آیت الله صانعی دیروز
روزنامه کیهان 72/10/2
روزنامه جمهوری اسلامی
****************************************************************************
آیت الله صانعی امروز
به دو تصویر پایین دقت کنید
این هم متن مربوط به آیت الله صانعی
به پاراگراف اول دقت کنید (به گرمی پذیرفت!!)
این هم تصاویری از ویژه برنامه های بی.بی.سی
بعد از اینکه جامعه مدرسین آیت الله صانعی را فاقد شرایط لازم برای مرجعیت اعلام کرد
همان آخوندهایی که دیروز آیت الله صانعی آنها را می کوبید
امروز از عاشقان او هستند
بسم الله الرحمن الرحیم
ضمن تبریک فرا رسیدن ایام الله دهه فجر و گرامیداشت سی امین سالگرد پیروزی انقلاب و یاد شهیدان و امام شهیدان.
بنده امروز در فرصت این نطق علی رغم میل باطنی ام ، نه در دفاع از
دولت مردمی ، ولایتمدار، مکتبی، پرکار، استکبار ستیز، عدالت طلب و حامی
محرومان ، بلکه در دفاع از آرمان ها و ارزش هایی که در هشت سال حاکمیت
تندروترین نیروهای یک جریان سیاسی و در قالب شعار اصلاح طلبی مورد بدترین
بی مهری ها قرار گرفت ، سخن بگویم...
گفته اید که در این چند سال شهیدان مظلوم واقع شدند و
بیشترین هزینه را داده اند! گفته اید که امروز کسانی که روحشان ، جانشان و
سابقه شان با شهادت ، مقاومت و ایثار رابطه ای ندارد به ارزش ها متوسل می
شوند!
در پاسخ از این جماعت پرمدعا باید پرسید بای ذنب تهمت؟
یادتان رفته که در دوره شما بود که سرور و سالار شهیدان به سخره گرفته شد
و یار با وفای شما که امروز به دلیل مواضع ضد دینی اش حتی شرم دارید نامش
را بر زبان آورید، خشونت کربلا را نتیجه خشونت جنگ بدر دانست ! یادتان رفته که ارمغان آزادی شما به انتحاری نامیدن شهادت طلبی انجامید. شهادت
طلبان بسیجی که جرمی جز حرکت در خط ولایت فقیه ندارند، در برابر شما با
شلاق "توپ تانک بسیجی دیگر اثر ندارد"، نواخته شدند و شما نه تنها سکوت که
با لبخندتان شعار دهندگان را تشویق کردید. روزنامه دولتی ایران که در دوره
شما خط شکن ارزش ها و حاکم ساختن سکولاریسم بود ، هر ساله در آستانه ماه
محرم با درج مقالاتی با زیر سئوال بردن عزاداری از اینکه چرا ما ملتی
غمناک هستیم، قلم فرسایی می کرد و از افزدون دهه صفر، دهه فاطمیه، دهه
محسنیه بر دهه عاشورا گله مند بود. راستی اینها در زیر عبای چه کسی پنهان
شدند و دل خانواده شهدا را خون کردند ؟!
هنوز از یاد نبرده ایم افاضات وزیر لندن نشینتان را که در بکار بردن واژه مقدس برای دوره دفاع مقدس تردید داشت ، همو که امروز در آن سوی مرزها به العربیه و شرق الوسط سرویس می دهد و روزگاری
در خصوص تخریب مقدسات چنان عمل کرد که حوزه مقدسه قم به نشانه اعتراض برای
اولین بار در تاریخ انقلاب اسلامی با راه اندازی تحصنی عظیم در مسجد اعظم
قم خروشید ، تحصنی که حضور مراجع تقلید و علمای بزرگی همچون آیت
الله مشکینی ، آیت الله یزدی و آیت الله جوادی آملی را به دنبال داشت و
رهبری معظم انقلاب در وصف خدمات این وزیر مورد حمایت شما فرمود : برخی طوری عمل می کنند که دشمن برایشان کف می زند.
آیا غیر از این بود که مردی با عبای شکلاتی خود پناهگاه آنها
شد و کار را رساند به آنجا که امروز حتی شیخ غیرتمند اصلاحات هم طاقتش طاق
شده و از هم نشینی با شما اعلام برائت میکند؟!
البته از یک منظر شما درست فرموده اید، در دولت نهم شهدایی
مانند شهید ! آبراهام لینکلن که شما آنها را خوب می شناختید و در مصاحبه
با خبرنگار CNN از او به این تعبیر یاد کرده اید و بعدها برای بازماندگانش
نامه نوشتید و شروط ذلت باری همچون عدم حمایت از حماس و کمک در خلع سلاح
حزب الله و تعلیق غنی سازی هسته ای را پیشنهاد دادید تا ما را محور شرارت
ندانند، مظلوم واقع شدند ! ما معنی مقاومت را از این مواضع شاه سلطان
حسینی شما و وکیل الدوله های اصلاح طلبتان بویژه در مجلس ششم فهمیدیم ،
آنگاه که حقیرانه و با پذیرش ترس در برابر دشمن در همین مجلس و از پشت
همین تریبون نطق کردند و به رهبری معظم انقلاب نامه نوشتند و پیشنهاد سر کشیدن جام زهر و پذیرفتن شروط آمریکای جنایتکار را دادند.
