سفارش تبلیغ
صبا ویژن
برترین پارسایى نهفتن پارسایى است . [نهج البلاغه]
الله اکبر، خامنه‌ای رهبر
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» شعر / نان فامیل خویش را خوردی

علی مطهری در نطق میان‌دستور جلسه علنی مجلس شورای اسلامی برای چندمین بار پیاپی رفع حصر سران فتنه را ــ که به‌گفته رئیس دستگاه قضائی مطابق قانون صورت گرفته شده ــ خواستار شد.

به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، شاید کمتر کسی فکر می کرد که شخص علی مطهری که اولین حضورش در مجلس شورای اسلامی به لطف حضور نامش در لیست رایحه خوش خدمت رقم خورد اینگونه این روزها به فکر آزادی رقبای فکری دیروز و رفقای امروز خود باشد. اما این اتفاق افتاد تا ملت موجی جدید از تغییر مواضع یکی از نمایندگان خود در بهارستان را شاهد باشند.

 

علی مطهری در نطق میان‌دستور جلسه علنی مجلس شورای اسلامی برای چندمین بار پیاپی رفع حصر سران فتنه را ــ که به‌گفته رئیس دستگاه قضائی مطابق قانون صورت گرفته شده ــ خواستار شد.

شعر زیر را که حسین صیامی شاعر جوان و انقلابی سروده است پاسخی است بر صحبت های تفرقه انگیز مطهری :

ننگ یعنی دو چشم بازی که
بسته روی حقایق زنده است
ننگ یعنی که شادی دشمن
ننگ یعنی که دوست شرمنده است
.
جهل یعنی نفهمی و خود را
صاحب درک و فهم فرض کنی
متوهم ترین خودت باشی
دیگران را به وهم فرض کنی
.
هر دفعه یاوه ای که بافته ای
آبرویی که بود را بردی
قطعا این اعتبار نامت نیست
نان فامیل خویش را خوردی
.
خب گویا دوباره در مجلس
دم در آورده حرفها زده ای
وسط منجلابها بودی
باز انگار دست و پا زده ای
.
از زبانت... بگو معاذالله
نوحه تلخ فتنه را میخواند
شهر حتما شلوغ شد چون که
قورباغه ابوعطا میخواند
.
انقلاب از حمایتت دارد
بین سرب مذاب می سوزد
طوری از رفع حصر میگویی
که دل انقلاب می سوزد
.
حرفهایی زدی که باید گفت
حیف باشد پدر کنار تو نیست
9دی انقلاب سوم ماست
درک این انقلاب کار تو نیست
.
روز شیطان؟ بیا و گوش بده
با دلی پر شراره میگویم
تا که یادت بیاید آن ایام
قصه را من دوباره میگویم
.
فتنه بالا گرفت و غوغا شد
مرگ بر فتنه های پوشالی
حرفها حرف زور بود آن روز
مرگ بر دادهای تو خالی
.
چقدر ساده گول خوردند از
میرهایی که سبز پوشیدند
مدعی ها میانه میدان
دست بیگانه را نمی دیدند
.
ماه غم آمد و عزا اما
نانجیبان ترانه میخواندند
دست در دست شمر روز دهم
خیمه را ظالمانه سوزاندند
.
شعله فتنه بی حیاتر شد
ته بن بست روز عاشورا
همه جا گفته ایم این را که
مرگ فتنه است روز عاشورا
.
بر دل دردمند این مردم
درد این داغ تازه بالا زد
دست مختارگونه مردم
سیلی محکمی به آنها زد
.
9دی تازه ی قطره اشکی است
از پس بغضهای خفته ما
9دی حرف کوچکی بود از
آن همه جمله نگفته ما
.
حرف بخشش زدند بعضی ها
ما مگر گوش میکنیم؟ هرگز
اشک هایی که ریخت رهبرمان
را فراموش میکنیم؟ هرگز
.
خدمتی کرد فتنه به دشمن
بهر این خدمتش رسید گرفت
ما فراموشمان نخواهد شد
دشمن نا امید امید گرفت
.
فتنه گر دستهاش آلوده است
پاک اما نکرده دست هنوز
ما فراموشمان نخواهد شد
دادگاه خدا که هست هنوز



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( سه شنبه 93/10/23 :: ساعت 5:41 عصر )
»» آیا به اهل سنت اجازه تاسیس مسجد در تهران داده نمیشود!

آیا به اهل سنت اجازه تاسیس مسجد در تهران داده نمی‌شود!

بررسی‌های انجام شده نشان می‌دهد در حال حاضر سنی‌های ساکن تهران حداقل 9 مسجد برای خود دارند و برای خواندن نماز جماعت به آن‌ها مراجع می‌کنند. گفته می‌شود گروهی که خود را «جماعت دعوت و اصلاح ایران» معرفی می‌کند این اماکن را برای برگزاری نماز جماعت اهل سنت فراهم کرده است.

به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»،  در روزهای گذشته و با فرارسیدن هفته? وحدت گا‌ها سخنان تفرقه انگیز همچون اجازه نداشتن اهل سنت در ساخت مسجد و حوزه علمیه و مسجد نداشتن اهل سنت در تهران هستیم اما توجه به یک نکته ضروری است و آن اینکه مسجد خانه خداست و معنی ندارد که قید بزنیم و بگوییم مسجد شیعیان یا اهل سنت. مگر شیعیان در مساجد اهل سنت در ایران و دیگر کشور‌ها به خصوص عربستان نماز و دعا نمی‌خوانند یا اینکه مگر در کشوری مثل عربستان هیچ شیعه‌ای اجازه دارد که مسجدی به نام شیعیان درست کند. پس اگر ما مسلمانیم و قصدمان از رفتن به مسجد عبادت و برپایی نماز است نباید برای ما فرق کند که این مسجد را شیعیان ساخته‌اند یا اهل سنت مگر اینکه نیت ما امر دیگری باشد.

به هر حال در پاسخ باید بگوییم:


برخی مدعی هستند که هیچ مسجدی در تهران به عنوان پایتخت جمهوری اسلامی ایران، برای برگزاری نماز جماعت ندارند. اما آیا واقعیت چنین است؟!


بررسی‌های انجام شده نشان می‌دهد در حال حاضر سنی‌های ساکن تهران حداقل 9 مسجد برای خود دارند و برای خواندن نماز جماعت به آن‌ها مراجع می‌کنند.


گفته می‌شود گروهی که خود را «جماعت دعوت و اصلاح ایران» معرفی می‌کند این اماکن را برای برگزاری نماز جماعت اهل سنت فراهم کرده است.

 

ناگفته نماند به دلیل پراکنده بودن اهل سنت ساکن تهران، این مساجد به طور مداوم نماز جماعت برگزار نمی‌کنند بلکه تنها در روزهای جمعه، نماز جمعه و در اعیادی مانند عید فطر و عید قربان نماز جماعت برگزار می‌کنند. در طول ماه مبارک رمضان نیز هر شب نماز تراویح  در این اماکن خوانده می‌شود.

 

محدوده این مساجد 9 گانه عبارت است از: 1- مسجد صادقیه، واقع در فلکه? دوم صادقیه … 2- مسجد تهران ‌پارس، واقع در خیابان دلاوران … 3- مسجد شهر قدس، واقع در کیلومتر 20 جاده? قدیم … 4- مسجد خلیج فارس، واقع در بزرگراه فتح … 5- مسجد النبی، واقع در شهرک دانش … 6- مسجد هفت‌جوب، واقع در جاده? ملارد … 7- مسجد وحیدیه، واقع در شهریار … 8- مسجد نسیم‌ شهر، واقع در اکبرآباد … 9- مسجد رضی‌آباد، واقع در سه ‌راه شهریار …

 

این اشکالات در حالیست که اهل سنت درایران، بیش از 15 هزار مسجد دارند که این تعداد بیشتر از مساجد شیعیان است. با بررسی‌های آماری تطبیقی از نشریات اهل سنت ایران و نیز آمارهای مساجد به دست آمده توسط سازمان‌های تبلیغات اسلامی استان‌ها، بیشترین میزان این مساجد به استان سیستان و بلوچستان با 3546 مسجد و پس از آن کردستان و آذربایجان غربی با 1768 و 1465 مسجد است. استان‌های هرمزگان با 1032، گلستان با 1017، خراسان (مجموعه 3 استان) با 746، کرمانشاه با 341، بوشهر با 106 و گیلان با 89 مسجد در رتبه‌های بعدی تعداد مساجد قرار دارند و در استانهای کرمان و خوزستان هم هموطنان اهل سنت تعدادی مسجد دارند. تعداد مساجد اهل سنت شهر زاهدان در مقایسه با 32 سال قبل 10 برابر شده است.
قبل از پیروزی انقلاب اسلامی اهل سنت علاقه‌مند به تحصیل علوم دینی در سیستان و بلوچستان باید به خارج از کشور هجرت می‌کردند اما اکنون صد‌ها مدرسه علوم دینی در استان پذیرای طلاب است.


اکنون عالیترین سطوح دینی در حوزه‌های علمیه اهل سنت سیستان و بلوچستان تدریس و حتی پذیرش طلاب خارجی دارد.


نماز جمعه اهل سنت در 300 نقطه از سیستان و بلوچستان اقامه می‌شود، تریبون‌های نماز جمعه اهل سنت این استان همچون سایر نقاط کشور آزادانه معارف دینی و مسائل مذهبی را ترویج و تبلیغ می‌کنند که این موضوع فقط منحصر به ایران است.


در بسیاری از کشورهای اسلامی امامان جمعه باید خطبه‌ها و مطالب تعیین شده از سوی حکومت‌ها را بیان کنند و کسی حق سخنرانی قبل از خطبه را بدون اذن حکومت ندارد و حتی به حداقل خطبه شرعی اکتفا می‌شود.


اما تریبون‌های نماز جمعه اهل سنت ایران آزادانه و به تشخیص روحانیون و علماء در اختیار آنهاست.


این مطالب بسیار جای تامل دارد که با این گونه آزادی‌ها که تنها گوشه‌ای از آزادی اهل سنت در سیستان و بلوچستان اما باز هم چرا برخی‌ها دوست دارند بر طبل تبعیض بکوبند و با تکرر گفته‌های خود در پی انحراف افکار عمومی باشند.

 

 

منبع: بصیرنیوز



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( سه شنبه 93/10/23 :: ساعت 5:40 عصر )
»» فشار دولت به صداوسیما برای پخش نکردن مصاحبههای هستهای اوباما و ک

نماینده تهران با تقدیر از اقدامات روشنگرانه رسانه ملّی در افشای فتنه، گفت: از صداوسیما درخواست می کنیم که باطن نفاق آمیز فتنه گران را بیشتر آشکار بکند.

«حجت الاسلام سیدمحمود نبویان» در گفتگو با خبرنگار سیاسی «خبرگزاری دانشجو»، با اشاره به برخی فشارهای واردشده به صداوسیما گفت: متأسفانه بدون هیچ دلیلی فشارها به صدا و سیما افزایش یافته، به گونه ای که اخیراً در نهادی که رئیس جمهور و دولت هم در آن حضور دارند، می خواستند مصوب کنند که صداوسیما در بحث هسته ای نباید برخی مصاحبه ها، ازجمله مصاحبه های اوباما و جان کری که می گویند تحریم ها به قوّت خود باقی است را پخش کند، به این بهانه که به روند مذاکرات ضربه وارد می کند.

 

وی اینگونه رفتارها را خلاف شعار آزادی بیان عنوان کرد و تأکید کرد: یا نباید شعار آزادی بیان داد، یا باید صادقانه پای آن ایستاد. اینکه شعار آزادی بیان بدهیم امّا جلوی هر انتقادی را بگیریم، این نوعی نفاق است.

 

نبویان با اشاره به هجمه های اخیر علیه صداوسیما در پی انتشار مستندهای روشنگرانه پیرامون فتنه88 گفت: کسی که می گوید صداوسیما علائم تفرقه را در جامعه پخش می کند، خودش در نامه بدون سلام و والسلام از کجا فهمیده بود که آتش فشان درون سینه های سوزان در راه است.

 

نماینده تهران افزود: این فرد با خطبه ای که خواند به اغتشاشات دامن زد و خانواده او از همسرش گرفته تا دختر و پسرش در فتنه فعّال بودند و آشوبگران را تحریک می کردند. اینکه چنین فردی سخنانی اینچنینی بزند این خودش نفاق است.

 

عضو شاخص جبهه پایداری با بیان اینکه آرای مردم فقط در انتخابات 92 حق الناس نبود و در انتخابات 84 و 88 نیز اینگونه بود گفت: چرا آقای هاشمی آراء مردم در این دو انتخابات را نپذیرفت. نفاق این است که هرموقع رأی مردم به نفع ما بود بگوییم حق الناس است امّا هر موقع به نفعمان نبود، نپذیریم و به رئیس جمهور قانونی مملکت در جلسات خصوصی و علنی توهین بکنیم.

 

وی ادامه داد: در یک مقطعی که فقط یک روزنامه از رئیس جمهور انتقاد می کرد، آقای هاشمی چند مرتبه نزد رهبر معظم انقلاب رفته بود و با اصرار از ایشان خواسته بود که این روزنامه تعطیل بشود.

 

عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، از صدا وسیما به خاطر افشای فتنه تشکر کرد و گفت: برخی ها، اگر راست می گویند و طرفدار فتنه نیستند نباید از روشنگری های صداوسیما ناراحت باشند، بلکه باید خوشحال باشند. اینکه عده ای صدایشان در آمده، نشان می دهد که صدا و سیما کار بجایی انجام داده و تیر به هدف خورده است.

