»» عکس جالب از احمدینژاد در روز قدس
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( شنبه 94/4/20 :: ساعت 10:55 عصر )
»» چه-سهل-است-و-چه-دردناک
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( دوشنبه 94/4/15 :: ساعت 12:1 عصر )
»» باشگاه فیروزه ای(باشگاه مشتریان)همراه اول
باشگاه فیروزه ای(باشگاه مشتریان)
معرفی باشگاه فیروزه ای:
باشگاه فیروزه ای، نام باشگاه مشتریان همراه اول است. هدف از راه اندازی این باشگاه، علاوه بر ارائه خدمات ویژه به اعضای باشگاه، تقویت ارتباط تعاملی بین همراه اول و مشترکین جهت ارائه خدمات بهتر و بیشتر و افزایش رضایتمندی مشتریان خواهد بود.
مشترکین سیم کارت های دائمی همراه اول با عضویت رایگان در باشگاه فیروزه ای، می توانند در ازای هر پرداخت و همچنین شرکت در برخی فعالیت ها نظیر نظرسنجی ها، امتیاز کسب نموده و از مزایای مختلف باشگاه مشتریان به شرح زیر بهره مند گردند:
مبادله امتیازات بدست آمده با بسته ها و هدایای ویژه
شرکت در قرعه کشی ها
بهره مندی از تخفیفات ویژه محصولات و خدمات شرکت ها و فروشگاه های تجاری و تفریحی طرف قرارداد با باشگاه فیروزه ای
راهنمای عضویت و استفاده از خدمات باشگاه فیروزه ای:
مشترکین سیم کارت های دائمی همراه اول می توانند با ارسال پیامک حاوی عدد 1 به شماره 8047 و یا شماره گیری کد #8*، پس از دریافت پیام خوشآمدگویی به صورت رایگان در باشگاه عضو شوند.
اعضای باشگاه، به محض ورود به باشگاه و دریافت تأییدیه ثبت نام (پیام خوش آمدگویی)، شروع به کسب امتیاز خواهند نمود.
اعضای باشگاه، با پرداخت در ازای میزان کارکرد، امتیاز کسب خواهند کرد. کارکرد شامل مکالمه و پیامک داخل و خارج شبکه، اینترنت نوترینو ، تماس های رومینگ بین الملل و بسته های ارزش افزوده است.
در حال حاضر، به ازای هر 10،000 ریال پرداختی توسط عضو باشگاه، 5 امتیاز برای وی لحاظ خواهد شد.
امتیاز ها غیر قابل انتقال می باشد.
امتیازات مشترک به صورت هفتگی محاسبه می گردد که مقطع زمانی هر هفته از ساعت 00:00 بامداد شنبه تا 23:59 جمعه می باشد.
اعضای باشگاه می توانند با استفاده از امتیازات جمع آوری شده، اقدام به خرید محصولات در نظر گرفته شده برای باشگاه فیروزه ای (بسته ها، شرکت در قرعه کشی های مختلف همراه اول و ...) کنند.
تاریخ انقضای امتیازات کسب شده در قبال هر پرداخت، دو سال پس از تاریخ پرداخت خواهد بود و در صورت عدم استفاده تا آن تاریخ، امتیازات مربوط به آن پرداخت از مجموع امتیازت کاربر کسر خواهند شد. قابل ذکر است هنگام خرید و مصرف امتیازات، سیستم به گونه ای طراحی شده است که امتیازاتی که زودتر کسب شده اند، زودتر نیز مصرف خواهند شد.
امتیازات تخصیص داده شده به اعضای باشگاه توسط همراه اول، هیچ ارزش نقدی و ریالی نداشته و اعضای باشگاه نمی توانند مطالبه و ادعای قانونی برای دریافت وجه نقد در ازای امتیازات خود داشته باشند.
محصولات قابل خرید:
اعضای باشگاه فیروزه ای می توانند بر اساس امتیازات کسب شده خود، بسته یا بسته های دلخواهشان را از لیست زیر انتخاب و فعالسازی نمایند، که بنا به ارزش آن بسته، امتیاز مربوطه از مجموع امتیازات آن عضو کسر خواهد گردید.
مهلت مصرف بسته ها، 30 روز می باشد.
امکان تغییر بسته و یا عودت بسته و بازگرداندن امتیاز پس از خرید وجود ندارد.
امتیاز
کسب شده
|
نام
بسته
|
نوع
بسته هدیه
|
مشخصات بسته های هدیه
|
200
|
بسته 1
|
پیامک
|
25 پیامک فارسی / انگلیسی داخل شبکه
|
700
|
بسته 2
|
مکالمه و پیامک
|
20 پیامک فارسی / انگلیسی داخل شبکه + 10 دقیقه مکالمه داخل شبکه
|
1200
|
بسته 3
|
مکالمه |
25 دقیقه مکالمه داخل شبکه
|
درگاه های ارتباطی:
نوع درخواست
|
درگاه کد دستوری *8#
|
درگاه پیامکی 8047
|
ثبت نام
|
شماره گیری *8#
ارسال عدد 1 لاتین
|
ارسال عدد 1 لاتین به 8047
|
مشاهده امتیاز (پس از ثبت نام)
|
شماره گیری *8#
ارسال عدد 1 لاتین
|
ارسال عدد 1 لاتین به 8047
|
خرید بسته
|
بسته 1
|
شماره گیری *8#
ارسال عدد 2 لاتین
ارسال عدد 1 لاتین
|
ارسال عدد 2 لاتین به 8047
ارسال عدد 1 لاتین به 8047
|
بسته 2
|
شماره گیری *8#
ارسال عدد 2 لاتین
ارسال عدد 2 لاتین
|
ارسال عدد 2 لاتین به 8047
ارسال عدد 2 لاتین به 8047
|
بسته 3
|
شماره گیری *8#
ارسال عدد 2 لاتین
ارسال عدد 3 لاتین
|
ارسال عدد 2 لاتین به 8047
ارسال عدد 3 لاتین به 8047
|
سوالات متدوال:
ورود به باشگاه
سوال: چگونه می توان وارد باشگاه شد؟
پاسخ: با ورود به منوی «باشگاه فیروزه ای» از وب سایت همراه اول (www.mci.ir)، اطلاعات مربوط به باشگاه مشتریان قابل مشاهده است. ورود به این صفحه به منزله عضویت نخواهد بود.
عضویت
سوال: نحوه عضویت در باشگاه فیروزه ای چگونه است؟
پاسخ: مشترکین سیم کارت های دائمی همراه اول با ارسال پیامک حاوی عدد 1 به شماره 8047 و یا شماره گیری کد #8*، پس از دریافت پیام خوش آمدگویی به صورت رایگان در باشگاه عضو خواهند شد. در حال حاضر امکان عضویت برای مشترکین سیم کارت های اعتباری وجود ندارد، اما نحوه عضویت مشترکین سیم کارت های اعتباری نیز از طریق وب سایت همراه اول در آینده اطلاع رسانی خواهد شد.
از طریق پیامک: ارسال پیامک حاوی عدد 1 به شماره 8047
از طریق درگاه USSD: شماره گیری کد #8*
امتیازات
سوال: نحوه محاسبه امتیازها به چه صورت می باشد؟
پاسخ: در حال حاضر، به ازای هر 10 هزار ریال (1،000 تومان) پرداختی توسط مشترک، 5 امتیاز برای آن مشترک لحاظ خواهد شد.
خرید با استفاده از امتیازات
سوال: اعضای باشگاه، چگونه می توانند از امتیازات خود استفاده کنند؟
پاسخ: اعضای باشگاه می توانند با استفاده از امتیازات جمع آوری شده، اقدام به خرید محصولات در نظر گرفته شده برای باشگاه مشتریان (بسته ها، شرکت در قرعه کشی های مختلف همراه اول و ...) کنند.
سوال: منظور از پیامک و مکالمه داخل شبکه چیست؟
پاسخ: به کلیه مکالماتی که بین شماره های دائمی و اعتباری همراه اول انجام می گیرد و همچنین به کلیه تماسهایی که از طریق شماره های همراه اول (دائمی و اعتباری) با خطوط ثابت گرفته می شود، مکالمه داخل شبکه اطلاق می شود. همچنین به کلیه پیامک های ارسالی بین شماره های دائمی و اعتباری همراه اول، پیامک درون شبکه همراه اول گفته می شود.
سوال: آیا امکان تغییر بسته پس از خرید وجود دارد؟
پاسخ: خیر، پس از خرید بسته امکان تغییر وجود ندارد.
سوال: آیا امتیازات کسب شده تاریخ انقضاء دارند؟
پاسخ: بله، تاریخ انقضای امتیازات کسب شده در قبال هر پرداخت، دو سال پس از تاریخ پرداخت خواهد بود و در صورت عدم استفاده تا آن تاریخ، امتیازات مربوط به آن پرداخت از مجموع امتیازت مشترک کسر خواهند شد. قابل ذکر است هنگام خرید و مصرف امتیازات، سیستم به گونه ای طراحی شده است که امتیازاتی که زودتر کسب شده اند، زودتر نیز مصرف خواهند شد.
نرم افزار تلفن همراه
سوال: آیا اپلیکیشنی برای باشگاه مشتریان وجود دارد؟
پاسخ: به زودی اپلیکیشن های Android و IOS برای باشگاه مشتریان ارائه خواهند شد.
قوانین و مقررات:
قوانین عمومی باشگاه
1- تمامی مشترکین دایمی همراه اول جهت کسب امتیاز می بایست با یک بار ورود به باشگاه مشتریان، در آن عضو شده باشند.
2-باشگاه فیروزه ای که بخشی از برنامه وفاداری همراه اول است برای مشترکین حقیقی طراحی گردیده است و جهت اشخاص حقوقی و شرکت ها قابل استفاده نمی باشد.