گفته اید که گاهی اسم جمهوری اسلامی هست ولی به دلیل
بداخلاقی ها یا تبعیض معلوم می شود که ما از مسیر منحرف شده ایم ، این
جمله را از شما می پذیرم ولی تاکید می کنم که این کمترین درجه انحراف در
جمهوری اسلامی است ولی بیشک کسانی که استانلی روم ، معاون سازمان امنیت
ملی آمریکا در سال 1380 از ظهورشان خبر می دهد، اوج درجه انحراف را نشان
میدهد، آنجا که گفت : " آنچه تا کنون همه تحرکات ما را برای براندازی
جمهوری اسلامی باناکامی مواجه کرده ، اعتقاد مردم ایران به ولایت فقیه است
. ولایت فقیه و میزان برد احکام آن برای ما و گنجینه های اطلاعاتی ما
ناشناخته مانده اما نا امید نیستیم ، خوشبختانه احزاب و آدم های تازه نفسی
در ایران در یک حرکت جمعی با ظرافت این خار را از چشم ما بیرون می کشند."
اوج انحراف جمهوری اسلامی از مسیر حقیقی آن زمانی است که عده
ای به دنبال حاکم کردن جمهوری اسلامی بدون ولایت فقیه باشند ، همانطور که
در سال 1381 و در همایش های خارجی گروه های ضدانقلاب مطرح کردند: " از این
پس نباید از براندازی جمهوری اسلامی حرف زد. باید از تشکیل جبهه ضد
دیکتاتوری و ضد ولایت فقیه استقبال کنیم. یعنی تلاش برای جذب نیروهایی که
جمهوری اسلامی را می خواهند اما ولایت فقیه را نمی خواهند." شما بگویید چه
کسانی در این سال ها به دنبال حذف ولایت فقیه و یا استقرار نظام جمهوری
اسلامی بدون ولایت فقیه بودند. چه کسانی شعار حاکمیت دوگانه و لوایح دوقلو
را عرضه کردند. راستی شما نمی دانید جناب جرج دبلیو بوش از چه احزاب و
شخصیت هایی در ایران بارها و بارها حمایت کرد و آنها در زیر عبای شکلاتی
چه کسی پنهان شده بودند؟!
گفته اید که امروز کسانی، اهالی ایثار و شهادت را از صحنه
اجرایی کشور بیرون می کنند تا سلیقه خود را حاکم کنند!؟ به راستی دولت نهم
که مهمترین ویژگی اش صراحت لهجه در دفاع از آرمانهای انقلاب و مدیران
آرمانگرا و ارزشمدار است ، می کوشد تا اهالی ایثار و شهادت را از صحنه
اجرایی کشور بیرون کند یا آنها که به فرموده رهبری معظم انقلاب :
"متأسفانه در برخى از اوقات گذشته، می دیدیم که بعضى از کسانى که مرتبط با
مسئولین بودند یا حتى خودشان مسئول یک بخشى بودند، کأنّه از گفتمان انقلاب
در مقابل دیگران شرمندهاند و خجالت می کشند که حقایق انقلاب را بر زبان
جارى کنند یا آنها را پیگیرى کنند یا به آنها اهمیت بدهند! این براى یک
جامعه خیلى بلاى بزرگى است؛ این را شما (دولت نهم) ندارید."
گفته اید که در گذشته کاری شد تا همه قدرت های جهانی گفتند
که منافقین تروریستند، اما عملکرد امروز باعث شده تا نام این گروهک از
لیست گروههای تروریستی در اروپا خارج شود. از این که نمی دانید یا خود را
به تجاهل می زنید که چرا اروپا این چنین مضطرب پس از سال ها مجددا به
منافقین قدیم دل خوش کرده ، متعجبم ! اروپا و آمریکا در سال های گذشته
همواره به عوامل نفوذی خود که به برکت ساده لوحی شما در بدنه اجرایی کشور
نفوذ یافته بودند، دل خوش داشتند. راستی پاسخ دهید که در کدام دولت روند
غرب باوری و گرایش های سکولاریستی در مدیران نظام حاکم شده بود که رهبری
انقلاب جلوگیری از گسترش آن را از امتیازات دولت نهم دانستند و فرمودند :
"روند غربباورى و غربزدگى را که متأسفانه داشت در بدنه مجموعههاى دولتى
نفوذ می کرد، متوقف کردید" و "گرایشهاى سکولاریستى که در بدنه مجموعه
مدیران کشور نفوذ مىکرد جلویش را گرفتید." بدیهی است که از وقتی با ظهور
دولت نهم عرصه بر این منافقان جدید تنگ شد ، تمام چشم ها به همان منافقین
قدیم دوخته شود.
