»» میر حسین موسوی و سیری در تاریخ؛ اینها سخنان احمدینژاد نیست! - بخ
میر حسین موسوی و سیری در تاریخ؛ اینها سخنان احمدینژاد نیست! - بخش دوم
اینها سخنان احمدی نژاد نیست.
این سخنان از سوی مخالفان سیاسی آقای موسوی و زهره کاظمی (زهرا رهنورد) پس از خروجشان بر حاکمیت نیست.
این سخنان از کسانی نیست که امروز و پس از نفی جمهوریت و رأی مردم و چندی بعد، نفی اسلامیت و ولایت فقیه از سوی موسوی و پیاده نظامش از خواب بیدار شده اند.
این سخنان، در سال 1388 از دهان خارج نشده است!
اینها، سخنان یکی از اعضای حزب جمهوری اسلامی است که به همراه همفکرانش و به رهبری انقلابی نستوه، شهید حسن آیت، دبیر سیاسی حزب، انحراف را دراقلیتی از حزب دیدند و بیان کردند و هنگامی که موسوی شروع به سیر سریع و مشکوک پله های ترقی در نظام جمهوری اسلامی کرد، در برابر این جریان ایستادند و آنها بهای این ایستادگی را با شهادت خود و دوستانشان پرداختند.
اینها قسمتی از سخنرانی شهید عبدالحمید دیالمه است، یک هفته قبل ازانفجار هفتم تیر که به شهادت او و عمده همفکرانش در حزب جمهوری منجر شد.
"همین الآن هم هزاران نفر داد می زنند ولی به دلیل اینکه معروف نیستند کسی حرفشان را گوش نمی کند.
زمان بنی صدر هم ما می گفتیم ولی کسی حرفمان را گوش نمی کرد...
همانطور که آن زمان افرادی با شیوه فکری ما مخالف بودند و همه میگفتند که این مطالب را نباید بگویی، معتقد بودم که درست است و گفتم و مراحل بعدش را هم ادامه دادم...
همین الآن افرادی برای بعضی وزارتخانه ها کاندیدا هستند که به اعتقاد من خط فکریشان درست نیست ولی متاسفانه نمیتوانم کاری کنم.
فقط میتوانم به اندازه یک رأی مخالف به آنها بدهم، کار دیگری نمیتوانم بکنم.
یکی از نمونه هایش را که میتوانم به شما بگویم و آن هم آقای موسوی است، سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی.
اعتقادم بر این است که خط فکری او، خط فکری جنبش مسلمانان مبارز و پیمان است.
البته نمی خواهم بگویم عضو آن سازمان است ولی خط فکریش همان است و اگر رجوع کنید به روزنامه میبینید که در خیلی از جاها این خط مشی را طی می کند.
این ها را من از دید حزب نمی بینم... مکرر در جلسات حزب گفتم و ضبط هم شده و اگر نوارش را از بین نبرده باشند، دارند.
موضعگیریهای روزنامه در بعضی از موارد، کم و بیش موضعگیریهای روزنامه امت (منظور روزنامه دکترپیمان) است.
به عنوان مثال برای مصدق مطلب چاپ میکند اما حتی یک خط، خوب دقت کنید، حتی یک خط در مورد آیت الله کاشانی نمینویسد.
بروید روزنامههای آن زمان را ببینید.
اگر شما یک خط در روزنامه، قبل از سالگرد آیت الله کاشانی، بعد از سالگرد آیت الله کاشانی از این روزنامه آوردید من اسمم را عوض میکنم.
بعد از اینکه آقای فلسفی در نماز جمعه علیه مصدق صحبت کرد، مقاله علیه آقای فلسفی را کدام روزنامه نوشت؟ روزنامه جمهوری اسلامی با عنوان خیابان مصدق.
سرمقالهای نوشت به اسم خیابان مصدق و شدیداً آن را کوبید به این بهانه که اینها اختلاف انگیز است.
یک شب که من در حزب صحبت کردم و این موارد را گفتم، بعد از من آقای موسوی آمد از خودش دفاع کند.
گفت ما اینها را نمی پذیریم به دلیل اینکه ما نمیخواهیم شیوههای آناکرونیستیکی را در ایران دوباره ایجاد کنیم.
البته لفظ را اشتباه به کار می برد، ولی من آن برداشتی را که او از این لغت داشت حالا میگویم والا معنایش این نیست.
برداشتش این بود که شیوههای آناکرونیستیکی یعنی اینکه ما یک چیزی را که در تاریخ اتفاق افتاده مجدداً بیاییم تطبیق کنیم بر تاریخ فعلی.
مثلا اگر یک کاشانی و مصدقی آن زمان بوده، حالا بیاییم الآن هم یک کاشانی و مصدق طراحی کنیم.
برداشتش از این لغت این بود.
اخیراً که امام در مورد مصدق این صحبتها را کرد و گفت که او هم مسلم نبود و اینها تفالههای او هستند و حتی امام در صحبت دیروزش میگوید اینها مثل مصدق میخواهند رفراندم انجام دهند و این اندازه مصدق را میکوبد و آن تجلیل را از آیت الله کاشانی می کند، برای آقای موسوی پیغام فرستادم که برخلاف آن دیدی که شما داشتید، امام هم مثل اینکه آناکرونیستیکی فکر می کند.
البته ایشان سابقههای قبلی هم در گروههای منفی داشته است. از جمله بودنش در گروه نخشب به همراه پیمان و سامی1 و او همه در گروه نخشب2 بودند، بعد از آنجا جدا شدند، پیمان گروه جنبش مسلمانان مبارز را درست کرد، سامی گروه جاما را درست کرد و ایشان هم به ظاهر می گوید که من مستقل هستم، ولی در واقع همان شیوه فکری را دارد و به اعتقاد من دقیقا در داخل روزنامه [جمهوری اسلامی] هم همین شیوه فکری را اعمال کرده است...
علاوه بر موضعگیری ایشان من موضعگیری خانمش را هم نمی پسندم.
نظر من نیست نظر اسلام است. یک مشت مزخرفاتی را بهم بافته به اسم اسلام... او هم زیاد سابقه مسلمانی ندارد اما حالا چطور شد که مفسر قرآن شد معلوم نیست.
هر کسی در عرض یک سال مفسر قرآن می شود، مخصوصاً اینکه در جاهای مختلف هم به عنوان متفکر اسلامی با او مصاحبه میکنند!
در تلویزین میآید در مورد مسائل زن بحث می کند.
الآن با این شخصیتها چه می شود کرد؟
وقتی الان برنامه این است که آقای موسوی بشود وزیر امور خارجه، من چه بگویم؟
هرچه هم داد بزنم صدایم به جایی نمی رسد.
مجبورم فقط یک رأی مخالف بدهم." 3
ادامه دارد...
پینوشت:
1- دکتر سامی در سال 1368 و در اواخر دولت موسوی در مطب شخصی خود توسط فردی به نام جلیلیان به قتل می رسد.جسد قاتل در دستشویی در یکی از شهرهای استان خوزستان در حالیکه خود را حلق آویز کرده بود پیدا می شود.چهره قاتل توسط همسر دکتر سامی شناسایی می شود.
2- گروه نخشب: در اوایل ده? 1320 برای مقابله با فشارهای ضد دینی حزب توده و بهاییها و واکنش به وضعیت عقاید سیاسی و اقتصادی موجود در جامعه، جلسات کوچک و پراکندهای توسط دانشجویان تشکیل میشد. در این میان دو گروه عمده آنها به رهبری جلال آشتیانی و محمد نخشب، فعالیت مشترکی را آغاز کردند و سازمانی بنام «نهضت خداپرستان سوسیالیست» را در سال 1322 به وجود آوردند.