3- امتیازات کسب شده توسط اعضای باشگاه برای هر شماره، قابل انتقال به شماره دیگری نمی باشد.
4-امتیازات تخصیص داده شده به مشتریان توسط همراه اول، هیچ ارزش نقدی و ریالی نداشته و اعضای باشگاه نمی توانند مطالبه و ادعای قانونی برای دریافت وجه نقد در ازای امتیازات خود داشته باشند.
5- با تغییر نام و واگذاری یک شماره، مانده امتیاز آن شماره صفر شده و مشترک جدید می بایست مجدداً برای عضویت در باشگاه فیروزه ای اقدام نماید.
6-همراه اول حق تغییر، محدودیت و یا لغو برنامه وفاداری و جوایز را بدون اطلاع قبلی خواهد داشت و مشترک از طریق کانال های ارتباطی از هر گونه تغییر و اصلاح برنامه مطلع خواهد شد.
7-در صورت هرگونه سوء استفادهی مشترک از حساب کاربری خود در باشگاه مشتریان، همراه اول حق بستن حساب کاربری و عضویت مشترک در باشگاه مشتریان را خواهد داشت.
8-حق قطع عضویت برای اعضایی که رفتار یا عملکرد آنها، با قوانین و مقررات همراه اول مغایر باشد برای همراه اول محفوظ می باشد.
9-جوایز فیزیکی به مالک خط پس از احراز هویت تعلق می گیرد.
10-امتیاز ها پس از 2 سال منقضی می شود.
حریم خصوصی
1- باشگاه مشتریان همراه اول، متعهد به حفاظت از حریم خصوصی اعضای خود است.
2- با ثبت یا درخواست اطلاعات در این سایت، شما اجازه می دهید تا اطلاعات شما جمع آوری، استفاده و منتقل شود.
3- همراه اول در موارد زیر مجاز به استفاده از اطلاعات شخصی جمع آوری شده می باشد:
اطلاع رسانی های مختلف از قبیل قبض موبایل، طرح های ویژه هر مشترک، مشمولیت های تخفیفی و غیره
تحقیقات و مطالعات بازار برای طرح ریزی برنامه های بازاریابی جهت پاسخگویی به نیاز اقشار و بخش های مختلف مشترکین
رضایت سنجی از مشترکین
تماس با مشترکین
در صورت نیاز به استفاده از اطلاعات اعضاء در سایر موارد، همراه اول پیش تر رضایت اعضاء باشگاه را کسب خواهد نمود.
http://www.mci.ir/customerclub
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( سه شنبه 94/4/9 :: ساعت 9:54 صبح )
»» آخوندهای «متفاوت نما»
استاد حسن رحیم پور ازغدی: دو جا در قرآن کریم ،خداوند آداب معمول را کنار می گذارد و توهین می کند و به اصطلاح فحش می دهد، که البته توهین نیست بلکه بیان یک واقعیت است. یکجا رسماً می گوید الاغ، یکجا هم می گوید سگ، در آیه پنجم سوره مبارکه جمعه و در آیه یکصدو هفتاد و ششم سوره مبارکه اعراف. هر دو هم در مورد عالم نماى دینى است.
پخش آنلاین
دانلود
دانلود به وسیله کد QR مخصوص تلفن همراه هوشمند:
کیفیت خوب
گزیده سخنرانی
پوشیدن لباس روحانیت و طلبه شدن، به لحاظ منزلت اجتماعى در طول تاریخ متفاوت است. یک زمانى کسى که طلبه می شد مورد تحقیر قرار می گرفت. در بین بستگان و فامیل و محله تحقیر می شد تا در سطح جامعه که از طرف حکومت سرکوب می شد.
یک وقت هایى هم طلبگى یک مزیت بوده است، مزیت علمى و اجتماعى و حتى مادّى. وقتى به روحانیت به عنوان یک شغل نگاه شود، آن وقت روحانى منزلت مدار می شود و در واقع خودمدار و خودمحور، نگاه می کند که چگونه رفتار کند یا با دین چگونه مواجه شود و به عبارت دیگر چه دینى را به جامعه عرضه کند تا منزلت اجتماعى خودش به عنوان صاحب یک شغل تامین شود.
اگر مخاطبش عوام است، او هم عوام پسند حرف می زند، اگر مخاطب بى دین است، مناسب حال او صحبت می کند، اگر مخاطبش مقدس مآب است، او هم سوپر مقدس می شود. چون هدف خدا نیست، هدف این است که او منزلت اجتماعى داشته باشد. باید محترم باشد و دستش را ببوسند و برایش وجوهات بیاورند. خلاصه اینکه او باید آقا باشد.
یک نوع نگاه هم به رسالت طلبگى و روحانیت، نگاه انبیائى است. انبیاء به مساله مخاطب توجه می کردند، به لحاظ نظرى و عملى و بعد نتیجه می گرفتند که وظیفه ما در قبال این مردم چیست. سطح مخاطب را حتماً لحاظ می کردند، انبیاء با همه یک جور حرف نزدند، اما با همه یک حرف زدند. اما کسانى که به طلبگى و تولى امر دین به عنوان یک کسب و کار نگاه می کنند، هرجایى یک حرف می زنند. تنوع در سبک نیست، در اصل بحث است. حلال و حرام خدا را تغییر می دهند، مهم نیست که در آن مساله ، شریعت مقدس چه خواسته است، مهم این است که چه چیز منافع آنها را تامین می کند. این همان بى دینى است در پوست دین. خداوند متعال هم در قرآن کریم، صریح ترین حملات و اهانت ها را به عالم نماى دینى می کند و بزرگترین تجلیل را هم از عالم دین می کند.
دو جا در قرآن کریم ،خداوند آداب معمول را کنار می گذارد و توهین می کند و به اصطلاح فحش می دهد، که البته توهین نیست بلکه بیان یک واقعیت است. یکجا رسماً می گوید الاغ، یکجا هم می گوید سگ، در آیه پنجم سوره مبارکه جمعه و در آیه یکصدو هفتاد و ششم سوره مبارکه اعراف. هر دو هم در مورد عالم نماى دینى است.
تعبیر الاغ و سگ درباره این اشخاص به کار رفته است. از آن طرف هم بزرگترین تجلیل ها از عالم وارسته می شود که خشیت واقعى خداوند، فقط سهم علما دانسته شده، چون واژه “انّما” در آیه بکار برده شده، یعنى فقط علما حقیقتاً اهل خشیتند. عالم و غیر عالم مساوى نیستند. “هل یستوى الذین یعلمون و الذین لا یعلمون” و این یک سوال همیشگى و مبنایى است.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( سه شنبه 94/4/9 :: ساعت 9:42 صبح )
»» «م ـ ه» مخفف «مرض هاری»!
حسین قدیانی
اینی که در حسینیه امام خمینی، هم حضرت آقا، هم رئیس قوه مجریه صحه بر این مهم گذاشتند که تحریمها هرگز آن اثر مد نظر دشمن را نداشته، حکایت از 2 نکته مهم دارد؛ نخست، ایستادگی دائمی ملت ایران در برابر فشارها، دوم، ذکاوت ملت ایران در تبدیل همیشگی تهدیدها به فرصتها.
ذیل نکته نخست، میتوان به دستنوشتههای انبوه، ساده، باشکوه، خودجوش و خودنوشت مردم اشاره کرد در همین مراسم تشییع شهدا. اینکه ملت با خط خودشان، دستخط خودشان بردارند روی یک کاغذ بزرگ، حرف و حدیث بر مدار عزت برانند و آدمی را یاد شهادتنامه شهدا بیندازند؛ اینکه ملت، دهه شصتی و بدون تکلفات مرسوم، حضور بهم رسانند؛ اینکه ملت، از فرط شعار مبنی بر شعور، فیالواقع حنجره خود را به جایگاه مراسم بدل کنند؛ اینکه ملت بعد از گذشت ساعاتی بشدت گرم و داغ، هنوز دوست داشته باشند مراسم ادامه داشته باشد؛ اینکه ملت حرف خود را «بشدت صریح» اما «بشدت صحیح» آن هم با بلندترین فریاد ممکن سردهد؛ جملگی تداعیگر آن یومالله بیمثال بود در دیماه هشتاد و اشک!
اگر نهمین روز دهمین ماه از سال 88 را ملت و با استعانت از حضرت ربوبیت، خلق کرد تا فقط و فقط از عشق خمینیوار خود به خامنهای سخن بگوید، بیست و ششم خرداد 94 هم تنها و تنها حکایت از همین عشق داشت لیکن این بار، شیداییتر و شهداییتر! پس به کوری چشم تحریم و تحریمکننده، این ملت، هرگز دستبردار از ولایت نیست، چرا که دستبردار از عزت نیست! همین شعار جاودان و عزتمند «مرگ بر آمریکا» یعنی اگر شیطان بزرگ، همه دنیا را هم بخواهد به ما بدهد لیکن بدان شرط که دست از آرمان شهدا برداریم، پاسخ ملت در یک کلام مختصر و مفید این است: «هیهات منا الذله»! منتهای مراتب، اساس مساله اینجاست؛ دشمن زیادهخواه، فیالحال، نه فقط در هیچ باغ سبزی را نشان نمیدهد، بلکه علیالدوام با رفتار و گفتار وقیحانه خود دارد این را به ما میگوید؛ «تو بیا زیر بلیت من، تحقیر هم بشو، تو سری هم بخور، هستهای را هم بده، نخبههای مملکتت را هم جلوی میز بازجوهای ما بنشان، اندرونی خودت را هم هویدا کن» و از این قبیل.
