مجموعه اخبار حول پلیس های این کشور و مخصوصا قتل بسیاری از سیاه پوست ها در این کشورها به این حقیقت تلخ خواهیم رسید.
طوری که حتی هم اکنون در برخی از ایالت های آمریکا برخی از مردم به دلیل قتل یک سیاهپوست دیگر به دست پلیس این کشور، در خیابان ها به تظاهرات می پردازند.
حضور موثر رسانهها و کاربران ایرانی در اینترنت و مجموعه شبکههای اجتماعی سبب شده تا روند یکدست و ضدایرانی این مجموعهها تغییر کند و ابزارهایی را که تا همین چند سال پیش به طور کامل و مطلق در اختیار جریان معاند جمهوری اسلامی ایران بود، به عنوان وسیلهای برای انتقال واقعیات اجتماعی ایران به جهان معرفی کند.
در همین زمینه فعالیت خوب و قابل توجه صفحات مربوط به پایگاه اطلاع رسانی دفتر رهبر انقلاب توانسته بدون واسطه و فارغ از روایتهای سانسور شده غربی زمینه ارتباط با جوانان جهان را ایجاد کند.
این در حالی است که استفاده از برخی شیوههای پیچیده بارگذاری متن و فیلم در این شبکهها و کشف ایرادات فنی شبکههای اجتماعی مذکور توسط این صفحات، به سوژه رسانههای غربی تبدیل شده است، تا جایی که نشریه انگلیسی “گاردین” در مطلبی که امروز منتشر کرده، از قابلیت ویژه این حساب کاربری در شبکه اجتماعی اینستاگرام ابراز تعجب و نگرانی کرده است.
گاردین در مطلبی با عنوان “چگونه رهبر ایران به بهترین منتشر کننده ویدئو در اینستاگرام تبدیل شده است” نوشته است: برای بسیاری از مردم جهان این سوال مطرح است که چگونه حساب رسمی آیتالله خامنهای در اینستاگرام میتواند ویدئوهایی با زمان بیشتر از 15 ثانیه آپلود کند؟
گاردین اضافه کرده است: در این ویدئوها که معمولا بیشتر از یک دقیقه است، سخنان رهبر ایران درباره وضعیت منطقه، مناسبات جهانی و مسائلی مانند حمله عربستان سعودی به یمن مطرح میشود.
اما واقعیت ماجرا چیست؟ پاسخ را باید از زبان همین روزنامه شنید: ماجرا خیلی ساده است. اینستاگرام یک ایراد فنی و باگ اطلاعاتی در نرم افزار خود داشته که البته از دید مدیران اینستاگرام مخفی مانده و صفحه اینستاگرام رهبر ایران از آن به خوبی استفاده کرده و امکان انتشار فیلمهایی با زمان بیشتر از 15 ثانیه را برای خود فراهم کردهاند.
در همین زمینه، تیم فنی اینستاگرام در بیانیه کوتاهی اعلام کرده که به تازگی متوجه یک باگ فنی شده که به کاربران امکان انتشار ویدئوهایی با زمانی طولانیتر از 15 ثانیه را میدهد. تیم فنی این شبکه اجتماعی پرکاربر تاکید کرده که اکنون این مشکل فنی برطرف شده و دیگر چنین امکانی وجود ندارد.
گاردین در پایان مطلب خود نوشته است که ویدئوهای طولانی اینستاگرام صفحه پایگاه اطلاع رسانی دفتر رهبر انقلاب همچنان در دسترس هستند.
هر چند توجه به صفحه اینستاگرام پایگاه اطلاع رسانی دفتر رهبر انقلاب به واسطه این مشکل فنی، دستمایه گزارش رسانه های غربی شده، اما مساله اصلی در این میان، نگرانی و حساسیت رسانههای غربی نسبت به فعالیت حساب شده ایرانیان در اینترنت است.
رصد ویژه و دائمی برخی حسابها و کاربران خاص توسط این رسانهها نشان میدهد که اگرچه غربیها طی سالهای پس از انقلاب اسلامی تلاش کردند تا با سانسور و تحریف واقعیات جامعه ایرانی، چهرهای نامناسب از انقلاب اسلامی روایت کنند و به گوش مخاطبین جهانی برسانند اما اکنون با وجود رسانههای اجتماعی و کاربر محور نظیر شبکههای اجتماعی، این امکان به وجود آمده که جهانیان بدون واسطه با ایران واقعی روبرو شوند.
