به گزارش گروه سیاسی-فرهنگ نیوز، چند وقتی است تفکر سکولاریزه کردن نظام مقدس اسلامی ایران، نمایشهای مختلفی را در دستور کار خود قرار داده است، چیزی که هنوز مسئولین امر به آن توجه نداشته و سبب زیانهای بسیاری در کشور شدند. این تفکر در سالهای مختلف با روشهای مختلفی وارد میدان مبارزه فرهنگی گردید. روزی با سلاح دین از سیاست جداست و روزی دیگر به روش مبارزه مستقیم با عادت و عرف اسلامی.
آنان گاهی این شعار را میدهند که اگر پیشرفتی است فقط و فقط با جدایی دین از سیاست است؛ همچون زمانی که قرار بود مجلس خبرگان قانون اساسی مواد اسلامی را تأیید کند، این جریان تمام عزم خود را برای مقابله با آن جزم کردند که نمونهی آن را میتوان در رأی گیری نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در سال 58، اصل ولایت فقیه در قانون اساسی، مبارزات و ترورهای اندیشمندان نظام مقدس اسلامی، حضور و راهپیمایی در مقابله با قوانین اسلامی همچون قصاص، حجاب و... اشاره نمود.
این جریان در سالهای 1368 به بعد و بالأخص در دوران ریاست جمهوری هفتم و هشتم با در دست داشتن تریبونهای مختلف همانند روزنامههای زنجیره ای، تریبون اساتید و انجمنهای به اصطلاح مردمی و سازمانهای دولتی (کانون مدافعان حقوق بشر، انجمن دفاع از آزادی مطبوعات، حلقهی کیان، مرکز استراتژیک ریاست جمهوری و...) سعی در القای مفهومی از سکولار بودند تا بتوانند مقاصد و اندیشههای خود را عملی نماید.
اندیشههایی که جدایی دین از سیاست را رقم میزد و قبح زدایی را در دستور کار خود قرار میداد. رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنه ای در همین زمینه فرمودند: «از بزرگترین مظاهر شرک در عصر حاضر، تفکیک دنیا از آخرت و زندگی مادی از عبادت و دین از سیاست است؛ این همان شرکی است که مسلمانان باید با اعلام برائت، دامن خود و اسلام را از آن تطهیر کنند.» (93/2/27) و یا در جای دیگر میفرمایند: «بعد از انقلاب تا امروز، شاید بیشترین حملهای که به اصول فکری سیاسی نظام جمهوری اسلامی شده است، حمله به همین «عدم انفکاک دین از سیاست» است. همه جای دنیا به این حمله کردند؛ امروز هم حمله میکنند. امروز کسانی در اطراف دنیا نشستهاند، کتاب مینویسند، مقاله مینویسند، به زبانهای مختلف و در محیطهای دور از ایران و در همه جای جهان، گفتار تلویزیونی ارائه میکنند؛ برای این که ثابت کنند دین از سیاست جداست. سبحانالله! این قضیه «عدم انفکاک دین از سیاست»، در شکستن هیمنه قدرتهای ظالم و ناحق، چقدر نقش عظیمی دارد که رهایش نمیکنند! روز به روز علیه قضیه «عدم انفکاک دین از سیاست» حرف گفته میشود، مطلب نوشته میشود. البته عدهای هم در داخل، گاهی مثل طوطی - که بیتوجه، چیزهایی را تکرار میکند - مانند همان حرفها را تکرار میکنند. البته بعضی هم اصلاً دلشان با بیگانگان است و دین را با کلیت خودش قبول ندارند!» (76/2/13)
نکته مهمی که در این کلام نهفته است عمق حساسیت دین برای نظامهای استعماری است. نظامهایی که گهگاه با اجیر کردن عده ای انسان در القای برنامههای خود هستند. برنامههایی همچون مبارزه با حجاب، ترویج تفکر فمینیستی، ساخت دهها ساعت مستند و فیلم برای نشان دادن نکاتی که بتواند در جامعه قبح شکنی نمایند. بر همین اساس چند وقتی است که کمپینی با موضوع آزادی یواشکی توسط خبرنگار به اصطلاح مستقل ام آی سیکس و سیا و همکار پیشین روزنامه های زنجیره ای راه اندازی گردیده است. این افراد هدف خود را ایجاد آزادی برای انتخاب حجاب یا عدم آن میدانند ولی با بررسی چند نکته مهم میتوان اهداف پشته پردهی این جریان را فهمید.
1- قبح زدایی
یکی از فعالیتهای شبکههای ماهواره ای که همصدا با هم در حال هجمهی بسیار زیاد علیه جمهوری اسلامی ایران هستند، قبح زدایی از بی حجابی و بی حیایی است؛ کاری که در این کمپین با عنوان یواشکی در حال مشاهده است. هرچند اکثر عکسهایی که در این کمپین گذاشته شده به روشهای مختلفی و توسط عدهی معدودی خارج نشین گرفته شده ولی برخی تصاویر داخلی نیز بدون اذن صاحب آن استفاده شده است. تصاویری که مشکل جامعه را نداشتن اختیار آزادی پوشش میداند.
این در حقیقت چیزی است که باید جمهوری اسلامی ایران مدعی آن باشد تا جاسوسان کشورهای غربی، پرسشی که مسلمانان آمریکا، اروپا بالأخص مهد به اصطلاح آزادی فرانسه و... باید از حاکمان و قانون گذاران خود بپرسند. پرسشی که آیا ماهم در اختیار پوشش، آزادیهای خود را داریم؟
جا دارد که مسئولین سیاست خارجه کشور، آمارهایی در این زمینه به اطلاع مردم برسانند و نشان دهند که حق اولیه تحصیل، آموزش و حتی بهداشت از مردم مسلمان به دلیل داشتن حجاب در کشورهای استکباری گرفته شده است و خیلی از فشارها بر آنان وارد میگردد.
2- فعالیت و نشان دادن حیات خود
این جریان پس از شکست فتنه88 و خروج مردمی 9 دی، 22 بهمن هر سال و همچنین حضور در پای صندوق رأی انتخابات دولت یازدهم، احساس خطری مضاعف میکند، احساس خطری که آنان خود میدانند دیگر پایگاهی در اجتماع مردمی ندارند. لذا با برنامه ریزی سعی در به تصویر کشیدن بیشتر خود در رسانههایی دارند که میدانند تاریخ مصرفشان برای اربابانشان نیز دیگر تمام شده تا بدینوسیله عناد، مخالفت، سرخوردگی خود از نظام و مردم مسلمان ایران را بیشتر نشان دهند و ثابت کنند که سربازی حلقه به گوش بر ای سرویسهای جاسوسی غرب هستند.
در حقیقت این مردم ایران نیستند که به دنبال آزادی یواشکی هستند؛ بلکه عده ای خارج نشین معاند با جمهوری اسلامی هستند که می کوشند از طریق تحریک بخشی از مردم، هرچند بسیار ناچیز، برای خود زمینه تحرکی فراهم نمایند و از این طریق راهی برای بقا و امرار معاش خود پیدا کنند.