محمد مرآتی
10 دسامبر سال 2003، آقای «اوله دانبالت»- رئیس نروژی کمیته نوبل- سخنرانی افتتاحیه خود را با این جمله به پایان برد: «مبارک باشد! شیرین عبادی! و با آرزوی موفقیت روزافزون برای تلاش های آینده شما!»
هر آدم بی سوادی هم می فهمد منظور آقای رئیس از موفقیت در «تلاش های آینده» چیست. واقعیت این است که دنیا با تمام خشونت و بی رحمی اش- وجود بیش از یک میلیارد فقیر و 50 مورد درگیری و جنگ در گوشه و کنار آن- از جهاتی خیلی هم مضحک است. حدود یک و نیم قرن قبل مردی که دینامیت را اختراع کرد و از این جهت می توان او را «پدر بمب» نامید، یک کارخانه ذوب آهن را تبدیل به بزرگ ترین کارخانه تسلیحاتی دنیا در زمان خود کرد و از این راه سرمایه ای در حد گنج قارون بهم زد، در روزهای پایانی عمر به یاد خدمت به بشریت افتاد و گفت این پولهای تمیز را که از راه فروش دینامیت و توپ و تانک بدست آمده، بدهند به یک سری منتخبان! اسم این همه احساسات رقیق را هم برای اینکه نامش در تاریخ بشریت جاودانه شود، گذاشت؛ جایزه نوبل!
تا آنجایی که ما یادمان است جایزه را به آدم های خوب می دهند. اما چطور است که آدم کشان حرفه ای مثل اسحاق رابین، هنری کسینجر، مناخیم بگین و واداده هایی مثل یاسر عرفات و انور سادات به دریافت جایزه صلح نوبل مفتخر می شوند؟ البته تعجبی هم ندارد. جایزه ای که پایه اش روی دینامیت باشد و هنوز هم بعد از این همه سال بودجه اش از طریق سرمایه گذاری در کارخانه های غول آسای اسلحه سازی تامین شود، باید هم به چنین موجوداتی اعطا شود. بعد هم خانم عبادی در سخنرانی اش به مناسبت دریافت این جایزه بزرگ از جنگ و کشتار و فقر در جهان معاصر انتقاد و برای شادی روح! جناب نوبل برای حقوق بشر مرثیه سرایی کند.
سال 2003 برای کمیته صلح نوبل سال آسانی نبود. آنها نهایتاً 2 گزینه اصلی داشتند. جناب آقای پاپ و خانم عبادی. پاپ که پاپ است و تکلیفش روشن. هر جور چرتکه بیندازی شانس اول است.
اما کمیته نوبل شرمنده جناب پاپ است. بالاخره ایشان مخالف همجنس بازی است و با روابط نامشروع هم سر سازگاری ندارد. در شروع هزاره سوم جایزه دادن به چنین آدمی به صلاح نیست!
حالا می ماند شیرین عبادی، او زمان حکومت دیکتاتور پهلوی چند مسئولیت رسمی داشته و بعدش هم وکیل بوده، چند کتاب و سخنرانی دارد و وقتی هم پایش می رسد آنسوی آب، روسری اش را برمی دارد. شما اگر جای اعضای محترمی که هیچگاه نامشان منتشر نمی شود، بودید کدامیک را انتخاب می کردید؟ اگر جوابتان جناب است، معلوم است شم سیاسی تان ضعیف است الان مشکل دنیای آزاد و صهیونیست های آزادی خواه! جای دیگری است حالا، نوبت بازی شیرین عبادی است.
او انتخاب می شود و به سرعت «تلاش» های مورد اشاره آقای دانبالت را آغاز می کند. راستش را بخواهید اظهارات خانم عبادی علیه ایران و ایرانی آنقدر زیاد است که اگر بخواهیم همه را مرور کنیم، مثنوی هفتاد من کاغذ می شود. همین قدر بس که هر وقت تهدید و تحریم شدیم، ایشان فریاد زد که کم است، بیشتر کنید!
دستگاه های مسئول که سمع الله لمن حمده! اما این وسط یک روزنامه ای پیدا شد و چهار کلمه نوشت و اندکی پرده را بالا زد. بعد خانم عبادی می رود در دستگاه قضایی نظامی که صبح و شب علیه آن افاضه ها دارد، شکایت می کند. اول که گفتند دادگاه برگزار نمی شود، وقتی هم شد دادشان به هوا برخاست که شریعتمداری در دادگاه چنین گفت و چنان گفت. مگر شریعتمداری غیر از حرف های خود خانم عبادی در این طرف و آن طرف دنیا چیز دیگری هم گفت؟
وقتی هم تلویزیون دفاعیات را پخش کرد، فریادشان بلندتر شد. شک ندارم خانم عبادی و دوست ایرانی و خارجی اش، صدبار خود را برای طرح این شکایت ملامت کرده اند. به قول سعدی علیه الرحمه:
شد غلامی که آب جوی آرد
آب جوی آمد و غلام ببرد
دام هر بار ماهی آوردی
ماهی این بار رفت و دام ببرد
صلحی که پدرش سازنده بمب باشد، مادرش باید هم خانم عبادی باشد. حالا باز هم معتقدید دنیای معاصر مضحک نیست؟!