در این زمینه، ماجرای نامه رهبر انقلاب به جوانان اروپایی و بازنشر گسترده آن در فضای اینترنت را میتوان یک نمونه عالی و موفق دانست که با وجود سانسور مطلق رسانههای رسمی، توانست تا حدی محتوای آن را به گوش مخاطبین رساند.
به گزارش گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو» حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (چهارشنبه) در دیدار هزاران نفر از کارگران سراسر کشور با تبیین وظایف مسئولان، دستگاهها و عناصر مختلف مرتبط با تولید داخلی و تأکید بر مبارزه واقعی با فساد و قاچاق، خاطرنشان کردند: کلید حل مشکلات اقتصادی مردم و معضلات جامعه کارگری، نه در خارج بلکه در داخل و «تقویت و رونق تولید داخلی» است.
رهبر انقلاب اسلامی، با تبریک میلاد امیرمؤمنان و حضرت جواد الائمه (ع) هدف از دیدار با کارگران را تجلیل از «کار و کارگر» و برجسته تر شدن ارزش کار در ذهن مسئولان و جامعه خواندند و افزودند: بوسه پیامبر بر دست کارگر، یک تعارف نیست بلکه تعلیم است.
ایشان با تجلیل از استحکام، هوشیاری و نجابت جامعه کارگری در مقابل تحریکات مستمر داخل و خارج کشور در سه دهه اخیر، خاطرنشان کردند: مجموعه کارگری با تحمل همه سختیها و مشکلات و تلاش بیوقفه در راه پیشرفت کشور، حقاً و انصافاً امتحان خوبی داده است و مسئولان باید این فداکاری و نجابت را با تلاش بیشتر برای حل مسائل کارگران، قدرشناسی کنند.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به مشکلات موجود در حوزه های کارگری، نظیر اخراج کارگران، بیکاری، تعویقها و مشکلات معیشتی تاکید کردند: این مشکلات با حرف حل نمیشود بلکه اقدام و ابتکار میطلبد.
ایشان تقویت تولید داخلی را ستون فقرات «حل مشکلات کشور و تحقق اقتصاد مقاومتی» برشمردند و افزودند: برخی میگویند در شرایط تحریم و فشار، رونق تولید داخلی امکان پذیر نیست، بدون شک تحریمهای ظالمانه در بروز مشکلات تاثیر داشته است اما تحریم و فشار، بدون تردید نمیتواند جلوی «تلاش عمومی، سازمان یافته و برنامهریزی شده» را برای رونق تولید داخلی بگیرد.
حضرت آیتالله خامنهای برای اثبات ناتوانی تحریمها در سد کردن تلاشهای داخلی، به پیشرفتهای شگرف ایران در زمینه صنایع نظامی، زیست فناوری، سدسازی، نانو، صنایع دانش بنیان، هستهای و دیگر زمینهها اشاره کردند و افزودند: در برخی از این عرصهها، فشارهای تحریمی بسیار بیشتر بوده است اما نتوانسته در مسیر تلاش و پیشرفت نیروهای داخلی مانعی ایجاد کند.
ایشان خاطرنشان کردند: البته اگر تحریمها نبود احتمالاً در برخی از این زمینه ها، پیشرفت بیشتری داشتیم اما این احتمال نیز وجود دارد که در آن صورت، به پول نفت تکیه می کردیم و این پیشرفتها را بدست نمی آوردیم.
حضرت آیت الله خامنه ای، «توجه و تمرکز بر تولید» را علاوه بر حل مشکلات اقتصادی، موجب «احساس عزت و استغنای ملی» برشمردند و افزودند: استحکام ساختار داخلی قدرت از جمله در زمینه اقتصادی، موجب تقویت مذاکره کنندگان پشت میز هر مذاکره ای می شود والا طرف مقابل مدام شرط و شروط می گذارد و حرفهای مفت و بی ربط می زند.