3- تلخیص شده از ویژه نامه روزنامه ایران، ویژه دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری - مهر ماه 88
مطالب مرتبط:
.: میر حسین موسوی و سیری در تاریخ؛ شهید عبدالحمید دیالمه - بخش اول
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( جمعه 88/11/16 :: ساعت 8:55 عصر )
»» حماسه 6 بهمن شهر هزار سنگر
حماسه 6 بهمن شهر هزار سنگر
به نقل از سایت بصیرت:
بصیرت:بیش از 100 نفر از اعضای اتحادیهی کمونیستهای ایران، در اول بهمن 1360 از مقر خود در جنگل به سمت شهر آمل به راه افتادند. با توجه به برف سنگینی که آمل و اطراف آن را پوشانده بود؛ عبور از رودخانههای متعدد با طناب صورت گرفت. پشت سر گذاشتن این مسیر به خاطر سختی راه و مشکلات تردد، 3 روز به طول انجامید؛ البته با توجه به برفی بودن زمین، این وضعیت پیشبینی شده بود و در طراحی عملیات، قرار بود که عملیات در روز 5 بهمن انجام گیرد که در اثر خستگی به 6 بهمن موکول شد: «نیروهایمان در روز 5 بهمن به شهر رسیدند و شب را همگی در خانهی من بودند تا صبح».1
بنابراین نیروهای شوشکر از ساعت 5/5 صبح به خانهی مادری محمدرضا سپرغمی که در آن زمان، مادر و همسر و فرزندش را به تهران فرستاده بود، رسیدند. گروه تصور میکرد که در مرحلهی آخر ورود به شهر نیاز به 5 ساعت راهپیمایی دارد،
ولی این پیادهروی 10 و 12 ساعت به طول انجامید و در نتیجه، عملیات یک روز به تعویق افتاد.2 نیروها از فرط خستگی حتی توان روی پای خود ایستادن را هم نداشتند: «حتی بعضی از بچهها از فرط خستگی به محض لحظهای ایستادن، سرپا خوابشان میبرد و جا میماندند و گم میشدند».3
شب 6 بهمن به هر شکلی بود در خانهی سپرغمی اقامت کردند و به کشیک محل که عضو انجمن اسلامی بود، به دروغ گفتند:
«امروز ویژه هستیم و از تهران آمدهایم. قرار است جنگلیها به شهر حمله کنند. ما آمدهایم تا با آنها مقابله کنیم».4
حتی از او خواستند که رازداری کند تا ضد انقلاب متوجه نشود و آن فرد هم به آنها اطمینان داد. در ساعت 9 شب، گروهها به تدریج از خانهی یل محمد بیرون آمدند.5
سرانجام با عبور از رودخانهی هراز که از حاشیهی شهر آمل میگذرد، وارد محلهی اسپه کلا شدند و در مکانهای مقرر، استقرار یافتند. مقر بسیج که در آن سوی رودخانه نزدیکترین هفد نظامی مهاجمین بود، به محاصره درآمد.
گروهها هر کدام کارشان در یک قسمت شهر بود. تقریبا 17 نفر مسؤول حمله به بسیج بودند. درگیری در ساعت 11:45 آخر شب 5 بهمن شروع شد. گروههای عمل کنندهی دیگر در دادگاه انقلاب و سپاه، که این 3 هدف از عمدهترین اهداف گروه سربداران بود، وارد درگیری شدند. در حین عبور از خیابانهای شهر ، هر گاه با نیروی مسلح یا افرادی که ظاهر حزباللهی داشتند روبه رو شدند، به آنها حمله میکردند و آنها را به شهادت میرساندند و یا زخمی میکردند و با کمال شقاوت رفتار میکردند.
برنامهی اصلی این بود که حتی الامکان نیروهای سپاه و بسیج را از کار بیندازند و بعد از آن، مردم را به قیام دعوت کنند؛ زیرا طبق تحلیلهای تشکیلات، آنها مطمئن بودند که مردم به آنها خواهند پیوست. غلامرضا سپرغمی که خود از اهالی رضوانیه بود، مأموریت داشت تا با اهالی آنجا صحبت و آنها را جمعآوری کند تا به صحبتهای مسئولین تشکیلات گوش فرا دهند و در «قیام فوری» مشارکت کنند، ولی او در این امر موفق نشد و حتی به در خانهی دو تن از آشنایان خود رفت و پاسخی نشنید:
«من در ابتدای شب به محلهی رضوانیه رفتم و در 2 خانه را زدم6 که اولی بدون اینکه حتی در را باز کند، از همان پشت در، با فحش از ما پذیرایی کرد . خانهی دوم فقط در را باز کردند، ولی هیچ کس بیرون نیامد. در تمام طول شب و پس از آن تا صبح و تا ظهر، من در همان محله در بین افرادی که با روشن شدن روز از خانه بیرون آمدند، بودم».7
در آن شهر نیز درگیری با مقر سپاه پاسداران ادامه داشت:
«درگیری در اطراف سپاه بود و نیروهایمان سپاه را در محاصره داشتند و در کوچههای اطراف سپاه، مقر سپاه را تحت نظر گرفته بودند. دو نفر موتور سوار را قبل از ظهر دستگیر و یکی را در خیابان اعدام انقلابی کردیم. نفر دوم که دستش تیر خورده بود، فرار کرد. به دلیل نیامدن و نپیوستن مردم صحبت شد که مردم نیامدند و حالا چه کار کنیم؟ عقب نشینی کنیم یا بمانیم؟ مرکزیت توصیه کرد درگیری را ادامه بدهیم و ما ادامه دادیم».8 اما اوج درگیریها در اطراف مقر بسیج بود که از اعضای سربداران 11 نفر جلوی ساتمان بسیج کشته شدند. اطراف مخابرات و فرمانداری نیز از مکانهای درگیری بودند نیروهای مهاجم با قرار دادن 2 یا 3 گاری خیابان را بستند و شروع به تیراندازی کردند تا مردم به آنه محلق شوند.
به ما گفته بودند به محض تیراندازی، مردم به شما ملحق میشوند. یک نفر به نام محمود آملی هم بلد ما بود، ولی مردم نیامدند».9
تیراندازی و سپس تسخیر شهر تا 6 صبح ادامه داشت، اما با آغاز صبح ششم بهمن، حماسه ی مدرم آمل شکل گرفت و صدها نیروی داوطلب مردمی با روی آوردن به مقر سپاه و گرفتن اسلحه، به مقابلهی سربداران جنگل رفتند.
سنگربندیها آغاز شد. از زن و مرد و پیر و جوان هنگی با آوردن شن و گونی اقدام به سنگرسازی و نبرد سنگر به سنگر کردند تا آنجا که آمل لقب «هزار سنگر» گرفت. رفته رفته به تعداد نیروهای ضد شورش که از روستاهای اطراف میآمدند و از مردمان وفادار به امام و انقلاب اسلامی بودند، افزوده میشد. البته در شب حادثه هم، از مردم آمل هر کس که خود را به خاطر صدای تیراندازی به سپاه و بسیج رسانده بود، دستگیر، اسیر و یا شهید شده بود.10 سازماندهی و ساماندهی نیروهای مردمی از ساعت 7 صبح آغاز شد و تا 8 صبح به پایان رسید. هر چند نهادهایی چون سپاه و بسیج به خاطر نوپایی این نهادها تجربهی لازم را نداشتند، ولی شور و اشتیاق بسیار بالا برای مقابله با ضد انقلاب، جایگزین هر نارسایی شد. حملهی مردم حزباللهی به ضد انقلاب در دو محور اساسی، یعنی در همان مناطقی که دشمن تمرکز داشت، صورت گرفت. در ادامهی حضور مردم، واحدهای کوچکتری از کوچه و خیابانها به راه افتادند و خود را به مناطق درگیری رساندند. برخی از نهادهای انتظامی چون کمیتهی انقلاب اسلامی، شهربانی و ژاندارمری در بخشهای از شهر مانع ورود مردم به صحنه ی درگیری میشدند تا بدان ها آسیبی وارد نشود، اما مردم در چند بخش اساسی ایفای نقش کردند که به ترتیب اهمیت بدین شرح هستند:
کمک در ایجاد سنگر و مواضع دفاعی
تلاش برای دستگیری دشمن
درگیری مسلحانه و جنگ تن به تن با دشمن
کشف محل استقرار دشمن
تخلیهی شهدا و کمک به مجروحین 11
یکی از ابتکارات جالب نیروهای بسیجی در نبرد با دشمن این بود که پشت یک وانت نیسان سنگر درست کرده بودند و وانت با دنده عقب به سمت دشمن حرکت میکرد؛ نیروهای بسیجی پشت سنگرهای ساخته شده در وانت به سمت دشمن تیراندازی میکردند و راننده هم از تیراندازی دشمن در امان بود.
