بدن سالم، مهارت قشنگی دارد. اگر ویروسی به درونش راه یافت، نیروهای دفاعی بدن دست به کار میشوند و آن ویروس بیماریزا را لت و پار میکنند. در این درگیری، نه تنها نیروهای دفاعی اثر ویروس را خنثی میکنند بلکه کاری میکنند که بدن تا همیشه از شر بیماری این ویروس راحت شود. و این اثر ناگیرایی و مقاومت بدن که در پی حملهی این ویروس به دست آمده است، به قدری ارزشمند است که به تب و لرز چند روزهی بدن میارزد.
بعدها پزشکان هم یاد گرفتند. آنها به زور آمپول هم که شده، چندتا ویروس بختبرگشتهی مردنی را در بدن میاندازند، تا نیروی دفاعی بدن، دوباره به پا خیزد و حساب این ویروسهای از همه چیز بیخبر را بگذارند کف دستشان. البته این کار هم ممکن است اندک عوارضی داشته باشد، ولی هیچ مهم نیست. فقط باید در نظر داشت که این روش، برای بدن سالم کارایی دارد و بس؛ یعنی اگر برای بدن بیمار و مشکلدار از این بازیها دربیاوریم، آن بدن بیچاره نفله میشود.
دقیقا همین شگرد در جامعهی سالم هم قابل اجراست و خدا از قدیم ندیمها چنین نقشههایی برای جامعههای سالم کشیده است. او هر چند وقت یک بار، چند ویروس به جان جامعه میاندازد، تا مردم بریزند و با تکیه بر ایمان و عقایدشان، بزنند ویروسها را لت و پار کنند و قال قضیه را بکنند... و به اقتدار و ایمنی جامعهشان بیافزایند.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت، که جامعهی سالمی مثل جامعهی ما، برای ارتقا و اقتدار بیشتر نیاز به ویروس هم دارد، ولی این وسط هر کسی بسته به شخصیتی که دارد و کارهایی که قبلا انجام داده است و نور یا ظلمتی که در دل دارد، نقشی را داوطلبانه میپذیرد و خدا هم همان نقش را به او میدهد.
در این فتنهی اخیر، بیشتر مردم ایران نقش نیروهای دفاعی این جامعه را بازی کردهاند، چون شخصیتشان با این نقش هماهنگ بوده است، و افرادی مثل کروبی و خاتمی و موسوی هم لطف کردند و نقش ویروس را پذیرفتند. لابد شخصیتشان هم به ویروس بیشتر شبیه بوده است تا آدم حسابی. ولی هر چه که باشند، تا کنون ویروس مفیدی بودهاند، چون بعضیها کفر آدم را درمیآورند، اما این ویروسهای نازنین، ایمان مردم را درآوردند... ? دی ماه قطره ای از آن بود ..