گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، بیشک منفورترین رژیم نزد اهالی منطقه پس از رژیم نامشروع صهیونیستی، دولت مرتجع سعودی است، این را به جرأت میتوان گفت. رژیمی توتالیتر و دیکتاتور؛ که با آداب و ترتیبات قرون وسطا اداره میشود و از اتحاد شوم تاج و وهابیت پایهریزی شده است. تردیدی نیست که یکی از عوامل تنفر ملت های منطقه از این رژیم متحجر، همین مذهب دُگم و افراطی وهابیت است، مذهبی که تخم آن صد و چند ده سال پیش و به دست انگلستان در منطقه کاشته شد و تا کنون ثمرتی جز جنگ و نژادپرستی در جهان اسلام نداشته است. انگلیسیها به خوبی میدانستند میتوانند با ابداع مذهبی واپسگرا و اطاعتپذیر در میان مسلمین، بر امورات و چاههای نفتی آن ها مسلط شده و پادشاهانی دست نشانده و خودفروخته را برای اجرای اوامر خود روی کار آورند.
خشم و تنفر مردم ایران از رژیم کودککُش سعودی از همان روزهای نخست انقلاب اسلامی هم تا به امروز در حد منتهای خود قرار داشته و خاصه این روزها و بعد از به خاک و خون کشیده شدن صدها تن از حجاج ایرانی در فاجعه منا، به نحو بی سابقهای افزایش یافته است. مردم ما هیچگاه هیچ دل خوشی از آل سعود و عُمال آن نداشتهاند، چه از همان روزهایی که گنبد و بارگاه ائمه ی شیعه را در بقیع مورد جسارت و تخریب قرار دادند و چه آن روزهایی که صدها تن از هموطنانمان را در سال 66 و در حین مراسم برائت از مشرکین قتل عام کردند، و چه این در این سالهای اخیر که با ابداع و پشتیبانی از انواع و اقسام گروه های تکفیری-تروریستی در منطقه، خواب و خوراک از سرِ بسیاری از برادران ایمانی ما ربودند و چه حتی این اواخر و وقتی که "چنگیز مآبانه" شمشیر را برای مردم مستضعف یمن از رو بستند و با حملات هوایی و زمینی خاک آن دیار کهن را به توبره کشیدند.
در تمام این سالها اما برخلاف تودههای مردم، متأسفانه برخی افراد و برخی مسؤلین در درون کشور به دنبال از سرگیری روابط حسنه با این رژیم قرون وسطایی بودهاند. برخیها هم احتمالاً و با دریافت پولهای کلانی از شیوخ عرب، اجیر شدهاند تا خشم و غیرت انقلابی مردم ایران را مورد تردید قرار داده و با هماهنگی دیگر سرویسهای جاسوسی غربی در این بین دلالی کنند.
آن چه در پی است معرفی برخی از این افراد و نقش آنها در راه ترمیم روابط و تطهیر رژیم تمامیتخواه سعودی است:
عطاالله مهاجرانی
وزیر فرهنگ سابق، «شیر خَر» خوردهی اصلاحطلبی که رییس دولت اصلاحات وی را «زینت الوزرا»ی کابینهی خود میدانست و به مواضع و اقدامات خلاف شرع و هنجارشکنانهی وی در زمان وزارتش فخرها میکرد. مهاجرانی در آن سالها و در زمان قدرت اصلاحطلبان تمام تلاش خود را در قامت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی این مملکت برای ایدئولوژیزدایی و لیبرالیزه کردن فضای فرهنگی کشور انجام داد و به این ترتیب میکوشید تا عملیات استحاله و تغییر نرم رفتار جمهوری اسلامی را که مدّ نظر آل سعود و غربیها بود، به نحو بینقصی انجام دهد.