 

وی با بیان اینکه مردم از این روشنگری ها خوشحال هستند گفت: از صداوسیما درخواست می کنیم که باطن نفاق آمیز فتنه گران را بیشتر آشکار بکند.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( دوشنبه 93/10/22 :: ساعت 10:20 صبح )
»» قلب من نمیتواند قبول کند که احمدینژاد در این کشور 24 میلیون رای

صادق خرازی:

قلب من نمی‌تواند قبول کند که احمدی‌نژاد در این کشور 24 میلیون‌ رای آورده باشد!

صادق خرازی گفت: قلب من نمی‌تواند قبول کند که احمدی‌نژاد در این کشور 24میلیون‌رای آورده باشد، اما عقلم چیز دیگری می‌گوید.

به گزارش میدان 72، صادق خرازی گفتگویی را با روزنامه شرق داشته است که در ادامه می خوانیم:

خانه نوه «حاج‌سیدمهدی» بیشتر از آن که به منزل یک دیپلمات و سیاستمدار شبیه باشد به خانه یک کلکسیونر عتیقه و کتاب‌های نایاب خطی شبیه است. او در این خانه که بیشتر شبیه موزه است، با عبا و عصا می‌نشیند و از مراجعه‌کنندگانش با قهوه فرانسه پذیرایی می‌کند. خانه آجری در حوالی پل «صدر» بی‌اختیار آدمی را به یاد سریال هزاردستان و تهران قدیم می‌اندازد. این البته مخصوص زمانی است که برای درمان بیماری سرطان «لنفوم» راهی آلمان نشده باشد. معماری درونی و اشیای موجود در خانه چیزی از دکورهای پرخرج خانه‌های قاجاری بعضی از فیلم‌ها کم ندارد؛ اندرونی، بیرونی، محراب، کتابخانه، تالار آینه و…، روی دیوارها، از نقاشی‌های سهراب سپهری و محمود فرشچیان یافت می‌شود تا طراحی‌های مرتضی ممیز و مجسمه‌های پرویز تناولی و خط‌نقاشی‌های محمد احصایی. اجداد پدری‌اش همه بازاری بودند اما هنگامی که نوبت به حاج‌سیدمحسن (پدر صادق) رسید، راهی حوزه علمیه قم شد. صادق با این پیشینه و ریشه خانوادگی، نماد مجسم پیوند ناگسستنی روحانیت و بازار به‌شمار می‌رود. سیدمحمد‌صادق خرازی این‌روزها به این دلایل خبر ساز نیست.

شرق در مقدمه خود همچنین ادعا کرده است: او اکنون زعیم حزبی تازه‌تاسیس است که بیشترین یارگیری را از میان نیروهای جوان دو حزب منحل اعلام شده سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت ایران اسلامی داشته است. «ندا» هنوز نیامده، سبب‌ساز درگرفتن بحث‌های تند مخالف و موافق پیرامون خود شده است. پرسش کلیدی اما این است؛ ندا به کجا صلا می‌دهد؟

از ندا بگویید.

ندا واقعیتی است که به ادبیات سیاسی امروز ایران اضافه شده و برخاسته از عقلانیت و تفکر جمعی از جوانانی است که در منظومه تفکر اصلاح‌طلبی کشور تعریف می‌شوند.

شما پدرخوانده ندا هستید؟

من متولی ندا نیستم، عضوی از ندا هستم. منتها به‌دلیل حضور در موقعیت‌ها و مسوولیت‌های مختلف شناخته‌شده‌تر بودم. در سیاست داخلی و سیاست خارجی دستی داشتم، خب قطعا ‌مقداری به‌دلیل ویژگی‌ها یا مشخصات مثبت و منفی‌ای که در من وجود دارد، عده‌ای ندا را نقد کردند و آن هم به دلیل شخص من بود. به جای اینکه یک‌پدیده سیاسی و تشکیلاتی را که عده‌ای از جوانان معتقد به منظومه فکری اصلاح‌طلبی ایران، آن را تشکیل داده‌اند نقد کنند، شخصی‌سازی کردند که پسندیده نبود و نیست.

«ندا» مخفف نسل‌دوم اصلاح‌طلبان است؛ یعنی خودتان را در طیف گسترده اصطلاح‌طلبان تعریف می‌کنید، درست است؟

اصلاح‌طلبی را باید اول به معنی واقعی کلمه تعریف و قرائت کرد. باید گفتمان اصلاح‌طلبی را تعریف کرد. منظومه اصلاح‌طلبی، منظومه وسیعی است. تفکری که می‌تواند در ابعاد اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، امنیتی از منتها‌الیه راست تا منتها‌الیه چپ تعریف شود.

از منتها‌الیه چپ تا منتها‌الیه راست، اصلاح‌طلب داریم؟

نه، می‌خواهم نوع تفکر را بگویم؛ یعنی بعضی از دوستان اصلاح‌طلب ما هستند که در نگاه اقتصادی‌شان کاملا چپ هستند و دوستانی که در نگاه اقتصادی‌شان کاملا «اولترا کاپیتالیست» هستند؛ یک نگاه اصطلاح‌طلبی داریم که موسیقی گوش نمی‌دهد، یا کسی که در مورد فرهنگ بسیار وسیع‌المشرب است. یک نگاه اصلاح‌طلبی داریم که موارد امنیتی را به‌عنوان یکی از پدیده‌ها و ضرورت‌های اجتماع امروزی نگاه می‌کند، یکی معتقد است که هر گفتمان سیاسی اگر بخواهد جا بیفتد باید امنیت‌زدایی شود.

اما شخص شما هم – به‌لحاظ سنی – جز نسل‌دوم اصلاح‌طلبان هستید؟ کسانی که ندا را تشکیل دادند، جوانان مشارکت هستند. اینها چه نسبتی با شما دارند؟ یعنی شما خودتان را در این تیم چطور تعریف می‌کنید؟

بعضی‌ها نسل‌دوم اصلاح‌طلبان را به‌لحاظ سنی تعریف می‌کنند و بعضی‌ها هم نسل را به معنی «سن» تعریف نمی‌کنند. در واقع جریان جدید اصلاح‌طلبی را نسل‌دوم اصلاح‌طلبی می‌گویند.

شما به کدامش قایل هستید؟

من به هردو آنها قایل هستم. معتقدم که «ندا» هم برخاسته از نسل دوم اصلاح‌طلبی است و هم جریان جدید اصلاح‌طلبی. البته جریان جدید اصلاح‌طلبی به این معنی نیست که اصلاح‌طلبی قدیم را قبول نداشته باشم. همچنین معنی نسل دوم اصلاح‌طلبان این هم نیست که به نسل اول بگویند دیگر اینها کارآیی ندارند و کارآمد نیستند؛ خیر، این تعبیر اشتباهی است. این بدترین برداشت و تحلیل و قرائتی است که از نگاه ملی به همین واژه نسل‌دوم اصلاح‌طلبی شده است.

شما و جوانان «مشارکت» کجا به هم رسیدید؟

خط‌‌‌بندی‌ها و مرزبندی‌ها بعد از سال88 بیشتر شد. از سال 84 مرزبندی‌های سیاسی و فکری در بین اصلاح‌طلبان موضوعیت جدی و بیشتری پیدا کرد، خصوصا جبهه‌بندی‌ای که در سال84 شد و شکست اصلاح‌طلبی را به معنی واقعی در سه‌صحنه انتخابات شوراها و مجلس و ریاست جمهوری به‌صورت پی‌درپی داشتیم. در سال 82 تا 84 جریان‌های اصلاح‌طلبی تعریف شدند. یک‌جریان بالاخره جریاناتی، تند بودند؛ جریاناتی که مسایل را سفیدوسیاه می‌دیدند و یک‌سری جریاناتی بودند که مسایل را اجتماعی و فرهنگی می‌دیدند.

منظورتان اصلاح‌طلبان «پیشرو» است؟

اینها تعریف‌ها و تعابیر آنهاست و من از این تعابیر استفاده نمی‌کنم. ادبیات سیاسی امروز ایران برخاسته از احساسات، عقلانیت و تفکر جمعی از جوانان است.

من درباره عبارت پیشرو بحثی ندارم بحثم مرزبندی مشارکت مجاهدین با کارگزاران و اعتماد ملی و… است.

کارگزاران بودند و بعدا خودشان را متصل کردند. تفکر پیشرو و پس‌رو یعنی چه؟ ما یک‌واقعیت اجتماعی داریم که یک‌سری ریزش و رویش داشته است. پدیده‌های اجتماعی در بزنگاه‌های حساس خودشان را نشان می‌دهند. «مجمع روحانیون مبارز» دگردیسی داشت؛ آقای کروبی از آن خارج شد و شکل دیگری یافت. «مشارکت» هم دچار فرازوفرود شده است.

اما یارگیری شما بیشتر از اعضای سابق حزب مشارکت بوده.

خیر اکثریت مشارکت نیستند. چندنفر از اعضای مشارکت که از گذشته با مشارکت زاویه داشتند و نگاه دیگری داشتند با ما همکاری فکری دارند.

ولی چهره‌های شاخص «ندا» کسانی هستند که سال88 با مشارکت وارد انتخابات شدند و تا سال88 که مشارکت غیرقانونی اعلام شد ما نشانه‌ای دال بر وجود این زاویه‌ای که شما می‌گویید، نمی‌بینیم.

من وارد اختلافات نمی‌شوم و نشدم. نمی‌دانم که این اختلاف از کجا شروع شده و حق با چه کسی است. بزرگ‌ترها یا جوان‌ترها؛ نمی‌توانم قضاوت یا طرفداری بچه‌های خودم را بکنم. این یک بحث تاریخی است که باید بررسی شود.

ولی سال88 نقطه‌ عطفی است.

بله؛ نقطه‌ عطف تحول سیاسی در تاریخ معاصر اصلاح‌طلبی است. یعنی ادبیاتی وارد هنجارها و رفتارهای اصلاح‌طلبی شد که خودش به‌معنای واقعی دارای حاشیه بود. یعنی حواشی این ادبیات و برخی دیدگاه‌ها باعث شده که درون اصلاح‌طلبی ایران پدیده‌هایی ایجاد شود که فراتر از اصلاح‌طلبی تعریف می‌شود. نمی‌دانم هدف این بود که به جنبش سبز برسیم یا اصلاح‌طلبی خود را جلو ببریم؟ ما مسیرمان مسیر جنبش سبز است یا اصلاح‌طلبی؟ وقتی می‌گوییم اصلاح‌طلبی، یعنی از درون یا بیرون؟ وقتی می‌گوییم جنبش سبز یعنی وابسته به عناصری بیرون یا درون حاکمیت و کشور؟ اینها اختلافات جدی و ماهوی است که به‌صورت یک‌حقیقت در ذهن کنشگران اصلی اصلاح‌طلبان وجود دارد. اگر الان شما سراغ آقای‌خاتمی بروید تصور من این است که ایشان مسیرش ادامه مسیر حیات و استمرار و ثبات جریان اصلاح‌طلبی است؛ حرکت ایشان، حرکت جنبش سبز نبوده است.

شما چطور؟

«ندا» فکر می‌کند که باید حرکت مسیر اصلاح‌طلبی ایران را دنبال کند. اصلاح‌طلبی یک گفتمان است که با کارهای بزرگ حل می‌شود و باید ظرفیت خودش را در جامعه و بیرون احزاب ببیند و مطرح کند. اصلاح‌طلبی، هم پروسه و هم پروژه است. اصلاح‌طلبی یک‌واقعیت جامعه ایران است جامعه ایران خشونت‌طلب نیست.

برداشت من این است که شما به‌نوعی به اصلاح‌طلبی پارلمانتاریستی – بدون کنش‌های اجتماعی – معتقد هستید. نگاه شما این است که فشار اجتماعی را قبول ندارید.

من کف خیابان را قبول ندارم. نمی‌دانم منظور از فشار اجتماعی چیست. برخی فشارهای اجتماعی قانونمند در جامعه وجود دارد. همه – حتی کارمندان دولت – می‌توانند یک‌میتینگ قانونی برگزار کنند.

اما گاهی برخی اصول قانون اساسی معطل می‌ماند.

این نشان‌دهنده این است که یک‌بستری بوده که به اینجا رسیده ‌است. الان دنبال صحبت درباره گذشته یا آسیب‌شناسی نیستم. باور من این است که اگر اعتماد‌سازی با حاکمیت داشته باشیم به‌علت موقعیت ویژه اصلاح‌طلبی در ایران و بطن جامعه حتی فشار اجتماعی را می‌شود قانونمند جلو برد. جنبش اجتماعی فقط در کف خیابان تعریف نمی‌شود. البته من در موضع نقد دوستان نیستم.

ما دنبال روشن‌کردن موضع شما هستیم.

موضع من به‌عنوان یک عضو ندا این است که فشارهای اجتماعی به‌موقع خودش از راه مدنی قابل‌تامین است.

آقای‌حجاریان در گذشته برای اصلاح‌طلبی یک‌ایده مطرح کرد که در فرمول «فشار از پایین و چانه‌زنی از بالا» خلاصه می‌شد. به‌نظر می‌آید شما تنها به «چانه‌زنی از بالا» اعتقاد دارید.

