همیشه وقتی از اتوبوس و یا تاکسی پیاده میشوم، سعی میکنم طوری پول را به راننده بدهم که دستم به دستهایش برخورد نکند!
حالا شده از روی چادر باشد، و یا اگر اسکناس بود به پهنا بازش میکنم و از انتهای اسکناس به سمت راننده دراز میکنم.
چند وقت پیش موقع دادن کرایه اتوبوس دیدم راننده دست راستش را با دست کش پوشانده، به خودم گفتم حتما به خاطر نور آفتاب این کار را کرده! ولی چرا فقط یک دست؟!
این گذشت تا سه روز پیش یکی دیگر از رانندههای همان خط را دیدم همچین کاری کرده.
بدجوری حس کنجاوی ام قلقلکم میداد!
برای همین علتش را از راننده پرسیدم که اینطور جوابم داد:" برای اینکه دستم به دست خانمها تماس نداشته باشه، بالاخره توی شلوغه آدم خواه ناخواه دستش به دست طرف می خوره!"
بالاخره ماجرای قصاص مجرم اسید پاشی به آمنه بهرامی تمام شد. آمنه بزرگوارانه بخشید. می توانست در ازای چشمِ رفته و زیبایی برگشت ناپذیرش، نابینایی مجرم را بخواهد. این حقش بود. آمنه با آگاهی تمام بخشید. خواست ثابت کند که اسید پاشی لایق قصاص است و این حکم هم اجرا شدنی. حالا او بخشیده و از این بخشش آرامش دنیا و خیر آخرتش را خریده، شاید بقیه نبخشند!
بگذار هرکس هوای شوم دارد کمی دلش بلرزد که هر جرمی را جزایی است. آمنه یک دختر زیبا بود. حتما آرزوها داشته. نه قصاص برایش زیبایی می شد نه بخشش. اما او امروز به خیلی ها درس بزرگی داد.
اسلام می گوید یک سیلی هم که به ناحق خوردی جوابش را بده. بگذار ناحق به اهلش برگردد. «جان در برابر جان و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان قصاص می شود. و جراحت ها نیز قصاص دارند.»*
آمنه حقش را خوب فهمید. خوب تا آخر ایستاد. لازم نیست آدم شعار حقوق بشر را در بوق و کرنا بکند تا بگویند طرف دنبال حقش است. چه بسا اینقدر عنوان حقوق بشر چشم و دلت را کور کرده باشد که نفهمی قصاص چشم در برابر چشم بی رحمانه و اهانت به شأن انسانی نیست. چرا مچ مجرم را نمی گیرید که تو با چه دل و رحمی این ظلم را در حق دخترک روا داشتی؟ با تو هستم نویسنده ی این مقاله. مسئول این سایت. یعنی حقوق بشر تا آنجا پیش رفته که جرم به این فجیعی را هم فعل عادی بشر می داند که اینطور تمام قد از آن دفاع می کند؟ این چه حقوق بشری است که دارد به جای قربانی - آمنه- تصمیم می گیرد؟ پس حق آمنه به عنوان یک بشر برای احقاق حقش چه می شود؟
می گویم چطور است برای احترام به شأن تمام انسان های کره ی خاکی بیاییم درب همه ی زندان ها را باز کنیم؟ خب خیلی تحقیر آمیز است کسی را داخل زندان حبس کنی و بگویی تو با بقیه فرق داری. اگر شأن انسانی شما اقتضای اسید پاشی و جرم و جنایت می کند بله این قصاص اهانت به همچین شأنی بوده.
این قصه تمام شد. آمنه بخشید و رستگار شد. روسیاهی اش ماند برای مدافعان حقوق بشری که کورکورانه در جبهه ی مجرمان هم رفته اند.