رهبر انقلاب اسلامی پس از تبیین ضرورت تمرکز بر رونق تولید داخلی، به تشریح لوازم و ضروریات تحقق این هدف بزرگ ملی پرداختند.
ایشان همدلی و همزبانی همه عناصر و عوامل مرتبط با تولید داخلی را زمینه ساز جابجایی صخره ای بزرگ از سر راه پیشرفت کشور برشمردند و افزودند: سرمایه گذاران داخلی به عنوان یکی از عناصر مهم تقویت تولید داخلی، امکانات و سرمایه های خود را در این زمینه مصروف کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: سرمایه گذاری که با صرف نظر کردن از سود بیشترِ دلالی و عرصه های غیرتولیدی، به رونق تولید داخلی بپردازد بدون شک در حال عبادت است.
ایشان انجام دادن متقن و مستحکم تولید داخلی را سهم مهم کارگران در تقویت تولید برشمردند و افزودند: مصرف کنندگان با انصاف نیز، با درک مصلحت کشور، چشم بر برندها و مارکهای خارجی ببندند و با مصرف کالاهای داخلی به کمک هموطنان کارگر، بشتابند.
رهبر انقلاب، با اشاره به گستردگی دستگاههای دولتی، دولت را بزرگترین مصرف کننده کالا خواندند و به وزیر کار تأکید کردند: در دولت اصرار و پافشاری کنید که مصارف دستگاههای دولتی، مطلقاً داخلی باشد و دولت هرگونه مصرف کالاهای ریز و درشت خارجی را در صورت وجود مشابه داخلی، بر خود حرام بداند.
رهبر انقلاب در زمینه ضرورت مصرف کالاهای داخلی در دستگاههای دولتی افزودند: دولت جلوی سهل گرایی و خدای ناکرده سوء استفاده را بگیرد.
حضرت آیت الله خامنه ای، مبارزه قاطعانه و عملی با قاچاق را یکی دیگر از عوامل بسیار مؤثر در تقویت تولید داخلی برشمردند.
ایشان افزودند: البته واردات برخی کالاها در اختیار بخش خصوصی است اما دولت می تواند با نظارت و هدایت بر واردات، از وارد شدن لطمه به تولیدات داخلی جلوگیری کند.
ایشان فعالیت بیشتر و تأثیرگذار رسانه ها در زمینه ترویج مصرف تولیدات داخلی و مسئولیت مجلس در ثبات قوانین سرمایه گذاری را از دیگر عوامل تقویت تولید دانستند و افزودند: متولیان فرهنگی هم به گونه ای عمل کنند که نکوهش تنبلی و استقبال از کارِ سخت، در فرهنگ عمومی جامعه، به یک ارزش تبدیل شود.
بخش مهم دیگری از سخنان امروز رهبر انقلاب به موضوع مبارزه با فساد اختصاص داشت.
ایشان با انتقاد از حرف زدنهای مکرر و بی عملی در مقابله با فساد تأکید کردند: با «دزد دزد» گفتن، دزد از سرقت دست بر نمی دارد باید جلوی او را گرفت.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: مسئولان کشور، روزنامه نیستند که مدام راجع به فساد حرف بزنند آنها باید وارد عمل شوند و جلوی فساد را به معنای واقعی کلمه بگیرند.
حضرت آیت الله خامنه ای در نوعی جمع بندی از سخنانش تأکید کردند: کلید حل مشکلات اقتصادی در لوزان و ژنو و نیویورک نیست، در داخل کشور است و همه باید مسئولیتهای متفاوت خود را در تقویت تولید داخلی به عنوان «تنها راه علاج مشکلات اقتصادی»، انجام دهند.
ایشان با اشاره به کار و علاقه مندی دولت و حضور افراد مطلع در هیأت ویزان افزودند: انشاءالله با کار و تلاش بیشتر، مسئله تولید هم حل می شود همانگونه که ملت و مسئولان ایران، در سه دهه اخیر مشکلات بزرگتری را حل کرده اند.