آقای‌ دکترحجاریان دیدگاه خودشان را دارند. البته ایشان می‌گوید که نگاهشان این نیست که فشار از پایین به یک جنبش اجتماعی ویرانگر بدل شود؛ ایشان صحبت خود را بعدا اصلاح کردند. نکته این است: کسی که روزی سخن از ادبیات «بود و نبود» و «عدم و وجود» می‌کند، نمی‌تواند یکدفعه اعتماد‌سازی کند. طبیعتا شما هم اگر در جای حاکمیت بنشینید، بی‌اعتماد می‌شوید. در هاله‌ای از فضای سیاسی، مهم‌ترین پدیده و فریضه کنشگران سیاسی این است که مراقب باشند با تندروی، فضای سیاسی را امنیتی نکنند.

به‌نظر شما تنها مقصر امنیتی‌شدن فضا اصلاح‌طلبان بودند؟

نه، من فکر می‌کنم دوطرفه است و مقصر اصلی و متهم ردیف نخست پرونده انتخابات سال88 محمود احمدی‌نژاد است. من منکر نقش آن طرف نمی‌شوم اما رفتار ما نباید تابع رفتار دیگری باشد. آقای‌احمدی‌نژاد فراتر از مسوولیت قانونی خود و مصالح ملی عمل کرد. مقدمه فساد عین فساد است. کارهایی که آقای‌احمدی‌نژاد در مناظره‌ها و بعد از انتخابات انجام دادند، خلاف بود. من خبر دارم خیلی از این کارها از «آنجایی که باید» محکوم شد.

پس چرا با احمدی‌نژاد برخورد نشد؟

برخورد شد. منتها برخورد با فردی در جایگاه رییس‌جمهور با برخورد با یک فرد عادی فرق دارد. نمی‌خواهم وارد جزییات شوم و در مورد ماهیت این برخوردها صحبت کنم چون اجازه‌اش را ندارم. ولی معتقدم که با او خیلی برخورد شد. هیچ رییس‌جمهوری به اندازه احمدی‌نژاد تذکر نگرفت. در زمان احمدی‌نژاد بزرگ‌ترین مشکل ما بی‌قراری قانون بود و تصرف در همه‌چیز.

? شما معتقدید که طرف مقابل نباید رفتار مشابه می‌کرد؟

مشکل ما این بود که جنگ روانی‌ای که رقیب ایجاد کرد، باعث شد که اصلاح‌طلبان زمین‌گیر شوند.

? خیلی از اعضای ندا کسانی هستند که بعد از سال 88 با برخوردهایی مواجه شدند؛ یعنی آنها تحت شرایطی ندا را تشکیل دادند.

من فکر نمی‌کنم هیچ آدم بصیر و عقیلی در صدر حاکمیت معتقد باشد که کسی در زندان باشد. امیر مومنان(ع)، مولای ما پنج‌سال خلیفه و حاکم اسلام بود، یک زندانی سیاسی در آن دوران نداشت. وقتی شهید شد یک زندانی بیشتر نبود آن هم ابن‌ملجم قاتلش بود که در وصیتش آمده اگر خودم زنده ماندم، می‌دانم چه برخوردی بکنم اما اگر نبودم شما با عدل و انصاف و رحمت با او برخورد کنید. ما مدعی هستیم حکومتمان علوی است نمی‌توانیم خودمان را جدای از آنها بدانیم.

یعنی اعضای ندا به خودی‌‌خود به اینجا رسیدند؟ شاید اگر آن فضاها نبود خیلی از آنها تمایل و ضرورتی به تشکیل این حزب با زعامت شما نداشتند؟

عقل خود‌بنیاد و هوشمندی در بسیاری از بچه‌ها به وجود آمد؛ اینکه بچه‌ها می‌خواهند در چارچوب قانون‌اساسی، کنشگر سیاسی باشند. به‌نظرم به اتفاقات سال88 ارتباطی نداشت. نمی‌خواهم درباره کنش‌های درون مشارکت صحبت کنم اما یکسری رفتارها و هنجارهای آنجا در طردشدگی برخی نقش داشت. دیدند می‌خواهند فعال شوند و نمی‌توانند. حقیقت این است که ما از آنها سوال نکردیم که مشکل شما با مشارکت چیست یا با اصلاحات؟ ما به آنها گفتیم اگر چارچوب و مرامنامه ما را قبول داشته ‌باشید، کفایت می‌کند.

اما یک حزبی منحل شده و ارکانش منتظر هستند که تکلیفشان در دادگاه مشخص شود. آن وقت یک تشکل نوخواسته دارد بدنه آن حزب را به سوی خود می‌کشد.

نه این داوری شما و برخی دوستانی است که اطلاع ندارند. خیلی از اینها اصلا چندسال است از مشارکت جدا شده‌اند و اگر حتی دوباره این حزب فعال شود – که من امیدوارم این اتفاق رخ بدهد و به نشاط سیاسی رونق دهند – ممکن است خیلی از این افراد به مشارکت باز‌نگردند. کنش‌ها و واکنش‌های مشارکت یک واگرایی ایجاد کرده است که من دوباره می‌گویم که اصلا برای قضاوت درباره آن صالح نیستم و درباره دلایلش هم نمی‌توانم اظهار‌نظر کنم. ولی با هرکسی که صحبت می‌کنم، می‌پرسم که اگر مشارکت دوباره فعال شود آیا شما حاضرید بعدا بازگردید به مشارکت؟ می‌گویند نه.

برخی چهره‌های ندا با نقد اصلاحات کار خود را شروع کردند. یکی از این دوستان شما مقاله‌ای به این مضمون نوشت که اصلاح طلبان در طرف مقابل، هراس انداختیم ولی گفته نمی‌شود که رفتار طرف مقابل چطور بود، آیا اصلا هراسی وجود دارد؟ آیا در دل اصلاح‌طلبان متدینان وجود ندارند؟انگار آن طرف متدین هستند و این طرف بی‌دینان. ندا انگار قرار است نقد درون گفتمانی اصلاحات باشد.

خیر، این تعابیری حاشیه‌ای است. در متن و تفکر ندا واقعا این نیست. ما حرفمان این است که اصلاح‌طلبان متعلق به انقلاب هستند و هیچ‌گروهی نسبتش به انقلاب و امام(ره) و حتی اندیشه‌های رهبری، نزدیک‌تر از قاطبه اصلاح‌طلبان به آن نیست. کنشگران سیاسی از اشتباهات اصلاح‌طلبان سوءاستفاده کردند و ناخواسته آن را مقابل نظام قرار دادند.

کنشگران این کار را کردند؟

معتقدیم که نسبت ما با اندیشه‌های ناب امام و قانون اساسی بسیار نزدیک است. اما اشتباه اصلاح‌طلبان باعث شد برخی برداشت‌ها صورت بگیرد. کجای صحبت آقای‌خاتمی ضددین است؟ یک‌سری جوان‌ها اشتباهاتی داشتند که به پای اصلاحات نوشته شد. اگر کسی در حوزه روحانیت اشتباه کند نباید به پای کل روحانیت نوشته شود. در بین اصلاح‌طلبان و اصولگرایان خطا و اشتباهاتی هست، خوبی‌هایی هم هست. ما باید مراقب باشیم نسبت خودمان را با نظام نزدیک کنیم. برخی برداشت‌ها از اصلاح‌طلبان انتزاعی است. ما معنی منافع و امنیت ملی را می‌فهمیم. این طور نیست که طرف مقابل فکر کند چون من در موتلفه بودم عین نص قانون اساسی و ولایت فقیه و اسلام هستم، نه. آنها در چارچوب حزب خود مورد احترام هستند اما نمی‌توانند به زبان حاکمیت صحبت کنند همان‌طور که من نمی‌توانم. عقلانیت این است که نگذاریم افراد و جریان‌هایی از زبان حاکمیت و اسلام صحبت کنند و تفرقه و اختلاف ایجاد کنند.

نظر شما در مورد انتخابات سال 88 چیست؟

صبح روز قبل از انتخابات من یک‌نظرسنجی دیدم. 60درصد احمدی‌نژاد بود 40درصد موسوی. یک نظر‌سنجی دیگر، موسوی را 42 و احمدی‌نژاد را 58 درصد اعلام کرد. خودم به 40 تا 50 روستا و شهر رفتم. من معتقدم تخلف شد اما تقلب 10 تا 12میلیونی نه. قلب من نمی‌تواند قبول کند که احمدی‌نژاد در این کشور 24میلیون‌رای آورده باشد، اما عقلم چیز دیگری می‌گوید. متاسفانه برخی دوستان فقط تهران، اصفهان و شهرهای بزرگ را دیدند. آقای جهانگیری به من گفت در منطقه ما (جیرفت) تخلف شده است، من به رهبری گفتم و آقای اژه‌ای ما را خواست. رفتند تحقیق کردند دیدند که صندوق‌ها درست است. نمی‌شود اینطور قضاوت کرد. احمدی‌نژاد جور دیگری انتخابات را باخته بود، او عقلانیت کشور را باخته بود.

از سخنانتان می‌شود اینطور نتیجه گرفت که به نظر شما، عملکرد اصلاح‌طلبان در سال88، بین آنها و اعضای کنونی «ندا» مرز‌بندی ایجاد کرد؟

من معتقدم اگر در سال88 همه اصلاح‌طلبان مسیر آقای خاتمی را دنبال می‌کردند، جواب می‌گرفتند. تمام مشکل این بود که در سال88 خاتمی را حذف کردند و دوفاکتو عمل کردند. نگذاشتند که موقع انتخابات نامزد شود و بعد هم به شکل دیگری حذفش کردند. اگر آقای خاتمی بود اصلا فضا به این‌سو نمی‌رفت. آقای‌خاتمی اهل گفت‌وگو و مذاکره بود؛ اگر دوستان مسیر ایشان را رفته بودند الان وضع به شکلی دیگر بود یعنی اگر هم شخصیت‌های سیاسی ما و هم بسیاری از گروه‌های سیاسی ما در آن مقطع، سیاست آقای خاتمی را به‌عنوان شخصیت اصلی اصلاح‌طلب پذیرفته بودند، ماجرای سال88 زودتر از اینها تمام شده‌ بود و به اینجا نمی‌رسید.

آقای خاتمی تنها بود و فقط توصیه می‌کرد. اما حرف‌های دلش اینها نیست. یک‌بار نگفت که انتخابات را باید باطل کرد. آقای‌خاتمی دوست داشت با ادبیات دیگری مواجهه شود. من خودم یکی از کسانی بودم که نقش پررنگی در رای‌دادن آقای خاتمی داشتم و ایشان را تشویق کردم که در انتخابات مجلس نهم شرکت کند. بعد از آن، اهانت‌های زیادی به من شد. خیلی‌ها می‌گفتند که آقای خاتمی پایان یافته ولی ایشان با رایی که در انتخابات سال1390 دادند، سند حیات اصلاح‌طلبی را تثبیت کردند.

حرف شما این است که وقتی گام مناسب و مثبتی برداشته شود، حاکمیت هم این پاسخ را می‌گیرد و به آن پاسخ می‌دهد؟

بله اگر با حاکمیت بجنگی با تو تند می‌شود، مدارا کنی با تو مدارا می‌کند.

سر همین مسایل شما با دیگران به افتراق می‌رسید؟ مانند رای‌دادن آقای خاتمی در انتخابات مجلس نهم.

ما اعتقاد داشتیم شرکت نکردن بسیار ضربه می‌زند. در سیاست، کار صفر و صدی نیست، بلکه نسبی است. با حاکمیت، قدرت و سیاست باید نسبت خود را تعریف می‌کردیم.

آیا این رای‌دادن جرقه ایجاد یک تشکیلات جدید بود؟

نه. برآیند عقلانیت و همکاری با نظام و بازی در صحنه قانون چیزی بود که بچه‌های ندا بعد از انتخابات سال92 دریافتند. در سال92 اگر حاکمیت می‌خواست آقای‌روحانی را بیندازد با یکی، دوحوزه و چندصندوق می‌توانست که ایشان را به دور دوم ببرد. مجموع آرای اصلاح‌طلبان 50درصد بود و اصولگرایان 49درصد.

آن اختلاف کوچک باعث موفقیت آقای روحانی شد. در حاکمیت و نظام سیاسی که انتخابات را محمود احمدی‌نژاد برگزار و شورای نگهبان نظارت می‌کند. می‌توانستند با چند صندوق بالاوپایین‌کردن، انتخابات را به دور دوم بکشانند و تحولات دیگری رخ می‌داد ولی نظام این کار را نکرد.

? این اتفاق نظر وجود دارد که نگاه نظام به انتخابات 92 با 88 متفاوت بود.

نظام و حاکمیت به اصولگرایی واصلاح‌طلبی با یک چشم نگاه می‌کند. اصلاح‌طلبان حاکمیت‌گریزی می‌کردند اما نباید این‌کار را بکنند. ندا آمده بگوید ما به این نتیجه رسیدیم که در بستر جامعه امروز، کنشگران و بازیگران صحنه سیاسی هستیم.

اما اصلاح‌طلبان هیچ‌گاه خودشان را خارج از نظام تعریف نکردند.

ما می‌گوییم که دموکرات هستیم اما در تمرین با خود مشکل داریم. اگر مدعی هستیم باید نشان دهیم. اگر در سیاست پیاده، دموکرات هستیم در سیاست سواره هم باید دموکرات باشیم.