نقش مردم در این درگیری غیرقابل تصور بود، به طوری که در ساعات اولیهی این نبرد دلاورانه، مردم تمام سطح شهر را پوشانده بودند و از خارج شهر با سرعت تمام وانت وانت شن و ماسه به داخل شهر میآوردند:«در حین درگیری شدید در حدود ساعت یازده بود که وانتهایی که کیسهی شن حمل میکردند، از جاده رد شدند. ما ابتدا ایست دادیم که آنها توجه نکردند. یک بار به یک وانت به منظور ترساندن آنها شلیک کردیم که فرار کردند. یکی دو بار هم وانتها را گرفتیم و گونی آنها را خالی کردیم».12
ولی تعداد وانتها آنقدر زیاد بود که محافظان جاده، کاری نمیتوانستند بکنند. جنگ و گریز مردم و نیروهای انتظامی منجر به کشته شدن و دستگیری عدهای از مهاجمین شد و در همان روز سهشنبه، 16/11/60 ، دشمن تمام مواضع خود را از دست داد.13 در ساعت 4 بعدازظهر دشمن شروع به عقبنشینی کرد و در دو باغ حاشیهی شهر موضع گرفت:
«بعد از عقبنشینی، وارد یک باغ بزرگ شدیم. در همان موقع صدای اللهاکبر و صدای جمعیت زیادی از درون باغ آمد. بچهها فهمیدند که باغ در محاصره است و از هر طرف که بخواهیم برویم به آنها بر میخوریم. در آنجا بچهها تیراندازی هوایی کردند، چون امکان داشت همدیگر را بزنیم».14
افرادی که در برخی از محلات مانند رضوانیه مستقر بودند تا شاید مردم در روشنی روز به آنها بپیوندند ، نومیدانه به جنگل برگشتند:
«من تا ظهر در همان محله ماندم و با شدت گرفتن درگیری در پیرامون محله و تنگ شدن حلقهی محاصره، جزو اولین گروه بودم که به طرف جنگل برگشتیم».15
در واقع پس از یورش بیامان مردم و کشته شدن 34 نفر از گروه سربداران ، به ویژه کشته شدن کاک اسماعیل، مسوؤل کمیتهی نظامی، گروه به طرف جنگل عقبنشینی کرد.
در این حماسهی جاودان، از مردم قهرمان آمل 40 شهید و 120 نفر زخمی شدند.
--------------------------------------------------------------------------------
1- پرونده محمدرضا سپرغمی ، ش 8295
2- پرونده محمود آزادی ، ش 24181
3- همان
4- پرونده غلامرضا سپرغمی، ش 24142
5- پروندهی بهروز فتحی ، ش 24144
6- خانهی اول پیرزاد و خانهی دوم خاتم نژاد
7- پروندهی غلامرضا سپرغمی، شمارهی 24142
8- پروندهی محمدرضا سپرغمی شمارهی 18295
9- پروندهی محمود آزادی ، شمارهی 24182
10- مهدی خانی ، پیشین ، ص 154
11- همان ، ص 174
12- پروندهی بهروز فتحی ، شمارهی 24144
13- حماسهی مردم آمل، چاپخانهی ستاد مرکزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تهران 1361 ، ص 20
14- پروندهی علی علیزاده ، شماره ی 24180
15- پرونده ی غلامرضا سپرغمی، شمارهی 24142
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( شنبه 88/11/10 :: ساعت 12:56 عصر )
»» حاج آقا میگه...
حاج آقا میگه...
حاج آقا میگه هر چیزی که بهش ایمان و اعتقاد داری ، یه جایی بنویس تا اگه بیست سال دیگه مثل موسوی و خاتمی و ... منحرفش شدی ، بچه حزب اللهی ها بتونند با استفاده از نوشته های بیست سال پیشت ، جواب امروز تو رو بدن.
رفیقم این روزها سر اینکه من منحرف میشم یا نه ، با رفیقش شرط بندی کرده. رفیقم میگه من هم مثل بعضی از آقایون منحرفش می شم ولی رفیقش میگه منحرفش نمی شم.می پرم وسط حرفشون.میگم شرط بندی حرومه
میگه نه داداش
این کاری حرومه که آدم در مقابل نائب امامش بایسته
این کاری حرومه که مریض در مقابل دکترش قیام کنه ، آخه نمی خواد خوب بشه ، قصد داره....
حرف از مریض و مریضی پیش اومد.چند وقتیه بد جوری مریض هستم . مریضیم حساسیت فصلیه
من به فصل فتنه بدجوری حساسیت دارم.اتفاقا پیش دکتر هم رفتم.گفته به چهره ی بعضی از آقایون مثل خاتمی ، موسوی ، مشایی و ...آلرژی داری.اگر این افراد رو نبینی بهتره
در عوض یه کم بصیرت برام تجویز کرده ، گفته صبح به صبح ناشتا، حرفهای رهبر رو مرور کن
گفت مثل بعضی ها نه باش ، حرفای دکترشون رو قورت می دن یه آبم روش
حاج آقا میگه همه ی موجودات محترم هستند حتی مشایی و موسوی؟!
نا گفته نماند من برای شلقم هم احترام قائل هستم.
من اگه جای رئیس جمهور بودم یه شلقم رو رئیس دفترم نمی کردم
مشایی مامور به خرابکاریست.اینو مش غلام حسین پیرمرد دهمون که 7،6 سالی میشه به خاطر قند کور شده هم میدونه.اما نمی دونم چرا رئیس جمهور مملکت نمی دونه.
حاج آقا میگه برای همه ی جانداران و گیاهان زنده احترام قائل شو حتی کروبی؟!
رفیقم میگه شلقم خیلی نورانی تر از بعضی از آقایون هست، حتی ناطق نوری!
من همیشه بعد از نماز برای حفظ انقلاب اسلامی دعا می کنم. آخه این انقلاب نون خیلی ها رو میده.
از کارکنان دولت بگیر تا مخالفان انقلاب
اگر این انقلاب نبود ، محسن سازگارا چطور می تونست با مخالفت با اون ، خونه و ماشین و یک شغل رسمی هراه با مزایا و کوپن در بنیاد جورج بوش پیدا کنه
این روزها یزید به سازگرا قول حکومت ری را داده است.
به موسوی قول ریاست جمهوری
به خاتمی هم یه قول هایی داده است
به عطا مهاجرانی هم قول مجری خانم شبکه بی بی سی فارسی رو داده
به شرط اینکه بتونند این انقلاب رو از بین ببرند و سر حسین زمانه رو بر نیزه کنند.
یزید این روزها در روزنامه اش به اسم آفتاب یزید اخبار جنبش سبز رو منتشر می کنه و مثل موسوی کسانی که در سال 61 ، سر امام حسین رو بریدند افرادی خدا جو معرفی می کنه
حاج آقا میگه وای بر ما که دوباره به یزید حیات نو بخشیدیم.
میگه چرا بعضی از آقایون نمی دونند یزید به شیطان اعتماد کرده ، و آرمان روابط عمومی یزید فقط با کشتن امام حسین احیا میشه
حاج آقا میگه سایت بالاترین با نظام فعلی ایران مشکلی نداره.مشکل اصلی این سایت با امام حسین (ع) هست.میگه اگه باورت نمی شه برو تو آرشیو این سایت، 1400 سال هجری بیا عقب تر.ببین چه خبرهایی درنهم و دهم محرم 61 هجری قمری تو این سایت داغ شده.داغ ترین خبر سایت بالاترین در روز عاشورا ی سال 61 هجری شهید کردن امام مظلوم ما و سوت و کف زدن بر جنازه ی فرزند زهراست.دیگه خیالشون راحت شد.