برادر من! کاندیدا می شوید یا نه، نمی دانم . هرچند از این
ادبیات رایحه تخریب و کاندیداتوری به مشام می رسد، و من نیز امیدوارم
کاندیدا شوید و همه دوستانتان را به یاری بطلبید و خود را در برابر آزمون
انتخاب مردم قرار دهید تا ببینید مردم کدام چشم را انتخاب می کنند ، چشم
پف کرده و سرخ شده شما را که به اقرار مسئول دفترتان برای تماشای فوتبال
دو تیم خارجی تا نیمه شب بیدار مانده یا چشمان قرمز و خسته دولتی را که
برای حل مشکلات مردم محروم در این استان و آن استان تا نیمه شب بیدار
مانده، اما شما را به خدا قسم اگر می خواهید به میدان بیایید، مقاومت و
ایثار و شهادت و دین باوری را دست مایه سیاست بازی تان قرار ندهید که پیش
از این بر آزادی و اصلاحات و جامعه مدنی دست گذاشتید و عاقبت آنها را
دیدیم ، ما را به خیر شما امید نیست ، شر مرسانید.
عکس ها:
+ عکس های جدیدی از حضور نیروی های حزب الله ببنید
+ عکس های وحشی گری سبز در خبرگزاری ها ببنید و ببینید و ببنید
+عکس اهانت به امام ببنید
+ پاره کردن عکس امام بار دیگر در عاشورای88 توسط یزیدیان وحشی سبزپوش ببنید
+ یزیدیان وحشی سبز پوش سطل آشغال را به آتش کشیدند(علاقه وافر این وحشی ها به سطل های آشغال غیر قابل انکار است) ببنید
+ مرگ بر میریزید(تقدیم به یزید امروز) ببنید
+ سیل جمعیت نیروهای حزب الله-پل کریم خان زند ببنید
* آتش زدن قرآن توسط امویان سبز خبر کامل
شادی روح امام و شهدا صلوات
وقتی عرب ها در مورد دکتر احمدی نژاد کلیپ می سازند...
خیلی
جالبه! یه مقایسه زیبا...اولش هم یک حدیثی از ابوهریره اون هم از صحیح
بخاری، احتمال داره سازندگان این کلیپ از برادران اهل تسنن هم باشد! یک
احتمال است...
شاعر میگه:
معرفت در گرانی است به هر کس ندهند
پر طاووس چه زیباست به کرکس ندهند
6،7 مگابایت
دانلود کلیپ تصویری
مستقیم یا غیر مستقیم
شادی روح شهدا صلوات
مجری سی
بی اس در ادامه سئوال هایش در مورد حوادث بعد از انتخابات عکس ندا آقا
سلطان را به دکتر احمدی نژاد نشان داد و از او پرسید که آیا این فرد را می
شناسد؟ دکتر احمدی نژاد با توضیح مسئله مرگ مشکوک ندا آقا سلطان ابتکار
جالبی کرد ...
دکتر احمدی نژاد عکس مروه الشربینی شهیده حجاب را به مجری سی بی اس نشان داد گفت:
شما این عکس را می شناسید؟ مجری گفت: نه! و دکتر اادامه داد: این طبیعی
است! خبر این حادثه ده روز از افکار عمومی مخفی ماند و قبل از کشته شدن
خانم ندا آقاسلطان بوده است؛ چرا این حادثه در رسانههای غربی انعکاس
نیافت؟
3،1 مگابایت
دانلود کلیپ تصویری و یا دانلود غیر متسقیم
شادی روح امام و شهدا صلوات
یت الله علی خزعلی، که در شب های هشتم، نهم و دهم محرم در جمع دانشجویان دانشگاه
فردوسی به سخنرانی پرداخت، نکاتی خواندنی درخصوص نقلقول از مرحوم آیتالله سید
روحالله خاتمی (پدر سید محمد خاتمی)، پاسخ به اظهارات هاشمی رفسنجانی و اشاره به
عاقبت مرحوم منتظری بیان کرد.
به گزارش استقامت به نقل از رجانیوز از مشهد، این
عضو مجلس خبرگان رهبری گفت: من تعجب می کنم در مشهد مقدس ما، سه هفته قبل، یک نفر
که در دورانی رئیس جمهور بوده، آمده اینجا گفته موضوع رهبری برخاستهی از مردم است.
