مهران موزونی
جناب آقای حسین کروبی، حتما شنیده اید که: "یکی بر سر شاخ، بن می برید"
معنا و مفهموم این عبارت را همگان، از جمله جنابعالی نیک می دانند، اما مسئله اینجاست که:
حرکات، وجنات، گفتار، رفتارو نوشتار شنیع ضد سیاسی پدرتان، که طی سالهای اخیر و بهخصوص هشت ماه گذشته، در عرصه داخلی و بین المللی نمودی تاسف بار داشته و هنوز هم پایانی ندارد، ملت را به این نتیجه رسانده که: "شیخ مهدی کروبی مصداق بارز آن کسی است که بر سر شاخ، بن می برد."
و صدالبته کسی که مصداق این عبارت است، عمیقاً "محجور" است. حکم محجور نیز در قانون مشخص بوده و خدا را شکر که ایشان از نعمت اولاد ذکور نیز برخوردارند و شما که فرزند ارشد اویید، شرعاً، قانوناً و وجداناً مسئولید تا از محضر قانون درخواست قیمومیت ایشان را بنمایید، شاید از این طریق، کمتر به خود و ملت مظلوم ایران صدمه برساند.
جناب آقای حسین کروبی عزیز، باور بفرمایید که ماندن والد محترمتان در منزل، نه فقط به نفع خود اوست، بلکه قدمی است در راه پاسداری خون شهدایی که جان دادند تا خاندان معزز! کروبی بر سر خوان گسترده انقلاب بکنند آنچه تاکنون کرده اند.
آقای کروبی جوان، انصاف نیست اگر از این پیشنهاد عاقلانه، رویگردان و ناراحت شوید!
پدرتان محجور است چون: برای کهنه دلق ریاست جمهوری، از امام(ره) و احکامش نیز خرج کرد.
پدرتان محجور است چون مانند پاسبانان کلانتری های زمان طاغوت که برای مظلوم نمایی، پاگون های خویش را از دوش می کندند، به طرفه العینی عمامهی خویش را از سر انداخته تا شاید القای مظلومیت بیشتری کرده و چه باک از اینکه حرمت لباس روحانیت، دستاویز حرکات و اهداف سخیف و دنیوی او شود؟
پدرتان محجور است چون در مقام ریاست مجلس شایسته نبود تا ازهر کس و ناکسی پول های یامفت و حرام بگیرد و سینه خود را جلو هم بدهد و با افتخار اقرار کند که باز هم می گیریم! رییس مجلسی که این چنین رفتار می کند، حتماً محجور است.
پدرتان محجور است چون یکی از شرایطی که موجب می شود تا فرد برای رییسجمهور شدن احساس تکلیف کند، داشتن توان جسمی است که ملت دیدند و خود شما هم خیلی بهتر از ملت می دانید که پدر گرامی شما همان سال 84 در مصاحبه های تبلیغاتیاش، چنان نفس نفس می زد که انگار ریه های وی نیز مانند سواد سیاسیاش،عاریتی است. چه برسد به امسال که قدرت عبور بدون کمک دیگران را حتی از یک جوی خیابان نداشت! کسی که خودآگاهی مفرطی که از ضعف قوای جسمانی خویش دارد، ولی باز هم اصرار بر تصدی کرسی عملیاتیترین سمت کشور را دارد، نمی توان محجور دانست؟
جناب کروبی جوان، فیلم "سازدهنی" نادری را حتماً دیده اید! شخصیت عبدلی یادتان هست؟ که بچه ها را برای بهره مندی از سازدهنیاش، مبدل به چاکران خویش کرده و بر گردهی آنان سوار می شد؟ پدر محجور شما سالهای سال، جایگاهی را که در نظام به هم رسانده بود، چونان سازدهنی مذکور بهکار گرفته و عده ای را مبدل به عمله و اکله خود کرده و دانسته های کارشناسی کم و بیش آنان را سپر بی سوادی خود کرده است. او سالهای سال است که سوار بر گردهی چندی از درجه چندمهای اصلاحاتی، خر خود می راند. اما از آنجا که همیشه ماه پشت ابر نمی ماند و از سال 84 که شیخ مهدی، سر پیری، عشق قدرتش سر جنبانده بود و گمان هم نمی کرد که سر به رسوایی زند، با گفتار ورفتار خود، قلت سواد علمی و کارشناسیاش را به همه اثبات کرد. که اوج این خود افشایی، در انتخابات امسال بود.
شما که فرزند و امین او هستید به او بگویید:
شب مناظره با احمدی نژاد آیا نگفت که به او تهمت زده اند که در شب عروسی دخترش، سکه تقدیم میهمانان کرده؟ و سپس با مظلومیتی خاص نگفت که کروبی اصلا دختر ندارد؟
آقای حسین کروبی، پدرتان روی آنتن زنده با این شگرد زشت سعی در فریب علنی ملت داشت! زیرا، اولا که این شایعه را کسی در ایام انتخابات نشنید مگر از دهان گهربار خود شیخ مهدی، ثانیا، نگفت که آیا این واقعه در عروسی حسین (خود شما) پسرش رخ نداده است؟!
اگر پدرتان محجور نبود یک سابقه داراقتصادی زندان رفته که شیخ مهدی را "کسی" کرد، به معاون اولی خود انتخاب نمیکرد.
اگر محجور نبود، از ایستادن با فاصله کرباسچی، در تابلوهای تبلیغاتیاش با او، باید شیرفهم می شد که کروبی در بهترین حالتش برای هم تیمی هایش چیزی بیش از دستمال کاغذی نیست، نکتهای که در پای صندوق رای، توسط کرباسچی اثبات شد.
پدرتان اگر محجور نبود، با شمارش آرا باید می فهمید که ملت بزرگ ایران خیلی محترمانه و با تخفیف صد درصد به او میگوید که: به خانه ات برو!
کروبی اکر محجور نبود با دوره گردی سیاسی و فحاشی به نظام، دربهدر به دنبال بازداشت وزندان نبود!
کروبی جوان،
پدرتان محجور است چون در چند ماه پس ازانتخابات، تمام عفاف سیاسی دهه اول انقلابش را با معامله سیاسی که با رسانه های معاند کرد، به باد داد.
کروبی محجور است چون بیانیه اخیرش که کف دهانش در شب مناظرات، بهخوبی در این نوشته نیز هویداست و مرور دشنامها، تهمتها و اهانتهای ملی و دینی وی به ملت ونظام، نشان از محجوریت عمیق این عزیز از دست رفته دارد.
حسین جان، تو را به صاحب اسمت قسم، بپذیر که پدرت بر سر شاخ بن می برد، لذا محجور است، بر سر ملت، منت بنه و حضانتش را برعهده بگیر و او را به خانه ببر!
والعاقبة للمتقین