در این شرایط برای بخش مهمی از افکارعمومی مساله رفع‌حصر مورد توجه مهم است. نسبت ندا با این مطالبات چیست؟

ما هم آرزوی رفع حصر داریم. من خودم خیلی تلاش کردم و خیلی‌ها هم می‌دانند این رفع‌حصر و محدودیت به همکاری دوطرف مربوط است. نمی‌شود گفت یک‌‌نفر گذشت و همکاری کند و یک‌‌طرف نه. کسی که می‌خواهد میانجیگری کند باید هردوطرف را در نظر بگیرد. من خودم را در موضع میانجی نمی‌بینم اما اگر بخواهم عمل کنم، سعی می‌کنم به‌گونه‌ای عمل کنم که حرف دوطرف را به هم برسانم. الان روی یک‌فرکانس نیستند؛ دوستان در حصر و حاکمیت در دوفرکانس متفاوت سخن می‌گویند، اگر کسی بتواند این فرکانس‌ها را به هم نزدیک کند رفع‌حصر، شدنی است.

نیاز عملی آن چیست؟

نیاز به طرح جامع و بحث‌و‌صحبت دارد. حق نظام و حاکمیت هم هست. ما نمی‌توانیم بگوییم نظام حقی تضییع کرده، حالا طرف مقابل باید گذشت کند. نظام هم می‌گوید که 40میلیون‌نفر در انتخابات شرکت کردند و شما آمدید در انظار عمومی این چهره را خراب کردید و اختلاف داخلی را به دعوای خیابانی تبدیل کردید. اگر بخواهیم میانجیگری کنیم باید حرف دوطرف را شنید. بازی در عرصه میانجیگری با ادعای سیاسی فرق دارد.

شما فکر می‌کنید که حاکمیت در یک‌شرایط مرضی‌الطرفین آماده گفت‌وگو است؟

مگر با آقای‌منتظری نداشت؟ مگر با مهندس بازرگان و ابراهیم یزدی و خیلی‌های دیگر نداشت؟ حتما نظام قصدش را دارد. من قبول ندارم که این آقایان در حصر باشند و علیه‌شان حرف زده شود. هروقت فضا برابر شد، می‌شود حرف زد. رهبری هم با کسانی که در این شرایط تند برخورد کردند، خیلی برخورد کردند.

در مورد مرتضوی چطور؟

نظام مرتضوی را از موقعیت خودش عزل کرد. من سرنوشت خوبی برای آقای‌مرتضوی پیش‌بینی نمی‌کنم. این بشارت تاریخ است. شایعه کرده بودند که نظام از مرتضوی حمایت می‌کند. من خدمت رهبری رفتم و ایشان گفتند که من از مسند قضاوت حمایت می‌کنم، نه عملکردها. اگر تخلفی صورت گرفته برخورد کنند. رهبری در سال76 گفتند که مردم در دوم خرداد حماسه آفریدند. اما برخی کار را در هشت‌سال ریاست‌جمهوری آقای‌خاتمی به جایی رساندند که پس از آن کسی جرات نمی‌کرد در این مملکت اسم دوم‌خرداد را بیاورد. همان کسانی که آقای هاشمی را ترور شخصیت کردند الان مدعی ایشان هستند. عالیجناب سرخ‌پوش را چه کسی نوشت؟ برخی از اینها خاتمی را هم قبول ندارند. مگر سال آخر ریاست‌جمهوری آقای‌خاتمی ندیدید در دانشگاه با ایشان چه کردند؟

به‌نظرم آنچه شبهه ایجاد می‌کند تاکید روی این مساله است. اصلاح‌طلبی قرار است نقد حاکمیت در چارچوب قانون باشد اما این نقد را در ندا کمتر دیدیم. انگار وجهه بارز ندا نقد اصلاح‌طلبی شده است.

نه؛ اینطور نیست؛ اگر کسی مخالف نقد اصلاحات باشد بزرگ‌ترین انحراف را انجام می‌دهد. مگر می‌شود کسی بگوید که ما انحراف نداشتیم و نداریم، ولی نمی‌توانیم اصلاحات را تخطئه کنیم. بلایی که سر اصلاحات آمد کم نبود. خیلی از بلاهایی که سر اصلاحات آمده تقصیر جناح مقابل بود. حاکمیت نمی‌خواهد با اصلاحات مقابله کند چون وجود جریان اصلاح‌طلبی را به‌نفع نظام می‌داند. هیچ‌کسی نمی‌تواند موقعیت اصلاح‌طلبان را نادیده بگیرد.

شنیده‌اید که شما پدرخوانده ندا هستید؟ چرا چنین شائبه‌ای ایجاد شده‌ است؟ حتی گفته شد که بچه‌ها دنبال شما نیامدند بلکه شما رفتید سراغ آنها.

نه؛ من سراغ آنها نرفتم. در رایزنی با چند نفر به این نتیجه رسیدم، نه لباسی برای خودم دوختم؛ نه نامزد دبیرکلی شدم. من مسوول اداره جلسات هستم و حتی گاهی به خاطر وضعیت جسمانی‌ام در همه جلسات شرکت نمی‌کنم.

ولی این نافی این نیست که شما خط‌مشی آنها را تعیین می‌کنید.

بله؛ ممکن است برخی افراد نافذ باشند. در هر حزب سیاسی برخی افراد موقعیت خاصی داشته‌اند. من موقعیت خاص و ویژه سیاسی- اجتماعی داشتم و بچه‌ها به این احترام می‌گذارند. اما نه بچه‌ها و نه ساختار ندا قبول ندارد که من پدرخوانده باشم.

کاریزمای شما و تجربه شما ناخودآگاه این فضا را ایجاد می‌کند، درحالی که در مشارکت اعضا تقریبا هم‌سطح بودند. وزن شما خیلی سنگین‌تر از بقیه است.

من به‌خاطر همین تاثیر در بسیاری از امور به آنها اختیار دادم و گفتم روند را دموکراتیک کنید تا فردگرایی در حزب مطرح نباشد. برای جلسه هیات‌موسس، ما اکثریت رای اعضا را داشتیم اما برای یکی از دوستان سوءتفاهمی ایجاد شده ‌بود. من جلسه را متوقف کردم تا این مساله حل شود و به دلایلی که او استدلال کرد ما از نظر او تمکین کردیم. من می‌توانستم از موقعیت خودم استفاده کنم، ولی نکردم.

در بزنگاه‌ها ولی ممکن است اتفاق بیفتد.

امکان ندارد. در شرایط خاص شاید من نظری داشته باشم که همه قبول کنند ولی این به معنای این نیست که من برتری داشته باشم. میز شورای مرکزی هیات موسس ندا گرد است و کسی موقعیت برتر ندارد.

منابع مالی ندا از کجا تامین می‌شود؟ آیا شما اسپانسر مالی ندا هستید؟

ما فعلا خیلی هزینه چندانی نداریم. یک‌دفتر در خیابان ویلا داریم که کل هزینه‌هایش سه، چهارمیلیون بیشتر نیست. درحال تهیه یک طرح جامع هستیم که هم هیات موسس و هم اعضا و هم دریافت‌های داوطلبانه در سطح کشور به ما کمک کنند. تعرفه و بسته‌های کمک مالی را تهیه می‌کنیم. من تا به حال یک‌ریال از منابع شخصی‌ام به ندا کمک نکرده‌ام. ندا بالاخره یک‌محل درآمد باید برای خودش درست کند.

ولی این بچه‌های ندا بضاعت مالی خاصی ندارند.

همان‌طور که گفتم طرح‌هایی برای دریافت کمک‌های مردمی داریم. ایده و چشم‌انداز مهم‌تر از پول است. تولید پول، برنامه‌ریزی دارد. ایده را می‌دهیم هرکسی بخشی از آن را می‌گیرد و دنبال می‌کند.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( دوشنبه 93/10/22 :: ساعت 10:5 صبح )
»» چند سئوال کلیدی در مورد یک پرونده!

چند سئوال کلیدی در مورد یک پرونده!

امروز 11 ژانویه 2015 است یعنی 11 سال از احراز یک جرم در نروژ و 9 سال از احراز همان جرم در آمریکا می‌گذرد. نروژی‌ها به یک یا چند نفر در ایران رشوه داده‌اند. رشوه‌دهنده در آمریکا و نروژ محکوم شده است اما رشوه‌گیرنده در ایران نه معرفی و نه محکوم و نه اصل موضوع رشوه مورد رسیدگی واقع شده است.

رسالت در سرمقاله خود با عنوان «چند سئوال کلیدی در مورد یک پرونده!» بار دیگر بر پرونده‌ای که تصور می‌کند باعث عقب‌نشینی دولت از ادعای مبارزه با فساد خواهد شد، تاکید کرده و نوشته: مقامات قضائی نروژ نیمه دوم سال 2003 فاش ساختند کارمندان شرکت استات اویل برای عقد یک قرارداد مهم به برخی از مقامات رسمی در شرکت ملی نفت رشوه دادند! 28 ژوئن 2004 این فساد مالی در نروژ به حکم نشست و این فساد محرز شد. بلافاصله هم با مفسدین برخورد به عمل آمد. اداره مبارزه با فساد نروژ استات‌اویل را به دلیل بهره‌برداری از اعمال نفوذ غیرمشروع 20 میلیون کرون جریمه کرد؛ کارمندان خاطی هم اخراج و مجازات شدند. احراز همین فساد اقتصادی توسط بورس آمریکا در 13 اکتبر 2006 باعث می‌شود استات‌اویل 5/10 میلیون دلار جریمه شود.

امروز 11 ژانویه 2015 است یعنی 11 سال از احراز یک جرم در نروژ و 9 سال از احراز همان جرم در آمریکا می‌گذرد. نروژی‌ها به یک یا چند نفر در ایران رشوه داده‌اند. رشوه‌دهنده در آمریکا و نروژ محکوم شده است اما رشوه‌گیرنده در ایران نه معرفی و نه محکوم و نه اصل موضوع رشوه مورد رسیدگی واقع شده است.

شرکت ملی نفت یک نهاد حسابرس داخلی، حسابرس مستقل و یک بازرس قانونی با شرح وظایف مشخص و میلیاردها تومان بودجه دارد تا به این نوع تخلفات رسیدگی کند چطور چشم خود را در این سال‌ها بر این رشوه بسته و حرفی تاکنون نزدند.

پاسخ نهاد بازرسی داخلی حساب و کتاب در شرکت ملی نفت در مورد فساد رشوه در این قرارداد نفتی چیست؟ سازمان حسابرسی به عنوان چشم بیدار نظارتی دولت چه پاسخی دارد؟ دیوان محاسبات چشم بیدار نظارتی مجلس در این باره چه می‌گوید؟ و بالاخره سازمان بازرسی کل کشور چشم نظارتی قوه قضائیه چه داوری‌ در این مورد دارد؟

چه کسی پرونده رشوه استات‌اویل را از دستور کار این چهار نهاد نظارتی مالی خارج کرده است؟ مقامات این چهار نهاد نظارتی در ایران از سال 2003 تا 2015 چه پاسخی دارند و سکوت عدم رسیدگی به این جرم را چگونه توجیه می‌کنند؟

مگر می‌شود رشوه‌دهنده در خارج محکوم شود اما رشوه‌گیرنده در داخل راست راست در این مملکت بگردد و هیچ کس نگوید بالای چشم تو ابروست.

صورت مسئله قصه استات‌اویل همان بود که گفته شد. نام رشوه‌گیرندگان در خلال رسیدگی به تخلف استات‌اویل فاش شد. حالا پیدا کنید پرتقال‌فروش را!!

آیا این همه بگیر و ببند و جریمه و زندان در نروژ و آمریکا علیه مقامات شرکت نفتی استات اویل سیاه بازی بوده است برای اینکه برخی مقامات نفتی در تهران به فساد و رشوه‌گیری متهم شوند و آنها را بی‌آبرو کنند؟

آمریکایی‌ها و نروژی‌ها باید خیلی ابله باشند که چنین سیاه‌بازی‌ای را راه انداخته باشند بویژه آنکه آنها رشوه داده‌اند نه اینکه رشوه گرفته‌اند.

در یک قرارداد نفتی در ایران اگر کسی رشوه می‌گیرد در حقیقت سخن از خیانت به کشور خود است چرا که قوانین را دور زده است. در پرونده‌ استات‌اویل در ایران موضوع فروش اطلاعات محرمانه کشور هم مطرح بوده است. اطلاعاتی که حتی در اختیار نهادهای نظارتی هم قرار نمی‌گیرد. چرا به این خیانت تاکنون رسیدگی نشده است.

گفته می‌شود همین خیانت در قراردادها با شرکت‌های شل، رپسول، توتال و … وجود داشته است اما چون طرف خارجی آن را رو نکرده است، در داخل هم کسی این فساد را پیگیری ننموده است.

در کجای دنیا قراردادهای اقتصادی سری است؟ چرا قراردادهای نفتی در هیچ یک از نهادهای نظارتی مورد واکاوی و ارزیابی قرار نمی‌گیرد. چرا همه آنهایی که آن طرف قرارداد هستند یعنی خارجی‌‌ها محرم هستند اما این طرف قرارداد هیچ کس حتی نهادهای نظارتی محرم نمی‌باشند. مجلس چه پاسخی در این باره دارد؟ چرا وظیفه نظارتی خود را در این مورد تعطیل کرده است.

گفته می‌شود بخشی از اتهامات مهدی هاشمی در دادگاه همین اتهام رشوه‌گیری از استات‌اویل است. معلوم نیست رسیدگی به این بخش از اتهامات وی چرا باید به صورت غیرعلنی صورت گیرد. اتهامات امنیتی وی توجیه اصل یکصدوشصت‌وپنجمی قانون اساسی دارد. اما این اتهام به چه دلیل باید غیرعلنی صورت گیرد.

