لس آنجلس تایمز:
به گزارش خبرگزاری مهر، در مطلب لس آنجلس تایمز که به قلم "پل ریشتر" نوشته شده، آمده است : تلاشهای آمریکا و متحدان این کشور برای شکل دهی اتحادی علیه ایران به منظور متوقف کردن برنامه هسته ای این کشور، با مقاومت فزاینده کشورهایی چون روسیه، هند، چین و ترکیه روبرو شده است.
به نوشته این روزنامه، این کشورها به دنبال افزایش مناسبات تجاری خود با ایران هستند و از همین رو تحریمهای آمریکا و اتحادیه اروپا علیه تهران توفیق چندانی کسب نکرده است.
اروپا نیز در همراهی با آمریکا تحریمهای جدید را علیه ایران اعمال کرده اما این تحریمها سبب شده تا رقیبان شرکت های اروپایی در بخش انرژی قراردادهای پرسودی را با ایران منعقد کنند که در صورت ادامه این روند بدون شک شرکتهای اروپایی به دولتهای خود فشار می آورند تا این تحریمها را از میان بردارند. |
لس آنجلس تایمز افزود : آمریکا و اتحادیه اروپا به منظور سخت کردن تحریمهای شورای امنیت علیه ایران، خود نیز تحریمهایی را علیه تهران اعمال کردند و هدف از آن این بود که با افزایش فشارها به ویژه در بخش انرژی بر ایران این کشور متقاعد به متوقف کردن برنامه هسته ای خود شود، اما چهار کشور ذکر شده به این تحریمهای اضافی اعتراض کرده و درصدد افزایش مناسابت خود با تهران برآمدند.
این چهار کشور اعلام کرده اند که از تحریمهای ضعیف شده شورای امنیت علیه ایران تبعیت می کنند، اما هیچ تعهدی به پیروی از تحریمهای اعمال شده از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا علیه تهران ندارند.
در همین رابطه "بن رود" از کارشناسان موسسه بین المللی مطالعات استراتژیک گفت : این چهار کشور به صراحت اعلام کرده اند که قصد همراهی با تحریمهای آمریکا علیه ایران را ندارند.
"سرگئی شماتکو" وزیر انرژی روسیه نیز در این باره می گوید : تحریمها به همکاری های دوجانبه ما با ایران لطمه نمی زند.
لس آنجلس تایمز می نویسد : اروپا نیز در همراهی با آمریکا تحریمهای جدید را علیه ایران اعمال کرده اما این تحریمها سبب شده تا رقیبان شرکتهای اروپایی در بخش انرژی قراردادهای پرسودی را با ایران منعقد کنند که در صورت ادامه این روند بدون شک شرکتهای اروپایی به دولتهای خود فشار می آورند تا این تحریمها را از میان بردارند.
در این میان آمریکا و اروپا نگران قانون شکنی شرکتهای خود و مبادله آنها با ایران هستند که در همین مورد از دولتهای اروپایی خواسته شده تا کنترل زیادی بر روی شرکتهای خود داشته باشند و هشدارهای لازم را درباره پیامدهای ارتباط با ایران به آنها بدهند.
علاوه بر آن آمریکا از متحدان غیر اروپایی خود نیز خواسته تا از تحریمهای ایران پیروی کنند و در همین رابطه "باراک اوباما" رئیس جمهوری آمریکا از همتای چینی خود خواسته تا از ارتباط شرکتهای چینی با ایران جلوگیری کند.
در همین رابطه وزارت امور خارجه چین با انتشار بیانیه ای و در پاسخ به درخواست برخی از نمایندگان کنگره آمریکا برای همراهی پکن با تحریمهای آمریکا علیه ایران، از روابط اقتصادی خود با تهران دفاع کرد.
منبع " خبرگزاری مهر " |
گروه تاریخ انقلاب- محمدمهدی اسلامی: پس از آنکه در هفته گذشته میرحسین موسوی در برابر انتشار برخی از صفحات تاریخ معاصر که بیانگر کارنامه منفی موسوی در دوره نخست وزیری بود، تهدید کرد که علل استعفای خود را افشا خواهد کرد، در فاصله اندکی ابوالحسن بنیصدر، رئیسجمهور مخلوع و فراری در هفتهنامه انقلاب اسلامی در هجرت(چاپ فرانسه) متن نامه استعفای محرمانه میرحسین موسوی از نخستوزیری در سال 1367 که مملو از اتهام به نظام بود را منتشرکرد و یادآور شد که این نامه را برای اولین بار در مهرماه سال 1367 در نشریه خود منتشر کرده بوده است.
گرچه انتشار متن نامه دست نویس و محرمانه نخستوزیر اندکی پس از تحویل به رییس جمهور در شرایط بحرانی پس از قبول قطعنامه در نشریه بنیصدر و تکرار آن در زمانی که مورد علاقه موسوی است اما خود او توان آن را ندارد، شائبه هماهنگی میان موسوی و یا حداقل اطرافیان وی با بنیصدر را به ذهن متبادر میکند، اما نکته جالب آنجا است که بر خلاف ادعای شفاف سازی آنها، در ویژهنامه رمز عبور 2 روزنامه ایران ، دستخط موسوی و تصویر نامه پاسخ رییس جمهور وقت را منتشر شده بود که بر خلاف ادعای وی، یکبار خواندن آن نامه و پاسخهایش روشن میسازد که نشر آن کاملا به زیان موسوی است و به نظر میرسد این تهدید موسوی، تنها یک فرار به جلو با دستهای خالی است. اینک که نشر این سند به صورت ناقص مورد علاقه سران فتنه در داخل و خارج است، در ادامه گزارشی که در آن ویژه نامه آمده بود و حاوی متن هر دو نامه استعفای موسوی، پاسخ امام خمینی(ره) و رئیسجمهور وقت است، تقدیم میگردد.
روز 15 شهریور سال 1367 در شرایطی که ایران به تازگی قطعنامه آتشبس یا به تعبیر امام خمینی(ره) جام زهر را پذیرفته بود، روزنامه جمهوری اسلامی که در اختیار مسیح مهاجری - یکی از نزدیکترین چهرهها به میرحسین- قرار داشت، در حالی منتشر شد که خبر استعفای میرحسین موسوی از نخست وزیری را به عنوان تیتر یک انتخاب کرده بود،استعفایی که بدون هماهنگی رئیس جمهور و رهبر کبیر انقلاب اسلامی نگاشته شده بود.
اما این استعفا ابعاد دیگری نیز داشت که در بازخوانی تاریخی ماجرا، مورد غفلت قرار گرفته است. موسوی همزمان با نگارش نسخه مطبوعاتی استعفایش، در همان 14 شهریورماه، نسخه دوم استعفایش را با دستخط خویش در سربرگ نخستوزیری خطاب به رئیسجمهور منتخب مردم با تعابیری تند و موهن نگاشت. وی در نامه خویش که خطاب به «مقام محترم ریاست جمهوری» بدون ذکر نام ایشان و بدون سلام و احترامات معمول آغاز شده است، به بیان نکاتی در توضیح علت استعفای خویش میپردازد که در نسخه ارسال شده به مطبوعات موجود نبوده است. وی علت بیان این موارد را اینگونه توضیح داده است: «با این نیت که ذکر آنها انشاءالله در آینده کشورمان و دولتهای بعدی مفید باشد».