حاج آقا میگه آدم اگه دشمن اسلام هم هست ، مردونه دشمنی کنه
اگر ولایت فقیه رو قبول نداره ، از همون اول بگه
اگر بسیج رو قبول نداره ، چرا نقاب بسیجی بودن بر چهره می زنه
حاج آقا این روزها تو مردونگی بعضی از آقایون بد جوری شک کرده
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( شنبه 88/11/10 :: ساعت 12:41 عصر )
»» دانشگاه
پشت پرده اقدامات دانشگاه آزاد برای وقف اموال عمومی این
جمعه ?? بهمن ???? ساعت ??:??
خبرنامه دانشجویان ایران: پس از آنکه پروژه ی «کریم زارع»، عضو هیئت امنا و معاون پارلمانی دانشگاه آزاد، در خصوص جمع آوری امضا از نمایندگان با عنوان «موافقت رهبر انقلاب با وقف اموال دانشگاه آزاد» با شکست مواجه شد؛ این بار شخص آقای عبداللبه جاسبی در اقدامی سوال انگیز و در نوع خود جالب، به صحن مجلس رفته و با تک تک نمایندگان دیدار و در این مورد، به جمع آوری امضاء پرداخته است.
در این خصوص خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»، در گفتگو با عباس سلیمینمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران، زوایای پیدا و ناپیدای پرحاشیه دانشگاه آزاد را بررسی کرد.
عباس سلیمی نمین با بیان اینکه در مجلس شاهد مسائلی هستیم، که تاسف بسیاری از دلسوزان سلامت کشور را برمی انگیزد افزود: این مطلب باید ریشه یابی شود که چرا آقای جاسبی می تواند این گونه نمایندگان مجلس را در خدمت اهدافی قرار دهد که به نفع جامعه نیست؟!
وی با اشاره به شکست تلاش نماینده پارلمانی آقای جاسبی در بیست روز پیش که سعی می کرد طوماری را تحت عنوان تشکر از موافقت رهبری با وقف اموال دانشگاه آزاد جمع آوری کند، گفت: این اقدام با فاش شدن عدم موافقت مقام رهبری شکست خورد و آقای جاسبی این بار خودش به مجلس رفت و مدتی که در مجلس بود تک تک نمایندگان را نزد خود فرا خواند و امضای قابل توجهی جمع آوری کرد و این موضوع بسیار تلخی است.
وی با اشاره به اینکه نمایندگان در یک وابستگی یا رودربایستی با آقای جاسبی قرار می گیرند و طومار این چنینی را امضا می کنند، افزود: چه اتفاقاتی در پس پرده رخ داده است که چنین اقدام شنیعی رخ می دهد و دلسوزان نظام بایستی توجه ویژه ای را مبذول بدارند.
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران با تاکید بر جایگاه بسیار رفیع مجلس، گفت: اگر افرادی بتوانند نمایندگان مجلس را اینگونه وامدار کنند قادر خواهند بود در جایی دیگر هم به نوعی عمل کنند که به زیان مصالح ملی تمام شود.
عباس سلیمی نمین با مهم خواندن این نکته که آقای جاسبی تلاش دارد که قبل از پایان رسمی تجدید نظر در اساسنامه این دانشگاه، بحث وقف را با هر دوز و کلک و دغلکاری به جایی برساند، افزود: آنچه را که ضعف اساسی در این مجموعه بوده، همان ضعف نظارتی است؛ یعنی یک مجموعه ای از امکانات ملت در نقطه ای متجمع شده و هیچ نظارتی طی نزدیک به سه دهه برای آن وجود نداشته است، حال که با نگرانی های جامعه و رهنمودهای رهبری، ابزار و امکانات و شرایط برای اصلاح اساسنامه دانشگاه آزاد و قانونمند شدن آن فراهم آمده است، طبیعی است که عده ای به دست و پا زدن بیافتند.
وی با اشاره به تلاش دانشجویان از سال 85 مبنی بر نظارت بر دانشگاه آزاد، گفت: این پیگیری ها با وعده وعید های دست اندرکاران مدیریت دانشگاه آزاد مرتب به تعویق افتاد، تا امسال که سال 1388 است؛ در این سال شورای عالی انقلاب فرهنگی خود مستقیما اقدام به اصلاح اساسنامه دانشگاه آزاد کرد در حالی که اول قرار بود خود این آقایان اساسنامه شان را اصلاح کنند و در اختیار قرار دهند، تابه سرعت این مسئله تمام شود؛ اما این کار را نکردند و تلاش داشتند که آنرا به تعویق بیاندازند.
سلیمی نمین تلاش در جهت به تعویق افتادن بحث اصلاح اساسنامه توسط ایادی دانشگاه آزاد را نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری و امید به پیروزی کاندیدای مورد حمایت دانشگاه آزاد دانست و افزود: قبل از اینکه به انتخابات برسیم به این واقعیت باید توجه کنیم که برخی در این سالها از ضعف نظارتی استفاده کردند؛ اینها از آن ضعف نظارتی استفاده کردند، و در پشت برخی از شخصیتها پنهان شدند تا بتوانند یک قدرتی را شکل دهند.
وی همچنین اددامه داد: آقای جاسبی که طی سالهای گذشته کمترین حقوق ملت را در دانشگاه آزاد درنظر نمی گرفت، نه حقوق سیاسی دانشجویان، که بتوانند حرف بزنند و انتقاد کنند، نه حقوق اساتید چرا که بعضی از اساتید زحمت کشیده اند و دکترا گرفته اند در حالی که بعضی از اساتید درس نخوانده اند و با نفوذ در دستگاه جاسبی دکترا گرفته اند... که این تبعیض است؛ چنین کسی که منشا تبعیض، بی عدالتی و ظلم در جامعه بوده است، در انتخابات پرچمدار حقوق اساسی ملت شد، چرا؟ برای اینکه بتواند از مسائل جاری استفاده کند تا قدرت خود را تثبیت کند، این کشدار کردن اساسنامه هم به خاطر این بود که یکسری از آقایان سرمایه گذاری در حوزه انتخابات کرده بودند و تلقیشان این بود که در انتخابات پیروز خواهند شد.
وی گفت: اینکه تاکید می کنم پشت برخی از شخصیتها پنهان شدند، به این صورت که هیئت موسس دانشگاه را شخصیت های بسیار برجسته ای قرار دادند که اینها هرگز وقت و فرصتی را برای رسیدگی به مسئله دانشگاه آزاد را نداشتند؛ بنابراین این مسولیت را به جناب آقای هاشمی رفسنجانی واگذار کردند که اصلا خلاف قانون است و خلاف اصل مدیریت هیات امنا است، اینها تفویض ناپذیر است چون ملت با اعتماد به آن شخصیت ها و با تلقی اینکه آن شخصیت ها براموال آنها نظارت دارند راحت امکانات خودشان را در اختیار گذاشتند ولی متاسفانه در ابتدا چنین امری صورت گرفت.
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران، خطای دوم را بزرگتر از خطای اول دانست و در تشریح آن گفت: خطای دوم این بود که آقای هاشمی که از دیگران اختیارات را گرفته بود هم شخصا نظارت نمی کرد و این هم طبیعی بود که آقای هاشمی نمی توانست نظارت کند.
وی با اشاره با خاطرات آقای هاشمی که تمام جزئیات خاطراتش را می نویسد، گفت: ما وقتی خاطرات آقای هاشمی را می خوانیم، ایشان همه خاطراتشان را ریز می نویسند ولی ایشان یک بار هم نگفته که مثلا من دفاتر دانشگاه آزاد را نظارت کردم، یا نگفته که مثلا یک بازرسی را فرستادم یا بازرسی کردم؛ و هیچ کدام از این حرفها نیست؛ اشاره ای در این مورد مبنی بر اینکه آقای هاشمی یا خودش دفاتر مالی را نظارت کرده باشد، که قطعا خودش تخصص این کار را ندارد، یا هیئتی را برای این کار مامور کرده و به این کار گمارده باشد، چنین چیزی را در خاطرات آقای هاشمی نمی یابید.