«پس اگر کسی از حق قصاص درگذرد و آن را صدقه به شمار آورد باعث آمرزش گناهان او می شود و اگر از حق خود نگذرد و خواهان قصاص باشد حاکم باید طبق مقررات الهی حکم کند؛ و هرکس بر طبق آنچه خدا فرو فرستاده حکم نکند آنانند ستمکاران»
* سوره مبارکه مائده، آیه 45
(+) نامه خواهر آمنه بهرامی به منتقدان قصاص
مدتی است ازش بی خبرم ، مدتی بود که هفته ای یک بار بهم زنگ می زد،صدایش خیلی محزون بود،
می گفت مشاور نمی خواهد ، می خواست درد دل کند و التماس دعا داشت.
دختری جوان که دانشجوی سال سوم دانشگاه بود،
شاکی بود از پدر و مادر تحصیل کرده ای که در مقابل چشمان برادرانش ساعتها فیلم های آنچنانی می بینند و انتقادات او را به تمسخر می گیرند که تو املی و عقب افتاده! تو نمیفهمی که در دنیای امروز بایدچشم و گوش دختر و پسر باز باشد.
گله مند بود از مادری که در مقابل پسران جوان و نوجوانش پوشش نامناسب دارد !
و زخمی به دل داشت از پدری که بارها او را به خاطر اعتراضش به این شرایط نامناسب کتک زده بود!
می گفت: برایم دعا کنید بتوانم به پدر و مادرم احترام بگذارم، صدایم را برای آنها بلند نکنم و از آنها متنفر نباشم،
و دعا کنید برای برادرانم و بیداری پدر و مادرم!
اعتراض جمعی از طلاب به اقدام عجیب صدا وسیما درحذف شبکه الکوثر از پخش دیجیتال داخلی چندی است شبکه موفق الکوثر از پخش دیجیتال تلویزیونی برای داخل کشور حذف و شبکه آی فیلم با پخش سریال و فیلم جای آن را گرفته است. |
سرویس جامعه جهان-حدود 2 هفته قبل بود که رسانه ها خبر مضروب شدن یک طلبه ناهی از منکر را منتشر کردند.اشرار و اوباش، با دشنه به جان یک طلبه جوان افتاده بودند که فقط خواسته بود مانع مزاحمت برای نوامیس مردم شود.و آن طلبه هم اکنون در بیمارستان است و معلوم نیست که بتواند تا چه میزان از سلامت گذشته اش را باز یابد.
اما این همه ماجرا نبود. چند هفته قبل از آن نیز، یک طلبه ناهی از منکر دیگر نیز برای دفاع از امنیت اخلاقی جامعه آماج ضربات مرگ بار اراذل قرار گرفته بود.و تمام این اتفاقات و رخدادهای مشابه دیگر در حالی صورت پذیرفتند که چند ماه است بحث امر به معروف و نهی از منکر در کشور بیشتر در منصه افکار عمومی قرار گرفته است.
از انتقادات و صحبت های مراجع تقلید گرفته تا ورود ناجا به عرصه مأموریتی گشت های ارشاد و راهپیمایی های گسترده مردم در سراسر کشور برای حمایت از حجاب و محکوم کردن بدحجابی و مظاهر ناامنی روانی.قوه قضائیه نیز از قافله عقب نمانده و مسئولان بلندپایه این قوه مداوماً بر برخورد جدی با مظاهر ناامنی و قانونی بودن طرح امنیت اخلاقی تأکید می کنند.و این آیت الله آملی لاریجانی رئیس دستگاه قضا بود که چندی قبل این جمله را بر زبان راند: "تمام کسانی که موجب ناامنی جامعه میشوند، بدانند که نمیتوانند از فیلتر دستگاه قضایی عبور کنند.
