نشست با حضور رییس جمهور و سه عدد کارچا... ببخشید! مجری آغاز گردید.
مجری1 : سلام دکتر! خوبی؟ تبریک میگم! صدروز شدا؟! خیلی جالب بود! نظر شما چیه؟
رئیس جمهور به عنوان مقدمه؛ عرض سلام و ارادتی به اباعبدالله و یاران بزرگوارش می کند و در این هنگام اشک در چشمان سه مجری حلقه می زند...
مجری2 : آقای دکتر! اقدام فوری شما در جهت سامان دادن به وضعیت گند و بحرانی کشور در این صد روز چه بود؟!
مجری1 و 3 هم با تکان دادن سر این سوال را مورد تاکید قرار می دهند...
رئیس جمهور: من قصد دارم امشب علاوه بر گزارش مختصری از عملکرد دولت صدروزه خود به مردم، یک گزارش مفصلی! هم از عملکرد دولت قبل به مردم بدهم! همانطور که می دانید دولت قبل یکی از مایه دار ترین دولتها در تاریخ جهان بود! اما همین دولت بعد از هشت سال حدود هفتاد خدا میلیاردتومن! بدهی روی دست این ملت گذاشت!
مجری1 در حالی که لبش را می گزد می گوید: واااای خدای من!
مجری2 نیز سرش را به نشانه تاسف تکان داده و زیرلب می گوید: خدا به دور...!
مجری3 در حالیکه اشک شوق از یک چشم او سرازیر شده و چشم دیگر او مملو از شعف است! به دکتر می گوید: دکترجان! کلید شما در سیاست خارجه غوغا کرده است. لطفا کمی در مورد این غوغا توضیح بدهید!
رئیس جمهور: من می خواهم از شما درخواست کنم بگذارید صحبت های من در مورد ارث دولت قبل کاملا منعقد شود بعد سوالات بعدی را بپرسید. دولت قبل علاوه بر بدهی های مالی مبالغ هنگفتی نیز به عنوان تعهدات انجام نشده روی دست منتخب بیچاره مردم گذاشت. از شما میپرسم آیا این رسم جوانمردی است؟
مجری1 : به جون مادرم نه!
مجری2 : برهرچی نامره لعنت!
مجری3 : دکتر جون قوی باش قوی! اینا رو ولش کن به سوال من جواب ندادی...
رئیس جمهور: در مورد مساله هسته ای هم شما می دانید دولت قبل که تحریمها را کاغذپاره می دانست عملا در جهت وابستگی به قدرت های جهانی حرکت کرد. ما در دولت قبل فقط شعار دادیم و با دنیا دعوا کردیم اما همش هم دستمان به سوی دنیا دراز بود. اما در دولت تدبیر و امید ما سعی کردیم این روند را برعکس کنیم. الان ما نه تنها با دنیا دعوا نداریم بلکه دنیا هم ما با دعوا دارند!!
مجری1 : ها؟!
مجری2 : روحانی مچکریم!
مجری3 : آقای دکتر! از همه این مسائل که بگذریم به نظر من شما خیلی آدم خاصی هستید! نظرتون چیه؟!
رئیس جمهور: من یک عضو کوچک از این ملت بزرگ ایران هستم! داشتم می گفتم دولت قبل خیلی بی عرضه بود...
مجری1 در حالیکه نمی تواند جلوی خنده اش را بگیرد خطاب با مجری2 می گوید بحث را عوض کن!
مجری2 نیز که همین وضعیت را دارد از مجری3 کمک می طلبد!
مجری3 خطاب به دکترجون می پرسد: دکتر! شما یک جامعه خسته و بی روح را تحویل گرفتید و در عرض صدروز چنان نشاطی در آنها تزریق کردید که حال همه ملت در حال حاضر توپ توپ است. چطوری اینطوری کردید؟!!
رئیس جمهور: ببینید همانطور که گفتید دولت قبل آرامش را از جامعه گرفته بود و ما اگرچه در این صدروز کارهای زیادی انجام ندادیم اما کاملا روشن است که با حضور ما آرامش و نشاط و برکت به کشور بازگشته است! در والیبال و فوتبال ساحلی و کشتی فرنگی! قهرمانی های پی در پی کسب کردیم و...
مجری1 : پاقدم تون رو عشقه دکتر!
مجری2 : روحانی مچکریم!
مجری3 : برنامه شما در عرصه فرهنگ چه بوده که انقدر اهالی فرهنگ برای شما غش و ریسه می روند؟ واقعا شما چه موجود جذابی هستید دکتر! کاش ما قدرت داشتیم یک ذره از ابعاد شخصیتی شما رو درک می کردیم!
رئیس جمهور: ما در عرصه فرهنگ فقط کمی فضا را غیرامنیتی کردیم. ما فقط افراد ممنوع القلم را به سریع القلم و انتشارات های لغو مجوز شده را به انتشارات های خلق مجوز شده تبدیل کردیم! ما مثل دولت قبل بی فرهنگ و ضدفرهنگ نیستیم!
مجری1 : بوووس!
مجری2 : لایک!
مجری3 : به عنوان کلام آخر در وقت کمی که باقیماندهُ بفرمایی آیا سخنی مانده است؟
رئیس جمهور در حالیکه نگاهش به جایی نامعلوم خیره شده است می گوید: من سپیده را می بینم! مردم عزیز! من سپیده را می بینم! سپیده! سپیده!
مجری1 و 2 و 3 درحالیکه به اطراف خود با تعجب نگاه می کنند متوه منظور دکتر نشده و در همین حین تصویر نیز برفک می شود...!
منبع: رجا