بنابراین ایستادن زیر پرچم شیطان بزرگ، بیش و پیش از آنکه آخرت ما را خراب کند، مخرب همین دنیای ما است! فلذا و در اینجا، هر چقدر شعار «هیهات منا الذله» با عقل ولو عقل صرفا مادینگر، جور درمیآید، پناه به خدا باید برد از شر این شعار «هر توافقی از عدم توافق بهتر است»! «هر توافقی…» کندهای است که از درون آن، هیچ دودی به حال اقتصاد و معیشت ملت بلند نمیشود. چرا؟ چون با این شعار، فی حد ذاته نمیتوان به لغو تحریم رسید؛ معلوم است که نمیتوان رسید! اگر بنای ما بر آن است که از خلال مذاکرات، به نتیجه لغو تحریم برسیم، لاجرم باید دنبال «توافق خوب» باشیم، نه هر توافقی! واقعا اگر قرار باشد که بعد از این همه رفت و آمد و بگو مگو و کش و قوس، هدف لغو تحریم حاصل نشود، حقا که باید گفت «هیهات منا الذله».
«ذلت» فقط آن نیست که آدمی، آخرت خود را به دنیای اجنبی بفروشد! این البته از مهمترین مصادیق ذلت، بلکه اهم آن است لیکن گاهی مثل همین برهه کنونی، معنای ذلت، یعنی آنکه تو، علاوه بر عقبی، دنیای خود را هم خراب کنی، در عوض، دنیای کدخدا و اهداف کاخ سفید را آباد کنی! اینکه نشد مذاکره!
براستی چیست منشأ این لطیفههای بامزه و کنایهآمیز این روزهای ملت که صرف نظر از هر عقیده و سلیقهای، مشترکا و در یک خط واحد ساخته میشود؟! الا آنکه طولانی شدنِ معلوم نیست با چه هدفیِ بساط مذاکرات، بیشتر از خود تحریم، ملت را خسته کرده؟! این سمفونی «#تحریمیم! میفهمی؟» صدالبته نقدی هم به بیتدبیریهای دولت دارد، آنجا که حتی برمیدارند آب خوردن ملت را بند میزنند به مساله تحریم! خب، یک چیزی هست صدای ملت درمیآید دیگر! اینک صدای ملت، بیش از آنکه از تحریم دشمن بلند شده باشد، بلند شده از بیتدبیری دوست!
ملت رای داد و ولایت، این رای را تنفیذ کرد تا یکی هم مذاکره مستقیم شود برای رسیدن به محصول لغو تحریم و الا «مذاکره برای مذاکره» و هی هم مذاکره، در نهایت ختم میشود به همین لطیفهها! نمیشنوید این صدای لطیف را؟! نمیگیرید پیام این لطیفهها را؟! اینکه دیگر پیام 26 خرداد 94 نیست ادعا کنید «مصادره» شده! اینکه دیگر پیام شهدای هور نیست ادعای بیخود کنید «سیاسی» شده! این پیام همان جمهوری است که به شما رای داده و نداده! این پیام همه ملت است؛ خواه به روحانی رای داده باشند، خواه به قالیباف، خواه به آن دیگران! پیام ملت این است؛ «توافقی که در آن، اصل بسیار مهم لغو تحریمها آنهم در همان روز امضای توافق، گنجانده نشده باشد، از آنجا که به درد هیچ چیز نمیخورد،
کم و بیش مصداق ذلت است که انشاءالله تیم مذاکرهکننده، هرگز تن به چنین توافقی نخواهد داد».
اینکه دشمن به اهداف خود از مذاکرات برسد ولی ما به اهداف خود از مذاکرات نرسیم، یعنی «شکست مذاکرات». این عبارت «شکست مذاکرات» را بعضیها فقط مختصر کردهاند در آن روز که مذاکرات، بدون نیل به توافق، به بنبست برسد! من اما اتفاقا یکی هم از زاویه همین عقل دنیا اندیش، «شکست مذاکرات» را در آن روز میبینم که توافقی امضا شود مشتمل بر نفع دشمن و ضرر دوست! این است شکست خوردن در مذاکرات و الا آمدیم و تدین، امانتداری، شجاعت و غیرت، دست آخر، مردمان مذاکرهکننده ما را به این نتیجه بدیهی رساند که «عدم توافق، صد شرف دارد به توافق بد»، هیهات اگر آن روز، دستگاه دیپلماسی کشور را شکست خورده تلقی کنیم، چرا که اگر این مردمان، در رسیدن به هدف لغو تحریم ناکام بودهاند لیکن دشمن را هم در نیل به اهدافش ناکام گذاشتهاند.
این اگر اسمش «برد» نباشد، لااقل «شکست» هم نیست و حداقل چون «حفظ عزت» صورت گرفته، میتوان مسرور بود که در حفظ هر عزتی، عاقبت بردی نهفته است. مذاکره اگر بدین سیاق و همراه با حفظ عزت، مثلا شکست بخورد، حتما بهتر از آن توافقی است که تنها و تنها حکم به پیروزی دشمن دهد!
این شکست را نه فقط میتوان تحمل کرد، بلکه حتی میتوان ستود، لیکن امان از دست آن شکست در توافق بدی که دشمن را به نیات پلیدش رسانده باشد اما لغو همهجانبه تحریمها را شامل نشده باشد! این فاجعه، نامش نه تنها «شکست» خواهد بود، بلکه بیتعارف، نام «ذلت» هم میتوان بر آن نهاد! صدالبته امید است این مردمان، به لطف الهی و دعای ملت، موفق به لغو تحریم شوند، لیکن اگر قرار است شکست بخورند، کاش شکست را جوری بخورند که به معنای پیروزی دشمن نباشد!
در عالم، شکستهایی هست همراه با حفظ عزت، پس نه شکست که عین پیروزی است! در همین عالم اما مثلا پیروزیهایی هست که از صد شکست بدتر است! اگر ما مردمانی باشیم که فکر کنیم هر توافقی با دشمن حتی توافق بد با دشمن، مصداق پیروزی است، حکما نه معنای شکست را فهمیدهایم، نه معنای پیروزی را! از همین زاویه است که بعضا آنچه مرقوم میدارند، فاصلهها دارد بس دور و دراز، با آنچه در عالم واقعیت اتفاق افتاده! پایان مذاکرات، با هر نتیجهای که باشد آخر دنیا نخواهد بود! آن روز هم روزگار، فردایی خواهد داشت!
ما البته دعا میکنیم مردمان محترم دیپلماسی کشور را بلکه در این کار انصافا دشوار، موفق شوند تا ضمن آوردن یک «توافق خوب»، خبر خوش «لغو تحریمها در همان روز امضای توافق» را هم به گوش این ملت برسانند اما پایان مذاکرات، فرض بگیریم که تقدیر بر آن است نتیجهای جز این داشته باشد؛ آیا بهتر است «پایان مذاکرات» منتهی شود به «عدم توافق» یا یک «توافق بد»؟! بار شکست در کدام طرف این ترازو سنگینتر است؟! چگونه شکست بخوری، «سربلند» خواهی بود؟! چگونه شکست بخوری، «سرافکنده»؟! در این باره «عقل» چه میگوید؟! «تدبیر» چه میگوید؟! این ملت چه میگویند؟!
اینک چند خطی هم ذیل نکته دوم یعنی «تبحر ملت ایران در تبدیل همیشگی تهدیدها به فرصتها» بنویسم. همان نخستین روزهای انقلاب، در غائله سخت تحریک خلایق و واقعه نفسگیر قومیتگرایی، ملت ایران چنان این تهدید را به فرصت تبدیل کرد که تو میدیدی «شهید مصطفی چمران» اصالتا اهل ساوه، به محبوب دل اهالی شهر پاوه بدل شده.
مگر «شهید محمد بروجردی» اهل بانه یا مریوان بود که کردهای میهن، خود به ایشان لقب دادند «مسیح کردستان»؟ نخیر! ایشان زاده روستای درهگرگ بود، آن هم از توابع بروجرد! بروجرد کجا، کردستان کجا؟! در مواجهه با دشمن، ملت ایران را عجیب ملت رند و کیسی میدانم!
«برادر احمد» در بازار تهران به دنیا آمده را تبدیل میکند به «کاک احمد» کارزار کردستان! بیخود نیست کردهای دوستداشتنی ما، این همه تعصب دارند روی نام «حاج احمد متوسلیان»! آری! همان روزهای اول انقلاب بود که همین «کدخدای بیادب و بیهوش» از ادب و هوش ملت متحد ایران، سیلی حیدری خورد!
فرقی نمیکند در آمریکا، چه کسی رئیسجمهور باشد! هر کسی باشد، بخصوص اگر اسمش «اوبامای جلاد تحریم» باشد، جای آن سیلی که «دشت اول» بود، در صورتش مثل برق خواهد درخشید! آن روزها، آمریکا میخواست ترک را به جان فارس بیندازد، لر را به جان عرب، این را به جان آن، آن را به جان این، و همه را به جان انقلاب، لیکن تهدید به آن بزرگی را دست برتر خداوند منان به یک فرصت بزرگتر مبدل کرد!
این با آن آشنا شد، آن با این دوست شد، این لهجه آن را فرا گرفت، آن به زبان این سخن میگفت تا روح خدا وقتی بگوید «وحدت کلمه» اولین مصداقش همین ملت خودمان باشد. تهدید دوم، «جنگ» بود. جنگ اگرچه با دل «مادران فرزند از دست داده» بد تا کرد اما همین شیرزنان ما، هرگز اجازه ندادند یک قطره از اشکشان را دشمن ببیند! آنچه دشمن، از «مادر شهیدان دستواره» دید، اشک و آه و ناله نبود؛ «سیدمحمدرضا» بود و «سیدمحمد» و «سیدحسین».