پس روایت ولیعصر(عج) را چهکار می کنی؟ تو که لقب آیتالله را همینطوری گرفتی،
روایت ولیعصر(عج) را چهکار می کنی؟ من او را حجت قراردادم، مال مردم است یا مال
ولیعصر(عج) است؟ و اگر مردم او را نخواستند باید کنار برود. به به چه صغرایی و چه
کبرایی! اولاً رهبری زمینی نیست، آسمانی است، دوم [مردم] ایشان را نمی خواهند؟
وی ادامه داد: هرجا سخن باشد، زن و مرد می ریزند؛
روز جمعه دیدید راهپیمایی چه کردند مردم؛ راهپیمایی به این قدرت و قوت نداشتیم، این
چه حرفی است، می زنید؟ بلافاصله وزیر اطلاعات آمد گفت ایشان منحرف شده است، ایشان
با منحرفین همدستند. آبرو رفت. چرا اینطور باشد؟ 21 آذر روزنامه ایران را مطالعه
کنید، بلافاصله وزیر اطلاعات آمد در مدرسه فیضیه و گفت که ایشان همراه است با
منحرفین و ایشان با ما نیست. شعار تندی هم دادند که خودتان ملاحظه کنید، من مایل
نیستم وارد شوم ولی باید پرده را برداریم.
خزعلی افزود: پسر و دختر شما چه کردند؟ در
خاندانشان بالا نشسته بود من رفتم پیش ایشان، گفتم جناب آقای هاشمی من به شما
میگویم طبق قانون عمل کنید. علی علیهالسلام زیر قانون است، شما بالای قانونید؟ هم
خودتان و هم فرزندانتان. هرچه قانون می گوید عمل کنید. قانون درباره ثروت هرچه می
گوید، عمل کنید. شما فوق قانون نیستید. علی[علیهالسلام] با یک نفر یهودی پیش قاضی
میآید آن قاضی قدری به علی[علیهالسلام] احترام می کند، دیدند پرخاش می کنند چرا
به من احترام بیشتر گذاشتی ما مدعی و مدعی علیه هستیم چرا بیشتر گذاشتی؟ اینطوری
است. +فیلم
وی همچنین در رابطه با مرحوم منتظری گفت: آقای
منتظری اولش خیلی خوب بود، اما آخر کار را خراب کرد. یک فقیه ایشان را تشییع نکرد.
اما محض اینکه حسابی باز نشود، گفتند در حرم دفن کنید و تشییع هم کردند، این هم
مطلب داشت می خواستند امام زاده درست کنند ایشان را در خانه دفن کنند، ایشان بشود
امام زاده و این را بیدار بودند مبادا این کار بشود، پرونده اش موجود است یک نفر
رفت به قم گفتم به او بگویید نمازت را باید چهار رکعتی بخوانید، مسلمانی سفر معصیت،
نمازش قصر نیست، سفر شما معصیت است، برای تجلیل منتظری نرفتید برای سبزپوشان
رفتید... اگر دو رکعتی خواندید، باید قضا کنید. شرط است در سفر، سفر معصیت نباشد.
+فیلم
عضو مجلس خبرگان در بیان خاطره ای از پدر سید محمد
خاتمی گفت که "در زمانی که سید محمد خاتمی به سمت وزارت ارشاد منصوب شد برای عرض
تبریک به خدمت حضرت آیتالله خاتمی (پدر محمد خاتمی) رفتیم که با ناراحتی ایشان
مواجه شدیم و ایشان گفت که "خطرناک است، پسر من غربزده است. +فیلم
خاتمی در دولت اول هاشمی رفسنجانی به عنوان وزیر
فرهنگ مشغول به کار شد اما پس از آنکه توفیق چندانی در مواجهه با "تهاجم فرهنگی
غرب" و اجرای تاکیدات رهبر معظم انقلاب نداشت، از وزارت ارشاد استعفا کرد.
آیت الله خزعلی در ادامه سخنانش اضافه کرد:
متاسفانه در دوره ای افرادی غرب زده، رئیس جمهور شدند که باعث شدند کشور پسرفت کند.
در جلسه ای 3 نفره که من و آیت الله جنتی در خدمت یکی از بزرگان بودیم. آیت الله
جنتی گفت ما در شورای نگهبان به خاتمی رای دادیم و پشیمان هستیم.
در سال های گذشته هم برخی فعالان سیاسی از رویکرد
دولت اصلاحات و آقای خاتمی انتقاد کردند و حمایت دولت های غربی از رفتار آنان را،
به عنوان یکی از نقاط ضعف دولت های هفتم و هشتم دانستند. آنان همچنین گفتند که رئیس
بنیاد بارن در مسیر دلخواه غرب حرکت کرده است.
در جریان انتخابات ریاست جمهوری دهم هم، افرادی چون
کیان تاجبخش، دیدارهای آقای خاتمی با جرج سوروس، پدر انقلاب های مخملی، که در سال
های گذشته صورت گرفته بود را، فاش کردند.