سلیمی نمین با اشاره به تغییر موضع امام خمینی(ره) نسبت به دانشگاه آزاد گفت: امام قبلا نظرشان مثبت بود، امام مایل بودند موسسه ای ایجاد شود که با مدرک گرایی مقابله کند و سطح سواد را در جامعه افزایش بدهد و در خدمت اقشار مختلف جامعه باشد نه برای مدرک؛ اما از سال 65 که روال دانشگاه آزاد تغییر کرد، امام هم نظرشان تغییر کرد که این تغییر نظر در خاطرات آقای هاشمی به چشم می خورد.
وی گفت: شما در خاطرات سال 65 آقای هاشمی می بینید که ایشان از امام می خواهند که در برابر انتقادات به دانشگاه آزاد، مجددا از دانشگاه آزاد حمایت کنند؛ امام نیز می خواهند که مطالب به ایشان منتقل شود که ببینند چه انتقاداتی وجود دارد؛ بعد از اینکه مطالب به امام منتقل می شود ایشان هرگز دفاع نمی کنند و هرچه آقای هاشمی پیگیری می کند، امام اصلا به آن پاسخ نمی دهند؛ آقای هاشمی در این باره می گوید: من پیگیری کردم که از طریق سید احمد آقا، امام جواب بدهند امام اصلا جوابی نمی دهند.
سلیمی نمین افزود: بعد از رحلت امام و فوت احمد آقا تا سال 85 درواقع هیئت امنایی هم وجود ندارد و فقط آقای هاشمی هست و آقای هاشمی، بنابراین از لحاظ قانونی، عقبه قانونی دانشگاه آزاد درست نبوده است یعنی هیچ موقع درست نبوده و این مشکل جدی است.
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران با اشاره ورود تدریجی تیلیاردها تومان پول ملت، از اموال بنیاد مستضعفان با دستورهای مستقیم آقای هاشمی، گفت: متاسفانه چون آقای هاشمی خودش نظارت نداشت و هیچ کس دیگری هم نظارت نداشت این اموال تبدیل به امکانی برای ایجاد مفسده در کشور شد، چون نظارت در کشور ضعیف بود و این امکانات موجب شد که عاملی بر دور زدن قانون و تضعیف بیشتر جایگاه نظارتی در کشور شود و ما این مسئله را در مورد دانشگاه آزاد به صورت فاجعه آمیزی می بینیم؛ وقتی که دانشگاه آزاد می تواند نظارت را در مورد خودش کاملا تعطیل کند بعد برای ایجاد یک مفسده، دستش کاملا باز می شود و باعث شد خیلی از مدیران وارد چرخه این مفسده شدند.
وی با اشاره به تاکید امام و رهبری مبنی بر عدم تبعیض در جامعه گفت: متاسفانه دانشگاه آزاد امکانی شد برای تبعیض در کشور و ایجاد اختلاف طبقاتی بین دست اندرکاران و طبقات مختلف جامعه و این بهره مندی را برای مسولین براحتی رقم زد که راحت بتوانند از خیلی از امکانات بصورت غیر قانونی بهره بگیرند، این فضا با فضای اول انقلاب و فضای سلامت در جامعه در تعارض جدی است.
وی با مطرح کردن این سوال که چگونه این روند ایجاد شده است؟ گفت: اگر نظارتی بر دانشگاه آزاد بود آیا می توانست راحت امتیاز بدهد و امتیاز بگیرد؟ خیر، می آمدند گریبان مدیریت را می گرفتند و مدیریت باید پاسخگو می بود، اگر نظارت وجود داشت آقای جاسبی در مورد مدرک دادن، در مورد امتیازات ویژه دادن به بعضی ها، و امتیازات ویژه گرفتن باید پاسخگو می بود؛ متاسفانه چنین چیزی چون وجود نداشت آقای جاسبی دستش کاملا باز بود برای ایجاد مفسده مدیریتی.
سلیمی نمین با تاکید بر این نکته که رشد دانشگاه ها باید رشد منطقی باشد، رشد دانشگاه آزاد را با داد و ستد های ناسالم دانست و گفت: امروز متاسفانه عملکرد برخی از نمایندگان مجلس را در این وادی باید تفسیر کنیم؛ این داد و ستدها در دانشگاه آزاد طی نزدیک به بیش از دو دهه و نیم است که صورت می گیرد.
وی با اشاره تسلیم شدن سایر نهاد ها در قبال طرح تحقیق و تفحص مجلس هفتم و سرکشی و مقاومت های جدی آقای جاسبی، گفت: همین قضیه نشان می داد که فساد و مفسده ای جدی شکل گرفته است و خیلی از مسئولین ما شخصیت شان به نوعی رقم خورده که هرگز نمی توانند در برابر انجام وظیفه ی خود، راسخ و استوار باشند چرا که شخصیت علمیشان یا وضعیت مالیشان در گرو هماهنگی با بعضی از کانونهای قدرت قرار گرفته است؛ و اراده لازم را برای دفاع از مصالح ملت ندارند.
وی با اشاره بر سابقه تاسف بار بعضی از نمایندگان وامدار مجلس هفتم در امضای نامه ای در تجلیل از آقای جاسبی افزود: این نمایندگان باید شرم می کردند از اینکه یک مدیری جرات کرده است شان مجلس را به سخره بگیرد اما در مقام تجلیل از متخلف برآمدند و این بسیار تلخ و تاسف بار است.
سلیمی نمین تکرار این واقعه را در مجلش هشتم تاسف بارتر خواند و گفت: این مسئله را باید شکافت تا ملت بداند که چه اثرات مخرب مستقیم و غیر مستقیمی دارد؛ تدریس کسی که دکترا ندارد اما فقط مدرکی را در چارچوب یک داد و ستد گرفته است، آیا چنین شخصی لطمه به سطح سواد جامعه نمی زند؟
وی بحث فروش سوالات مقطع دکترا و عدم پیگیری آن در قوه قضائیه به علت برخی وابستگی ها مساله ای اساسی دانست که لطمه بزرگی به سلامت جسمی جامعه می زند و تاکید کرد: وقتی بعضی از مدیران چرب و شیرین دنیا زیر دندانشان مزه کرد آنها عدم سلامت را در مدیریت دنبال می کنند.
سلیمی نمین وقف اموال دانشگاه آزاد را ادامه پروژه شکست در انتخابات و در جهت ادامه ی حیات مدیریت مادام العمری آقای جاسبی دانست و افزود: چیزی که برای جامعه بسیار خطرناک است این است که آقایان بتوانند بحث وقف را دنبال کنند اینها بعد از اینکه دروغی را منتشر کردند که با موافقت رهبری، وقف را انجام می دهیم اما وقتی دیدند این دروغ نتیجه ای نداد راه دیگری را دنبال کردند؛ گفتند که ما استفتا کردیم از رهبری و رهبری اعلام کردند که اموالی را که تصرف مالکانه در آنها دارید می توانید وقف کنید و ما تصرف مالکانه بر این اموال داریم و می توانیم وقف کنیم.
وی تاکید کرد استفتای رهبری در مورد تصرف مالکانه است نه تصرف مدیریتی؛ رئیس یک بخش عمومی تصرف مالکانه نسبت به اموال عمومی ندارد بلکه تصرف مدیریتی دارد. اینها تصرف مالکیتی را با تصر ف مدیریتی تغییر دادند و جابه جا کردند. که این جعل است.
وی با بدعت خواندن اقدام دانشگاه آزاد در خصوص وقف اموال عمومی، گفت: اگر آقایان بتوانند در دانشگاه آزاد اموال را وقف کنند، شهردار هم می تواند وقف کند در اینصورت آقای قالیباف می شود شهر دار مادام العمر و شکل خصوصی پیدا می کند؛ اگر بتوانیم امروز بپذیریم که اموال دانشگاه آزاد را می توان وقف کرد، دیگران هم یاد می گیرند که این یک انحراف بزرگ است.