"اما در مقابل تمام این خواست عمومی شکل گرفته توسط مردم و رسانه ها و اعلام آمادگی مسئولان ذیربط کشور برای مبارزه با مظاهر فساد و ناامنی، متاسفانه به یکباره شاهدیم که اتفاقات تلخی در دو نقطه تهران، یعنی پارک آب و آتش و یکی دیگر از پارک های تهران رخ می دهد که نه تنها مصداق بارز ترویج بی بند و باری و اباحه گری است که در واقع اگر دقیق تر نگاه کنیم، روی دیگر آن به سخره گرفتن غیرت نیروهای امنیتی و انتظامی کشور و در ادامه خواست عمومی شکل گرفته مبنی بر برخورد با ناامنی های اخلاقی است.
عده ای دختر و پسر نامحرم، درست چند روز پس از آنکه توسط مقامات رسمی کشورمان هشدار داده شد که دشمن توطئه هایی را در شبکه های اجتماعی اینترنتی تدارک دیده است؛ با قرارهایی که در همین شبکه ها می گذارند در یک روز آفتابی در پارک آب و آتش تهران گرد هم می آیند و در فضایی امن! آب بازی می کنند. جالب آنکه این اقدام هماهنگ با انتشار گسترده تصاویر باکیفیت و بدون دغدغه گرفته شده از این افراد نیز همراه می شود و در ادامه، خبر و عکس های این رخداد زشت، انعکاسی فراگیر در کشور می یابد.آیا نه این است که باید این اقدام را صرفاً یک دهن کجی سازماندهی شده به عزم مردم و دستگاه های نظام برای مبارزه با مفاسد اخلاقی ارزیابی کرد؟
و هنوز همه در تب و تاب ناراحتی های شکل گرفته از بابت این رخداد زشت هستند که اتفاقی دیگر در یکی دیگر از پارک های پایتخت رخ می دهد. پسرها و دخترهایی با قرار قبلی به پارک می روند و خود را همانند بالماسکه های خارجی به شکل شعبان بی مخ ها و کاراکترهای فیلم فارسی های سابق آرایش می کنند.و شروع می کنند دور یکدیگر رقصیدن و شعر خواندن و عکس گرفتن.آیا هنوز هم آنهایی که به توهم توطئه معتقدند باور ندارند که این اقدامات اتفاقی نیست و دست های کثیف دشمن در پشت پرده آنها قرار دارد؟در اینجا بر این نکته نیز باید تأکید کرد که دشمن همواره از نقاط تغافل ما سود می برد.
در واقع آنجایی که قاطبه مردم از شهرداری تهران و یا از دولت انتظار داشتند که نسبت به مقوله بدحجابی و توسعه رفتارهای زشت منافی یک جامعه اسلامی مواضعی دقیق و تعیین کننده اتخاذ کنند؛ باید اذعان کرد که این اتفاق رخ نداد. و حتی مثلا شاهدیم که دولت، خود منتقد شماره یک طرح هایی مثل گشت ارشاد ناجاست.و شد آنچه که در این عکس ها می بینیم.به طور خاص هم باید از نیروی انتظامی، ارگان های امنیتی و قوه قضائیه در این زمینه توضیح خواست.
چرا یک مسئول شهرداری باید اذعان کند که جمعیتی که در پارک آب و آتش حضور یافته بودند را حتی گشت ارشاد هم نمی توانست کنترل کند؟مسئولان امنیتی در هر ارگانی در این زمینه چه پاسخی دارند؟ آیا آنها نمی دانستند که این اتفاق زشت رخ خواهد داد و احساس امنیت شهر مختل خواهد شد؟و قوه قضائیه در این زمینه چه خواهد کرد؟افکار عمومی منتظرند تا عملکرد قاطعانه این قوه را همانگونه که در ماجرای فتنه 88 مشاهده کردند، باز هم ببینند؟چشمان بیدار ملت تا کی باید شاهد پایمال شدن علنی غیرت و ارزش های خود باشد؟پاسخ این سوال را قبل از همه باید آنهایی بدهند که در مورد رخداد این اتفاقات زشت و البته مشکوک، مسئولیت مستقیم دارند.
