مجتبی واحدی که پس از افشا شدن رابطه مستمرش با رسانههای غربی، ترجیح داد در لندن بماند و در عوض از سردبیری روزنامه اصلاح طلب "آفتاب یزد" استعفا کند، اختلاف نظر دولت و مجلس را "سناریو" نظام نامید.
به گزارش شبکه ایران، سردبیر سابق روزنامه اصلاحطلب "آفتاب یزد" که چندی پیش به لندن پناهنده شد، مدعی شده که اختلاف نظر مجلس و دولت در زمینه هدفمند کردن یارانه ها، سناریوی جمهوری اسلامی برای به فراموشی سپردن اتفاقات سال گذشته است!
مجتبی واحدی در مطلبی که در سایت ضدانقلابی "جرس" نوشته است: "همه این «دعواها» از نوع زرگری است و تمام اجزای این نمایشها بر اساس سناریویی است که از قبل نوشته شده است."
وی انتخابات باشکوه ریاست جمهوری دهم که با مشارکت 85 درصدی همراه بود، "افتضاح" نامیده و در ادعایی بامزه نوشته است: "مشغولسازی اقشار مختلف جامعه به دعوای «لاریجانی - احمدی نژاد» میتواند به منظور انحراف اذهان عمومی در داخل و خارج از کشور از افتضاح! انتخابات ارزیابی کرد."
البته بر اساس مواضعی که واحدی در سال گذشته در همسویی با محافل سیاسی و رسانه ای بیگانه اتخاذ کرده است، به نظر می رسد بکار بردن کلمه "افتضاح" ناشی از ناراحتی او از حضور چندباره ملت ایران در صحنه و شکست "انقلاب مخملی سبز" بوده است.
بر اساس گفته معاون مطبوعاتی وزیر ارشاد، سردبیر سابق روزنامه "آفتاب یزد" در زمان سردبیری تحلیل های رسانه های آمریکایی و انگلیسی را در روزنامه تحت اختیارش منتشر و از لندن روزنامه آفتاب یزد را اداره می کرد.
پس از انتشار این موضوع، واحدی ترجیح داد در لندن بماند و از سردبیری استعفا کند.
من مجسمه فردوسی را ندیدم!
سردبیر سابق و لندن نشین روزنامه آفتاب یزد، پیش از این هم اظهارات بامزه دیگری را مطرح کرده بود.
مجتبی واحدی چند ماه پیش به دعوت شبکه تلویزیونی "صدای آمریکا"، وابسته به سازمان جاسوسی آمریکا(سیا)، جواب مثبت داد و در گفت وگو با این شبکه آمریکایی مدعی شد در راهپیمایی روز 9 دی، جمعیت مردم حتی به میدان فردوسی هم نرسیده است!
سردبیر سابق آفتاب یزد، درباره حضور میلیونی مردم تهران در راهپیمایی اعتراضی نسبت به هتک حرمت عاشورا توسط حامیان آقای موسوی، با بیان اینکه "در تصاویر تلویزیونی مجسمه فردوسی نشان داده نشد، در حالیکه این مجسمه را 35 سال است که می شناسم"، تعداد راهپیمایان این روز را "نهایتا 300 هزار نفر" دانست.
واحدی همچنین با پذیرش تلویحی حضور گسترده مردم در راهپیمایی 22 بهمن، اعلام کرد که این جمعیت سازماندهی شده اند تا از شهرستان با اتوبوس به تهران بیایند!
هاشمی رفسنجانی از مسوولان موسسه نشر و تنظیم آثار امام خمینی(س)، به خصوص حجتالاسلام سیدحسن خمینی تشکر کرد.
به گزارش رجانیوز، بر پایه ی خبری که پایگاه اطاع رسانی جماران منتشر ساخته است؛ رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در در دیدار با مسوولان و مدیران دفتر نمایندگی موسسه نشر و تنظیم آثار امام خمینی(ره) در قم ضمن تقدیر و تشکر از عملکرد این موسسه، حفظ و نشر آثار گرانبهای حضرت امام(س) را به صورت کامل و صحیح ذخیره ارزشمندی برای نسل کنونی و نسلهای آینده و حتی بشریت دانست و گفت: بخش مهمی از این کار توسط موسسه نشر و تنظیم آثار حضرت امام(س) به انجام رسیده است و به یاری خدا مابقی آن نیز با همت بلند مسوولان این موسسه و دلسوزان نظام انجام خواهد شد.
این در حالی است که فارغ از نحوه مدیریت جناحی وب سایت خبری جماران که کاملا به دور از وظیفه اصلی خویش به انعکاس یک طرفه و خاص افکار امام (ره) می پردازد، طی ماه های اخیر موسسه نشر و تنظیم آثار امام خمینی (ره) همواره به علت عملکرد قابل تامل و
مسئولین این موسسه طی حوادث تلخ بوجود آمده پس از انتخابات نه تنها هیچ گاه در برابر شعارهای انحرافی در تضاد با اندیشه امام خمینی همچون «نه غزه، نه لبنان»، «جمهوری ایرانی» و ... عکس العملی نشان ندادند که همواره با سکوت معنادار خود راه اهانت به آرمانهای امام را به وسیله جریان فتنه باز گذاردند تا جایی که برخی مطرودین از سوی امام (ره) در زمان حیات ایشان همچون آقای منتظری و یا برخی اعضای گروهک نهضت آزادی مدعی
در همین راستا بدون محاسبه سکوت تلخ این موسسه پس از اهانت های چهره های افراطی همچون اکبر گنجی، عطاء
روند عملکرد جناحی و متعصبانه موسسه تنظیم و نشر آثار امام (ره) تا جایی است که قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، در 18 خرداد ماه حمید انصاری قائم مقام این موسسه در گفتگو با خبرگزاری مهر، به انتشار «پیامکی» پیرامون جمله ای از سوی حضرت امام (ره) درباره یکی از کاندیداهای اصلاح طلب موضع گیری نمود اما طی سالیان اخیر کسی به یاد ندارد موسسه مذکور و یا هیچ یک از مسئولان آن، نسبت به سخنان تحریف شده امام راحل و یا اهانت های جریان های خاص سیاسی به بنیانگذار انقلاب، کوچکترین عکس العملی نشان داده باشند، تا آنجا که حتی پس از ادعاهای «فاقد سند» علی اکبر محشتمی پور در بهمن ماه سال 86 پیرامون تطهیر نهضت آزادی از سوی امام (ره)، هیچ گاه عکس العملی از سوی این موسسه مشاهده نشد.
ادامه روند فوق موجب شد تا در دی ماه سال جاری مخبر کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی نیز از عملکرد متعصبانه و جناحی این موسسه نتواند چشم پوشی کند و صراحتا تاکید کرد:«دستاندرکاران و مسئولان موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی (ره) به خاطر دلبستگیها و وابستگیهای سیاسی و جناحی خود هیچ گاه در مقابله با اهانتهای به امام واکنش نشان ندادند و در مقابل آن سکوت کردند و زمانی که آقای صانعی نیز سخنان امام خمینی را تحریف کرد و برخی از دلسوزان انقلاب به این اقدام عکسالعمل نشان دادند موسسه تنظیم و نشر آثار امام در مقابل این تحریف آشکار سکوت پیشه کرد.» و بعد از آن نیز برخی نمایندگان مجلس با انتقاد از عملکرد این موسسه خواستار تحقیق و تفحص از روند خرج شدن بودجه کلان سالانه متعلق به آن شدند.
گفتنی است چندی قبل حجت الاسلام رحیمیان از موسسین اولیه مجمع روحانیون مبارز نیز در گفتگو با ویژه نامه روزنامه اطلاعات در 23 اسفندماه 88 از نگرانی های خویش پیرامون جناحی شدن عملکرد فرزندان امام (ره) سخن گفته بود: «خداوند فرزندان ایشان ( مرحوم سید احمد آقا) را حفظ کند و امیدوارم آنها هم همان راه حاج احمدآقا را طی کنند و نگران هستم که نکند خدایی ناکرده بیت حضرت امام خرج گرایشهای جناحی شود»
از همان روزهای آغازین سال 89 که اوباما با پیام نوروزی خود به جدال با ایران شتافت، شاید می شد روزهای پر برخوردی را در روابط ایران و آمریکا پیش بینی کرد؛ روزهایی که در آن نامه نگاری های محرمانه اوباما به ایران نیز افشا شود. و اکنون به نظر می رسد با بالا گرفتن و تند شدن مکالمات، فاز جدیدی از منازعه میان ایران و اوباما آغاز شده است؛ فازی که در آن به موازات طرح ریزی های ایالات متحده آمریکا، مسئولین کشورمان گام هایی بلندتر برمی دارند تا از موضع فعال، تقابل با دور تند را به نفع ایران یکسره کنند و آمریکا را بر سر جای خود بنشانند.
به گزارش رجانیوز فروردین 89، همزمان با پیام نوروزی اوباما، خطابه های تند و صریح رهبر انقلاب را نیز در خود ثبت کرد. اوباما باز از اینکه حق هسته ای ایران را به رسمیت می شناسد سخن گفت و اینکه دست دوستی به سوی ایران دراز می کند. او البته بعد از سخنان فریبنده خود، آمریکا را در جایگاه ژاندارم دنیا نشاند و ضمن تاکید بر اینکه قصد دخالت در امور داخلی کشورها را ندارد، از تعهد خود برای دفاع از حقوق انسان ها سخن به میان آورد.
اوباما از اینکه آنچه آرمان های مردم ایران می خواند، با مشت گره کرده و باتوم مواجه شده است، ابراز نگرانی کرد و وعده داد در صورت تغییر روابط امکان استفاده ایرانیان از کالج های آمریکایی و اینترنت(!) را فراهم کند. رییس جمهور آمریکا اگر چه در ظاهر عید نوروز را تبریک گفت، اما فضای جدلی جدیدی را کلید زد تا باب سخن گفتن از نامه های محرمانه و... هم باز شود.
به دنبال این سخنان به ظاهر دوستانه بود که باز سخن از "دست چدنی" آمریکا به میان آمد. رهبر انقلاب در صحن جامع رضوی حضور پیدا کردند و گفتند:«پارسال گفتم اگر در زیر دستکش مخملى، دست چدنى و پنجهى چدنى باشد، ما دستمان را دراز نمیکنیم؛ دوستى را قبول نمیکنیم. اگر با لبخندى که زده میشود، خنجرى در پشت پنهان شده باشد، ما حواسمان جمع است. متأسفانه آنچه که اتفاق افتاد، همان چیزى بود که حدس زده میشد.»
رهبر انقلاب از نامه نگاری های محرمانه اوباما هم خبر دادند:«دولت آمریکا و همین تشکیلات جدید و رئیس جمهور جدید، با همهى ادعاى علاقهمندى به روابط عادلانه و صحیح، که نامه هم نوشتند و پیغام هم دادند و در بلندگوها هم گفتند و در مجالس خصوصى هم تکرار کردند که ما میخواهیم با جمهورى اسلامى روابطمان را عادى کنیم، متأسفانه در عمل عکس این عمل کردند.»
ایشان همچنین طی اظهاراتی صریح تاکید کردند:«آتش زدن بانک، آتش زدن اتوبوس، کتک زدن عابر بىگناه و بىخبر، کتک زدن خواهر و مادر شهید به خاطر اینکه چادر بر سر دارد، آتش زدن موتورسیکلت جوان چون محاسن دارد، اینها جنبش مدنى است؟! شما دم از حقوق انسان میزنید، دم از دموکراسى میزنید، اما حرکت عظیم مردم را در انتخاباتشان، در انتخابشان، در حضورشان در صحنه نمىبینید و ندیده میگیرید؛ طرف یک عده اخلالگر و اغتشاشگر را میگیرید؟! این را جنبش مدنى اسم میگذارید؟! خجالت نمیکشید؟! ادعا میکنند که ما طرفدار حقوق بشریم، احساس مسئولیت نسبت به حقوق بشر میکنیم! شما در موقعیتى نیستید که با کسى دربارهى حقوق بشر بحث کنید. شما در کدامیک از اقدامات خودتان در این چند سال نسبت به گذشته تغییر ایجاد کردید؟ در افغانستان کشتار را کم کردید؟ در عراق دخالتتان را کم کردید؟ از کشتار فاجعهآمیز مردم در غزه و کشتن کودکان حمایت نکردید که ادعاى طرفدارى از حقوق بشر میکنید؟»
با این عمق هوشیاری، سناریوی "دست چدنی" به بن بست رسید. اوباما که با شعار تغییر بر سر کار آمده بود، تمام تلاش خود را کرد تا با سفر به کشورهای مختلف و رایزنی هایی که رسما خبر آن منتشر می شد، چه از طریق تحریم و چه از طریق استراتژی هایی در عرض تحریم، ایران را به موضع انفعال بکشاند.
این همه البته باز راه به جایی نبرد. اگر مسئولین گذشته جمهوری اسلامی ایران از هراس آمریکا نامه موسوم "به جام زهر" می نوشتند و از ترس مرگ، خودکشی می کردند، این بار دولتمردان به آمریکایی ها آموختند که کوچکترین بی ادبی در حق ایران با پاسخ قاطع مسئولین مواجه خواهد شد.
باراک اوباما در مصاحبه خود با روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز، از راهبرد جدید آمریکا در حوزه سلاح های سخن به میان آورد و ضمن تاکید بر اینکه استفاده از این سلاح ها مطابق راهبرد جدید آمریکا به شکل چشم گیری محدود خواهد شد، از ایران و کره شمالی با عنوان استثناهای این راهبرد یاد کرد.
اوباما تصریح کرد در این راهبرد جدید، در مقابل کشورهای منزوی(!) همچون ایران و کره شمالی استثناهایی را قائل شده است و امنیت این کشورها را تضمین نمیکند!
با فاصله کوتاهی از سخنان کنایه آمیز اوباما که احتمال حمله هسته ای به ایران را منتفی نمی دانست، پاسخ صریح احمدی نژاد در جمع مردم آذربایجان در صدر اخبار جهانی قرار گرفت و این رسانه ها سخنان رییس جمهور ایران را با عنوان "تمسخر اوباما" منتشر کردند.
احمدی نژاد با عباراتی تند اوباما را مورد خطاب قرار داده و او را به بی تجربگی متهم کرده بود. او گفته بود:«بدان که بزرگتر و گردنکلفتتر از تو هم نتوانستهاند هیچ غلطی کنند، تو که جای خود داری!» و این سخنان بازتاب گسترده ای در دنیا پیدا کرد تا همچنان موضع فعال ایران در جایگاه خود تراز شود.
رئیسجمهور در جشن هسته ای نیز سپردنخلعسلاح به صاحبان بمب را در حکم سپردن امنیت شهر به دزدها دانست. او با بیان اینکه آمریکا بیش از 9 هزار کلاهک هستهای دارد و به گفته خود آنها 2 هزار و 100 مورد از آنها استراتژیک است، یعنی در جنگ تعیین کننده و سرنوشتساز است، اظهار داشت:«گفتند از این 2 هزار و 100 بمب، یک سوم را کم میکنیم و به 1500 بمب میرسانیم، یعنی در حالی که چند بمب اتم در ناکازاکی و هیروشیما چه غوغایی به پا کرد و چند نفر را کشت و چه نسلهای را متلاشی کرد، آنها از 9 هزار بمب هستهای میخواهند 600 بمب را ظرف چند سال کنار بگذارند و منت نیز روی سر ملتها میگذارند.»
این همه شاید اشاره به سخنان اوباما و نشست امنیتی واشنگتن داشت. نشستی که برای تحت الشعاع قرار دادن تلاش ایران برای خلع سلاح قدرت های دنیا برگزار می شد.
احمدینژاد ادامه داد:«جالب است که همزمان میگویند ایران متهم است که چند سال آینده میتواند یک بمب اتم بسازد، اما اگر یک بمب اتم تا این اندازه برای جهان خطرناک است، 9 هزار بمب شما چقدر برای جهان خطرناک است؟ درحالی که خودتان میگوید ضرادخانههایتان میتواند چندبار کل زمین را منهدم کند؛ خب برای چه آنها را ذخیره کردید؟ حتماً برای حقوق بشر ذخیره کردید!»
این مواضع نیز با حمایت مقامات کشورهای دیگر نیز همراه شد تا راهبرد جدید هسته ای اوباما به بن بست برسد. این همه در حالی بود که رهبر انقلاب نیز طی بیاناتی به انتقاد از سیاست های اوباما پرداختند و فرمودند:«دولتهایی غیرقابل اعتمادند که با بیحیایی دیگران را تهدید به بمب اتم میکنند.»
نامه نگاری به بان کی مون شاید پرده دیگری از این منازعه جدید بود. منازعه ای که به نظر می رسد طی روزهای آتی توجه بیشتری را به خود جلب کند. اما شاید آخرین پرده را بتوان سخنان احمدی نژاد در برنامه تلویزیونی شبکه یک دانست. او در این برنامه تنها را نجات آمریکا را در همکاری با ایران دانست و در عین حال از نگارش نامه ای خطاب به مقامات آمریکایی خبر داد. نامه ای که هنوز مشخص نیست چه مضمونی را با خود به همراه دارد.
به نظر می رسد آنچه اکنون در حال وقوع است، نه مناسبات عادی و لفاظی های ساده بین دو کشور که جدالی تنگاتنگ میان دو پارادایم فکری است که هر یک می کوشد تا دیگری را در عرصه جهانی به چالش بکشد و بر زمین بکوبد. با دور تندی که بر مناسبات اخیر و واکنش های این روزها حاکم شده، طبعا باید مسائل دیگری را طی روزهای آتی انتظار کشید. مضمون نامه احمدی نژاد به اوباما می تواند پرده اول این مسائل باشد.
آنچه اکنون می توان گفت آن است که به وضعیت ایالات متحده آمریکا چندان مطلوب نظر سردمداران آن نیست. شکست انقلاب های مخملی در اکراین و قرقیزستان و نامعلوم ماندن وضعیت پایگاه ماناس در قرقیزستان نشانی از این همه است. علاوه بر اینکه تلاش اوباما برای احیای موقعیت آمریکا در افکار عمومی خود نوعی برآورد از این واقعیت یعنی افول ایالات متحده را به نمایش می گذارد. عدم همراهی برخی کشورها با آمریکا در افزایش تحریم ها علیه ایران نیز به نوبه خود قابل تأمل است. این همه در حالی است که آمریکا همچنان در عراق ناکام به نظر می رسد. اکنون باید صبر کرد و دید آینده این دور تند مناسبات ایران و آمریکا چگونه رقم می خورد و این فصل جدید منازعه چگونه در تاریخ به ثبت می رسد.
در حالی که شورای انقلاب فرهنگی در سال گذشته نیز چندین جلسه را به موضوع دانشگاه آزاد اختصاص داده بود، شب گذشته آخرین اصلاحات لازم در اساسنامه به تصویب این شورا رسید.
به گزارش رجانیوز تغییر اساسنامه اگرچه از همان آغاز با مشکلات و جنجال های زیادی همراه شد و برخی نیز در جریان اصولگرایی آن را نافرجام خواندند، اما با پایان زمان در نظر گرفته شده برای دانشگاه آزاد موضوع بررسی اساسنامه در دستور کار شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار گرفت.
در سال گذشته کلیاتی از اساسنامه به تصویب رسید و روز گذشته نیز اصلاحات تکمیلی لازم برای اساسنامه مورد توجه اعضاء قرار گرفت. این اصلاحات تکمیلی در حالی تصویب شد که شاید مهمترین مصوبه این شورا در سال گذشته به موضوع دانشگاه آزاد و پایان بازنگری و اصلاح اساسنامه آن پس از حدود 4 سال کش و قوس مربوط میشد. اتفاقی که سرانجام در جلسه 29 دی ماه این شورا و با اعلام دبیر آن مبنی بر "پایان اصلاح اساسنامه دانشگاه آزاد" به وقوع پیوست.
اکنون و با توجه به اتمام اصلاح اساسنامه دانشگاه آزاد در شورای عالی انقلاب فرهنگی، این اساسنامه از طریق دبیرخانه و با امضای رئیس جمهور به دانشگاه آزاد ابلاغ خواهد شد.
گفتنی است به محض ابلاغ اساسنامه جدید از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی، هیات امنای دانشگاه آزاد باید رئیس پیشنهادی خود را به این شورا معرفی کند تا شورای عالی انقلاب فرهنگی در خصوص آن تصمیمگیری نهایی را انجام دهد.
مطابق اساسنامه جدید انتخاب ریاست دانشگاه آزاد به پیشنهاد هیات امنا و تایید شورایعالی انقلاب فرهنگی و با حکم رئیس هیات امنا برای 4 سال انجام میشود
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی گفت: شکایت نمایندگان مردم از آقای موسوی به جدیت در حال پیگیری است.
حجت الاسلام حمید رسایی، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در گفت وگو با شبکه ایران آخرین وضعیت شکایت نمایندگان مردم از میرحسین موسوی را اعلام کرد.
وی با اشاره به شکایت حدود 150 نفر از نمایندگان ملت از آقای موسوی، گفت: شکایتنامه نمایندگان پس از بررسی در دادستانی کل کشور به دادستانی تهران رفت و هم اکنون در حال رسیدگی است.
آقای رسایی در پاسخ به اینکه آیا طولانی شدن زمان رسیدگی به این شکایت را میتوان به معنی خارج شدن آن از اولویتهای دستگاه قضا دانست، با رد این موضوع گفت: بر اساس اخباری که ما از اقدامات مقامات قضایی دریافت کردهایم و شناختی که از آنان داریم، شکایت نمایندگان مردم از آقای موسوی به جدیت در حال پیگیری است.
چند روز پیش هم رئیس قوهقضاییه درباره روند غیر عجولانه برخورد با سران فتنه، تأکید کرد: در برخورد با فتنههای پس از انتخابات توجه به مصالح کلی نظام بسیار مهمتر و ضروریتر از هر اقدام عجولانهای است و امیدوارم تمام گروههای سیاسی، اصحاب رسانه، مردم و نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی با درک صحیح این موضوع، قوهقضاییه را در راه مبارزه اصولی با فتنهگران و نیز مبارزه با مفاسد اقتصادی یاری کنند.
گفتنی است که آقای موسوی در سال گذشته و پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری دهم، بدون ارائه هیچ سندی حاضر به پذیرش رای مردم و سپس حرکت در راه قانونی نشد و با دعوت از هوادارنش به حضور در خیابانهای تهران، درصدد تقابل با نظام برآمد.
به دنبال این آشوب ها لطمات و صدمات بزرگی به کشور، مردم، اموال عمومی و خصوصی وارد شد.
بر همین مبنا، حدود 100 نماینده مجلس شورای اسلامی از آقای موسوی شکایت کردند که در ادامه و با اصرار میرحسین بر مواجهه به جمهوری اسلامی تعداد نمایندگان شاکی از مرز 150 هم گذشت.
یک سایت خبری
به گزارش رجانیوز، علت حضور خاتمی در ژاپن برای شرکت در نشست خلع سلاح جهانی اعلام شده است.
این در حالی است که طی حوادث پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری، این نخستین سفر خارجی وی محسوب می شود و مشخص نیست پس از حضور گسترده
اگرچه در ادامه خبر منتشر شده از سوی سایت مذکور تاکید شده که هنوز هیچ دیدار رسمی با مقامات ژاپنی برای خاتمی در نظر گرفته نشده است اما سفر خاتمی به ژاپن که در حال حاضر هیچ جایگاه حقوقی ندارد و عملکرد وی طی ماه های اخیر نیز جایگاه مردمی وی در کشور را به خوبی نشان می دهد، جز تساهل مسئولین جهت برخورد با سران فتنه چه پیامی دارد؟
به نظر می رسد تحرکات اخیر سران فتنه از جمله سفر خاتمی به ژاپن را باید در راستای تلاش جهت زنده نشان دادن رهبران اقلیت طیف افراطی، پس از ناکامی در تقابل با اکثریت ملت در انتخابات ریاست جمهوری دهم تفسیر کرد.