قوه قضائیه امروز در معرض یک داوری ملی قرار دارد. مردم می‌خواهند پاسخ سئوالات و ابهامات خود را در مورد بروز فساد و رشوه در قرارداد استات‌اویل بگیرند. سئوالات و ابهاماتی که دیوان محاسبات، سازمان حسابرسی و سازمان بازرسی کل کشور جرات پاسخگویی آن را پیدا نکردند. آیا این شجاعت و جسارت در قاضی مقیسه وجود دارد؟!

قاضی مقیسه هر پاسخی برای رسیدگی و صدور حکم به اتهام رشوه‌گیری در قرارداد استات‌اویل بخواهد بدهد مستلزم شفاف‌گویی است. مردم حداقل باید درجریان فرآیند رسیدگی به این اتهام قرار گیرند تا معلوم شود چرا موضوع رشوه در این پرونده احراز و رشوه‌دهندگان محکوم شده‌اند اما رشوه‌گیرندگان تاکنون محکوم و مجازات نشده‌اند. آیا متهمین این پرونده در ایران قربانی یک توطئه خارجی هستند تا آنها را در نزد افکار عمومی بی‌آبرو کنند یا نه زیاده‌خواهی و حرص و طمع آنها را به گرداب خیانت به مردم و اخلال در نظام اقتصادی کشور کشانده است. اگر اولی درست است پس چرا آنها سر از فتنه 88 و همراهی با بیگانگان برای ضربه به نظام و اسلام و انقلاب درآوردند. اگر دومی درست است چرا دستگاه قضائی و نهادهای نظارتی به طور علنی به آن رسیدگی نکردند. این سئوالات و ده‌ها سئوال دیگر در این باب بی‌پاسخ مانده است که ان‌شاءالله قاضی پرونده با حکم الهی خود پاسخ آن را خواهد داد و این حکم در احکام قضائی جمهوری اسلامی ماندگار خواهد شد و به نمادی از عدالت‌ورزی و احقاق حق در دستگاه قضائی درخواهد آمد.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( دوشنبه 93/10/22 :: ساعت 10:2 صبح )
»» تجلیل روزنامه زنجیرهای از قاتل مسلمانان میانمار

روزنامه زنجیره‌ای شرق، از «دالایی لاما»، رهبر بوداییان تبت، که یکی از بانیان اصلی قتل عام مسلمانان میانمار و از مدافعان تمام‌قد همجنس‌بازی است، تجلیل کرد.


روزنامه شرق، روز دوشنبه (1393/10/15) در مطلبی با عنوان «بهای دالایی لاما بودن» به تجلیل از «دالایی لاما» پرداخت و وی را یکی از «چهره‌های برجسته معنویت عصر حاضر» و «اندیشمندی در تراز گاندی» نامید؛ شخصیتی که جامعه، توانایی فهم اندیشه‌های پیشرو وی را ندارد.
این تعریف و تمجید در حالی است که دالایی لاما، در کسوت رهبر فرقه انحرافی بوداییان تبت، کسی است که صراحتا اعلام کرده که هیچ اعتقادی به وجود خدا ندارد. بوداییان نژادپرست که تحت تأثیر آموزه‌های «دالایی لاما» قرار دارند، معتقدند که کسی که مسلمان شده باشد نژاد او دیگر میانماری نیست و باید کشته شده و یا از این کشور اخراج شود.
بوداییان میانمار در سال‌های اخیر با چراغ سبز دالایی لاما، به نسل‌کشی مسلمانان این کشور پرداخته‌اند. تاکنون آمار رسمی در مورد تعداد دقیق کشته‌های نسل‌کشی مسلمانان میانمار وجود ندارد اما گزارش‌های غیررسمی ناظران محلی از کشته شدن 30 تا 50 هزار مسلمان و تجاوز به بیش از 5 هزار زن مسلمان میانماری حکایت دارد.
دالایی لاما یکی از مدافعان تمام‌قد از همجنس‌بازی نیز می‌باشد. در نظر وی روابط جنسی از راه‌های غیرمعمول (شامل همجنس‌بازی) باید مورد پذیرش قرار گیرند و جامعه باید از یک دیدگاه سکولار به زنان و مردان همجنس‌باز نگریسته، به آنها احترام گذارده و ایشان را در خود بپذیرد. وی در مصاحبه با مجله «آوت» در سال 1994 گفت: «اگر کسی پیش من بیاید و بپرسد که آیا همجنس‌بازی درست است یا نه، من خواهم پرسید: نظر شریک زندگی شما چیست؟ اگر شما هردو توافق دارید، آن زمان فکر می‌کنم بتوان گفت که رابطه دو مرد یا دو زن با یکدیگر در صورت رضایت هر دوی آنها در صورتی که هیچ ضرری به دیگران نرسانند مسئله‌ای نیست.»
دالایی لاما ارتباطات گسترده‌ای با دولت آمریکا دارد. تاکنون چندین سند از اسناد وزارت امور خارجه آمریکا، درخصوص کمک غرب به شبه‌نظامیان تحت امر دالایی‌ لاما و حمایت سازمان جاسوسی آمریکا (CIA)  از شخص وی منتشر شده است.
دالایی لاما در سال 2009 میلادی،  بی‌اعتنا به جنایات رژیم کودک‌کش اسرائیل، قبل از دیدار با ایهود اولمرت (نخست‌وزیر وقت رژیم صهیونیستی) با کلاه خاخامی در مقابل دیوار «توبه یا ندبه» در اورشلیم، پایتخت فلسطین اشغالی تعظیم کرد و ارادت خود را به صهیونیسم جهانی ثابت کرد.
وی بعد از تعظیم در مقابل دیوار ندبه به دیدار اولمرت رفت و ده هزار دلار تحت عنوان پوشالی کمک به خیرین از نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی دریافت کرد.


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( چهارشنبه 93/10/17 :: ساعت 12:54 صبح )
»» سکوت، خنده، تمسخر؛ نظر 11 اصلاحطلب درباره حماسه 9 دی

تعدادی از چهره‌های اصلاح طلب در پاسخ به این سوال که فلسفه به وجود آمدن حماسه 9دی چه بود و چرا مردم به صورت خودجوش در برابر فتنه‌گران ایستادند، واکنش‌های متفاوتی از خود نشان دادند.

به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، در آستانه حماسه 9 دی، سالروز قیام مردمی علیه فتنه گران و اهانت کنندگان به ساحت مقدس امام حسین(ع) قرار داریم. از این رو به سراغ برخی چهره های شاخص اصلاح طلب رفتیم تا با آن‌ها در باره این حرکت خودجوش و عظیم مردمی صحبت کنیم.

 

بسیاری از چهره های اصلاح طلب در پاسخ به این سوال که فلسفه به وجود آمدن حماسه 9 دی چه بود و چرا مردم به صورت خودجوش در برابر فتنه گران ایستادند، واکنش جالبی از خود نشان دادند که در ادامه در اختیار مخاطبان قرار داده شده است.


*سید عبدالواحد موسوی لاری، عضو مجمع روحانیون مبارز در پاسخ به پرسش  راه دانا گفت: من در جاده هستم و نمی‌توانم صحبت کنم.


* عیسی سحرخیز، از چهره های مطرح اصلاح طلب نیز در پاسخ به خبرنگار ما اظهار داشت: من الان در شرایطی نیستم که مصاحبه کنم و اگر توانستم تماس می‌گیرم.


*ماشاالله شمس‌الواعظین، از روزنامه نگاران اصلاح طلب نیز در خصوص حماسه نهم دی ماه سال 88 بیان کرد: من صحبت نمی‌کنم. نه تنها در این موضوع بلکه کلا صحبتی نخواهم کرد.


وی در پاسخ این سوال که 9 دی حماسه ملی است و چرا نمی‌خواهید در این باره صحبت کنید،‌ ابراز داشت: اولا که 9 دی حماسه ملی نیست و شما اسمش را گذاشتید حماسه ملی. روز ملی آن چیزی است که در درون من و شما و در تقویم آمده باشد. ثانیا این که من در هیچ زمینه ای صحبت نمی‌کنم.


* شهربانو امانی، نماینده دوره های پنجم و ششم مجلس شورای اسلامی، نیز در واکنش به سوال خبرنگار ما گفت: من در جلسه هستم و در کل نیز وارد این مسائل نمی‌شوم.

وی در پاسخ به این سوال که به نظر شما آیا روز 9 دی حماسه ملی بوده یا نه، ضمن خندیدن به سوال مطرح شده بیان کرد: در جلسه هستم و معنای حماسه بزرگ یا کوچک را نمی دانم !

* زهرا اشراقی، همسر محمد رضا خاتمی نیز در این خصوص به خبرنگار ما گفت: من در این موضوع مصاحبه نمی‌کنم. البته کلا قصد مصاحبه کردن ندارم ولی به طور ویژه در این موضوع صحبت نخواهم کرد.

وی در ادامه در واکنش به این جمله که این موضوع با تمامی موضوعات فرق دارد، عنوان کرد: خیلی موضوعات در کشور با دنیا فرق می‌کند ولی من کلا مصاحبه نمی کنم.

* علیرضا بهشتی، عضو فعال ستاد میرحسن موسوی از سران فتنه نیز در این رابطه در پاسخ به سوال خبرنگار راه دانا تصریح کرد: من در این باره صحبت نمی‌کنم و نظر خاصی هم ندارم.

* صادق زیبا کلام نیز در این راستا بحالتی تمسخر آمیز در پاسخ به سوال مطرح شده، گفت: شما بروید ببینید 25 خرداد جمعیت مردم بیشتر بود یا 9دی !؟

* الهه کولایی، فعال سیاسی اصلاح طلب به خبرنگار ما پاسخ داد: به هیچ عنوان صحبت نمی‌کنم.

* همچنین سعید لیلاز در واکنش به این سوال بیان کرد: من نمی‌توانم در این خصوص حرفی بزنم.

* علی اسلامی پناه، نماینده اصلاح طلب مجلس در دوره هفتم و هشتم، گفت: من الان صحبت نمی‌کنم.

* جمشید انصاری، استاندار زنجان نیز که دارای گرایشات اصلاح طلبی است، در واکنش به سوال خبرنگار ما گفت: نه شما را می‌شناسم و نه در این باره صحبت می‌کنم.

 

منبع: دانا



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( جمعه 93/10/5 :: ساعت 9:32 عصر )
»» سلیمی نمین: همه نخبگان کشور به چرخش قدرت معتقد نیستند

دبیرکل حزب مردم‌سالاری در برنامه «دیروز، امروز، فردا» گفت: برخی در جریان فتنه 88 شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه را سر دادند که موجب به صحنه آمدن مردم شد، ما در این انتخابات شاهد عدم رشدیافتگی در نخبگان بودیم.

به گزارش گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو» برنامه «دیروز، امروز، فردا» شب گذشته با حضور عباس سلیمی‌نمین، فعال سیاسی اصولگرا و مصطفی کواکبیان، دبیرکل حزب مردم سالاری به موضوع حماسه 9 دی پرداخت. این نخستین بار است که بعد از 5 سال رسانه ملی برای برنامه 9 دی از یکی از اصلاح طلبان در یک برنامه زنده تلویزیونی دعوت کرد.

 

کواکبیان در ابتدای برنامه گفت: جمهوریت و اسلامیت دو پایه اساسی حاکمیت کشور ماست. اینگونه نیست که چون کشورهای غربی بحث رای مردم را مطرح کردن جمهوریت برای آنهاست. در ذات اسلام جمهوریت نهفته است. مقام معظم رهبری می‌فرماید رای مردم حق‌الناس است تنها مربوط به انتخابات اخیر نیست و برای همه انتخابات است. هرجایی که مردم احساس کنند کلیت نظام و انقلاب در خطر است و به ارزش‌هایشان توهین می‌شود و قرار است کشورهای غربی سو استفاده‌ای انجام دهند، مردم هوشیاری‌شان را به نمایش می‌گذارند و در عرصه حاضر می‌شوند.

 

کواکبیان: مردم توهین به اصل ولایت فقیه را برنمی‌تابند

وی افزود: مردم در هر جایی که احساس کردند برای حفظ کشور و منافع ملی باید اقدام کنند، خوب درخشیدند. در موضوع 9 دی 88 سه عامل اساسی مردم را به صحنه کشاند. اول اینکه به ارزش‌های اسلامی اهانت شده بود و ملت حسینی ما احساس کردند در عاشورا عده‌ای این اهانت را روا داشتند.

 

وی افزود: ملتی که امسال 2 میلیون نفر از آنها در پیاده روی اربعین حضور داشتند، توهین به امام حسین(ع) را نمی‌پذیرند. حالا اینکه کی بوده و چه جریانی بوده جای بحث است ولی اصل این اهانت را هیچکس نمی‌پذیرد.

 

دبیرکل حزب مردم سالاری ادامه داد: عامل دوم توهین برخی به میراث‌گران قدر امام خمینی(ره) بود. برخی شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه را سر دادند که باعث به صحنه آمدن مردم شد. عامل سوم نیز حفظ نظام بود، مردم احساس کردند باید اینجا به صحنه بیایند و کلیت نظام را حفظ کنند.

 

کواکبیان تاکید کرد: مردم در خلق 9 دی 2 پیام اصلی داشتند. پیام اول آنها برای داخلی‌ها این بود که انتخاباتی برگزار شده است و حوادثی افتاده ولی باید تمامش کرد. برخی تازه بعد از 9 دی شروع کردند. آنها گفتند که تمام آن نامزدهای انتخاباتی را باید اعدام کرد. پیام دیگر نیز به خارجی‌ها این بود که شما نباید در مسائل داخلی ما دخالت کنید.