پیشنهاد تاج زاده به نخست وزیر انقلابی مصر:
حاضریم تجریه نماز جمعه هاشمی را به شما یاد دهیم
مصطفی تاجزاده، عضو شورای مرکزی حزب منحل شده مشارکت و از سران فتنه 88 نامهای جالبی را به نخست وزیر موقت مصر نوشته که حاکیست "توهم سال 88" هنوز هم گریبان فعالان جریان فتنه را رها نکرده است
به گزارش جهان، بر اساس خبری که اخیرا منتشر شده، تاج زاده در نامه خود به عصام شرف در ادعایی بامزه ای نوشته است: نماز جمعه پیروزی انقلاب مصر یادآور نماز جمعه سبز ملت ما در 26 تیر 88 به امامت آیتالله هاشمی رفسنجانی بود.
وی که روشن نیست تحلیل و نامه های متعدد خود را چگونه از زندان راونه رسانه های خبری می کند، حتی اعلام آمادگی کرده است که "ما مایل هستیم تا تجربه خود را در جنبش سبز به برادران و خواهران مصری بیاموزیم."
تاج زاده البته درباره آنچه "تجربه در جنبش سبز" نامیده توضیحی نداده اما اشاره او به نماز جمعه 26 تیرماه بار دیگر خاطرات "نماز اولی ها" را برای ناظران سیاسی یادآوری کرده است.
در نماز جمعه 26 تیرماه سال 88 که آخرین حضور آقای هاشمی در نماز جمعه هم محسوب می شود، رویدادهای عجیب و تاسفبرانگیزی روی داد؛ از جمله حضور بخشی از فتنه گران بود که حتی ابتداییترین آداب نماز را هم بلد نبودند و با اقدامات خارج از شأن و عرف خود، موجب ناراحتی خاطر نمازگزاران را فراهم کردند.
این افراد با حضور مختلط در نماز و همچنین عدم رعایت پوشش مناسب، صحنههایی را رقم زدند که انتشار عکسهای آن هم با واکنش شدید مردم متدین و انقلابی ایران روبرو شد.
جمعی از آنان حتی با کفش به نماز ایستادند تا همین رفتارها آنان را به "نماز اولی" شهره کند.
بخشی مردم و فعالان سیاسی این نماز جمعه را با نمازهای نمایشی گروهکهای چپ و مارکسیست در ابتدای انقلاب اسلامی مقایسه کردند.
آشوبگران خیابانی که طبق وعده اعلام شده از رسانه های بیگانه به محل اقامه نماز جمعه تهران آمده بودند پس از استقبال از سخنرانی آقای هاشمی حتی تا ساعاتی بعد از نماز دست به اغتشاش برای پیگیری آنچه "حقوق اعلام شده خود در نماز جمعه" نامیدند، زدند.
در این اغتشاش خیابان های اطراف دانشگاه تهران تا ساعاتی به ناآرامی کشیده شد و آشوبگران به جای شعار همیشگی «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» شعار مرگ بر چین و روسیه سر دادند.
این تنها نماز جمعه فتنه گران که حتی تنها حرکت مذهبی و اسلامی آنان بود.
البته آنان در روز قدس و 13 آبان هم که نماد مبارزه با رژیم صهیونیستی و آمریکاست، شعارهای «مرگ بر اسرائیل» و «مرگ بر آمریکا» خط زدند و عملا همسویی خود با استکبار را به نمایش گذاشتند. این در حالی بود که صدها سایت اینترنتی و شبکه های رادیو تلویزیونی غربی و مقامات بلندپایه آمریکایی، اسرائیلی و اروپایی در سطح رئیس جمهور، نخست وزیر، وزرای خارجه و دفاع و امثال آنها نیز، آشکارا در حمایت از جریان فتنه به میدان آمده بودند.