سلیمی نمین گفت: اگر آقای جاسبی واقعا نگران اموال دانشگاه آزاد می بود باید از همان ابتدا به قانون عمل می کرد و در مقابل قانون نمی ایستاد و نظارت را می پذیرفت؛ او که در برابر مجلس ایستاده است نمی تواند ادعا کند که بخاطر نگرانی نسبت اموال دانشگاه آزاد تلاش می کنم تا وقف صورت بگیرد.
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران سابقه جاسبی را در قبال قانون مخدوش خواند و ادامه داد: اگر کسی واقعا دلسوز اموال عمومی باشد، باید خودش نظارت را بپذیرد و عملکرد آقای جاسبی در گذشته نشان می دهد وی نظارت را تخریب کرد.
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران با اشاره به اساسنامه موجود گفت: اساسنامه موجود و اصلاح نشده دانشگاه آزاد تکلیف اموال ملت را در دانشگاه آزاد مشخص کرده بنابراین طبق وقف اموال دانشگاه آزاد مغایر با این بند اساسنامه بوده و غیر قانونی است.
سلیمی نمین در بخش دیگری از سخنان خود در پاسخ به این سوال که چرا نمایندگان مجلس که هویتشان با قانون گذاری عجین شده است، اما قانون شکنی می کنند، گفت: مدعی مدیریت مادام العمری دانشگاه آزاد راه های زیادی برای تطمیع افراد دارد؛ یکی را با وعده مدرک، یکی را با وعده ریاست بر واحدهای مختلفه؛ در هر صورت انتخابات مجلس هم در راه است و بعضی نمایندگان نیاز به منابع تبلیغاتی در حوزه های انتخابی خود دارند؛ و دانشگاه آزاد هم که یک منبع عظیم مالی-سیاسی است.
در پایان مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران، وادادگی نمایندگان مجلس هشتم را در برابر آقای جاسبی، پایانی بر زحمات شبانه روزی جنبش عدالت طلب دانشجویی و شورای عالی انقلاب فرهنگی دانست و تاکید کرد: بحث وقف درست نقطه مقابل قاونمند کردن دانشگاه ازاد است و این اقدامات سلامت جامعه را به خطر می اندازد.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( شنبه 88/11/10 :: ساعت 12:40 عصر )
»» هاشمی پاسخ یزدی...............
هاشمی پاسخ یزدی را با تهدید داد
یک روز پس از انتقاد شدید آیتالله یزدی رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از هاشمی رفسنجانی، صبح سهشنبه هنگامی که رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با جمعی از استادان علوم سیاسی دانشگاههای قم دیدار کرد و یزدی را تهدید به افشاگری درخصوص بیان ناگفتههایی از جلسه انتخاب رهبری کرد.
به گزارش رجانیوز، هاشمی رفسنجانی در پاسخ به پرسش یکی از حاضران درباره آنچه علت حملات و تخریب علیه وی توسط برخی اشخاص از جمله آقای یزدی خوانده شد، گفت: مهمترین دلیل این حملات، مواضع اینجانب درباره لزوم رعایت حقوق مردم و همچنین دفاع از شخص رهبری و پرهیز از افراط بر اساس عقیده و اعتقاد قلبیام است.
وی افزود: در مورد سخنان اخیر آقای یزدی همان گونه که قبلا هم گفتم، جوابم تاکنون به سخنان توام با عصبانیت و غرضآلود ایشان سلام بوده است، ولی با صحبتهای دیروز ایشان و اطلاعات رسیده، این بار بوی توطئه به مشام میرسد و درباره مسائل ایشان در زمان امام راحل و در جلسه انتخاب رهبری بعد از ارتحال امام و در قوه قضاییه به صورت کتبی مطالبی را گوشزد خواهم کرد.
یزدی روز گذشته در در دیدار مدیران صدا و سیما در سخنانی با اشاره به موضع گیری های دو پهلوی هاشمی رفسنجانی در حوادث فتنه های اخیر گفت: آقای هاشمی در دیدار با اعضای حزب اعتدال و توسعه که من نمی خواهم در این جلسه درباره این حزب و وضعیت آنها صحبت کنم، سخنانی را مطرح کرده است که بر خود لازم می دانم نکاتی را در این خصوص بیان کنم.
وی تصریح کرد: آقای هاشمی در این دیدار با تکرار سخنان و مواضع خود در خطبه های نماز جمعه گفته است در شرایط امروز نیز برای برون رفت از وضعیت کنونی راه حل هایی به ذهن من می رسد که با توجه به تجربیاتم در خطبه های نماز جمعه نیز آن را مطرح کرده ام.
آیت الله یزدی خطاب به رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: آقای هاشمی مگر تجربیات شما با رهبری از هم جدا بود؟ یا شما دو تا با هم آمدید، با هم بودید و با هم دوران جنگ را گذراندید. تجربیات شما چه تفاوتی با تجربیات ایشان دارد؟
استاد حوزه علمیه قم با انتقاد از اظهار نظر هاشمی در خصوص تردید در انتخابات در نماز جمعه اظهار داشت: شما در این تریبون گفتید که ما هنوز در انتخابات تردید داریم، ولی مقام معظم رهبری گفت هیچ تردیدی در انتخابات نیست.
آیت الله یزدی با اشاره به مواضع رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام و تاکید وی مبنی بر اینکه مشکلات کنونی کشور با تدبیر رهبری و کمک افراد مختلف دو جناح قابل حل است خاطر نشان ساخت: من از شما می پرسم مقصود شما از دو جناح چیست، افراد معتدل از دید شما چه اشخاصی هستند، سه نفرشان را بیان کنید.
وی با بیان اینکه من از ذکر نام افراد معتدل مد نظر آقای هاشمی معذورم تصریح کرد: من حضورا به هاشمی گفتم شما چرا در امور دخالت می کنید خود قوه قضاییه به این مسائل رسیدگی می کند و ما نباید سلیقه شخصی خود را برای حل و فصل مسائل اعمال کنیم.
آیت الله یزدی تعبیر هاشمی در خصوص مقام معظم رهبری را مورد انتقاد قرار داد و گفت: وی صحبتی کرده است و گفته است در شرایط کنونی این جانب ایشان(رهبری) را فرد اصلح برای حل مشکلات کشور می دانم که به نظر من تعبیر ایشان نسبت به رهبری، از دو پهلو و سه پهلو حرف زدن هم بدتر است.
مشاجره غیرحضوری میان هاشمی و یزدی اواخر آذرماه نیز انجام شده بود، بهطوری که آیتالله یزدی در دیدار با مدیران گروه تبلیغی اعزام مبلغ سازمان اوقاف و امور خیریه کشور تصریح کرد: «همین الان هم که وی سکوت کرده بودند و همه دوستداران نظام به وی توصیه کردند این فاصله را کم کند، رهبر معظم انقلاب هم گفتند که با دفع مخالفم ولی برخیها دوست دارند که دفع شوند، آقای هاشمی سکوت را شکستند و در مشهد سخنرانی کردند، میگوید که حکومت سپاه و بسیج دارد و این طرفیها دانشگاه، اساتید و نخبه دارند».
وی اضافه کرد: «شما دارید بین سپاه، بسیج، دانشگاه و اساتید تقابل ایجاد میکنید، در حالی که در سپاه دانشگاه و دانشجو وجود دارد، اختراعاتی که در نیروهای مسلح ما صورت میگیرد، ریشه دانشگاهی دارد، این چه تعبیریست که شما میکنید».
وی ادامه داد: «در زمان ریاست بنده در قوه قضائیه دخترش پرونده داشت و به بنده میگفت پرونده را ببندم، من میگفتم که بگو بیاید دادگاه و من پرونده را بررسی کنم، چگونه شما میخواهید پرونده را ببندید در حالی که قوه قضائیه را قبول ندارید و دختر شما در دادگاه حاضر نمیشود، در این نظام روحانی داشتیم که حکم اعدام پسر خود را به خاطر اسلام صادر کرد، کسی که حکم اعدام پسر خود را در اسلام امضا کند، به آیات اسلام عمل کرده است».
در واکنش به این اظهارات نیز هاشمی آن دفعه نیز در جواب جمعی از حضار که از روحانیون و وعاظ بودند و بنا به ادعای تنظیم کننده خبر مجمع تشخیص مصلحت، اجازه جواب به اظهارات آقایان یزدی و حسینیان و زیارتی (حمید روحانی) را خواستند، گفت: «سالهاست که جواب من به آقای یزدی درخواست شفا برای ایشان است و ارسال سلام».
وی با کنایه به یزدی افزود: «متاسفانه ایشان براثر مشکلات جسمی گاهی دچار عصبانیت میشود و عجولانه اعلام نظر میکند».
وی تصریح کرد: «افرادی هم هستند که شهرت خویش را از راه اهانت به دیگران میخواهند که جواب اینگونه افراد هم سکوت است و دعا برای هدایتشان».
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( شنبه 88/11/10 :: ساعت 12:38 عصر )
»» سوال شریعتمداری ...........
سوال شریعتمداری از مجید انصاری
|
|
|
حسین شریعتمداری با اشاره به سخنان اخیر مجید انصاری درباره علت عدم حضور اصلاح طلبان در راهپیمایی 9 دی، از وی پرسید " علت احساس ناامنی شما از حضور در میان مردم چیست؟". حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان، طی یادداشتی که امروز در این روزنامه منتشر شد، به انتقاد از سخنان اخیر حجت الاسلام مجید انصاری در کنگره حزب مردم سالاری پرداخت. وی با اشاره به سخنان انصاری مبنی بر اینکه "امروزه از جمله معروف امام یعنی حفظ نظام از اوجب واجبات است، استفاده ابزاری می شود"، عمل کردن افراد به سخنان امام را همانند نماز خواندن با استناد به آیات قرآن و روایات معصومین دانست و این ادعای عضو مجمع روحانیون مبارز را رد کرد. مدیر مسئول کیهان در ادامه به اقدامات ضد دینی جریان ضد انقلاب نظیر هتک حرمت روز عاشورا و سر دادن شعارهایی نظیر "جمهوری ایرانی" اشاره و از همراهی انصاری با این جریان انتقاد کرد. شریعتمداری این جمله آقای انصاری که"جمهوریت در متن اسلامیت است" را قابل قبول و حق خواند ولی این سوال که را طرح کرد که "چرا آقایان از این کلام حق، اراده باطل میکنند؟". وی همچنین به موضعگیری انصاری و همراهانش علیه مبانی اسلام و نفی رای 25 میلیونی به رئیس جمهور منتخب مردم اشاره کرد. این کارشناس مسائل سیاسی در ادامه یادداشت خود به همراهی انصاری و جناح اصلاح طلب با گروههای ضد انقلاب در ماههای اخیر اشاره کرد و خطاب به انصاری نوشت: "آیا جنابعالی و گروهتان در تمامی هفت ماه گذشته با آمریکا، اسرائیل، انگلیس، منافقین، بهاییها، سلطنت طلبها و کلان سرمایه داران علیه اسلام و انقلاب و امام و نظام ائتلاف نکرده بودید؟!". شریعتمداری ادعای تقلب در انتخابات را بهانهای از سوی انصاری و همراهانش برای توجیه اقدامات ساختارشکنانه فتنهگران، نظیر اهانت به ساحت مقدس امام حسین(ع)، نفی وجود مبارک حضرت صاحب الزمان(عج)، پاره کردن عکس امام(ره) و شعار به نفع اسرائیل و آمریکا خواند. مدیر مسئول کیهان همچنین به عدم پیگیری ادعای تقلب از راههای قانونی توسط انصاری و اطرافیانش اشاره کرد و ادعای تقلب را "پیشنهاد از قبل دیکته شده" جرج سوروس صهیونیست، رابرت هلوی و جین شارپ خواند. وی همچنین با اشاره به دیدار سید محمد خاتمی با جرج سوروس، خطاب به انصاری نوشت: "آیا شما از کلاسهای آموزش فتنه که چند ماه قبل از انتخابات در دفتر دوبی خانم الیزابت چنی- دختر دیک چنی معاون وقت بوش- تشکیل شده بود بی اطلاع هستید؟!". شریعتمداری با اشاره به اظهارات برخی افراد مبنی بر به رسمیت شناختن دولت، از مجید انصاری این سوال را پرسید که علت این همه آتش افروزی و هیاهو در هفت ماه اخیر چه بوده است؟ مدیر مسئول کیهان به سخنان انصاری مبنی بر اینکه "به این علت در راهپیمایی 9 دی شرکت نکردیم که به ما اهانت می شد" نیز اشاره کرد و با طرح این مطلب که "مردم در 9 دی بر حرمت سیدالشهداء علیه السلام، حفظ انقلاب و نظام، پیروی از امام راحل(ره) و رهبری معظم انقلاب و انزجار از آمریکا و اسرائیل و انگلیس تأکید می ورزیدند"، از انصاری پرسید علت احساس ناامنی شما از حضور در میان مردم چیست؟ شریعتمداری در پایان یادداشت خود، انصاری را به مرور سابقه خود فراخواند و این سوال را از وی پرسید که "آقای انصاری! از کجا به کجا رسیده اید؟". |
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( شنبه 88/11/10 :: ساعت 12:26 عصر )
»» سوال شریعتمداری ...........
سوال شریعتمداری از مجید انصاری
|
|
|
حسین شریعتمداری با اشاره به سخنان اخیر مجید انصاری درباره علت عدم حضور اصلاح طلبان در راهپیمایی 9 دی، از وی پرسید " علت احساس ناامنی شما از حضور در میان مردم چیست؟". حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان، طی یادداشتی که امروز در این روزنامه منتشر شد، به انتقاد از سخنان اخیر حجت الاسلام مجید انصاری در کنگره حزب مردم سالاری پرداخت. وی با اشاره به سخنان انصاری مبنی بر اینکه "امروزه از جمله معروف امام یعنی حفظ نظام از اوجب واجبات است، استفاده ابزاری می شود"، عمل کردن افراد به سخنان امام را همانند نماز خواندن با استناد به آیات قرآن و روایات معصومین دانست و این ادعای عضو مجمع روحانیون مبارز را رد کرد. مدیر مسئول کیهان در ادامه به اقدامات ضد دینی جریان ضد انقلاب نظیر هتک حرمت روز عاشورا و سر دادن شعارهایی نظیر "جمهوری ایرانی" اشاره و از همراهی انصاری با این جریان انتقاد کرد. شریعتمداری این جمله آقای انصاری که"جمهوریت در متن اسلامیت است" را قابل قبول و حق خواند ولی این سوال که را طرح کرد که "چرا آقایان از این کلام حق، اراده باطل میکنند؟". وی همچنین به موضعگیری انصاری و همراهانش علیه مبانی اسلام و نفی رای 25 میلیونی به رئیس جمهور منتخب مردم اشاره کرد. این کارشناس مسائل سیاسی در ادامه یادداشت خود به همراهی انصاری و جناح اصلاح طلب با گروههای ضد انقلاب در ماههای اخیر اشاره کرد و خطاب به انصاری نوشت: "آیا جنابعالی و گروهتان در تمامی هفت ماه گذشته با آمریکا، اسرائیل، انگلیس، منافقین، بهاییها، سلطنت طلبها و کلان سرمایه داران علیه اسلام و انقلاب و امام و نظام ائتلاف نکرده بودید؟!". شریعتمداری ادعای تقلب در انتخابات را بهانهای از سوی انصاری و همراهانش برای توجیه اقدامات ساختارشکنانه فتنهگران، نظیر اهانت به ساحت مقدس امام حسین(ع)، نفی وجود مبارک حضرت صاحب الزمان(عج)، پاره کردن عکس امام(ره) و شعار به نفع اسرائیل و آمریکا خواند. مدیر مسئول کیهان همچنین به عدم پیگیری ادعای تقلب از راههای قانونی توسط انصاری و اطرافیانش اشاره کرد و ادعای تقلب را "پیشنهاد از قبل دیکته شده" جرج سوروس صهیونیست، رابرت هلوی و جین شارپ خواند. وی همچنین با اشاره به دیدار سید محمد خاتمی با جرج سوروس، خطاب به انصاری نوشت: "آیا شما از کلاسهای آموزش فتنه که چند ماه قبل از انتخابات در دفتر دوبی خانم الیزابت چنی- دختر دیک چنی معاون وقت بوش- تشکیل شده بود بی اطلاع هستید؟!". شریعتمداری با اشاره به اظهارات برخی افراد مبنی بر به رسمیت شناختن دولت، از مجید انصاری این سوال را پرسید که علت این همه آتش افروزی و هیاهو در هفت ماه اخیر چه بوده است؟ مدیر مسئول کیهان به سخنان انصاری مبنی بر اینکه "به این علت در راهپیمایی 9 دی شرکت نکردیم که به ما اهانت می شد" نیز اشاره کرد و با طرح این مطلب که "مردم در 9 دی بر حرمت سیدالشهداء علیه السلام، حفظ انقلاب و نظام، پیروی از امام راحل(ره) و رهبری معظم انقلاب و انزجار از آمریکا و اسرائیل و انگلیس تأکید می ورزیدند"، از انصاری پرسید علت احساس ناامنی شما از حضور در میان مردم چیست؟ شریعتمداری در پایان یادداشت خود، انصاری را به مرور سابقه خود فراخواند و این سوال را از وی پرسید که "آقای انصاری! از کجا به کجا رسیده اید؟". |
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( شنبه 88/11/10 :: ساعت 12:26 عصر )
»» معجزه................