 

سلیمی نمین در ادامه گفت: انتخابات به عنوان پدیده‌ای که شان مردم را معنا می‌بخشد دارای یک روندی است. بر خلاف بسیاری از جنبش های اجتماعی در کشورهای مختلف که نقش مردم طی زمان کمتر می‌شود، در انقلاب اسلامی ایران شاهدیم که انتخابات طی زمان پرشورتر می‌شود.

 

وی ادامه داد: طبیعی است که گاهی این روند دچار التهاباتی شود. ما در انتخابات اولیه در مورد ریاست جمهوری غالبا افرادی را انتخاب می‌کردیم که مورد تایید همه جریانات سیاسی باشد اما به تدریج وارد عرصه‌ای شدیم که نمایندگان سلایق سیاسی که متعلق به بخشی از جامعه هستند را برای ریاست بر قوه مجریه انتخاب کنیم تا ما التهاب سیاسی را در بالاترین سطوح ببینیم مخصوصا که اگر رشد یافتگی لازم در اجزای این موضوع به وجود نیامده باشد.

 

وی افزود: کنترل انتخابات باید توسط خود مردم صورت بگیرد زیرا ابعاد موضوع بسیاری وسیع و گسترده است. شاید انتخابات 88 را می‌توان پرالتهاب ترین انتخابات دانست زیرا علاوه بر التهابات معمولی بحث چرخش قدرت خیلی جدی می‌شود. ما در این انتخابات شاهد عدم رشد یافتگی در نخبگان را هستیم که مردم باید آنها را کنترل کنند. نخبگانی که از خدا هم نمی‌ترسند از مردم می‌ترسند زیرا آنها باید او را انتخاب کنند.

 

این فعال سیاسی تاکید کرد: چون التهاب در کشور ایجاد می‌شود، دشمن به این مضوع دل می‌بندد و وارد می‌شود. اگر التهابی در نخبگان به وجود نمی‌آمد دشمن بستری برای حضور نمی یافت. نوع ورود مردم به موضوع هم مهم است. در تاریخ شاهد ورودهای پر صلابت مردم در موضوعات مختلف هستیم. در راهپیمایی عاشورا شاهد هستیم که حضور مردم اقتداری ایجاد می‌کند که برنامه کودتای آمریکایی ها را متزلزل می‌کند و افراد پیام مردم را بدون هیچ برخورد فیزیکی می‌گیرند. 9 دی یک پیام به نخبه کم تحمل می‌دهد، یک پیام به کسانی می دهد که با زور آزمایی خیابانی می‌خواهند چرخش قدرت را رقم بزنند و به دیگران هم پیام‌های مختلفی می‌دهد.

 

کواکبیان در ادامه گفت: متاسفانه ما باید اینجا مقداری شفاف صحبت کنیم. صدا و سیما خیلی بهتر می توانست عمل کند. 24 خرداد 88 من آمدم چند نکته را تذکر دادم. اول اینکه انتخابات تمام شد و نتیجه معلوم شد پس باید مسئله را همینجا تمام کنیم. ثانیا من معتقدم تخلفات زیادی در انتخابات صورت گرفته است اما تقلب در انتخابات صورت نگرفته است. ولی باید تخلفات را پیگیری کرد. و نکته بعد اینکه بین معترضان به انتخابات و ضد انقلاب و کسانی که می‌خواهند به انقلاب ضربه بزنند تفکیک کرد، متاسفانه این تفکیک صورت نگرفت. در 25 خرداد 2 یا 3 میلیون به خیابان‌ها آمدند و راهپیمایی سکوت کردند و واقعا هم برای آنها شبه بود.

 

کواکبیان: پیامک‌های زیادی به من زده شد که چرا می‌خواهی در برنامه‌ای مربوط به 9 دی شرکت کنی

وی افزود: این را می‌شد خیلی بهتر مدیریت کرد اما این صورت نگرفت. الان هم که من برای این برنامه آمدم که در مورد 9 دی صحبت کنم، پیامک‌های زیادی با این مضمون داشتم که فلان شده تو باز می‌خواهی بروی در برنامه 9 دی شرکت کنی. من گفتم اتفاقا ما باید برویم حرفهایمان را بزنیم. ما چه کردیم که 9 دی مصادره جناحی شد. من معتقدم بخشی از افرادی که در راهپیمایی 25 خرداد شرکت کردند، در راهپیمایی 9 دی هم شرکت کردند. اما ما به گونه‌ای عمل کردیم که 9 دی سمبل یک جریان سخت شد.

 

دبیرکل حزب مردم سالاری گفت: ما نباید بگویم فقط نخبگان اصلاح طلب، اگر مجموعه همه نخبگان کشور را در نظر بگیریم باید بگوییم همه اشتباه کردند. من در دیدارهای نمایندگان مجلس می‌گفتم که شورای نگهبان یک مکانیسمی دارد برای انتخاب نامزدهای ریاست جمهوری، شما که با این مکانیسم آمدید حالا نمی‌توانید بگویید تاید صلاحیت شورای نگهبان خوب است اما در ادامه کارشان درست نیست. البته برخی از اعضای شورای نگهبان خیلی بد عمل کردند. آنها باید حداقل ظاهر را حفظ  کنند. در یکی از برنامه های انتخاباتی در مصلی کاندیدای بعدا پیروز به برنامه نرسید و یکی از اعضای شورای نگهبان به جای او رفت و سخنرانی کرد.

 

سلیمی نمین خطاب به کواکبیان گفت: البته او یکی از اعضای شورای نگهبان نبود بلکه یکی از حقوق‌دانان شورای نگهبان بود.

 

کواکبیان گفت: من معتقدم که مجلس باید قانونی بگذارد تا حداقل ظواهر بی‌طرفی حفظ شود. اگر ارزیابی کنیم می بینیم که همه در این مباحث شریک هستند و اشتباهاتی صورت گرفت. ما باید به عبرت ها و نتایج بپردازیم چون اگر بخواهیم آسیب‌شناسی کنیم باعث مکدر شدن خاطرها می‌شود.

 

سلیمی‌نمین در ادامه گفت: کواکبیان معتقد است که رسانه ملی وظیفه‌اش را در تبیین موضوع به خوبی ایفا نکرد، تبیین موضوع با الگویی که می‌دهند مبنی بر اینکه همه اشتباه کردند، امکان پذیر نیست. اینگونه موضوع حل نمی‌شود. ما در ارتباط با ریشه‌یابی یک موضوع اگر این روش را در پیش بگیریم از یک رخ داد مهم نمی توانیم کسب تجربه کنیم. این ختم به خیر کردن موضوع است. شما در پاسخ به این سوال که نخبگان رشد یافتگی داشتند یا خیر باید به این مسئله توجه کنیم که رشد یافتگی‌ انها در مورد انتخابات به اندازه توده‌ها هست یا خیر؟ باید یه این موضوع پرداخته شود. آیا همه نخبگان به چرخش قدرت معتقد هستند؟

 

سلیمی نمین: همه نخبگان کشور به چرخش قدرت معتقد نیستند

کواکبیان در پاسخ گفت: قطعا خیر و این موضوع در انتخابات موثر بود. اما من به وزیر اقتصاد گفتم که او دادن سهام عدالت را گذاشته است برای شب انتخابات. این که بگوییم قضیه محدود به این است که مثلا فقط فردی با دو شناسنامه رای داده است درست نیست.

 

سلیمی نمین گفت: یعنی شما اسنادی در مورد تخلفات انتخابات در حد ابطال داشتید؟

کواکبیان گفت: قوه قضاییه باید بررسی کند که این موضوعات تاثیرش چقدر است.

 

سلیمی نمین گفت: نگویید باید بررسی کنیم. شما یک موقع بررسی می‌کنید و اسنادی را ارائه می‌دهید و می‌گویید این انتخابات باید ابطال شود. شما می‌توانید چنین چیزی را مطرح کند؟

 

کواکبیان گفت: تقلب به این مفهوم که مردم یک رای دادند و نظام یکی نفر دیگر را به عنوان منتخب ملت اعلام می‌کند، اصلا در سازوکار انتخابات ما امکان‍پذیر نیست. ولی تخلفاتی می‌تواند صورت بگیرد که تاثیرگذار باشد.

 

سلیمی نمین گفت: کسانی که نتیجه انتخابات 84 را نپذیرفتند به چرخش قدرت معتقد بودند؟

 

کواکبیان گفت: کسی نبود که نپذیرد. آیت‎الله هاشمی رفسنجانی به این انتخابات اعتراض هایی داشت ولی در نهایت گفت به خدا واگذار می‎کنم.

 

سلیمی نمین: هاشمی رفسنجانی و کروبی در انتخابات 84 خشت بی‌نظمی های انتخابات 88 را گذاشتند

سلیمی نمین گفت: این یعنی نپذیرفت و به رئیس جمهور نیز تبریک نگفت. شما وقتی یک ظلمی به شما شود می گویید به خدا واگذار می‎کنم.  مگر قرار است هرکس بر اسای نظر خود عمل کند. ما نهادهای قانونی داریم. نهادهای دولتی، موسوی لاری و خاتمی می‎گویند انتخابات درست و سلامت بوده است اما هاشمی رفسنجانی و کروبی نتیجه انتخابات را قبول نمی‌کنند. من از 84 می‌خواهم به 88 برسم. برخی از نخبگان ما اصلا به چرخش قدرت اعتقاد ندارند. اگر هاشمی می‌خواست بر اساس مصالح کشور عمل کند می‌گفت نهادهای رسمی کشور نتایج انتخابات را تایید کردند پس من می‌پذیرم. او دارد خشتی از بی‌نظمی را می‌گذارد که در انتخابات بعد عواقبش را می‌بینیم.

 

در این قسمت از برنامه یکی پلی بک در مورد نظرات افرادی که پیش از این در برنامه «دیروز، امروز، فردا» در مورد فتنه 88 حرف زده بودند پخش شد و مجری از تهیه‌کننده برای ساخت این کلیپ تشکر کرد. اما کواکبیان با انتقاد از پخش پلی بک گفت: در این کلیپ هیچ فرد اصلاح طلبی حضور نداشت. مجری در پاسخ به وی گفت: شمخانی جزو اصلاح طلبان حاضر در این کلیپ بود. همچنین ما در این برنامه از حضور اصلاح طلبان زیادی استفاده کردیم که حضورشان در کلیپ کمرنگ بود.

 

کواکبیان در ادامه در پاسخ به این سوال که اگر مردم در 9 دی حاضر نمی شدند می‌توانستیم فتنه را با اقدامات امنیتی جمع کنیم؟ گفت: در آن زمان تدبیرهایی هم اندیشیده شد. من  آن موقع جزو کمیسیون امنیت ملی مجلس بودم. ما یک طرحی را ارائه کردیم و چند جلسه هم خدمت آیت الله مهدوی کنی رسیدیم. طرحی با نام لویی جرگه ایرانی مطرح شد. البته این را برخی افراد تمسخر می‌کردند. من نمی‌گویم حتما باید با حادثه 9 دی این موضوع تمام می‌شد، می شد در همان ماه‌های اول با برخی تدابیر این مسئله را جمع کرد. در هر حال حضور مردم همیشه تاثیرگذار است. پیام اساسی مردم به خارجی ها بود. کسانی که از سفارت ها و تریبون های خارجی استفاده می‌کردند، این پیام را گرفتند.

 

سلیمی‌نمین در ادامه با انتقاد به پخش پلی بک گفت: نیازی ندارد ما اعضای شورای نگهبان را برای این موضوع خرج کنیم. همچنین در این کلیپ جاسبی حضور داشت که یکی از متخلفان فتنه 88 بود که از پول دانشجویان برای کمک به افرادی خاص استفاده می کرد. 

 

مجری برنامه در ادامه گفت: یکی از لطماتی که ما در جریان مناظره های تلویزیونی داشتیم، این بود که اسم هایی برده شد. این گفت‌وگو با موضوع خاص خودش است. اگر شما حرفی در مورد دانشگاه آزاد دارید باید در جای خودش در مورد آن بحث کرد.

 

سلیمی نمین: احمدی نژاد با عدم تابعیت از رهبری بر تنش‌های انتخابات 88 افزود

سلیمی نمین گفت: من خودم احمدی نژاد را به عنوان یکی از مقصرین قضیه می‌دانم. دیگران تنش را در کشور ایجاد کردند اما احمدی نژاد با عدم تابعیت از رهبری بر این تنش افزود. البته موسوی هم در مناظرات از افراد اسم برد اما روی حرف من با احمدی نژاد است. اگر او در این زمینه حرف شنوی داشت قطعا ما در زمینه التهابات بعدی ما فضای دیگری داشتیم. دیگرهاشمی بهانه نداشت تا گردش قدرت را قبول نکند.

 

در اینجای برنامه مجری از هر دو طرف گفت‌وگو خواست قانون مدار باشند و در ادامه دیگر از فردی اسم نبرند زیرا این موضوع درست نیست.

 

سلیمی نمین در ادامه گفت: کم تحملی نخبگان ما و سو استفاده نخبگان و پیشرفت لازم نداشتند رقابت های سیاسی باعث ایجاد آسیب‌های زیادی به مردم می‌شود. اگر در قضایای فتنه، قوه قضیه ما خوب عمل می کرد یک نتیجه عاید می‌شد و اگر دیگری خوب عمل می‌کرد یک نتیجه دیگری حاصل می‌شد.