گفتنی است چندی قبل، خبری به نقل از یکی از مقامات امنیتی کشورمان پیرامون ممنوع الخروج بودن خاتمی منتشر شد اما به نظر می رسد اعلام خبر خروج وی از کشور طی هفته آینده، می تواند محک مناسبی جهت میزان صحت این خبر باشد.
اعضای فراکسیون اقلیت مجلس پس از ملاحظه انتقادها نسبت به ملاقات خود با سران فتنه، در پروژه
به گزارش
وی در نطقش از نمایندگان خواست تا شان مجلس را در داخل و خارج مجلس حفظ کنند و گفت: " هیچ نماینده یا فراکسیونی حق ندارد با سران فتنه ملاقات کند."
وی همچنین افزود: "موسوی و کروبی از سران اصلی فتنه هستند و باید هیات رئیسه مجلس در این خصوص به این فراکسیون تذکر دهد."
این اقدام نمایندگان اقلیت البته با همراهی تمامی اعضای فراکسیون اقلیت همراه نشد بلکه تعدادی از این نمایندگان از ملاقات با سران فتنه خودداری کردند، به عنوان مثال محمدرضا خباز از اعضای فراکسیون اقلیت به خبرنگار رجانیوز گفت که برای حفظ آرامش در این ملاقات حضور نیافته است.
پس از این انتقادهای گسترده، اخیرا خبرهایی مبنی بر دیدار اعضای این فراکسیون با افراد جناح راست برای توجیه ملاقات با موسوی، کروبی و خاتمی دریافت شده است.
در همین رابطه مصطفی کواکبیان نماینده سمنان و از اعضای فراکسیون اقلیت در گفتگو با رجانیوز با تایید خبر ملاقات فراکسیون اقلیت با افرادی از جناح راست از جمله حجت الاسلام ناطق نوری و آیت الله مهدوی کنی در آینده اظهار داشت: ما صددرصد معتقدیم که باید این ملاقات ها صورت بگیرد، گفتگو ها انجام شود چرا که آدم در این گفتگو ها خیلی دیدگاههایی که به آن اعتقاد دارد بیان می کند و نتیجه از آن می گیرد.
وی در پاسخ به این سوال که گفته می شود ملاقات های تدارک دیده شده با جناح راست برای توجیه ملاقات های با سران فتنه است، با تکذیب این موضوع گفت: بیست و شش سال است که بنده با مهندس موسوی دیدار می کنم.
وی افزود: اگر بخواهیم این روزنه های قدرت که ما باشیم را مسدود بکنیم دیگر باید این افراد را پرتشان کرد بروند.
هرچند خبر
گروه اقتصادی: اگرچه انتظار می رفت بعد از سخنان رهبر انقلاب و توصیه مجدد ایشان به همکاری بین سه قوه در موضوعات بزرگ کشور، باب جدی تری در تعاملات مجلس و دولت باز شود و برخی از نمایندگان که پیشتر تنها بر موضع خود پافشاری می کردند، به راهکاری جدید برای تقریب بیشتر نقطه نظرات بیاندیشند، اما برخی موضع گیری ها نشان داد لااقل برای برخی همچنان قاعده بر همان سبیلی است که بود.
به گزارش رجانیوز آنچه رهبر انقلاب بر آن تاکید داشتند، همدلی و همکاری بین قوا بود. ایشان در حالی که می توانستند موضوع یارانه ها را خاتمه یافته تلقی کنند و از دولت اجرای آن را مطالبه نمایند، قوه مقننه را خطاب قرار دادند و از این قوه خواستند تا به کسی که در وسط میدان اجرا قرار دارد، کمک کند.
نوع مواجهه با این سخنان رهبری درخور توجه و البته قابل تأمل است. در حالی که کارگروه دولت و مجلس وظیفه بررسی راهکارهای موجود را بر عهده گرفته است، برخی کوشیدند تا عنوان "مستبد" را بر پیشانی رییس جمهور منتخب مردم مُهر کنند و باز مثل گذشته قانون گریزی او را نتیجه بگیرند. این همه البته برای کسانی که مسائل روز کشور را دنبال می کنند، معنای خاص خود را داراست.
وقتی باب موضوع سهمیه بندی
برخی نمایندگان در مجلس هفتم تثبیت قیمت ها را مورد توجه قرار دادند و روند آرام آزاد کردن قیمت ها را متوقف کردند و اکنون در مجلس هشتم همان روند متوقف شده را پیشنهاد می دهند. این ها تناقض ها و تعارض هایی از یک جنس است و می بایست پاسخی روشن برایشان یافت.
در حالی که همکاری قوا موضوعیت دارد و جمعی از نمایندگان دولت و مجلس مشغول بررسی اختلاف نظرها و حل مشکلات هستند، غلامرضا مصباحی مقدم طی مصاحبه ای احتمال سوال از رییس جمهور به بهانه عدم اجرای قانون را پیش کشید! او تصریح کرد:«رئیسجمهور حق ندارد اجرای قانون را متوقف کند لذا این احتمال قویا در مجلس مطرح است که از رئیسجمهور برای متوقف کردن اجرای قانون سوال شود!»
اگر بنا بود به همین شکل قانون اجرا شود، چرا رهبر انقلاب همکاری بیشتر قوا را خواستار شدند؟ آیا این روند و این نوع مواجهه با مسئله را می توان همکاری نام نهاد و می توان به نفع کشور تفسیر کرد؟
در عین حال احمد توکلی در مصاحبه ای تفصیلی با نشریه پنجره جملاتی را مطرح کرد که قابل تأمل بود. او تلویحا رییس جمهور را مستبد خوانده و گفت:«نباید اجازه دهیم دولت خارج از محدوده قانون، یارانهها را هدفمند کند. کوتاه آمدن مجلس در این موضوع نه فقط در کوتاهمدت باعث اجرای شوک درمانی مورد علاقه دولت خواهد شد که در آن صورت معلوم نیست بر سر بیمار چه میآید، بلکه در بلندمدت زمینه را برای خودرایی و استبداد فراهم میکند. این نباید باب شود که رییسجمهور بتواند اراده خود را به مجلس و قانون تحمیل کند. خطر این روحیه و رویکرد به اندازه خطر از بین رفتن استقلال کشور است.»
اینکه از کجای این سخنان بوی همکاری به مشام می رسد، سوالی است که طبعا می توان از احمد توکلی پرسید و نظر ایشان که در مطرح کردن روزشمار ولایتمداری ید طولایی دارند را جویا شد.
علی مطهری پا را از این فراتر گذاشت. او گفت:«صورت ظاهر این کار یعنی استبداد، یعنی بی اعتباری مجلس و دموکراسی، یعنی یک بدعت خطرناک.»
در خطی مشابه برخی رسانه های خارجی خبری را منتشر کردند و مدعی شدند احمدی نژاد تهدید به استعفا کرده است و این نشانی از روحیه استبدادی اوست!
مشخص نیست استبداد در این قاموس چه معنایی پیدا می کند. کاملا روشن است که درآمد هدفمند کردن یارانه ها با رأیی شکننده درمجلس تصویب شد. علاوه بر اینکه در همین مجلس در حدود 150 تن از نمایندگان طرحی را برای اصلاح درآمد حاصل از هدفمند کردن یارانه ها آماده کرده اند. اکنون این سوال مطرح می شود که آیا نمی توان با این جنس قضاوت، متقابلا اصرار برخی از چهره های اقتصادی مجلس را نیز مصداق روحیه استبدادی دانست؟ آیا مستبد خواندن رییس جمهور منتخب مردم و قانون گریز معرفی کردن او در راستای همان دعوت رهبری به همکاری صورت می پذیرد؟ با این تفاصیل آیا اینکه یک نماینده از استعفای خود در صورت تصویب نظر دولت سخن به میان می آورد را نمی توان استبداد تلقی کرد؟
به نظر می رسد اصولا استفاده از این ادبیات درخور شأن نمایندگان مجلس نباشد و رونق این جنس مخالفت از هر سو که باشد همان مسئله ای است که رهبری از آن پرهیز داده اند.
دکتر احمد توکلی در مصاحبه خود در مورد آنچه تناقض در اهداف و سیاستهای ارائه شده دولت می نامید، سخن گفت. توکلی تصریح کرد:«دولت از یکسو شعار حمایت از ضعفا سر میدهد و از سوی دیگر شدیدا تمایل دارد سیاستهای قیمتی را اجرا کند و این دو متناقضند. در حالیکه تأکید بر سیاستهای غیرقیمتی بیشتر به نفع مستضعفان است، مانند گسترش وسایل حمل و نقل عمومی یا تعویض خودروها و کامیونهای فرسوده.»
این در واقع بدین معنا بود که توکلی اصولا چنانکه انتظار می رفت اصل هدفمند کردن با شیوه قیمتی را قبول ندارد. این در حالی است که وی راهکاری جایگزین ارائه نمی کند و توضیح نمی دهد که با راهکارهای غیر قیمتی چگونه می توان مشکل این حجم از یارانه ها را حل کرد. و البته باز هم توضیح نمی دهد رویکرد قیمتی 5 سال یا بیشتر چه تقاوتی با رویکرد دولت های گذشته در افزایش سالیانه قیمت ها دارد و اگر این روند مطلوب بوده چرا با طرح تثبیت قیمت ها متوقف شده است.
توکلی از رویکرد دولت در طرح تحول و هدفمند کردن یارانه ها با عنوان رویکرد لیبرالی یاد می کند و برخی تاییدات صندوق بین المللی پول را دلیل آن برمی شمرد. او البته در مورد خصوصی سازی رویکرد دولت را لیبرالی نمی داند چون معتقد است سهام عدالت در چارچوب توصیه های اقتصاد بازار نمی گنجد و البته توضیح نمی دهد که توزیع یارانه نقدی و کمک های قیمتی و غیرقیمتی درنظر گرفته شده مطابق کدام الگوی پیشنهادی بانک جهانی یا صندوق بین المللی پول هستند که او در اینجا رویکرد را لیبرالی تفسیر می کند!!
اگر رویکرد دولت در این خصوص لیبرالی است، رویکرد آقای توکلی و دوستانشان نیز سوسیالیستی است! چه آنکه سوسیالیست ها عملا در واکنش به نظام سرمایه داری پا به عرصه گذاشتند و تمامی راهکارهای مطلوب را در مخالفت صددرصدی با نظام سرمایه داری جستجو می کردند. آنها گمان می کردند اگر 180 درجه مخالف راهکاری نظام سرمایه داری را طراحی کنند، به عدالت دست خواهند یازید! این منطق، منطق عدالتخواهان سوسیال است نه عدالتخواهان دینی.
اما آنچه موضوع را بغرنج تر می کند، دستایز قرار داد موضوعات حاشیه است برای رسیدن به مطلوب و به کرسی نشاندن یک دیدگاه. آنچه در قرقیزستان رخ داد، به بن بست رسیدن انقلابی بود که مطابق شیوه های مخملین پا به عرصه گذاشته بود و در راستای تامین منافع آمریکا و فراگیر کردن هژمونی غرب شکل گرفته بود. متاسفانه برخی از تحلیل هایی که طی این روزها از وضعیت قرقیزستان انجام شد، مطابق واقعیت نبود و یا واگویه کاریکاتوریزه شده واقعیت بود. قرقیزستان هم شد بهانه ای برای تزریق ترس و نگرانی در جامعه تا همان دیدگاه خاص که یک قدم هم حاضر به عقب نشینی نیست، به کرسی بنشیند؛ در حالی که دلسوزان انقلاب به خوبی می دانند این قمار با امنیت ملی است. برای درک این مسئله کافی است تحلیل های تخیلی اخیر برخی شکست خوردگان سیاسی را مرور کنیم.
اگر برخی با آموزه های سوروس و سفارشات معلمان انقلاب مخملی آشنایی ندارند، خوب است بدانند که آقایف قبل از سرنگونی در سال 2005 مشخصا در مورد انقلاب مخملی سخن گفته بود و تصریح کرده بود که اجازه این انقلاب را نخواهد داد. در واقع انتظار انقلاب مخملی خود می تواند در مورد کشورهای با ساختار متعارف دنیا مولد و بسترساز انقلاب باشد؛ همان گونه که انتظار تورم، تورم را می آفریند.
مشیای که متاسفانه سایت خبری منتسب به احمد توکلی طی این روزها پی گرفت، با توجه به این ملاحظات قطعا و بدون شک در تعارض با امنیت ملی است. قانون هدفمند کردن چه با رقم 20 هزار میلیاردی تصویب شود و چه با رقم 40 هزار میلیاردی قطعا درصدی از تورم را به همراه خواهد داشت. با این نگرانی ها، ترس ها و دلهره هایی که در جامعه تزریق می شود، باید اذعان کنیم بزرگترین خدمت از سوی بزرگواران مدعی اصولگرایی به اقلیت شکست خورده و خارج نشینان در حال انجام است.
برخی در تلاشند دولتی را که از جانب رهبر انقلاب انقلابی لقب گرفته، مستبد نام دهند، دولتی را که عدالت محور نام گرفته، فاسد معرفی کنند و البته از این طریق با برجسته کردن موضوعاتی خاص به گونه ای در قامت عدالتخواهان جدید برخیزند.
به نظر می رسد می بایست در بسیاری از مشی ها در جبهه اصولگرایی تجدید نظر کرد و به سمتی رفت تا توصیه های مقام معظم رهبری عملیاتی شود نه نقطه نظرات جناحی یا سیاسی.
عصر روز یکشنبه دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران میزبان جمعی از اساتید و دانشجویان این دانشگاه بود که برای شرکت در افتتاحیه کرسی های آزاد اندیشی در تالار شیخ انصاری حضور یافته بودند. بنا بر خبر اعلام شده از این پس دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران هر هفته میزبان یک مناظره با حضور طیف های مختلف فکری و با موضوعات مختلف خواهد بود و هم چنین برگزاری کرسی های هفتگی با موضوعات گوناگون علمی و نظری، با حضور دانشجویان، اساتید و صاحب نظران این دانشگاه در دستور کار خواهد بود. این دست برنامه ریزی ها البته در دانشگاه های مختلف تهران نیز آغاز شده و در دانشگاه های امیرکبیر و شریف نیز طرح هایی در دست اجراست. این همه البته
به گزارش رجانیوز،
وی با اشاره به اینکه کسی دقیقا نمیداند کرسیهای آزاداندیشی چه بوده و برنامههای آن چیست؟ گفت: باید نکته دردآلودی را مطرح کنم و آن این است که اکنون صحبت از کرسیهای آزاداندیشی در زمانی صورت میگیرد که از جهت دیگری شاهد عکس جریان آزاداندیشی در بعضی از دانشگاهها هستیم و طی روزهای گذشته یکی از اساتید دانشگاه علامه طباطبایی و یکی از دانشگاه تربیتمدرس اخراج شدند و من نمیدانم در این شرایط کرسیهای آزاد اندیشی چه مفهومی دارد؟
زیبا کلام با اشاره به اینکه انجمن های اسلامی سایر دانشگاهها تعطیل و یا در شرف تعطیلی است در ادامه تصریح کرد: آنچه که اکنون مشاهده میکنیم این است که گفتهها با آنچه عمل میشود در جامعه همخوانی ندارد.
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در ادامه بیان داشت: تا آنجا که اطلاع دارم برنامهای در خصوص حذف و کنار گذاشتن اساتید دگراندیش به جز چند مورد بخصوص در دانشگاههای علامه طباطبایی و تربیت مدرس نبوده است.
وی افزود: در دانشگاه تهران، شهید بهشتی، و سایر دانشگاهها اساتید تسویه یا اخراج نشدند. در دانشگاه علامه طباطبایی شماری از برجستهترین اقتصاددانان و اساتید که در نامههای سرگشادهای به سیاستهای اقتصادی دولت نهم و دهم اشکال گرفتهاند بازنشسته و یا کنار گذاشته شدهاند.
زیباکلام در ادامه تاکید کرد: سیاست کلی دولت در خصوص اساتید دگراندیش و منتقد نباید حذف آنها باشد و باید اعلام کنم که کنار گذاشتن این اساتید در برخی دانشگاهها با سیاست مدیران این دانشگاهها انجام میشود و این امر به سیاست کلی نظام بازنمیگردد.
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران با طرح این سوال که آیا مسئولان یک دانشگاه میتواند اساتید آن دانشگاه را به دلایل سیاسی اخراج کند خاطرنشان کرد: وزارت علوم که مدعی است بخشهای علوم کشور را زیر نظر دارد، آیا نمیخواهد در این امر دخالت کند؟ به یقین میتوان گفت وزارت علوم از اخراج اساتید در دانشگاههای علامه طباطبایی و تربیت مدرس حمایت کرده و آن را تائید میکند، پس از این وزارتخانه انتظار نمیرود که به این مشکل رسیدگی کند. اما از سوی دیگر از مجلس شورای اسلامی انتظار میرود که نسبت به اتفاقات پیش آمده در این دو دانشگاه اعتراض کرده و بخصوص کمیسیون فرهنگی باید به این امر رسیدگی کند.
وی افزود: دفاع از حقوق شهروندان از وظایف مجلس هشتم است و نمایندگان مجلسی که سوگند یاد میکنند تا از حقوق شهروندان و وکلای خود دفاع کنند چرا نسبت به این امور پیگیری نمی کنند؟
زیبا کلام با اشاره به اینکه متاسفانه هیچ حرکتی در این خصوص از مجلس مشاهده نکردهایم، در ادامه تصریح کرد: در این شرایط صحبت از کرسیهای آزاداندیشی میشود و من در این جا کلیاتی را در خصوص علوم انسانی بیان میکنم.
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در ادامه بیان داشت: پس از حوادث 22 خرداد ماه سال 88 مسئله علوم انسانی مطرح شد و علوم انسانی به عنوان متهم پیش آمدن این حوادث مورد بازخواست قرار گرفت.
زیبا کلام گفت: با توجه به کسر قابل توجهی از دانشجویان، قریب به یک میلیون و 800 هزار دانشجو در رشتههای علوم انسانی تحصیل میکنند و این دانشجویانی هستند که موجبات اعتراض را پدید آوردند.
وی افزود: از اواسط تابستان گذشته مسائلی مطرح شد مبنی بر اینکه علوم انسانی چگونه باید اصلاح شود و محصول آن این باشد که دانشجویان این رشته به دولت انتقاد نکنند.
زیبا کلام درادامه تصریح کرد: برخی افراد اساتید این رشته را متهم کردند که دانشجویان علوم انسانی را بیدین بار آوردند و من معتقدم که احضار علوم انسانی به عنوان متهم به دادگاه موجب حوادث پس از خرداد 88 شده است.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: ای کاش این موارد و حوادث بر گردن علوم انسانی بود چون میتوانستیم با این شیوه دانشگاهها و دانشکدههای علوم انسانی را تعطیل کنیم اما من به کسانی که علوم انسانی را نسبت به حوادث سال 88 متهم میکنم سوالی را مطرح میکنم؛ مگر این علوم انسانی در زمان محمدرضا پهلوی در این دانشگاهها تدریس نمیشد؟ این علوم انسانی در رژیم گذشته نیز در دانشگاه تهران و سایر دانشگاهها تدریس میشد و چرا آن موقع این رشته دانشجویان را بیدین بار نیاورده است بلکه بالعکس بخش عمده این دانشجویان اسلامگرا شدهاند. اگر محتوای این علوم موجب بیدینی و زوال دانشجویان میشود چرا در زمان طاغوت این اتفاق نیفتاده است؟
زیباکلام در ادامه بیان داشت: ما عکسهای شهدای دانشجوی حقوق و علوم انسانی را در راهروی همین دانشکده نصب کرده و هر روز نظارهگر آنها هستیم. حال باید پرسید آیا این دانشجویان در همین رشته درس نخواندهاند و شاید از نظر شما آنها در نجف و امثال آن درس خوانده باشند پس چطور شده است به خواسته خودشان در جبهههای جنگ روی مین رفتند.
وی با اشاره به اینکه اشکال اساسی علوم انسانی در جامعه ما این است که این رشته فوق العاده عقب مانده است خاطرنشان کرد: عقب ماندگی در علوم از لحاظ کاربردی نیز باید ملاحظه شود و این در حالی است که در شرایط کنونی محصولات ایران وارد بازارهای جهانی نمیشوند.
زیباکلام با تاکید بر اینکه عقب ماندگی در حوزه علوم انسانی را مستقیما نمیتوان دید خاطرنشان کرد: اگر کرسیهای آزاد اندیشی ادامه پیدا کند میتوانیم مفصلتر در خصوص علوم انسانی بحث کنیم و اعلام کنیم که اشکال اصلی این علوم در جامعه ما چیست.
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در ادامه بیان داشت: پس از حوادث 22 خرداد سال 88 مسئله اسلامی کردن علوم انسانی به صورت جدی مطرح شده است و اگر این سلسله جلسات ادامه پیدا کند باید به صورت خیلی جدی به این امر بپردازیم که آیا واقعا علوم سیاسی و علوم انسانی اسلامی داشتهایم یا خیر؟
وی افزود: من معتقدم علوم انسانی غربی، شرقی، مسیحی، بودایی و زرتشتی هم نداریم. ما آنچه در علوم انسانی داریم نظر و اندیشه انسانهای مختلف است. لذا علوم انسانی بومی و اسلامی هم نداریم.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: نگاه به انسان در حوزه علوم انسانی در دانشگاههای کشور ما یک نگاه غربی است و باید نگاه اسلامی را در خصوص انسان در دانشگاههای خود پیدا کنیم و کرسیهای آزاد اندیشی را باید به صورت مفهومی ادامه دهیم.
در ادامه این برنامه سعید زیباکلام، ابراهیم فیاض و حسن عباسی نیز به ایراد نقظه نظرات خود در این رابطه پرداختند که به علت مرتبط بودن مباحث مطرح شده از سوی دکتر حسن عباسی به سخنان صادق زیباکلام، مشروح سخنان عباسی را از نظر می گذرانیم.
رئیس مرکز دکترینال امنیت بدون مرز با اشاره به اینکه مشکلی که اکنون در این مقوله وجود دارد مشکلات ساختاری است خاطرنشان کرد: از حوزهها و دانشگاهها در خصوص بحث آزاد اندیشی چیزی استخراج نمیشود پس باید آستینها را خود بالا بزنیم و به تولید علم و روشهای آن دست بزنیم.
عباسی تصریح کرد: نهادهای کشور میخواهند تولید علم را فقط توصیف کنند و فرهنگستان علومی که یکی از مسئولینش تولید علم را فقط در حد تولید آبمیوه وصف کرده است، بهتر از این هم اقدام نخواهد کرد و نباید
وی تاکید کرد: اکنون در خصوص تولید علم و نخبه پروری فقط در کشورمان به توصیف آن اکتفا میشود در صورتی که شورای عالی انقلاب فرهنگی باید در این خصوص راهها و روشها را تبیین کند و اگر واقعا نمیتوانند به این امر بپردازند وارد گود شده و 230 واحد درسی از کارشناسی تا دکترا را در دانشگاه تدریس کنند.
وی با اشاره به اینکه من دکتری را در ایران ندیدم که دکترین داشته باشد خاطرنشان کرد: قبل از انقلاب مفهومی به نام تیمسار ارتش وجود داشت و مقام معظم رهبری فرمودند این مفهوم دارای اشکال است که اکنون این مفهوم به نام امیر تغییر نام داده است و طبق همین امر باید در خصوص آزاداندیشی و مقوله علوم انسانی پیگیری لازم را داشته باشیم و از ریشه و بسیاری از مفاهیم به اصلاح بپردازیم.
عباسی در ادامه بیان داشت: ما نه تنها در حوزهها بلکه در دانشگاههای کشورمان نیز هیچ مجتهدی نداریم. در کدام دانشگاه ما استاد دانشگاه دکترین و نظریات خود را در کلاسهای خود تدریس میکند؟ استادی که نظریات خود را تدریس میکند این استاد یک دکتر واقعی است نه اساتیدی که نظریات صدها سال قبل شرق و غرب را حفظ می کنند و مثل نوار کاست آن را تحویل دانشجو می دهند. در این صورت فرق آنها با ضبط صوت چیست؟ چرا حاضر نیستند خودشان ایده ی جدیدی را تولید کنند و بر مبنای آن تدریس کنند؟
عباسی گفت: مقام معظم رهبری چند سال گذشته در جلسهای با مسئولان نظام در بخشی از سخنان خود فرمودند کاش فردایی وجود داشت تا انسانها خارج از فضای جایگاهی خود ساعتها را به بحثهای علمی بپردازند و این در حالی است که آقایان دانشگاه تهران به مقام معظم رهبری پیشنهاد اعطای دکترا میدهند تا به همه بفهمانند امکان تولید علم در کشور وجود ندارد. اما در کشوری چون فرانسه چنین مکانهایی از سالیان دور تاسیس شده و افراد پیش نویس نظریات خود را به این مراکز ارسال میکنند و حتی میتوانند در خصوص نظریات خود صحبت علمی کنند.
رییس مرکز دکترینال امنیت بدون مرز در ادامه تاکید کرد: افتخار وزیر علوم ما این است که 10 هزار مقاله در ISI ارسال کردهاند و این در حالی است که ما برای آنگولاساکسون که همان آمریکاییها، انگلیسیها و استرالیاییها هستند به صورت رایگان تولید علم میکنیم و 95 درصد این مقالهها در ایران حتی ترجمه هم نمیشود و در دسترس دانشجویان و محققان ایرانی قرار نمیگیرد.
این کارشناس مسائل استراتژیک در ادامه گفت: دانشجوی ایرانی باید برای تولید علم 300 درصد زحمت بکشد به گونهای که باید علم را به زبان انگلیسی، عربی و فارسی بداند، این در حالی است که یک دانشجوی الازهر مصر باید برای تولید علم 200 درصد زحمت کشیده و دانشجوی اروپایی 100 درصد زحمت بکشد. اما دانشجو و استاد ایرانی تنها در مقوله تولید علم 33 درصد زحمت میکشد.
رئیس مرکز دکترینال امنیت بدون مرز در ادامه تصریح کرد: آمریکا از سال 2002 به بعد از گام سوم علم که همان رسیدن به مقطع دکترا است عبور کرد و اکنون از مرحله تیمکس نیز در حال عبور است و این در حالی است که ما در جامعهای میخواهیم آزاداندیشی کنیم که هنوز به این مراحل دست پیدا نکردهایم.
وی با اشاره به اینکه در بحث آزاد اندیشی باید ریشه مفهوم را شناخته و ترمینولوژی داشته باشیم، خاطرنشان کرد: عمده مفومهای علوم انسانی که در سر در دانشگاههای کشور میبینیم محل اشکال هستند. جامعه شناسی، علوم سیاسی، روانشناسی و ... با مفهوم اصلی آنها یکی نیست.
عباسی خاطرنشان کرد: دلیل دیگر اینکه علم در جامعه ما تولید نمیشود این است که حوزه علمیه از فلسفه و اصول فاصله گرفته است.
وی گفت: ابزار در تولید علم و در حوزه علوم انسانی یک مفهوم کلی است ما باید یک مفهوم را در خود پدید آورده و 20 تا 30 سال نسبت به رشد آن مفهوم تلاش کنیم تا به تولید علم برسیم.
وی افزود: وقتی تولید علم نداریم تکیه بر ریاست فرهنگستان علوم غصب است. فرهنگستان علوم باید توضیح دهید که تا کنون پیرامون تولید علم چه اقدامی کرده است؟
عباسی در بخش دیگری از سخنان خود در واکنش به سخنان صادق زیبا کلام گفت: این استاد در سخنان خود اعلام کرد که برخی از اساتید از دانشگاهها اخراج میشوند که من به این استاد اعلام میکنم آیا شما لیبرالی فکر نمیکنید و به راحتی در دانشگاه تدریس نمیکنید؟ به من بگویید کجا به خاطر اندیشه شما با شما برخورد شده است؟ و اگر غیر از این است پس چرا هم شما و هم هزاران نمونه از شما در دانشگاه های کشور به تدریس مشغول هستند؟ شما در حیطه تخصص تان همان لیبرالیزم را درس بدهید اما به اسم اسلام نگویید علوم انسانی دینی وجود ندارد.
وی افزود: پس میان مباحث سیاسی و بحثهای امنیتی تفاوتهایی وجود دارد و باید به این استاد علوم سیاسی اعلام کنم که در کشورهای غربی نیز چندی پیش استادی را به جرم ارائه طرح تروریزم روشنفکری از یک دانشگاه آمریکایی اخراج کردند.
عباسی خاطرنشان کرد: من چندی قبل در عرصه سیاست خطاب به سیاستمداران این سئوال را مطرح کردم که چرا برخی از آنها میگویند ما نمیتوانیم؟ اما جالب این است که برخی از این سیاستمداران به رهبری رئیس فرهنگستان علوم اخیرا حدود 196 صفحه مقاله به صورت رنگی و کاغذ گلاسه تحت عنوان یک نشریه خاصی تهیه کرده و با مطالب خاصی عنوان کردند که نمیتوانیم. اینکه ما نمی توانیم هم اینقدر دیگر تبلیغ می خواهد؟ اینکه فضای ذهنی دانشجویان و جوانان این کشور را به این سمت ببریم که نمی شود و نمی توانیم و علم دینی و اسلامی و ایرانی نداریم این همه گفتن دارد؟
رئیس مرکز دکترینال امنیت بدون مرز با مطرح کردن این سئوال که چرا فرهنگستان علوم نمیتواند تولید علم کند خاطرنشان کرد: فرهنگستان علوم به این دلیل نمیتواند تولید علم کند که دکترهای فلسفه آن در نظریات کانت گیر افتادهاند.
عباسی در بخش دیگری از سخنان خود به اظهارات باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در خصوص بحث هستهای ایران اشاره و تاکید کرد: سه شنبه گذشته باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در سخنانی اعلام کرد که ما به غیر از ایران و کره شمالی به هیچ کشور دیگری حمله اتمی نمیکنیم که در اینجا باید پرسید چرا و به چه جرم؟ آیا ما به جرم رسیدن به فن آوری هستهای باید تهدید شویم؟
عباسی افزود: الان در آمریکا بنیان داروینیزم زیر سئوال است و استادانی را که با این پدیده مخالفت می کنند را به عنوان تروریزم روشنفکری از دانشگاه بیرون انداخته اند زیرا آمریکایی ها متعقد هستند وقتی کسانی اعتقاد دارند که طراحی این عالم هوشمند است و فقط می خواهند بگویند که پشت این عالم خداست پس آن زمان این اساتید می خواهند نظریه پردازی خود را بر روی تئوکراسی اعلام کند نه دموکراسی. درهمین زمینه اکنون 11فیلم مستند در فضای سایبری وجود دارد که یکی از آنها نیز امسال در قسمت فیلم های خارجی جشنواره فجر اکران شد.
عباسی در ادامه افزود: استادی که ادعا میکند چرا آزاداندیشان اخراج و دستگیر میشوند باید به وی اعلام کرد که شما چرا آدرس غلط به مخاطبان خود میدهید. آیا کسانی که اخراج و یا دستگیر میشوند آزاداندیش هستند؟ شما با عنوان یک استاد دانشگاه آیا دکترین دارید؟ من عضو هیئت علمی این دانشگاه نیستم اما شما که حقوق این نظام را می گیرید و در این دانشگاه تدریس می کنید به دانشجویانتان توضیح دهید چه حرکتی طی سالهای تدریس تان انجام داده اید؟ چقدر تلاش کرده اید که یک دکترین داشته باشید و آن را تدریس کنید نه افکار دیگران را؟ که بعد می گویید چنین چیزی وجود ندارد.
آیا شما از خود در حوزه تولید علم نظریهای داشتهاید؟ کسانی که به عنوان مثال در دانشکده مدیریت و با گرایش مسائل استراتژیک مدرک دکترا میگیرند فقط یک رویکرد و طرح استراتژیک را آموزش میبینند و در دانشگاهی چون دانشگاه عالی دفاع ملی آیا کسی هست که دو رویکرد را تدریس و یا تحصیل کرده باشد؟
رئیس مرکز دکترینال امنیت بدون مرز خطاب به اساتید دگراندیش تاکید کرد: افرادی آمدند و شورای عالی انقلاب فرهنگی را در ابتدای پیروزی انقلاب تاسیس کردند اما اکنون در صدای آمریکا و بی بی سی فارسی از آزادی بیان در ایران ابراز ناراحتی میکنند و شما استادی که حامی اینگونه افراد هستید روزی آبروی شما هم مانند آنان خواهد رفت.
عباسی تصریح کرد: اینکه شما امروز می گویید ما علم دینی و اسلامی و ایرانی نداریم برای خودتان بد است. نسل آینده از شما نخواهد گذشت چون ان شالله ما از این مرحله نیز عبور خواهیم کرد و در آینده به تولید علم بومی نیز خواهیم رسید و شما که امروز این حرفها را می زنید باید پاسخگوی آیندگان باشید. بسیاری از شما بودند که اول انقلاب حرفهایی زدند که امروز از گذشته خود شرمنده هستند چون نسل ها عوض شد و مشخص شد چه کسی درست می گفت و چه کسی اشتباه، لذا من از نسل حاضر عذرخواهی می کنم که نسل ما نتوانست اقدام مهمی در راستای تولید علم بومی انجام دهد اما انشالله با همت شما از این مرحله هم خواهیم گذشت و با سرعت بیشتر به سمت سربلندی ایران اسلامی نزدیک خواهیم شد
گروه سیاسی: علی مطهری از جمله چهره هایی بود که در ماههای بعد از انتخابات کوشید تا جدال تمام قامت اقلیت معترض به نظام را به دعوای میان دو جناح تقلیل دهد و این همه را به مناظره های انتخاباتی و حرف و حدیث های مطرح شده در آن برنامه مربوط سازد. آن روز به این بهانه او به نقد رویکردهایی پرداخت که خود اکنون در چرخشی درخور توجه رادیکاله شده آن را در پیش گرفته است.
به گزارش رجانیوز علی مطهری معتقد بود که احمدی نژاد نباید در مناظره ها حرف از هاشمی می زد. می گفت باید به آقای هاشمی حق داد! چرا که او در جریان انتخابات، مظلوم واقع شده است و اگرچه از آقای احمدینژاد انتظار عذرخواهی داشته، اما چنین نشده است.
مطهری در اظهارنظری جالب و معنادار هاشمی را روحانی مبارز، حکیم و معتدل نامید و احمدی نژاد را سیاستمداری زیرک و لجوج! و این نشان از آن داشت که گویی منازعات سیاسی، موضع گذشته مطهری را هم دستخوش تغییر کرده و او دیگر آن گونه که در مورد هاشمی می اندیشید، اکنون نمی اندیشد.
علی مطهری در حالی از هاشمی با عنوان یک چهره معتدل و مظلوم یاد کرد که خود او پیشتر در مصاحبه هایش به هاشمی و خانواده هاشمی تاخته بود. آن سال هایی که هنوز خط کشی های اخیر بروزی نداشت این علی مطهری بود که در قامت یک چهره انقلابی تکنوکرات ها را نقد می کرد و به پدیده آقازادگی می تاخت و اکنون البته او موضوع نقدش متفاوت شده است و موضوع جانب داری هایش نیز.
مطهری پیش تر در نقد دوران هاشمی گفته بود:«ورود و دخالت اقوام رییسجمهور(هاشمی) در تمام شئون سیاسی و اقتصادی واقعا درست نبود. اینکه اینها بیایند در اکثر مراکز حساس اقتصادی مسلط شوند، این چه دلیل موجهی دارد؟ مثلا در وزارت نفت آنجایی که باید معاملات مهم انجام شود حتما باید از نزدیکان ایشان باشد.»
مطهری البته علت احتمالی استفاده از نزدیکان در برخی پست ها را اطمینان و اعتماد آقای هاشمی دانسته اما در ادامه گفته بود:«تا یک حدی این استدلال قابل قبول است. مثلا اینکه پسرشان رییس دفترشان باشد؛ ولی حالا حتما باید "کیش" هم "دست اینها" باشد، وزارت نفت هم "زیر نفوذ اینها" باشد، فلان کارخانه خودروسازی هم "مال اینها" باشد و انحصار صادرات فلان محصول "در اختیارشان" باشد؟ اینها هم توجیه امنیتی دارد؟ اینها را که دیگر نمیشود براساس مصالح ملی توجیه کرد.»
او همچنین گفته بود که باب حمله به مقدسات نیز از خانواده هاشمی و نقش آفرینی های یکی از فرزندان او آغاز شده است:«خب، وقتی یک خانوادهای اینقدر دستشان در امور اقتصادی و قدرت سیاسی باز باشد، کمکم جسارت پیدا میکنند و متعرض امور مقدس هم میشوند. مثلا دختر ایشان به چه مجوزی باید آزاد باشد که احکام اسلام را به راحتی زیر سوال ببرد؟ خب این خانم در آن روزنامهای که داشت خیلی راحت نوشت چرا باید دیه مرد دو برابر زن باشد یا چرا حکم اثر چنین و چنان است؟ اصلا باب حمله به مقدسات از آن موقع باز شد و اینها فسادهایی بود که از آن وقت جان گرفت و در جامعه گسترش پیدا کرد.»
علی مطهری با همین سابقه دیدگاهها، بعد از انتخابات به نوعی داعیه حمایت از هاشمی را برداشت. اما آنچه اهمیت دارد موضوع نقد او درخصوص مناظره هاست. مطهری معتقد بود حرف هایی در مناظره ها مطرح شده که در دادگاه اثبات نشده است و این حرف هاست که همه بلواها را به پا کرده؛ یعنی بخش کوچکی از همان حرف هایی که خود مطهری پیشتر به نوعی در مصاحبه هایش بر درستی شان اذعان کرده بود، مسئله ساز شده است.
و اکنون همان کسی که احمدی نژاد را به خاطر اظهار برخی مسائل در مناظره تلویزیونی بدون حکم قضایی محکوم می کرد، خود در خصوص رحیمی بی پروا سخن می گوید، در مورد او حکم صادر می کند و موضع گیری برخی دیگر را نیز خواستار می شود!
اینکه رحیمی مرتکب تخلفی شده یا نه چیزی است که خود قطعا باید پاسخگو باشد و حرفی هم در پیگیری قانونی موضوع نیست. اما حرف این است که رطب خورده نمی تواند منع رطب کند. اگر بدون حکم قضایی می توان درخصوص افراد سخن گفت، چرا به آنچه احمدی نژاد در مناظرات گفت، خرده گرفتید و اگر نمی توان گفت چرا خود اکنون می برید و می دوزید و حکم هم صادر می کنید؟!!
علی مطهری البته مواضعی