کدام روایت ؟!
لوزان چای یا توافق تاریخی لوزان؟ خیانت یا خدمت؟ شکست یا پیروزی؟
بالاخره موضع ما نسبت به توافق لوزان و مسایل مرتبط با آن چه باید باشد ؟
ما چه روایتی را باید از این توافق ارائه کنیم ؟ شکست خورده ایم یا پیروز شده ایم ؟ رابطه ای این روایت با بحث هم دلی و همزبانی مطرح شده از سوی رهبر انقلاب چیست ؟!
باید سکوت کنیم و نظاره گرباشیم یا انتقاد کنیم و زیرسوال ببریم ؟ اصلا نظر رهبری نسبت به این توافق چیست ؟ بهتر نیست سکوت کنیم و منتظر باشیم تا رهبری در سخنرانی فلان روزشان احتمالا نظر خود را در این خصوص اعلام فرمایند و بعد ما موضع خود را با ایشان تنظیم کنیم ؟
این ها نمونه ای از سوالات و شبهاتی است که معمولا در چنین شرایطی غالبا در میان قشر بچه حزب اللهی ها شکل می گیرد و طبیعتا تفاوت در نوع پاسخگویی به این سوالات موجب دودستگی ، تفرقه و بعضا کدورت و اتهام زنی به یکدیگر می شود که در چنین شرایطی اصلا خوب نیست !
در این نوشتار سعی شده به این تیپ ازسوالات و شبهات تکراری پاسخ دهم :
بالاخره کدام روایت را باید ارائه کرد؟!
پاسخ به این سوال بستگی به پاسخ به 3 سوال دیگر دارد :
1- اساسا شما از چه جایگاهی قرار است نسبت به ارائه روایت و موضع گیری اقدام کنید؟
یک دانشجو ؟ یک فعال رسانه ای ؟ یک رسانه رسمی نظیر صداوسیما ؟ یک چهره ی شناخته شده متعلق به یک اردوگاه سیاسی ؟ یک مسئول رسمی جمهوری اسلامی ایران ؟ یک امام جمعه ؟ یک امام جامعه ؟ و …
2- مخاطب ارائه روایت ما چه کسانی هستند؟
آحاد مردم جامعه ؟ امید بستگان به نتیجه توافق هسته ای ؟ نمازگذاران یک مسجد ؟ بچه های پایگاه بسیج ؟ هم فکران حزب اللهی ؟ فعالان رسانه ای ؟ قشرخاکستری جامعه ؟ مردم منطقه ؟ شیعیان لبنان و عراق و یمن ؟ حامیان مقاومت اسلامی ؟ مردم آمریکا ؟ دشمنان جمهوری اسلامی ایران و …
3- هدف از ارائه این روایت به مخاطبانمان چیست؟
مثلا اثبات کارآمدی و ثبات نظام جمهوری اسلامی ایران نزد دوستان و دشمنان ؟ بصیرت افزایی نسبت به پشت پرده تحولات جاری کشور ؟ جلوگیری از ناامیدی و یاس دوست داران نظام ؟ نا امید کردن و ایجاد تردید در میان دشمنان خارجی در خصوص دستیابی به هدفی خاص ؟ آماده کردن افکارعمومی داخل برای اعلام موضع رهبری ؟
همانطور که می بینید ، سوالات بالا پاسخ های فراوانی دارند ، در نتیجه پاسخ های متفاوت به سوالات بالا ، منجر به پاسخ های متفاوت به سوال اصلی می شود . اصلا هم مساله پیچیده و دشواری نیست !
در نتیجه روایت شما از یک مساله باید آن روایتی باشد که خودتان ( در جایگاهی که هستید ) ، با بهره گیری از عقلتان و منابع دردسترس اطلاعاتیتان اعم از رسانه ها ، نخبگان ، مواضع امامتان … به آن دست میابید و برای مخاطب مدنظرتان و با هدف مدنظرتان آن را ارائه می کنید .
در چنین شرایطی ، این گونه می شود که مثلا روایت صداوسیما از لوزان ، با روایت حزب الله لبنان از لوزان ، با روایت فلان نماینده مجلس از لوزان ، با روایت فلان فعال رسانه ای ، با روایت فلان تشکل دانشجویی با روایت فلان مرجع دینی و نهایتا با روایت امام یک امت می تواند متفاوت باشد .
هر کس بنا به مخاطب ، جایگاه ، هدف ( والبته میزان دسترسی به اطلاعات ) خود می تواند روایتی از لوزان که بعضا متعارض با یکدیگر هستند را ارائه کند . این که بخواهیم همه یک روایت یکسان داشته باشند و مثلا این که انتظار داشته باشیم الزاما روایت یک فعال دانشجویی با روایت یک کارشناس امنیتی با روایت رهبری جامعه که روایتشان را با توجه به اطلاعات خودشان ، جایگاه خودشان ، مخاطبان خودشان و مصالح امتشان که خودشان بهتر از هرکس از آن آگاه هستند ، یکسان باشد ، امری نادرست است .
در نتیجه ، به نظر من اساسا این بحث که ما ( به عنوان یک فعال رسانه ای یا یک دانشجو یا یک فردحقیقی در جامعه ) منتظر باشیم که حتما رهبری نسبت به هر موضوعی ، رسما اعلام نظر کنند و روایت خود را از آن ارائه کنند ، بعد ما هم بخواهیم روایت های خود را با روایت ایشان منطبق کنیم ، بحث نادرستی است .