گرچه رئیس بنیاد باران در ابتدا، این موضوع را
تایید نکرد اما چندی بعد خود سوروس به دیدارهایش با آقای خاتمی اذعان کرد که این
موضوع باعث ایجاد دردسرهایی برای رئیس دولت اصلاحات شد.
آقای میرحسین موسوی، نخست وزیر دوران دفاع
مقدس، سلام و ایام به کام، امیدوارم که حالتان خوب باشد!
الان که این نامه را برایتان مینویسم، چند
ساعتی از هجوم وحشیانه حامیان و طرفداران سبزپوش شما به مردم بیگناه و مظلومی که
امروز (یعنی 26 خردادماه) مشغول راهپیمایی آرام و مسالمت آمیز در خیابان و میدان
آزادی تهران بودند، میگذرد.
وقتی این نامه را مینویسم، سنگباران
وحشیانه اراذل و اوباش تهران را به سوی مردم بیگناه به خاطر میآورم، آنهایی که
ناجوانمردانه و بدون کمترین رحم و مروتی، سنگ و چوب و چماق و شیشه و بطری را بسوی
مردان و زنان بیدفاع مقابل خود پرتاب میکردند و سر و سینه و صورت و شکم و بدن
آنها را مورد هدف قرار میدادند. سیاهی آسمان را خوب به خاطر میآورم که نشان از
تعداد انبوه سنگ و بطری تهیه شده توسط اراذل و اوباش و آمادگی قبلی آنها
دارد!
الان که این نامه را مینویسم، سر و صورت
خونین و زخمی آن پیرمرد مظلوم و بیگناه در ذهنم مدام عبور میکند که خون از صورتش
فواره میزد و کسی نبود که به دادش برسد.
الان که این نامه را مینویسم، اشک و گریه
زنان و دخترانی را با خودم مرور میکنم که وحشت از چهرهشان میبارید و به دنبال
راه فراری بودند که خودشان را از دست نامردان بیغیرتی نجات بدهند که بر سر و صورت
و دستان خود شال سبز جنابعالی را آویزان کرده بودند!
الان که این نامه را مینویسم، یاد
پیرمردان و پیرزنانی میافتم که برخلاف جوانها، قدرت و توانایی فرار از دست
نامردمان را نداشتند و بر زمین میافتادند و بلند میشدند و با هزار زحمت و ترس و
ناامیدی به دنبال جای امنی بودند!
الان که این نامه را مینویسم، یاد آن جوان
مظلومی می افتم که در چنگال اوباش و آشوبگران گرفتار شده بود و کتک میخورد و آنها
هم فریاد میزدند:«ای ول، اسیر گرفتیم!» خدا میداند که آن بیچاره الان در چه
وضعیتی قرار دارد و فردا جنازهاش را باید کجا پیدا بکنند؟!
اما آقای موسوی عزیز! بدتر از همه اینهایی
که نوشتم، یاد یک نفر بیشتر از همه مرا اذیت میکند و خدا میداند که هروقت آن لحظه
لعنتی را به خاطر میآورم، اشک در چشمانم جمع میشود، وقتی که مردی ، زیر ضربات
سنگین و ناجوانمردانه 20 یا 30 مرد سبزپوش قرار داشت که با چوب و چماق بر فرق سرش و
کمرش میکوبیدند و او فقط التماس میکرد که دیگر نزنید، اما…
آقای میرحسین موسوی، تک تک این ماجراها در
برابر دیدگان من و چشمان صدها و هزاران نفر دیگر، امروز در میدان آزادی تهران صورت
گرفت. خوشبختانه و یا متاسفانه نه از بیبیسی فارسی خبری بود و نه از صدای آمریکا
که بیایند و از حامیان شما گزارش و عکس تهیه کنند و یا سر و صورت خونین مردم را
فیلمبرداری کنند! دوستان شما امروز حتی به ماشینها و مغازههای اطراف هم رحم
نکردند. با اطمینان کامل میگویم که تاکنون چنین حادثهای را از نزدیک ندیده بودم.
من در دستم کیفی داشتم که میتوانستم سر و صورت خودم را با آن بپوشانم، اما باور
کنید بیشتر زنان و مردان و پسران و دختران، هیچ چیزی برای دفاع از خود نداشتند!
آقای موسوی، خیالتان را راحت کنم، در تک تک
این صحنههایی که شرحش را بالا نوشتم، نیروی انتظامی و بسیج و سپاه هم به داد مردم
بیگناه نرسیدند و شاید آن لحظه این سوال در ذهن خیلیها وجود داشت که آنها کجا
هستند و چرا به داد این مردم بیگناه نمیرسند؟! الان که چند ساعتی از آن ماجرای
مصیبت بار میگذرد، میبینم که انتظار بیخودی از آنها داشتیم!