«مرحومه سیده قدسیه میراسماعیلی» باری به خود نگارنده گفته بود؛ «من هر 3 پسرم را در جنگ 8 ساله تقدیم خمینی کردم، بهعلاوه تنها دامادم را و فیالحال چون نه پسری دارم، نه دامادی، اگر خامنهای امر جهاد دهد، خودم با این سن و سال، حاضر به حضور در میدان نبرد هستم».
هان ای دشمن! این هم از تهدید جنگ! 8 سال آزگار، سعی کردی پدر این مردم را درآوری اما پدر خودت درآمد، چرا که الان در عراق، «سردار سلیمانی» هست لیکن «ژنرال پترائوس» کجاست؟! راستی که اگر تهدید جنگ نبود، «شهید حسین خرازی» کجا میخواست مثل «شرق ابوالخصیب» فرصت پیدا کند برای آنکه در «کربلای 5» انتقام شهدای«کربلای 4» را بگیرد و پیشانی شیطان بزرگ را با تقدیم خون خود، به خاک بمالد؟
القصه! تحریم هم تهدیدی بود که «شهید شهریاری» تبدیلش کرد به فرصت بلکه «غنیسازی 20 درصد» اتفاقا از دل تنگنای تحریم بیرون بیاید. تحریم، در جنگ نتوانست پدر این ملت را درآورد، در زندگی بتواند؟! کور خواندهاند بعضیها! بعضیها که هنگام سخن، عجیب نامردمان ولنگاری میشوند! من باز هم تکرار میکنم؛ «تحریم، در جنگ نتوانست پدر این ملت را درآورد، در زندگی بتواند؟!» مگر «احمدیروشن» مرده است؟! مگر «رضایینژاد» مرده است؟! و مگر مردهاند «علیرضا» و «آرمیتا»؟!
دقت شود! کسی منکر فشار تحریم بر شانههای این ملت نیست اما در عجبم از ولنگاری در سخن گفتن بعضیها، آنجا که تحریم، داروی جانباز شیمیایی ما را نایاب کرده، صدای «عالیجناب شمیراننشین» درآمده است! جناب عالیجناب! وقتی از بزرگ گرفته تا کوچک، جملگی بر این مهم تاکید مضاعف دارند که تحریم – با وجود همه ضرر و زیانی که دارد- هرگز نتوانسته آن اثر مد نظر دشمن را روی ملت نستوه و شهیدپرور ما بگذارد، از شما تقاضامندیم خاطرات خستگی روزانه خود را در همان مخاطراتی که هر شب مینویسید مرقوم دارید، نه آنکه به پای «مادران فرزند از دست داده» بنویسید! شما همان به که از جانب آقازادههای خود سخن بگویی، نه شهیدزادههای دستواره و الا من ناچار میشوم نکتهای را به یادتان بیاورم!
نمیدانم در خاطرات 16 مهر سال 91 چه نوشتهاید اما در همین روز، حضرتعالی در اظهار نظری گهربار فرمودهاید؛ «به هر حال در تولید نباید وضع کشور اینگونه باشد. این موضوع ربطی به تحریمها ندارد و این از جمله اموراتی است که مدیرها باید جوابگو باشند. تحریم چه تأثیری میخواهد روی کشاورزی بگذارد؟ شاید بگویند واردات سم و کود کم شده است ولی این حرف زیبنده ایران نیست»!
شگفتا! شما عالیجناب محترم در عین آنکه میدانید «این حرف زیبنده ایران نیست»، برمیدارید مورخ 26 خرداد 94 آن هم درست روز تشییع پیکر پاک شهدای وطن، اظهار میدارید؛ «عدهای حرفهای عجیب و غریب میزنند که ما میخواهیم خودمان به دانش دست پیدا کنیم و این در حالی است که تحریمها پدر مردم را درآورده است. اکثر مردمی که مزدبگیر هستند تحریمها استخوانهای آنها را خرد کرده است»!
جناب عالیجناب! در خاطراتی که مینویسید لطفا به این تناقضها هم اشاره کنید!
اکثر مردمی که مزدبگیر هستند سال 88 خوب یا بد رای دادند به فلانی! به چه حقی، با ادعای تقلب و «بریزید در خیابان» خاندانتان، قصد کردید استخوان رای جمهور را بشکنید؟!
جناب عالیجناب! این شما هستید که پدر مردم را درآوردید و با آشوب فتنه، زمینهساز تحریمهای استخوان خردکن شدید! باز هم اگر میخواهید بیشتر از آمار استخوانهای خردشده «مزدبگیران پابرهنه» بدانید، دمی مرور کنید دوران ریاست جمهوریتان را! و آن عصر را که به بهانه «سازندگی» استخوانهای این ملت، زیر چرخ زمخت و بدترکیب «توسعه» له میشد! یادتان که نرفته؟!
اساسا و اصولا جنابعالی علاوه بر آنکه «پدر معنوی حزب کارگزاران» هستید، «پدر جد جریان انحرافی» هم محسوب میشوید! عجبا از تناقضات شما که روزی در نمازجمعه اعلام میدارید؛ «این غربیها مثل گاو تحلیل میکنند» و دگر روز، با رفتار و گفتار خود و خاندان، قند در دل غربیهایی آب میکنید که همچنان مثل گاو تحلیل میکنند! البته این فقط غربیها نیستند که امور را بد تحلیل میکنند و در سخن گفتن، ولنگاری میکنند!
اخیرا وابستگان شما خیلی خوب حق مطلب را درباره آن «مرض هاری» که فرمودید بیان کردند! اتفاقا حروف اختصاری مرض هاری هم «م-ه» میشود!
مرض هاری، مسری است و ریشه در تاریخ دارد! اتفاقا جناب زبیر هم آلوده شد به همین «م-ه»! و الا بنده خدا، از اهل بیت انقلاب محمدرسولالله(ص) بود!
حکایت این است؛ «م-ه» که بشوی، مرض هاری که بگیری، ولو آنکه نامت «عبدالله» باشد، پدرت را درخواهی آورد! و اینجاست که پدر آدم درمیآید، نه تحریم! حتی عاقبت زبیر را هم، تحریم شعب ابیطالب، خطخطی نکرد! تقصیر ذوالفقار اسدالله غالب هم نبود! کار عبدالله بود که «عبدالله» نبود! عبد فساد بود و دوز و کلک!
http://bachehayeghalam.ir/blog/iran-policy-blog/%D9%85-%D9%80-%D9%87-%D9%85%D8%AE%D9%81%D9%81-%D9%85%D8%B1%D8%B6-%D9%87%D8%A7%D8%B1%DB%8C/
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( شنبه 94/4/6 :: ساعت 2:6 عصر )
»» /تشیع-شهدا-و-میتینگ-سیاسی/
کسانی که 88 برای براندازی انقلاب شهیدسازی علیه نظام میکردند، حالا مدعی شدهاند که چرا مردم در تشییع شهدایی که در مقابله با آمریکا شهید شدهاند مرگ بر آمریکا و مرگ بر سازشکار میگویند!
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( جمعه 94/4/5 :: ساعت 4:0 عصر )
»» لطفا ماله نکشید!
جواب دفتر هاشمی جواب دوم داوری را به همراه آورد
ماله نکشید!
پاسخ پایان این مجادله مکتوب نبود. دکتر عبدالرضا داوری باز هم دست به قلم شد و در پاسخی که در اختیار نکات پرس قرار گرفت نوشت...
به گزارش نکات پرس رضا سلیمانی مدیرکل روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام در پاسخ به نامه سرگشاده داوری درباره اظهارات آیتالله هاشمیرفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، ینگونه پاسخ داوری را داد: وَلِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ لاَ یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ یَسْتَقْدِمُونَ (سوره اعراف، آیه 34) « و براى هر امّتى اجلى است پس چون اجلشان فرا رسد، نه [مىتوانند] ساعتى آن را پس اندازند و نه پیش.»
جناب آقای دکتر داوری
اینکه به دلیل سوء تفاهم یا عصبیت ناشی از تعصبی که نسبت به رئیس خود به عنوان رئیس پاکترین!! دولت تاریخ ایران دارید، در نامهای کاملاً بهداشتی و مؤدبانه!! که در ذات جماعت شماست! یک لفظ منفی را به خود گرفتهاید و بارها اصرار کردهاید به خوانندگان اینگونه القاء کنید که آیتالله هاشمی رفسنجانی دولتهای نهم و دهم را به «سگ» تشبیه کرده و یا رئیس این دولت را با حکومت پهلوی در کنار یکدیگر قرار داده است، بسیار جای شگفتی، تعجب و تأمل دارد!!
نگاهی گذرا به سخنان آیتالله هاشمی رفسنجانی، در دیدار جمعی از مردم خوزستان و دزفول که اتفاقاً در سایت ایشان قابل رؤیت است، حکایت از آن دارد که ایشان در فرازی از سخنان خود به افزایش نقدینگی در دولتهای نهم و دهم، از کمتر از صد هزار میلیارد تومان در شروع کار به بیش از هشتصد هزار میلیارد تومان در پایان کار اشاره میکند و میگوید که این افزایش مانند مرض هاری در اقتصاد کشور سم تزریق کرد. البته این سخن و واقعیتهای بسیار تلختر در مورد مسائل اقتصادی و اخلاقی در دولت گذشته، بارها تاکنون از زبان بسیاری از مسؤولان، اقتصاددانان و حتی وزرای مستقل دولتهای نهم و دهم و البته دوستان دیروز رئیس جنابعالی و نمایندگان محترم مجلس و … به اشکال مختلف بیان شده است که رشد نقدینگی در آن دوران چه بلایی بر سر اقتصاد کشور آورد که هنوز هم آثار شوم آن باقی است که البته تاکنون نه با چنین حساسیتی واکنش نشان دادهاید و نه به آن پاسخی.