 

وی در ادامه با انتقاد از کواکبیان که در مورد مطرح کردن موضوع جشن پیروزی گرفتن احمدی‌نژاد گفت: کسی التهاب ایجاد می‌کند که وقتی هنوز مردم در حال رای دادن هستند اعلام پیروزی می‌کند.

 

کواکبیان در ادامه برنامه به مسئله‌ای خارج از موضوع برنامه اشاره کرد و با اشاره به مسائل انتخاب وزیر علوم گفت: عده‌ای 9 دی را چماق کردند بر سر هرکسی که نمی‌پسندند.

 

رای 65 درصدی مردم به قانون‌مداری

 

سلیمی نمین گفت: آقای کواکبیان اگر شما اجازه می‌دادید به مسئله سو استفاده برخی افراد در فتنه هم می‌رسیدیم اما شما آنجایی از بحث را که مورد نظرتان نیست به هم می‌زنید. ابداع واژه ساکتان فتنه یک کار غلطی بود. شما نمی توانید ساکت فتنه را مجرم فتنه بنامید.

 

مجری در پایان با خواندن نظرسنجی برنامه گفت: مردم از بین انعطاف، وحدت و تحمل یکدیگر، اولویت دادن به منافع ملی و قانونمداری 65 و نیم درصد به قانون مداری رای دادن. پس امیدواریم به این موضوع احترام گذاشته شود و قانون مداری از همین برنامه ها آغاز شود.

 

کواکبیان در انتهای برنامه در ادامه دعواهای لفظی که بین او و سلیمی نمین ادامه داشت گفت: از مقم معظم رهبری می‌خواهم که در هفته وحدت در مورد رفع حصر تدبیر بفرمایند.

 

شایان ذکر است، برنامه «دیروز، امروز، فردا» کاری از گروه اجتماعی شبکه سه سیما به سردبیری محمدحسین رنجبران و تهیه‌کنندگی محمد صراف هر پنجشنبه ساعت 22:30 از شبکه سه پخش می‌شود.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( جمعه 93/10/5 :: ساعت 9:27 عصر )
»» نترسید! نترسانید

قرآن مجید آل‏ عمران :  175

 إِنَّما ذلِکُمُ الشَّیْطانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیاءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ

 در واقع، این شیطان است که دوستانش را مى‏ ترساند؛ پس اگر مؤمنید از آنان مترسید و از من بترسید.

  امام خمینی صحیفه امام ج 10 ص 517

 شما مى ‏بینید که الآن مرکز فساد امریکا را جوانها رفته ‏اند گرفته ‏اند، و امریکاییهایى هم که در آنجا بوده گرفتند، و آن لانه فساد را به دست آوردند وامریکا هم هیچ غلطى نمى تواند بکند، و جوانها هم مطمئن باشند که امریکا هیچ غلطى نمى ‏تواند بکند. بیخود صحبت اینکه اگر دخالت نظامى [کند]، مگر امریکا مى‏ تواند دخالت نظامى در این مملکت بکند؟ امکان برایش ندارد. تمام دنیا توجهشان الآن به اینجاست. مگر امریکا مى تواند مقابل همه دنیا بایستد و دخالت نظامى بکند؟ غلط مى‏ کند دخالت نظامى بکند.

نترسید، نترسانید. همین تعبیرى که جوانهاى ما از روى احساسات جوانى کردند که اگر چنانچه امریکا بخواهد دخالت نظامى بکند ما چه خواهیم کرد، اصلًا این «اگر» ش را هم نباید بگویند. امریکا عاجز از این است که دخالت نظامى در اینجاها بکند.

  رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای در دیدار با اقشار مختلف مردم به مناسبت سالروز آزاد سازی خرمشهر 1/3/1381

امروز عدّه ‏اى متأسفانه کارشان این شده است که مرتّب دشمن را بزرگ و خود را کوچک کنند، عظمت دشمن را به رخ همه بکشند و دائماًبگویند ما نمى‏ توانیم! یعنى ما هم مثل خیلى از کشورها و دولتها باید برویم در هاضمه استکبار جهانى هضم شویم! اینها اشتباه مى‏کنند؛ خودشان ضعیف و ازدرون پوکند - یا پوک بودند یا پوک شدند - لذّتهاى دنیا آنها را پوک کرده است؛ دنیاطلبى آنها را بى ‏ارزش و بى‏ هویّت کرده است؛ بنابراین خیال مى ‏کنندهمه مثل آنهایند. نخیر؛ این ملت توانا و امیدوار است؛ بیخود دل ملت رانلرزانند و مرتب نگویند ما نمى‏توانیم و قدرت حرکت نداریم. چرا، این ملتقدرت حرکت دارد؛ این ملت اسلام دارد؛ این ملت ابزار و وسیله بسیار مؤثّرایمان را دارد؛ این ملت اتّحاد حقیقى و قلبى خود را با مسؤولان کشور دارداین رشته اتّحاد مقدّسى که با پیوندهاى ایمان و عاطفه محکم شده است، درکمتر جایى از دنیا شبیهش مى‏ شود پیدا کرد.

ما به فضل پروردگار مشکلات را برطرف مى‏کنیم ومى‏ توانیم دشمن را سر جاى خود بنشانیم. دشمن هر چه هم از لحاظ ابزار نظامى قوى باشد، در مقابل یک ملت منسجم و مؤمن و داراى امید به آینده، هیچ غلطى نمى‏ تواند بکند.بعضى در دلِ خود احساس ضعف مى‏کنند، یا چشم‏ غرّه ‏هاى امریکا آنها رامى‏ ترساند، یا وعده ‏هاى امریکا و امثال امریکا دل ضعیف و ناتوانشان را به خود جذب مى‏کند؛ لذا به سمت امریکا مى‏ کشند. آن‏گاه ملت و جوانان مؤمن ومدیران باایمان و باصفاى کشور را متّهم مى‏کنند که اینها نمى‏ توانند؛بنابراین ناچاریم برویم تسلیم امریکا شویم! کسانى که دم از مذاکره باامریکا مى‏زنند، یا از الفباى سیاست چیزى نمى‏دانند، یا الفباى غیرت را بلدنیستند؛ یکى از این دو تاست. در حالى که دشمن این‏طور اخم مى‏کند، این‏طورمتکبّرانه حرف مى‏زند، این‏طور به ملت ایران اهانت مى‏کند، تصریح هم مى‏ نماید که مى ‏خواهد علیه این نظام و این کشور و منافع آن اقدام کند،عدّه ‏اى در این‏جا ذلیلانه و زبونانه مى‏گویند: چه کار کنیم؛ برویم، نرویم،نزدیک شویم، با آنها صحبت کنیم، در خواست کنیم، خواهش کنیم؟! این اهانت به غیرت و عزّت مردم ایران است؛ این نشانه بى ‏غیرتى است؛ این سیاستمدارى نیست. سعى مى‏ کنند رنگ و لعابى از فهم سیاسى به کار خود بدهند؛ نه، این درست ضدِّ فهم سیاسى است.

مجاهد نستوه سید حسن نصرالله:

ألا یعرف العدو من نحن. . . ؟

آیا دشمن نمی داند ما که هستیم؟

نحنُ أبناءُذاک الإمام الذى قال : " أبالموت تهددنى یابن الطلقاء، و الله إنّ القتلَلنا عادة و کرامتنا من اللهالشهادة "

ما فرزندان آن امامی هستیم که گفت: مرا از مرگ می ترسانی یابن الطلقاء به خدا سوگند کشته شدن عادت ما و شهادت کرامت خدا به ماست.

ان اسرائیل هذه التی تملک اسلحه النوویه و اقوی سلاح جو فی المنطقه والله هی اوهن من بیت العنکبوت ، والله هی اوهن من بیت العنکبوت !!

این اسرائیل که دارای سلاح هسته ای و قوی ترین نیروی هوایی در منطقه است بخدا سوگند از لانه عنکبوت سست تر است. بخدا سوگند از لانه عنکبوت سست تر است!!

بهزاد نبوی از سران متفکر جنبش سبز و سازمان مجاهدین انقلاب: روزنامه اعتماد 28 مهر 81 صفحه سیاسی:

هیچ منطق و عقل سلیمی حکم نمی کند که یک کشور جهان سومی-حتی اگر همه ملت پشتیبان حکومتش باشند و همه این ملت مسلح- به جنگ نظامی با آمریکا ، ابر قدرت جهان روند. در واقع خدا و تاریخ، سردمداران ملتی که آن کشور را به جنگ با ابر قدرت جهان بکشانند نخواهد بخشید. این سخنان را که می گویم شاید برخی جبهه بگیرند که فلانی از آمریکا می ترسد، بله به خاطر کشورم، مردم و انقلابم از آمریکای تا بن دندان مسلح می ترسم!

وی در مصاحبه دیگری در ماهنامه گزارش 15 خرداد 82 ص14 می گوید:

مسلم است که می ترسم ! کیست که از یک آمریکای تا بن دندان مسلح که در عراق خود را چنین نشان داد و هیچ احترامی برای دولت ها قائل نیست نترسد!بله من می ترسم!

احمد شیرزاد عضو مرکزیت جبهه مشارکت و نماینده مجلس ششم روزنامه یاس نو 2 اردیبهشت 82 ص2:

برای ترسیدن شعور ترس لازم است. بعضی ها ممکن است نترسند ، چون شعور درک خطر را ندارند!



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( پنج شنبه 93/10/4 :: ساعت 12:41 صبح )
»» گوشهای از خاطرات گوینده «صدای طهرون قدیم»

«مرتضی احمدی» بازیگر پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون روز گذشته در 90 سالگی دارفانی را وداع گفت. این چهره مطرح در دو کتاب «من و زندگی» و «پیش پرده و پیش پرده خوانی» خاطرات خود را عرضه کرده است که خواندن آن خالی از لطف نیست بخشی از خاطرات وی در زیر می‌آید.

 

• به گزارش پایـگاه جوان انقلابی ؛ بنابر این گزارش انتشارات ققنوس خاطرات مرتضی احمدی را با عنوان «من و زندگی» منتشر کرده که با استقبال خوب مردم مواجه شده است؛ خاطراتی که در بردارنده نکات مهمی از تاریخ معاصر کشورمان در عرصه هنر است. خاطرات مرتضی احمدی بعد از مقدمه در 15 بخش به تحریر در آمده است و نویسنده این کتاب آن را به دختر و پسر و نوه‌هایش و همه هنرمندان تقدیم کرده است. مرتضی احمدی در مقدمه افسوس می‌خورد که چرا پا در عرصه هنر نهاد و چرا سرنوشت ناگوار دیگر هنرمندان برای او عبرت نشد و پشیمان است از اینکه صحنه هنر را با همه سختی‌ها و مرارت‌هایی که متحمل شد، ترک نکرد.

 ـ
javanenghalabi - ahmadi 85ـ
وی ضمن درج خاطراتی از آشنایی‌اش با سینما و سینما رفتن‌های مخفیانه و به دور از چشم پدر و مادر، به حمام‌های خزینه‌دار آن دوره، آب غیربهداشتی مورد مصرف مردم و آلودگی‌های ناشی از فقدان بهداشت اشاراتی دارد.
 ـ
وی به رواج تریاک‌کشی در میان عامه مردم و استفاده از آن به عنوان یک تفریح عمومی آن هم در قهوه‌خانه‌ها و اماکن عمومی و در ملأعام اشاره نموده و از این موضوع اظهار تعجب می‌کند که مامورین دولتی هم ممانعت یا مزاحمتی برای این مقوله ایجاد نمی‌نمودند. راوی سپس به واقعه کشف حجاب می‌پردازد و دیده‌ها و شنیده‌هایش را در این رابطه با خواننده در میان می‌گذارد و در ادامه آورده است: «از این خلاص می‌شدیم، به بند دیگری می‌افتادیم، هنوز نفس بی‌حجابی را تازه نکرده بودیم که نفسمان را جایی دیگر بند آوردند. سال 1315 یا 1316 بود که دستور اکید وزارت معارف (آموزش و پرورش) رسید که: باید تمام پسر‌ها با شلوار کوتاه به مدرسه بیایند. تنمان لرزید، هاج و واج ماندیم.»
 ـ
وی می‌نویسد: «سال آخر دبستان بودم، برای اولین بار برابر دستور وزارت فرهنگ قرار شد در مدرسه ما یک نمایشنامه کوتاه به صورت آزمایشی اجرا شود. من هم به عنوان بازیگر انتخاب شدم، آخر من دور از چشم و گوش مدیر و ناظم و معلم‌ها در فرصت‌های مناسب چند نفر از بچه‌ها را در یک گوشه دنج مدرسه جمع می‌کردم و برایشان ترانه‌هایی را که یاد گرفته بودم می‌خواندم… در پایان سال تحصیلی (دوره ابتدایی) نمایشنامه «زیرگذر» که نویسنده آن آقای جلالی، ناظم مدرسه بود با حضور عده زیادی در گوشه حیاط مدرسه اجرا شد. تنها بازیگر نقش کمدی آن من بودم. از آنجا که دیدن نمایش‌های روحوضی برای من تجربه و نسبت به دیگران نوعی برتری بود، نقش من مورد توجه قرار گرفت. تشویق تماشاچی‌ها انگیزه‌ام را بالا و بالا‌تر برد. اجرای نمایشنامه در محله کوچک ما زبان به زبان گشت و به گوش پدرم رسید. کتک مفصلی نوش‌جان کردم که چرا رفتم «مطربی». یکی دو سال بعد‌‌ همان نمایشنامه را در منزل یکی از هم‌شاگردی‌ها و در دو اتاق کوچک اجرا کردیم و به دوازده نفر از فامیل‌های بازیگر‌ها بلیت فروختیم. هر بلیت 5 ریال.»
 