باور کنید حتی اگر نیروی انتظامی و سپاه و
بسیج، الان همه آن اراذل و اوباش سبزپوش خیابان آزادی را دستگیر کند و همه آنها را
مجازات کند و حتی بعضیهایشان را اعدام کند، اصلا دلم خنک نمیشود! دیگر به نیروی
انتظامی و سپاه و بسیج و وزارت اطلاعات کشور اعتراض ندارم که آن لحظه کجا بودند و
چرا از مردم دفاع نکردند، الان تنها مسالهای که در ذهنم وجود دارد، این چیزی است
که میخواهم برایتان بنویسم:
آقای موسوی عزیز، به حرمت خونها و اشکهایی
که امروز بر زمین ریخته شد، به مظلومیت زنان و مردان پیر و سالخوردهای که توان
مقابله با نامردان را نداشتند، به نجابت و پاکی زنان و دخترانی که امروز مورد تهاجم
و اهانت قرار گرفتند، به سرهای شکسته، به بدنهای کوفته، به لباسهای خاکی، به
چشمان اشک آلود، به حرمت همه اینها، امشب تو را به خدا واگذار میکنم و از خدا
میخواهم که تقاص مظلومیت تکتک آدمهایی را که امروز توسط حامیان سبزپوش شما مورد
تهاجم قرار گرفتند و به خاک و خون کشیده شدند، از شما بگیرد.
هاشمی ویز ویز میکنه موسوی چیز چیز می کنه
745 کیلوبایت/دانلود کلیپ تصویری مستقیم یا غیر مستقیمحاج محمود کریمی
570 کیلوبایت/دانلود کلیپ تصویری مستقیم یا غیر مستقیم
300 کیلوبایت/دانلود کلیپ تصویری مستقیم یا غیر مستقیمنوشته ای که روی زمین در میدان انقلاب نوشته شده...مرگ بر فتنه سبز اموی
225 کیلوبایت/دانلود کلیپ تصویری مستقیم یا غیر مستقیم+ سی عکس بسیار جالب از راهپیمایی عاشورایان مورخ 9/10/88
7،6 مگابایت/دانلود عکس ها غیر مستقیم
چند نمونه از عکس ها:
+ شعار نوشته روی بنر در میدان انقلاب: مرگ بر موسوی خائن ببنید
+ تاجر ور شکسته برگرد به باغ پسته/محسن سازگارا و علیرضا نوری زاده سگ های خود فروخته غرب هستند بببنید
+ تیم فوتبال دشمنان جمهوری اسلامی با بازی کروبی(دورازه بان) موسوی، خاتمی، اوباما، ساکوزی و...ببنید
+ اللهم العن رفسنجانی و آل رفسنجانی و...بببنید
+ موسوی ... خوردیم بهت رای دادیم ببینید
+ چهار سری عکس از حماسه عظیم سری اول و سری دوم و سری سوم و سری چهارم
عکس با کیفیت تیم فوتبال دشمنان جمهوری اسلامی بببنید
حسین قدیانی
چهارشنبه اتوبوسی که ما را آورد راهپیمایی، همان اتوبوسی بود که پدرم را برد جبهه. پلاک اتوبوس ایران 11 نبود. از آن قدیمیها بود، نه از این لیزریها. پلاک اتوبوس «BB-C068028H» بود و پلاک پدرم در جبهه AK-S022-91H»». من با همین اتوبوس رفتم راهی سرزمین نور شدم و بوسه زدم بر خاک کرخه نور. امسال عید باز هم با همین اتوبوس میخواهم بروم جنوب. من هنوز هم سوار هوندا 125 پدرم میشوم. پدرم روی همین موتور، موتور ضدانقلاب را در همین خیابانهای تهران پایین آورد. 200 کلاهک هستهای اسرائیل، حریف هوندا 125 پدر من نشدهاند!. پدر من روی همین موتور به شهادت رسید ولی اجازه نداد که آبادان «عبادان» شود و خرمشهر «المحمره»؛ زیر لاستیک هوندا 125 پدر من هنوز هم دارد استخوانهای آمریکا خرد میشود. امروز هم فتنهگران، از صدای هوندا 125 «بابااکبر» بیشتر از هیبت ماشینهای ضدشورش نیروی انتظامی میترسند.