اتفاقاً لحن عصبانی جنابعالی که بارها و بارها از لفظ «هاری و سگ» در نامه سرگشاده خود استفاده کردهاید و خودتان حکومت پهلوی و احمدینژاد را در کنار یکدیگر قرار دادهاید، غیر بهداشتی و ناشی از تعصب کور و نگارش بغض آلود، عجولانه و در عین حال ناشیانه است. در واقع رئیس و دوستانتان باید از شما سؤال کنند که این چگونه دفاع توهین آمیز و ناشیانهای است که از دولت گذشته میکنید؟!! مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان.
جناب دکتر!
بهتر نبود به جای نامه پراکنی مملو از توهین و افترا که نشان از عمق حقد و کینه جنابعالی و یارانتان دارد و خرج کردن از مردمی که اتفاقاً در آخرین انتخابات ریاست جمهوری به دوستان نزدیک رئیس شما به دلیل انتخاب خط اعتدال و حمایت آیتالله هاشمی رفسنجانی نه گفتند و به جای توهین حتی به دولت نهم و دهم که بارها و بارها به دروغ در نامهتان به آن عمداً یا سهواً لقب هاری و سگ دادهاید، پاسخی مستدل و علمی به یک انتقاد ساده ولی اساسی در مورد آثار سوء رشد نقدینگی بر اقتصاد کشور در دولت گذشته میدادید؟!
در نامه خود یادآور شدهاید که آیتالله هاشمی رفسنجانی با ورود به نهمین دهه از عمرشان به فکر مرگ و آخرت باشند. اولاً مرگ حق است و مرگ و زندگی همه ما اعم از پیر و جوان در دستان خداوند قادر متعال است، ولی حتماً قبول دارید که مرگ، پیر و جوان نمیشناسد. چه پیرانی که به دلیل آرامش قلب و سلامت روح و جسم، بیش از جوانان عمر کنند. مخصوصاً اگر جوانی مبتلا به عصبیت و قلب آن پر از کینه و حقد و حسد باشد. ثانیاً چه بسا زندگانی که در زمان حیاتشان، مردهاند و چه بسا کسانی که حتی پس از گذشت سالها از مرگشان به دلیل آثار و برکات علمی، سیاسی، دینی و مجاهدتهایشان، هنوز زندهاند و در تاریخ نام آنان، به بزرگی و نیکی یاد میشود.
البته از جنابعالی بعید بود که برای مرگ و زندگی دیگران (نعوذ بالله) پا در کفش خداوند کنید و اینگونه بر تقدیر خداوندی در خصوص عمر شخصیتی چون آیتالله هاشمی رفسنجانی بتازید، حال اینکه حتماً شنیدهاید مردان تاریخ ساز هرگز نمیمیرند و به قول امام عزیز در پیامی که خطاب به «مجاهد متعهد، آقای هاشمی عزیز» داد، نوشته بودند: «مرحوم مدرس که به امر رضاخان ترور شد، از بیمارستان پیام داد: به رضاخان بگویید من زنده هستم. مدرس حالا هم زنده است. مردان تاریخ تا آخر زنده هستند. بدخواهان باید بدانند هاشمی زنده است، چون نهضت زنده است.» (صحینه امام، جلد 7 . ص6و495)
جای تأسف است که غباری از تعصبات سیاسی و جناحی بر همه سوابق تحصیلی و مدیریتی شما سایه انداخته و به خاطر عصبانیتی که از تحقق پیشبینیهای سیاسی آیتالله هاشمی رفسنجانی در خصوص تشخیص و معرفی جریان انحرافی و گرفتاری کشور در مشکلات اقتصادی دارید، رسالت کاری خویش را دشمنی با شخصیتی مورد وثوق نظام قرار دادهاید و همه برنامههای گفتاری و رفتاری خود را خدمت به خلق میدانید.
استفاده از تعابیری چون آهنگرزاده، واتیکانیزاسیون، شبکه سازی اشرافیت بروکراتیک و مهندسی آینده نظام در نظم جهانی سلطه و پیوند دادن آن به نهمین دهه زندگی آیتالله هاشمی و آنگاه تأکید بر این نکته که «بسیاری از هم سن و سالان جنابعالی اینک روی در نقاب خاک کشیدهاند»، حکایت از آن دارد که شما و همفکران شما از جایگاه و نفوذ کلام ایشان به شدت در هراسید و هیچ معنایی جز استیصال سیاسی ندارد و نشان میدهد که تمام رشتههای شما و قیل و قالهای سیاسی شما را یک حرکت در حدّ ثبتنام ایشان در وزارت کشور بر هم زد و الان هم خیلی خوب میدانید که تنها راه برگشت شما و همفکرانتان به قدرت، نبودن آیتالله هاشمی رفسنجانی در صحنه سیاسی کشور است و به همین خاطر دست به دعا برداشتهاید.
امیدوارم که به قول جنابعالی در این ایام مبارک رمضان کمی هم بیندیشید و بدانید راه ابدی شما نه با فحاشی و پنجه کشیدن به صورت بزرگان و پیشکسوتان قبل و بعد از انقلاب و خادمان واقعی مردم که تنها با حلالیت طلبی از آنان و جبران مظالمی که در حق ملت ایران روا داشتهاید، هموار خواهد شد که «ویل لکل همزه لمزه، وای به حال هر طعنه زن عیب جوی»
و اما این پاسخ پایان این مناظره مکتوب نبود دکتر عبدالرضا داوری باز هم دست به قلم شد و در پاسخی که در اختیار نکات پرس قرار گرفت نوشت:
جناب آقای رضا سلیمانی
مدیرکل محترم روابط عمومی و تبلیغات مجمع تشخیص مصلحت نظام
دلایل قوی باید و معنوی
نه رگهای گردن به حجت قوی
نامه مورخ 3 تیر 94 جنابعالی که خطاب به اینجانب نگاشته شده بود را امروز در سایتهای اینترنتی مطالعه کردم. در این نامه تلاش کرده اید تا اظهارات آیت الله هاشمی رفسنجانی در باب «سگ هار» نامیدن دولت قبل را توجیه کرده و بیماری «هاری» مدنظر رئیس تان را صرفا به افزایش حجم نقدینگی در دولت قبل مرتبط دانسته و نوشته اید:« نگاهی گذرا به سخنان آیتالله هاشمی رفسنجانی، در دیدار جمعی از مردم خوزستان و دزفول که اتفاقاً در سایت ایشان قابل رؤیت است، حکایت از آن دارد که ایشان در فرازی از سخنان خود به افزایش نقدینگی در دولتهای نهم و دهم، از کمتر از صد هزار میلیارد تومان در شروع کار به بیش از هشتصد هزار میلیارد تومان در پایان کار اشاره میکند و میگوید که این افزایش مانند مرض هاری در اقتصاد کشور سم تزریق کرد.»
در این رابطه ذکر دو نکته ضروری به نظر می رسد:
- هرچند عقب نشینی از هتاکی های آیت الله هاشمی رفسنجانی و تلاش جنابعالی برای ماله کشی سخنان رئیس محترم تان را باید به فال نیک گرفت اما بنظر می رسد که جنابعالی متن و فیلم سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی که در سایت ایشان موجود است را نخوانده و ندیده اید . به عنوان مثال بر اساس متن و فیلم موجود ، ایشان حجم نقدینگی در انتهای دولت قبل را 600 هزارمیلیارد تومان بیان می کنند حال آنکه جنابعالی در جوابیه خود حجم نقدینگی را 800 هزار میلیارد تومان ذکر کرده اید و البته هر دو عدد هم اشتباه است! لذا با کمال تاسف و برخلاف نظر جنابعالی، آنچه در متن سخنان آیت الله هاشمی موجود است نشان می دهد که منظور ایشان از بیماری هاری صرفا به موضوع رشد نقدینگی مربوط نبوده و ایشان کلیت اقدامات دولت گذشته را مانند تزریق ویروس هاری به جامعه می دانند. به این بخش از سخنان رئیس تان که در سایت رسمی ایشان منتشر شده دقت فرمایید:« آن 8 سال کافی است برای این که مدت ها مثل هاری در بدن جامعه ما دائما تزریق سم بکند. مثل مرض هاری این حالت را دارد به جامعه ما می دهد و همش هم شعار بود. مثلا می گفتند عصر ظهور و آمدن امام زمان(عج) است .علنی نمی شود این حرفها (رو زد) ولی هنوز هم می زنند.»
منبع:
http://hashemirafsanjani.ir/fa/print/76368
همانگونه که ملاحظه می فرمایید آیت الله هاشمی رفسنجانی مرجع ویروس هاری مورد نظرشان را اقدامات به زعم ایشان شعاری دولت قبل می داند نه صرفا نقدینگی مورد نظر جنابعالی.
