دکتر ولایتی وزیر خارجه دوران جنگ است. برای هیچ ملتی هیچ دورهای سخت تر از دوره جنگ نیست و هیچ وزیر خارجه ای در هیچ دوره ای به اندازه او فشارهای وزارت را درک نکرده است. قدردان زحمات اوییم اما از ایشان انتظار میرفت که تحت تاثیر جو مناظره قرار نگیرد و جملاتی را بر زبان نیاورد که آنهایی که با منش او نسبتی ندارند، بتوانند حرف های او را شاهد مدعای خود قرار دهند. آقای ولایتی می توانست دیپلماسی دکتر جلیلی را به نقد و چالش بکشد و برتری دیدگاه خود در برابر او را به اثبات برساند و در ضمن از دایره انصاف خارج نشود و در زمین دشمنان ایران هم بازی نکند. این جملات را دکتر ولایتی در مناظره گفت:
«1+5 پیشنهاد داد اگر شما غنی سازی 20 درصد را متوقف کنید و فردو را کند کنید ما این سه تحریمها را از روی شما برداریم و معلوم است که هر کاری آدم باید انجام دهد باید قدم به قدم بردارد و می شد به آنها گفت ما فلان کار را انجام می دهیم و شما تمام تحریم ها را بردارید. وقتی که طرف می خواهد صد قدم بردارد و شما سه قدم بردارید معلوم است که نمی خواهید کار را پیش ببرید.»
همه می دانیم که 5+1 هیچ وقت اراده برداشتن صد قدم را نداشته که ایران بخواهد سه قدم در برابر آن بردارد. 5+1 همواره از ایران خواسته گام بردارد بدون آنکه خود گامی بردارد. حق کاملا با دکتر ولایتی است. دیپلماسی بده – بستان است. اما 5+1 همواره از ایران انتظار داشته قبل از این که بستاند، بدهد و تازه آن هم چیزی را بستاند، که با آنچه داده نسبتی ندارد. در ماجرای تعلیق غنی سازی ایران «داد» اما «نستاند». غربی ها در آلماتی هم انتظار داشتند ایران در مرحله اول غنی سازی بیست درصد را کنار بگذارد و در برابر آن تحریم طلا و پتروشیمی را که هنوز اجرایی نشده بود و هنوز هم بخشی از آن اعمال نشده، اعمال نکنند. بده بستانشان این بود.
انتهای این روند بده بستان اگر خیلی خوشبین باشیم، این است که ایران گام به گام عقب برود و وقتی برنامه هسته ای ایران کاملا تعطیل شد، تحریمها برطرف شوند. نشانه واقعی بودن این توصیف از روند بده – بستان این است که طرف غربی حاضر نیست حق غنی سازی را برای ایران به رسمیت بشناسد. اگر غربی ها حاضر باشند حق غنی سازی ایران را به رسمیت بشناسند، یعنی مشخص کنند که حد نهایت «دادن» های ایران از نظر آنها کجاست، ایران می تواند انتظارات خود درباره «ستاندن«هایش را تعدیل کند. ایران در آلماتی کاملا آمادگی خود را برای «برداشتن همزمان یک گام در برابر یک گام» اعلام کرد. آنها رفتند که با پایتختهایشان مشورت کنند.
عبارت «وقتی که طرف می خواهد صد قدم بردارد و شما سه قدم بردارید…» توصیف منصفانه ای از مذاکرات آلماتی نیست. در آلماتی و قبل از آن 5+1 می خواست که ایران صد قدم به سمت منافع آنها بردارد و آنها مدتها بعد، سه چهار گامی را که قبلا خلاف منافع ایران برداشته بودند برگردند و به نقطه صفر برسند.
ایران تمام آنچه را براساس ان پی تی باید می داده، داده اما آنچه را در عوض باید می گرفته نگرفته است. آقای دکتر ولایتی حتما بخاطر دارند که قطعنامه 598 نتیجه نپذیرفتن حدود ده قطعنامه دیگر بود و اتفاقا پذیرش همان قطعنامه هم نشانه ضعف ایران تلقی شد و صدام حملاتش را تشدید کرد. مقایسه متن قطعنامه های اولیه درباره حمله عراق به ایران، با قطعنامه 598 نشانه درست بودن استراتژی مقاومت است. مقاومت مردم و مقامات ایرانی یک بار در زمان جنگ نشان داده که تن ندادن به فشارها و موافقت نکردن با قطعنامه هایی که منافع ما را تامین نمی کند، به تامین منافع ما در قطعنامه های بعدی منجر شده است.
دکتر ولایتی در مناظره تصریح فرمودند که «می شد به آنها گفت ما فلان کار را انجام می دهیم و شما تمام تحریم ها را بردارید» این «فلان کار»ی که آقای دکتر ولایتی به آن اشاره کردند، از نظر 5+1 توقف کامل برنامه هسته ای ایران است.
آنچه امروز 5+1 از آن صحبت می کند مثل آن است که صدام بعد از محاصره آبادان «بده – بستان» را این طور تعریف می کرد: «خرمشهر را بدهید به ما؛ ما اهواز را اشغال نمی کنیم؛ درباره رفع محاصره آبادان هم بعدا شاید صحبت کنیم.» جواب این بده – بستان فقط این است که بایستیم تا خرمشهر را پس بگیریم. تردید نکنید.