چهارشنبه اتوبوسی که ما را آورد راهپیمایی ضدگلوله نبود. لاستیکش عاج نداشت. تاج و تخت نداشت. شیشههایش دودی نبود. دندهاش خوب جا نمیرفت. فرمانش هیدرولیک نبود. سقفش یکی- دو تا سوراخ داشت. مثل BMW نبود که سقف متحرک داشته باشد. رانندهاش کت و شلواری نبود. پیراهن مشکیاش وصله داشت. کاپشنش را از «تاناکورا» خریده بود که قبلا «ادواردو آنیلی» آن را پوشیده بود. برلوسکنی کت شلوار میپوشد. آنجلا مارکل کت دامن، سارکوزی یک وقتهایی لخت میگردد و من به کوری چشم France24 اعتراف میکنم و افتخار میکنم که حکومت به ما ساندیس داد و من چون روزه بودم، «نی» اش را نگه داشتم تا در روضه علیاصغر در آن بدمم: "بشنو از نی". من نیام را درون ساندیس فرو نکردم. فرو کردم در چشم رئیسجمهور آمریکا و انتقام حرمله را گرفتم. ساندیس من آب سیب بود، دادم به رباب تا طفل 6 ماههاش را سیراب کند. به کوری چشم ضدانقلاب رئیسجمهور آمریکا با ما نیست. او با ما نیست. با سران فتنه است. با آن بیسواد که مردم گفتند "عامل دست موساد". خانم کلینتون!
ساندیسهای جمهوری اسلامی الکل ندارد که 100 دلار آب بخورد. از شیر مادر حلالتر است. 150 تومان است که مش رجب 10 تایش را میفروشد هزار تومان. سران فتنه، کوکاکولا میخورند که گازش، اشکآور است و اشک کودکان فلسطینی را درمیآورد. نتانیاهو با سران فتنه است، فتحی شقاقی شهید با ما. علی عبدالله صالح با سران فتنه است، سید حسن نصرالله با ماست. چشم اسرائیل کور، حکومت به ما تیتاپ هم داد. من روزهام را با همین تیتاپ باز کردم. خاک بر سر شما که به جای گوشت «بزغاله گوساله»، گوشت خوک را میخورید. دانشمندان میگویند گوشت خوک، آدم را خرف میکند. بنازم انقلاب اسلامی را که با ساندیس و تیتاپ و هوندا 125 و اتوبوس دهنکجی کرده به تمام دنیای غرب. آمریکا حریف ساندیس ما نمیشود. برادر کوچک من ساندیس خود را که خورد، آن را باد کرد و ترکاند جلوی چشم عکس نتانیاهو و مردک 2 متری عقب رفت. من یک ساندیس جمهوری اسلامی را با کل دنیای آمریکا و اسرائیل عوض نمیکنم و من حتی اگر به عشق خوردن فلافل، بروم «حاج منصور» شرف دارد که به عشق بی.بی.سی سر از لندن درآورم. ساندیس جمهوری اسلامی شراباً طهوراست. آب زمزم است. آب زمزم ما، ساندیسهای جمهوری اسلامیاند نه چشمهای که اختیارش دست سعودیهای شیعهکش است.
چهارشنبه اتوبوسی که ما را آورد راهپیمایی، تلویزیون نداشت. نوار آهنگران گذاشته بود و من در خیابان انقلاب دیدم دختران وطنم وقتی پرچم انگلیس را آتش زدند دودش رفت در چشم آقازاده معروف. من دختر بنلادن را در سفارت عربستان ندیدم، ولی در چهارراه استانبول، دیدم آقازادهای را که فقیر نبود اما کاسه گدایی دراز کرده بود جلوی در سفارت روباه پیر. من ادعا نمیکنم رهبرم «سید خراسانی» است، اما در دجال بودن شما شک ندارم. و البته که ظهور نزدیک است. و امروز صبح یکی به من پیامک داد که سران فتنه در رفتهاند، رفتهاند شمال. ویلای «احسانالله خان»! با ماشین ضدگلوله که ترمزش ABS دارد و همه چراغ قرمزها را رد میکند! به میرزاکوچکخان زنگ زدم که حواست به وطنفروشها باشد. میرزا گفت: «دکتر حشمت، نبض شیخ را گرفته؛ چهارشنبهای، مردم را که دیده تبش بالا رفته آن یکی هم ساندیس بدنش کم شده!» به میرزا گفتم: «این بار مواظب سرت باش. اینها در سر سودای وطنفروشی دارند» وطنفروش، خوانندهای است که حنجرهاش را پنجرهای کرده به سوی غرب. عالیجناب چهچه! «دود عود»ات بوی زغال سوخته میدهد. برای این ملتِ قوم طالوت، حضرت داوود باید نغمه بخواند. هان ای ابراهیم! تبر بردار! دیکتاتورهای مخملین، از دموکراسی بت ساختهاند. علامت کوچکتر، بزرگتر سرشان نمیشود. معلم کلاس اول من، یاد داده بود که 24 از 13 بزرگتر است و آرای باطله از رای شیخ! معلم دینی من میگفت 13عدد نحسی نیست. نحس، کسانی هستند که به اسم خط امام، رای مردم را دزدیدند. نحس کسی است که آشوبگر عاشورا را هوادار خود میداند. سال بعد اول ژانویه، دهم محرم است. محرم که بیاید، حتی عید ارمنیها هم عزا میشود. آن وقت هواداران آقای نخستوزیر، سوت میزنند در عاشورا و به افتخار شمر که سر امام را برید، کف مرتب میزنند. ای عیسی! بابانوئل سرش را در برف کرده و "مروه شربینی" را نمیبیند. امسال مجله تایم، بابانوئل را کرد مرد سال و نوبل را دادند به بابانوئل. حیف که عمر سعد هزار و چهارصد سال زود به دنیا آمد والا «یونیسف» یک تقدیری هم از او کرده بود. اینجا هم، کسانی بودند که عکسش را شش ستونی کار کنند. ستون دین من نماز یزید نیست. آقازاده معاویه مست بود و «انالله و اناالیه راجعون» را نوشت: «انا الله و اناعلیه الراجعون»(!). ستون دین من، آن نمازی است که سیدالشهدا خواند، در ظهر عاشورا و بهازای هر کلمه نماز یک تیر خورد. والا ابنملجم هم زیاد نماز میخواند، اما قبلهاش ولایت نبود، قطام بود. در نماز ابیعبدالله، خم ابروی یار در یاد آمد و در نماز ابنملجم، رژ لب دختر اغیار!