- در عین حال بررسی موضوع رشد نقدینگی که آیت الله هاشمی رفسنجانی از آن بعنوان یک ویروس در جامعه یاد می کند نیز نشان می دهد اطلاعات جنابعالی و رئیس تان نیز در این حوزه غلط و جهت دار است. هم آیت الله هاشمی رفسنجانی و هم جنابعالی در شرایطی دولت نهم و دهم را در موضوع رشد حجم نقدینگی زیر سوال می برید که بر اساس بر اساس آمار منتشر شده در سایت رسمی آیت الله هاشمی رفسنجانی رشد نقدینگی در دولت نهم و دهم به مراتب کمتر از رشد نقدینگی در دولتهای سازندگی و اصلاحات بوده است:
حجم نقدینگی در سال 1368سال ابتدایی دولت هاشمی رفسنجانی |
1875 میلیارد تومان |
حجم نقدینگی در سال 1376سال انتهایی دولت هاشمی رفسنجانی |
13431 میلیارد تومان |
نرخ رشد نقدینگی در دولت هاشمی رفسنجانی |
616?32 درصد |
حجم نقدینگی در سال 1376سال ابتدایی دولت خاتمی |
13431 میلیارد تومان |
حجم نقدینگی در سال 1384سال انتهایی دولت خاتمی |
92101 میلیارد تومان |
نرخ رشد نقدینگی در دولت خاتمی |
585?73 درصد |
حجم نقدینگی در سال 1384سال ابتدایی دولت احمدی نژاد |
92101 میلیارد تومان |
حجم نقدینگی در سال 1392سال انتهایی دولت احمدی نژاد |
460700 میلیارد تومان |
نرخ رشد نقدینگی در دولت احمدی نژاد |
400?21 درصد |
منبع: http://hashemirafsanjani.ir/fa/print/7533
همانگونه که ملاحظه می فرمایید از جدول بالا که از سایت رسمی آیت الله هاشمی رفسنجانی استخراج شده مشخص می شود که اتفاقا برخلاف ادعای جنابعالی و رئیس محترمتان ، نرخ رشد نقدینگی در دولت آیت الله هاشمی رفسنجانی ، 1?54 برابر نرخ رشد نقدینگی در دولت دکتر محمود احمدی نژاد است و اگر بخواهیم با همان مبنای رئیس تان به بحث ادامه دهیم ، باید گفت که بر اساس آمارهای رسمی ، دولت موسوم به سازندگی که توسط آیت الله هاشمی رفسنجانی اداره می شد ، بیشتر از همه دولتهای تاریخ ایران ، ویروس نقدینگی را به پیکره جامعه تزریق کرده است و عجیب آن که رئیس دولت مزبور که هم رکورد دار نرخ رشد نقدینگی و هم رکورد دار نرخ تورم در تاریخ ایران است ، اینچنین علیه رقبای خود هتاکی و فحاشی می کند!
لذا با توجه به وظایف ذاتی جنابعالی در امر تبلیغات مجمع تشخیص مصلحت نظام ، پیشنهاد می کنم که قبل از برگزاری برنامه سخنرانی رئیس محترمتان ، حداقل آمارهای موجود در سایت رسمی ایشان را در اختیارشان قرار دهید تا ضمن ممانعت از بروز تناقضاتی که ذکری از آن در بالا رفت ، عرض ایشان محفوظ مانده و دیگران نیز به زحمت نیافتند.
در پایان با توجه به ضرورت تنویر افکار عمومی ، اینجانب آمادگی خود برای مناظره علنی و صریح با نماینده رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در موضوع مقایسه عملکرد دولت سازندگی با دولتهای نهم و دهم را اعلام می دارم چه معتقدم:
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد
عبدالرضا داوری
تهران- چهارم تیر 1394
http://nocutpress.ir/2288/%D8%AC%D9%88%D8%A7%D8%A8-%D8%AF%D9%81%D8%AA%D8%B1-%D9%87%D8%A7%D8%B4%D9%85%DB%8C-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D8%A8-%D8%AF%D9%88%D9%85-%D8%AF%D8%A7%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D9%87-%D9%87%D9%85%D8%B1/
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( جمعه 94/4/5 :: ساعت 3:55 عصر )
»» روحانی تهدید به استعفا کرد!
حسن روحانی در کتاب خاطرات خود درباره پرونده هستهای و همچنین پذیرش پروتکل الحاقی توسط مجلس شورای اسلامی به نکاتی اشاره میکند که با موضع فعلی رییس جمهور تناقضاتی دارد.
مشرق: حسن روحانی در کتاب امنیت ملی و دیپلماسی هستهای به خاطره جالبی از الزام مجلس ششم برای قبول پروتکل الحاقی اشاره میکند و مینویسد: مسئله این بود که تعدادی از نمایندگان مجلس، طرح سه فوریت برای الزام دولت به پذیرش پروتکل الحاقی را امضاء کرده و در پی آن بودند تا آن را تقدیم مجلس کنند.
به رئیسجمهور گفتم اگر طرح سه فوریت در مجلس مطرح شود، من استعفا میدهم. گفتم ظاهراً مجلس از آغاز کار، کارشکنی را شروع کرده است.
در این زمینه من و نیز آقای خاتمی با آقای کروبی (رئیس مجلس) صحبت کردیم تا این طرح متوقف شود و در مجلس مطرح نشود. خوشبختانه ایشان مانع شد و طرح در صحن علنی مجلس مطرح نشد، ولی متأسفانه سفرای اروپایی از تهیه این طرح در مجلس باخبر شده بودند.[1]
[1] - حسن روحانی، امنیت ملی و دیپلماسی هستهای، تهران، مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص، 1390. ص 174
شناسه خبر : 215425
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( سه شنبه 94/4/2 :: ساعت 5:46 عصر )
»» توافقی که لیبی را به کام مرگ کشاند
آمریکایی ها لغو کامل تحریم ها و کمک در جهت گسترش مناسبات اقتصادی با دنیا را به لیبی وعده داده بودند . اما بهانه جویی آنها پایانی نداشت. بهانه هایی نظیر قوانین داخلی آمریکا ، اختلافات بر سر تحویل متهمین پرونده لاکربی و وضعیت حقوق بشر در لیبی.
گروه بینالملل - رجانیوز: مستند نقطه عطف تاریخی. «نقطه عطف تاریخی» مروری تاریخی بر رابطه غرب با لیبی در موضوع هستهای این کشور دارد. این مستند با روایتی تاریخی از روند انجام تعهدات لیبی به غرب، نشان میدهد که چگونه این تعهد زمینه سازی حمله نظامی به لیبی شد.
به گزارش رجانیوز، معمر محمد ابومنیارمعروف به سرهنگ قَذّافی، کسی که با یک کودتای نظامی بر سر کار می آید و 43 سال با چنگ و دندان بر مسند حکومت می نشیند . در این سالها ، او بارها از سوء قصد جان سالم به در می برد ، ولی درشیوه رفتاری و حکومتی خود تغییری نمی دهد. همچنان در سفرهای خارجی شتر هایش را نیز با خود می برد و خیمه شاهی خود را در کشورهای مختلف برپا می کند .
فردی که در سازمان ملل صفحاتی از منشور این سازمان را جلوی چشمان آمریکایی ها به پشت سرش پرتاب می کند و عنوان شاه انقلابی اعراب را یدک می کشد ، اما قدرت ذخایر نفتی را از توان و اعتماد عمومی مردم کشورش بالاتر می داند. سیاستمداری که روزی اعراب را به دشمنی و مقابله با آمریکا فرا می خواند، در سالهای پایانی حکومت خود با آمریکایی ها پیمان همکاری امنیتی و هسته ای امضا می کند . این چرخش 180 درجه ای از کجا ناشی شده و چه سرانجامی خواهد داشت ؟
21 دسامبر 1988. هواپیمای پان آمریکن با 259 مسافر که اکثر آنها آمریکایی هستند در آسمان اسکاتلند منفجر می شود. آمریکا لیبی را به عنوان مقصر اصلی این حادثه معرفی می کند، حادثه ای که در رسانه ها به پرونده لاکربی معروف می شود.
ریگان در این باره میگوید: قذافی فقط دشمن ما نیست. او دشمن همه مردم دنیاست. ما به او اجازه نمی دیم که ما را تهدید کند و نسبت به آمریکا بی تفاوت باشد. این آخرین جنایت قذافی خواهد بود.
آمریکا خواستار تحویل دو مامور امنیتی لیبی است . اماپاسخ قذافی به این اتهام تنها لبخندی معنا دار است.
امریکایی ها پرونده را به شورای امنیت سازمان ملل می کشانند. 21 ژانویه 1992 قطعنامه ای از سوی شورای امنیت صادر می شود که لیبی را موظف به همکاری با امریکا می کند. دو ماه بعد شورای امنیت، قطعنامه جدیدی صادر می کند .
دولت لیبی دو هفته فرصت دارد تا با پذیرفتن مسئولیت انفجار لاکربی مشمول تحریم های همه جانبه نشود. تحریمهایی شامل ممنوعیت پرواز و یا حتی ترانزیت از آسمان لیبی، ممنوعیت فروش یا انتقال هواپیما و تجهیزات و خدمات مهندسی، ممنوعیت فروش تسلیحات و تجهیزات و خدمات آموزش نظامی، کاهش سطح روابط سیاسی، کاهش تعداد دفاتر و نمایندگی های لیبی در سایر کشورها و بالاخره محدودیت در صدور روادید برای اتباع آن کشور .
استفان هادلی ( مشاور امنیت ملی کاخ سفید) این ماجرا را ترفندی برای فشار بیشتر معرفی میکند: این یک ترفند تازه برای تحت فشار گذاشتن است. ما مخالفینمان را که برای ما مشکل درست می کنند از ارتباط با دنیا دور می کنیم. آنها در این انزوا له میشوند و از بین میروند. مگر این که بخواهند با ما به زبان خودمان صحبت کنند.
پاسخ قذافی همان پاسخ قبلی است . لبخند های بی تفاوت. 20 ماه می گذرد. فشارهای آمریکا به شورای امنیت منجر به صدور قطعنامه جدیدی می شود. این بار قطعنامه 883 که توقیف اموال و داراییهای لیبی و نیز ممنوعیت تجارت با این کشور به خصوص در حوزه نفت را شامل می شود.
لبخندهای سرهنگ قذافی هر روز کم رنگ تر می شود. او که از عناصر داخلی تشکیل دهنده قدرت بهره چندانی ندارد و اقتصاد کشورش را نیز تنها با پشتوانه فروش نفت پایه گذاری کرده است ، حالا بدون پول نفت نمی تواند کشورش را اداره کند. اقتصاد وابسته به فروش نفت اقتدار را از قذافی و تصمیمات سیاسی اش می گیرد. او ناچار است برای حل این معضل از دیگران کمک بخواهد. اما هیچ کدام از کشورهای عرب که زمانی دوست او محسوب می شدند حاضر به حمایت از او نیستند. در این بین تهدید آمریکایی ها و تاکید آنها بر گزینه های نظامی فشارها بر لیبی را افزایش می دهد.