نقش دیگر گروه های ضدانقلاب و تروریست همچون مجاهدین خلق، پژاک، ریگی، همجنس گرا، پهلوی، لائیک ها و ... هم در متن فتنه 88 و حمایت سران فتنه و امثال آقای تاجزاده هرگز قابل کتمان نیست چنانچه هر یک از این گروه ها بارها بر نقش خود در آشوب ها تاکید کرده اند.
انقلاب مردم مصر اما از همان آغاز با نماز جمعه های میلیونی در میدان التحریر و شعارهای ضد استکباری همراه بود و به همین دلیل رژیم صهیونیستی، آمریکا، انگلیس و دیگر حامیان رژیم مبارک با تمام توان کوشیدند تا از اوج گرفتن خیزش ملت مصر ممانعت کنند تا شاید عوامل دست نشانده از حاکمیت ساقط نشوند. اما پس از گسترده شدن قیام مردم غرب ترجیح داد مبارک را فدای چهره دموکراسی خواهی خود کند و در عین حال انقلاب مصری را هم برباید.
ابراز نگرانی نخست وزیر رژیم صهیونیستی و برخی مقامات غربی از تحقق یک انقلاب اسلامی دیگر در مصر در همین راستا بود. او در بحبوحه خیزش مصری ها با ابراز نگرانی از اوضاع این کشور اظهار داشت آنچه در ایران اتفاق افتاد ممکن است در مصر هم روی بدهد. وی چند هفته بعد هم اذعان کرد که انقلاب اسلامی ایران الهام بخش انقلاب مصر بوده است.
در واقع به گواهی شواهد و قرائن مورد اشاره، تردیدی باقی نماند که اولا؛ انقلاب ها و خیزش های منطقه، هویت اسلامی دارند، ثانیاً؛ از انقلاب اسلامی در ایران الهام گرفته اند، ثالثاً؛ چالش های سه دهه گذشته ایران اسلامی با دشمنان بیرونی و خصوصا؛ فتنه 88، نقش غیرقابل انکاری در برانگیختگی کنونی ملت های مسلمان منطقه داشته است و بالاخره؛ آن که انقلابیون مسلمان در ادامه حرکت خویش نگاه ویژه ای به ایران اسلامی دارند.
حال چگونه آقای تاج زاده بین فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 و انقلاب مردم مسلمان مصر مشابهت هایی پیدا کرده و حتی آن ها را همسو دانسته، همچنان قابل تشخیص نیست.
شاید منطقی تر این باشد که این ادعا هم در لیست توهمات جریان فتنه ثبت شود زیرا فارغ از تفاوت ماهوی روند انقلاب مصر و خط جریان فتنه، آنچه در روزهای پس از انقلاب نیز در قاهره روی داده، حاکی از دنیای کاملا متفاوت این دو جریان است.
به عنوان نمونه، مقامات مصری برای اولین بار بعد از 30 سال، از ورود فرح دیبا به این کشور جلوگیری کردند. فرح، همسر محمد رضا پهلوی شاه مخلوع ایران است که در سال 88 به موسوی و کروبی نشان شجاعت داد و در کنار رضا پهلوی به حمایت ویژه از جریان فتنه پرداخت.
مقامات ارشد مصر حتی با وجود عصبانیت حامیان صهیونیستی و غربی جریان فتنه چندین بار به بازگشایی سفارتخانه ها و برقراری مجدد رابطه با ایران ابراز علاقه کرده و از تصمیم جدی خود در این باره خبر داده اند.
گرچه ده ها رویداد و واقعیت دیگر برای رد هرگونه شبهات و همسویی میان انقلاب مردم مسلمان مصر و جریان فتنه 88 وجود دارد اما برای یک ناظر سیاسی عادی هم روشن است که ادعای تاج زاده کاملا بی اساس و ریشه در توهم به نظر عمیق فتنه گران دارد.