در ابتدای این دیدار آقای ربیعی وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی ضمن تبریک ولادت امام جواد و امیرالمؤمنین علیهم السلام و گرامیداشت هفته ی کارگر گفت: مسئولان جامعه ی کارگری کشور خود را متعهد می دانند که از هیچ کوششی برای بهبود زندگی محرومان و همچنین پاسداری از دستاوردهای نظام اسلامی دریغ نکنند.
وی استفاده از فرصت بزرگ نیروی کارآمد، بر حمایت از بنگاههای کوچک تولیدی و دانش بنیان و حرکت به سوی اقتصاد درونزا را از سرفصل های اساسی رویکرد وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی بیان کرد.
آقای ربیعی بیمه کردن همه ی ایرانیان، افزایش بیمه ی روستاییان و پیشی گرفتن افزایش حقوق کارگران از نرخ تورم را از جمله خدمات صورت گرفته که در دولت یازدهم یاد کرد و گفت: تحکیم پایه های عدالت اجتماعی و رفع آسیب از گروههای مختلف اجتماعی مأموریت اصلی این وزارتخانه می باشد.
انتهای خبر / خبرگزاری دانشجو / کد خبر 406055
هنوز نمی توان به اصل توافق جامع امید داشت. آمریکاییها حاضر به لغو یکباره تحریمها (خط قرمز ایران) نیستند. علاوه بر این مساله بازرسیهای فراتر از پرتکل الحاقی، محدودیتهای تحقیق و توسعه و نحوه عادی سازی برنامه هسته ای ایران بعد از بازه ده ساله هم محل اختلاف ایران و غربیهاست. علی رغم این اختلافات، راهبرد برخی جریانهای سیاسی تبریک گویی و ایجاد جو روانی در جامعه برای تسهیل عبور از خطوط قرمز و رسیدن به هر قیمت به توافق است.
به گزارش رجانیوز، شاید افکار عمومی بیش از اصل توافق، منتظر تبعات اقتصادی احتمالی آن است. از این رو ترسیم تبعات اقتصادی هر یک از سناریوهای پیش رو ضروری است.
اگر توافق جامع مدنظر دکتر ظریف هم مانند فکت شیت آمریکاییها تعلیق مرحله ای تحریمها را دنبال کند، اوضاع اقتصادی ایران بدتر میشود که بهتر نمی شود. یعنی علی رغم جو روانی و اثرات مقطعی چند محموله ارزی احتمالی (مشابه توافق ژنو)، تحریمها باقی میماند و مشکلی از کسری بودجه، رشد اقتصادی و نقایص ساختاری کشور کم نمیشود. در نهایت هم چوب میخوریم و هم پیاز! البته احتمالا طرف غربی برای تحقق اهداف سیاسی خود ترتیبی اتخاذ میکند تا حداقل با کاهش مقطعی نرخ ارز شیرینی توافق تا قبل از انتخابات مجلس در کام مردم تلخ نشود.
گرچه دکتر ظریف هنوز بر خلاف دستور مقام معظم رهبری و مطالبه نمایندگان مجلس هنوز خطوط کلی توافق نهایی مدنظر خود (فکت شیت ایرانی) را منتشر نکرده اند، اما بر اساس اعتماد به تیم مذاکره کننده فرض میکنیم که توافق نهایی با رعایت دقیق خطوط قرمز انجام میشود. حالا در خوش بینانه ترین حالت اگر توافق جامع با فرض لغو یکباره همه تحریمها امضا شود، چه اتفاقی برای اقتصاد ایران رخ می دهد؟
دو پیامد مهم اقتصادی توافق احتمالی (با فرض لغو تحریمها) که همواره از سوی تیم مذاکره کننده و سایر وزرای اقتصادی دولت مورد تاکید قرار میگیرد عبارتند از: (1) آزاد شدن منابع ارزی کشور و (2) افزایش درآمد نفتی کشور.