چه عجب بعد از 10 ماه آقای موسوی یاد کارگران و کشاورزان افتاد؟! (خبر ویژه)
اظهارات میرحسین موسوی درباره لزوم گسترش جنبش سبز در میان کشاورزان و کارگران و صنعتگران با وجود استقبال رادیو فردا، با واکنش قابل تأمل شماری از مخاطبان این رادیو مواجه شد.
یکی از عناصر معارض جمهوری اسلامی ذیل خبر مفصل سایت رادیو فردا درباره اظهارات موسوی نوشت: نوشدارو بعد از مرگ سهراب!! چه عجب آقای موسوی بعد از 10 ماه یادتان افتاد که به جز قشر مرفه و نیمه مرفه در جامعه ما طبقات دیگری هم وجود دارند که نامشان کارگر و کشاورز است!! ولی آقای محترم خیلی دیر است. از نمد جنبش سبز خیری به ما نمی رسد و باید منتظر حرکت دیگری باشیم. روحانیون در میان کارگران و کشاورزان پایگاه ذهنی دارند و به همین دلیل هم این قشرها طرفدار روحانیون هستند.
یک کاربر دیگر نوشت: من شخصاً برخلاف آقای موسوی معتقدم حکومت کاری انجام نمی دهد جز آنچه در صدر اسلام انجام گرفت. البته ما منکر خدمات آقای خاتمی و موسوی نیستیم و شاید هم درحال حاضر چاره ای جز انتخاب میان بد و بدتر نداریم.
محمود احمدی نژاد رئیس جمهوی اسلامی ایران، امروز در جمع کارگران نمونه کشور با انتقاد شدید از شعار فرزند کمتر زندگی بهتر و هشدا نسبت به محقق شدن این شعار گفت: شعار فرزند کمتر زندگی بهتر در خانوادههای با سطح تحصیلات بالا تاثیر گذاشته است و خانوادههایی که سطح تحصیلی پایینتری دارند کمتر به این شعار توجه کردند. این یعنی اینکه تمام معادلات اجتماعی در جامعه به هم میخورد و با ادامه این سیاستها کل جامعه ما در آینده به زمین میخورد.
به گزارش رجانیوز ،محمود احمدی نژاد رئیس جمهور امروز سه شنبه در مراسم بیست و یکمین همایش معرفی کارگران و گروههای نمونه کشور که با حضور محمد رضا رحیمی معاون اول رئیس جمهور، شیخ الاسلام وزیر کار و امور اجتماعی، علیرضا محجوب نماینده مردم تهران و عضو فراکسیون اقلیت مجلس شورای اسلامی در نهاد ریاست جمهور برگزار شد، ضمن تبریک به کارگران کشور به مناسبت هفته کارگر، ساخت ایران را از مهمترین ماموریتهای کارگران عنوان کرد و گفت:ماموریت ما ساختن کشور است و ماموریتی بالاتر از این نیست. همه هیاهوها و قیلوقالها، نگاهها و اظهارنظرها و همه حرکتها باید معطوف به این حرکتها باشد. هر اقدام و نظر و سخنی که در جهت ساختن ایران نباشد فاقد ارزش است. برای رسیدن به این ماموریت باید به چند عامل توجه کنیم؛ یکی از آنها همدلی است اگر ملتی همه امکانات و فرصتهای پیشرفت را در اختیار داشته باشد اما همدلی در آن نباشد، پیشرفتی اتفاق نمیافتد. همدلی اساس اعتلای یک ملت است و یکی از محورهای اساسی نظام سلطه برای تسلط بر ملتها به هم زدن همدلی میان آنهاست. هزینهها و سرمایههای بسیاری را صرف میکنند که دلها و دستهای مردم یک جامعه را از هم دور کنند، حتی میخواهند در میان خانوادهها نیز اختلافافکنی کنند.
وی ادامه داد: عامل دوم نگاه به قلههای بلند است؛ اگر ملتی همدلی داشته باشد و امکانات و ثروت هم داشته باشد اما پیش روی خود افقهای بلند نگذارد پیشرفت نمیکند؛ چراکه همت و عزمی شکل نمیگیرد، افقهای بلند میتواند همتهای بلند را برانگیزد.