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( شنبه 88/11/10 :: ساعت 12:22 عصر )
»» میر حسین موسوی و سیری در تاریخ؛ شهید عبدالحمید دیالمه - بخش اول
بچه های قلم
جمعه، ? بهمن ????
به مناسبت فرا رسیدن ایام مبارک دهه فجر انقلاب اسلامی، سلسله مقالاتی را در سایت منتشر میکینم که با بررسی و پیگیری آنها، انشاء الله شناختی نسبی، اما راهگشا، نسبت پیشینهی فکری و اجرایی برخی افراد [میر حسین موسوی و...] و جریانهای سیاسی همسو با آنها ایجاد خواهد شد.
جریانی که نوع رویکرد و عملکرد آن در زمان تبلیغات ریاست جمهوری دهم و حوادث پساز انتخابات، نشان از برونریزی همان زمینههای فکری و احتمالاً برنامهریزی شدهشان [به عنوان عوامل تحت کنترل یا نفوذی] است.
لازم به ذکر است برخی مطالب استفاده شده در این مقالات، پیشاز این نیز در برخی رسانهها منتشر شده است، اما سعی ما بر آن بوده که با جمعآوری، تلخیص یا اضافه نمودن بخشهای جدیدی به آنها، بتوانیم چکیدهای جامع را در اختیار علاقمندان قرار دهیم.
بهمن 1388 - بچههای قلم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نام: عبدالحمید دیالمه
سال تولد: 1333
تحصیلات: دکترای داروسازی
محل خدمت: جوان ترین نماینده دوره اول مجلس و عضو حزب جمهوری اسلامی
تاریخ و محل شهادت: 7/4/1360 در انفجار تالار اجتماعات حزب جمهوری
دیالمه دارای مدرک دکترای داروسازی بود اما در عین حال، تحصیلات حوزوی نیز داشت و سابقه شاگردی شهید آیت الله مطهری، آیت الله مکارم شیرازی و آیت الله سبحانی نیز از افتخاراتش بود.
او چنان مورد علاقه شهید مطهری بود که برای او دروس خاصی در نظر گرفته بوده و به نقل از پدر شهید دیالمه، شخص شهید مطهری در بعضی از شبها، جهت برقراری کلاس خصوصی، به دنبال این شهید تیزبین میرفته است.
تیزبینی سیاسی این شهید باعث شد، وی به همراه دبیر سیاسی حزب جمهوری اسلامی، شهید حسن آیت، در مورد بنی صدر از همان ابتدای انقلاب مسائلی را مطرح سازد که در صورت جدی گرفته شدن آن، شاید سرنوشت انقلاب تغییر میکرد.
متأسفانه مباحث او در مورد بنی صدر، حتی مورد انتقاد دوستانش قرار گرفت. مباحثی که البته چندی بعد صحت آن بر همگان آشکار گردید.
برای شهید دیالمه مبانی اعتقادی از هرچیزی مهمتر بود. تفاوت او با دیگران این بود که میزان سنجش افراد برای دیالمه فقط در داشتن سابقه مبارزاتی و عضویت در گروههای خط امامی از جمله حزب جمهوری اسلامی خلاصه نمیشد.
این شد که وقتی میر حسین موسوی به عنوان سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی فعالیت میکرد، ردپای انحراف را تشخیص داد و به طور رسمی و بدون تعارفات سیاسی و مصلحت اندیشی غیر شرعی، انتقاد نموده و بارها به حضور این افراد در حزب اعتراض نمود.
او برای همه مخالفتهایش استدلالهای منطقی و مستند داشت.
سخنرانی شفاف و تاریخی این انقلابی راستین، یک هفته قبل از شهادتش، روشنگر تاریکخانههایی از انقلاب اسلامی مظلوم است اما با این وجود، صدای او و همفکرانش مانند شهید آیت در مورد افراد و جریانهای لانه کرده در حزب به جایی نمیرسید و در هیاهوی روزمرگیها و غفلتهای دوستان و توطئههای دشمنان و مزدورانشان گم گشت.
وی در رابطه با روشنگریهایش، کیفی پر از اسناد علیه یکی از اعضای حزب به همراه داشت تا آنها را به شهید بهشتی ارائه و ایشان را در مورد مسائلی قانع نماید.
همان شب یعنی هفتم تیر سال 1360 تالار اجتماعات حزب جمهوری منفجر میشود و آن کیف هیچگاه به دست نمیآید.
نکته جالب این است که شهید دیالمه، به شهادت مرحوم فردوسی پور، حتی در زیر آوار نیز زنده بوده است و عکسهای موجود از شهادت ایشان نیز دلیلی بر این است که آتش به آن محدوده نرسیده، تا بنا را بر سوختن کیف بگذاریم.
ظاهرا اراده خداوند حکیم بر این بوده تا برای رسوایی بعضی افراد سرنوشت دیگری رقم زند.
ادامه دارد...
: پرینت گرفته شده از
http://www.bachehayeghalam.ir/archiveblog/cat_1_1/012656.php
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( یکشنبه 88/11/4 :: ساعت 12:36 عصر )
»» عبور از فتنه
|
فایل کامل صوتی سخنرانی حجتالاسلام سید محمد انجوینژاد در کانون رهپویان وصال در تاریخ 12 دی ماه در مورد تشریح فتنه و راههای عبور از آن.
|
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( یکشنبه 88/11/4 :: ساعت 12:34 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ
ویژهبرنامه «خبرگزاری دانشجو» در دوران «روحانی مچکریم»؛ فیلم طنز/وطن جدید برای انتقال یهودیان + عکس«وام 10 هزار میلیاردی به کارکنان»کوثری: این بیعرضگی دولت است که.......حکایت رئیس جمهوری که به همه حمله میکردواکنش روحافزا به تکذیبیه مجید انصاری/«دوستان آلسعود» در ایران را بیشتر بشناسیمآقای زیباکلام، آیا تا به حال به دولت گوشزد کردهایدمداحی کامل شب چهارم محرم 1394 با نوای مطیعی + دانلودمداحی کامل شب چهارم محرم 94 با نوای بنی فاطمه + دانلودحالا که خاطره می گویید از آن چند میلیون دلار، یاسر هاشمی رفسنجانکاسبانتحریمچهکسانیاند؟بزرگترین امحاء تاریخ!\چند گام با روحانی در ساری\آهنگ عکس العمل خشن با صدای هاشم بافقی[همه عناوین(1066)][عناوین آرشیوشده]