چهارشنبه، اتوبوسی که ما را آورد راهپیمایی، رانندهاش کمربند نبسته بود. جریمه شد 20 هزار تومان. 13 هزار تومانش البته به خاطر سیگار بود. "وینستون" میکشید. ریهاش آسیب میبیند، ولی در عوض محصول آمریکایی را آتش میزند. چرا کسی آنهایی را که «بهمن» میکشند، جریمه نمیکند؟! مگر «22 بهمن» را که محصول امام بود پاره نکردند؟ من کاری با قوه قضائیه ندارم. دلم برای محافظان سران فتنه میسوزد که به جای حفاظت از انقلاب مجبورند مراقب جان شیخ بیسواد باشند. سربسته بگویم این سختترین کار دنیاست. شیعه علی بودن و محافظت از عثمان تا که این پیرهن دوباره شر نشود.
چهارشنبه، اتوبوسی که ما را آورد راهپیمایی، به رانندهاش مرخصی داده بودند. به من هم مرخصی دادند. امتحان برادر کوچکم هم در مدرسه لغو شد. هان ای دشمن! از این پس قصه همین است. ساندیس نظاممان را میخوریم. از مرخصیاش استفاده میکنیم. سوار اتوبوس میشویم و در خیابان علیه شما شعار میدهیم و در برابرتان تمام قد میایستیم. ما همهمان حکومتی هستیم. من مستأجر نیستم. خانهام «بیت رهبری» است. بیت رهبری خانه فقط "سیدعلی" نیست. کاشانه ما هم هست. ناشیانه حرف نزنید. ما به این آشیانه ساده و صمیمی افتخار میکنیم. تا وقتی حاکم، «علی» است، راهپیماییهای ما، همه حکومتی است.
چهارشنبه، اتوبوسی که ما را آورد راهپیمایی، رانندهاش میگفت 22 بهمن نوشابه و ساندویچ هم میدهند. ما 22 بهمن هم میآییم. برای چنین ملتی که جانش بر کف است، جان باید داد. جمهوری اسلامی به مردمش میرسد؛ حرفی هست؟! ما با رهبرمان آنقدر «نداریم» که هر وقت اراده کنیم، چفیهاش را میگیریم؛ حرفی هست؟! آنقدر دوستش داریم که با یک اشارهاش نشانی خیابان انقلاب را میگیریم و میآییم. ساندیس هم میخوریم؛ حرفی هست؟! سران غرب، به فکر مردمان خود باشند که اول سال نو از سرما یخ نزنند. ما اینجا رابطهمان با رهبرمان گرم گرم است. خاک بر سرت سارکوزی! به ما چه که مردم فرانسه میخواهند سر به تن تو نباشد؟! نظام ما با ساندیس و نی و تیتاب و هوندا 125 همه حیثیت «همه ابرقدرتهای دیگر+1+5» را به بازی گرفته. ما تا ساندیس داریم بمب هستهای میخواهیم چه کار؟ حالا دیدی که ما چرا انرژی هستهای را برای مصارف صلحآمیز میخواهیم؟! شما هر وقت نی ساندیس نظام ما را حریف شدید، آن زمان حرفی نیست، ما هم میرویم سراغ نیزه.
راستی! یادم رفت بگویم، برای این دلنوشته که تقدیمش میکنم به مولایم خامنهای، 2 تا ساندیس گرفتم، یک تیتاب، حرفی هست؟!
* حسین قدیانی فرزند شهید اکبر قدیانی