وی در بخش نخست به گلایه از بیاطلاعی خویش از نامههایی که رئیسجمهور به همتاهای بینالمللی خویش نوشته است، میپردازد و از اینکه جواد لاریجانی، قائممقام وزیر خارجه دولتش از برخی روابط بینالملل در مصاحبه خویش نام آورده است و وی از آنها بیخبر بوده شکایت میکند و مواردی از این نوع گلایهها را مطرح میسازد. «آقای لاریجانی در جایی میگوید از پنج کانال با امریکا تماس گرفته میشود و بنده به عنوان رئیس هیأت وزیران از این کانالها اطلاعی ندارم.»
گلایههایی که برخی از آنها خالی از وجه است و برخی به ارتباط وی با وزارت خارجه باز میگردد که زیر نظر وی مشغول به فعالیت بوده است و نه رئیسجمهور و برخی نیز به دخالتهای غیرقانونی حجتالاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی در امور اجرایی کشور همچون موضوع رابطه با امریکا که به هیچ وجه در حیطه اختیارات رئیس مجلس نبوده است.
بند دوم نامه وی اما مواردی را که توسط گروههای خودسر وابسته به مهدی هاشمی(معدوم) صورت گرفته است و نظام با آن برخورد کرده و وی را محاکمه نموده است به رئیسجمهور و نظام نسبت میدهد! این تهمت آنچنان که در آینده خواهد آمد، مورد اعتراض امام امت نیز قرار گرفت. مواردی که وی بدان اشاره داشته، مواردی است همچون اتفاقاتی که پیش از حج خونین رخ داد و در جلد اول ویژهنامه رمز عبور به تفصیل به آن پرداخته شد و حتی برخی چهرههای اصلاحطلب نیز بارها اذعان کردهاند که باند مهدی هاشمی و در کنار آنها افرادی همچون میردامادی میداندار حوادث مورد اشاره میرحسین بودهاند. افرادی که نه تنها هیچ گونه سنخیت سیاسی و... با رئیسجمهور نداشتند، بلکه بخشی از آنها از نزدیکان اطرافیان نخستوزیر همچون بهزاد نبوی به حساب میآمدند و بخش دیگر در حاشیه امن منتظری قرار گرفته بودند. این حاشیه امن تا حدی بود که میرحسین در نامه خود آورده بود که «متأسفانه و علیرغم همه ضرر و زیانی که حرکات متوجه کشور کرده است هنوز هم این عملیات میتواند هر لحظه و هر ساعت به نام دولت صورت گیرد.»
بیشک این گلایه به رئیسجمهور بازنمیگشت و در زمان نگارش نامه برای وی نقش باند مهدی هاشمی در این میان به واسطه تلاش وزارت اطلاعات محرز گشته بود. شاید اگر میرحسین این فراز از نامه را به یاد داشت و اگر به واقع صلاح کشور را میخواست، هرگز حاضر نمیشد با حامی چنین جریان خطرناکی که حمایتهایش امام را ناچار به عزل وی کرد، همپیمان گردد.
در این بند اتهامات ناروایی نیز به جمهوری اسلامی نسبت داده شده است که نادرستی آنها اظهر من الشمس است. امری که هنوز هم سبب میشود دلسوزان نظام از نشر کامل نامه وی که بیشک میتواند دستاویزی برای ضد انقلاب باشد، پرهیز نمایند. وی در بند سوم استعفا نامه خویش چنین نوشته است: «تجزیه سازمان برنامه و بودجه از نخسـتوزیری که به دلایل سیاسی صورت گرفت از همان اول ضایعــهآفرین بوده و ادامــه آن نیز در شرایط نـوسازی کشور فاجعه بار خواهد بود. متأسفانه این مشکل و مشـــــکل وزرای مشاور علیرغم طرح در شورای تشخیص مصلحت به تأخیر افکنده شده و حل نگردیده است (هرچند که به هر حال حق شورای تــشخیص مصلحت اســت و اینجانب انتظاری در این خصوص ندارم)
توضیح وی که در درون پرانتز آمده است، به خوبی بیانگر قوت استدلال وی برای استعفا است. تشخیص مصلحت کشور در این زمینه امری بود که در این شورا به تصویب رسیده بود و در میان حاضران در شورای تشخیص مصلحت، علاوه بر نخست وزیر، افرادی که بشدت مدافع وی بودند، همچون هاشمی رفسنجانی، موسوی اردبیلی، توسلی، موسوی خوئینی ها و مرحوم حجت?الاسلام سید احمد خمینی حاضر بودند و شاید بتوان گفت که کفه توازن علایق سیاسی به سوی میرحسین سنگین بوده است، با این وصف چون شورا تشخیصی مغایر نظر وی داشتهاند، وی همه آنها را به اتخاذ تصمیم سیاسی متهم نموده است. البته در انتخابات دهم ریاست جمهوری ترجیع بند حملات موسوی به دولت نهم ، الحاق سازمان مدیریت و برنامه ریزی به ریاست جمهوری توسط احمدی نژاد بود.
بند چهارم نامه وی به اختصار به موضوع تشکیل شوراهای گوناگون که منجر به کاهش اقتدار دولت شده اشاره دارد و در بند پنجم به عدم قدرت وی در پاسخگویی به اعضای دولت و نمایندگان مجلس درخصوص کارهایی که بدون اطلاع دولت صورت میگیرد پرداختــه اسـت. مــوضوعی که در بند دوم نیز بدان پرداخته بود. موسوی در تبلیغات انتخاباتی?اش در سال گذشته، تجمیع شوراها و انحلال شوراهای فرعی توسط رئیس جمهور را دیکتاتوری می دانست!
وی در خاتمه ادعا میکند که این استعفا به معنای قهر از نظام و دولت جمهوری اسلامی و مسئولان انقلابی آن نیست و تأکید نموده است: «این استعفا به دلیل ناتوانی اینجانب برای کار با این شرایط است و درست برای همین ناتوانی است که اینجانب تکلیف را از خود ساقط میبینم.» اگرچه وی توضیح نداده است که اگر این استعفا به معنای قهر نبود، چرا بعد از تحویل نامه استعفا به روزنامه مخفی شده است. البته آنچنان که پیشتر و علیالخصوص در ایام انتخابات به موضوع استعفای وی پرداخته شده بود، در متن علنی نامه وی، برخی از بندها شرح داده شده است. خالی از لطف نیست متن استعفا نامه وی بار دیگر مرور شود:(روزنامه جمهوری اسلامی 15 شهریور 1367)
«برادر گرامی حجتالاسلام سید علی خامنهای
ریاست محترم جمهوری
با سلام و درود فراوان به اطلاع میرساند:
1- برادر گرامی و متعهد مسعود روغنی زنجانی در روز 13/6/67 از مسئولیت وزارت برنامه و بودجه استعفا دادند و این استعفا در شرایطی است که تصمیم گیری برای انتخاب وزرای نیرو، جهاد سازندگی و بازرگانی هنوز مبهم است. با توجه به جهتگیری روشن مجلس در امور مختلف و اطلاعاتی که از داخل مجلس محترم در دست است، احتمالاً بین 5 تا 8 وزیر از افراد معرفی شده رأی لازم را برای ادامه مسئولیت به دست نخواهند آورد و معنای این شرایط آن است که دولت در وضعیت کنونی کشور در تعدادی از وزارتخانههای حساس برای مدت نامعلومی وزیر نداشته باشد.