زمان شما قیمت تمام شده گوشت چند دلار بود؟
سرویس سیاسی جهان-هنوز هستند کسانی که سال های دولت سازندگی و "طرح تعدیل اقتصادی" را به یاد دارند. طرحی که نه تنها نتوانست دردی را از اقتصاد آن روز کشور درمان کند بلکه حتی با ایجاد تورم گسترده در برخی اقلام مصرفی و خوراکی مردم، اعتراضاتی را برانگیخت و سرانجام نیز با دستور صریح مقام معظم رهبری، اجرای آن متوقف شد.
طرح مذکور که سبب بالا رفتن نرخ تورم در جامعه شد، توانست سبب ساز ایجاد بحران هایی مانند حادثه خودسوزی پیرزن و اعتراضات مشهد و اسلامشهر در میان قشر مستضعف و محروم جامعه شود. بحران هایی که البته هنوز هم در یاد و خاطره مردم مانده اند.
اخیراً، آیت الله هاشمی رفسنجانی که در دولت سازندگی رئیس جمهور وقت کشور و سکاندار اصلی طرح تعدیل بود، در یکی از دیدارها به قیمت تمام شده گوشت در مقطع فعلی اشاره و بیان کرده است که نرخ تمام شده گوشت در ایران 10 دلار است.
فی الواقع ایشان تلویحاً این نکته را بیان کرده اند که قیمت فعلی گوشت بسیار بیشتر از آن چیزی که باید، هست.
اما سوالی که در راستای صحبت آیت الله هاشمی به ذهن متبادر می شود این است که ایشان که هیچگاه حمایتی از اقدامات مطلوب دولت نداشته اند و از طرفی نسبت به ضرورت اجرای طرح هدفمندی یارانه ها در ایران نیز بیش از هرکس دیگری آگاهی دارند، چرا در مقطع فعلی به ناگاه از قیمت تمام شده گوشت سخن می رانند؟
از آسیب های این طرز سخن در مقطع فعلی و محتوای آن که بگذریم، این صحبت را از جانب کسی می شنویم که به نظر می رسد خود در وهله اول باید نسبت به آنچه که در قصه پر غصه طرح تعدیل بر مردم ایران گذشت، پاسخگو باشد.
آیت الله هاشمی بهتر از هرکسی می دانند که اگرچه طرح تحول اقتصادی در ایران با دشواری هایی همراه است، اما مردم آن هنگام که خدمتگزاری مسئولان امر و در ادامه صداقت آنها را در اجرای امور می بینند، حتما در تحمل این دشواری ها در کنار مسئولان امر قرار می گیرند.
اما همین مردم آن هنگام که دیدند برخی از مسئولان در دولت سازندگی معتقد به له شدن قشر مستعضف هستند و یا در یکی از جزایر تفریحی ایران تفنگ مسابقه دو بانوان را شلیک می کنند، نتوانستند حتی نخستین آسیب های ابتدایی طرح اقتصادی دولت سازندگی را تحمل کنند.
به نظر می رسد پیش از آنکه مردم از شخصیتی مثل آیت الله هاشمی رفسنجانی انتظار اعلام قیمت تمام شده گوشت (آن هم به دلار) و اعتراض تلویحی به گرانی آن را داشته باشند، انتظار این را دارند که ایشان اعلام کنند قیمت تمام شده گوشت در دوران دولت سازندگی چند دلار بود؟ و چرا عزمی برای اصلاح آن نیز تا زمان ورود رهبری و دستور ایشان مبنی بر توقف این طرح، وجود نداشت...؟!
و از همه مهمتر مردم همواره این انتظار را از چهره های دلسوز نظام دارند که همچنان که بیان کننده نقاط ضعف دولت و منتقد آنها هستند، تبیین کننده نقاط قوت دولت و حمایت کننده از کارهای خوب دولتیان نیز باشند.
و تنها در این هنگام است که مردم حرف چهره های سیاسی را حرف خود تلقّی خواهند کرد.
مرگ بر اسرائیل به 57 زبان زنده دنیا
persian : مرگ بر اسراییل
arabic: الموت لاسرائیل
english : Death to Israel
afrikaans : Dood aan Israel
french : Mort à Israël
urdu : اسرائیل کی موت
به قول استاد رائفی پور؛ امسال روز قدس چه شود ! میلیون ها مسلمان روزه دار متحد و همصدا علیه رژیم اشغالگر و جنایت پیشه صهیونیستی شعار می دهند؛ کشورهای اسلامی ای که امسال در بند دیکتاتورهای مزدور نیستند تماشایی اند؛ مانند مصر و تونس و ...
persian : مرگ بر اسراییل
arabic: الموت لاسرائیل
english: Death to Israel
afrikaans: Dood aan Israel
albanian: Vdekje Izraelit
azerbaijani: ?srail? ölüm
basque: Israelen Death
catalan: Mort a Israel
croation: Smrt Izraelu
czech: Smrt Izraeli
danish: Død over Israel
dutch: Dood aan Israël
estonian: Surm Iisraelile
filipino: Kamatayan sa Israel
finnish: Kuolema Israelille
french: Mort à Israël
galician: Morte a Israel
german: Tod für Israel
greek: Θ?νατος στο Ισρα?λ
haitian creole: Lanmò ak pèp Izrayèl la
hungarian: Halál Izrael
lcelandic: Death til Ísrael
indonesian: Kematian bagi Israel
irish: Bás ar Iosrael
italian: Morte a Israele
latin: Mors Israhel
latvian: N?ve uz Izra?lu
lithuanian: Mirtis ? Izrael?
malay: Kematian kepada Israel
maltese: Mewt g?all-I?rael
norwegian: Death to Israel
polish: ?mier? Izraelowi
portuguese: Morte a Israel
romanian: Moarte Israel
slovak: Smr? Izraelu
slovenian: Smrt v Izrael
spanish: Muerte a Israel
swahili: Kifo kwa Israeli
swedish: Död åt Israel
urdu: اسرائیل کی موت
vietnamese: Cái ch?t ??n Israel
welsh: Marwolaeth i Israel
در رسمی شدن دین اسلام در آلمان سهیم باشید
به دلیل عدم توجه مسلمانان به این رفراندم، تا به این لحظه تعداد مخالفان رسمی شدن دین مبین اسلام و آنهایی
که به گزینه "خیر" رأی داده اند، بیشتر از موافقان و آنانی است که به گزینه "بله" رأی داده اند.
به گزارش شیعه آنلاین، دین مبین اسلام هنوز در کشور آلمان به رسمیت شناخته نشده است. اخیرا یک مؤسسه دینی برای رسمی شدن دین اسلام در آلمان رفراندمی برگزار کرده و از کاربران اینترنتی خواسته که نظر خود را در
این مورد بیان کنند.
متأسفانه به دلیل عدم توجه مسلمانان به این رفراندم، تا به این لحظه تعداد مخالفان رسمی شدن دین مبین اسلام
و آنهایی که به گزینه خیر" رأی داده اند، بیشتر از موافقان و آنانی است که به گزینه "بله" رأی داده اند.
از همین رو از تمام مسلمانان درخواست می کنیم با وارد شدن به لینک این سایت که در ذیل این خبر قرار دارد، در این رفراندوم شرکت کنند و برای رسمی شدن دین مبین اسلام در آلمان رأی بدهند.
به معنی "بله" است پس انتخاب این گزینه، کلید . "JA" گفتنی است گزینه را فشار دهید تا نظر شما تأیید شود."Zur Auswertung |
اسنایپر1 50mb
اسنایپر2 format:rmvb 202mb
اسنایپر2 format:dat 280mb
اسنایپر2 foramat:rmvb 80mb
اسنایپر2 format:rm 20mb
اسنایپر3 154mb
اسنایپر3 54mb
اسنایپر3 9mb
اسنایپر4 mb2
برای دانلود روی عدد کلیک کنید
لطفا هرچه سریعتر دانلود کنید نظر هم یادتون نره