وی افزود: افق و نگاه ملت ما امروز جهانی است. ملتی موفق است که بالاترین قلههای جهانی را برای رسیدن انتخاب کند. کسانی که به ساختن جامعه بشری فکر میکنند، میتوانند کشور را بسازند؛ چراکه همت از اینجا شکل میگیرد. افق هرچه بلندتر باشد، همتها قویتر، مستحکمتر و عمیقتر است.ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فضول نامه ( سه شنبه 89/2/7 :: ساعت 3:33 عصر )
معصومه ابتکار: بدحجابی که گناه کبیره نیست، چرا به آن گیر می دهید؟! معصومه ابتکار نوشت: نمی دانم چرا در مقابل این همه گناه که شاهد خیلی هایش در سطوح وسیع هستیم فقط به چند تایی گیر داده اند. |
صدای شیعه: این عضو شورای شهر تهران در جدید ترین مطلبی که از سوی وبلاگش منتشر ساخت، درباره ضرورت توبه و استغفار از سوی مسئولان نوشت و افزوده است: طرح موضوع استغفار از سوی خطبای محترم جمعه فی نفسه کار خوبی است، ولی چرا با واکنش های منفی و انتقاداتی روبرو می شود؟
وی در ادامه ایرادات این مسئله را بیان کرده نوشته است: شاید اولین ایراد قضیه این است که مردم از صاحب منصبان که خطاهایشان - نه ضرر و زیان فردی، بلکه مشکلات فراگیر و جمعی را سبب می شود - بیشتر انتظار محاسبه نفس و اذعان به خطا دارند. متاسفانه این اتفاق کمتر می افتد و گویی صاحب منصبان خود را مستثنی از خطا می بینند. در حالی که به خاطر مسئولیت هایشان باید بیشتر مشمول محاسبه نفس و طلب و بخشش شوند. آیا گناهانی که آثار آن فردیست با گناهانی که کل جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد، یکیست؟
ابتکار در پایان با برشمردن چهارده گناه کبیره از کتاب «گناهان کبیره» آیت الله شهید دستغیب نوشت: نمی دانم چرا در مقابل این همه گناه که شاهد خیلی هایش در سطوح وسیع هستیم، فقط به چند تایی گیر داده اند ... و البته به بدحجابی که در میان گناهان کبیره جایی ندارد.
منبع: خبرآنلاین
دانلود شماره دوم نشریه عمار
لینک اول: (مستقیم) جهت دانلود کلیک کنید (فرمت:zip)
لینک دوم:(غیرمستقیم)جهت دانلود کلیک کنید (فرمت:pdf)
(بعد از باز شدن صفحه جدید روی گزینه (کلیک کنید DOWNLOAD NOW
در زمان ولی فقیه پیشین امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) مردم و مسئولان ایشان را امام خمینی خطاب می کردند.ولی در حال حاضر به امام خامنه ای مقام معظم رهبری می گویند.ممکن است بگویید:زیاد گیر ندهید چه فرقی می کند حالا امام خامنه ای یا مقام معظم رهبری! مهم این است که ما به دستورات ایشان عمل کنیم.
ولی باید گفت: اتفاقا" خیلی فرق می کند.وقتی می گوییم" امام خامنه ای" یعنی با او "بیعت" کرده ایم.یعنی به حکم اینکه مسلمان هستیم با خدا بیعت کرده ایم و به دستور خداوند با رسول خدا و با امام زمان خویش بیعت کرده ایم و در شرایطی که خود امام زمان ما به صورت آشکار برای بیعت در دسترس ما نیست با نائب عام ایشان که ایشان و اجداد معظمشان(سلام خدا بر آنان باد) برای روز مبادا خصوصیات چنین نائبی را ذکر کرده اند،بیعت کرده ایم.
اما "مقام معظم رهبری" دارای بار معنایی بسیار نازل تری است.آنچه به نظر این حقیر می رسد این است که "مقام معظم رهبری" یعنی آن فرد فقیهی که شرایطش در قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده است و البته این شرایط تا حدود بسیار زیادی بر همان امامت و نائب امامت تطابق دارد.ولی مسئله این است که وقتی شخصی امام باشد.تنها در چهارچوب قوانین الهی می گنجد(همانگونه که برای رسول اعظم و ائمه ی اطهار نیز این چنین بود)ولی وقتی از لفظ امام استفاده نمی کنیم.یعنی امام را در چهارچوب قوانین جمهوری اسلامی (بهتر بگویم قوانین کشور ایران!!!)نیز محصور کرده ایم که این مطلب درست به نظر نمی رسد.محصور کردن رهبری به چند دلیل اشتباه است.
اما اینکه چرا بعد از درگذشت امام روح الله خمینی به امام بعد از ایشان دیگر امام گفته نشد به نظر می رسد مسئولین مقصر هستند زیرا اگر از همان موقع در رسانه ها و روزنامه ها و سخنرانی ها و... از لفظ "امام خامنه ای" استفاده می شد،مردم هم همین اصطلاح را به کار می بردند و صد درصد این تاثیر قابل انکار نیست که اگر به جای "مقام معظم رهبری" از "امام خامنه ای" استفاده می شد، تاثیر سخنان،اوامر و دستورات ایشان بیشتر می شد،زیرا وقتی مردم شخصی را امام خود بپندارند بالتبع شنوایی بیشتری نسبت به او دارند تا اینکه او را تنها در یک منصب حکومتی ببینند و مثلا" فکر کنند که قبلا" پادشاه در این مقام نشسته است و امروز شخص دیگری است که براساس قانون اساسی جمهوری اسلامی عمل می کند.
به نقل از دانشجوی بیدار