2- با توجه به جمیع جهات ذکر شده و نیز مشکلات انتخاب وزرا، با عنایت به عدم تفاهم فی مابین که در انتخاب هر فردی بروز مینماید (که حتی در مواردی انتخاب یک وزیر به بیش از یکسال انجامیده است) و از آنجا که اینجانب اصالت در اختلافاتی که بین 3 مرجع ریاست جمهوری، نخستوزیر و مجلس پیش میآید، براساس روح قانون اساسی و نیز صلاح کشور متمایل به مجلس منبعث از آرای ملت میدانم و معتقدم که در چنین مواقعی مصالح مملکت ایجاب مینماید رئیسجمهوری و نخستوزیر بدان تمکین نمایند، بدینوسیله براساس اصل 135 قانون اساسی استعفای خود را تقدیم مینمایم.
3- توضیحات اجمالی در این خصوص به پیوست تقدیم میگردد.امید است این استعفا شرایط لازم را برای دولتی که نخستوزیر آن بتواند با استفاده از رهنمودهای مقام معظم ولایت فقیه و نیز با استفاده از تمام اختیارات آمده در اصل 124 قانون اساسی (از جمله بخشهای تردیدناپذیر آن نظارت بر کار وزیران، هماهنگ ساختن تصمیمات دولت در همه زمینههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاست داخلی و خارجی و نیز تعیین برنامه و خطمشی دولت است) با اقتدار عمل نماید- فراهم سازد.
4- با توجه به اصل 135 قانون اساسی تا تعیین دولت جدید اینجانب به وظایف قانونی خود به صورت کامل ادامه خواهم داد و اعضای دولت خدمتگزار با نشاط و قدرت وظایف خود را با توانمندی لازم انجام خواهند داد.
5- طبیعی است تا انتخاب دولت جدید، برادر دکتر ولایتی بهعنوان وزیر امور خارجه کشورمان با پشتیبانی نظام، بیانگر نظرات رسمی جمهوری اسلامی در مذاکرات صلح ژنو باشند و بتوانند با رهنمودهایی که به طور مستمر از رؤسای محترم 3 قوه کسب مینمایند، به وظایف خود ادامه دهند.
ضمناً فرصت را مغتنم شمرده اعلام میدارد:
الف- اگر دولت خدمتگزار در طول سالیان دشوار و سراسر جنگ و جهاد گذشته توانسته باشد با توفیقات الهی خدماتی مورد رضایت مردم مؤمن و آزاده کشورمان انجام دهد، به یقین جز در سایه حمایتهای همه جانبه رهبر کبیر و عظیمالشأن انقلاب و مردم ایثارگر و شهیدپرورمان نبوده است. معجزه دفاع مقدس به ایستادگی و مقاومت 8 سال گذشته از آن امام و امت بزرگوار است و اگر دولت توانسته باشد، در این سالیان تنها لیاقت عنوان خدمتگزار محرومان را برای خود حفظ کند، بزرگترین افتخار را کسب کرده است و با این وصف، اینجانب خود را در مقابل امام امت و امت بزرگوار امام خجل مییابم.
ب- بنده بهعنوان یک خدمتگزار کوچک در هر شرایطی و در حد توان زیر فرمان نخستوزیر محترم جدید و دولت او خواهم بود وانشاءالله از خدمات ناچیزی که ممکن است از دست اینجانب برآید، غفلت نخواهم کرد. قدرتهای مستکبر جهانی و ایادی آنها باید بدانند که در کشور اسلامی- انقلابی ما اختلاف سلیقه و نظر در سیاستهای داخلی و خارجی نمیتواند سبب فراموشی ضرورت وحدت صفوف در مقابل توطئههای آنان بویژه توطئه شیطان بزرگ امریکا باشد و ملت رشید به یقین میدانند که در یک جامعه آزاد و سربلند که آثار دیکتاتوری و وابستگی از آن رخت بربسته، آمد و رفت دولتها یک امر طبیعی و انشاءالله توأم با خیر و برکات برای مردم است.»
درخصوص این استعفا دلایل مختلفی خارج از متون فوق نیز ذکر گردیده است. به عنوان نمونه برخی از مسئولان وقت، با توجه به زمان استعفای مهندس موسوی مصادف بود با پایان حمله مرصاد و آغاز گفتوگوهای آتش بس بین ایران و عراق و با یادآوری آنکه امام خمینی (ره) در حکمی دکتر علی اکبر ولایتی (وزیر امور خارجه وقت) را به عنوان نماینده جمهوری اسلامی در مذاکرات آتش بس بین ایران و عراق تعیین کردند و دکتر ولایتی به سرعت عازم نیویورک شد، استعفای میرحسین موسوی را ناشی از ناراحتی وی از تعیین ولایتی توسط امام به عنوان نماینده جمهوری اسلامی یاد میکنند. بخصوص آنکه استعفای میرحسین موسوی همزمان با صبح اولین روز این مذاکرات بود و تأثیرات این استعفا در مذاکرات، بعدها توسط دکتر ولایتی بسیار ناگوار و خردکننده عنوان شد.
همان روز انتشار خبر استعفای میرحسین موسوی در روزنامه جمهوری اسلامی، رئیسجمهور وقت، حضرت آیتالله العظمیخامنهای در نامهای با رد استعفا ، نکاتی را متذکر گردیدند. متن نامه معظم له چنین است:
«برادر گرامی آقای موسوی
نخست وزیر محترم
باسلام، نامه استعفای شما را دریافت کردم و لازم میدانم چند موضوع را به جنابعالی گوشزد کنم:
در شرایط حساس کنونی و در حالی که مذاکرات ژنو در جریان است و لازم است همه در برابر ترفندهای دشمنان آماده و از مسائل داخلی فارغ البال باشیم، استعفای دولت بر خلاف مصلحت کشور و انقلاب است و ضربهای بر مصالح نظام جمهوری اسلامی است. مشکل تعیین چند وزیر، مشکل جدیدی نیست. در سه سال گذشته (دوره دوم ریاست جمهوری اینجانب) همواره این مشکل با حکمیت هیأت سه نفره منصوب امام حل شده و جنابعالی همواره از آن استقبال کردهاید. هماکنون نزدیک به نیمی از وزرای دولت که [ ...]به تصریح حضرت امام هنوز به قوت خود باقی است مرجع حل مشکل خواهد بود. شما اگر مجلس را مرجع واقعی میدانید، نباید از عرضه دولت به مجلس و خواستن رأی اعتماد، استنکاف کنید. اگر مجلس به دولت رأی ندهد راههای قانونی برای تشکیل دولت جدید وجود دارد و این بهتر از آن است که شما درست شب قبل از روزی که دولت قرار است به مجلس عرضه شود، استعفا دهید و آن را در رسانهها منتشر کنید. جنابعالی از اختیارات نخستوزیر طبق اصل 134 کاملاً برخوردار بودهاید و حتی به برکت لطف حضرت امام و حمایتی که همواره از دولت کردهاند تا بتوانند وظایف خود را به خوبی انجام دهند، اختیاراتی بیش از مقرر در قانون کسب کرده و آن را اعمال نیز کردهاید. توضیح این مطلب را در نامه پیوست به شخص شما ارائه خواهم کرد. اینجانب با وجود اختلاف نظرهای چندی که با شما در نحوه اداره کشور و اعتراض به روشهای شما بویژه در مسائل اقتصادی دارم، همان طور که میدانید همواره در همه مراحل به شما کمک کردهام و اکنون هم استعفای شما را به مصلحت ندانسته و اصرار بر آن را ضربه به نظام و حتی با کمال معذرت خیانت – البته خیانت غیر عمدی- میدانم و معتقدم خوب است جنابعالی امروز نظرات حضرت امام در امور اقتصادی را به طور دربست بپذیرید.
استعفا را نمیپذیرم و خواهش میکنم اصرار نکنید.
سید علی خامنهای
رئیسجمهور
اما امام راحل نیز در واکنش به این استعفا، مرقومه عتابآمیزی صادر فرمودند که در نهایت منجر به پس گرفتن استعفا از سوی موسوی شد. در این مرقومه که در روزنامههای عصر 16 شهریور و فردای چاپ استعفای میرحسین به چاپ رسیده، آمده است:
«جناب آقای موسوی نخستوزیر محترم
نامه استعفای شما باعث تعجب شد.
حق این بود که اگر تصمیم بدین کار داشتید، لااقل من و یا مسئولین رده بالای نظام را در جریان میگذاشتید. در زمانی که مردم حزبالله برای یاری اسلام، فرزندان خود را به قربانگاه میبرند چه وقت گله و استعفا است. شما در سنگر نخستوزیری در چارچوب اسلام و قانون اساسی به خدمت خود ادامه دهید، در صورتی که نسبت به بعضی از وزرا به توافق نمیرسید چون گذشته عمل شود. این حق قانونی مجلس است که به هر وزیری که مایل بود، رأی دهد. تعزیرات از این پس در اختیار مجمع تشخیص مصلحت است که اگر صلاح بداند به هر میزان که مایل باشد، در اختیار دولت قرار خواهد داد.
همه باید به خدا پناه ببریم و در مواقع عصبانیت دست به کارهایی نزنیم که دشمنان اسلام از آن سوء استفاده کنند. مردم ما از این گونه مسائل در طول انقلاب زیاد دیدهاند. این حرکات هیچ تأثیری در خطوط اصیل و اساسی انقلاب اسلامی ایران نخواهد داشت. از آنجا که من به شما علاقهمندم، انشاءالله عندالملاقات مسائلی است که گوشزد مینمایم.
روحالله الموسوی الخمینی
15/6/67
درخصوص فاصله زمانی انتشار استعفای میرحسین تا زمان پاسخگویی وی به دفتر امام، نقل قولهای گوناگونی مطرح است. جلالالدین فارسی به تازگی در مصاحبهای به ماجرای پس از استعفای موسوی از نخست وزیری اینگونه اشاره کرده است که «در دوران نخست وزیری موسوی هم زمانی که امام راحل قطعنامه را پذیرفتند، میرحسین با دادن استعفا مخفی شد تا اینگونه در جامعه القا کند که من موافق قطعنامه نبودم و از خودش در افکار عمومی قهرمان بسازد. امام هم رؤسای قوه قضائیه و مقننه و اگر اشتباه نکنم یک یا دو نفر دیگر را احضار کردند و بدون بحث درخصوص پذیرش یا عدم پذیرش استعفانامه موسوی بهدنبال فرد جایگزین بودند که آقا وارد جلسه میشوند و امام شرح جلسه را میفرمایند و نظر آقا را میخواهند که آقا از تصمیم شوم میرحسین پردهبرداری میکنند و به امام میگویند با استعفا موافقت نکنید، چراکه او به دنبال قهرمان?سازی از خودش است. امام در این زمان دستش را بلند میکند و با اشاره به آقا میفرمایند این درست است...» براساس نقلهای موجود گویا میرحسین موسوی در فاصله زمانی تنظیم استعفانامه در 14 تا 17 شهریور که به محضر امام میرسد، در منزل آلادپوش که از دوستانش بود به سر میبرده است؛ روز سوم که حاج سیداحمد خمینی با تماس با مراکز مختلف از یافتن او ناامید شده بود، به افراد مختلف میسپرد که امام فرمودهاند «به میرحسین بگویید بیاید که اگر نیاید نامهای تنظیم کردهام و در اختیار رسانهها قرار میدهم که اگر پخش شود برای او دیگر دنیا و آخرت نمیماند. روز سوم میرحسین تا ساعت 11 به محضر امام میرسد، آنگونه که منابع آگاه بر اساس یادداشتهای آن زمان در اختیار روزنامه ایران قرار دادهاند، امام راحل نکاتی را بدین شرح به وی فرمودهاند: «من یک گله دارم و یک اعتراض، گله دارم از اینکه شما اگر مشکلی داشتید، مثل گذشته مراجعه میکردید و حل میکردیم، اگر میخواستید بروید، بی سرو صدا میرفتید. چرا سر و صدا کردید؟ اعتراض دارم به اینکه این مطالب را چرا به پای نظام نوشتید و نسبت به دولت دادید؟ ... اگر نبود کار این چند سال شما، به ملت اعلام میکردم که شما در مقابل انقلاب و نظام ایستادهاید و بعد از این چه توقعی است که از مجلس دارید؟ این حق مجلس است که به هر وزیری که میخواهد رأی بدهد یا ندهد. شما میبایست از نظر مجلس تبعیت کنید. دیگران هم قبل از شما از این قبیل حرفها میزدند که مجلس باید هماهنگ با ما باشد. شما مجلس هرچه گفت به مجلس احترام بگذارید. اگر مسئلهای بود شورای مصلحت حل خواهد کرد.» آنچه مسلم است، پس از یک وقفه معنادار، امام بار دیگر حمایت علنی خویش را از دولت تکرار نمودند تا آثار استعفای نابجای میرحسین، به عملکرد دولت بیش از این آسیب نرساند. هرچند به نظر ناظران سیاسی جنس این دفاع آشکارا متفاوت بود. امام اما تا 80 روز در حمایت از دولت مکث کردند. این مکث که بسیار به ضرر دولت علیالخصوص در بعد تبلیغات رسانههای بیگانه بود، سرانجام با حکم انتصاب میرحسین موسوى به سمت سرپرست امور جانبازان توسط امام پایان یافت.