مهاجرانی اما وقتی که تشت رسوایی وطن فروشیهایش از بام افتاد و البته بعد از افشای خبر تجاوز وی به منشی و مسؤل دفترش، متواری شد و از ایران گریخت و به دامان پادشاهی انگلستان در لندن پناهنده شد. او تمام این سالها و در خدمت انگلیسیها توان پیدا و پنهان خود را برای اطاعت از سرویسهای جاسوسی غربی و تضعیف نظام اسلامی معطوف کرده است.
اسنادی که اخیراً توسط سایت ویکی لیکس منتشر شده نشان میدهد مهاجرانی علاوه بر سرویس های جاسوسی غربی، از رژیم مرتجع سعودی نیز دریوزگی میکرده است. سایت ویکیلیکس سندی منتشر کرده که نشان میدهد سفارت سعودی در انگلیس هزینه تحصیل پسر وی را تأمین میکرده است. این سند که تاریخ آن متعلق به 10 اکتبر سال 2011 است اشاره میکند که به درخواست عطاالله مهاجرانی این بورس تحصیلی در مقطع دکترا برای پسرش توسط سفارت عربستان تامین شده است. همچنین این سند اشاره دارد که سفارت عربستان در لندن هزینه بیش از 12 هزار پوندی برای هرسال تحصیلی(4 سال_از 2011 تا2015) و هزینهای بالغ بر 4256 پوند برای هزینههای زندگی پسر مهاجرانی را تامین میکند.
علیرضا نوری زاده
نوری زاده یکی از عوامل سرویس های جاسوسی غربی است که حالا سالهاست با پول شیوخ سعودی بساط تبلیغاتی و جاسوسی خود علیه جمهوری اسلامی را در لندن پهن کرده است. ارتباطات گسترده نوری زاده با دستگاههای اطلاعاتی-جاسوسی اعراب و غربیها و صهیونستها از دیرباز تاکنون ادامه پیدا کرده است. از جمله عناصر مرتبط با نوری زاده در داخل به زمانی برمیگردد که وی در تلاش برای احیا و استفاده از باند مهدی هاشمی معدوم و خط دنباله او بود.
نوری زاده در تمام طول مدت وابستگی به سرویسهای غربی علاوه بر استفاده از منابع اطلاعاتی آنها و خدمت رسانیهای گستره به عوامل اجراییشان از منابع مالی این سرویسها نیز بی بهره نبوده است.
او با دریافت پولهای هنگفت در مقطعی خاص عامل ایجاد جنگ روانی در داخل نظام بود. شرکت در جلساتی مانند الجنادریه و دریافت کمک هزینه چندین میلیون دلاری از پادشاه عربستان او را تبدیل به رابط اصلی فتنه گران و منابع مالی غربی و عربی کرده است و اکنون در میان اپوزیسیون به عنوان «کیسه پول» شناخته میشود.
اکبر هاشمی رفسنجانی
در تمام دوران ریاست جمهوری اش میکوشید تا روابط ایران و عربستان را بهبود بخشد. وی سفرهای متعددی به عربستان انجام داد و گفته میشد که جایگاه خاصی نزد مقامات عربستانی پیدا کرده، و حتی با شیوخ عرب روابط خانوادگی هم دارد. این جایگاه به حدی بود که بعد از اتمام دوره ریاستجمهوری هاشمی و در 20 خرداد 1387، از وی به عنوان مهمان ویژه کنفرانس بینالمللی گفتگوی اسلامی دعوت به عمل آمد تا در این کنفرانس شرکت کند.
یک سند محرمانه ارسال شده از کویت به وزارت خارجه آمریکا در تاریخ 24 ژانویه 2007 به شرح نتایج دیدار یک روحانی بلندپایه شیعه کویتی با علیاکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس تشخیص مصلحت نظام در یک هفته قبلتر میپردازد. این سند که سایت افشاگر ویکیلیکس آن را منتشر کرده از قول «سید محمد باقر المحری»، از روحانیون بلندپایه شیعه در کویت مینویسد آقای رفسنجانی «حامی ایده گفتوگوی آمریکا، عربستان سعودی و ایران درباره عراق است».