1- آزادسازی ذخائر ارزی:
از سوی برخی طرفها اظهار شده که با لغو تحریمها بین 30 تا 50 میلیارد دلار از ذخائر ارزی بانک مرکزی ایران آزاد میشود و با این گشایش اوضاع اقتصادی ایران بهبود خواهد یافت1. این ادعا نادرست است. چرا که:
اولا تمامی ذخائر بانک مرکزی که به گفته وزیر اقتصاد حدود 100 میلیارد دلار است، سپرده ارزی در بانکهای خارجی نیست. یعنی بخش زیادی از این رقم طلبهایی است که قبلا به شرکتها و بانکها تخصیص یافته و اساسا در بانکهای خارجی وجود ندارد. به عنوان مثال بیش از 20 میلیارد دلار طلب بانک مرکزی از شرکت نفت هم جزو همین ذخائر محسوب میشود. همچنین بیش از 20 میلیارد دلار هم به عنوان تضمین در فایننس چین کارسازی شده و ارتباطی با تحریم ندارد. بنابر این بیش از 40 میلیارد دلار آهو در چمنزار است و حتی بعد تحریمها دست بانک مرکزی را نمیگیرد. علاوه بر این 4 میلیارد دلار در دادگاه آمریکا در رابطه با پرونده پترسون (ربطی به هسته ای ندارد) توقیف شده است.
ثانیا بر اساس ملاحظه فوق و بعد از کسر ذخائر طلا و اسکناس، از مجموع 100میلیارد دلار ذخائر ارزی بانک مرکزی، کمتر از نصف آن باقی میماند که با رفع تحریمها ربط دادنی است و اتفاقا سهم صندوق توسعه ملی محسوب میشود و اساسا در اختیار دولت نیست. جالب اینکه صندوق توسعه ملی هم قبلا برای این منابع چاله کنده است. علاوه بر تسهیلاتی که به بخشهای صنعتی داده شده 5.3 میلیارد دلار (4.1 + 1.2 میلیارد دلار) را در سال 92 و 93 برای کمبود منابع هدفمندی از طریق ستاد تدابیر در بازار فروخت و الان جزو طلبها از دولت محسوب میشود. همچنین 2 میلیارد دلار هم اخیرا بابت آبهای مرزی برداشت شده که آنهم در واقع دیگر موجود نیست و جزو طلبها محسوب میشود. با توجه به برداشتها و سایر تخصیصهای صورت گرفته، در حال حاضر مجموع موجودی صندوق توسعه ملی منفی است2 (جایی برای رفع تحریم نمانده است!).
بر خلاف برخی اظهارات، مقدار منابع ارزی که از طریق رفع تحریمها قابل آزادسازی است حتی به 20 میلیارد دلار هم نمیرسد و این منابع هم متعلق به خزانه نیست که قابل فروش در بازار باشد و نرخ ارز را پایین بیاورد. با این وجود کاملا محتمل است که همانند توافق ژنو برخی از ذخائر بانک مرکزی (مثل ذخائر نگهداشته شده در ژاپن) به دلیل سیطره دولت بر این بانک و به منظور تحقق اهداف سیاسی دولت در بازار فروخته شود و حداقل تا شب انتخابات دلار در حدود 2900 تا 3000 تومان (بالاتر از نرخ 2800 تومان بودجه) حفظ شود.
2- افزایش درآمدهای نفتی کشور
ادعا میشود با رفع تحریمها، درآمدهای نفتی کشور دوبرابر خواهد شد3. این ادعا هم نادرست است. چرا که:
اولا همانطور که اداره اطلاعات انرژی (EIA) پیش بینی کرده با لغو تحریمهای ایران، قیمت جهانی نفت بین 5 تا 15 دلار سقوط خواهد کرد4. کاهش حدود 5 دلاری قیمت نفت در همان روز تفاهم لوزان هم مویدی بر این جهت گیری فعالان بازارهای بین المللی محسوب میشود. از این رو رفع تحریمها حتی یک اثر منفی هم بر درآمدهای نفتی ایران خواهد داشت و بخشی از افزایش درآمد حاصل از افزایش فروش را خنثی میکند.
ثانیا به گفته وزیر نفت با لغو کامل تحریمهای نفتی 1 میلیون بشکه نفت در روز به توان صادراتی ایران اضافه خواهد شد5 . اما بخشی از خریداران اروپایی نفت ایران که قبل از تحریمها روزانه بین 500 تا 600 هزار بشکه خریداری میکردند، فناوری پالایشگاه های خود را تغییر داده و دیگر حاضر به بازگشت به نفت سنگین ایران نیستند. بنابر این همانطور که برخی نهادهای غربی پیش بینی کرده اند ایران در سال 2015 عملا چیزی حدود 300 هزار بشکه در روز توان صادراتی بیشتر خواهد داشت6.