دور خیز آقای معاون: پاستور یا کاخ سفید؟ |
نوشته شده توسط دانشجو آنلاین |
چهارشنبه, 20 مرداد 1389 ساعت 13:46 |
وقتی" مشایی" جا پای" مهاجرانی" میگذارد! 1.سخنان و اقدامات جنجالی اسفندیار رحیم مشایی در دوران حضور در دولت نهم انتقادات زیادی را در طیف هواداران دولت برانگیخت. اظهاراتی همچون «دوران اسلامگرایی به پایان رسیدهاست. البته این دوره تمام نشده بلکه رو به پایان است.»، «در ایران استفاده از حجاب آزاد است و هیچ فشاری از طرف حکومت در استفاده از حجاب اعمال نمیشود.»، «جلوگیری از برپایی شادی، اهانت به اسلام و استفاده از رنگ سیاه مکروه است.»، «آذربایجان غربی، ایلام و کرمانشاه متعلق به کردستان است و این قوم از برترین قومهای ایرانی است.»، «ملائکه مرتب در عرصه کشور در حال پرواز هستند.»، «ایران امروز با مردم آمریکا و اسرائیل دوست است.» «ما مردم آمریکا را از برترین ملتهای دنیا میدانیم.» و «نام خلیج فارس و دریای پارسی از ?? میلیون سال پیش به موازات شکلگیری تمدنهای انسانی در منطقه موجودیت یافتهاست.» و اقداماتی همچون حضور در مجلس رقصی در ترکیه، مراسم حمل قرآن همراه با نوای دف، ادغام سازمان حج و زیارت با سازمان میراث فرهنگی و گردشگری گوشهای از عملکرد جنجالی مشایی است. - مشایی در زمان ریاست سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در جلسه ای در ترکیه حضور یافت که درآن رقاصهها به پایکوبی می پرداختند، مشایی فیلم آن جلسه را تصاویر گزینش شده از یک مجلس دو ساعته دانست و گفت: «مجلس رسمی بوده و لهو لعب هم نداشته. ضمن اینکه رقص نبوده و از دیدگاه بسیاری هنر است و آنها بر خلاف ما آن را حرام نمیدانند.» درسال ???? در مقالهای درسایت شخصی رحیممشایی در پاسخ به انتقادات از این اقدام مشایی عنوان شد که: «در صورتی که آنچنان صحنههایی در افتتاحیه بازیهای آسیایی قطر با حضور آقای احمدینژاد نیز انجام شد، پس چرا تنها مشایی باید برای شرکت در چنین جلسهای مورد سؤال و انتقاد قرار گیرد؟» -در ?? تیر ????، مردم اسرائیل را دوست ایرانیان می خواند .. در آن زمان ??? نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، با امضای بیانیهای خواستار برخورد جدی با وی شدند. پس از انتشار این بیانیه، او در ?? مرداد ???? در نامهای به حداد عادل، رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی واژه اسرائیل در جهان امروز را منفورترین واژهای دانست که مترادف نژادپرستی، خیانت، خشونت، مکر و فریب است. وی با تکرار ادعاهای خود با شدت بیشتر در مرداد ????، موجی از اعتراضات را علیه خود و دولت برانگیخت. بلافاصله پس از این ماجرا تجمع دانشجویان روبهروی سازمان میراث فرهنگی برگزار شد. حاشیهها در مورد اظهارات او تا جایی بالا گرفت که رهبر معظم انقلاب در خطبههای نماز جمعه سخنان وی را کاملاً اشتباه دانسته و خواستار پایانبخشی به این حواشی که در موارد زیادی با استناد به آن دولت تخریب میگشت، شد. این در حالی است که محمود احمدینژاد روز قبل از نماز جمعه در یک نشست خبری از سخنان مشایی دفاع کرده بود و نظر مشایی را نظر دولت دانست. با این وجود سخنان وی درباره دوستی با مردم آمریکا و اسرائیل هنوز در سایت شخصی وی خودنمایی میکند.
-در مراسم افتتاح همایشی در روز ?? آبان ???? در جلسهای با حضور مشایی، ?? خانم با لباس محلی، دف زنان روی سن آمدند و در حالی که قرآن را در سینی گذاشته بودند با حالات ریتمیک آن را به قاری تحویل داده و سن را ترک کردند. -در سال ???? دولت طی آیین نامهای سازمان حج و زیارت را به زیرمجموعه سازمان میراث فرهنگی ملحق کرد و پس از آن مشایی در اقدامی عجولانه اقدام به برکناری رئیس این سازمان نمود. -یکی دیگر از حاشیههایی که درباره مشایی ایجاد شد، چاپ گفتوگوی او با خبرنگار ترک در روزنامه صباح بود. این روزنامه از قول مشایی نوشت: استفاده از حجاب در ایران آزاد است.
-مشایی در کنفرانس انجمن سالانه دانشگاههای باز که به میزبانی دانشگاه پیام نور و در سالن همایشهای صدا و سیما برگزار شده بود باز هم حاشیه آفرید. او با اشاره به سخنرانیاش در یکی از دانشگاههای آمریکا گفت: در آنجا گفتم چرا خدا محور وحدت انسانها نیست و الان نیز تأکید میکنم که خدا محور وحدت انسانها نیست و حتی امروز هم بشر به وحدت نرسیده است چرا که اگر به وحدت رسیده بود این همه خونریزی و جنگ صورت نمیگرفت. 2-اما مسئله ای که در دوره دهم ریاست جمهوری قابل لمس است تغییر رویکرد آقای مشایی در اظهار نظراتش است. این بار مشایی یک قدم پا را جلو تر می گذارد. او دیگر درباره سیاست خارجی و اسرائیل و مدیریت جهانی و... سخن نمی گوید؛ او از رابطه خدا و انسان می گوید، شاید هم تغییر جایگاه مشایی و ارتقاء او در دولت دهم و نزدیکی بیشتر به احمدی نژاد، باعث شده است که او با آزادی عمل بیشتری سخن بگوید! -در 18 شهریور ماه بود که در جلسه معارفه وزیر علوم فلسفه آفرینش انسان را این گونه تفسیر نمود: «نمی خواهم فلسفی صحبت کنم، ذوقی می گویم. خداوند به انسان بدهکار نبود که او را آفرید. ظاهرا خداوند به خودش بدهکار بود که انسان را آفرید. دلش خواست شناخته شود. یک کسی را باید خلق می کرد که بتواند بشناسد. انسان اهمیتش به همین علم است. اگر علم را برداریم انسان حذف می شود. انسان را که حذف کنیم، دیگر نیازی به حذف خدا نیست، زیرا خدا دیگر خودش حذف شده است«. حال سوال های ما از همین جا اغاز می شود! آیا این سخنان اسفندیار مشایی متاثر از اومانیسم نیست؟ مشایی در همان سمینار افکار موحود در باب انسان را به دو دسته تقسیم می کند: : «نگاهی وجود دارد که در آن جایگاه انسان تا خدا ارتقا می یابد، البته منظور بخش منفی آن و خدا شدن نیست، انسان از سرعت و جهش برای رشد برخوردار است اما در نگاه دیگر انسان تا مرز حیوانیت سقوط می کند که این نگاه راه را برای پرواز بسته است و انسان ناچار است در قفسی که برای او می سازند، زندانی باشد.» مشایی بدون هیچ تردید و هراسی سخن می گوید و تاملاتش را که بی شک آمیزه ای است از اسلام و اومانیسم و لیبرالیسم و پلورالیسم و... به زبان جاری می کند اما سوال بعدی که مطرح می شود این است که، اگر این سخنان را شخص دیگری به زبان می آورد چه گونه با او برخورد می شد؟ -ابوعلی سینا هم از نظرات مشایی در امان نماند تا جایی که او گفت: شاید بوعلیسینا در عصر خود قامتی برجسته داشته اما قرار نیست افتخار هزار سال بعد آدمیان نیز باشد و این نشانه فقر انسانها در دهههای بعدی است چرا که نشان میدهد فرصت شکوفایی در دورههای متعدد پدید نیامده است. مشایی گفت: اگر امروز به افرادی مانند رازی و ابوعلیسینا افتخار میکنیم به طوری که قد آنها از اعماق تاریخ بیرون است برای بلندی قد آنها نیست بلکه کوتاهی قد نسلهای بعدی آن را نمایان کرده است. شاید بوعلیسینا در عصر خود قامتی برجسته داشته اما قرار نیست افتخار هزار سال بعد آدمیان نیز باشد و این نشانه فقر انسانها در دهههای بعدی است چرا که نشان میدهد فرصت شکوفایی در دورههای متعدد پدید نیامده است. حضرت نوح با 950 سال عمر نتوانست مدیریت جامع کند چرا که عدالت را ایجاد نکرده است. آمدن پیامبران در طول تاریخ برای تمام شدن دورههای قبلی پیامبری بوده است اگر هر پیامبر مدیریت درستی میکرد عدالت برقرار میشد!
و اما انگار داستان مشایی ادامه دارد و بزرگترین و سخیف ترین سخن او در مورد "مکتب ایرانی" است... چه طور این شخص به خود اجازه می دهد مکتب اسلام ناب محمدی که حضرت امام روح الله ، جمهوری اسلامی ایران را بر اساس این مکتب بنا کرده ،را به عنوان مکتب ایرانی معرفی کند! آیا بحث مطرح شده مشایی جز این است که در جهت سیاست های راهبر ابر سرمایه داری است؟؟ آیا حضرت امام شعار وحدت اسلامی و وحدت کلمه را مبنای آزادی مسلمانان قرار ندادند؟ آیا حضرت امام ،علت عزت و قدرت مسلمانان را وحدت اسلامی ندانستند؟ به تعبیر علما فتنه جدید فتنه ای است که توسط نیروهای ارزشی رفم خواهد خورد! بسیار گفته شده است که فتنه جدید در بتن دین زاده خواهد شد.. آیا نوع نگرش مشایی جز این است؟ آیا این همه اشتباه و سخنرانی ها سهوی است؟ و یا این یک قضیه برنامه ریزی شده است؟ متاسفانه حمایت های سوال بر انگیز جناب دکتر احمدی نژاد از مشائی در مقطع حساسی که نظام مقتدر اسلامی در حال مقابله با تحریم ها و فشارهای شبانه روزی استکبار جهانی است ، دغدغه بزرگتری برای نیروهای ارزشی انقلاب است. انقلابی که با هدایت های پیامبر گونه آن پیر جماران به بار نشست و باخون هزاران شیهدگلگون کفن آبیاری شد .. انقلابی که در سال گذشته با دشمنان خودی و جنگ نرم دست و پنجه نرم کرد، حال جناب مشائی در سخنرانی ?? دقیقه ای خود در آن همایش هیچ جایگاهی برای آن قائل نشد ... آقای دکتر، کاری با سخنان سخیف و سخنوری های مشایی ندارم، طرف بحث من شمایی! مشکل واکنش اطرافیان است، جناب دکتر! و اما دو بحث که در مورد مشایی و دولت مطرح می شود این که: - قدرت های پشت پرده و نفوذ سخنان مشایی تا جایی است که دکتراحمدی نژاد نمی تواند ، مخالفتی کند! -و یا جنا ب دکتر احمدی نژاد هنوز متوجه عمق فاجعه نشده است!که در تعریف از مشایی به عنوان "چشمه زلال" یاد می کند و در ادامه می گوید"یک ذره غش برایشان معنا ندارد و ایشان زلال هستند"!!! جناب مشایی ، شاید آن زمان گناه صحبت های" مهاجرانی" از شما کمتر بود! چون ضربه هایی کمتری وارد می کرد.. اگر به چنین تفکراتی ادامه دهی روزی را می بیننم که جای شما هم پیش مهاجرانی و اکبر گنجی و کدیور ها است! آیا دوراز ذهن نیست که همچین آینده را برای جناب مشایی متصور بشویم؟ |
صلواتش یادتون نره...
مراسم شب نیمه ی شعبان / محسن رضائی تو مراسم حاج محمود کریمی / و البته کنار حاج محمود / کریمی: دشمنان رهبری چه اینور آب چه اونور آب چه بقل گوشمون! هر کوفت و زهر ماری هستن خوار و رسوا و ذلیل و بدبخت و بیچاره بفرما! / ملت: آمیـــــــــــــــــــــــــــن!!!
277 کیلوبایت
دانلود کلیپ صوتی مستقیم
شادی روح امام و شهدا صلوات
شاید برای بسیاری از رژیم های منطقه، چون رژیم صهیونیستی، تهاجم آمریکا به ایران و تخریب تأسیسات هسته ای یک رؤیا باشد. اما از آنجایی که روزگار بر مدار رویاها نمی چرخد، درک عمیق تری از ابعاد این تهاجم و واکنش های داخلی و منطقه ای از سوی ایران و جبهه مقاومت، می تواند این رویا را به کابوسی دهشتناک بدل کند.
تاکنون سناریوهای زیادی برای حمله آمریکا یا اسراییل به ایران و ابعاد آن ترسیم شده است و در بسیاری از آن ها به گونه ای خوش بینانه تلاش شده تا قابلیت های دفاعی داخلی و منطقه ای ایران نادیده انگاشته شوند، اما در عینحال بسیاری از آگاهان غربی هم از پشت عینک خوش بینی به آن نگاه نکرده اند و تصویر واقعی را براساس واقعیت های داخلی، منطقه ای و تجربیات ایران در به زانو در آوردن متجاوزان به نمایش گذاشته اند.
یکی از این سناریوها را روزنامه آمریکایی کریستین ساینس مانیتور به اعتراف نشسته است. در این سناریوی تشریحی آمده است که هرگونه حمله از سوی آمریکا یا اسراییل می تواند به واکنش انتقامی سنگینی منجر شود که منطقه را برای آمریکایی ها، هم پیمانان شان و اسراییل به طور هم زمان تبدیل به جهنمی مجسم کند.
کریستین ساینس مانیتور نوشته است که در صورت حمله به ایران، نیروهای آمریکایی در افغانستان، عراق و منطقه خلیج فارس هرگز روی آسایش نخواهند دید. این روزنامه افزوده است که ایران می تواند در هر دقیقه در ابتدای حمله 11 هزار موشک را به طور هم زمان به اهدافی در منطقه شلیک کند.
این روزنامه به نقل از منبع نظامی آگاه می نویسد: «بعید به نظر می رسد که بتوان ایران را از طریق حمله نظامی به شکست کشاند، زیرا این اقدام با حمایت نیروهای داخلی ایران از سپاه پاسداران همراه خواهد شد و در بعد خارجی هم منطقه را به گلوله ای از آتش بدل خواهد کرد و به عبارتی دیگر این جنگ آغاز فروپاشی سلطه و هیمنه غرب در خاورمیانه خواهد بود.
