ای جماعت نه اگر بیش، کمی عار کنید کی شما روزه گرفتید که افطار کنید؟ سرفرازی نه متاعی است که ارزان برسد سحر آن نیست که با بانگ خروسان برسد سحر آنست که بیدار شود اقیانوس سحر آن است که خورشید بگوید نه خروس الغرض بیشتر از مائده مهمان دیدیم رمه آنقدر ندیدیم که چوپان دیدیم شادمان چه نمازند وضو باطل بود آب این جوی، همان از ده بالا گل بود آسیا بود ولی راه عمل را گم کرد آرد را چرخ زد و چرخ زد و گندم کرد از درختی که چنین است نچیدن بهتر از چنین راه به منزل نرسیدن بهتر ظاهرا مرده که پوسید کفن می آید نوح این قوم پس از غرق شدن می آید با چنین بی نفسان حرف و سخن بیهوده است ما نمی میریم، پس فکر کفن بیهوده است در کفن هم اثر از وضع جنون خواهد ماند دست ما با تیغ از خاک برون خواهد ماند هر که با عذر و بهانه است خداحافظ او هر که پابسته خانه است خداحافظ او هر که با عذر و بهانه است بهل تا برود هر که پابسته خانه است بهل تا برود