کلینتون این تهدیدات را اینگونه علنی میکند:آنها باید بدانند که ما همیشه صبور نیستیم. شاید ساده ترین راه برای حل مشکل میان ما و لیبی حمله نظامی به این کشور باشد. ولی ترجیح می دهیم فعلا به آنها فرصت بدهیم.
سال 1999 اولین جرقه های تغییر رفتار لیبی در قبال آمریکا آشکار میشود. قذافی که در این مدت از طریق دیپلماسی پنهان با سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و انگلیس ارتباط برقرار کرده است می پذیرد در ازای هر فرد کشته شده در حادثه لاکربی مبلغ ده میلیون دلار ، جمعاً بالغ بر دو میلیارد و هفتصد میلیون دلار بپردازد.
12 سپتامبر 2003 . شورای امنیت سازمان ملل تحریمهای لیبی را لغو می کند ، اما تحریمهای یک جانبه آمریکا، به قوت خود باقی می ماند.
آمریکایی ها غرامت پرداخت شده برای حادثه لاکربی را کافی نمی دانند. قذافی با افزایش غرامت قربانیان لاکربی موافقت می کند. او هنوز نمی داند که زیاده خواهی غربی ها به ویژه آمریکا پایانی ندارد. آمریکایی ها که متوجه ضعف و انفعال در لیبی شده اند، حالا توقعات جدیدی را مطرح می کنند: تعطیلی فعالیت هسته ای لیبی آن هم به بهانه نگرانی از رفتارهای خصمانه احتمالی لیبی.
جان بولتون ( سفیر آمریکا در سازمان ملل ) در این باره گفت: ما معتقدیم که در لیبی نباید تاسیسات هسته ای و اتمی وجود داشته باشد.
از طرفی حمله آمریکا به عراق در همین سال ، قذافی را بیشتر از قبل ترسانده است. او حمله نظامی به لیبی را دور از تصور نمی بیند .
قذافی این نگرانی خود را با صراحت اعلام میکند : از کجا می دانید که کشور بعدی که مورد حمله قرار می گیرد یکی از شما نباشید؟ هر کشوری ممکن است. امروز عراق ، فردا لیبی و بعدهم کشورهای دیگر.
سرهنگ در داخل کشور از اعتماد مردمی برخوردار نیست و نفت نیز به عنوان تنها پشتوانه اقتصادی وی در شرایط تحریم قرار گرفته است. در نتیجه تنها راه حفظ حکومت خود را در کنار آمدن با غربی ها می بیند.
مطالبات آمریکا و انگلیس شامل دست کشیدن کامل لیبی از هر نوع برنامه هستهای اعم از تحقیق، توسعه و تولید، انهدام وانتقال تجهیزات مربوطه، و اعطای دسترسی کامل و نامحدود به بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی می شود. آنها هم زمان با تهدیدهای گسترده ، به قذافی وعده لغو تحریم ها و کمک به برقراری مناسبات تجاری با دنیا را می دهند.
بوش در ترسیم راهبرد خود در قبال لیبی میگوید: بهترین تصمیم برای رهبر لیبی متقاعد شدن برای همکاری با جامعه جهانی است.آنها باید حسن نیت خودشان را با تعطیلی برنامه هسته ای شان نشان بدهند. در آن صورت آمریکا هم کمک می کند تا دنیا لیبی را به عنوان یک شریک تجاری بپذیرد.
19 دسامبر 2003 . دولت لیبی سرانجام تسلیم می شود و در بیانیه ای اعلام می کند نه تنها تجهیزات هسته ای ، نظامی و شیمیایی خود را تسلیم خواهد کرد بلکه با امضای پروتکل الحاقی، نظارت های بیشتر آژانس انرژی اتمی و بازرسان تسلیحات شیمیایی را پذیرفته است. و علاوه بر این ها ، برد موشک های خود را نیز به 300 کیلومتر کاهش خواهد داد.
تونی بلر، نخستوزیر انگلیس در همان روز با صدور بیانیهای تصمیم قذافی را تاریخی و شجاعانه می خواند: این یک تصمیم بزرگ و شجاعانه بود. تصمیمی که می تواند سرنوشت لیبی و مردمش را در مسیر مناسبی قرار بدهد. این یک لحظه تاریخی برای لیبی محسوب میشود و مطمئنا آینده متفاوتی برای این کشور رقم میزند.
قذافی ظرف 9 ماه یعنی از ژانویه 2004 تا سپتامبر همان سال برای اعتمادسازی اقدامات گسترده ای انجام می دهد :
لیبی تاسیسات هسته ای خود اعم از دستگاههای سانتریفیوژ، قطعات مربوطه، مدارک و مخزنهای حاوی هگزا فلوراید اورانیوم را به آمریکا منتقل می کند. بیش از 15 کیلوگرم اورانیوم غنی شده با خلوص بالا نیز به روسیه منتقل می شود.
اما عجیبترین اقدام لیبی انهدام تمامی تجهیزات مرتبط با موشکهای اسکاد – سی است. قذافی همچنین موافقت میکند تا موشکهای اسکاد – بی را نیز منهدم نماید.
در تمامی این زمینهها لیبی دسترسی کامل به هر فرد و سندی را برای آمریکا فراهم می کند تا همکاری کاملاً گسترده ای با بازرسان و نمایندگان آمریکا و انگلیس صورت گیرد .
اما با وجود همه این اقدمات در ژانویه 2004 جیمز کانینگهام سفیر آمریکا در اسرائیل ، باز هم لغو تحریمهای لیبی را اقدامی خطرناک اعلام میکند: مشخص نیست که با لغو تحریم ها دولت لیبی چه رفتاری در پیش خواهد گرفت. به نظر من لغو تحریم های لیبی بسیار خطرناک بوده و ممکن است تبعات ناامید کننده ای برای همه داشته باشد.
اسپنسر آبراهام وزیر وقت انرژی آمریکا نیز مدعی می شود تنها پنج درصد خواسته های آمریکا از سوی لیبی برآورده شده است: مشکلات هسته ای لیبی بسیار بزرگتر و عمیق تر از چیزی است که امروز در رسانه ها به آن اشاره میشود. این مشکلات مثل یک کوه یخ است که الان تنها قله آن بیرون از آب دیده میشود. چیزی حدود پنج درصد از آن!
در حالی که لیبی به تمامی خواستههای غرب تن داده ، آمریکا لیبی را الگوی موفقی برای دیپلماسی اعمال زور خود معرفی می کند.
کاندولیزا رایس با اشاره به نمونه موفق لیبی میگوید: خرسندم اعلام نمایم که ایالات متحده روابط کامل خود را با لیبی از سر خواهد گرفت. لیبی نیز از فهرست دولتهای حامی تروریسم واز فهرست کشورهایی که همکاری کاملی با آمریکا در مقابله با تروریسم جهانی نداشتهاند، حذف میگردد. این نتیجه آن تصمیم تاریخی است که لیبی در سال 2003 گرفت. همان طور که سال 2003 نقطه عطف تاریخی برای مردم لیبی بود سال های دیگر نیز میتواند نقطه عطفی برای مردم ایران و کره شمالی باشد.
26 ژوئن 2006 . معاهده ای میان انگلیس و لیبی منعقد می شود . بر این اساس انگلیس متعهد می شود تا در صورت حمله احتمالی به لیبی ، امنیت قذافی و حکومتش را تضمین کند.
اما زمان زیادی لازم نبود تا قذافی به توخالی بودن وعده های آمریکا و انگلیس پی ببرد. آمریکایی ها لغو کامل تحریم ها و کمک در جهت گسترش مناسبات اقتصادی با دنیا را به لیبی وعده داده بودند . اما بهانه جویی آنها پایانی نداشت. بهانه هایی نظیر قوانین داخلی آمریکا ، اختلافات بر سر تحویل متهمین پرونده لاکربی و وضعیت حقوق بشر در لیبی.
پیمان شکنی های آمریکا آنقدر ادامه می یابد که قذافی رسما از اعتماد به آنها ابراز پشیمانی کرده و سرنوشت کشورش را عبرت و الگوی مناسبی برای سایر کشورها در مسیر ارتباط با آمریکا معرفی می کند: این عادت آمریکایی هاست. آنها فقط به منافع خودشان فکر می کنند. آمریکا باید به تعهداتش عمل کند تا کشورهایی مثل ایران و کره شمالی با مشاهده رفتار آمریکا با لیبی تصمیمات دیگری نگیرند.
همزمان با بالا گرفتن اعتراضات مردم لیبی در سال 2011 ، نیروهای ناتو سوار بر موج بیداری اسلامی مردم منطقه و برای تحت کنترل در آوردن آن به این کشور حمله می کنند. انگلستان که متعهد شده بود در صورت تهدید نظامی لیبی از این کشور دفاع کند ؛ حالا خود در این حمله، تحت عنوان نیروهای ائتلاف حضور دارد.
لیبی که در نقطه عطف به اصطلاح تاریخی خود توان نظامی اش را پس از توافق با آمریکا از دست داده است ، زیر ساخت های اقتصادی خود را هم در جریان حملات ناتو از دست می دهد. قذافی نیز در وقایع آن سال ها به طرز مشکوکی کشته می شود.
کاندولیزا رایس : همان طور که سال 2003 نقطه عطف تاریخی برای مردم لیبی بود سال های دیگر نیز میتواند نقطه عطفی برای مردم ایران و کره شمالی باشد.