سناریوی پنتاگون
پنتاگون سناریوی ترسیمی معروف به Tiranntرا که نام اختصاری آن Theater Iran Near Term است با مشورت تعداد زیادی از ژنرال ها و چهره های اطلاعاتی بازنشسته، برای بررسی روش های مواجهه نظامی با ایران تهیه کرده است. این طرح که در مجله آتلانتیک منتشر شد، شامل سه مرحله اساسی است:
1- انهدام پادگان های سپاه پاسداران که با شناسایی سازمان جاسوسی آمریکا صورت گرفته است.
2- بمباران مراکز هسته ای ایران از طریق هواپیماهای «steatth بی 2» موسوم به شبح و موشک های کروز دریا به خشکی. این بمباران شامل 300 پایگاه می شود که به ادعای پنتاگون 125 پایگاه از مجموع آن مرتبط با ساخت تسلیحات هسته ای است.
3- ورود نیروهای آمریکایی به ایران از طریق ارسال نیروهایی از خلیج فارس، عراق، آذربایجان، گرجستان و افغانستان به خاک ایران. سپس مراکز اطراف تهران مورد بمباران دو هفته ای قرار می گیرد و مرحله بعدی ورود به تهران است.
جنگ ایران با اسراییل
مرکز پژوهش ها و سیاست های خاورمیانه ای واشنگتن (اسپان) با همکاری کارشناسان نظامی و اطلاعاتی، جنگی شبیه سازی شده بین ایران و اسراییل را اجرا کرد که در آن رفتار احتمالی ایران در صورت بروز جنگ پیش بینی شد. مراحل این جنگ شبیه سازی شده بدین ترتیب بود:
1- تهاجم اسراییل: در مرحله اول اسراییل به تأسیسات هسته ای ایران بدون آگاهی ایالات متحده حمله می کند و از طریق یک پایگاه هوایی عربستان سعودی به سوخت گیری جنگنده های خود می پردازد. این اقدام عربستان از سوی ایران مشارکت آشکار در جنگ تلقی می شود.
2- ایالات متحده آمریکا خواستار توقف حملات اسراییل می شود، در حالیکه برای واشنگتن این یک فرصت طلایی برای تضعیف نظام جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران است.
3- ایالات متحده آمریکا در عینحال که دو طرف را به خویشتنداری دعوت می کند، موشک های پاتریوت خود را با هدف بازدارندگی از تهاجمات احتمالی ایران به اهداف منطقه ای و پایگاه های آمریکایی در سطح منطقه منتشر می کند.
4- علی رغم هشدارهای ایالات متحده، ایران موشک های خود را بهسوی اسراییل به ویژه مرکز هسته ای دیمونا شلیک می کند و هم زمان حزب ا... در لبنان و حماس در فلسطین جنگ مستقیمی را علیه تل آویو آغاز می کنند.
5- این جنگ در داخل ایران فرصتی را فراهم می آورد تا حکومت ایران بتواند بر ضرورت وحدت داخلی در مقابل دشمن خارجی تأکید بیشتری کند.
6- ایران از عربستان سعودی به دلیل همراهی با اسراییل در جنگ انتقام می گیرد و چاه های نفت آن و همچنین اسکله های صدور نفت را مورد حمله وسیع موشکی قرار می دهد.
7- ایران به ایالات متحده آمریکا حمله نمی کند و این تصمیم پس از برگزاری یک نشست فوق العاده بین سران ایران با اختلاف دیدگاه های زیاد در این باره اتخاذ می شود تا بهانه از دست آمریکایی ها برای پاسخ به تهدیدات ایران گرفته شود.
8- حزب ا... به طور متوسط روزانه 100 موشک به حیفا و تل آویو شلیک می کند؛ امری که باعث فرار یهودیان از اسراییل و مهاجرت معکوس در آن می شود و بهدنبال آن، اقتصاد اسراییل به شدت بحرانی خواهد شد.
9- اسراییل جنگ را به دو جبهه لبنان و فلسطین (حماس) گسترش می دهد و جنگنده های آن به طور مرتب اهداف حزب ا... و حماس را بمباران میکنند.
10- ایران قیمت نفت را افزایش می دهد. پس از حمله موشکی ایران به بندر ظهران در عربستان سعودی و مین گذاری تنگه هرمز و غرق شدن کشتی هایی در این تنگه، قیمت نفت یکباره به بالاترین حد خود می رسد.
11- در پی تهدیدات نفتی ایران، ایالات متحده تعداد زیادی نیرو را به خاورمیانه و به ویژه خلیج فارس گسیل می کند و ...
اما نتایج این جنگ شبیه سازی شده غربی جالب توجه تر از مراحل اجرای آن است:
1- لابی اسراییل در واشنگتن به دلیل حمله بدون آگاهی ایالات متحده به ایران و همچنین کاهش تهدید هسته ای ایران، حداقل در میانمدت به شدت ضعیف می شود.
2- تهاجمات، تمام منطقه را در کام خود فرو می برد. علاوه بر هدف قرار گرفتن نیروهای آمریکایی در عراق و افغانستان وحمله به اسراییل از طریق حزب ا... و حماس، دولت های سازشکار عربی به دلیل فشار افکار عمومی شدیدا مورد تهدید قرار می گیرند و خسارت های شدیدی در بعد اقتصادی به آنان وارد می شود.
3- شبیه سازان جنگ به این نتیجه می رسند که شاید بتوانند تأسیسات هسته ای ایران را تخریب کنند، اما نمی توانند بر علم و تکنولوژی و تفکر ایرانی ها غلبه کنند؛ زیرا ایران به طرز هوشمندانه ای دانشمندان و مهندسین خود را در تمامی شهرها پراکنده کرده است تا به محض اتمام جنگ بازسازی تأسیسات را با همت بیشتری از سر بگیرند.
تا همین جا هم با وجود خسارت های شدید به آمریکا و هم پیمانانش در منطقه آمریکایی ها قانع هستند و آن را یک پیروزی برای خود قلمداد می کنند؛ اما این تمام ابعاد جنگ افروزی علیه ایران نیست.
با بسته شدن تنگه هرمز، اقتصاد جهانی به شدت آسیب خواهد دید. به هر حال، ایرانی ها به شرایط تحریم دهه هاست که عادت کرده اند؛ اما آسیب های اقتصادی برای منطقه و جهان طاقت فرساتر از آن است که بتوان تصور کرد.
پل راجرز، کارشناس مسائل هسته ای، بعد دیگری را هم بر شدت آسیب ها می افزاید. وی معتقد است بمباران تأسیسات هسته ای ایران می تواند به انتشار وحشتناک تشعشعات هسته ای در سطح منطقه منجر شود. سواحل غربی خلیج فارس، کویت، عربستان سعودی، بحرین، قطر و امارات متحده عربی از این تشعشعات در امان نخواهند ماند.
در تحلیل های کارشناسان غربی آمده است که وقوع جنگ در خلیج فارس سرنوشت جهان را تغییر داده و بازار انرژی را با تحولات شگرفی روبه رو خواهد کرد. از آنجا که 40 درصد نفت جهان از طریق تنگه هرمز تأمین می شود، بسته شدن آن - به برآورد کارشناسان - قیمت نفت را به بشکه ای 150 دلار خواهد رساند و امنیت تجارت منطقه ای به ویژه در خلیج فارس به دلیل از بین رفتن بسیاری از پایگاه های نظامی آمریکا و کشورهای حاشیه خلیج فارس به شدت ضربه خواهد دید. این یعنی خسارتی سنگین که کشورهای مصرف کننده نفت همچون ایالات متحده آمریکا با وجود بحران های مالی شدید، نخواهند توانست از عهده آن بر آیند.