ـ
مرتضی احمدی در تشریح تبعات حضور نیروهای متفقین در ایران به خاطره دیگری در این باب اشاره می‌نماید، او می‌نویسد: ساعت 4/5 بعدازظهر یکی از روزهای مهرماه سال 1323 به اتفاق اصغر تفکری، پرویز خطیبی، محمدعلی سخی و تقی ظهوری ناهار را در منزل آقای عبدالله محمدی یکی دیگر از هنرمندان میهمان بودیم و بعدازظهر به اتفاق از خیابان لاله‌زار به طرف تماشاخانه می‌رفتیم که نزدیک فروشگاه معتبر قدس شاهین که آن زمان شهرت زیادی داشت، یک دستگاه جیپ نیروی نظامی آمریکا به سرنشینی سه دژبان مسلح آمریکایی متوقف شد. دو نفر از آن‌ها رو به روی فروشگاه از اتومبیل پیاده شدند و به سرعت به طرف زن زیبایی رفتند که به طرف شمال خیابان در حرکت بود و او را کشان‌کشان به سوی اتومبیل بردند و پس از سوار شدن بدون تامل دور شدند. این کار را چنان سریع انجام دادند که عابرین موفق به کوچکترین عکس‌العملی نشدند. بعد‌ها شایعه شد‌‌ همان زن را که شوهر و دو فرزند داشته، به امیرآباد پایگاه افسران نیروی نظامی آمریکا بردند و به دلیل بی‌تابی و مقاومت شدید در برابر خواسته‌های غیراخلاقی آن‌ها با تزریق مرفین عده‌ای به او تجاوز کرده‌اند و پس از چند روز جنازه آن بینوا در تپه‌های فرحزاد مورد شناسایی قرار گرفت.
 ـ
در ادامه می‌افزاید: این صحنه تکان‌دهنده چیزی نبود که روح آزاده محمدعلی سخی را آرام بگذارد. چند روز بعد به همین مناسبت پیش پرده قدس شاهین را که روی یکی از آهنگ‌های محلی شیراز سروده بود به دستم داد. در هر صورت آن پیش پرده بدون اجازه چهار شب اجرا شد که پیامد آن دستگیری من بود و در کلانتری تعهد گرفتند که اجرای آن را متوقف کنیم.
 ـ
ـ
خاطره ای که در زیر می خوانید برشی از کتاب «پیش پرده و پیش پرده خوانی» است که احمدی در آن به  هنر پیش‌پرده‌خوانی در سال‌های نخست حکومت محمدرضا شاه می پردازد. در این مطلب او خاطره ای از ترانه ای که برای اشرف پهلوی خواند را می گوید.
 ـ
«زمانی که اشرف پهلوی، دردانه دربار شاهنشاهی، از سفر امریکا به ایران بازگشت در فرودگاه مهرآباد در حالی که پالتو پوست گرانقیمتی به تن داشت و یک سگ را در آغوش گرفته بود پیاده شد و خبرنگاران عکاس «تمثال بی‌مثالش» را با‌‌ همان شکل و قیافه زینت‌بخش روزنامه‌ها کردند، به خصوص روزنامه «مرد امروز» که آن را با نیش قلم و با عنوان «ملکه عصمت و طهارت وارد شد» منتشر کرد و خشم ملت را در باره این زن دار و دسته‌چی برانگیخت. پرویز خطیبی که از مخالفان شدید دربار و حاکمیت وقت بود در همین زمینه با استفاده از ملودی ترانه «دست ننم درد نکنه با این عروس آوردنش» (استاد جواد بدیع‌زاده) ترانه «آی خانوم» را در لفافه سرود و من آن را خواندم که‌‌ همان شب توقیف شد، من و پرویز دستگیر و به شهربانی کل کشور اعزام شدیم، پس از ضرب و شتم و نثار کلماتی توهین‌آمیز و یک شب بی‌خوابی و دریافت تعهد از ما دو نفر ساعت ده صبح روز بعد آزاد شدیم که متاسفانه اصل ترانه مورد بحث به دست نیامد و در آثار ترانه‌سرا هم مشاهده نشد. فقط پایان هر بند در خاطرم به جا مانده: چادرتو بنداز رو سرت/ آهای خانوم خاک تو سرت»
 
ـ
ـ
ـ
زندانی حکومت در منزل مادربزرگ
 
خانه مادربزرگم، که ما به او می‌گفتیم«بی‌بی‌خانوم» و پس از 121 سال عمر اواخر شهریور ماه 1320 به رحمت خدا رفت، دیوار به دیوار خانه ما بود، یک روز نزدیکی‌های اذان ظهر به من گفت «بیا مادر منو ببر مسجد (مسجد مشیرالسلطنه) می‌خوام اون جا نماز بخونم.» با سن زیادی که داشت از سلامت کامل برخوردار بود، قبراق و سرحال. به اتفاق حرکت کردیم، اواخر خیابان سلیمانخانی که با خانه‌مان زیاد فاصله نداشت، یک آجان جلوی ما سبز شد، با نگاهی خصمانه به طرفمان آمد، دستش که دراز شد چادر را از روی سر بی‌بی‌خانوم بکشد، آن زن‌ سالخورده و شیر دل قبل از این که او بتواند به چادرش دست بزند، سیلی محکمی به گوشش زد و با صدای بلند گفت «بدو بریم مادر» و هر دو نفر قبل از واکنش آجان از همان راهی که آمده بودیم، به سرعت برگشتیم و از آن صحنه گریختیم. آن مأمور دست چپش را روی صورتش گذاشته بود و مات و متحیّر خوره‌خوره ما را نگاه می‌کرد و من از جسارت مادربزرگم خیلی خوشحال بودم.
ـ
 
به خاطر همان اتفاق، مادربزرگم که در رأس خانواده بود و از کوچک و بزرگ مطیعش بودند، دستور داد که دیگر هیچ یک از زن‌ها و دخترها حق ندارند از منزل خارج شوند. بیچاره مادرم، زن عمو‌هایم و دخترها تا واگذاری سلطنت از پدر به پسر از خانه خارج نشدند؛ می‌شود گفت زندانی حکومت در منزل خودشان بودند.
ـ
ـ
ـ
 
دستور آمد که به شلوار کوتاه به مدرسه برویم
 
از چپ و راست برایمان می‌رسید. از این خلاص می‌شدیم به بند دیگری می‌افتادیم، هنوز نفس بی‌حجابی را تازه نکرده بودیم که نفس‌مان را جایی دیگر بند آوردند. سال 1315 یا 1316بود که دستور اکید وزارت معارف رسید: باید تمام پسر‌ها با شلوار کوتاه به مدرسه بیایند. در پنجشنبه روزی، سر صف به ما یادآوری کردند که باید از روز شنبه آینده با شلوار کوتاه (تا سرزانو) بیاییم. تنمان لرزید، هاج و واج ماندیم، برّ و برّ همدیگر را برانداز می‌کردیم: از بالای زانو تا مچ پا عریان. این تجسّم عرق شرم و حیا به صورتمان می‌پاشید، جلوی چشم مردم، در راه مدرسه نگاه‌های مردم متعصّب را چطور تحمّل کنیم؟ بدتر از همه با چه رویی به پدر و مادرمان بگوییم؟ راه دیگری نداشتیم، بالاخره گفتیم. پدر و مادرم ضمن این که خیلی پریشان شدند، با هم مشورت کردند و روز جمعه مادرم با قیچی شلوارم را کوتاه کرد. خدا می‌داند آن دریای محبت چه حالی داشت. بنده خدا می‌‌خواست بچه‌اش درس بخواند، از همسن و سال‌هایش عقب نیفتد، سری توی سرها داشته باشد و جلوی کسی کم نیاورد. بدتر از همه در خانواده تفرشی‌ها بی‌سوادی ننگ بود.
ـ
javanenghalabi - ahmadi 86
ـ
ـ
 
به جوراب هایمان هم رحم نکردند
 
شنبه صبح مادرم از زانو تا مچ پا زیر شلواری بلندم را زیر یک جفت جوراب بلند که پدرم خریده بود پنهان کرد. شلوار کوتاه را روی آن پوشیدم و راهی مدرسه شدم، اکثر همشاگردی‌ها مثلِ من بودند. بیش از یک هفته این وضع ادامه نداشت، هفته بعد مفتّش (بازرس) از وزارت معارف اعزام شد و شاگردها را به صف کردند. جوراب‌ها را از پایمان درآوردند و زیر شلواری‌ها را از بالای زانو بریدند و با جوراب‌ها یکجا جمع کردند و بردند. اکثراً گریه می‌کردیم، چون با آن وضع از همدیگر خجالت می‌کشیدیم، مدیر و ناظم و معلم‌ها هم دست کمی از ما نداشتند. چون آن‌ها هم پدر بودند، لابد با بچه‌های آن‌ها هم همین رفتار‌ شده بود. در عرض نیم ساعت همه چیز را از ما گرفتند، زیر پاله‌مان کردند. آن روز با سر‌افکندگی و شرمساری غیر قابل توصیفی به طرف منزل رفتیم، نگاه‌های مردم را که تغییر کرده بود، نمی‌توانستیم تحمّل کنیم. وقتی وارد خانه شدم بغضم ترکید، بدجوری گریه می‌کردم. مادرم بایک نگاه همه چیز را فهمید، جلویم زانو زد و اشک‌هایم را پاک کرد، امّا کسی نبود اشک‌های او را پاک کند.
ـ
ـ
ـ
 
سیاست های رضا شاه و ترک تحصیل دانش آموزان
 
از فردای آن روز شلوار کوتاه را می‌گذاشتیم توی کیف و در «مسجد قندی» با شلوار بلند عوض می‌کردیم، همین طور هم موقع بازگشت. (از سال اوّل تا سال چهارم مدرسه منوچهری نزدیک مسجد قندی خانی آباد بود، بعداً به چهار راه گمرک نقل مکان کرد.) جای تأسف بود که از فردای آن روز لعنتی بیش از نیمی از شاگردها برای همیشه راه مدرسه را گم کردند و والدینشان هم ترک تحصیل بچه‌ها را به قبول آن وضعیت ترجیح دادند.
 
پس از ماجراهای کشف حجاب و شلوار کوتاه میوه تلخ دیگری از این درخت حنظل به ما رسید و باز هم تعداد زیاد از دختران و پسران از کسب دانش باز ماندند. این فاجعه پیامد دستور تأسیس «مدارس مختلط» بود که می‌بایستی دختر و پسر، روی یک نیمکت و پشت یک میز و کنار هم بنشینند و درس بخوانند. به ذهن معیوبشان این طور رسیده بود که با این کار برگ دیگری به آلبوم«ترقّی» و «فرنگی شدن» ایران و ایرانی اضافه کرده‌اند تا از «قافله تمدن» عقب نمانیم.


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( پنج شنبه 93/10/4 :: ساعت 12:40 صبح )
<      1   2   3   4   5   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

ویژهبرنامه «خبرگزاری دانشجو» در دوران «روحانی مچکریم»؛ فیلم طنز/
وطن جدید برای انتقال یهودیان + عکس
«وام 10 هزار میلیاردی به کارکنان»
کوثری: این بیعرضگی دولت است که.......
حکایت رئیس جمهوری که به همه حمله میکرد
واکنش روحافزا به تکذیبیه مجید انصاری/
«دوستان آلسعود» در ایران را بیشتر بشناسیم
آقای زیباکلام، آیا تا به حال به دولت گوشزد کردهاید
مداحی کامل شب چهارم محرم 1394 با نوای مطیعی + دانلود
مداحی کامل شب چهارم محرم 94 با نوای بنی فاطمه + دانلود
حالا که خاطره می گویید از آن چند میلیون دلار، یاسر هاشمی رفسنجان
کاسبانتحریمچهکسانیاند؟
بزرگترین امحاء تاریخ!
\چند گام با روحانی در ساری\
آهنگ عکس العمل خشن با صدای هاشم بافقی
[همه عناوین(1066)][عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 257
>> بازدید دیروز: 53
>> مجموع بازدیدها: 343570
» درباره من

الله اکبر، خامنه‌ای رهبر

» پیوندهای روزانه

روشنگر [31]
فتیان [31]
اسلام و مسیحیت [70]
امام و رهبری [80]
[آرشیو(4)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دانلود فیلم سربازان امریکایی .گلوله میان دو چشم دانلود همه بشتاب . دیالمه . رادان:حبس موسوی دروغ است رهبری: انتخابات ریاست جمهوری اعجاز . زندگی علوی 22بهمن دولت اسلامی ارمان شهر شیعه . هولوکاست احمدی نژاد ترور .
» آرشیو مطالب
دولت اسلامی
قبل از این
بهمن ماه
فروردین 87
اردیبهشت 87
دانلود دونی
تیرما 87
مرداد87
شهریور87
دانلودشهریور87
آبان87
آذز87
دی 87
اسفند 87
خرداد88
آذز88
دی88
بهمن88
فروردین 89
اردیبهشت89
زمستان 89
تابستان90
سال 91
سال 92
سال 94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
شقایقهای کالپوش
جوک بی ادبی
زلال دل
مشق عشق ناز
مطالب عاشقانه
Chamran University Accounting Association
ساعت بدهی آمریکا
آخزین زلزله های ایران
آموزش تست زدن کنکور
..::.. رنــــگــیـــن کــــــمــــان ..::..


» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان








» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب