"خیبرآنلاین" - طی روزهای گذشته ماجرای بیماری یکی از سران فتنه و حضور وی در بیمارستان با جار و جنجال و نوعی فرار به جلوی فتنه گران شبکه های مجازی خارج نشین همراه شده که این مساله، موجبات انبساط خاطر ناظران سیاسی را فراهم آورده است. به گزارش پایگاه خبری- تحلیلی "خیبرآنلاین"، فتنه گران که از هر فرصتی برای مظلوم نمایی و احساسی کردن فضا به نفع سران خیانتکار خود تلاش می کنند، ظاهرا دچار نوعی بیماری فراموشی زودرس شده و یا خود را مبتلای به این ویروس نشان می دهند. طغیان کنندگان علیه جمهوریت و اسلامیت ایران عزیز با انتشار تصاویر بستری شدن موسوی در بیمارستان چنان فریاد مظلوم نمایی سرداده اند که ظاهرا سن و سال این پیرمرد فتنه گر را نیز از یاد برده اند و شاید هم نمی دانند که او همینک 73 ساله است و احتمالا توقع ندارند که فردی با این سن و سال، مانند یک جوان برومند و توانا، حتی رنگ بیمارستان را هم ندیده باشد! علاوه بر این، نکته حایز اهمیت این است که سران فتنه (خاتمی، موسوی و کروبی) دستشان تا مرفق به خون جوانان عزیز این کشور رنگین شده و در شهادت یکایک آنان، متهم درجه یک به شمار می آیند. گستاخان اغتشاشگر چگونه برای بیماری پیرمرد فتنه گر ژست مظلوم نمایی می گیرند اما از کنار خون جوانانی که پدران و مادرانشان، به واسطه رفتار غیرقانونی همان پیرمرد و دوستانش و مشتی منافق اجاره ای، در غم عزیزانشان نشسته اند، به راحتی می گذرند؟ مسئولیت خون حداقل 24 شهیدی که در جریان اردوکشی خشونت آمیز و دیکتاتورمآبانه سران فتنه به خون غلطیدند، با این 3 نفر و اصحاب فتنه است. همچنین، مسئولیت خون تعدادی از جوانانی که به علل مختلف، فریب این جماعت مزدور را خورده و خانواده های آنان نیز در فتنه داغدار عزیزانشان شدند، با سران فتنه است. حال، فتنه گران مجازی خارج نشین، چگونه به خود اجازه می دهند تا یک بیماری برای فردی که از دید بسیاری از حقوقدانان، مجازات اعدام کمترین حکم برای او و دو همدست دیگرش هست، را نشان مظلومیت وی دانسته و آن نشان را اینچنین روی دست بگیرند؟ آیا بیماری و نهایتا مرگ یک پیرمرد فتنه گر که نقشه آمریکا و اسراییل را در خیابان های تهران عملیاتی کرد، ناله و اشک و افسوس دارد یا پژمردن گل های نازنینی مانند جوانان ذیل؟ آیا این هم نوع جدیدی از انسانیت است که خون حداقل 24 شهید نادیده گرفته شده و بیماری یک کهنسال ضدمردمی مهم جلوه داده شود؟ و شاید این هم نوعی کپی برداری مزدوران از اربابانشان در ماجرای حقوق بشر است که اخبار مرگ و نسل کشی هزاران نفر در بحرین، سوریه، مصر، افغانستان، پاکستان، عراق و... در بایکوت رسانه ای نادیده گرفته شود اما یک ماجرای جنجالی مبهم در زندان اوین تهران، سوژه چندروزه آنها باشد؟! فتنه گران شبکه های مجازی که درصدد احساسی نمودن فضا هستند، برای تصویر ذیل و یتیم شدن بچه ای در این سن و سال به واسطه فتنه گری خاتمی، موسوی و کروبی، چه حسی پیدا می کنند و چه کرده اند تا امثال این تصاویر، به اطلاع مخاطبانشان برسد؟ برای اشک های طفل معصومی که بهانه پدرش، سید علیرضا ستاری، را می گیرد، در حالی که بابای مهربانش به خاطر غرور و تکبر سران فتنه و رفتار غیرقانونی و ضدبشری آنها، برای همیشه از دار دنیا رفته است، چه باید گفت و چه باید نوشت؟ با این همه اقدام خشونت بار، آیا مرگ طبیعی برای سران فتنه، یک موهبت الهی و نتیجه سعه صدر نظام و خانواده های داغدار شهدای فتنه نیست؟ هرچند به نظر می رسد که فضاسازی رسانه ای تنها نوعی فرار به جلو محسوب می شود تا شاید با ایجاد یک جو روانی و احساسی، بتوانند راه مفری برای مزدوران فتنه آمریکایی- صهیونیستی پیدا کنند اما باید به آنان گفت که عدم اجرای حکم قطعی قصاص و اعدام برای سران فتنه، تنها در سایه رحمانیت و صبر و اقتدار انقلاب اسلامی صورت گرفته و به جای این بازی های بچه گانه مجازی، باید راه های توبه به درگاه الهی پیش پای فتنه گران باز شود؛ البته اگر لیاقتش را داشته باشند که تا این لحظه موفق نبوده اند. با این حساب و ضمن توجه به احادیث متنوعی که پیرامون بیماری قبل از مرگ موجود است و از آن به عنوان کفاره گناهان یاد شده، از بیماری امثال موسوی می توان به عنوان کفاره ای یاد کرد که شاید بخشی از خیانت هایی را که مرتکب شده اند، به واسطه آن کاهش یابد و البته، حق الناسی که برعهده آنهاست، قطعا در عرصه محشر محاسبه خواهد شد.