اعتراف میدل ایست آنلاین
اعراب به خوبی از نتایج همکاری با ایالات متحده در جنگ افروزی علیه ایران آگاهی دارند. پایگاه خبری تحلیلی میدل ایست آنلاین می نویسد:
«صرف نظر از این که سناریوهای جنگ آینده علیه ایران حقیقی یا خیالی باشند، نمی توان ایران را با هیچ کدام از کشورهای طرف جنگ آمریکا برابر دانست؛ زیرا ایران کشوری عادی در خلیج فارس نیست و عراق صدامحسین هم نیست که به راحتی محاصره و نابود شود.» این پایگاه می افزاید: «ایران برگه های برنده قدرتمندی در منطقه دارد که به راحتی می تواند آن ها را بهکار گیرد. اگر ایران اراده کند، می تواند هم افغانستان و هم عراق را به باتلاقی جهنمی برای آمریکایی ها تبدیل کند. همچنین نفوذ تفکر شیعی در منطقه از حزب ا... در لبنان گرفته تا عربستان و یمن و آسیای میانه، پتانسیلی بالفعل برای ایران بهشمار می رود؛ حتی ترکیه با توجه به این که وارد کننده عمده انرژی از ایران است و با صرف نظر از موضع گیری های اخیر آن در حمایت از جبهه مقاومت می تواند کار را برای اسراییل و آمریکا با دشواری زایدالوصفی همراه کند.
از سویی دیگر، سوریه به عنوان یکی از ارکان جبهه مقاومت در مورد انهدام تأسیسات هسته ای ایران احساس همدردی می کند. زیرا اسراییل پیش از این تأسیسات هسته ای سوریه را در دیرالزور بمباران کرده است و این امر می تواند بهانه مناسبی برای به چالش کشیدن تل آویو از طریق نظامی باشد. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، آغاز حمله به ایران چه از جانب آمریکا و چه اسراییل بهمعنای پایان اسراییل خواهد بود.
در همین حال، اقدام علیه تأسیسات هسته ای ایران با وجود صلح آمیز بودن آن و تأکید گزارش های متعدد آژانس بین المللی هسته ای بر صلح آمیز بودن فعالیت هسته ای ایران، در واقع به معنای اعطای مجوز ورود به فاز نظامی هسته ای برای ایران نیز خواهد بود؛ زیرا در هر دو صورت (صلح آمیز و یا غیر صلح آمیز) یک واکنش یکسان از سوی آمریکا مشاهده شده است و این امر مقامات ایران را مجاب خواهد کرد که در موارد بعدی اقدام برای فعالیت های هسته ای، داشتن سلاح هسته ای می تواند لااقل در راستای بازدارندگی از حملات بعدی تأثیر به سزایی داشته باشد.»
چرا اشغال ایران غیرممکن است؟
شاید دو نکته بسیار مهم که از چشم سناریوهای غربی بهدور مانده، می تواند برای ایران قوت و برای غربی ها پاشنه آشیل بهشمار رود؛ دو عامل عملیات های استشهادی و پایگاه های بسیج در سرتاسر ایران. غربی ها از این نکته غافل مانده اند یا شاید ترجیح می دهند تغافل کنند که پایگاه های بسیج در هر کوی و برزن ایران می تواند به منزله یک مرکز سازماندهی برای جنگ های نامنظم و چریکی باشد. جنگ هایی که ایرانیها در آن بسیار تجربه دارند. از این رو و با توجه به شرایط جغرافیایی ایران که برای جنگ های نامنظم و چریکی بسیار مناسب است، حتی در صورت ورود نیروهای بیگانه به خاک آن، اشغال میسر نخواهد شد و ورود به خاک، در واقع نقطه آغازی برای پایان امپراتوری آمریکا در جهان و تغییر معادلات قدرت جهانی خواهد بود.
از سوی دیگر، عامل استشهادی به عنوان یکی از ارزشمندترین عناصر مبارزه با متجاوزان چه در داخل و چه در خارج ایران، می تواند مهر ابطال را بر شناسنامه جنگ طلبان نقش زند.
دریافت فایل صوتی به حجم 800 کیلو بایت:
ملاک این نیست که کسی قبلا با امام بوده یا الن دم از امام می زنه ....نه....ملاک برای ما رهبرمونه...میکس کلیپ صحبتهای هلالی و معاون وزیر اطلاعات در مورد مظلومیت ایشان در قضیه بلوتوثمیکس کلیپ بهترین سبکهای حاج رضا هلالی در فصل بهار1389
(میکس کلیپی از 20سبک مداحی هلالی در بهار 89 بصورت کلیپ تصویری موبایل با حجم 4.5 مگ)
جزوه فرهنگی " پایان جنگ تحمیلی با قطعنامه تحمیلی " منتشر گردید.
دانلود جزوه - قطع A4 (لینک مستقیم):
(مناسب جهت چاپ که خروجی آن به صورت یک دفترچه در سایز A5 خواهد بود)
فرمت PDF - رنگی (حجم 655 کیلوبایت)
فرمت PDF - سیاه و سفید (حجم 600 کیلوبایت)
دانلود جزوه - قطع A5
(مناسب جهت مطالعه در رایانه )
فرمت PDF - رنگی (حجم 626 کیلوبایت)
من باز مى گویم که قبول این مسئله براى من از زهر کشنده تر است؛
ولى راضى به رضاى خدایم و براى رضایت او این جرعه را نوشیدم. و نکته اى
که تذکر آن لازم است این است که در قبول این قطعنامه فقط مسئولین کشور
ایران به اتکاى خود تصمیم گرفته اند. و کسى و کشورى در این امر مداخله نداشته است.
مردم
عزیز و شریف ایران، من فرد فرد شما را چون فرزندان خویش مى دانم. و شما
می دانید که من به شما عشق مىورزم؛ و شما را مى شناسم؛ شما هم مرا مى
شناسید.
در
شرایط کنونى آنچه موجب امر شد، تکلیف الهى ام بود. شما مىدانید که من با
شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگم؛ اما تصمیم
امروز فقط براى تشخیص مصلحت بود؛ و تنها به امید رحمت و رضاى او از هر
آنچه گفتم گذشتم؛ و اگر آبرویى داشتهام با خدا معامله کرده ام.
عزیزانم، شما مى دانید که تلاش کرده ام که راحتى خود را بر رضایت حق و راحتى شما مقدّم ندارم. خداوندا، تو مى دانى که ما سر سازش با کفر را نداریم ...
دانلود جزوه - قطع A4 (لینک مستقیم):
(مناسب جهت چاپ که خروجی آن به صورت یک دفترچه در سایز A5 خواهد بود)
فرمت PDF - رنگی (حجم 655 کیلوبایت)
فرمت PDF - سیاه و سفید (حجم 600 کیلوبایت)
دانلود جزوه - قطع A5 (لینک مستقیم):
(مناسب جهت مطالعه در رایانه )