نکته مشترک همه خاطرات خاطره گویان این روزها و وزرای دیروز این است که گویا هیچکدام تمایلی بر وزارت و همراهی با احمدی نژاد نداشتند و با خواهش و التماس وزارت را برای منت نهادن بر سر مردم پذیرفته اند. باز هم خاطره بنویسید و در خلال خاطراتتان چنگ بر صورت مردی بیندازید که به شما اعتماد کرد و شماها را در خلوتگه دولت خود راه داد.
میدان 72/ محمد جواد روستا: چه سخت است دیده نشدن و فراموش شدن برای کسانی که تا دیروز به یمن همراهی وهمکاری با احمدی نژاد از این شبکه تلویزیونی به ان شبکه تلویزیونی و از این تیتر رسانه به ان تیتر رسانه می رفتند. اتمام دوران قانونی هشت ساله احمدی نژاد برای انها که دیده شدن وشنیده شنیدن از نان شب هم برایشان مهم تر است یعنی پایان عمر سیاسی انها و انتقالشان به بایگانی های سیاسی.
انچه در خاطره ها مانده است با انچه شما ناهمراهان دیروز و نمک خوران و نمکدان شکنان سیاسی نقل رسانه ها می کنید متفاوت است. در خاطره روستاها و کوره دهات فراموش شده خاطره مردی نقش بسته است که خستگی ناپذیری اش برای همیشه درتاریخ خواهد ماند. خاطره مردی که با اسکورت دوشکا و ارپی جی هفت و تانک به سیستان وبلوچستان نرفت. خاطره مردی که پلپ هسته ای و قفل های عنکبوت گرفته و تاسیات هسته ای که لانه کبوتران شده بود را شکست و بر حق مسلم ایران و ایرانی بر داشتن فناوری هسته ای صحه گذاشت و تا اخر هم بران ایستاد. خاطرات تراوش شده از ذهن وهم الود ناهمراهان دیروز خوانندگان خاص دارد ولی خاطره سفرهای استانی احمدی نژاد همان سفرهایی که تا دیروز انرا گناه کبیره هم تلقی کردید در یادها ماندنی است. همان سفرهای استانی که انرا تایید نکردید ولی امروز در دستور کار همان نقادان دیروز قرار دارد البته اگر نگویید سفر مسلحانه به سیستان وبلوچستان و ایلام ومصوبه داشتن و تخصیص اعتبار دادن سفر استانی نیست زیارت عتبات است!
شما خاطرات وزارت چند روزه خود را بگویید تا در رسانه ها دیده شوید و از یادها نروید البته برایتان همان وزیر سابق بودن هم یک برند است که شماها نگران فراموشی ان هستید. ولی فراموش نخواهد شد مردی که در مرزهای امریکا و حیات خلوتش یعنی امریکای لاتین عصرها چایی می نویشید. از هیلاری در اخر وزارتش پرسیدند بزرگترین چالش وزارتت چه بود، گفت: ایران
امیدوارم روزی از کری هم این سوال کنند چون جوابش جالب خواهد بود!
خاطره بنویسید و در بیان خاطراتتان با خنده مجری تحریک به ادامه افشاگری وهم الود شوید علیه مردی که به برکت وجودش حزب الله امید تازه ای یافت وتقویت شد. در حالی که شما در سخنرانی در مجلس خبرگان فقط گفتید: در صورت حمله به سوریه ما فقط غذا و دارو می فرستیم! چه زحمتی قبول کردید برای دفاع از خط مقاومت! خاطرات بودن در کنار احمدی نژاد را بگویید و بنویسید ولی نمی دانم این همه فراری از پست و مقام و تارک دنیا را احمدی نژاد از کدامین دیر و اعتکاف گاه بیرونشان اورده و با خواهش و تضرع انها را وزیر و… کرده است.
نکته مشترک همه خاطرات خاطره گویان این روزها و وزرای دیروز این است که گویا هیچکدام تمایلی بر وزارت و همراهی با احمدی نژاد نداشتند و با خواهش و التماس وزارت را برای منت نهادن بر سر مردم پذیرفته اند. باز هم خاطره بنویسید و در خلال خاطراتتان چنگ بر صورت مردی بیندازید که به شما اعتماد کرد و شماها را در خلوتگه دولت خود راه داد.
برای دیده شدن و فراموش نشدن در رسانه ها راههای دیگری هم هست. برای فرستادن پیغام توبه و برائت از احمدی نژاد به مقسمین پست های دولت تدبیر و امید و یافتن میزی هرچند کوچک در کنار تدبیریون و امیدیون راههای دیگری بجز حمله به احمدی نژاد هم هست.
فقط نکته ای گویمتان بر طریق مفارقت که روحانی حتما این بیت شعر را شنیده و یا جایی خوانده که:
هرکه عیب دگران پیش تو اورد وشمرد
بی گمان عیب تو پیش دگران خواهد گفت
با افتابه سوراخ اصلاح طلبان که این روزها سکوت کرده اند تا اوارهای دولت تدبیر بر سر انها نریزد خودتان را تطهیر نکنید. امروز شما از بدی های مردی در خاطراتتان می گویید که هنوز قاب عکسش در خانه های روستاییان بر دیوارها قاب است وانها خیال پایین اوردنش هم ندارند.