ویدیوها
Video Player
1. مستند نقطه عطف روایتی تلخ از اعتماد به آمریکا |
دانلود فیلم
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( سه شنبه 94/4/2 :: ساعت 4:52 عصر )
»» واردات 8 ساله دولت قبل 426 میلیارد دلار
بر اساس گزارش مرکز آمار از ارزش ریالی آمار بازرگانی خارجی ایران، واردات کشورمان در 2 سال اول دولت یازدهم معادل 4 سال دولت دهم بوده است.
گروه اقتصادی مشرق- بر اساس سالنامه آمار تجارت بینالمللی (International Trade Statistics Yearbook) که توسط سازمان ملل متحد منتشر میشود، حجم واردات ایران طی 8 ساله 1384 تا 1391 حدود 426 میلیارد دلار اعلام شده است.
مطابق آمار سازمان ملل، واردات ایران پس از آن که در سال 1388 به بالاترین رکورد خود رسید، در سالهای پس از آن روند نزولی در پیش گرفت.
سالنامه آمار تجارت بینالمللی سال 2014 دو هفته پیش از سوی سازمان ملل منتشر شد.
متن کامل این گزارش از (
اینجا) دانلود است.
لازم به ذکر است مطابق آمار بانک مرکزی،مجموع واردات هشت ساله 1384 تا 1391 حدود 419 میلیارد دلار اعلام شده است که تقریبا نزدیک به آمار سازمان ملل است.
همچنین بر اساس گزارش مرکز آمار از ارزش ریالی آمار بازرگانی خارجی ایران، واردات کشورمان در 2 سال اول دولت یازدهم معادل 4 سال دولت دهم بوده است.
مرکز آمار در گزارش موسوم به ارزش ریالی صادرات و واردات ثبت شده در سالنامه آمار بازرگانی خارجی ایران-ISIC- مجموع واردات کشور در سالهای 1392 و 1393 را 260.6 هزار میلیارد تومان اعلام کرده است.
این در حالی است که در 4 سال دولت دهم (1388 تا 1391) مجموع واردات کشور 270.9 هزار میلیارد تومان بوده است.
این آمار نشان میدهد میانگین واردات کشور در 2 سال اول دولت یازدهم 130 هزار میلیارد تومان بوده در حالی که میانگین واردات 4 ساله دولت دهم 67.7 هزار میلیارد تومان اعلام شده است.
مطابق این گزارش، ارزش ریالی واردات کشور در دولت یازدهم تقریبا 2 برابر دولت دهم است؛ به عبارت دیگر در دولت یازدهم واردات به کشور 92 درصد افزایش یافته است.
طبق گزارش مرکز آمار، مجموع واردات کشور در 6 سال اخیر 531 هزار میلیارد تومان بوده که نیمی از آن در دو سال اخیر یعنی در دوره دولت یازدهم انجام گرفته است.
* مقایسه فصلی واردات
اگر در یک روش منصفانهتر، آمار دو فصل اول سال 1392 را جزو عملکرد دولت دهم محسوب کنیم و رقم واردات دولت یازدهم را به نیمه دوم سال 1392 کل سال 1393 منحصر کنیم، در مقایسه فوق تغییر زیادی رخ نمیدهد.
بدین ترتیب اگر مطابق آمار گمرک، رقم واردات دولتهای دهم و یازدهم را به طور فصلی محاسبه کنیم، باز هم رقم واردات در دولت یازدهم تقریبا 2 برابر دولت دهم است.
بر اساس آمار گمرک، میانگین فصلی واردات در 4 ساله دولت دهم (از ابتدای فصل پاییز 1388 تا پایان فصل تابستان 1392) 18.6 هزار میلیارد تومان بوده است.
این درحالی است که میانگین فصلی واردات در دولت یازدهم (از ابتدای فصل پاییز 1392 تا پایان زمستان 1393) 35.1 هزار میلیارد تومان بوده است که تقریبا 2 برابر رقم دولت دهم است.
این در حالیست که
حسن روحانی در نشست خبری 23 خردادماه گفته بود که در گذشته و در یک دوره هشت ساله 720 میلیارد دلار صرف واردات به کشور شد و کشور کاملا متکی به بیرون بود و همین واردات هم علامت لازم برای تحریمها را داد، اگر اقتصاد مقاومتی اجرا میشد و ما به خودمان متکی میشدیم و نه دلارهای نفتی این فشارها به کشور وارد نمیشد.
اما همانطور که در بالا و بر اساس گزارش رسمی سازمان ملل آورده شد، رقم 720 میلیارد دلار واردات در مقطع هشت ساله دولتهای نهم و دهم، با آمارهای رسمی فاصله بسیاری دارد.
ضمن آن که چندی پیش
اسحاق جهانگیری معاون اول روحانی گفته بود: دولت قبل 700 میلیارد دلار صرف واردات خصوصا از کشور چین کرده است.
در همین زمینه
محمد باقر نوبخت سخنگوی دولت در خصوص مغایرت آمارهای اعلامی رئیس جمهور با آمارهای رسمی کشور گفت:
رئیس جمهور مطلع به مسائل کشور هستند و روزهای یکشنبه و پنج شنبه از صبح تا ظهر گزارش تیم اقتصادی را تبیین و مطالعه میکنند و ارشادهای لازم را میدهند. آمارهای رئیسجمهور معتبرتر از آمارهای برخی دستگاههایی است که از دید خود آمار میدهند .
نظر حسن روحانی در رابطه با اعتماد به آمارهای رسمی:
روحانی 9 بهمن 1387 نیز از دستکاری در آمار سخن گفته بود: حضور قدرتمندانه در بازارهای دنیا و حرکت در مسیر استقلال اقتصادی نیازمند تدبیر، برنامهریزی و استفاده بهینه از منابع کشور و سرمایههای اجتماعی است و با
شعار یا دستکاری احتمالی در برخی آمارها نمیتوان به این اهداف دست پیدا کرد.حسن روحانی همچنین در نشست «تحلیلی بر مزد منصفانه و کار شایسته از سیاست تا واقعیت» که در مرکز تحقیقات استراتژیک در تاریخ 11 بهمن 1391 برگزار شد، آمار نرخ بیکاری را زیر سوال برد و گفت: متأسفانه حتی با در نظر گرفتن یک تعریف بسیار نازل از کار یعنی که با یک ساعت کار در هفته، افراد شاغل محسوب میشوند! باز هم اشتغال نه در حد کافی بلکه «لازم» هم حاصل نشد. طبق گزارش رسمی معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی رئیسجمهور که در سال 1390 منتشر شد با همین تعریف یک ساعت کار در هفته، نرخ بیکاری در برنامه چهارم توسعه نه تنها کاهش نیافت بلکه از 11/5 درصد در سال 1384 به 11/9 درصد در سال 1388 افزایش یافت و این در حالی است که طبق هدف برنامه، باید نرخ بیکاری در سال 1388 به 8/4 درصد کاهش مییافت.
روحانی 15 خرداد 1388 نیز آمارهای اعلامی دولت درباره درآمدهای نفتی را آمارسازی خوانده و گفته بود: مردم باید بدانند چه کسی قانون مدار است و چه کسی قانون گریز است؟ چه کسی اطلاعات شفاف میدهد و چه کسی با آمارسازی و تحریف آمارها، ادعاهای گزافی را درباره خود مطرح میکند. بالاخره باید توضیح داده شود که مجموع درآمدهای نفتی کشور طی چهار سال گذشته و موجودی فعلی حساب ذخیره ارزی چقدر است. آن چه که گزارش وزارت نفت می گوید این است که در این چهار سال حدود 270 میلیارد دلار درآمد نفتی داشتهایم. درآمد غیرنفتی هم بر اساس گزارش خود دولت حدود 57 میلیارد دلار بوده است. یک نفر باید بگوید که این درآمد هنگفت 330 میلیارد دلار بالاخره چه شد و کجا خرج شد؟ دولت نهم باید توضیح دهد چقدر کار زیربنایی انجام داده و با این پول بیزبان چه کرده است؟
روحانی در اردیبهشت 1388 اظهاراتی گفته بود که برخی از مسئولان ما ظاهراً تصور میکنند که حکومت کردن و اداره یک کشور یعنی فقط تبلیغات و با آمارسازی و گزافهگویی میتوان هم برای مردم رفاه آورد،هم کشور را به یک ابرقدرت تبدیل کرد و هم واقعیات عرصه جهانی را تغییر داد. متاسفانه این روزها رسانه ملی ما نیز به یک رسانه دولتی تبدیل شده است. اما باید توجه داشت که حقایق مخصوصاً در دنیای امروز که عصر ارتباطات و گردش اطلاعات است از مردم پنهان نمیماند و با جعبه جادوی تلویزیون نمیتوان ملتی چون ملت ایران را سحر و جادو کرد.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( سه شنبه 94/4/2 :: ساعت 12:11 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ
ویژهبرنامه «خبرگزاری دانشجو» در دوران «روحانی مچکریم»؛ فیلم طنز/وطن جدید برای انتقال یهودیان + عکس«وام 10 هزار میلیاردی به کارکنان»کوثری: این بیعرضگی دولت است که.......حکایت رئیس جمهوری که به همه حمله میکردواکنش روحافزا به تکذیبیه مجید انصاری/«دوستان آلسعود» در ایران را بیشتر بشناسیمآقای زیباکلام، آیا تا به حال به دولت گوشزد کردهایدمداحی کامل شب چهارم محرم 1394 با نوای مطیعی + دانلودمداحی کامل شب چهارم محرم 94 با نوای بنی فاطمه + دانلودحالا که خاطره می گویید از آن چند میلیون دلار، یاسر هاشمی رفسنجانکاسبانتحریمچهکسانیاند؟بزرگترین امحاء تاریخ!\چند گام با روحانی در ساری\آهنگ عکس العمل خشن با صدای هاشم بافقی[همه عناوین(1066)][عناوین آرشیوشده]