در بخشی از این سند آمده است: «المحری مدعی است رفسنجانی کاملاً با او درباره نیاز گفتوگو بین آمریکا، عربستان سعودی و ایران موافق است.»
در ادامه سند مورد نظر آمده است: «المحری درباره عراق، شدیداً و مکرراً بر لزوم تعامل شیعیان عراق با عربستان سعودی و مماشات با آنها تأکید و استدلال میکند سنیها در عراق نباید از فرایند سیاسی کنار گذاشته شده و به حاشیه رانده شوند.»
شیخ اکبر هاشمی، که به طور سنتی گمان میشد روابط خوبی با خاندان سلطنتی سعودی دارد، این روزها اما و بعد از مرگ ملک عبدالله و به تاج و تخت رسیدن پادشاه جدید، به نظر میرسد دیگر حنایش نزد سعودی ها رنگ باخته و دیگر خبری از میانجیگریهای وی برای بهبود روابط دوجانبه نیست. شیخ اکبر اما همچنان امیدوار به نظر میرسد. آن چنان که در چند روز گذشته بازهم و در ملاقات با اشتان مایر وزیر امور خارجه آلمان، از وی خواست تا برای بهبود روابط ایران و عربستان اقدام کند.
رییس دولت اصلاحات
رییس دولت اصلاحات هم از دیگر رجال سیاسی کشور است که می کوشد تا برخلاف خشم و نفرت انقلابی مردم از پادشاهی آل سعود، به دلالی روابط بین ایران و رژیم سعودی بپردازد.
وی در جریان سفرها و ملاقاتهای مشکوکی که پیش از انتخابات هشتاد و هشت به کشورهای مختلف جهان داشت، به عربستان سعودی هم رفت و در جریان ملاقات با ملک عبدالله پادشاه وقت سعودی، کمک یک میلیارد دلاری را برای تقویت آنچه "جنبش سبز" نامیده میشد دریافت کند. آنچه بر حساسیتهای این دیدار و پرداخت رشوه از سوی سعودیها افزوده، شنیدههای فراوان درباره نقش عربستان سعودی در جریان انتخابات و حوادث پس از آن است. سعودیها حتی برنامههای مدونی برای همکاری رسانهای با CIA در جهت حمایت از آشوبهای تهران را طراحی کرده بودند.
محمد جواد ظریف
نه این که بعد از فاجعه منا کمترین تحرک دیپلماتیکی از وی و دستگاه تحت امرش برای تعقیب و پیگیری قضایی عاملان و بانیان سعودی آن جنایت دیده نشد، که بعد از گذشت کمتر از چند روز از آن فاجعه و در مصاحبه با یک روزنامه کویتی از تمایلش برای دوستی با عربستان سخن گفت! تصویر زانو زدن وی در برابر یکی از شیوخ عرب و در روزهای غصه و غمهای مردم در رثای هموطنان به خاک و خون کشیده شدهشان در صحرای منا، اوج حقارت و درماندگی دیپلماسی خنده را در تعامل با سعودی به نمایش گذاشت.
در روزهای اخیر هم و همزمان با سفر وزیر خارجه آلمان به تهران، ترجیح داد تا وی را هم واسطه روابط با عربستان قرار دهد، هرچند که این واسطهگری با واکنش تند و خشن الجبیر وزیر خارجه سعودی ها مواجه شد، الجبیر در کنفرانس مطبوعاتی مشترک با اشتان مایر ضمن اشاره تلویحی به این واسطهگری، ایران را به مقابله در همه ی عرصهها تهدید کرد. در بیشتر از دوسال گذشته استاد محمد جواد ظریف ترجیح داده تا به جای دفاع از منافع ملی و استیفای حقوق مردم، تنها بخندد و در برابر اعراب زانو بزند. «عزت» کلیدواژه گمشدهی این روزهای دستگاه دیپلماسی است.
کد خبر: | 452643 |