با توجه به موارد فوق و قیمت اندک نفت در سال 94، میتوان گفت بهترین توافق هم تاثیر شگفتی بر درآمدهای ارزی دولت نخواهد داشت.
با آمدن دولت یازدهم، قیمت 100 دلاری نفت تا مرز 50 دلار کاهش یافت. گرچه این کاهش قیمت طراحی آمریکا-سعودی برای ضربه به ایران و روسیه بود. اما کارشناسان انرژی معتقدند با توجه به اثرپذیری فوق العاده بازار نفت از سیاست خارجی در غرب آسیا، همواره رابطه مستقیمی بین سیاستهای تنش زدایی دولتها در ایران با کاهش قیمت جهانی نفت وجود داشته است (و برعکس)! البته شاید این بار موشکهای یمنی به کمک قیمت نفت و درآمدهای دولت بیاید.
نمودار قیمت نفت اوپک (منبع: www.opec.org)
منافع و مضرات لغو تحریمها به موارد فوق محدود نمی شود. مثلا لغو تحریمها حتما موجب کاهش دلالان در حوزه روابط بانکی و نفتی خواهد شد. حتما موجب سرمایه گذاری شرکتهای خارجی در بخش نفت و گاز ایران و افزایش درآمد ارزی کشور (بعد از حداقل سه سال) خواهد شد. حتما موجب افزایش خودروهای آلمانی و فرانسوی در جاده های ایران خواهد شد. حتما موجب تسهیل پروازهای هما به کشورهای اروپایی خواهد شد. حتما موجب پهلوگیری مجدد ناوگان شرکت کشتیرانی در بنادر غربی خواهد شد. حتما موجب تسهیل واردات روغن و خوراک دام از شرکت کارگیل و بنگه و تسهیل واردات دارو و جوجه یک روزه از انگلیس خواهد شد.
به همین ترتیب لغو تحریمها حتما موجب تشدید مشکلات ریشه ای اقتصاد ایران یعنی تعمیق ساختار نفتی-دولتی خواهد شد. حتما موجب کاهش انگیزه دولت برای اصلاح ساختارها و ایجاد شفافیت مالیاتی و اقتصادی خواهد شد و … .
به هر حال کفه منافع و مضرات تحریم هر چه که باشد، تاثیری بر این اصل اثبات شده ندارد: بیش از 90 درصد مشکل فساد و ناکارآمدی اقتصاد ایران مربوط به ساختار نفتی-دولتی است و نه تحریمها. گرچه همه منتقدین دولت قبل به این اصل معتقد بودند اما امروز کمتر از آن دم میزنند.
دوای درد مشکلات رفاهی کشور اقتصاد مقاومتی است. مشکل ساختاری اقتصاد ایران با شفاف سازی، واگذاری اقتصاد به مردم و پرهیز از خام فروشی نفت و تمرکز بر توسعه صنعت پایین دستی برطرف میشود و این امور با وجود تحریمها هم ممکن و حتی میتوان گفت امکان پذیرتر است. البته بدیهی است که حرکت در مسیر اقتصاد مقاومتی نه تنها منافاتی با مذاکره ندارد بلکه به طور خودکار موضع مذاکراتی دشمن را تضعیف میکند و لاجرم مجبور میشود به خواسته های ایران تن دهد (با یک تیر دو نشان).
منابع
.: نماینده مطلع کنگره آمریکا: ایران به محض امضای توافق هستهای، 30 تا 50 میلیارد دلار به دست میآورد.
.: تخلیه منابع صندوق توسعه ملی/ احکام بودجه موی دماغ صندوق.
.: صادرات نفت با رفع تحریمها دو برابر میشود/ سوم آذر دنیا به آخر نمیرسد/ هنوز نمیتوان درباره کرسنت اظهار نظر کرد.
.: Iran nuclear deal may slash oil prices by US$15 a barrel: EIA
.: وعده زنگنه درباره تولید نفت پس از تحریم.
.: Four misconceptions about the negotiations with Iran