ضمن این که چنین دیدگاهی به وضوح دو نتیجه خطرناک دارد :
1- موجب انفعال ، ضعف قوای تفکر ، تعقل و تحلیل افراد جامعه و خصوصا جوانان ، نخبگان و صاحبان تفکر جبهه حزب الله می شود .
2- موجب انزوا و مظلومیت و یا سیبل شدن و در معرض حمله قرار گرفتن امام جامعه می شود .
وقتی نخبگان و تریبون داران و هرکسی که به نوعی صدایش به افکارعمومی می رسد ، در خصوص مسایل کلیدی و بحث برانگیز کشور سکوت کنند و منتظر اعلام نظر رهبری شوند و نتیجتا اقدام به مهیا کردن فضای جامعه و افکارعمومی برای اعلام نظر قاطع و رهبری نکنند ، خب طبیعی است که رهبری بنا به حفظ مصالح جامعه ، یا سکوت و اعلام موضع غیرصریح را انتخاب می کنند و یا یک تنه بار سایر نخبگان را به دوش می کشند و تبدیل می شوند به سیبل تهاجمات و انتقادات افکارعمومی که آمادگی پذیرش موضعی را نداشته اند … خیلی ساده می شود قضیه فتنه 88 و سکوت نخبگان و ادامه ی ماجرا !
این درحالی است که اساسا نظر و رویکرد امام خامنه ای نیز مطابق با این دیدگاه نیست که ملت و امت سکوت کنند و تحلیل نکنند و تحلیل هایشان را ارائه نکنند و منتظر باشند که ایشان اعلام نظر کنند و بعد هم آن ها مثل ضبط صوت تحلیل و نظر ایشان را ضبط و پخش کنند !
شخص امام خامنه ای بارها از جوانان مطالبه کرده اند که تحلیل خود را نسبت به مسایل کلیدی کشور ، منطقه و جهان ارائه کنند . تحلیلی که می تواند درست یا نادرست باشد . بحث کرسی آزاداندیشی ناظر بر چه بود ؟
بصورت مثال ، ایشان نگفتند ؟ :
” در مسائلى که با سرنوشت کشور ارتباط پیدا میکند، حتماً تحلیل و موضع داشته باشید . ” 31 مرداد 1389، بیانات در دیدار دانشجویان
یا مثلا ایشان نگفتند:
: ” رسا بگوئید، روشن بگوئید، مبیَّن بگوئید؛ اما آنچه را که میفهمید بگوئید ؛ هیچ انتظار نیست – حق هم نیست که انتظار باشد – کسی بر خلاف فهمیدهی خودش حرف بزند . سعی هم بکنید که آنچه که فهمیدید درست باشد . ” – 14/6/1388
در نتیجه بنا به دلایلی که بیان داشتم ، تفکری که مسیرسکوت تا اعلام موضع رهبری نسبت به مسایل کلیدی و تاریخی کشور را انتخاب می کند ، نه منطبق بر منطق و صلاح کشور است و نه منطبق بر نظر امام جامعه . شاید بتوانید این نسخه را برای افراد عادی جامعه تجویز کنید ، اما قطعا تجویزش برای نخبگان و صاحبان فکر یک جامعه غلط و مضر است.
و اما نسبت هم دلی و هم زبانی با توافق – خیانت تاریخی لوزان
درخصوص ارتباط این روایت ها و تحلیل ها با بحث هم دلی و هم زبانی نیز بهتر است رفقا دچار زیاده روی یا خلط مبحث و اشتباه نشوند .
به نظر من بحث هم دلی و همزبانی ، هیچ ارتباطی به تحلیل شما و روایتتان از یک واقعه مشخص ندارد . هم دلی و هم زبانی بحثی بود که ناظر بر شیوه و روش ارائه نقد مسئولین از طرف مردم و پاسخ به انتقادات از طرف مسئولان به مردم مطرح شده است . در این جا بحث این است که شما در نقدتان به دولت بی انصافی نکنید ، بزرگنمایی نکنید .
اما هم دلی و هم زبانی اصلا به این معنا نیست که اگر به فرض شما اشتباه فاحش و خیانت باری را از مسئولی مشاهده می کنید ، سکوت کنید یا این اشتباه را لاپوشانی کنید یا خود را به ندیدن بزنید ! .. اصلا به این معنا نیست که حق را نگویید و آن را بپوشانید.
اگر واقعا تحلیل شما از فکت های موجود در توافق لوزان ، این است که این توافق یک توافق فاجعه بار و خیانت آمیز است ، بیان این تحلیل هیچ ارتباطی با رعایت هم دلی و هم زبانی ندارد . هم دلی و هم زبانی ما اولا با فردی که با بازی با کلمات قصد فریب مردمش را دارد در سطح خودش انجام می گیرد . ثانیا همین که در برابر اقدامات و تخطی ها و بعضا خیانت ها صرفا به تذکر ، ارائه تحلیل و روشنگری و تبیین می پردازیم و به مانند آن ها جهت دوقطبی سازی جامعه و اردوکشی خیابانی بخش نامه نمی دهیم و تلاش نمی کنیم ، خودش سطح بالایی از تلاش جهت هم دلی و هم زبانی است! .